(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 10  آبان  1391 - شماره 20346

نگاهي به مستند «آخرين روزهاي زمستان»
تصويري بديع و جذاب از شهيد نابغه اي ساده!
تأملي بر فيلم هاي با هزينه چند ميلياردي
مهم ترين سرمايه براي يك فيلم فاخر
نگاهي به فيلم «خشمگين بران»
دروازه هاي ايدئولوژيك جان ميلتون
يادداشتي پيرامون برنامه تلويزيوني «زندگي+ تحصيلات عالي»
لزوم مقابله با مدرك گرايي توسط رسانه ملي
روايت زندگي شهيد قاضي طباطبايي در مجموعه «سراج»
اعلام اسامي فيلم هاي بخش مسابقه بين الملل جشنواره سينما حقيقت
نخست وزير ايتاليا به فساد در خريد فيلم متهم شد!
چه فيلم هايي در مراحل توليد هستند؟
12 سينماگر خارجي به جشنواره ديني «رويش» مي آيند


نگاهي به مستند «آخرين روزهاي زمستان»

تصويري بديع و جذاب از شهيد نابغه اي ساده!

محمد قمي
مجموعه مستند «آخرين روزهاي زمستان» اثر محمدحسين مهدويان كه اين روزها در شمايل اثري جذاب و ديدني كه به زندگي شهيد غلامحسين افشردي (حسن باقري) مي پردازد از تلويوزيون در حال پخش است و در نوع ساختار و جلوه ها و ميزانسن تصويري اش از ويژگي هاي منحصر به فرد و ابتكارات بديعي برخوردار است و يك تصوير تمام عيار و باورپذيرانه از زندگي و سيره يكي از برجسته ترين و خارق العاده ترين شخصيت هاي جبهه هاي جنگ حق عليه باطل را به تصوير كشيده است.
تاكنون مستندهاي زيادي از رسانه ملي با عناوين و موضوعات مختلف ساخته شده است. اما در بين مستندهايي كه تاكنون از رسانه ملي پخش شده است سهم مستندهاي دفاع مقدس بسيار كمتر از جايگاه مهم آن ها بوده است.
در اين ميان مجموعه «روايت فتح» به كارگرداني شهيد سيدمرتضي آويني يكي از به يادماندني ترين و زيباترين مستندهايي بوده كه از تلويزيون روي آنتن رفته كه بخشي از خاطرات تصويري نسل هاي اول و دوم انقلاب را نيز تشكيل مي دهد.
اما اتفاقي كه اين روزها در سيما رخ داده، نمايش مجموعه مستند «آخرين روز هاي زمستان» است كه باز هم مانند دوران پخش «روايت فتح» آويني، به مستند دفاع مقدس جايگاه رفيعي را بخشيده است. مستند كه مي توان آن را فصل نويني در عرصه مستندي دفاع مقدس و حتي بالاتر از آن يك تحول عظيم در عرصه هاي رسانه، هنر و دفاع مقدس دانست.
البته اين مستند زيبا و تأمل برانگيز و ديدني حتي بدون شناخت فرامتني و خارج از قاب اين تصاوير از شهيد باقري هم در جاي خود قابل قبول و تماشايي است، اما شناختي هر چند مختصر از اين مرد بزرگ عرصه جهاد و پيكار در جبهه هاي حق عليه باطل مي تواند در لذت بردن بيشتر و بهره مندي كاملتر از اين فيلم خوب و ارزشمند مفيد فايده باشد.
چه از جهت نوع روايت و بيان بصري و به ويژه از جهت ساخت و جلوه هاي بصري مي توان گفت با يكي از نمونه هاي شاخص مستندهاي معاصر در تلويزيون روبه روييم.
قدرت باورپذيري و ميزان واقع نمايي تصاوير هم با استفاده از آرشيو و هم با تدابير تكنيكي و فني نهايتا به يك محصول جذاب و درخشان تبديل شده كه مخاطب را به خوبي و عمق، با خود همراه مي سازد.
فيلم دقيقا به دنبال مابه ازايي از استناد و مستند بودن، هم به لحاظ متن و هم به جهت تصويري و خاصيت هاي زيبايي شناسانه بصري است.
و اين همه در حالي است كه عنصر تدوين در اين فيلم مستند نقش بسزايي ايفا كرده و از نمونه قابل قبولي برخوردار است.
اما شهيد حسن باقري كه بود و چه ابعاد شخصيتي و وجودي داشته است كه رسانه ملي را بر آن داشته تا مستندي از زندگي وي بسازد؟ شهيد حسن باقري متولد زمستان 1334، در تهران است كه البته نام واقعي وي با آنچه به نام شهيد باقري ثبت شده متفاوت است. نام واقعي اين شهيد بزرگ تاريخ دفاع مقدس غلامحسين افشردي معروف به سقاي بسيجيان است. وي نقش بسياري در موفقيت نيروهاي ايران در عمليات هاي حساسي همچون فتح المبين و رمضان و همچنين بيت المقدس و آزادسازي خرمشهر داشت.
وي نهم بهمن 1361 وقتي در منطقه فكه مشغول شناسايي دشمن و آماده سازي عمليات والفجر مقدماتي بود و درحالي كه تنها 27سال سن داشت به توفيق بزرگ شهادت نائل آمد و به تاريخ مفاخر ايران اسلامي پيوست. سبك نويني كه در ساخت اين مستند به كار رفته است بيان گر اين مدعاست و شيوه اي كه براي احساس نزديكي و پيوند هرچه بيشتر مخاطب با شرايط آن دوران به كار رفته است در نوع خود جالب و جديد است. در اين مستند يك مدل سريال گونه براي زندگي اين شهيد و به صورت داستاني و مدون از زندگي اين شهيد از نحوه ورودش به جبهه و نحوه رشد و پيشرفت و شكوفايي استعدادهاي اين شخصيت بزرگ دفاع مقدس روايت شده است.
در اين مستند با خانواده شهيد و نيز چهره هاي شاخص و همرزمان وي گفت وگو شده است و ابعاد وجودي شهيد باقري از زبان افرادي كه وي را از نزديك ديده اند و مي شناخته اند بيان مي شود.
سبك جديدي كه در اين مستند به كار گرفته شده است مي تواند الگويي براي توليد ساير مجموعه هاي مستندي باشد كه صدها تن از بزرگان تاريخ دفاع مقدس را با شيوه هاي جذاب تر و زيباتر به مردم و جوانان معرفي كند.
اميدواريم آثار ارزشمندي همچون «آخرين روزهاي زمستان» بيش از پيش براي ارائه در رسانه ملي توليد و براي عرضه به مخاطبان ايران و جهان و خاصه نسل جوان تدارك ديده شده و گام هاي موثرتري در راه بازنمايي شخصيت و سيره و زندگي شهيدان و مجاهدت هاي آنان كه مي تواند به مثابه يك كلاس درس قوي براي مخاطبان روزگار ما باشد برداشته شود.

 


تأملي بر فيلم هاي با هزينه چند ميلياردي

مهم ترين سرمايه براي يك فيلم فاخر

آرش فهيم
مدتي است كه بازار ساخت فيلم با بودجه ميلياردي در سينماي كشورمان داغ شده است. اگر تا چند سال پيش سخن گفتن از هزينه ميلياردي براي توليد يك فيلم، سهمگين و باور نكردني بود، حالا به يك امر معمولي و متداول تبديل شده و حتي عده اي اين گونه سرمايه گذاري ها را معادلي براي ارزشيابي آثار مي دانند. اما آيا به راستي چنين بودجه هايي مشكل گشاي سينماي ما هستند و مي توان با اختصاص ميلياردها تومان فيلم فاخر ساخت؟
بدون شك در ميان همه رشته ها و زمينه هاي هنري، سينما را بايد اجتماعي ترين هنر دانست. اساسا تاريخ سينما با كار جمعي و گروهي شكل گرفته است. به همين دليل هم بسياري از كارشناسان و نظريه پردازهاي اين عرصه سينما را يك نهاد اجتماعي مي دانند.
هر چند در اين هنر خلاقيت فردي نقش مؤثري دارد و چه بسيار شاهكارهايي كه حاصل نبوغ فرد بوده اند، اما واقعيت اين است كه هنر هفتم از بدو تأسيس تاكنون همواره بر پايه جمع پيش رفته و متحول شده است و اگر هم افراد در اين زمينه كار شگفت انگيزي انجام داده اند حتما داراي پشتوانه اي گروهي و اجتماعي بوده است. حتي اختراع سينما نيز برخلاف بسياري ديگر از پديده ها حاصل زحمات گروهي بوده است. اديسون در آمريكا، برادران لومير در فرانسه، رابرت پل در انگلستان و... هر يك در شگل گيري هنر صنعت سينما نقش داشتند. از همان ابتدا نيز مجموعه اي از عوامل نظير دفاتر توليد فيلم، تجار، دلال هاي سينمايي و مخاطب هاي سينما بودند كه تاريخ سينما، موج ها و گرايش ها و سبك ها و ژانرها را شكل مي دادند و متحول مي كردند.
به همين دليل هم مهم ترين ثروتي كه يك فيلم سينمايي به آن احتياج دارد، سرمايه اجتماعي است. برخلاف برخي رشته هاي هنري مانند آهنگسازي، نويسندگي، نقاشي، مجسمه سازي و... كه هنرمند در خلوت و تنهايي خود آثارش را مي آفريند، كار فيلم سازي الزاما يك كار گروهي است. به همين دليل هم آثار موفق در اين عرصه نتيجه گردهمايي يك گروه بزرگ و متخصص و همچنين تعامل خوب بين آن ها بوده است. چنين سرمايه اي نيز تنها با پشتوانه اي اعتقادي به وجود مي آيد. اگر عشق و ارادت به يك ارزش والا در كار نباشد، نمي توان همدلي گروهي و تأثيرگذاري اجتماعي را پديد آورد.
هم از اين رو مي توان با بودجه اي اندك و امكانات ناچيز اما با تكيه بر هم و غيرت گروهي و برخورداري از پشتوانه حمايت اجتماعي و مردمي آثار هنري بزرگ و جاودان ساخت. اما برعكس آن امكان پذير نيست. به عنوان يك مصداق در زمينه تاثير تعهد جمعي بر خلق آثار بزرگ، فيلم ماندگار «پيام» را مي توان نام برد كه در ايران به «محمد رسول الله(ص)»مشهور شده است. اين فيلم نمونه يك كار گروهي همراه با همدلي براي خلق يك اثر جاودانه است.
تا آنجا كه حتي گروه ساخت موسيقي اين فيلم به سرپرستي موريس ژار براي يافتن تم و لحن مورد نظر خود ماه ها در كشورهاي عربي و به ويژه اطراف مكه سپري مي كردند. نتيجه اين حميت تيمي، پديد آمدن آهنگي است كه نمايه هويت فيلم مذكور براي انتقال حس عظمت اسلام محسوب مي شود. در كشور خود ما نيز فيلم هاي موفق و مانا، ماحصل كار گروهي همراه با همدلي و غيرت تيمي اعضاي گروه بوده است.
اما علاوه بر مناسبات درون فضاي نظام سينمايي كشور، جامعه و مناسبات اجتماعي نيز بر ساختار سينما موثر است. موضوع ها و سبك و سياق هاي سينمايي در عين تاثير گذاشتن بر جامعه از شرايط و موقعيت هاي اجتماعي تاثير مي پذيرند. در اين ميان، مخاطب هاي سينما اصلي ترين ضلع نهاد اجتماعي سينما محسوب مي شوند. جلوه اين امر نيز زماني است كه صدها نفر در يك سالن تاريك جمع مي شوند تا يك فيلم را تماشا كنند. يك اثر سينمايي خوب تنها زماني به نتيجه اصلي مي رسد و مي تواند جريان ساز شود كه توجه مردم را به خود جلب كند.
برخورداري از مخاطب گسترده، يك پديده صرفا گيشه اي و سودجويانه نيست. طبيعي است كه يك فيلم اگر قصد تاثيرگذاري و جريان سازي دارد، بايد تماشاگر زيادي هم داشته باشد. در واقع، برخورد با تماشاگر، مرحله تكميلي و الزامي يك پروژه سينمايي است. فيلم خوب زماني معنا مي يابد كه حرفش را به ذهن و دل مردم تقديم نمايد.
به بيان بهتر، فرايند مخاطب يابي نيز مثل مراحل ديگري چون تصويربرداري و تدوين و... يكي از مراحل يك پروژه سينمايي است. گاهي از زبان برخي فيلمسازان سخناني از اين دست مي شنويم كه هدف ما فروش فيلم و سود در گيشه نبوده بلكه قصد فرهنگ سازي و آموزش و گسترش اخلاق را داشته ايم، به همين دليل هم اهميتي براي جذب مخاطب قائل نيستيم! اين رويكرد درست مانند اين است كه يك فيلمساز بگويد كه تدوين هيچ اهميتي ندارد و فيلم را بدون تدوين روي پرده مي بريم!
نمي توان تاثير تزريق بودجه و سرمايه را در ارتقاي كيفيت آثار سينمايي انكار و كتمان كرد. اما سرمايه مالي و مادي زماني براي يك پروژه سينمايي و تلويزيوني نتيجه بخش خواهد بود كه سرمايه هاي اعتقادي و اجتماعي هم باشد. وگرنه نتيجه اش مي شود بسياري از فيلم هايي كه ميلياردها تومان براي آنها هزينه شده، اما از شدت ضعف يا محتواي ناجور حتي به اكران عمومي هم نرسيدند.
آنچه سينماي امروز ايران بيش از هر چيز به آن محتاج است از يك طرف تحكيم اتحاد و همدلي در ميان خانواده سينما و بازيافتن پايگاه و پشتوانه اجتماعي از طرف ديگر است. بدون اين دو كه سرمايه اجتماعي سينما محسوب مي شوند، نمي توان انتظار شكل گيري سينماي ملي و خلق فيلم هاي فاخر را داشت.
 


نگاهي به فيلم «خشمگين بران»

دروازه هاي ايدئولوژيك جان ميلتون

عليرضا پورصباغ
فيلم «خشمگين بران» جزو فيلم هاي اكشن سينماي هاليوود است كه در سال 2011 اكران شده است و هر چند محتوايي منجي گرايانه دارد ولي به سبب تاكيدش بر آموزه ها و صحنه هاي شيطان پرستانه (satanistic) اهميت پيدا كرده است.
داستان فيلم «خشمگين بران» از جايي آغاز مي شود كه جاني و قاتلي با نام جان ميلتون از جهنم خارج مي شود تا فردي به نام جوناكينگ را به قتل برساند. اين فرد قاتل دختر ميلتون است. پس از پرس وجوهايي، ميلتون درمي يابد كه كينگ يكي از رهبران فرقه هاي شيطان پرستي است. او متوجه مي شود كه يكي از مناسك آنها تا چندي ديگر برگزار مي شود، اما به محض رسيدن، درگير مي شود. ادامه داستان با فرار كينگ پي گيري مي شود؛ فراري كه با تعقيب و گريز نفس گيري همراه مي شود.
جان ميلتون (نيكلاس كيج) از جهنم مي گريزد تا با جلوگيري از انجام مراسم شيطان پرستي به رستگاري برسد. او بايد جلوي رئيس فرقه اي را بگيرد كه دخترش را به قتل رسانده، او سه روز مهلت دارد تا آنها را قبل از آنكه فرزندش را زير نور ماه قرباني كنند متوقف كند. كارگر رستوراني به نام «پير» به او مي پيوندد تا در اين مسير او را همراهي كند. پپر به تازگي از نامزدش جدا شده است و خودروي قرمز رنگ نامزد سابقش را قرض مي گيرد تا به ميلتون كمك كند. و حالا هر دو آنها به شدت در تعقيب رهبر مرگ آور فرقه هستند. فردي به نام «جونا شاه» شيطان پرست ملحدي كه باور دارد با قتل اين كودك جهنم روي زمين خواهد آمد. اما اين فرد يكي از كوچكترين مشكلات ميلتون است. پليس هم به دنبال اوست و از سوي ديگر قاتلي مرموز به نام حسابدار كه داراي قدرت هاي ماورايي است از جست وجو و تعقيب ميلتون باز نمي ايستد. او از جانب نيروهاي اهريمني براي بازگرداندن ميلتون به جهنم اجير شده است. حسابدار با بيشترين سرعت تا زماني كه ماموريتش را انجام دهد به دنبال ميلتون است. با تمام اين گرفتاري ها، ميلتون بايد پا از محدوديت هاي انساني را فراتر گذارد تا به قاتل دخترش دست يابد قبل از آنكه مهلت رستگاري اش به پايان برسد.
در اين فيلم نوعي نگاه پوزيتيويستي خاصي وجود دارد كه منكر جهنم و جهان فرا مادي نمي شود. اما كليت مفهومي آن اعتقاد به پروردگار را نقض مي كند. تسلط شيطان بر شخصيت اصلي جان ميلتون كه در جهنم او را رها كرده است تا جوناكينگ را به قتل برساند يعني طبق همان آموزه هاي نوسترداموس و مكاشفات جعلي يوحنا، جدال شيطان با شيطان. در مسير قصه اي كه جان ميلتون (ضد قهرمان فيلم) موفق مي شود جونا كينگ را به قتل برساند اين نگاه دائما به مخاطب ديكته مي شود. با اين ديدگاه پوزيتيويستي خاص، سازندگان موفق مي شوند مفهومي مثل بهشت و جهنم را فانتزي نشان داده و اراده حاكم بر جهان را اراده اي شيطاني جلوه دهند. ضمن اينكه به زعم فيلم، اراده آدمي نمي تواند خارج از اراده شيطان باشد، ضمن اينكه مفهوم ماورائي جهنم براي مخاطب به گونه اي ترسيم مي شود كه كاملا در تسلط نيروهاي بشري است. در صورتي كه مشخص است طبق تعاليم پيامبران ابراهيمي بخش زيرين عالم ماده (طبيعت) و بخش رويين (غيب) را از يكديگر تفكيك نمي كند و امكان برگشت را از عالم غيب به طبيعت ممكن نشان مي دهد و مرزي براي عالم طبيعي و فراطبيعي قائل نيست. اين نگاه در اغلب آثار هاليوودي وجود دارد و به اعتقاد نگارنده يك جريان خاص و ايدئولوژيك است كه در عمده محصولات سينمايي سعي مي كنند اين نگاه را به مخاطب حقنه كنند و البته از اين فرآيند كاملا مشخص اسطوره سازي مي شود. مثلا اسطوره زامبي، زايشي از همين ديدگاه پوزيتيويستي است و در عمده فيلم هاي زامبي محور، عالم هستي در تمامي سطوح از ديدگاهي كاملا ماترياليستي بررسي مي شود. حقه اي كه در ميان است تنها با عناد به عالم فرا ماده خلاصه نمي شود، گويي فرقي بين ماده و فرا ماده نيست و شرك آلوده ترين اتفاق اين فيلم باز بودن درهاي جهنم براي تمامي آدميان است و سهل نشان دادن تردد از عالم غيب به ماده، اين فرآيند شرك مطلق است. دقيقا از جنس همان نگاهي كه سال گذشته در سريال «پنج كيلومتر تا بهشت» شاهدش بوديم. جان ميلتون انساني است كه از ماورا باز مي گردد، پيش از اين كالبدي مجرد داشته، حالا به تجسم مادي رسيده و هدفش از بازگشت جهنم نابود كردن كسي است كه مي خواهد زمينه بروز شيطان بروي زمين را فراهم كند. فيلم هايي از اين جنس كه با انديشه كاملا ماترياليستي به يكسان بودن دو جهان ماده و ماورا تاكيد دارد و فانتزي و جذاب نشان دادن جهنم نيز از آن حقه هاي پاگانيستي فيلم است. در فيلم خشمگين بران عالم جسماني، ضدعالم روحاني است، چنان كه دنيا ضدآخرت است و فيلم مي خواهد با اتكا به درنگ كم آدمي در اين جهان اختيار آمدن و رفتن به عالم ماده و غيب را به حلقه اي شيطاني متصل نمايد.
«خشمگين بران» غير از بار ايدئولوژيك اش سعي دارد به فيلم هاي بازاري و كم هزينه نوع «بي مووي» كه در دهه هفتاد به وفور ساخته و عرضه مي شدند اداي دين و احترام بكند. هدف سازندگان فيلم ساختن فيلمي در همان سبك و سياق فيلم هاي «بي مووي هاي» دهه هفتادي بوده، منتها با وجود افراط ها، غلوها و خشونت هاي بيشتر بار ايدئولوژيك فيلم وجه قالب فيلم به شمار مي رود.
فيلم هيچ شرمندگي يا خجالتي از بابت نيات و اهدافش ندارد و از چارچوب يك داستان انتقامي به عنوان وسيله اي براي انحراف مقولات ماوراءالطبيعي استفاده مي كند. كاراكتر نيكلاس كيج كه از جانب شيطان جهنمي ماموريت دارد از هواخواهان شيطاني ديگر انتقام گيرد، جان ميلتون نام دارد. اين نام مخاطب را به ياد جان ميلتون (1608-1674) نويسنده معروف كتاب هاي بهشت بازيافته و بهشت گمشده مي اندازد. در بهشت گمشده ميلتون، شيطان پس از اخراج از بهشت اقدام به ساختن جهنم مي كند و جان ميلتون فيلم هم مخلوقي است كه از جهنم بيرون آمده تا ماموريت مهمي را به انجام برساند. ميلتون اين فيلم به موجودي شباهت دارد كه پيش از اين با شمايلي ديجيتالي در فيلم ترميناتور ظاهر شد. جان ميلتون عزم خود را جزم كرده تا اشرار علاقه مند به شيطان زميني را بيايد و بي وقفه آنان را نابود كند و آنچه اين فيلم ترويج مي كند و بدان فخر مي فروشد اين است كه تنها راه بازگشت به جهنم سعادتمندانه است و جايگاه جهنم اولي از بهشت خداوندي.
 


يادداشتي پيرامون برنامه تلويزيوني «زندگي+ تحصيلات عالي»

لزوم مقابله با مدرك گرايي توسط رسانه ملي

سعيد رضايي
برنامه «زندگي + تحصيلات تكميلي» يك نگاه متفاوت است به اهميت و جايگاه تحصيلات تكميلي در زندگي امروزي و تاثيرات متقابلي كه بر ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي افراد مي گذارد.
هر چند در اين برنامه به نكات مهم مربوط به آزمون هاي كارشناسي ارشد و دكترا هم پرداخته مي شود و به نوعي جنبه آموزشي و مشاوره اي هم براي بينندگان و مخاطبين جوان شبكه جوان يعني شبكه سه هم دارد و ليكن، وجه اصلي و مهم برنامه مذكور بازتاب رابطه تحصيلات تكميلي و زندگي است. اينكه در درجه اول رابطه تحصيلات تكميلي و برنامه ريزي براي تحقق اين هدف تا چه حد در زندگي تاثيرگذار است و در درجه بعدي اگر به اين هدف نرسيديم چگونه با اين پديده برخورد كنيم و زندگي و برنامه هاي آينده خود را چگونه تنظيم كنيم كه دچار آسيب نشويم.
علي الخصوص در شرايط امروز جامعه كه گرايش و علاقه قشر جوان به حركت به سمت تحصيلات تكميلي بسيار افزايش يافته است و به نوعي رقابت اصلي و جدي براي تحصيلات از سمت كنكور سراسري و قبول شدن در دانشگاه، يك سطح بالاتر رفته است و از كارشناسي به سمت كارشناسي ارشد و حتي دكترا گرايش پيدا كرده است.
اما يك خطر جدي كه اين شرايط را تهديد مي كند، مدرك زدگي و مدرك گرايي به جاي تحصيل علم و استفاده آن در زندگي و كار است.
شايد برنامه «زندگي + تحصيلات عالي» را بتوان در اين راستا ارزيابي نمود كه از زبان افرادي كه از هر صنف و رشته و جايگاهي كه هستند (ورزشكار، هنرمند و...) تاثيري كه تحصيلات تكميلي بر زندگي شان گذاشته است بازگو مي شود.
بنابراين اگر براي اين برنامه بخواهيم يك چشم انداز ترسيم كنيم بهتر است كه اين گونه باشد كه با مدرك گرايي و مدرك زدگي تقابل كند و البته از آثار علم و تحصيلات دانشگاهي و آكادميك در زندگي در ابعاد مختلف زندگي بيشتر بگويد.
تاثيري كه تحصيلات تكميلي در روند موفقيت يك ورزشكار حرفه اي داشته است مي تواند الگو و سندي براي اين منظور باشد. و يا تاثيرات تحصيلات دانشگاهي آن هم در مقاطع تكميلي بر روند موفقيت حرفه اي يك هنرمند.
البته به همين منظور و با همين هدف تاكنون از اقشار و اصناف مختلف براي حضور در اين برنامه و رمزگشايي از موفقيت هاي خود و رابطه اي كه بين موفقيت و تحصيلات تكميلي شان بوده است دعوت شده است و بعضا برنامه ها و گفت وگوهاي جالبي هم از آب درآمده است. مصاحبه با هنرمندان و ورزشكاران داراي تحصيلات عاليه علاوه بر آنكه يك نوع جذابيت ذاتي براي مخاطبين دارد، از اهميتي كه علم و تحصيلات و سواد بالا در موفقيت افراد يك جامعه دارد رونمايي مي كند.
بخش هاي ديگر اين برنامه شامل معرفي دانشگاه هاي سراسر كشور است. اين بخش برنامه هم طبيعتا علاوه بر آنكه نوعي مشاوره و راهنمايي براي علاقه مندان به ادامه تحصيل به منظور آشنايي بيشتر با دانشگاه هاي كشور محسوب مي شود جنبه معرفي ظرفيت هاي علمي در كشور به لحاظ زيربنايي و زيرساختي كشور را هم دارد كه البته مي تواند گوياي پيشرفت ها و رشد خوب كشورمان طي سال هاي اخير در اين حوزه هم باشد.
 


روايت زندگي شهيد قاضي طباطبايي در مجموعه «سراج»

مجموعه مستند «سراج» با نگاهي به زندگي و شهادت شهيد قاضي طباطبايي در شبكه يك توليد مي شود.
حبيب والي نژاد مدير گروه حماسه و دفاع مقدس شبكه اول سيما به سوره سينما گفت: مستند «آخرين روزهاي زمستان» از توليدات گروه حماسه و دفاع مقدس درباره شهيد حسن باقري در حال پخش است. پنج قسمت ديگر از اين مستند باقي مانده است. توليد مجموعه انيميشن «دا» همچنان ادامه دارد. اين مجموعه 120 قسمت است كه تاكنون 90 قسمت آن با اجراي بازيگران زن سينما و تلويزيون پخش شده است.والي نژاد ادامه داد: مجموعه «سراج» را توليد كرده ايم كه روزشمار انقلاب است و در هر قسمت به شهادت يك شهيد انقلاب مي پردازد. قسمت پيشين درباره شهيد مصطفي خميني بود و قسمت بعدي درباره شهيد قاضي طباطبايي است. اين مجموعه بعد از خبر ساعت 21 از شبكه يك پخش مي شود.وي افزود: تاريخ شفاهي دوره پهلوي دوم را در مستند «رازها و دروغ ها» مرور خواهيم كرد. اين مستند جمعه ها پخش مي شود. يك مستند به نام «انقلاب بدون مرز» درباره بيداري اسلامي ساخته ايم كه در حال پخش است.
 


اعلام اسامي فيلم هاي بخش مسابقه بين الملل جشنواره سينما حقيقت

اسامي فيلم هاي بخش «مسابقه بين الملل» ششمين جشنواره بين المللي فيلم مستند ايران: سينما حقيقت اعلام شد.
در بخش مسابقه بين الملل جشنواره،32 فيلم خارجي از 14 كشور دنيا، در 3 بخش مستندهاي كوتاه، ميان مدت و بلند به نمايش عمومي درخواهند آمد كه اسامي اين آثار به شرح ذيل است:
در بخش فيلم هاي مستند كوتاه (كمتر از 30 دقيقه): 3 روز آزادي (لوكاس برووسكي- لهستان)، آدم مكانيكي (رز كورلا، آلفونس مورال- اسپانيا)، بهشت (ژان ماتوزينسكي- لهستان)، پاپاراتزي (پيوتر برناس- لهستان)، پيغامي از مادر (ادا رز- دانمارك)، تحليل رفته (مارتا ميرونويچ- لهستان)، چرخش موسيقي براي 12 ويولنسل (آنيس پادرول و جوليا اوبيولز- اسپانيا)، چي دو [بهشت] (هدي آتيس- تركيه)، اتوشويي (آدريانا دونين و واشو ويتز- لهستان)، سرچشمه (كاني شانافلت- آمريكا)، سوگواري (يومن هواگين جين چين)، عشاق نامدار (ناگهان چاكار- تركيه)، فشرده و انقلابي (كلوديو آلوس- كوبا)
فيلم هاي مستند ميان مدت (30 تا 60 دقيقه): افغانستان 2014 (راضي محبي- ايتاليا)، او مي خواند (كارولين ساشا كوگز و دوشن رودر- بوتان)، تبادل فرهنگ (نيكل هوراني و هدي كيم اندرسون- دانمارك)، تونيا و فرزندانش (مارسل لوزينسكي- لهستان)، درس آرژانتيني ها (ووسيچ استارون- لهستان)، دور از سن لازار (لوك گوئل- اسپانيا)، سد لعنتي (عثمان سيسمن و اوزلم سالينديز- تركيه)، گچ هاي رنگي اسكالان (ليلا هوتايت- اسپانيا)، لنزهاي تحريف شده (كاي لورنس- آلمان، ايرلند، انگليس)، هائيتي، سرزمين اميد (آسيرو رينو- اسپانيا)فيلم هاي مستند بلند (بيش از 60 دقيقه): از آشپزخانه تا مجلس (استفان گوئل- سوييس)، انقلاب ناتمام (عمر شرگاوي و كريم الحكيم- دانمارك)، بچه هاي ناپف (آليس اشميت- سوييس)، جايي كه دوزخ با بهشت تلاقي مي كند (ساشا فريدلندر- آمريكا)، زبان مادري ام كجاست؟ (ولي قهرمان- تركيه)، سايه آزادي (ژان فيليپ ترمبلي- انگليس)، سفير (مدس بروگر- دانمارك)، فردا (آندره گريازوف- روسيه)، نبرد ملكه ها (نيكلاس استينر- آلمان)
اسامي فيلم هاي ايراني بخش مسابقه بين الملل نيز بعدا اعلام خواهد شد.
ششمين جشنواره بين المللي فيلم مستند ايران: سينما حقيقت، طي روزهاي 13 تا 20 آبان 1391 در سينما فلسطين، سينما عصر جديد و سالن سينما حقيقت مركز گسترش سينماي مستند و تجربي برگزار خواهد شد.


 


نخست وزير ايتاليا به فساد در خريد فيلم متهم شد!

دادگاهي در ميلان، سيلويو برلوسكني نخست وزير سابق ايتاليا و امپراطور رسانه اي را به چهار سال حبس محكوم كرده است. جرم آقاي نخست وزير سابق هم كلاهبرداري و سوءاستفاده هاي مالي از طريق خريد حق پخش فيلم ها و سريال هاي آمريكايي است!
به گزارش كافه سينما، ماجرا از اين قرار است كه برلوسكني و تيم اجرايي اش در گروه رسانه هاي «مدياست»، مبالغي فراتر از حد معقول را براي خريد حقوق پخش تلويزيوني فيلم ها و برنامه هاي آمريكايي از طريق شركت هاي وابسته به سازمان مالي «فينين وست» پرداخت كرده اند. نكته اينجا است كه شركت مادر تخصصي فينين وست متعلق به خود برلوسكني است و توسط دختر بزرگتر او مارينا برلوسكني اداره مي شود. برلوسكني از چرخه اقتصادي به مدت چندين سال براي ايجاد سرمايه نامشروع استفاده كرده است. بنا به تحقيقات و مدارك ارائه شده در دادگاه، برلوسكوني طي سال هاي 1994 تا 1995 با استفاده از روش مذكور مبلغي بيش از 470 ميليون يورو را به دارايي هاي خود افزوده است.قاضي اين پرونده براي نخست وزير سابق ايتاليا حكم سه سال و هشت ماه زندان و همچنين مبلغي نزديك به 13 ميليون دلار را صادر كرده است. اين حكم كه تعجب و خشم اطرافيان آقاي نخست وزير و چهره هاي سرشناس حزب را برانگيخته، در حالي صادر شده است كه برلوسكني 76 ساله دو روز قبل اعلام كرده بود كه در انتخابات سال آينده به عنوان رهبر حزب خود يعني مردم آزادي شركت نخواهد كرد. اين تنها اتهام سيلويو برلوسكوني محسوب نمي شود و پرونده هاي ديگري مانند اتهام رسوايي جنسي او نيز هم اكنون در جريان است.
 


چه فيلم هايي در مراحل توليد هستند؟

90 فيلم در مراحل مختلف توليد هستند كه در اين ميان 21 فيلم آماده نمايش (اكران نشده)، 7 فيلم در مرحله صداگذاري، 8 فيلم در مرحله تدوين، 11 فيلم در مرحله فيلمبرداري و 43 فيلم در مرحله پيش توليد قرار دارند.
بر پايه اين گزارش، فيلم هاي، تولد (محمدرضا ورزي)، گناهكاران (فرامرز قريبيان)، فرزند خوانده (وحيد نيكخواه آزاد)، غريبه (حميد بهمني)، گورداله (نادره تركماني)، احتمال معكوس (بهرام توكلي)، روز رستاخيز (احمدرضا درويش)، چتر سبز (ناصر رفايي)، هيس دخترها فرياد نمي زنند (پوران درخشنده) و... آماده نمايش هستند.
در مرحله صداگذاري نيز فيلم هاي رسوايي (مسعود ده نمكي)، كلاس هنرپيشگي (عليرضا داودنژاد)، همه چيز براي فروش (امير ثقفي) و... قرار دارند.فيلم هاي استرداد (علي غفاري)، زيباتر از زندگي (انسيه شاه حسيني)، عمليات مهد كودك (فرزاد اژدري)، نيكان و بچه غول (عبدالرحمن رضايي)، آفتاب مهتاب زمين (علي قوي تن) و... در مرحله تدوين هستند.از جمله فيلم هاي مرحله فيلمبرداري نيز عبارتند از: فرزند چهارم (وحيد موسائيان)، محمد(ص) (مجيد مجيدي)، چ (ابراهيم حاتمي كيا)، زندگي مشترك آقاي محمودي و بانو (سيدروح الله حجازي)بر پايه اين گزارش 43 پروژه در مرحله پيش از توليد به سر مي برند كه از اين ميان 23 پروژه بيش از 50 درصد اين مرحله را گذرانده اند.

 


12 سينماگر خارجي به جشنواره ديني «رويش» مي آيند

12 سينماگر خارجي در هشتمين جشنواره فيلم كوتاه ديني «رويش» حضور دارند.
پرتي نالو، احمد صلاح محمد، عبدالطيف سالازار، هريس شيخ، مراد سكاكيه، راشد رادوان، رمضان صلاح محمد، كارمن ماركز، فاطيما موساوي، خالد معيز، ياسين سالازار و هناده مزرعاني هشتمين جشنواره فيلم كوتاه ديني «رويش» در بخش بين الملل هستند.
اين سينماگران آثاري در جشنواره دارند كه در بخش مسابقه و در بخش سينماگران جهان اسلام روي پرده مي روند. هشتمين جشنواره فيلم كوتاه ديني «رويش» سه شنبه نهم آبان در مشهد مقدس آغاز به كار كرد.
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14