مهدي کاموس درباره نقد کتاب “مباني زندگينامه داستاني(بررسي لوازم وعناصر
زندگينامه داستاني دفاع مقدس) نوشته مهدي کاموس از انتشارات شاهد در صفحه فرهنگ
مقاومت هفته گذشته با عنوان “نگاهي به کتاب مباني زندگي نامه داستاني” به قلم
“ابوالفضل حيدر دوست” نويسنده پاسخي داده است، که در ادامه مي خوانيد. سپاس
نامه در ابتدا، از توجه صفحه مقاومت به کتاب زندگينامه داستاني درباره لوازم و
عناصر زندگينامه داستاني دفاع مقدس و از منتقد خوش ذوق جناب ابوالفضل حيدر دوست از
انتخاب اين اثر و نقد و معرفي آن بسيار سپاسگزارم. غم انگيزترين سرنوشت براي هر
کتاب، سکوت جامعه ادبي و مطبوعات نسبت به آن است. از اين رو از هرگونه توجه و تذکري
درباره مباني زندگينامه داستاني خوشحالم و سپاسگزار. البته، هرقدر که نقدها عالمانه
تر باشند و به صواب نزديک تر، خوشحالي و سپاسگزاري بيشتر است. دوگانگي و
پيشداوري منتقد ارجمند درباره دوگانگي ناخواسته خود نسبت به عنوان کتاب چنين
نوشته است:«عنوان كتاب از همان آغاز مرا دچار يك دوگانگي ناخواسته كرد؛ دوگانگي در
مورد عنوان “مباني زندگينامه داستاني” و “بررسي لوازم و عناصر زندگينامه داستاني
دفاع مقدس”. آيا قرار است اثري پژوهشي در مباني كلي زندگينامه داستاني بخوانيم، يا
پژوهشي در مورد كتابهاي كم كيفيت و عموما بيكيفيت توليد شده در زندگينامههاي
داستاني شهدا.» همچنين درباره آفت عام نويسي نوشته اند:« به نظر ميرسد آفت عام
نويسي گريبان نويسنده كتاب را گرفته است تا از كتاب، اثري قابل استفاده براي عموم
توليد كند، غافل از اينكه جاي اين كتاب در بخش مراجع كتابخانههاست نه بخش عمومي و
داستاني و در رديف كتابهاي عامهپسند نويسندگان. كاش نويسنده مانند فصل چهارم
كتاب، بيشتر به ذكر جزئيات و مشكلات زندگينامه نويسي شهدا ميپرداخت و از ذكر
كليات پرهيز ميكرد.» کاربرد صفت “ عموما بي کيفيت” براي زندگينامه شهدا، اگر
ظلم نباشد، کم انصافي برخاسته از پيشداوري است. زيرا، منتقد هيچ مدرک يا پژوهشي دال
بر بي کيفيتي عموم زندگينامه هاي داستاني شهدا نياورده است. هرچند که رشد و نخبه
گرايي هر گونه ادبي در ابتدا بايد از يک دوران توليد انبوه همراه با آفت ها و آثار
مبتدي و متوسط گذر کند و منصفانه بايد بيان کرد که درخشش زندگينامه هاي دفاع مقدس
برجسته مانند سفر سرخ، مسيح کردستان، غروب آبي رود،خانه ابدي و... تا حدودي مرهون
توليد دهها نمونه پيشيني زندگينامه داستاني دفاع مقدس هرچند با نمره کم يا متوسط
است. واقعيت اين است که اگر به پيشگفتار” مباني زندگينامه داستاني” درصفحات 12و
13 دقت مي شد و فصل اول(موضوع و مسئله زندگينامه) به خصوص بخش هاي “دو رويکرد به
زندگي در زندگي نامه”، و “مسائل و معضلات زندگينامه نويسي در ايران” با حوصله
خوانده مي شد، اين دوگانگي ناخواسته و احساس آفت عام نويسي برطرف مي شد. زيرا در
اين بخش ها و سراسر اثر روشن شده است که با وجود 231زندگينامه داستاني فقط درباره
دفاع مقدس (1358تا 1385) و صدها زندگينامه داستاني، غير داستاني و مستند در موضوع
هاي دفاع مقدس و انقلاب اسلامي ايران در سي و چهار سال گذشته، پيش از مباني
زندگينامه داستاني(1391) هيچ کتاب مستقل و جامع تأليفي درباره زندگينامه نويسي
داستاني، حتي به صورت عام، نداشته ايم. از آنجا که رشادت ها و دلاوري هاي شهدا
و رزمندگان دوران دفاع مقدس عامل اساسي رشد و رونق زندگينامه هاي داستاني در ايران
شده است، منطقي و سزاوار است که ميان مباحث نظري و بنيادين گونه ادبي کمتر شناخته
شده زندگينامه داستاني در ايران و پژوهش و بررسي زندگينامه هاي برجسته دفاع مقدس
پيوندي ناگسستني برقرار باشد. از اين رو ضروري بود که براي درک بخش چهارم(بررسي
لوازم و عناصر زندگينامه داستاني دفاع مقدس) که منتقد ارجمند از روي لطف و تشويق
ارزش اين فصل را با چند کتاب برابر دانسته اند، سه بخش “ درآمدي بر زندگينامه
داستاني”،”مباني نظري زندگينامه داستاني” و “لوازم و عناصر زندگينامه داستاني” را
مي آوردم، اگر اين گونه نبود ارزش 70 صفحه بخش چهارم بر خوانندگان روشن نمي شد.
از سوي ديگر، منتقد ارجمند سه بخش اول کتاب(20تا162) را که 142 صفحه است،” 200 صفحه
تکراري” دانسته اند که نمي دانم اين کم دقتي 58 صفحه اي چگونه توجيه مي شود!
چنانکه، نمي دانم چگونه ايشان مطالب نوپديد و تئوريک در شناخت شناسي زندگينامه
داستاني، طراحي خلاقانه و براي اولين بار لوازم و عناصر زندگينامه داستاني در سه
عامل پژوهشي، مستندنگاري و ادبي (93 تا 132) و بررسي کوتاه هشت زندگينامه مشهور
جهان(133 تا 162) را تکراري مي دانند! انتظاري دور از هدف و عنوان منتقد
ارجمند بر اساس برداشت خود از عنوان کتاب “مباني زندگينامه داستاني” پاسخ به
پرسشهاي زير را از اين کتاب انتظار دارد: “ چه چيز باعث شده تا يك شهيد، خاص
باشد و زندگياش قابل طرح گردد؟ يك شهيد خاص تاكنون چه كارهاي مهم و سرنوشتسازي
انجام داده است؟، براي توصيف يك شهيد از چه صفاتي بايد استفاده كرد؟ آيا رفتارها و
گفتارهاي او با شخصيتش همخواني داشته است؟، آيا شهيد در زندگي ريسك كرده است؟ خوش
شانس بوده و يا كارهاي خارقالعاده انجام داده است؟ “و.... دقت در اصطلاحات
“مباني” و “ لوازم و عناصر” در عنوان کتاب”مباني زندگينامه داستاني(بررسي لوازم و
عناصر زندگينامه داستاني دفاع مقدس) نشان مي دهد که اين کتاب تئوريک در بررسي جامعه
آماري اش با توجه به فرضيات و اهدافش(صفحه 172،178و 179) در پي پاسخ به اين پرسش
است که” نسبت لوازم و عناصر ادبي، پژوهشي و مستندنگاري در زندگي نامه هاي داستاني
دفاع مقدس چقدر است؟”(172) و پاسخ پرسشهاي مورد انتظار منتقد را بايد در کتاب ديگري
مثلأ با موضوع و عنوان” شيوه هاي زندگي نامه نويسي داستاني براي شهدا” جست وجو کرد
نه کتاب “ مباني زندگينامه داستاني”! سپاسي ديگر در پايان از اينکه منتقد
ارجمند به ضرورت پژوهش براي باز شدن “دريچه روشني از دوران تدوين و تأليف
زندگينامههاي داستاني دفاع مقدس” توجه نشان داده اند و بنده و ديگران را نيز
متوجه ضرورت اين امر کرده اند، سپاسگزارم. اميدوارم چنان که شهدا با ايثار
جانشان در تجلي انسان انقلاب اسلامي افتخار آفريدند، جامعه ادبي نيز با آفرينش آثار
ادبي و پژوهشي در تجلي و توسعه اين ايثار سربلند باشند. انشاالله.
|