نقش بهائيت در پيدايش و استمرار رژيم پهلوي (45)
دام هژبر براي دربار شاه
E-Mail:shayanfar@kayhannews.ir
مريم صادقي
هژبر از سرمايه داراني بود كه به قول مادر فرح، گرد شمس پهلوي، خواهر شاه، جمع شده
بودند و با استفاده از نفوذ او در رژيم پهلوي به سودجويي هاي كلان در عرصه ي اقتصاد
مي پرداختند و سهمي هم به شمس مي دادند.685
فريده ديبا (مادر فرح)، همچنين ضمن اشاره به باج دادن سرمايه داران به شمس (و نيز
اشرف) پهلوي براي وارد كردن كالاهاي خود (به عنوان محموله ي دربار شاهنشاهي، و بدون
هرگونه بازرسي و ماليات به داخل كشور)، از صدور اشياء عتيقه غيرقابل ارزشگذاري و
ميراث فرهنگي و ملي (در بسته بندي هاي منقوش با مهر دربار شاهنشاهي) بدون هيچ وارسي
از كشور سخن
مي گويد و مي افزايد: «عده ي ديگري از اين سرمايه داران كه از پشتيباني خواهران
محمدرضا مستحضر بودند با جسارت بيشتري عمل مي كردند. مثلاً سرمايه سالار بهائي به
نام هژبر يزداني براي خريدن يك بانك دولتي مراجعه كرده بود و چون مدير عامل بانك با
پيشنهاد وي مبني بر خريد بانك مخالفت كرده، او را مورد ضرب و شتم قرار داده و به
شدت مجروح و مصدوم ساخته بود. هژبر يزداني در حلقه دوستان و نزديكان »شمس پهلوي«
قرار داشت. من بارها هژبر را با آن صورت گوشت آلود و هيكل چنله و قد كوتاه در
ميهماني هاي كاخ مهرشهر ديده بودم ... به انگشتان دستش انگشترهاي گرانبهايي داشت يك
فقره آن انگشتر الماس به ارزش 5 ميليون دلار بود!.... هژبر از بهائيان سرشناس ايران
بود. بهائيان ثروت و سرمايه خود را به دست او سپرده بودند و هژبر با اين سرمايه ها
كار مي كرد. تجري او در امور و قانون شكني به اندازه اي بود كه وقتي تصميم به احداث
يك مجتمع دامداري در سنگسر گرفت همه روستاييان و زمينداران مسلمان را با زور از آن
منطقه اخراج و زمين هاي آنها را تصاحب كرد. هژبر علاوه بردامداري، بانكداري و اداره
صنايع و كشاورزي، قاچاق جواهر و طلاي ايران را اداره مي كرد. بر هيچ كس پوشيده نبود
كه هژبر نمي تواند بدون داشتن پشتوانه ي قوي به راحتي محموله هاي گران بهاي خود را
از مبادي ورود و خروج عبور دهد. محمدرضا به خاطر آنكه متهم به حمايت از بهائيان
نشود هرگز هژبر را به ميهماني ها و محافل و مجالس خود راه نمي داد. فرح هم از او
انزجار داشت. به طوري كه وقتي به مناسبت سالروز تولد فرح يك سري جواهر عتيقه متعلق
به كاترين دوم (امپراطور نامي روسيه) را به عنوان هديه فرستاد، فرح از قبول آن
امتناع كرد. ما چند هفته بعد اين جواهر را برگردن و لباس شمس ديديم.686»
يزداني براي جلب توجه و رضايت خاندان پهلوي از هيچ كوششي فروگذار نمي كرد و به
مناسبت هاي مختلف ارادت خود را با ارسال هدايا و اقداماتي نظير آن اعلام مي داشت
براي نمونه در نامه اي كه از دفتر مخصوص فرح براي هژبر يزداني ارسال گرديده و در آن
به خاطر ارسال و تقديم هدايا به عليا حضرت شهبانوي ايران، تقدير و تشكر شده، چنين
آمده است: «جعبه سيگار طلا با تاج برليان زمرد تقديمي جنابعالي از لحاظ پيشگاه
مبارك
عليا حضرت شهبانوي ايران گذشت. حسب الامر، چون قوطي سيگار قديمي مربوط به دوره
پهلوي است، عيناً به وزارت فرهنگ و هنر فرستاد. كه با ذكر نام اهداكننده در موزه ي
پهلوي واقع در كاخ مرمر حفظ و نگهداري كنند.687»
هژبر با پهن كردن دام احسان و ريخت و پاش براي درباريان و افراد ذي نفوذ در صحنه
هاي سياسي، نظامي و اقتصاد رژيم پهلوي سعي در گسترش هرچه بيشتر نفوذ خود و در واقع
قوت گرفتن روز افزون بهائيت در اين زمينه داشت. او كه با حمايت مستقيم و علني و بي
چون و چراي سپهبد ايادي كار خريد و توسعه شركت هاي زراعي، دامپروري و صنعتي را به
پيش مي برد، كم كم وارد صحنه بانكداري كشور نيز گرديد و با در اختيار داشتن سرمايه
عظيم و بي مانند به خريد و اضافه نمودن اين كارخانه ها و واحدهاي صنعتي اقدام مي
نمود.688
يزداني در عرصه بانكداري، بانك هاي ترانه و نونهالان را تاسيس كرد كه بانك
نونهالان، مأمور پرداخت وام به بهائيان و انجام معاملات غيرقانوني بود.689
هژبر از سال 1350ش، به بعد به خريد سهام شركت هاي مختلف پرداخت و از قبل آن
اعتبارات كلاني از شعب مختلف بانك ملي ايران و بانك صادرات دريافت نمود و با همكاري
غيرقانوني بانك ملي ايران و برخي بانك هاي ديگر، وام هاي هنگفتي دريافت نمود و از
اين طريق شركت هايي به نام خود و خانواده اش تاسيس نمود از جمله شركت كفش اطمينان،
شركت كشاورزي مكانيزه و دامداري كيخسرو، شركت سهامي قند قزوين، شركت پوست آريا
زمين، شركت سهامي قند شاه زند و شركت سهامي قند شيروان690 ، نمونه هاي بارزشگردهاي
يزداني بود.
هژبر در خريد كارخانه ها و شركت هاي مختلف از اعتبارات كلاني كه از شعب مختلف بانك
ملي ايران و ساير بانك ها دريافت مي نمود، بهره مي جست. با اين عمل شركت هاي وابسته
به هژبر به بانك ها مبالغ هنگفتي بدهكار مي شدند. ولي در هيچ يك از موارد، بانك ها
پيگيري جدي براي وصول مطالبات نمي كردند و اين بدهي ها طي مدت طولاني باقي مي ماند
و هيچ مرجع قانوني هم مسئله را دنبال نمي كرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
685 - فريده ديبا، دخترم فرح، ترجمه ي دكتر الهه رئيس فيروز،
صص 258-257.
686 - فريده ديبا، دخترم فرح، ترجمه ي دكتر الهه رئيس فيروز،
صص 262-261.
687 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، فرازهايي از تاريخ انقلاب به روايت اسناد ساواك و
آمريكا، ص 16.
688 - مركز اسناد انقلاب اسلامي، رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك، هژبر
يزداني، ص 15.
689 - اسماعيل رائين، انشعاب در بهائيت، ص 361.
690 - علي اكبر خدري زاده، گوشه هايي از زندگي هژبر يزداني، فصلنامه مطالعات تاريخ
معاصر ايران، س پنجم، ش17، بهار1380، ص 94.
پاورقي
|