(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 23  آبان  1391 - شماره 20356

واقع گرايي و آرمان گرايي در تحريم
جهانگير بهروز جاسوس بدون مرز -4
كارگزار مطبوعاتي اسرائيل در ايران

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir


واقع گرايي و آرمان گرايي در تحريم

دكتر موسي نجفي
تحريم: تقابل اقتصاد ملي با اقتصاد مبتني بر بازار خارجي
قبل از قيام دخانيه، قباحت و زشتي معامله و سلطه اقتصادي اجانب بر بازار مسلمين، براي عموم معلوم نبود و چه بسا تجاري كه براي منفعت بيشتر، شعب كمپاني خارجي را در شهرها گسترش داده و يا خود واسطه نفوذ اقتصادي بيگانگان مي شدند قبل از تجار، خود حكام و شخص شاه اين قبح را ريخته و دست اتباع خارجي را در امور اقتصادي بازگذاشته بودند. كمترين اثر حكم تحريم و وقايع پس از آن، اين بود كه قبح و زشتي اين اعمال را به عيان معلوم نمود، و مرز و حدود اين عمل را مشخص كرد به طوري كه رواج كالا و عمله اقتصاد اجنبي شدن، زشت و رواج كالاي وطني زيبا گشت. البته ذكر اين نكته ضروري است كه به نظر نمي رسد تا قبل از قيام تنباكو و وقايع تحريم در وجدان و تفكر تجار مسئله خود آگاهي ملي، غليان و نمودي بارز در سطح اجتماع داشته است. و بنابر ظاهر قضايا، بيداري و خودآگاهي اين صنف به شكل يك طبقه منسجم اجتماعي و ملي، بعد از قيام تنباكو و از نتايج آن دوره بوده است.
اما اينكه عده اي از مورخين اصل واقعه تنباكو را معلول تحركات و فعاليتهاي تجار مي دانند به نظر مطلب خدشه پذيري بوده و اينان در شناخت علت و معلول دچار اشتباه شده اند و غلبه پندارها و ذهنيات بر واقعيات تاريخي را مي توان از خلال تفسيرها و تحليل هايشان به خوبي استنباط نمود؛ چنانچه يكي از اين مورخين مي نويسد: «هنگامي كه ناصرالدين شاه امتياز تنباكو را به يك شركت انگليسي داد اين بازرگانان تنباكو و متصديان خريد و فروش آن بودند كه هسته اصلي مبارزه ضد آن امتياز را تشكيل دادند و آن علماء وابسته به مردم مانند ميرزاي شيرازي و ميرزاي آشتيابي بودند كه به پشتيباني آنان برخاستند و فتواي تحريم صادر كردند.66»
اگر چنين احساسي در تجار ايراني برانگيخته شده بود كه منافع ملي را بر منافع اجنبي ترجيح داده و حتي از نفع شخصي نيز بگذرند، بلاشك نمي تواند ريشه در منافع طبقاتي و يا مطالبي نظير آن داشته باشد به خصوص كه در جريان تحريم ما ارزش هايي را مي بينيم كه با ارزشهاي طبقاتي و تحليل هاي صرفاً مادي منطبق نبوده و نيست:
اين شد كه بسياري از مسلمانان غيرثروتمند تن به زير اين گونه بارگران تحكم و اجبار فرنگيان را ندادند، مالهاي خودشان را در نهاني مجاناً به فقراء مسلمانان تقسيم نموده و بعضي ديگر كه غيرت و اسلاميت در كانون سينه آتش برافروخته اموال خطيره خود را يكسره به آتش سوختند چنانكه يكي از معتبران فارس كه صاحب املاك و مزارع بسيار است در اين واقعه دوازده هزار كيسه تنباكو موجودي در انبار داشته و در خصوص قيمت بدانچه فرنگيان مي نهد راضي نشده بالاخره آن روز را مهلت گرفته فصل معامله را به فردا انداخت و همان شب تمامي دوازده هزار كيسه تنباكو را از انبارها به ميان فضا، خرمن ساخته نفت زيادي برآن ريخته و يكسره آتش زده فردا كه در طلب تنباكو مي آيند مي گويد كار تنباكوها گذشت همه را يكسر فروختم فرنگيان بشدت برآشفتند كه با وصف كمپاني چگونه فروختن، به كه فروختي؟ تا از او دريافت شده، تو و او هر دو سياست خواهيد شد، فرنگيان را به سرتل خاكستر آورده كه اين تمامي دوازده هزار كيسه است كه يكسر به خدا فروختم.67
واقع گرايي و آرمان گرايي در تحريم
يك طرف مسئله تحريم واقع گرايي نسبت به زمان بوده است . تحريم از لحاظ زمان شناسي و جامعه شناسي به خوبي عمل مي كند و تمام معضلات و واقعيات ملموس و سرد جامعه را مدنظر دارد و در طول واقعه و قيام تحريم، پرده هايي واقعي از روند رو به انحطاط جامعه ترسيم مي شود؛ روندي كه اگر ادامه مي يافت از هويت، و اسلاميت و ايرانيت نشاني باقي نمي ماند. تنباكو و تحريم آن، فرصتي به دست داد تا وضع رقت بار ايران اين گونه ترسيم شود كه:
فرصتي يافته اند تا به بهانه هاي فريبنده گوناگون اين مملكت و ملت را به ورشكستگي سوق دهند يكي به نام رئيس پليس (كنت دو مونت فورت ) ديگري به عنوان مديريت گمرگ (مستركتابچي ) يكي به اسم مشاق نظام ( ژنرال آدرياني يا افسران روسي) ديگري به نام كشيش (دكتر طورانس و مبلغ مذهبي آمريكايي) ديگري به دستاويز اجاره معادن (كمپاني معادن انگليس ) ديگري به عذر تاسيس بانك (بانك شاهنشاهي ايران) و ديگري به بهانه دارا بودن انحصار تجارت تنباكو (ميجرتالبوت)، دارند شيره مملكت را مي كشند و عنقريب، خود آن را هم مالك خواهند شد و اين آغاز بدبختيهاي شما خواهد بود...68
در نامه ها و اسناد دوران تحريم، ما اشاره به وقايع و واقعيات ملموس و دردآور را به خوبي مي بينيم و هرچه كه اولياي دولت سعي مي كنند خدمات و مراتب وطن دوستي و اسلام خواهي خود را گوشزد نمايند، اين مطلب در مقابل نفوذ و دخالت اجنبي به هيچ گرفته مي شود. در مورد اول مي توانيم به نامه امين السلطان به ميرزاي بزرگ شيرازي اشاره نماييم كه سعي در منحرف كردن مرجع از خواسته هاي اصلي دارد. صدراعظم مي نويسد:
اين بنده در مدت عمر همّ خود را بر ترويج شريعت غراء و وقايه پايه و شأن رفيع و منيع عموم علماي عظام اين ملت بيضاء و اصرار در فراهمي آني غفلت ننموده و همواره به اين مراتب هم موفق گرديده ازجمله تعمير گنبد مطهر حضرت اميرالمؤمنين و امام المتقين و برداشتن قرعه نظامي از اولاد سادات فخام و علماي عظام و مسلمين در عراق عرب و جهدهاي كامل در رفع و برداشتن قدغن و منع زوار و افتتاح و خدماتي كه در امور غائله هاجمه چند سال قبل نموده و... تمام اين توفيقات از اثر فطرت پاك و نيت و خلوص حقيقي و مجاهدات صميمي ذات كامل الصفات مبارك اقدس همايون اعليحضرت قوي شوكت شاهنشاه اسلام پناه روحنا فداه بوده و هست.69
اقداماتي كه صدراعظم مي شمرد كارهايي است كه دولت انجام داده است ولي اين اعمال و خدمات ربطي به فروش مملكت و تسلط اجانب نداشته و چنان اعمالي را توجيه نمي كرده است. ميرزاي شيرازي در جواب، نه تنها تشكري از اعمال خيريه دولت نمي كند بلكه مسئله نفوذ اجانب را رأس توجه خود قرار داده و واقعيات مهم جامعه ايران را برمي شمرد و همراه با اين انديشه واقع گرايانه، تو جه به آرمانهاي سياسي و اجتماعي را نيز مطرح مي كند ميرزا مي نويسد:
مفاسد انفاذ اين امور به مراتب اعظم از مفاسد صرفنظر از آنها است. كدام مفسده با اختلال قوانين ملت و عدم استقلال سلطنت و تفرقه كلمه رعيت و يأس آنها از مراحم ملوكانه برابري مي كند. چگونه مي شود كه در قرون متطاوله اولياي دين مبين و سلاطين مسلمين شكرالله مساعيهم اتلاف نفوس و بذل اموال خطيره در اعلاي كلمه اسلام فرمودند به اندك فايده با ترتب مفسده از تمام اغماض نموده و كفره را بروجوه معاش و تجارت آنها مسلط كرده تا بالاضطرار با آنها مخالطه و مراوده كنند و به خوف يا رغبت، ذلت نوكري آنها را در اختيار نمايند و كم كم بيشتر منكرات شايع و متظاهر شود و رفته رفته عقايدشان فاسد و شريعت اسلام مختل النظام گشته و خلق ايران به كفر قديم خود برگردند.70
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
66. عبدالهادي حائري. تشيع و مشروطيت. تهران، اميركبير، 1363. ص 132.
67. تاريخ دخانيه.
68. نقل از يكي از اعلاميه هاي عصر تنباكو كه در زمان قيام در سطح شهر نشر و پخش شده بوده است.
69. تاريخ دخانيه.
70. تاريخ دخانيه.
پاورقي
 


جهانگير بهروز جاسوس بدون مرز -4

كارگزار مطبوعاتي اسرائيل در ايران

E-Mail:shayanfar@kayhannews.ir
سيد علي ابراهيمي
بهروز نمي تواند تعلق خاطرش را به صهيونيست ها از اساس انكار كند، او در خاطراتش نيز از تشكيلات «فراموشخانه» (فراماسونري) به مثابه «يك جنبش آزادي خواهانه» نام مي برد و با اداي احترام به ميرزا ملكم خان ناظم الدوله ارمني (پايه گذار فراماسونري در ايران) مي نويسد:
[ ملكم خان] نامش با شناساندن قانون و ايجاد حكومت قانوني در ايران همراه است. ملكم خان عضو «فراماسونري» بود و كوشيد يك سازمان مخفي شبيه به آن در ايران ايجاد كند و نامش را فراموشخانه بگذارد... به نظر من آن سازمان در آغاز كار يك جنبش آزاديخواهانه بود كه از انقلاب مشروطه ايران حمايت مي كرد... ملكم خان بخت آن را داشت كه پايان كار ناصرالدين شاه را ببيند؛ اما زنده نماند تا بيست سال بعد از آن شاهد استقرار حكومت قانون در ايران در زير لواي انقلاب مشروطه باشد.32
فارغ از آنچه كه جهانگير بهروز در خصوص ميرزا ملكم خان ارمني نوشته است، بايد گفت نه تنها نام وي با شناساندن قانون و ايجاد حكومت قانوني در ايران آميخته نيست، بلكه با تأسيس اولين لژ«فراماسونري»33 مشاركت در اجراي قراردادهاي ننگين رويتر و لاتاري و دريافت چهل هزار ليره رشوه از دولت انگلستان34 همراه است. سوگواري بهروز و حسرت اينكه ملكم خان زنده نماند تا شاهد حكومت قانون زير لواي مشروطه باشد از آن دست اسرائيلياتي است كه در حافظه تاريخ خواهد ماند.
كارگزار مطبوعاتي اسرائيل در ايران
سال 1346 در حالي كه چند سال از قيام مردم ايران به رهبري امام خميني(ره) مي گذشت؛ جهانگير بهروز به دعوت مجدد كاخ سفيد براي يك ديدار شش هفته اي به آمريكا رفت و همچنين، به دعوت دولت كانادا از نمايشگاهي در مونترال ديدن كرد. وقتي جهانگير بهروز از سفر 42 روزه خود به آمريكا بازگشت، در يك مأموريت مهم مطبوعاتي در ايران مشاركت كرد؛ تأسيس روزنامه آيندگان. بهروز در اجراي اين پروژه مطبوعاتي، داريوش همايون را همراهي مي كرد و سازمان جاسوسي » CIA » (به نمايندگي از موساد) از نزديك بر پروژه تأسيس روزنامه آيندگان نظارت داشت؛ چنان كه مارتين هرتز (يكي از جاسوسان آمريكا) در گزارش سرّي خود در 18 شهريور 1346 مي نويسد:
من با داريوش همايون مكالمات جالبي در جريان ماه هاي اخير و در ارتباط با به راه انداختن روزنامه آيندگان توسط او داشته ام...35
ساواك طي گزارش هاي سرّي به حمايت دربار و سرمايه داران از روزنامه آيندگان اشاره مي كند و مي نويسد:
از طرف شاهنشاه آريامهر دستور اكيد صادر گرديده كه براي انتشار روزنامه آيندگان كمك هاي لازم از طرف دولت بشود و قرار است در مرحله اول مبلغ يك ميليون تومان به شركت وام داده شود و بعد يكي از بانك ها نيز كسري سرمايه شركت را در اختيار بگذارد.36
پس از تصويب اعطاي امتياز روزنامه آيندگان...مهندس طالقاني
[وزير كشاورزي دوره هاي قبل ] كه در شركت گودريچ كار مي كند و تماس او با سازمان هاي آمريكايي معروف است مبلغ يك ميليون تومان و همايون صنعتي زاده مدير مؤسس بنگاه فرانكلين در ايران 300/1 ميليون تومان سرمايه گذاري در انتشار روزنامه مذكور را تعهد كرده اند.37
درواقع شركت مطبوعاتي آيندگان كنسرسيومي بود متشكل از مؤسسه فرانكلين و ديگر عوامل آمريكايي كه با سرمايه گذاري دكتر حسين اهري38 اداره مي شد و اين موضوعي نبود كه در گزارش هاي طبقه بندي شده ساواك به چشم نيايد.39
زماني كه داريوش همايون نيز هنگام جنگ شش روزه اعراب و اسراييل در فلسطين اشغالي بود؛ اسرائيلي ها براي تجهيز و راه اندازي روزنامه آيندگان يك دستگاه چاپ رتاتيو به او دادند.40 بر اساس سند سرّي ساواك مئير عزري معاون نمايندگي اسرائيل در تهران، گفته بود:
داريوش همايون از او خواسته است در روزنامه در شرف تأسيس (آيندگان) تا حدود دو ميليون تومان سرمايه گذاري نمايند. او ضمناً گفته است كه درصورتي كه اين سرمايه گذاري عملي شود تعهد مي نمايند كه براي هميشه مطالب روزنامه را عليه اعراب و به نفع اسرائيل تنظيم نمايد.41
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
32 . بهروز، جهانگير. «ما روزنامه نويسان عصر پهلوي»( قسمت 4)، روزنامه اطلاعات، 16 خرداد 1391. شماره 25328، ص6.
33 . فراموشخانه و فراماسونري در ايران، اسماعيل رايين، انتشارات اميركبير، جلد دوم، 1375، صص 505- 495.
34 . آبراهاميان، يرواند. ايران بين دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدي، تهران، نشر ني، چاپ پنجم، 1379، ص 71.
35 . اسناد لانه جاسوسي(كتاب هشتم)، تهران:مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، 1386، ص783.
36 . رجال عصرپهلوي به روايت اسناد ساواك( داريوش همايون). تهران: مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1378، ص 80.
37 . پيشين. ص 83.
38 . دكتر حسين اهري استاد ارجمند لژهاي فراماسونري استان خوزستان و عضو لژ تهران بود كه در روزنامه آيندگان 200 سهم 10000 ريالي داشت.
39 . تبراييان، صفاءالدين. وزير خاكستري(بازشناسي نقش داريوش همايون در حاكميت پهلوي دوم)، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران ، 1383، ص 325.
40 . رجال عصرپهلوي به روايت اسناد ساواك( داريوش همايون). تهران: مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، 1378، ص 27.
41 . پيشين. ص 86.
پاورقي
 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14