(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 20  آبان  1391 - شماره 20353

علت برخي پرخاشگري ها و نابردباري ها در روابط اجتماعي چيست؟ (بخش پاياني)
مهار خشم با رفتار آ گاهانه




علت برخي پرخاشگري ها و نابردباري ها در روابط اجتماعي چيست؟ (بخش پاياني)

مهار خشم با رفتار آ گاهانه

حسن آقايي
پرخاشگري يك هيجان و احساس منفي سركوب شده است كه فرد در موقعيت هايي كه فرصت دست مي دهد آن را به سمت فرد خاص يا شيء خاص بروز مي دهد.
اين احساسات و هيجانات سركوب شده به صورت رفتاري و يا كلامي بروز داده مي شود و غالبا فرد قادر به كنترل آن نيست و ممكن است پس از ارتكاب عمل، فرد از عملكرد خود پشيمان شود.
به اعتقاد كارشناسان پرخاشگري شكل ديگري از افسردگي است. به عبارتي پرخاشگري خشم بر عليه محيط بيرون است و افسردگي غالبا خشم بر عليه خود است.
افراد پرخاشگر بعضا داراي تحمل پايين هستند و نمي توانند آنچه را كه بر وفق مرادشان نيست قبول كنند، در نتيجه عصباني مي شوند و رفتار پرخاشگرانه از خود بروز مي دهند.
به طور طبيعي در زندگي خود با افرادي مواجه شده ايد و يا خود دچار اين حالت شده ايد كه در مقابل ديگران و در زمان مشكلات و برخورد با موانع، خيلي سريع از كوره در رفته و خشمگين و عصبي شده ايد و آن حالت را به صورت رفتار لفظي يا فيزيكي بروز داده ايد.
پرخاشگري، رفتاري است كه هدف آن صدمه زدن به خود و يا به ديگري است و آنچه در اين تعريف حائز اهميت است، قصد و نيت رفتاركننده است؛ يعني يك رفتار آسيب زا، در صورتي پرخاشگري محسوب مي شود كه از روي عمد و به منظور صدمه زدن به ديگري يا به خود انجام گرفته باشد.
در بخش پاياني اين گزارش به بررسي دلايل پرخاشگري و راهكارهاي مقابله با آن مي پردازيم.
تاثير اقتصاد در روابط اجتماعي
در شناوري و همهمه انبوه جمعيت در فضاي سرپوشيده سالن بزرگ مصلاي امام خميني«ره» و صداي پياپي پررساي بلندگو براي معرفي غرفه ها در جشنواره مطبوعات، گفت وگوي كوتاهي با چند بازديدكننده دارم.
«شعباني» شغل آزادكنار پله اي نشسته و روزنامه مي خواند. نظرش را درباره علت برخي پرخاشگري ها و نابردباري ها در روابط اجتماعي جويا مي شوم. او هم مثل برخي از شهروندان از اقتصاد شروع مي كند: «بيشتر دليل پرخاشگري، به خاطر تاثير مسائل اقتصادي است كه روي جريان زندگي اغلب مردم اثر مي گذارد. از سوي ديگر نوسانات نرخ برخي اقلام نظير آنچه در خصوص ارز صورت گرفت و قشرهايي از افراد عجولانه خريد كردند، چنين وضعي ناخواسته نوعي التهاب بين مردم توزيع مي كند. در اين حال كساني هم از آنچه دارند ناراضي هستند اما چند عامل ديگر خشونت، وجود چشم همچشمي، توقعات زياد و الگو گرفتن افرادي از ديگران در جامعه است. مثلا يك شخص عضو خانواده اي توقع فلان مدل موبايل دارد. اما به دليل عدم توان مالي تهيه آن ممكن نمي شود. چشمداشت ها بعضا زياده طلبي و بيشتر از جامعه متاثر مي شوند اگرچه اختلاف طبقاتي اقتصادي زيادتر شده است. همه اين اتفاقات، روان، احساس و فكر گروه هايي را مشغول مي كند. انعكاس بخشي از اين پديده ها پيوسته سبب بي قراري و تندخويي در روابط اجتماعي نيز مي شود.»
از اين شهروند كه در ادامه صحبت خود اشاره مي كند كه وضعيت كلي كشور نسبت به بيست سال پيش بهتر است، سوال مي كنم: راهكارهاي كاهش پرخاشگري و بالارفتن شكيبايي در روابط متعارف چيست؟، چنين پاسخ مي دهد:«اگر سطح اختلافات طبقاتي پايين بيايد، حدود 70 تا 80درصد دامنه پرخاشگري، ناسازگاري ها و ارتكاب تعدي به مايملك ديگران، كاسته خواهد شد. هم چنين فرهنگ قوي و نظام مند باشد خيلي از مشكلات و خشونت هاي اجتماعي موجود كم خواهد شد.»
عدم تعادل دخل و خرج
«پرخاشگري جزو خوي انساني نيست و بخش بيشتري از عامليت هاي بارز خشونت گرايي ها به متغيرهاي اقتصادي عدم تعادل دخل و خرج خانواده برمي گردد.»
«ايمان زينعلي» دانشجوي روزنامه نگاري، روي پله فضاي بيروني سالن نشسته و سرگرم مطالعه است. او با اين نگاه تحليل وار، بر اين نظر است كه همه انسان ها مايه خشونت دارند كه ممكن است جايي بروز پيدا كند.
وي به علت و فرآيند ديگري از وضعيت اقتصادي اشاره مي كند و مي گويد: «زوج جوان تقاضاي وام براي تهيه مسكن مي كنند. مدتي هم پيگير مراتب اداري آن مي شوند ولي آن قدر مشكل و پيچ و خم هاي اداري است و آن قدر مدت طولاني براي پرداخت مقداري وام مقرر مي شود كه قيمت مسكن به مرور زمان و شرايط بالا مي رود. اين وضعيت باعث فشار رواني زوجين مي شود كه در مكالمات و روابط اجتماعي شان نيز ناخواسته تاثير مي گذارد.»
نقش منشور عوامل در بروز پرخاشگري
يك كارشناس و محقق امور تربيتي در خصوص خشونت و تحمل و گذشت مي گويد بايد براي بقاي سلامت و آرامش خود، خانواده و در روابط اجتماعي كه موجب آسايش وجدان و روان مي شود، با ايجاد شرايط صبر جميل در امور و مديريت نفس آستانه تحمل خود، اطرافيان و مخاطب به جوش و خروش افتاده را افزايش داد.
«عبدالرسولي» ادامه مي دهد: «بايد دانست و توجه داشت كه عواملي چون بي حوصلگي، كم ظرفيتي، ضعف مزاج، عدم اعتماد به نفس، خودكم بيني، حساسيت هاي افراطي، منفي بافي و بدگماني، همانندسازي و تقليد از ديگران نيز مي توانند نقش مهمي در پرخاشگري داشته باشند. بنابراين لازم است با ريشه يابي علل و عوامل پرخاشگري در فرد به راه هاي درمان آن توجه داشت. اسلام براي درمان همه اين موارد، راه هايي را مشخص كرده است. با اين حال، براي مديريت خشم وكنترل آن حضرت علي«ع» در بيان درمان خشم و پرخاشگري، فرموده است: «خشم خود را با سكوت و هواي نفس را با خرد درمان كنيد. غضب، آتشي است شعله ور، كسي كه خشم خود را فرو نشاند، آن آتش را خاموش كرده است و آن كس كه غضب را به حال خودش آزاد گذارد، خود اولين كسي است كه در شعله هاي آن خواهد سوخت.» هم چنين، حضرت محمد پيامبر گرامي اسلام «ص» خشم و غضب افراطي را از ويژگي هاي شيطان دانسته و فرموده اند: «خشم از شيطان است و شيطان از آتش پديد آمده و آتش را مي توان با آب خاموش كرد. وقتي يكي از شما خشمگين شود، وضو بگيرد.»
ادامه گفته اين محقق امور تربيتي، حاكي از آن است كه خشم در همه انسان ها يكسان نيست. از همين روست كه نمي توان هر خشمي را به عنوان پرخاشگري دانست بلكه پرخاشگري خشمي است كه به شكل صفت در شخص درآمده و از ملكات او شده است. از اين بابت نيازمند درمان است.»
وي ادامه مي دهد: «حضرت رسول اكرم«ص» در حديثي به تفاوت انسان از نظر خشم گرفتن، فرموده اند: انسان ها در برابر خشم و غضب گوناگون هستند. بعضي دير به خشم مي آيند و زود آرام مي گيرند. عده اي زود به خشم مي آيند و زود از آن برمي گردند. گروهي نيز زود به خشم مي آيند و ديرآرام مي گيرند. برخي ديگر، دير به خشم مي آيند و دير آرام مي شوند. بهترين اينان، كساني هستند كه دير به خشم مي آيند و زود آرام و راضي مي شوند و بدترين ايشان، كساني هستند كه زود به خشم مي آيند و دير آرام و راضي مي شوند.
بنابراين، در بحث مساله پرخاشگري و علاج آن در روابط اجتماعي، مي بايست عوامل آن را شناسايي و از ميان برداشت يا درمان كرد. فرهنگ صحيح، ايمان و تربيت اخلاقي هماهنگ مي توانند به اين درمان كمك كنند.»
تقسيم بندي خشونت هاي رفتاري
خشونت يا پرخاشگري به صورت كلامي، عاطفي يا رواني مثل ترور شخصيت افراد، بي توجهي به ديگران، زير سئوال بردن شخصيت ديگران و... و يا به صورت رفتاري و عملي يا فيزيكي مثل كتك زدن، هل دادن، پرت كردن اشيا و... و يا حتي رفتارهاي سياسي، مذهبي و فردي تقسيم بندي مي شود.
محسن رضايي نيا، كارشناس روانشناسي و استاد دانشگاه در اين باره مي گويد: «وقتي من به عنوان فردي كه در جامعه و خانواده مثل سايرين حق حيات و زندگي دارم و نياز به توجه و رشد از سوي والدين دارم ولي در دوران كودكي پدر و مادري كه روابط سالم و رفتارهاي صحيح را به من آموزش بدهند از زير بار مسئوليت خود شانه خالي كرده اند، در نتيجه ياد نگرفته ام كه چگونه احساسات دروني، افكار، خواسته ها، نيازها، اعتقادها و... خود را به طور صحيح بروز دهم و اين مشكل ريشه هاي تربيتي دارد و ناشي از پرورش يافتن ما توسط والدين بسيار سختگير است كه فرزندان خود را مي بينند اما حرف هاي آنها را نمي شنوند، در نتيجه در تمام مراحل زندگي فردي و اجتماعي ام دچار مشكل خواهم شد، از جمله: در دوران بزرگسالي يا مجبور مي شوم رفتارهاي نامناسب اطرافيان را بيش از اندازه تحمل كنم و هيچ اعتراضي ننمايم و يا آن را با خشم و عصبانيت پاسخ دهم و به صورت فردي زود رنج، حساس، عصبي و ناسازگار به نظر برسم. اين گونه افراد به مرور دچار حالتي مي شوند كه احساس هاي دروني خود را فراموش كرده و فكر مي كنند كه اصلا احساسي در وجودشان نيست كه بخواهند آن را ابراز دهند.»
اين استاد دانشگاه ادامه مي دهد: «به همين جهت ما و آنها در روابط مان با ديگران، در عشق ورزيدن و محبت كردن، در درك و تفاهم اطرافيان و حتي گاهي به اندازه اي رفتارهاي ناسالم خود را باور مي كنيم و آنها را صحيح مي پنداريم كه متوجه نمي شويم رفتارهاي بيروني مان براي ديگران و كساني كه با آنها تعامل داريم چقدر سنگين و آزاردهنده است و به علت نداشتن اعتماد به نفس و خودباوري، در ابراز وجود صحيح و مناسب، كنترل عواطف و احساسات، برقراري رابطه سالم با ديگران دچار يك جور سر درگمي در درونمان مي شويم و براي پاسخ به اين سردرگمي و پنهان كردن ضعف هاي دروني خود دست به واكنش هاي گوناگوني از جمله پرخاشگري مي زنيم.»
ريشه و منشاء خشونت ها
اين روانشناس تصريح مي كند: «وجود انسان به مثابه كوه يخ است. همچنان كه وقتي در اقيانوس قله هاي كوه يخي را نظاره مي كنيم در واقع فقط آن قسمتي از كوه يخ را مي بينيم كه خارج از آب است. رفتارهاي انساني نيز همين گونه است و ريشه و منشا آن در عمق وجود فرد و در دوران كودكي و زمان رشد او نهفته است. بدين منظور كه ناراحتي ها، ناآرامي ها، اضطراب ها، ترس هاي پنهان، ترس از طردشدن، مقبول نبودن، حسادت ها، عدم اعتماد به خود و ديگران و... نيمه اصلي كوه يخ است كه در عمق وجود افراد قرار دارد و ديده نمي شود و واكنش هايي مانند: وسواس ها، بيماري هاي رواني، اعتياد، افسردگي، پرخاشگري و... قله كوه يخ هستند كه خارج از وجود فرد است و خود را نمايان و آشكار مي سازد.»
رضايي نيا به ريشه اين خشونت ها اشاره مي كند و مي گويد: «هنگامي كه ما نمي توانيم حرف مان را به كرسي بنشانيم، از راه خشونت آن را اعمال مي كنيم و اين يعني كسي كه اقتدار دروني اش از بين رفته يا كم رنگ شده، مجبور است از راه خشونت خواسته اش را محقق كند.»
وي مي گويد: «ريشه ماجرا اين است كه وقتي احترام به خودم را ياد نگرفته ام و از كودكي تا به حال با همين احساس زندگي كرده ام، بنابراين به ديگري نيز احترام نمي گذارم و اين بي احترامي را به فردي كه از من ضعيف تر است تحميل مي كنم.
اين بي احترامي هيج وقت حل نشده و مثل يك خوره درون فرد است و هنگامي كه فرد تحريك مي شود و زماني كه مورد بي احترامي قرار مي گيرد آن را به شكل پرخاشگري بيرون مي ريزد.»
رضايي نيا مي گويد: «به عنوان مثال وقتي من نمي توانم بر محيط كنترل داشته باشم بنابراين اين گونه تعبير مي كنم كه من ضعيف هستم، دوست نداشتني و غيرقابل احترامم. در چنين حالتي احساس شرم نهفته افزايش مي يابد و اگر نتوانم اين شرم را حل كرده و كنترل كنم، اين مسئله را مسئله كسي مي دانم كه آن را زنده كرده است. بنابراين كسي كه اين خشم را در من به وجود آورده سركوب مي كنم، تا شرم دروني ام كم تر شود. در اين حالت با كوچك كردن و تضعيف فرد، احساس سمي درونيم را كاهش داده و به اصطلاح دلم خنك مي شود.»
مكانيزم خشم در اخلاق و رفتار
خشم، مكانيزم فوق العاده قدرت مندي است كه در رفتار برخي افراد در هنگام عصبانيت بروز پيدا مي كند.
خانم دكتر زهرا كسمايي متخصص روانشناسي در اين باره مي گويد: «تخليه كردن خود به وسيله كتك زدن و تحقير كردن از آنجايي كه فوق العاده ارضاكننده و تخليه كننده است، بنابراين زياد تكرار مي شود. شايد در دوران كودكي به خاطر رفتارهاي ناشايست توسط والدين تنبيه بدني شده باشيد و كتك خورده باشيد و اين تجربه تلخ را كسب كرده ايد، در اين حالت كودك به تنها چيزي كه فكر نمي كند كار اشتباهي است كه انجام داده، به دليلي كه پدر و مادر به خاطر آن وي را كتك زده اند. يعني به اصلاح رفتار خود اصلا فكر نمي كند. تنها چيزي كه كودك به آن فكر مي كند اين است كه مورد توهين و تحقير قرار گرفته است و به دنبال چنين فكري، اعتماد به والدين از بين رفته و صميميت به كم ترين حد خود مي رسد.»
وي مي گويد: «تأثيرات طولاني مدت خشونت به واقع عمق فاجعه را دربرمي گيرد كه از آن جمله اعتماد به نفس پايين و احساس شرم مي باشد و مهم ترين تأثير آن اين است كه چنين كودكي در بزرگسالي تبديل به يك پدر يا مادر مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و كودك خود را مورد آسيب قرار مي دهد و گاهي حتي اطرافيان خود را آزار داده و با آنها با خشونت رفتار خواهد كرد.»
دكتر كسمايي با اشاره به اينكه قربانيان خشونت، خودشان در اعمال آن نقش بسيار مهمي دارند، مي گويد:«پدر و مادري كه شيوه خشونت دارند، به فرزند خود اين پيام را مي دهند كه چون تو رفتاري كرده اي كه ما را ناراحت كرده، ما خوشحال نيستيم و تو هم اگر خوشحال نبودي مي تواني ديگران را بزني! كودك ضمن اينكه پيام را دريافت كرده است، ياد هم مي گيرد و تقليد مي كند و آموزش مي بيند.»
راههاي كنترل خشم و خشونت
كارشناسان و روانشناسان معتقدند كه براي كنترل احساسات دروني و خشم خود سعي كنيم محبت و علاقه خويش را به ديگران متناسب با ميزان وقوع محبت در نهايت و قادر در عمل ابراز كنيم.
در ايفاي نقش هاي خويش در زندگي درست عمل كنيم و زمان روبه رو شدن با مسايل و مشكلات زندگي با اشتياق و تلاش به حل و فصل آنها بپردازيم.
موانعي را كه سد راه پيشرفت و ترقي ما مي شوند به خوبي بشناسيم و بعد از اطمينان از اينكه آن موانع واقعي يا تخيلي هستند به رفع آنها اقدام كنيم. در حالت هاي تعارض، ناراحتي و نگراني و ناكامي سعي كنيم بر احساسات و هيجان هاي خود غلبه كنيم تا بتوانيم تصميم هاي درست بگيريم و در دفاع از حقوق خويش، خشم خود را در حد معقول نگه داريم و بر هيجانات خود غلبه كنيم تا بتوانيم تصميمات درست اتخاذ نماييم و در دفاع از حقوق خويش خشم خود را در حد معقول و اجتماع پسند ابراز داريم.
گزارش روز
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14