(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 20  آبان  1391 - شماره 20353

گويي مردم بدهكار غرب هستند !
بازي آنلاين براي فرار از جنگ
شناخت سناريوهاي دشمن از منظر مقام معظم رهبري


گويي مردم بدهكار غرب هستند !

دكتر حميد رضا مرندي
دكتر سيد محمد مرندي، دانشيار و عضو هيأت علمي دانشگاه تهران است كه حضور فعالي در مناظره ها و برنامه هاي چالشي برخي رسانه هاي منطقه اي و جهاني دارد. او در گفتاري كه پايگاه اطلاع رساني رهبر معظم انقلاب آن را منتشر كرده است تصوير مردم ايران از آمريكا و غرب را بررسي كرده و نيز به نقش رسانه ها در شكل گيري و تغيير اين تصوير مي پردازد. دكتر مرندي همچنين پيشنهادي براي راهبردهاي رسانه اي نوين در برابر دستگاه رسانه اي نظام سلطه مطرح مي كند .
تصوير ايرانيان از آمريكا
تصويري كه مردم ايران از آمريكا در ذهن دارند، به قبل از انقلاب بازمي گردد. پدران ما مي دانستند كه حكومت مصدق را آمريكايي ها ساقط كردند و شاه را آن ها در سلطنت نگه داشتند. همچنين ساواك را آمريكايي ها آموزش دادند و سرويس هاي امنيتي و نظاميان مخوف ايران زمان پهلوي تحت آموزش و حمايت غربي ها بودند. اقتصاد ما نيز وابسته به آمريكا بود و حكومت پهلوي، مستقل نبود. يك نسل در اين كشور با اين وضعيت بزرگ شدند و پس از انقلاب اين تجربه را به نسل هاي بعدي منتقل كردند .
شايد يكي از بزرگترين مسئله هاي نسل ما -مهم تر از دخالت آمريكا در تلاش براي ساقط كردن نظام ايران- جنگ تحميلي است كه آمريكايي ها در آن به عراق
كمك هاي آشكاري كردند. البته واقعيت اين است كه اروپايي ها هم دست كمي از آمريكايي ها نداشتند. سلاح هاي شيميايي را آن ها به صدام دادند. صدام از سلاح شيميايي عليه ايران استفاده كرد اما آمريكايي ها و اروپايي ها جلوي مطرح شدن اين موضوع را در سازمان ملل و رسانه هاي غربي گرفتند. تا زماني كه صدام از اين سلاح ها عليه ما استفاده مي كرد، هيچ رسانه عمده غربي روي آن مانور نمي داد و شوراي امنيت سازمان ملل نيز هيچ محدوديتي در اين باره اعمال نمي كرد. در اسناد ويكي ليكس آمده است كه دولت آمريكا مي دانست عراق در جنگ مقصر بوده اما به ديپلمات هاي خود دستور داد كه ايران را مقصر اعلام كنند. مثلاً در جريان حلبچه صدام يك جنايت عظيم جنگي را انجام داد اما آن ها سعي كردند ايران را مقصر جلوه دهند! اين گونه حوادث چنين نگاه منفي به آمريكا را در بين ايرانيان نسبت به آمريكا و غرب تقويت كرده است .
اشتباه آمريكايي ها و غربي ها در اين است كه در سال هاي اخير تلاش مي كنند تا چهره مثبتي از خود به مردم ايران نشان دهند اما در عين حال با تشديد تحريم ها به مردم فشار مي آورند. به همين دليل نگاه منفي عموم مردم ايران نسبت به آمريكا بيشتر شده است؛ البته نه همه مردم. در مملكت ما عده اي از روشنفكران يا نخبگان هستند كه دلباخته غرب اند و با آن كه مي دانند در اين سال ها مقصر اصلي غرب بوده ولي تمايل دارند ما در برابر آن ها زانو بزنيم تا داستان تمام شود اگرچه حتي در اين صورت نيز ماجرا تمام نمي شود .
رسانه هاي غرب و تصويرسازي
رسانه هاي غربي تلاش مي كنند تا با ارائه تصويري مثبت از آمريكا و اروپا، محاسبات و مقاومت مردم ايران را درهم بشكنند. اما مهم است كه در نظر داشته باشيم رسانه هاي عمده جهان هيچ كدام مستقل نيستند. تصور خوش بينانه درباره آزادي بيان در غرب اشتباه است. رسانه ها متعلق به سرمايه داران و كمپاني هاي بزرگ هستند. آن ها هستند كه دولت ها را در داخل آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تعيين مي كنند و همان ها نيز جهت گيري افكار عمومي در جوامع را مي سازند. رسانه هاي فارسي زبان خارج از كشور نيز اغلب يا مستقيماً به ثروتمندان غرب وابسته هستند يا غيرمستقيم در خدمت آن ها. در حالي كه فعاليت رسانه اي تلويزيوني يا اينترنتي در غرب ارزان نيست اما مي بينيم كه اين همه شبكه هاي فارسي زبان عليه جمهوري اسلامي ايران فعاليت مي كنند و توسط كشورهاي غربي اداره يا پشتيباني مي شوند. آن ها طبيعتاً براي تضعيف حاكميت جمهوري اسلامي تلاش مي كنند. اما اين كه سعي مي كنند ايران را مقصر جلوه دهند، از داستان هاي عجيب دوران امروزي است مثل قضيه فلسطين كه اسرائيل سرزميني را قبضه مي كند و مردم آن را آواره مي كند ولي كشورهاي غربي اسرائيل را يك كشور دموكرات و متمدن مي دانند و فلسطيني ها را غير متمدن و تروريست. آن ها در مورد ايران نيز همين كار را مي كنند و تلاش دارند تا نزد افكار عمومي و جهاني، حكومت ما را مقصر قطع روابط و اعمال تحريم ها جلوه دهند .
دولت هاي آمريكا و اروپاي غربي از عمليات تروريستي عليه ايران حمايت مي كنند و ايران را تهديدي براي كل دنيا جلوه مي دهند. اين در حالي است كه خود آن ها مدام ايران را تهديد مي كنند. اسرائيل مرتباً ايران را تهديد به بمباران مي كند و چنين القا مي كند كه اين كار رواست! از ديد رسانه هاي غربي تحريم مردم ايران نيز جايز است همان گونه كه در زمان جنگ استفاده از سلاح شيميايي توسط صدام عليه ايران جايز بود .
همچنين هدف از وضع تحريم ها فشار بر مردم عادي و زنان و فرزندان ما است تا حتي در مورد غذا و دارو نيز با مشكل مواجه شوند. غرب اقدامات ضدانساني خود را اين گونه توجيه مي كند كه دولت ايران تهديدي براي جهان است! البته اين براي مصارف افكار عمومي جهاني است. در داخل ايران هم به شكل ديگري تلاش مي كنند تا كارهاي خود را براي برخي منطقي جلوه دهند. رسانه هاي غرب نوعي منطق وارونه را در اين زمينه القا مي كنند كه گويي مردم ما بدهكار آن ها هستند! آن ها طوري وانمود مي كنند كه انگار ايران اجازه نمي دهد تا بازرسان آژانس بين المللي انرژي هسته اي مراكز هسته اي ما را ببينند. گاهي دانشگاهيان غرب هم تصورشان اين است كه ما اين مراكز را دور از ديد آژانس نگه داشته ايم. در حالي كه وقتي براي آنها توضيح داده مي شود كه در همه اين مراكز، دوربين هاي مداربسته 24ساعته فعال است، تعجب مي كنند .
اين رسانه ها هر حرفي را با تكرار در ذهن مردم عادي و حتي نخبگان جا مي اندازند. مثلاً مي گويند: «ايران اصرار دارد كه فعاليت هاي هسته اي اش صلح آميز است ولي كشورهاي غربي نگرانند كه جمهوري اسلامي اهداف نظامي داشته باشد». اين نگراني صداقت و احساسات انساني را در بيننده يا خواننده القا مي كند. يعني اگرچه ايران ادعاي راستي مي كند ولي كشورهاي غربي واقعاً نگران هستند. اين جمله به ظاهر بي طرفانه، كاملاً جهت دار است و بار خنثي ندارد. آن ها با شيوه بيان خود و با تكرار مرتب ادعاها چنين القا مي كنند كه بي طرف هستند. به ندرت امكان دارد شبكه اي يك ميزگرد بگذارد كه منطق جمهوري اسلامي هم در آن بيان شود حتي در اين صورت تأثير چنداني ندارد زيرا هر روز ادعاهاي آن هاست كه تكرار مي شود و در ذهن مردم مي ماند .
اين شبكه هاي فارسي زبان مورد حمايت غرب سعي دارند به مردم ايران بگويند: «شما بدبخت هستيد و از همه جا عقب تريد». شايد اين تصوير در ذهن برخي ايجاد شود كه ايران كشور بيچاره اي است ولي واقعيت اين است كه اين يك شگرد رسانه اي است تا با بمباران يك گفتمان، فضايي عليه كشور هدف ايجاد كنند تا دل مردم آن خالي شود. آن ها مرتباً با اخبار ناقص و مخلوط كردن اخبار صحيح و غير صحيح مي خواهند اين را القا كنند كه مردم ايران خود مقصرند !
يكي ديگر از روش هاي آن ها برجسته سازي و يا كوچك سازي برخي واقعيت ها است. مثلاً اين جمله رهبري كه ما از هر اقدامي عليه اسرائيل حمايت مي كنيم، در رسانه ها بسيار پررنگ شد اما از آن طرف اظهارات مقامات دست چندم اروپايي در خواهش از اسرائيل مبني بر خودداري از حمله نظامي به ايران را برجسته مي كنند تا بگويند ما جنگ طلب نيستيم. در حالي كه اصولاً سياست ايران كه توسط رهبري اعلام شده، تهديد در برابر تهديد است. ما از سوي اسرائيل تهديد شده ايم، پس حق داريم آن را تهديد كنيم. زماني كه عراق به كويت حمله كرد، رئيس جمهور وقت آمريكا براي اين كه استدلال محكمي براي ارسال نيرو به كويت داشته باشد، گفته بود كه صدام از سلاح شيميايي عليه مردم خود استفاده كرده است. اين در حالي بود كه در زمان جنگ تحميلي هشت ساله، چنين موضوعي هيچ گاه از جانب آن ها مطرح نشد .
«سي ان ان» كه در آن هنگام شبكه تازه تأسيسي بود، مرتب فيلم هاي حلبچه را نشان مي داد در حالي كه قبل از اين هرگز از اين فيلم ها كه البته در آرشيو رسانه اي آمريكايي ها موجود بود، استفاده
نمي شد. رسانه هاي به ظاهر آزاد غربي وقتي دشمن، جوانان ما را
مي كشت و زن ها و فرزندان ايراني را در سردشت قتل عام مي كرد و يا وقتي مردم عراق در حلبچه و جاهاي ديگر با بدترين شكل مي مردند، حقوق بشر براي شان مهم نبود ولي در مسئله چاه هاي نفت كويت، دستگاه رسانه اي غرب ناگهان زبانش باز شد .
چگونگي رويكرد رسانه اي ما
اگر ما بتوانيم بر افكار عمومي برخي از كشورها كه در حال قدرتمندتر شدن هستند تأثير مثبت بگذاريم، طبيعتاً آن كشور مي تواند سياست هاي بهتري را به نفع ما اتخاذ كند. در عرصه رسانه و فرهنگ و تبليغات، بايد بيشتر به دنبال اثرگذاري بر افكار عمومي آسيا، آفريقا، آمريكاي جنوبي و... باشيم. اين كشورها با ما، سابقه مشتركي در رابطه با استعمار و استكبار غرب دارند و وقتي از غرب صحبت مي كنيم مواضع ما را بهتر درك مي كنند. از نظر منافع ملي نيز فعلاً مشكل حادي با هيچ يك از آن ها نداريم .
هم سمت و سوي رسانه هاي ما و هم دعوت از رسانه هاي خارجي بيشتر بايد متوجه كشورهاي غير غربي باشد كه در حال ظهور به عنوان قدرت هاي جديد هستند. البته نبايد رسانه هاي غربي و مخاطبان آن را به طور كلي رها كرد اما نبايد زياد از حد بر غرب تمركز نمود. اهميت غرب از حيث قدرت و اعتبار جهاني در حال كاهش است. بايد تلاش كنيم تا 85 درصد مردم جهان را كه غير غربي هستند آگاه كنيم .
 


بازي آنلاين براي فرار از جنگ

«شما رئيس جمهوري آمريكا باشيد و درباره حمله به ايران تصميم بگيريد.» اين جمله، كليدواژه ورود به يك بازي آنلايني است كه نهادي به نام «طرح امنيت ملي ترومن» آن را طراحي كرده است .
آن طور كه در سايت رسمي اين نهاد توضيح داده شده، اين بازي براي آموزش هزينه و پيامدهاي كنش نظامي ايالات متحده در مقابل ايران طراحي شده است، تا كاربران نسبت به هزينه ها و فوايد چنين اقدامي آشنا شوند .
بر اين اساس گفته شده است كه اين بازي با مشورت با مقامات و كارشناسان سابق امنيت ملي آمريكا طراحي شده و درنظر دارد كاربران را از نزديك و به طور ملموس با چنين تصميم گيري و سياست گذاري آشنا كند .
مقامات اين نهاد با استناد به جمله ديويد پترائوس معتقدند كه آغاز جنگ بسيار ساده است، اما پايان آن بسيار مبهم و دور از انتظار مقامات است .
اين نگراني از اين واقعيت منبعث مي شود كه جنگ حتي با وجود طراحي دقيق، بدون داشتن طرحي براي خروج از آن، مي تواند به يك فاجعه تبديل شود .
شبيه سازي جنگ ايران و آمريكا
به گفته مقامات اين نهاد، اين بازي ابزارهاي با ارزشي براي آگاهي از هزينه هاي جنگ با ايران و پيوند آن با مردم آمريكا فراهم مي كند، زيرا همواره يك مناظره عمومي در اين باره در جريان بوده است كه ما چگونه مي توانيم از اشتباهات سياستگذاران و تصميم سازان خودمان كه در گذشته بر مردم آمريكا تحميل شده است، در امان باشيم .
اين نهاد از زبان مدير اجرايي خود، مايكل برين عنوان مي كند كه در آغاز جنگ عراق در سال 2003، ژنرال ديويد پترائوس با طرح اين سؤال «كه به من بگوييد كه اين جنگ چگونه پايان مي پذيرد» در حقيقت به اين واقعيت تأكيد مي كرد كه آغاز جنگ آسان است، اما پايان آن بسيار مبهم و تجربه عراق نشان مي دهد كه اين طولاني ترين جنگ در تاريخ آمريكا بعد از جنگ افغانستان بوده است .
اين سؤال از اين جا نشأت مي گيرد كه قبل از اعزام يگان هاي ارتش براي نبرد، بايد پاسخ آشكاري نسبت به اين سؤال داشته باشيم .
چرا آمريكا به شبيه سازي روي آورده است؟
بر كسي پوشيده نيست كه ايالات متحده از فرداي انقلاب اسلامي ايران، تقابل هاي جدي با نظام برآمده از انقلاب را در دستور كار خود قرار داد .
آمريكا در جنگ اول خليج فارس (جنگ تحميلي) در تكاپوي تلافي از جمهوري اسلامي ايران برآمد و به طورنيابتي با ايران به مقابله پرداخت، زيرا نظام دوقطبي اين اجازه را به آمريكا نمي داد كه به طورمستقيم با ايران مقابله كند .
اما 11 سپتامبر 2001 نقطه عطفي بود كه انديشه جنگ به ذهن سياست گذاران آمريكا بازگشت. بوش ايران را محور شرارت قرار داد و تلاش كرد، ايران را در حملات به برج هاي تجاري مقصر جلوه دهد، اما در اين كار كمترين موفقيتي نداشت .
پس از اشغال افغانستان و عراق اين تلاش ها به اوج خود رسيد و زماني كه باتلاق اين دو كشور پاهاي نظاميان و سياستمداران را در خود فروبرد، انديشه جنگ كم كم به فراموشي سپرده شد .
بر اساس سند امنيت ملي آمريكا، ايران به عنوان تهديد آمريكا تلقي شده است، تهديدي كه بيش از آنكه حامل عناصر فيزيكي باشد، بر تقابل فكري و عقيدتي با اين كشور روي آورده و گفتمان به ظاهر مسلط آمريكا يعني ليبرال دموكراسي را به چالش كشيده است .
اما قدرت بازدارندگي جمهوري اسلامي ايران و گزينه هايي كه در اختيار دارد، مانع از تحقق چنين ماجراجويي خطرناك براي آمريكاييان شده است .
از سوي ديگر، تقابل آشكار دو قدرت بزرگ جهاني يعني روسيه و چين با سياست هاي آمريكا، كه درباره سوريه به وضوح قابل مشاهده است، دست آمريكا را براي آزادي عمل بيشتر محدود كرده و اجازه چنين تصميم گيري را به او نداده است .
آمريكا نخواست و نتوانست گزينه اي به نام جنگ را براي تقابل با ايران به كارگيرد. دلايل اين موضوع در اين نوشتار نمي گنجد. موضوع اين است كه چرا آمريكا براي گردآوري اطلاعات درباره ايران و جنگ احتمالي با اين كشور، توسط يك مركز تحقيقاتي خود به بازي آنلاين متوسل شده است؟ زيرا آمريكا دستيابي به اطلاعات دقيق سياستگذاران خود را به كاربراني سپرده است كه متوسط سني آنها مي تواند از كودك 6 يا 7 ساله تا پيرمرد يا پيرزن 80 ساله متغير باشد؟ و سرانجام اين كه آيا اين طرح مي تواند براي سياستگذاران آمريكا با ارزش باشد؟
افكار عمومي و تأثير آن
بر سياستگذاران آمريكا
به طور كلي نمي توان تأثير افكار عمومي بر سياست خارجي آمريكا را ناديده گرفت، اما اين مسأله تعيين كننده نيست، زيرا اولاً موارد بسياري بوده است كه در تاريخ آمريكا توسط افكار عمومي آمريكاييان مورد پذيرش نبوده است، اما سياست گذاران بر عملياتي كردن آن تصميم گرفته اند و جنگ ويتنام، كره و عراق از اين قبيل است .
دوم اينكه افكار عمومي به شيوه اي هنرمندانه ساخته مي شود. واقعيات به حاشيه رانده و يك دستوركار بين المللي غيرضروري به ضرورتي اجتناب ناپذير تبديل مي شود .
به عنوان مثال اكنون هيچ تصويري از كشته شدگان نظامي آمريكا در افغانستان به طورجمعي ارائه نمي شود و هيچگاه مراسم تشييع جنازه آنان بيشتر از دو نفر يا سه نفر برگزار نمي شود .
به همين علت افكار عمومي توسط رسانه هاي عمومي ساخته مي شود. بنابراين چگونه مي توان با يك بازي آنلاين به يك تصوير از واكنش هاي افكار عمومي به جنگ با ايران دست يافت ؟ افكار عمومي اطلاعات مناسبي از هزينه هاي احتمالي جنگ با ايران آگاه نيستند، كما اين كه بسياري از متغيرهايي كه در اين بازي بدان اشاره شده است، همه واقعيت نيستند، بلكه بخشي از واقعيت اند .
بر اساس اين جمله معروف در علم رسانه كه «مي توان كلي اخبار و اطلاعات ارائه كرد، تا يك خبر مهم را نگفت» به نظر مي رسد، اين نهاد به افكار عمومي اطلاعاتي مي دهد كه در آن بازي جامع و كامل نيست، و همه پيامدها را در نظر نمي گيرد. آيا افزايش قيمت نفت، احتمال اقدام تلافي جويانه ايران، مين گذاري تنگه هرمز و بستن آن و ... همه پيامدهاي حمله به ايران است؟ آيا افكار عمومي از ساير موارد نيز مطلع است و به تحليل علمي از آن دست يافته است .
خروج از جنگ مهم ترين مسئله
آمريكاييان بر اساس تجربه خود در عراق و افغانستان، بزرگ ترين واهمه اي كه دارند، خروج از جنگ ديگر است. خسارات آمريكا در جنگ عراق و افغانستان بيش از 1000 ميليارد دلار برآورد شده و شمار كشته هاي اين دو جنگ نيز حدود 10 هزار نفر است. بنابراين ورود به جنگ ديگر مستلزم پرداخت هزينه هاي سنگين براي ماليات دهندگان و مردم آمريكاست و با توجه به وضعيت معيشتي كنوني آنان، بعيد به نظر مي رسد .
با توجه به اطلاعات كم كاربران اينترنت از ملزومات جنگ و خروج از آن، به نظر مي رسد، چنين توجيهي قابل قبول نباشد. شايد فرض محتمل اين باشد كه آنان از ورود به جنگ ترس دارند و ناتواني در خروج از آن را بهانه اقدام نكردن خود مي دانند. به همين علت در صدد هستند، افكار عمومي را نيز با خود همراه كنند .
تبديل ذهنيت سياستگذاران به يك خواست عمومي
اين مركز پژوهشي براي تعميم مسئله ذهني سياستگذاران به مسئله اي عمومي، به چنين راهكاري روي آورده است. در حقيقت كاري كه با شبيه سازي بازي آنلاين در حال روي دادن است، بيشتر به ترويج خواسته ها و دلواپسي هاي سياستگذار است تا آن را به يك دغدغه عمومي تبديل كند .
در حقيقت همچنان كه در سطور بالا نيز گفته شد، خواست عمومي مردم، ورود نكردن به جنگي ديگر و تحميل هزينه هاي عمومي است، اما تلاش مي شود، در قالب يك بازي، چنين دستوركاري به يك خواست تبديل شود .
با توجه به مخالفت عمومي مردم آمريكا با جنگ طلبي جمهوري خواهان، دموكراتها تلاش مي كنند، نسبت به اين نقطه ضعف نهايت استفاده را كرده و خود را تابع افكارعمومي نشان دهند .
شبيه سازي يك جنگ آن هم با بازيگر مهمي همچون ايران كه در منطقه راهبردي خاورميانه واقع شده و از توانمندي هاي بسيار بالايي براي ضربه دوم در چنين جنگ احتمالي برخوردار است، مي تواند ملت آمريكا را براي وارد نشدن به چنين جنگي توجيه كند. با اين روش جنگ با ايران مبهم و با هزينه اي سرسام آور معرفي مي شود تا عدم جنگ با ايران عقب نشيني و ترس تلقي نشود .
منبع : شبكه خبر
 


شناخت سناريوهاي دشمن از منظر مقام معظم رهبري

براي آنكه بتوان در مقابل طرح ها و توطئه هاي دشمن عملكرد مناسبي داشت بايستي سناريوهاي دشمن را شناخت، شناخت برنامه هاي دشمن مي تواند راهنماي مسير ملت در رسيدن به قله ها باشد، در ادامه بخش هايي از سخنان رهبر معظم انقلاب در اين زمينه را مرور مي كنيم.
ببينيم كه امروز نقشه دشمن در مورد انقلاب چيست. به تعبير متعارف و رائج، سناريوي دشمن را حدس بزنيم، ببينيم دنبال چيست. اگر توانستيم درست بفهميم، درست حدس بزنيم و در مقابل سناريوي دشمن رفتار و اعمال خودمان را برنامه ريزي كرديم، قطعاً دشمن شكست خواهد خورد .
دشمن يك سناريوي جامع و سر و ته داري را براي نظام اسلامي و براي حركت اسلامي و بيداري اسلامي تدارك ديده است .
همه شواهد نشان دهنده ي اين است كه دشمن امروز بر روي چند نقطه تكيه ي اساسي دارد. از واضح ترينهايش انسان شروع كند، يكي مسئله ي اقتصاد است. به زانو درآوردن كشور از لحاظ اقتصاد، عقب راندن و پس راندن كشور در زمينه ي اقتصاد، كه منتهي بشود به فلج پايه هاي اقتصادي، منتهي بشود به نوميدي مردم، يكي از كارهاي اساسي است. خب، اين چيز واضحي است؛ خودشان هم اين را دارند بيان مي كنند و مي گويند .
يكي ديگر از قلمهاي واضح اساسي، رقيق كردن اعتقادات اسلامي و احساسات اسلامي و رسوخ دادن تفكرات الحادي و شبه الحادي از طرق مختلف است؛ اين جزو سياستهاي اينهاست. دستگاه هاي گوناگون تبليغاتي را با مبالغ كلان، با پيگيري هاي همه جانبه و گسترده، در خدمت تغيير فكر جوانان ما به كار ميگيرند. البته اين مخصوص جوانان ما هم نيست. امروز در همين كشورهاي عربي كه اين قيامها و انقلابها اتفاق افتاد، عين همين قضيه دارد با شدت پيگيري مي شود؛ دارند دنبال مي كنند. ميلياردها دلار خرج كردند براي اينكه بتوانند ذهن و فكر جواناني كه در فلان ميدان قاهره يا فلان ميدان تونس اجتماع كردند و آن حوادث بزرگ را به وجود آوردند، تغيير دهند، عوض كنند. اينها اتفاقاتي است كه دارد مي افتد. اينها حدس و تحليل نيست؛ اينها اطلاع است. خب، دشمن مشغول است؛ با همه ي قوا مشغول است. از اين قبيل كارها به وسيله ي دشمن انجام مي گيرد. ترويج فساد هست، ترويج فحشا هست، ايجاد ترديد در عقايد هست .
يك نقطه ي ديگر - كه آن هم خيلي واضح است - ايجاد اختلاف بين دستگاه هاي مديريت كننده كشور است؛ اين هم يكي از كارهاي اساسي آنهاست. اين مسئله را پنهان هم نمي كنند. نه اينكه نمي خواهند پنهان كنند؛ پنهان كردني نيست. نوع كار دشمنان در اين قضاياي مهم و كلان و بين المللي اقتضاء مي كند كه يك كارهائي را بكنند، يك چيزهائي را بگويند، اظهاراتي را داشته باشند؛ لذا اين تدابير و سياستهاي دشمنان در پرده نمي ماند. مي خواهند اختلاف ايجاد كنند. اين اختلاف را به هر شكلي بتوانند، تزريق مي كنند؛ ما بايستي بيدار باشيم. اختلاف سليقه، اختلاف نظر، اختلاف عقيده در مسائل سياسي، نبايد به چالش ميان جناحهاي كشور، ميان عناصر كشور منتهي شود. ايجاد دعوا، گريبان يكديگر را گرفتن، ايجاد اختلاف عميق، يكي از كارهاي بسيار بد، بسيار بزرگ و نكوهيده است؛ اين همان چيزي است كه دشمن مي خواهد .
بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي /8 /3 90 13
دشمنان ما برنامه ريزي مي كنند؛ به خيال خودشان مي خواهند در مقابل اين ملت بزرگ و بااراده، مانع و رادع درست كنند تا اين پيشرفت اتفاق نيفتد؛ اما مطمئن باشند و بدانند همچنان كه از روز اول انقلاب تا امروز تجربه كرديم، در آينده هم دشمنان ما در همه ي توطئه ها و مكرها و كيدهاي خود شكست خواهند خورد .
بيانات در اجتماع مردم اسفراين
/22 /7 91 13
يكي از تعليمات مكتب ما اين است كه متفق با هم باشيم - هر يك از اين گروهها يا هر يك از اين افراد كه بر ضد آن رفيق خودش يك كلمه اي بگويد، از مكتب خارج شده است و به درد اصل ايران ديگر نمي خورد. هر كدام از اينها كه ديگري را بخواهند تضعيف كنند، مجلس بخواهد يكي ديگر را تضعيف كند،يكي ديگر بخواهد مجلس را تضعيف كند، دولت بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد دولتش را تضعيف بكند، رئيس جمهور بخواهد مجلس را تضعيف كند، مجلس بخواهد رئيس جمهور را تضعيف كند، تمام اينها برخلاف مكتب اسلام است، مخالفت با اسلام است .
پيام راديو - تلويزيوني به مناسبت روز جهاني قدس 15/05/1359
 


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14