آمريكا خطرناك ترين ويروس سياسي در نظام بين المللي
احمد رضا هدايتي
طرح موضوع ايران هراسي و اسلام هراسي در رسانه هاي بيگانه، خبري نيست كه تعجب عمومي
را به همراه داشته باشد، اما اين روزها موضوع ايران و اسلام به يك موضوع چالش
برانگيز در مناظره ها و تبليغات تلويزيوني و رسانه اي كانديداهاي رياست جمهوري
آمريكا تبديل و هريك به شكلي مي كوشند تا با خطرناك جلوه دادن انقلاب اسلامي،
رفتارهاي غلط و مشكلات بي شمار آمريكا را تحت الشعاع اين موضوع قرار دهند، اما اين
يك واقعيت انكار ناپذير است كه خطر واقعي خود آمريكاست، چرا كه زيربنا و كلا شالوده
نظام حكومتي ايالات متحده، با تصرف و اشغال سرزمين سرخپوستان و برده داري و برده
فروشي از ميان سياه پوستان آفريقايي بنا شده و دارايي ها و توانمندي هاي آن نيز تا
اين تاريخ تنها در سايه غارت و چپاول ثروت هاي مادي و معنوي ساير كشورها و سوء
استفاده از ظرفيت هاي سازمان ملل و اهرم هاي قدرت نظامي و اقتصادي شكل گرفته و
استمرار يافته است.
سردمداران آمريكايي كه به دور از آسيب هاي جنگ جهاني اول و با كمترين خسارت از جنگ
جهاني دوم، از پيش شرايط را براي سلطه بر جهان فراهم كرده بودند، در طول اين مدت
(يعني از بدو تشكيل تا به حال) همانند ويروسي مرگبار در سطح جهان ريشه دوانده و به
مانند انگلي خون آشام، مرتكب چنان جناياتي در حق جامعه جهاني و حتي مردم خود شده
اند كه روي تمام جنايتكاران جهان را سفيد ساخته است.
آمريكا به عنوان خطرناك ترين كشور دنيا و با سابقه اي سرشار از آتش افروزي و شرارت،
در حالي تلاش دارد تا با اتكاء به سياست ايران هراسي و به عبارت بهتر اسلام هراسي،
آخرين دين الهي و نيز كهن ترين تمدن انساني را بزرگ ترين خطر براي حيات بشر معرفي
نمايد، كه ارزش هاي اسلامي و ايراني جايگاهي جهاني پيدا كرده و رفتار كاملا صلح
آميز ايران در گذشته و بخصوص در قرن اخير، به مصداقي بارز از همگرايي و تمدن انساني
شهرت يافته است.
براي درك بهتر اين مطلب كافي است نگاهي گذرا داشته باشيم به فهرست عملكرد سياه
كشوري كه در پس ژست ادعاهايي مانند: آزادي، دموكراسي، حقوق بشر و امثال آن، شريرانه
ترين چهره از تروريسم دولتي بين المللي را در ابعاد مختلف از خود به تصوير كشيده و
همچنان مترصد آن است تا با استفاده از هر فرصتي اهداف پليد خود را عملي سازد.
الف - عملكرد نظامي و امنيتي:
آمـريكا علاوه بر5300 پايگاه نظامي كه در خاك خود ايجاد كرده است، در 39 كشور از 5
قاره جهان، بيش از850 پايگاه نظامي و در140 كشور از 196 كشور جهان ايستگاه نظامي
دارد، پرسنل نظامي آمريكا در خارج از مرزهاي اين كشور بالغ بر يك ميليون و هشتصد
هزار نفر است كه 235 هزار نفر از آنها در پايگاه هاي خارجي آمريكا حضور دارند و
علاوه بر اين نيروهاي ناتو نيز عمدتا در خدمت اهداف آمريكا قرار دارد.
به اعتراف رسمي وزارت دفاع آمريكا، ارتش اين كشور بيش از 5113 عدد انواع كلاهك اتمي
را در اختيار دارد كه 2150 فروند آن آماده عمليات است و اين در حالي است كه تعداد
بمب هاي اتمي ساخته شده در جهان حدود 20000 عدد اعلام شده است، يعني بيش از يك
چهارم تسليحات اتمي موجود در جهان، متعلق به ارتش اين كشور است.
فقط دموكرات هاي آمريكايي كه در افكار عمومي جهان به غلط صلح طلب معرفي شده اند، پس
از جنگ هاي جهاني در راستاي تامين منافع آمريكا و عمدتا با دلايل
غير منطقي و بهانه هاي واهي، راسا بيش از 36 جنگ و عمليات نظامي برون مرزي را در
نقاط مختلف دنيا از جمله، جنگهاي بزرگ در كره جنوبي، ژاپن، ويتنام، عراق، افغانستان
و عملياتهاي نظامي فراوني را در ساير كشورها مانند؛ آلمان، اتريش، ايتاليا،
فيليپين، يوگسلاوي، بوسني، آلباني، كزوو، صربستان، كره شمالي، چين، تايلند،كامبوج،
كوبا، لائوس، زئير(كنگو)، ليبريا، آفريقاي جنوبي، سيرالئون، گينه بيسائو، كنيا،
تانزانيا، سودان، فلسطين، لبنان، ايران و كويت مديريت كرده اند و اين در حالي است
كه، تعداد اقدامات نظامي جمهوري خواهان به مراتب بيش از دموكرات ها بوده است.
در جريان اين جنگ ها تنها در در بمباران اتمي ژاپن بيش از 220000 نفر، درگواتمالا
بيش از 200000 نفر و در السالوادور بيش از 5000 نفر قرباني سياست هاي ددمنشانه و
تجاوزات بي شرمانه دولتمردان جنگ افروز آمريكا شده اند.
پژوهش اخير دانشگاه براون آمريكا كه با نظارت «بتا كرافورد»و »كاترين لوتز« از
استادان برجسته اين دانشگاه انجام شده، هزينه هاي و تلفات جنگي آمريكا در
افغانستان، عراق و پاكستان را نيز از سال 2001 تا 2011 مورد بررسي قرار داده است،
بر اساس اين گزارش، از سال 2001 تاكنون عمليات نيروهاي آمريكايي در اين كشورها به
طور مستقيم 255 هزار كشته و 365 هزار زخمي بر جاي گذاشته است. از بين تعداد كشته
شدگان 31 هزار و 714 نفر نظامي آمريكايي و 1200 نظامي ناتو، 9900 سرباز عراقي، 8800
سرباز افغاني، 3500 سرباز پاكستاني و 2300 نفر از نيروهاي شركتهاي امنيتي بوده اند.
نتايج اين گزارش نشان مي دهد كه غيرنظاميان بيشترين ضرر را از جنگ آمريكا ديده اند،
زيرا در مجموع تعداد كشته شدگان آنها از سال 2001 تا 20011 به 172 هزار نفر مي رسد.
در اين ميان 125 هزار نفر عراقي، 35 هزار نفر پاكستاني و 12 هزار نفر افغاني بوده
اند. در اين گزارش همچنين اعلام شده است كه طي ده سال مورد اشاره بيش از 168
خبرنگار و 266 نفر از نيروهاي كمك رسان و امدادي در سه كشور مورد اشاره كشته شده
اند. همچنين جنگ آمريكا در عراق و افغانستان تاكنون بيش از 8/7 ميليون نفر آواره
برجاي گذاشته است.
آمريكا در اين سالها با وجود داشتن كسري بودجه، بيش از 3700 ميليارد دلار صرف هزينه
هاي جنگي كرده است و هم اكنون بودجه نظامي آمريكا بالغ بر 587 ميليارد دلار اعلام
شده است و لذا اين سوال مطرح است كه بدهكارترين كشور دنيا اين بودجه كلان را از كجا
تامين
مي كند؟ بخش عمده سلاح هاي كشتار جمعي اعم از: تسليحات اتمي، سلاح هاي شيميايي،
خطرناك ترين سلاح هاي ميكروبي و بيولوژيكي و مخرب ترين سلاح هاي تهديد كننده محيط
زيست در مراكز نظامي و زرادخانه هاي اين كشور توليد و نگهداري مي شود و به رغم قدرت
تخريب و خطرات انساني و زيست محيطي اين تسليحات، نه تنها دسترسي به جديدترين سلاح
هاي متعارف اين كشور براي شبكه هاي مافيايي فروش تسليحات ناممكن نيست، بلكه با
استناد با گزارش هاي منتشره تا كنون تعداد زيادي از سلاحهاي كشتار جمعي آمريكا از
زرادخانه هاي ارتش اين كشور سرقت شده كه تا به حال فقط مفقود شدن 11 بمب اتمي را
رسما اعلام كرده است.
آمريكا اولين استفاده كننده از اين تسليحات بر عليه دو شهر بزرگ ژاپن بوده و در اين
دو عمليات، دو بمب اتمي به فاصله سه روز بر روي شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي انداخته
شد كه باعث كشتار گسترده شهروندان اين دو شهر گرديد، اما به رغم آثار فوق العاده
خطرناك اين عمليات وحشيانه، ارتش آمريكا همچنان از اورانيوم ضعيف شده در جنگ با
ساير كشورها از جمله؛ جنگ عراق و افغانستان استفاده كرده است.
بيش ترين و مخوف ترين زندانها و بازداشتگاههاي برون مرزي مانند؛ اردوگاه گوانتانامو
و زندان ابوغريب نيز به كشور آمريكا تعلق دارد و وحشيانه ترين و غير انساني ترين
روشهاي شكنجه در اين مكان ها اعمال مي شود، اما به رغم ادعاهاي بشر دوستانه
دولتمردان آمريكايي، نه تنها اين مراكز همچنان به كار خود ادامه مي دهند، بلكه
همزمان چندين آموزشگاه كه در آمريكا از آنها با عنوان«مدرسه خشونت» نام برده مي
شود، وظيفه تربيت نيروهاي ويژه براي تامين كادر مورد نياز اين گونه مراكز و انجام
اعمال تروريستي در نقاط مختلف جهان را بر عهده دارند و تابه حال صدها شخصيت مختلف
از جمله؛ افراد سياستمدار و به خصوص انديشمند مسلمان و نيز غير مسلمان در كشورهاي
مختلف از جمله؛ ايران و عراق از همين طريق، توسط دولت آمريكا و هم پيمان او يعني
اسرائيل، ترور شده اند. آمريكا با در اختيار داشتن بيش از20% از سهم تجارت
تسليحاتي، بزرگ ترين صادر كننده سلاح در دنيا نيز شناخته شده و شواهد حاكي از آن
است كه اصولا بسياري از جنگ هاي رخداده در نقاط مختلف كره خاكي، با توطئه كمپاني
هاي توليد و فروش سلاح در آمريكا و با هدف داغ نگه داشتن بازار فروش توليدات غير
انساني آنها صورت مي گيرد.
ب- رفتار سياسي:
برخورد دوگانه و بلكه چندگانه دولت آمريكا با حكومت هاي مختلف و به عبارت ديگر،
عملكرد سياسي آمريكايي ها در عرصه ديپلماتيك نيز خسارت كمتري را براي نظام بين
المللي در پي نداشته و همواره با رفتارهاي ظالمانه و عوام فريبانه يا حمايت
ناعادلانه و غير منطقي از دولتهاي استبدادي و حكام ظالم و مستبد، بحران هاي موجود
در نظام بين المللي را در ابعاد مختلف تشديد كرده است، به عنوان مثال؛ در حالي كه
آمريكا و هم پيمان استراتژيك او يعني رژيم صهيونيستي به ساير كشورها اتهام تروريست
مي زنند و با كمال وقاحت از تروريسم جهاني اظهار نگراني مي كنند، خود به عنوان بزرگ
ترين تروريسم دولتي، مسئوليت ترور شخصيتي و حتي فيزيكي صدها انسان را در پرونده
خويش ثبت كرده اند و اين در شرايطي است كه تا به حال، حتي يك دانشمند اسرائيلي يا
آمريكايي توسط كشورهاي مورد تهاجم آنها، ترور نشده است.
استفاده ابزاري و سياسي از واژه آزادي و حقوق بشر نيز باعث شده تا اين كشور مدعي
دمكراسي به خود اجازه دهد، هر سال در مورد وضعيت حقوق بشر190 كشور جهان، گزارش تهيه
و راسا در مورد آنها قضاوت و بعضا خارج از ضوابط بين المللي با آنها برخورد نمايد،
بي آنكه مانعي بر سر راهش وجود داشته باشد، اما تا به حال هرگز از سوي اين كشور،
مجوزي براي بازديد زرادخانه هاي ساخت سلاح هاي كشتار جمعي يا بررسي رسمي وضعيت حقوق
بشر در آمريكا، به هيچ كشور يا مرجع ديگري داده نشده است. همچنين آمريكا با سوء
استفاده از موقعيت خود در سازمان ملل، تابحال بيش از 82 قطعنامه سازمان ملل را وتو
كرده كه نيمي از آنها عليه همپالگي وي يعني رژيم اشغالگر قدس و ساير موارد نيز صرفا
در راستاي منافع مستقيم آنها بوده است و اين در حالي است كه با اعمال قدرت بر ساير
اعضاء، تا اين تاريخ به اشكال مختلف مانع از آن شده تا حتي يك قطعنامه عليه عملكرد
استكباري و اقدامات غير قانوني آمريكا صادر شود.
در مورد فعاليت هاي سياسي اجتماعي نيز، عملكرد دولت آمريكا گرفتار تناقضات آشكار
است، زيرا در حالي كه با اتكاء به سياست «تـفرقه بينداز و حـكومت كن» و به بهانه
آزادي انديشه، نسخه تعدد احزاب را براي ديگران تجويز مي نمايد، تمام امور سياسي اين
كشور در يك سناريوي ساختگي، تنها در اختيار دو حزب موسوم به دموكرات و جمهوري خواه
قرار دارد.
ج- معضلات اجتماعي:
همان گونه كه اشاره شد، اقدامات مصيبت بار نظام حكومتي آمريكا تنها به محرومين و
مستضعفين ساير ملل محدود نمي شود، بلكه دولتمردان اين كشور در طي دوران حكومت خود
با قرباني كردن طبقه محروم جامعه، چنان ناجوانمردانه در جهت منافع صاحبان سرمايه
گام برداشته اند كه پيامدهاي آن
هم اكنون با نفرت جهاني از سردمداران دولت آمريكا و همچنين بروز جنبش عمومي موسوم
به وال استريت و علني شدن شكاف طبقاتي عميق موجود بين اقليت ثروتمند حاكم بر اكثريت
نابرخوردار و زير خط فقر، آشكار شده است.
بسياري از صاحب نظران علوم اجتماعي، همين رفتار ناعادلانه دولتمردان ايالات متحده
را علت اصلي خشونت طلبي هاي رايج در جامعه آمريكا معرفي و معتقدند كه با وضعيت حاكم
بر جامعه، رشد روز افزون جرم و جنايت در اين كشور موضوعي دور از انتظار نخواهد بود.
گزارش هاي موردي نيز به وضوح بيانگر اين حقيقت است كه وقوع بيش از حد جرم و جنايت
در آمريكا عمدتا ناشي از ذهن خسته و سرگشته انسان هايي است كه تلاش مي كنند تا از
اين طريق و با رفتاري مشابه رفتار حاكمان كشور، نارضايتي خود را بروز دهند، از جمله
گزارش سال 2006 وزارت دادگستري آمريكا نشان مي دهد كه تنها در اين سال بيش از 5
ميليون دويست هزار جرم و جنايت در اين سرزمين رخ داده است.
اين وضعيت سبب شده تا سردمداران حكومت براي مقابله با بحران هاي اجتماعي و حفظ
منافع بادآورده ثروتمندان، بيش از هر زمان و هر كشور ديگري به استفاده از روش هاي
خشونت بار مانند؛ قتل و ترور، تهديد، ضرب و جرح و زندان متوسل شوند. تا جايي كه هم
اينك آمريكا با 313339000 نفر جمعيت يعني 5% از جمعيت كل جهان، بالغ بر 25% از
مجموع زندانيان جهان يعني بيش از 2300000 نفر زنداني را به خود اختصاص داده است، به
عبارت ديگر 760 نفر از هر 100000 نفر آمريكايي در زندان به سر مي برند كه از اين
تعداد حدود 2500 نفر صرفا به اتهام تروريسم زنداني هستند.
بسياري از مراكز تحقيقاتي ذيربط در آمريكا اعتراف دارند كه وجود 25 ميليون نفر
افسرده در آمريكا ناشي از تداوم اين روند بوده و پناه بردن مردم به خريد انواع سلاح
براي دفاع شخصي، از پيامدهاي طبيعي اين عملكرد غلط محسوب مي شود، عملكردي كه باعث
شده تا در سال هاي اخير به طور متوسط در خانه هر آمريكايي حداقل دو سلاح گرم يافت
شود.
نژاد پرستي و حتي تبعيض جنسيتي موضوعات ديگري هستند كه پيوسته به عنوان يك دغدغه
جدي براي مردم بومي آمريكا يعني سرخپوستان و حتي مهاجرين يعني سياهپوستان و ساير
نژادهاي ساكن آمريكا و نيز زنان اين كشور مطرح بوده و همچنان ادامه دارد، علاوه
برآن برخلاف ادعاهاي مطرح از سوي آمريكايي ها، بسياري از احزاب، گروه ها و فرق
مذهبي نيز در اين كشور از آزادي هاي لازم برخوردار نيستند، تا جايي كه دولت براي
مقابله با برخي از آنها از جمله؛ فرقه ديويديان، در سال هاي اخير در يك اقدام
وحشيانه، ساختمان متعلق به اين فرقه را با تمام ساكنان آن به آتش كشيد.
د- اقدامات فرهنگي:
تكبر و خود بزرگ بيني آمريكا باعث شده تا دولت اين كشور با ناديده انگاشتن شكست
قريب الوقوع نظام سرمايه داري، با وقاحت تمام از ساير ابزار از جمله ظرفيت هاي عرصه
فرهنگي نيز در جهت مسخ افكار عمومي و انتقال فرهنگ منحط غربي بهره برده و ساخت و
انتشار رايگان هزاران فيلم هدفمند مروج خشونت و بي بندوباري و يا ضد اسلامي، توسط
هاليوود را گامي در جهت ترويج دموكراسي اعلام كند و در استفاده از اين روش چنان
ماهرانه عمل نموده كه برخي از افراد، با ساده لوحي تمام باور مي كنند كه به راستي
دولتي مانند آمريكا با هزاران مشكل داخلي، حاضر است از آن سوي دنيا هزينه هنگفت
توليد اين گونه محصولات فرهنگي را تنها به خاطر بشريت و براي سرگرمي و نشاط مردم
ساير كشورها برعهده بگيرد، در حالي كه هرگز از خود نمي پرسند چرا آمريكا حاضر نمي
شود اين امكانات را صرف عمران و آباداني و تامين نيازهاي ضروري مردم محروم و قحطي
زده كشورهايي مانند؛ كشورهاي آفريقايي كند؟
مهم ترين خبر گزاري هاي بين المللي جهان، صدها شبكه راديو تلويزيوني و هزاران
پايگاه اينترنتي را در اختيار دارد اما باز با دخالت در جريان خبري جهان، از شنيده
شدن صداي حق طلبانه ديگران از جمله پخش برنامه شبكه هاي ايراني جلوگيري مي كند و
همچنان ژست دموكراسي و آزادي خواهي به خود مي گيرد.
ادعاي تلاش براي رفاه بشريت و رشد و پيشرفت جهان را تبليغ مي كند و در عين حال براي
حفظ انحصارهاي علمي و فني خود، با تمام توان از برقراري هرگونه تبادل علمي جدي
كشورها با يكديگر جلوگيري به عمل آورده و حتي نمي تواند نظاره گر بروز و ظهور
دستاوردهاي بومي دانشمندان ساير كشورها باشد و با توسل به آدم ربايي، فريب مغزها يا
ترور دانشمندان غير آمريكايي، تلاش مي كند تا موانع دستيابي ديگران به علوم جديد را
تشديد نمايد.
و- ساير رفتارهاي غير مسئولانه:
سال هاست كه آمريكا به عنوان بزرگ ترين توليد كننده گازهاي گلخانه اي، اصلي ترين
مجرم در زمينه سوراخ شدن لايه ازون شناخته شده و ساير توليدات مراكز صنعتي آمريكا
نيز سهم بسزايي در تخريب محيط زيست برجاي گذاشته است، اما هيچ گاه از سوي دولت
ايالات متحده، اقدامي جدي براي جبران اين خسارات صورت نگرفته است.
اگرچه به ظاهر نظام برده داري در آمريكا ملغي شده است، اما برده داري نوين به اشكال
مختلف از جمله؛ برده داري جنسي و يا قاچاق اعضاي بدن انسان، همچنان در اين كشور
رايج است و به اين اتهامات بايد ديگر فعاليتهاي غير قانوني سرمايه داران آمريكايي،
مانند؛ در اختيار داشتن بيش از 25% بازار قاچاق مواد مخدر جهان، پولشويي در
فاسدترين نظام اقتصادي دنيا و ده ها و بلكه صدها رفتار غير مسئولانه ديگر از جمله
تحميل قوانين داخلي آمريكا به ساير كشورها را نيز اضافه كرد.
البته ايران اسلامي ماهيتا براي اين گونه رفتارهاي ظالمين و مستكبران خطر تلقي مي
شود، اما اين وجدان بيدار انسان هاي آزاده جهان است كه بايد با مقايسه رفتار دو
كشور و با در نظر داشتن اين همه خباثت و پليدي نهفته در بطن نظام استكباري آمريكا،
قضاوت كنند كه خطر واقعي براي حيات بشر و امنيت بين المللي كيست؟
|