پريسا جلالي تا نيمه شب پاي تلويزيون نشستن و زل زدن به برنامههاي
تلويزيوني، ساعتها تقلا براي برنده شدن در بازي رايانهاي، صبحها تا دير وقت
خوابيدن و بعد هم کسل بيدار شدن و اجازه يافتن براي استفاده از موبايل که به خاطر
مدرسه رفتن و فصل امتحانات از آن محروم بوده است، ديدار با دوستان و همسالان در
کوچه و خيابان و بعد هم بازگشت به خانه در ساعات پاياني شب بخش اعظم برنامههاي
اوقات فراغتي طي سه ماه تعطيلات تابستاني يک نوجوان را تشکيل ميدهد و اگر کودکي
خوششانس باشد و پدر و مادرش براي تابستان او برنامههايي تدارک ديده باشند صبح تا
غروبش به رفتوآمد ميان کلاسهاي متنوع خلاصه ميشود و در نهايت خستگي و بيحوصلگي.
اين که چرا اوقات فراغت کودکان و نوجوانانمان تا اين اندازه بدون برنامه و يا با
برنامههاي نامناسب پيش مي رود اين سؤال را در ذهن تداعي ميکند که فعاليتهاي
فراغتي با سه کارکرد مهم رفع خستگي و تجديدقوا، تفريح و گريز از روزمرگي همچنين رشد
و تعالي شخصيت فردي چرا هنوز آنطور که بايد نقش پررنگي در سبد برنامهريزي مسئولان
و خانوادهها ندارد؟ با فرا رسيدن تابستان، بازار داغ کلاسهاي متفاوت و
دورههاي متنوع هم داغ ميشود. گذران اوقات فراغت براي هر فردي معناي خاص خودش را
دارد اما براي کودکان و نوجوانان داشتن اوقاتي فارغ از مدرسه و درس و کلاس و داشتن
ايامي شاد و مملو از فضاي بازي و تفريح و سرگرمي معنا دارد. تابستان داغ با
دورههاي آموزشي داغتر پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان در فصل تابستان در بعضي
مواقع تبديل به معضلي جدي براي والدين و مايه نگراني کودک و نوجوان ميشود.
صحبتي که با تعدادي از کودکان و نوجوانان و حتي والدين آنها داشتيم اين گفته ما را
تأييد ميکند. صدرا کبيري 10ساله و محصل دو هفتهاي است امتحاناتش را گذرانده و
وارد تعطيلات تابستانياش شده است. او نخستين فردي است که در مورد گذران اوقات
فراغت پاي حرفهايش مينشينيم، ميگويد: «مدرسه فوتبال ميروم و علاقه زيادي به
فوتبال دارم چون ميخواهم فوتباليست شوم.» صدرا که تعطيلات تابستاني امسالش را
به قول خودش خوب آغاز کرده و از رفتن به مدرسه فوتبال حسابي خوشحال است، نگران
هزينههاي بالاي دورههايش است و ميگويد: «اگر قيمتش پايينتر باشد همه دوستانم هم
ميتوانند بيايند و ثبتنام کنند. من هم اينطوري ميتوانم پدرم را راضي کنم تا
هميشه به اين مدرسه بيايم.» کيميا مرداني 15 سال دارد و چون محصل است بيشتر وقتش
را در هنگام فراغت از درسهايش در ايام سال به تماشاي برنامههاي تلويزيون
ميپردازد. اما براي تابستان برنامههاي خاصي دارد. وي نيز به گزارشگر کيهان
ميگويد: «در ايام تابستان به کلاس شنا و زبان ميروم اما براي تفريح فکر نميکنم
جاي خاصي باشد که دختران در آنجا راحت باشند.» وقتي از انتظاراتي که از متوليان
اوقات فراغت دارد ميپرسيم، ميگويد: «انتظار دارم فضاي تفريحي مناسبي مختص دختران
ايجاد کنند تا بتوانيم در آنجا تفريح کنيم و يا حتي درس بخوانيم. پارکهاي مختص
زنان هم فقط در بعضي شهرها هست که تعدادشان کم است و نزديک خانه ما نيست.»
اسماعيل عرب هم نوجوان 15 سالهاي است که ميگويد: «با برنامههاي جانبي و
کلاسهايي که والدينم برايم تدارک ديدهاند، سه ساعت در روز بيکار هستم که همه آن
صرف دوچرخهسواري ميشود. علاقه زيادي به دوچرخه سواري دارم اما فکر ميکنم عملکرد
مسئولان ضعيف است چون ما پيست مجهز براي دوچرخهسواري نداريم.» امروز بچهها در
نعمتند اما... داخل يک فروشگاه کوچک لباس بچه چشممان به حميد آشتياني نوجوان 12
سالهاي ميافتد که برخي از روزهاي تابستان را در مغازه پدرش ميگذراند و به همراه
او در کارهاي فروشندگي به پدرش کمک ميکند. او نيز به خبرنگار سرويس گزارش کيهان
ميگويد: تلويزيون کوچکي در مغازه داريم و همين جا کارتون و فيلم ميبينم و کلا
برنامههاي شبکههاي تلويزيوني را وقتي که مشتري نداريم تماشا ميکنم. عصرها هم که
با پدرم به خانه ميروم وقتم را براي بازي رايانهاي جديدي که خريدهام ميگذارم تا
اين که شام را بخورم و بخوابم. روزهاي زوج هم به کلاس شنا ميروم. پدر حميد که
پسرش را تشويق به مصاحبه ميکرد، حالا خودش وارد بحث شده و ميگويد: الان نوجوانان
اوقات فراغت خوبي دارند و همين بازيهاي رايانهاي کمک مناسبي براي سرگرم کردن
کودکان و نوجوانان است. وي به ياد خاطرات دوران کودکياش ادامه ميدهد: آن
وقتها که بچه بوديم وقتي از مدرسه تعطيل ميشديم پدرها فورا در يک مغازه کاري
برايمان دست و پا ميکردند و بايد در آن جا شاگردي ميکرديم. مثل دوران مدرسهمان
بايد صبح زود از خانه بيرون ميزديم و تا غروب و يک وقتهايي هم تا شب در مغازه
ميايستاديم تا شايد بتوانيم هزينه لوازمالتحرير سال بعد را دربياوريم. اما الان
بچهها بازيهاي رايانهاي، شنا، کلاس زبان و کلي دورههاي آموزشي و تفريحي و اردو
که مدارس برايشان تدارک ديدهاند را دارند که ما از آنها محروم بوديم. آقاي
آشتياني البته به اين نکته هم اشاره ميکند که با اين همه امکانات تفريحي و رفاهي
آن وقتها ما شادتر بوديم شايد به اين علت بوده که خيلي در قيد و بند زمان و آينده
نبوديم. يعني دلمان به فردا خوش بود و از کودکي غصه کنکور و سربازي و مسکن و غيره
نداشتيم. ميبينم خيلي از خانوادهها در حضور فرزندانشان از مشکلات زندگي صحبت
ميکنند که همين باعث ميشود اميد بچهها به آينده کم شود و شاد نباشند. در همين
حين يکي از مشتريان که خانم مسني است وارد بحث ميشود و ميگويد: برخي خانوادهها
فقط روحيه نااميدي به ذهن بچهها تزريق ميکنند. اوقات فراغتي هم که مدرسه و
خانواده برايشان تدارک ميبينند کلاسهاي مختلف است که طي سال تحصيلي هم ميتوان
آنها را رفت. خانم احمدي ميگويد: به جاي اين که تابستان وقت شادي کردن و بازي
باشد فقط دورههاي درسي ميگذارند و اين طوري بچه براي سال بعد روحيهاي ندارد.
خودم نوه دارم و ميبينم که چقدر از اين جور برنامهها سختي ميکشند و در ساعات گرم
روز مجبورند از اين کلاس به آن کلاس بروند. تلويزيون هم که برنامههاي چندان مفرح
و شادي ندارد که اين طفليها بنشينند و نگاه کنند. کارتونهاي تکراري و فيلمهايي
که به درد سنشان نميخورد! تلويزيون پاي ثابت سرگرميها اگر دقت کرده باشيد
پاي ثابت حرفهاي تمام افرادي که با آنها صحبت کرديم تماشاي تلويزيون و فيلم هم
بود. اتفاقي که شايد خيلي از والدين از اين موضوع دل خوشي نداشته باشند و براي
کودکان و جوانان هم چندان جالب نيست چون به اعتقاد بسياري از آنها اين برنامهها
چندان سرگرمکننده نيستند و با خالهها و عموهايي که هر روز به تعدادشان افزوده
ميشود اما درنهايت تبديل به برنامههاي تکراري و خستهکنندهاي شدهاند، چنگي به
دل نميزنند اما چون در بعضي از ساعات براي اين که حوصلهشان سر نرود مجبورند
تلويزيون ببينند. از همين رو به سراغ حبيبالله بهمني رفتيم تا کارکرد
برنامههاي تلويزيوني و سينمايي را براي اوقات فراغت فرزندانمان بررسي کنيم.
حبيبالله بهمني کارگردان است و منتقد جدي برنامههاي اوقات فراغت. او ميگويد: هر
وقت از تفريح سالم صحبت ميشود فقط بحث جوانان مطرح است در صورتي که نوجوانان و
کودکان را هم بايد به اين طيف اضافه کنيم و در بعد گستردهتر خانوادهها را هم بايد
درگير کنيم. وي در گفتوگو با گزارشگر کيهان عقيده دارد: اوقات فراغت بايد از
چند جنبه بررسي شود. جنبه ورزشي که بعدي اجتماعي دارد. جنبه تفريحات خارج از خانه و
ديگري تفريحات و فرصتهايي که در خانه براي خانواده ايجاد ميشود. طبعا بخشي از
مسائل فرهنگي به تلويزيون در خانهها و سينما در خارج از خانه باز ميگردد که بهمني
در اين رابطه ميگويد: اگر براي همين امکاناتمان مديريت و برنامهريزي مناسبي
داشته باشيم و از نيازها برآورد درستي داشته باشيم تاثير مثبتي در مسير رشد جامعه
خواهند داشت و جامعه ايراني به سمت کمال حرکت ميکند. اما اگر برنامهريزيها فقط
براي پر کردن وقت و زمان باشد وقت تلف کردهايم و ناخودآگاه برنامههايمان در مسير
مطلوب فرهنگ و دين و انقلاب جاي نخواهد گرفت. غنيترين سرمايه ملي همان وقت و
عمر است که بايد صرف تلاش و کار شود. اگر به بطالت بگذرد عمرهاي فراواني به هدر
ميرود پس مديريت صحيح براي پر کردن اوقات فراغت در منزل از طريق رسانه ملي
ميتواند موثر باشد. خارج از خانه هم بخشي از آن توسط سينما، تئاتر، ورزش و مراکز
فرهنگي و هنري و تفريحي ثمربخش خواهد بود. بهمني ادامه ميدهد: براي اصلاح
برنامههاي اوقات فراغت بايد به داشتههاي فرهنگ خودمان و درونمايههايي که در
فرهنگ ملي داريم مراجعه کنيم تا مقابل رسوخ فرهنگ غرب بايستيم. در توليد برنامههاي
تلويزيوني و سينمايي و تئاتر که مغفول مانده و تحت تاثير فرهنگ غرب قرار گرفته است
هم جديت به خرج دهيم. سينما و حتي تلويزيون در مضمون و محتوا به سمت انديشههاي
غربي گرايش پيدا کردهاند و حتي فيلمهايي که نشان داده ميشود مستقيما محصول غرب
است و منتقلکننده فرهنگ غرب است که بخشهايي از آن ميتواند مفيد باشد اما بخشهاي
اعظمي آسيب زننده به فرهنگ ملي ما هستند که بايد در همه مجموعههاي مديريتي مورد
توجه قرار بگيرد. يک انتقاد جدي کارشناسان اجتماعي بر اين عقيدهاند که اوقات
فراغت چندان در بدنه نظام آموزشي جايگاهي ندارد و چنان چه همه ساله برنامههايي در
اين راستا طراحي و اجرا ميشود اما کارکرد مناسبي نداشتهاند. موضوعي که دکتر
مصطفي مجد عضو سابق شوراي عالي آموزشوپرورش بدان اشاره و اذعان دارد که اوقات
فراغت گرفتار بيتوجهي به طبيعت شده و با برنامههايي پر شده که جاذبيت ندارند.
وي که سابقه ديرينهاي در آموزشوپرورش داشته، به خبرنگار سرويس گزارش کيهان
ميگويد: «اگر سالها قبل کودکان و نوجوانان شادي داشتند به اين خاطر بود که اوقات
فراغت تقريبا متناسب با زندگي روزانهشان بود. طبيعت که با زندگي آنها عجين بود در
برنامه اوقات فراغت هم ديده ميشد. بهطور مثال اگر هنر داخل سالنهاي هنري بود در
زندگي طبيعي مردم هم هنرهاي دستي و سنتي را داشتيم. اما در کل از ابتدا برنامههاي
اوقات فراغت از واقعيت زندگي مردم فاصله داشت. بعد از انقلاب همکلاسها و دورههاي
مختلف مدارس به همراه رسانهها اوقات فراغت را پر کردند اما همين فاصله با زندگي
واقعي مردم حفظ شد به همين علت است که کارايي مناسب را ندارند.» دکتر مجد ضمن
اشاره به جايگاه مساجد به عنوان بهترين کانوني که ميتوانستند اوقات فراغت کودکان و
نوجوانان را پر کنند، ميگويد: «آموزشوپرورش هم به سبکهاي مسجدي خواست پويا باشد
هرچند زحمات بزرگواران را در طراحي و اجراي برنامههاي فراغتي ناديده نميگيرم اما
بايد بگويم پيش از اينها خيلي بهتر در برنامهسازي اوقات فراغت موفقتر بودند تا
امروز که چندان دورههاي برگزار شده با واقعيت زندگي مردم متناسب نيست. دورههايي
داشتيم از کلاسهاي قرآني گرفته تا مباحث سياسي که نه تنها دانشآموزان بلکه
فارغالتحصيلان مدارس هم شرکت ميکردند اما امروز چقدر استقبال از دورههاي فعلي
فراغتي هست؟» دکتر مجد با تأکيد بر اين فرموده رهبر معظم انقلاب که فلسفه ما در
آموزشوپرورش چيست، ميگويد: «بايد اين سؤال را هم بپرسيم که واقعا فلسفه اوقات
فراغت چه چيزي است؟ باز هم بايد تأکيد کنم که چون از ابتدا برنامههاي اوقات فراغت
از زندگي واقعي مردم فاصله داشته امروز هم هر چقدر تلاش کنيم نميتوانيم در
آموزشوپرورش برنامهريزي مناسبي براي ايام فراغت از درس داشته باشيم. چون به
نيازهاي فطري دانشآموزان بيتوجهايم.» اوقات فراغت در قالب تفريح سالم اما
اوقات فراغت مسألهاي نيست که صرفا با ايجاد پارک، اختصاص مکانهاي تفريحي به
دختران، توليد برنامههاي تلويزيوني يا بازيهاي رايانهاي مناسب و ايجاد پيستهاي
دوچرخهسواري و در کل فراهم کردن شرايط تفريحي و رفاهي که خانوادهها و فرزندانشان
انتظار دارند، معدل خوبي کسب کند بلکه آموزشوپرورش هم نقش بنيادي در مهار اوقات
فراغت و گذران آن به نحو احسن دارد. حجتالاسلاموالمسلمين اسلام درخشانپور،
مشاور خانواده در حوزه علميه قم در اين مورد توضيحاتي دارد و ميگويد: «اجازه دهيد
اوقات فراغت را در قالب تفريحات سالم تعريف کنيم. مسأله مهمي براي کشور است چون هر
جامعهاي به ايجاد فضاي شاد و سالم نياز دارد. متأسفانه طي چند سال اخير
برنامهريزي براي جوانان دستخوش تغييرات جدي شده و برنامههايي که نوشته و اجرا
کردهايم همراه با آزمون و خطا بوده است.» وي در گفتوگو با گزارشگر کيهان اظهار
ميدارد: «يکبار سختگيري جدي و يکبار آزاد و رها بوده است. جامعه جوان و پرنشاط
ميتواند بسياري از مشکلات جامعه را حل کند اما جامعه افسرده دچار آسيبهاي مختلفي
ميشود که قادر به حل مشکلات نخواهد بود. بهتر است برنامههاي جدي اوقات فراغت را
از مدارس شروع کنيم درحالي که جوانان را در رأس برنامهها قرار دادهايم و نسبت به
سالهاي مهم کودکي و نوجواني غفلت ميکنيم بايد جديت بيشتري به خرج دهيم.»
درخشانپور همچنين به فقدان برنامهريزي مناسب از سوي والدين و آموزشوپرورش اشاره
و تصريح ميکند: «کودکان و نوجوانان معمولا در برنامههاي اوقات فراغت مورد غفلت
واقع ميشوند. براي جوانان هم که برنامهاي ميگذاريم چندان تنوع ندارد و متناسب با
شخصيتهاي متنوع جوانان نيست. تصور ميکنم بايد از خانوادهها شروع کنيم چون نقش
خانواده در برنامه اوقات فراغت به حداقل رسيده و بايد در کنار آموزشوپرورش و اصلاح
برنامههاي اين دوران خانوادهها را هم تجهيز به برنامه کرد.» گزارش روز
|