(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 6  آبان  1391 - شماره 20342

«سبك زندگي»؛ طرح دوباره يك دغدغه ديرين
روياي آمريكايي كيسينجر و رابطه آن با تحريم ايران
انديشكده »واشنگتن:
تجربيات ناكام و انبوه موشك هاي ايران اسرائيل را وحشت زده كرده است
السفير :
متحدان منطقه اي ايران توهمات آمريكا را باطل كرده اند


«سبك زندگي»؛ طرح دوباره يك دغدغه ديرين

محمد حسين وزارتي
فارغ از اين كه اصطلاح «سبك زندگي» در فرهنگ واژگان آيت الله خامنه اي تازگي دارد يا نه، آن چه كه در كشور ما از آن به عنوان سبك زندگي ياد مي كنند، از همان آغاز رهبري ايشان يا حتي قبل تر از آن دغدغه ي ايشان بوده است: «بنده زمان رياست جمهوري در شوراي عالي انقلاب فرهنگي قضيه ي طرح لباس ملي را مطرح كردم و گفتم بياييد يك لباس ملي درست كنيم [...] عرب ها لباس ملي خودشان را دارند، هندي ها لباس ملي خودشان را دارند، اندونزي يايي ها لباس ملي خودشان را دارند [...] من و شما كه ايراني هستيم، لباسمان چيست؟» بيانات در ديدار جمعي از جوانان استان همدان، 17/04/83
اين گونه دغدغه ها نسبت به «روش زندگي» در اوايل رهبري آيت الله خامنه اي بيشتر از پيش نمايان گشت. نگاهي گذرا به نام گذاري سال ها در دهه ي هفتاد شمسي نشان مي دهد كه ارتقاي فرهنگ عمومي در كشور براي ايشان اهميتي فوق العاده داشته است. انتخاب نام هايي همچون «وجدان كاري، انضباط اجتماعي»، «انضباط اقتصادي و مالي» و«صرفه جويي» ناظر بر آسيب شناسي جامعه ي آن روز ايران بود؛ آسيب هايي همچون زياده روي و نابودكردن اموال عمومي و اموال شخصي و نيز ريخت و پاش و اسراف. در اين ميان نام هايي مانند «حركت به سوي اصلاح الگوي مصرف» و «همت مضاعف و كار مضاعف» براي نسل هاي جوان تر جامعه ي ايراني آشناتر است. البته انتخاب نام سال، تنها زمينه ي طرح اين بحث براي رهبري نبود، بلكه ايشان در سخنراني هاي مختلفي در اين سال ها به مسائلي مثل آپارتمان نشيني، معماري، اصلاح موي سر، شيوه ي راه رفتن، كتاب خواني، الگوي مصرف وسايل زندگي، مد و ... نيز پرداخته اند.
چرا سبك زندگي؟
در شرايط حساس كنوني منطقه و جهان و عليرغم همه ي تهديدها و تحريم هاي تحميلي عليه ملت ايران و شرايط اقتصادي و ... چرا رهبر انقلاب اين موضوع مهم را متن تمدن سازي نوين اسلامي مي دانند؟ چرا ايشان دغدغه ي سبك زندگي را با اين كيفيت بيان مي كنند؟ براي يافتن پاسخ لازم است كه دو وجه اين سخنان را بررسي كنيم:
1. وجه ايجابي: سال گذشته و در جمع دانشجويان كرمانشاهي بود كه رهبر انقلاب هدف اصلي و ميانه ي انقلاب اسلامي ايران را «تشكيل جامعه ي اسلامي با همه ي خصوصيات و شاخص هايش» عنوان كردند؛ جامعه اي كه قرار است الگويش را سر دست بگيرد و در اين آشفته بازار بين المللي و منطقه اي به همگان نشان دهد.
به نظر مي رسد كه در عمر بيش از سي سال انقلاب اسلامي ايران و با وجود همه ي سختي ها و فشارها، ايران اسلامي توانسته است ساختار و چهارچوب خوبي را براي پيشرفت خود بسازد. در زمينه ي سياسي ما اكنون به ثبات و اقتدار سياسي در داخل و اعتبار اثرگذار در عرصه ي بين الملل رسيده ايم. پروژه ي «مهار ايران» كه با وقوع بيداري اسلامي رنگ و بوي جديدي يافته، حاكي از اين امر دارد. در عرصه ي علم به استناد پايگاه استنادي اسكوپوس در سال 2012 ميلادي، حائز رتبه ي نخست در منطقه و شانزدهم در دنيا هستيم. همچنين با توجه به ظرفيت هاي طبيعي، زيربنايي و انساني كشورمان، ابزار مناسبي را با توجه به ساخت و اسكلت محكم نظام در اختيار داريم. حال نوبت به طراحي و ساخت بناي مورد نظر است، اما چه بنايي و با چه معماري بايد براي اين اسكلت طراحي نمود؟ «آن چيزهايي است كه متن زندگي ما را تشكيل مي دهد؛ كه همان سبك زندگي است.»
اگر ما سبك زندگي را تنها بحثي ذيل فرهنگ ندانيم و نقش آن را در تمدن سازي فهم كنيم، با توجه به ظرفيت هاي فوق به موقعيتي رسيده ايم كه بايد براي طراحي بناي تمدن خود برنامه ريزي كنيم. حال كه بايد راه نويني را براي خود و همگان باز كنيم، آيا مي توانيم از چگونه زندگي كردن مردم بگذريم و تنها به انتقال گفتمان ها و آرمان هاي خود بسنده كنيم؟ مردم براي معيشت و معاش خود نيز نياز به الگو دارند.
2. وجه سلبي
1/2 ساموئل هانتينگتون در كتاب «چالش هاي هويت در آمريكا» موفقيت نظام سياسي آمريكا را در هويت سازي علي رغم حضور افراد متعدد خارجي با رسوم، اعتقادات و فرهنگ هاي متفاوت و بعضاً متضاد با تمامي جهان خاكي و در يك كلمه «آمريكايي كردن» Americanization ) آنها مي داند. به اين معنا كه ما با دين شما، مذهب شما، رنگ پوست و موي شما كاري نداريم؛ فقط آمريكايي زندگي كنيد، حتي اگر مسلمان هستيد. هانتينگتون معتقد است كه تداوم جامعه ي آمريكا در پرتو فرآيند آمريكايي كردن ممكن مي شود؛ با اين استراتژي كه در مدل مركز-پيرامون يا شمال-جنوب و براي افزايش حداكثري عمق استراتژيك آمريكا بايد وارد زندگي پيراموني ها و جنوبي ها نيز بشود.
تفكيك سبك زندگي از اعتقادات و دين -به عبارتي سكولاريزه كردن سبك زندگي- مهم ترين دستاورد نظام سلطه بوده كه مرزهاي آن به جامعه آمريكايي محدود نمي شود. با اين منطق بوده كه «فرهنگ مهاجم» غرب خود را تبديل به «فرهنگ غالب» كرده است. وقتي انسان هاي بسياري در خارج از مرزهاي آمريكا، آمريكايي زندگي مي كنند، ايالات متحده مي تواند به عنوان عمق استراتژيك خود روي آن ها حساب كند. موفقيتي كه آمريكايي ها نتوانستند با قدرت نظامي و سياسي خود به آن دست يابند، با آمريكايي كردن زندگي بسياري از مردمان جهان برايشان فراهم آمده است. جوزف ناي، نظريه پرداز «قدرت نرم»معتقد است كه آمريكا در ديپلماسي عمومي خود با دو بازوي رسانه اي و آموزشي، رؤياها و انتخاب هاي جهانيان را مي سازد.
بنابراين چه ما به دنبال تمدن سازي باشيم و چه نباشيم، حداقل براي حفظ هويت خود بايد روش زندگي متناسب با اعتقاداتمان را ارائه دهيم وگرنه آمريكايي شدن دير يا زود سرنوشت ما هم خواهد بود.
2/2 نگاه آسيب شناسانه به وضعيت فرهنگي و به خصوص سبك زندگي كنوني ايرانيان، ما را وامي دارد تا مشكلات فرهنگي خود را تنها ناشي از تهاجم فرهنگي نظام سلطه نبينيم. مشكلات جامعه را بايد به درستي شناسايي كرد و مجراي اصلاح آن را نيز روشن نمود. بسياري از ما اين نكته را در نقد وضع موجود لحاظ نمي كنيم و كاستي ها و آسيب هاي خود را در حوزه ي رفتارها و هنجارهاي فرهنگي، به مسائل سياسي يا اقتصادي و بين المللي «فرافكني» مي كنيم.
شايد سبك زندگي آن قدر به روبنا و ظواهر زندگي انسان ها مي پردازد كه اغلب ما معتقد نيستيم يا حتي فراموش مي كنيم كه داراي لايه هاي عميق تر تئوريك نيز هست. غفلت از مباني، خود را در استفاده از روش هايي نشان مي دهد كه يا سكولاريسم پنهان است يا تقليد. علت هر دو اين ها هم سطحي نگري است. گروه اول بر اين خيال مي زيند كه اسلام را در عصر جديد، نونوار مي كنند و گروه دوم ناخواسته دين را قرباني سبك زندگي غربي مي كنند.
رهبر انقلاب اسلامي در سخنان اخير خود اولاً بستر و ضرورت و جايگاه بحث سبك زندگي را در جمهوري اسلامي مشخص كردند. ثانياً براي نشان دادن نقشه ي راه اين مسئله، به چند ملاحظه ي مهم اشاره نمودند. ايشان تفسيري توحيدي از زندگي و سبك زندگي بر مبناي خدامحوري را متفاوت از سبك زندگي انسان مدارانه ي غربي دانستند.
ملاحظه دوم اما به عرصه ي عمل برمي گردد؛ آن جا كه اغلب گمان مي كنند همه چيز بايد بالا به پايين و دستوري باشد. در حالي كه جنس فرهنگ و فرهنگ سازي به خصوص در جامعه ي ايراني كه از ظرفيت هاي شبكه سازي اجتماعي نظير مساجد و حسينيه ها و ... برخوردار است، بايد از پايين به بالا باشد. جاي تأسف دارد كه در بعضي مواقع كه رهبري انقلاب مطالبه اي نرم افزاري را بيان مي كنند، ابتدا آيين نامه ها و بخشنامه ها و نهادها براي آن تعيين مي شود و نهايتاً هم اصل موضوع به حاشيه مي رود. اگر سپردن اقتصاد به دست مردم هنوز با موانعي مواجه است، اما مي توان سبك زندگي را با كمك مردم و به دست ايشان ايجاد كرد و رواج داد و ثمرات آن را ديد.
منبع : پايگاه اطلاع رساني رهبر معظم انقلاب
 


روياي آمريكايي كيسينجر و رابطه آن با تحريم ايران

هنري كسينجر، استراتژيست صهيونيست و آمريكايي براي استعمار كشورها سه دوره قائل مي شود؛ دوره اول استعمارگران مستقيماً با نيروي نظامي، كشورها را اشغال مي كردند كه با بيدار شدن ملت ها، دولت هاي غربي مجبور به ترك اين راهبرد شدند و استعمار وارد مرحله دوم شد؛ در مرحله دوم عواملي را از بين خود ملت ها انتخاب مي كردند و به قدرت مي رساندند؛ اين مرحله نيز طي دهه هاي گذشته در بين ملل مختلف كم رنگ شد و در مرحله سوم كه حال حاضر جهان است، به عقيده كيسينجر بايد طوري عمل كرد كه ملت هاي جهان آرزوي حاكميت غرب را بر خودشان داشته باشند .
به روشني پيداست كه رسانه هاي بيگانه نيز با همه توان در صدد ايجاد اين باور هستند كه مدل غربي بهترين مدل براي اداره يك مملكت است.بهشت هاي افسانه اي كه در هاليوود از غرب به نمايش گذاشته مي شود و يا خبرهايي با محتواي رعب انگيز براي استقلال طلبان مقابل غربي ها، همه براي نابود كردن خودباوري و ايجاد خود كم بيني بين ملت هاست .
جمهوري اسلامي ايران را مي توان تنها كشوري دانست كه براي به دست آوردن استقلال واقعي و كامل، از سال 1357 شروع به مبارزه كرد و طبق اسناد بدست آمده از لانه جاسوسي، سياستمداران ايالات متحده از ابتدا با اين حركت مخالف بودند و وقتي از پايداري شاه در برابر انقلاب ملت مسلمان ايران نااميد گشتند، بين انقلابيون نفوذ كرده و موجب ريزش برخي افراد و گروه ها از صف استقلال طلبان شدند .
اما آنها هرگز نتوانستند توده ملت ايران را از جمع فداييان جمهوري اسلامي و ولايت فقيه بيرون بكشند و به همين خاطر موج تحريم ها و ترورها را كه تا به امروز نيز پابرجاست، آغاز كردند تا ملت ايران را از دستيابي به اهداف خود مأيوس سازند.سال 1390 آمريكا پيش نويس طرحي را به شوراي امنيت سازمان ملل براي ايجاد تحريم نفتي عليه ايران ارائه داد و وزير امور خارجه آمريكا در بيان دليل اين تصميم كاخ سفيد اذعان داشت: اين تحريم ها براي ايجاد نارضايتي در بين مردم ايران و بيدار كردن اين ملت است .
گفته هاي هيلاري كلينتون اعترافي زير پوستي به علاقه ملت ايران به نظام مقدس جمهوري اسلامي است و اعلان جنگي براي به زانو درآوردن عزم راسخ اين مردم.تحريم هاي مورد نظر در تير ماه سال 91 اعمال شد، ولي جز فشار هايي كوچك به اقتصاد ايران وارد نيامد و برخلاف پيش بيني پنتاگون كه پس از گذشت دو ماه فروش نفت ايران به 800 هزار بشكه خواهد رسيد و بعد از سه ماه اقتصاد ايران ورشكست خواهد شد، تا به امروز كه چهار ماه از تحريم ها گذشته، بنا به گزارش صندوق بين المللي پول، ايران روزانه يك ميليون و 200 هزار بشكه نفت صادر مي كند .
در دوره اي كه غرب در صدد است طوري تبليغات و وانمود كند كه ملت ها آرزوي حاكم شدن آنها بر خود را دارند، «بي. بي. سي» فارسي به عنوان عاملي مهم و تاثيرگذار، چنان براي سياست هاي بريتانيا مهم است كه در اوج بحران اقتصادي كه حتي «بي. بي. سي» انگليسي مجبور به اخراج تعدادي از نيروهاي خود مي شود، بودجه اش را افزايش مي دهد .
«بي. بي. سي» فارسي در دوره تحريم ها با تمام قوا سعي در بحراني جلوه دادن وضعيت اقتصادي ايران دارد؛ به طوري كه در مرداد ماه با ارائه گزارشي اقتصاد ايران را رو به شكست مي خواند؛ اين در حالي است كه درست چند دقيقه بعد خبري را مبني بر اينكه صندوق بين المللي پول اوضاع اقتصاد جهان را نابسامان مي داند، به نمايش مي گذارد و فراموش مي كند كه گزارش صندوق در مورد رشد اقتصادي سه درصدي جمهوري اسلامي ايران و رتبه هفدهم اقتصاد ايران در جهان بيان كند و فقط خلاصه اي از گزارش صندوق بين المللي پول به مخاطبان خود ارائه مي دهد و موضوع را بر نابساماني هاي اقتصادي اروپا متمركز مي كند؛ نابساماني هايي كه به نظر كارشناس «بي. بي. سي»با كمي تلاش قابل حل است .
هر چند گهگاه ديده شده كه صندوق بين المللي پول نيز دست به بعضي سياسي كاري ها عليه ايران زده، ولي گزارش هاي اخير اين صندوق اعترافي بر آينده روشن براي اقتصاد جمهوري اسلامي ايران است.طبق گزارش رويترز و سايت راديو فردا (وابسته به سازمان اطلاعات جاسوسي ايالات متحده)، صندوق بين المللي پول اعلام كرده كه در ايران در سال آينده ميلادي (2013) به رغم تحريم ها، هم سطح تورم پايين خواهد آمد و هم رشد اقتصادي افزايش خواهد يافت و احتمالاً اقتصاد كشور دچار فروپاشي نخواهد شد .
اين گزارش مي افزايد: بر اساس پيش بيني صندوق بين المللي پول، به رغم تحريم ها، رشد اقتصادي ايران طي سال جاري و سال آينده ميلادي افزايش خواهد يافت و به نظر نمي رسد كه تحريم هاي غرب كه باعث كاهش صادرات نفت ايران شده، منجر به فروپاشي اقتصاد ايران شود.گزارش شش ماهه صندوق حاكي است كه توليد ناخالص ملي ايران نسبت به سال گذشته كه دو درصد بود، حدود 0.9 درصد كاهش خواهد يافت، اما در سال 2013، 0.8 درصد بيشتر خواهد شد .
البته رويترز با ادعاي اينكه كارشناسان مستقل اقتصادي اين گزارش را خوش بينانه توصيف كرده اند، سعي در زير سوال بردن گزارش هاي نهادي دارد كه تا سال پيش مدام به آمار هايش در مورد وضعيت بد اقتصادي ايران استناد مي كرد.علاوه بر اين روزنامه فايننشيال تايمز دوشنبه، 17 مهر ماه گزارش داده است كه ايران اخيراً افت شديد صادرات نفت طي ماه هاي گذشته را با افزايش نسبي صادرات به برخي مشتريان نفتي خود، مقداري جبران كرده است .
اين گزارش مي افزايد: صادرات نفت ايران در ماه ژوئيه به كمتر از يك ميليون بشكه در روز رسيده بود، اما بر اساس اظهارات
معامله كنندگاني كه بر بازار فروش نفت نظارت مي كنند، اين رقم اندكي در ماه اوت افزايش يافت و در ماه سپتامبر، ماه گذشته، به يك ميليون و 200 هزار بشكه رسيد.يك مقام بلندپايه نفتي كشورهاي حاشيه خليج فارس به فايننشيال تايمز گفته است:«ما كمترين ميزان صادرات نفت ايران را ديده ايم، اكنون مشتريان آسيايي دوباره در حال خريد نفت ايران هستند.»اما جالب تر و مغرضانه تر از همه تيتر «بي. بي. سي» است كه درست همانند سياست هاي بريتانيا سعي در القاي تدريجي دروغ خود دارد و مي خواهد اوضاع اقتصادي ايران را بحراني جلوه بدهد .
اين شبكه در تيتر خبرخود آورده است: «صندوق بين المللي پول: چشم انداز رشد اقتصادي ايران منفي است.»در ادامه اين گزارش، خبرنگار «بي. بي. سي» به جاي اعلام كردن خبر صندوق بين المللي پول در مورد اقتصاد ايران در سال 2013، به آمار هاي سال 2012 استناد و ادعا كرده كه اقتصاد ايران بعد از 18 سال رشد اقتصادي صفر را تجربه خواهد كرد و فراموش كرده توضيح دهد كه چرا سال گذشته در خبري رشد اقتصادي ايران را منفي اعلام كرده بود و حالا مدعي است كه امسال رشد اقتصادي ايران براي اولين بار در طول 18 سال گذشته به صفر رسيده است؛ شايد راست مي گويند دروغگو كم حافظه است و كدام شبكه دورغگوتر از رسانه بهايي بريتانيايي .
 


انديشكده »واشنگتن:

تجربيات ناكام و انبوه موشك هاي ايران اسرائيل را وحشت زده كرده است

انديشكده «واشنگتن» در مقاله اي به قلم «ادي باكس» مي نويسد: به منظور مقابله با تهديد موشكي ايران به مجموعه اي از تدابير دفاعي و تهاجمي در منطقه خليج فارس احتياج است .
تحليلگر انديشكده واشنگتن ابتدا با اشاره به رزمايش مشترك دفاع ضد موشكي اسرائيل با مشاركت نيروهاي آمريكايي و اسرائيلي مي نويسد : هدف از برگزاري اين رزمايش كه به «آستر چلنج 12» معروف است، تقويت توانايي متحدان آمريكا و مقابله با تهديد موشكي ايران در منطقه خليج فارس و شرق مديترانه عنوان شده است .
ادي باكس ادامه مي دهد : به گفته مقامات ايران، موشك هاي ساخت اين كشور توانايي عبور از سيستم هاي پدافندي را دارا بوده و در صورت بروز جنگ، تهران با اتكا به توان موشكي خود پايگاه هاي آمريكا و متحدانش را هدف قرار خواهد داد.
نويسنده اين مقاله به يكي از سخنان سردار قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس اشاره كرده و مي نويسد: توان موشكي سپاه، دشمنان جمهوري اسلامي را نااميد و مستأصل كرده است.
هراس اسرائيل از توان موشكي
ايران و حزب الله
انديشكده واشنگتن در ادامه اين تحليل مي نويسد : بي ترديد، ايران توانايي شليك موشك سطح به سطح را دارد. اطلاعات دقيقي از تعداد موشك اندازهاي تهران در دست نيست. به عبارت ديگر، هر چند اين احتمال از سوي اسرائيل مطرح مي شود كه ايران توانايي كافي براي عبور از سامانه دفاع ضد موشكي اسرائيل را نندارد ولي حزب الله هزاران موشك كوتاه برد، ميان برد و بلند برد را در اختيار دارد. از اين رو مداخله اين گروه در جنگ احتمالي ايران و اسرائيل سرنوشت ساز است .
ادي باكس ادامه مي دهد : برتري عددي ايران به مشكلي جدي در منطقه بدل شده است. اين كشور قادر است با بهره گيري از موشك هاي شهاب ا، 2 و3 و استفاده از موشك هاي فاتح110 و زلزال آمريكا و متحدانش را در منطقه تهديد كند. با در نظر گرفتن اين موضوع و ارزيابي مقامات ايران از توان موشكي خود، ممكن است در صورت بروز بحران، ايران دست به اقداماتي زند كه حوادث وحشتناكي را براي متحدان غرب به دنبال داشته باشد .
تجربيات ناكام
انديشكده واشنگتن در ادامه به پاره اي از تجربه هاي ناكام رژيم صهيونيستي در مقابله با حملات موشكي اشاره كرده و مي نويسد : همان گونه كه قبلاً بدان اشاره شد، براي مقابله با برتري عددي موشك هاي ايران به توانايي هاي دفاعي و تهاجمي احتياج است. بدين منظور رژيم صهيونيستي مي تواند از درس هاي جنگ هاي گذشته استفاده كند ، رهگيري ناموفق موشك هاي «اسكاد» در جريان جنگ خليج فارس در سال 1991 از جمله اين موارد است .
ادي باكس ادامه مي دهد : براساس تحقيقات، پس از پايان اين جنگ نيروهاي ويژه آمريكا موفق به انهدام حتي يك موشك اسكاد هم نشدند و حملات هوايي نيز، كارايي لازم در انهدام اين موشك ها را نداشت. در جريان اين جنگ، 41 موشك به سمت اسرائيل شليك شد و تقريباً تمامي آنان از دفاع ضد موشكي ناقض تل آويو عبور كردند .
در يك كلام مي توان گفت تجارب گذشته نشان مي دهد كه برخلاف ادعاي مقامات آمريكا و سران اسرائيل، سيستم دفاع ضدموشكي اين رژيم كارايي لازم را ندارد و گواه آن ترس مقامات صهيونيست از حمله موشكي ايران و حزب الله است .
 


السفير :

متحدان منطقه اي ايران توهمات آمريكا را باطل كرده اند

روزنامه لبناني السفير طي گزارشي به قلم «مصطفي البلد» درباره «آينده روابط ايران ـ آمريكا» نوشت : بازوان پرتوان منطقه اي ايران قادر به قطع نفوذ آمريكا هستند، ايران در ده سال گذشته نشان داده است كه قادر به سردرگم كردن آمريكا در خاورميانه از غرب كشورش تا سرزمين هاي اشغالي مي باشد.
بر اساس اين گزارش، انتظار نمي رود كه در اين سه هفته تغييري در مسائل موجود در خاورميانه ايجاد شود و تا رويداد بزرگ انتخابات آمريكا و مشخص شدن سياست خارجي اين كشور همه چيز در سر جاي خود باقي است. اگر «ميت رامني»، جمهوري خواه پيروز شود بايد سياست هايي شبيه دوران » بوش« را براي اين كشور در نظر گرفت كه شامل عمليات نظامي مداخله گرايانه در منطقه براي شكست مخالفان و اعلام پيروزي كه بعدا به عنوان اشتباه از آن ياد مي شود اشاره داشت .
به نظر مي رسد كه در صورت پيروزي «اوباما » نيز تغيير خاصي در سياست هاي كنوني آمريكا ديده نشود.
السفير ادامه مي دهد : با وجود افزايش مشكلات منطقه اي از قبيل موضوع فلسطين و موارد مربوط به بيداري اسلامي و تداوم حضور آمريكا در خليج فارس ،موضوع ايران بايد جايگاه ويژه اي را در بين اين موارد داشته باشد .
بر اساس اين گزارش ايران و متحدينش كه از عراق تا جنوب لبنان را در برگرفته اند مانع شكل گيري پروژه خاورميانه جديد هستند. اين باعث جا گرفتن ويژه ايران در راهبردهاي آمريكا مي شود. پروژه منطقه اي ايران و آمريكا در حال مواجه شدن با هم هستند و هيچ كدام نتوانسته اند ديگري و متحدانش را خنثي سازند. بنابراين با وجود رشد علائمي از برخورد بين اين دو و حمله نظامي احتمالي بر عليه تاسيسات هسته اي ايران، هيچ كس نمي تواند تفاهم بين دو كشور و اين كه ايران نقش مطلوبي را در منطقه ايفا مي كند، در نظر نگيرد .
بهانه هاي واهي آمريكا باعث مشكل هسته اي ايران شده است
السفير ادامه مي دهد : تشديد بحران هسته اي ايران ناشي از دو موضوع است. يكي قصد ايران در غني سازي اورانيوم به منظور اهداف غيرنظامي با توجه به اين نكته كه اين حق قانوني ايران است و ديگري پافشاري آمريكا در مخالفت با غني سازي به دلايل سياسي از جمله مخالفت و دشمني با نظام جمهوري اسلامي در اين كشور.
اين گزارش مي افزايد : از اين گذشته، به خاطر توازن قوا در عرصه بين الملل و تسلط يك قطب بر نظام حاكم كنوني در جهان، به نظر مي رسد كه ايران مخالف گسترش سلاح هسته اي و طرح نظم نوين جهاني است .
تحليلگر السفير مي نويسد : گزينه هاي تئوري آمريكا درباره ايران به دو مورد كاهش يافته اند كه عبارتند از راه حل سياسي يا اقدام نظامي. در اين ميان حصول راه حل سياسي به خاطر دغل بازي هاي اسرائيل سخت شده است. اين مسئله در چهار سال اول رياست اوباما اتفاق افتاد به طوري كه حرف از تشديد درگيري نظامي بر عليه تاسيسات هسته اي ايران سخن اول رسانه ها و مراكز تحقيقاتي در سال هاي اخير بوده است .
براندازي نظام جمهوري اسلامي
محال است
السفير ادامه مي دهد : بر اساس ارزيابي هاي صورت گرفته درباره موقعيت حكومت ايران، در حال حاضر هرگونه تغيير حكومت از داخل غير ممكن است از سوي ديگر به خاطر سياست هاي خاورميانه اي دوران بوش، سناريوي احتمال مهار دوگانه ايران با شكست مواجه شد، با سقوط طالبان در افغانستان و نيز دولت صدام در عراق متحدين قوي و جديدي براي ايران در مرزهاي شرقي و غربي اين كشور شكل گرفته است كه تلاش هاي آمريكا را خنثي مي كنند .
نقش بارز ايران در ثبات منطقه
بر اساس اين گزارش گزينه مهار ايران به طور كامل از بحث خارج شده است به ويژه اين كه آمريكا مجبور به رسيدن به تفاهم آشكار با ايران طي عمليات نظامي در افغانستان و عراق بود. بنابراين اشغال افغانستان و عراق، ايران را مبدل به ابرقدرت منطقه اي كرد كه ديگر منافع اين كشور در نظام جديد منطقه اي را نمي توان ناديده گرفت .
السفير ادامه مي دهد : در سه دهه گذشته ايران نشان داده است كه نسبت به قبل بي باك تر شده و بهترين راه براي آمريكا وارد كردن اين كشور به ترتيبات امنيتي منطقه به جاي خارج كردن از آن است .
السفير در ادامه به توانمندي هاي ايران اشاره كرده و مي نويسد : از منظر امنيت ملي آمريكا، ايران امتيازهاي منحصر به فردي را دارد. با وجود نرخ جمعيت اين كشور در جهان كه 1 % آن را تشكيل مي دهد اما ايران 10 % ذخاير نفتي كشف شده جهان را در اختيار دارد و چهارمين توليد كننده نفت در جهان است .
بر اساس اين گزارش اهميت ايران تنها محدود به اين مورد نيست. اين كشور داراي 16 % ذخاير كشف شده گاز جهان است و به همين دليل دومين توليد كننده گاز طبيعي در سرتاسر جهان بعد از روسيه است. به دليل اين كه ايران 6.2 ميليون بشكه نفت در روز توليد مي كند و 3.6 ميليون آن را در داخل مصرف مي نمايد پس مي تواند 2.6 ميليون بشكه نفت در روز صادر كند .
تحليلگر السفير مي نويسد : بنابر آمار و ارقام و با توجه به سطح كنوني توليد نفت و نيز ذخاير 130 ميليارد بشكه اي ايران، اين كشور قادر است تا چهل سال آينده با همين وضعيت به توليد و صادرات نفت ادامه دهد. ايران همچنين قادر است 500 ميليارد متر مكعب گاز طبيعي را طي 55 سال آتي توليد كند. بايد در نظر داشت كه اين كشور ذخاير گازي اش در مجموع 27 تريليون متر مكعب است .
بر اساس اين گزارش راه حل سياسي بين ايران و آمريكا به طور منطقي بر اساس پذيرش اهداف منطقه اي ايران از سوي آمريكا است ، در حقيقت ايران به آمريكا جهت افزايش نفوذ خود در منطقه نيازي ندارد زيرا اين كشور اين امر را از طريق متحدين خود در منطقه با وجود حضور نظامي گسترده آمريكا و بدون ميل اين كشور انجام داده است .
السفير ادامه مي دهد : تصور اين كه جهان حق كشوري را در دارا بودن فناوري هسته اي به رسميت بشناسد بدون اين كه از منبع آن يعني آمريكا چراغ سبزي نشان داده شود سخت است و البته بايد اذعان داشت كه بازوان پرتوان منطقه اي ايران قادر به قطع نفوذ منطقه اي پروژه هاي آمريكا در منطقه است ، ايران در ده سال گذشته نشان داده است كه قادر به سردرگم كردن آمريكا در خاورميانه از غرب كشورش تا سرزمين هاي اشغالي مي باشد.
السفير در ادامه به 6پيش نياز ضروري و لازم براي تفاهم اشاره مي كند :
1- به رسميت شناختن حكومت كنوني ايران .
2- خاتمه بخشيدن به تمامي تحريم هاي آمريكا و اعمال خصومت بر عليه ايران بابت برنامه هاي هسته اي اين كشور و در ارتباط با آژانس بين المللي هسته اي.
3- آزاد شدن سرمايه هاي مسدود شده ايران در بانك هاي آمريكايي .
4- احترام به منافع ملي ايران در عراق .
5- پذيرش حق ايران در دست يابي به فن آوري هسته اي صلح آميز.
6- قبول منافع امنيتي ايران در منطقه و پذيرش نقش منطقه اي اين كشور .
بر اساس اين گزارش ايران بازيگري است كه ياران خود را جمع آوري كرده است حال خواه مي خواهد اين بازيگران افغانستان، عراق و سوريه كه حكومتش هنوز در قدرت است باشند، خواه لبنان .
السفير ادامه مي دهد ايران بازيگري است كه تمامي رقباي داخلي و منطقه اي خود را شكست داده و در اين ميان تنها آمريكا مانده و همانند بانكي در اين بازي قرار دارد .

 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14