ضرورت تغيير سبك زندگي براي مقابله با تحريم هاي اقتصادي
علي ميثمي تهراني
اگرچه سابقه تحريم هاي اقتصادي عليه ايران اسلامي به سال هاي اوليه پيروزي انقلاب و
كوتاه كردن دست غرب از غارت منابع اقتصادي اين آب و خاك بازمي گردد؛ ولي چندصباحي
است كه ايالات متحده آمريكا- كه از سوي متفكرين آمريكايي به نام «ابرقدرت سابق»
خوانده مي شود- و اتحاديه اروپا- كه از سوي «جرج بوش» كوچك به نام «پيرمرد فرتوت»
خوانده مي شد- با دامن زدن وحشيانه به تحريم ها به گونه اي از جنگ اعلام نشده را
عليه جمهوري اسلامي ايران در عرصه اقتصاد آغاز كرده اند. تحريم هايي كه به ادعاي
«جو بايدن» معاون «اوباما» در مناظره انتخاباتي با «پال رايان» معاون «ميت رامني»،
«فلج كننده ترين تحريم ها در تاريخ تحريم هاست.»
اما نكته قابل تامل ماجرا اينجاست كه اين كشورها در شرايطي دست به تشديد تحريم هاي
اقتصادي عليه كشور ايران زده اند كه خود در سياه ترين شرايط اقتصادي تاريخ حياتشان
به سر مي برند. بحران اقتصادي ابرقدرت رو به افول آمريكا به جايي رسيده كه آقاي
«رامني» به عنوان نامزد حزب جمهوريخواه در انتخابات رياست جمهوري آينده آمريكا، به
صراحت رقيب خود يعني «رئيس جمهور اوباما» را شخصي مي داند كه برنامه ها و عملكردش
نشان مي دهد كه اطلاعات كمي درباره فقرا و درد و رنج روزانه مردم آمريكا داشته و از
نظر جهل و ناداني مانند ملكه فرانسه «ماري آنتوانت» در قرن هجدهم است؛ كه وقتي مردم
به او شكايت مي كردند كه حتي نان هم براي خوردن ندارند وي ايشان را به خوردن كيك به
جاي نان راهنمايي مي كرد! اوضاع اقتصادي در كشورهاي اروپايي نيز- كه در جنگ اقتصادي
نابرابرعليه ايران در حكم غلام حلقه به گوش و پيشمرگان كم خرد آمريكا عمل مي كنند-
در اسفناك ترين روزهاي خودش به سر مي برد. تظاهرات خياباني در كشورهاي اتحاديه
اروپا كم كم دارد به مسئله اي عادي تبديل مي شود. ورشكسته شدن بانك ها و شركت هاي
اروپايي نيز ديگر خبري غافلگيركننده به شمار نمي آيد. كلاهي كه آمريكا سر اروپاي
فرتوت در اين قضيه گذاشته است به حدي گشاد است كه انديشكده «بروكينگز» به صراحت
اعلام مي كند كه «تحريم فراگير ايران ضربات فلج كننده غيرقابل جبراني را براقتصاد
بيمار قاره سبز وارد خواهد آورد.»
اين مقدمه از اين روآمد كه روشن گردد در وراي اين ظاهر پرطمطراق دشمن در اين جنگ
اقتصادي و فشار وارد آمده بر ايران از تحريم ها، عقبه اي سردرگم و كلافه و بي
برنامه و خسته و نااميد وجود دارد كه در شرايطي كه خود در باتلاقي گرفتار شده كه با
هر دست و پايي بيشتر در آن فرو مي رود؛ در حال به آب و آتش زدن خود است بلكه راهي
براي سد كردن - يا اقلا كند كردن- مسير تبديل جمهوري اسلامي به ابرقدرتي مستقل و
آزاد و الگوي ساير كشورهاي آزادي خواه بيابد. مسلم است كه پيروزي بر چنين حريفي در
اين جنگ اقتصادي، نوعي خواب و خيال و توهم پوچ نيست. بلكه غايتي است كه با برنامه
ريزي صحيح در مواجهه با دشمن قابل وصول است. منتهي پيروزي در اين عرصه لوازمي دارد
كه اين سياهه در پي تبيين يكي از آنهاست. يعني «سبك زندگي».
لزوم تغيير در سبك زندگي مردم ايران، از مهم ترين مطالبي بود كه در سفر پربركت حضرت
امام خامنه اي (مد ظله العالي) به استان خراسان شمالي مطرح شد. مراد ايشان از طرح
اين مسئله توجه دادن به اين امر بود كه در مسير ساختن تمدن نوين اسلامي به رهبري
كشور ايران تنها پيش رفت در عرصه سخت افزار تمدني كافي نيست. بلكه علاوه بر آن بايد
در عرصه نرم افزار تمدني نيز پيش رفت. بر اين اساس تنها پيشرفت در عرصه علم و فن
آوري كافي نيست، بلكه پي ريزي تمدن اسلامي در دنياي معاصر نيازمند اين است كه پا به
پاي پيشرفت در اين عرصه ها در عرصه هاي فرهنگي نيز متناسب با اهداف عاليه اسلامي
پيشرفت حاصل آيد. اين پيشرفت همه جانبه ضرورت انكارناپذير پروسه تمدن سازي اسلامي
است. علاوه بر اينكه عدالت حكم مي كند كه در همه عرصه ها و همه جانبه پيشرفت حاصل
آيد. نه پيشرفت تك بعدي.
شايد در نگاه اول طرح مسئله لزوم تحول در سبك زندگي در شرايطي كه كشور در يك جنگ
تمام عيار اقتصادي به سر مي برد غريب به نظر برسد. ولي با نگاهي عميق تر، هوشمندي
رهبر فرزانه انقلاب در طرح چنين مسئله اي در چنين شرايطي به خوبي روشن مي گردد. به
اين بيان كه اگر چه عرصه درگيري كنوني ايران با جبهه استكبار در سطح اقتصادي است؛
ولي عقبه اين جنگ به فرهنگ حاكم بر اين دو جبهه باز مي گردد. همان فرهنگي كه عاقبت
طرف پيروز در اين مواجهه را تعيين خواهد كرد. به بيان ديگر تكيه گاه اصلي غرب در
اين تحريم ها بر اين مساله استوار است كه اين تحريم ها بر ملت ايران فشار آورده و
باعث تجديد نظر در سياست عدم تسليم مقابل غرب گردد. علت اصلي اين فشار نيز سبك
زندگي اي است كه مردم در شرايط ما قبل شدت گرفتن تحريم ها به آن عادت كرده اند.
بنابراين اگر بتوان در عرصه فرهنگ، سبك زندگي مردم را به نحوي مهندسي كرد كه با
شرايط جديد تحريمي سازگار باشد؛ هرگز آن فشار فلج كننده اي كه استراتژيست هاي پنهان
غربي از اين تحريم ها مدنظر داشتند به دست نخواهد آمد. در نتيجه در بلند مدت اهرم
تحريم ها به ضد خود تبديل شده و نه تنها باعث توقف ملت ايران در مسير پيشرفت و
عدالت و تجديد نظر در سياست مستقل و آزاد خود نخواهد شد؛ بلكه بالعكس باعث تسريع
حركت ملت ايران در اين مسير خواهد شد. اين مهم همان عقبه فرهنگي طلايي است كه رهبري
عزيز انقلاب در اوج درگيري اقتصادي بر آن انگشت اشارت نهادند.
اهميت اين مطلب تا به حدي است كه بي جهت نيست اگر «تغيير در سبك زندگي»، «تنگه احد»
درگيري كنوني با دنياي غرب خوانده شود. زيرا اين جاست كه پيروز اين ميدان تعيين
خواهد شد.
ملت عزيز ايران نشان داده كه مرد روزهاي سخت است. براي رسيدن به قله عزت دنيا و
آخرت مي توان و بايد از اين گردنه سخت گذشت. اين راه براي اين ملت بصير رفتني است و
دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب در شرايط اسفناك كنوني حقيرتر از آنند كه بتوانند
ملت ايران را به زانو در آورند. اين نه فقط كلام نوراني نائب برحق ولي عصر(عج) كه
كلام خود دشمن است. آنجا كه چند روز قبل در مناظره پيش گفته «پال رايان» معاون «ميت
رامني» نماينده حزب جمهوري خواه با انتقاد از بي اثر بودن تحريم ها بر ايران آمريكا
را در برنامه اتمي ايران فاقد اعتبار خواند و صراحتا گفت:«ميزان تاثير تحريم ها را
بايد از ديد آيت الله ها (!) در ايران ببينيم. نه آقاي اوباما. تا آنجا كه من مي
دانم تنها اثر تحريم ها اين بوده كه سانتريفيوژها در ايران اكنون سريع تر حركت مي
كنند...»
|