(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 02 تـیـر 1392 - شماره 20524

من به سيب کال خود فکر مي‌کنم!
شعر انتظار در سه دهه
در عطش موج نگاهت
چند رباعي نذر حضرت اباصالح المهدي(عج)
سمت پيشاني تو...
   


فهيمه بافنده
«و سيب سهم خداست» عنوان مجموعه اشعاري است سروده معصومه مهري که توسط مرکز آفرينش‌هاي ادبي «انتشارات سوره مهر» در شمارگان 2500 نسخه و با قيمت 3900 تومان به خوانندگان شعر و ادب فارسي تقديم شده است.
شاعر در اين مجموعه دلنوشته‌هاي عاشقانه، عارفانه، مذهبي و آييني خويش را در قالب غزل به رشته سخن درآورده و به تصوير کشيده است.
شاعر ابتداي دفترش را مزين به غزلي عارفانه نموده است که به پيشگاه باري تعالي عرضه نموده است. وي در اين سروده با عنوان «صداي پاي اهورا» با بهره‌گيري از عناصر خيال و عجين شدن آن با الفاظ و عباراتي موزون و هماهنگ و برقراري تناسب ميان لفظ و معنا سروده‌اي دلنشين خلق نموده است:
ستاره مي‌چکد امشب به روي سجاده
خدا نشسته مگر رو به روي سجاده؟!
مگر نسيم خيال تو مي‌وزد امشب
که باز مي‌شود آشفته موي سجاده؟
فرشته‌هاي دعا مي‌رسند و مي‌آيد
صداي پر زدن از چار سوي سجاده
چقدر تشنه آبم نگاه کن ساقي
عطش کشيده مرا باز سوي سجاده
نسيم مي‌وزد و در حياط مي‌پيچد
دوباره بوي خوش سيب، بوي سجاده
و من چنان پرم از آسمان که مي‌بينم
ستاره مي‌چکد امشب به روي سجاده...
يکي از مضامين اصلي و شايسته شعراي جوان امروز پرداختن به موضوع انقلاب و گراميداشت ياد و خاطره آن ايام، امام شهيدان و شهداي گرانقدر آن دوران است که به اين وسيله رسالت هنري خويش را در راه ترويج فرهنگ انقلاب و انتقال آن به نسل جديد ايفا مي‌کنند. معصومه مهري نيز در سروده «تولد يک انقلاب» از دريچه نگاه و احساس شاعرانه خويش به اين موضوع پرداخته است و با زباني ساده و صميمي تعهد انقلابي خويش را نسبت به انقلاب و امام عزيز به تصوير کشيده است:
شب بود و شهر منتظر آفتاب بود
در آرزوي رد شدن يک شهاب بود
آن روزها درست شبيه بهار بود
آن روزها زلال، همانند آب بود
حتي نگاه ملتهب آفتاب نيز
در انتظار آمدن آفتاب بود
حرف بهار بود ميان پرنده‌ها
در کوچه‌ها ترنم عطر گلاب بود
دل مي‌تپيد و لحظه به لحظه در آن سکوت
در انتظار رويش يک شعر ناب بود
آري، به خون نوشت کسي روي چينه‌اي
ديشب شب تولد يک انقلاب بود
بخش قابل توجهي از اشعار اين دفتر نيز شامل زمزمه‌هاي عاشقانه و تغزلي شاعر است که در دو ساحت غنايي و عرفاني با يکديگر تلفيق يافته‌اند و کلمات و ترکيبات در خدمت ارزش‌ها و مباني انساني و اسلامي قرار گرفته‌اند که سروده‌هاي «حوصله، باران، تکرار، روزنه، گناه و وقتي خدا نخواست...» نمونه‌اي از اين اشعارند. شاعربخش پاياني دفتر خويش را به اشعار آييني و مذهبي اختصاص داده است و با کلامي پخته و استوار و انديشه‌اي روشن، عقيده راسخ و مملو از عشق خويش به اهل بيت را به رشته نظم کشيده است و کلام خويش را تعالي و تقدس بخشيده است که به عنوان نمونه در سروده «دخيل» که شاعر به ساحت منور امام رضا(ع) تقديم نموده است شاهد اين عرض ادب شاعرانه هستيم:
مهتاب جاي پاي تو را ديد و سجده کرد
خورشيد هشت مرتبه چرخيد و سجده کرد
انگور چشم‌هاي شما را همين که ديد
مي از درون کوزه تراويد و سجده کرد
آن قدر کهکشان به نگاهت دخيل بست
تا در سماع آمد و رقصيد و سجده کرد
بوي بهشتي ات که وزيد آفتاب توس
يک جرعه از نگاه تو نوشيد و سجده کرد
تنها نه اين غزل، که تمام ترانه‌ها
آهو شد و به پات خراميد و سجده کرد

 


ناهيد زندي‌پژوه
شاعران سه دهه پس از انقلاب اسلامي با الهام گرفتن از تعاليم آسماني قرآن کريم و رهنمودهاي حيات‌بخش حضرت امام خميني(ره) تغييرات شگرفي را در مضامين شعر ايجاد کردند. هدايت مفاهيم شعري به سمت ارزش‌هاي انساني و اسلامي از جمله اين تغييرات است.
توجه داشتن شعرا به روح بلند حق‌پرستي و تعظيم نکردن در برابر ظلم، ايستادگي در برابر دشواري‌ها، مقاومت در برابر استکبار جهاني و مزدوران، ستايش عدالت و برابري و دعوت به صفا و محبت از جمله موضوعاتي است که نمونه‌هاي آن را در اشعار شاعران پس از انقلاب به وضوح مي‌توان مشاهده کرد.
دامنه شعر انقلاب در ادبيات انقلاب اسلامي به حدي گسترده است که حد و مرزي براي آن نمي‌توان قائل شد. اگر بخواهيم زيباترين و با محتواترين شعرها را در موضوع «انتظار» پيدا کنيم گنجينه‌اي بهتر از شعر انقلاب اسلامي نخواهيم يافت. منجي که شعر انقلاب منتظر ظهور اوست و آمدنش را نويد مي‌دهد، آن گونه که قبل از اين معرفي مي‌شد، شخصيتي يک بعدي نيست. او افزون بر مبارزه با ستمگران به قصد گسترش رحمت الهي و برقراري عدالت خواهد آمد. چنانچه شاعر معاصر آقاي مشفق کاشاني در غزلي زيبا به نام «گل اشک» ظهور منجي‌اي را به خواننده نويد مي‌دهد که پرچم قسط و عدالت را در پهنه گيتي به اهتزاز درخواهد آورد:
اي در آيينه دل منتظران چشم به راهت
بر لب چشمه جان در عطش موج نگاهت
خرم آن روز که بازآيي و ما را بنوازي
با نگاهي و بريزيم گل اشک به راهت
عقل حيرت‌زده سرخوش به تماشاي جمالت
عشق با آيينه و آب درآيد به پناهت
شب فرا راه تو ريزد گهر از خوشه پروين
مهر را هديه کند روز به ايوان پگاهت
نرگس از لاله رخسار دلاراي تو گلچين
باغ در جاذبه روشني طلعت ماهت
تا بگيري ز ستم داد دل سوختگان را
عدل در پيش تو استاده و انصاف گواهت
اميرالمؤمنين(ع) درباره ماه شعبان فرموده‌اند: «خداوند آن را شعبان ناميد، زيرا نيکي‌ها در آن شاخه شاخه مي‌شوند. خداوند، درهاي بهشت را در اين ماه گشوده و نعمت‌هاي بهشتي را با ارزان‌ترين قيمت و آسان‌ترين راه بر شما عرضه کرده؛ اما شما از آن ابا داريد... شاخه‌هاي نيکي در اين ماه؛ نماز، روزه، زکات، امر به معروف و نهي از منکر، نيکي به پدر و مادر...
شاعره انقلابي مرحوم خانم دکتر طاهره صفارزاده وظيفه همه منتظران حضرت ولي عصر را در عصر غيبت و انتظار، امر به معروف مي‌داند که تنها راه نجات براي جامعه است:
در عصر انتظار
و در مجالس تقريب
تکليف تابناک
تنها صواب يگانه خير
امر به معروف است
براي جامعه‌ي ناجمع
براي مردم مغشوش
امام صادق(ع) فرموده‌اند: «هيچ نوروزي برما نمي‌گذرد مگر آن که در انتظار ظهور باشيم.» از اين منظر آقاي عليرضا قزوه، شاعر معاصر در غزلي زيبا «انتظار» را اين چنين وصف مي‌کند:
آه مي‌کشم تو را با تمام انتظار
پرشکوفه‌کن مرا اي کرامت بهار
در رهت به انتظار صف به صف نشسته‌اند
کارواني از شهيد، کارواني از بهار
اي بهار مهربان در مسير کاروان
گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
زيستن در عصر انتظار با بي‌تابي عاشقانه و عالمانه براي ظهور، زيستن در خيمه‌گاه مهدي است. آن کس که دوست دارد از ياران قائم باشد، بايد چشم به راه ومنتظر، ورع بورزد و محاسن اخلاق را در خويش بپرورد. پس بکوشيد و صبورانه منتظر باشيد. آقاي زکريا اخلاقي، در غزل ذيل بي‌قراري‌هاي خود را براي ظهور آن امام بزرگوار اين چنين بيان مي‌کند:
به تمناي طلوع تو جهان چشم به راه
به اميد قدمت کون و مکان چشم به راه
به تماشاي تو اي نور دل هستي هست
آسمان کاهکشان، کاهکشان چشم به راه
رخ زيباي تو را ياسمن آيينه به دست
قد رعناي تو را سرو جوان چشم به راه
نازنينا نفسي اسب تجلي زين کن
که زمين گوش به زنگ است و زمان چشم به راه
آفتابا دمي از ابر برون آ که بود
بي‌تو منظومه امکان نگران چشم به راه
اعتقاد ما اين است که امام زمان(عج) حتي در زمان غيبت هم هواي شيعيانش را دارد. ولي ما چه؟ خواندن ادعيه و زيارات، رفتن به مشاهد مشرفه، شرکت در مجالس اهل بيت خصوصا خواندن دعاهاي ندبه و توسلات و... با رعايت نظم و دوام، محبت و مودت اهل بيت را در قلوب ما تثبيت مي‌نمايد و بالاتر از آن، رضايت و خشنودي آقا امام زمان«عج» را فراهم مي‌سازد.
آقاي مجيد مهربان(صادق) در باب اهميت دعاي ندبه و ظهور آن حضرت شعر بلند زيبايي سروده که خلاصه و تکه‌هايي از آن را زمزمه مي‌کنيم:
چه مي‌شد روزي از روزي، ميان آه جانسوزي
کشد بر پهنه قلبم چو خط يادگاري را
الا اي منتظر با ما بخوان عجل فرج را چون
خدا هم دوست دارد در دعاها پافشاري را
بيا صادق به جمع ما و جمعه ندبه سرگيريم
که شايد با نگاه خودپسند و اشک و زاري را
شعر انتظار يا به عبارتي شعر مهدوي از مهم‌ترين انواع شعر ولايي است که در حوزه شعر آييني به حساب مي‌آيد. شعر مهدوي از نظر موضوعي، قلمرو پهناوري در زبان فارسي دارد؛ که مهم‌ترين اين مقوله‌ها، به جز موضوعات توصيفي و مناقبي عبارتند از:
- معرفي مهدي موعود به عنوان تنها مصلح جهاني
- به تصوير کشيدن ولايت تکويني حضرت صاحب‌الامر
- تبيين رسالت‌هاي جهاني حضرت موعود که زيرمجموعه‌هاي موضوعي آن به قرار زير است:
1. مبارزه بي‌امان و فراگير با بيداد و بيدادگران در عرصه جهاني.
2. رويارويي تمام عيار با کفر جهاني و ايادي آن.
3. برقراري نظام قسط و عدل واقعي در گستره جهاني.
4. تحقق جهان‌شمولي فرهنگ نامي شيعه و احياي ارزش‌هاي ديني.
5. برقراري حکومت جهاني اسلام و حاکميت فرهنگ اسلامي در پهنه گيتي.
6. معرفي دجالان عصر حاضر و مبارزه بنيادي با افکار شيطاني و شرک.
7. ره‌آوردهاي چشمگير حکومت جهاني اسلام براي جامعه بشريت و تبيين مقوله‌هاي مرتبط با ظهور امام زمان و پايان بخشيدن به ناکامي‌ها و بي‌سروساماني‌هاي مردم جهان.
در شعر مهدوي از ديرباز به موضوعاتي از قبيل فلسفه غيبت و آثار آن در دوره آخرالزمان، اقامه براهين عقلي و نقلي بر وجود امام زمان و امکان ادامه حيات آدمي، پژوهش پيرامون چرايي پيدايي و ناپيدايي امام موعود پرداخته مي‌شود و مقوله‌هاي مهم و مرتبط با انتظار، فرج، ظهور،ديدار تشرف و توسل از زيرمجموعه‌هاي محتوايي شعر مهدوي‌اند. اين مقال را با سروده زيباي ميرزا يحيي مدرس اصفهاني (يحيي) تحت عنوان قبله آفاق به پايان مي‌رسانم:
زده بر عرش برين رايت فتح، آيت نصر
عجل‌الله تعالي فرجه، حجت عصر
شده بر ذات وي آيات خدايي، همه حصر
شده بر شخص وي، اجلال الهي همه قصر
...
صاحب حلم «حسن» زهد «تقي» جود «جواد»
از «رضا» معرفتش کسب و، ز «موساش»نژاد
وارث منزلت از «صادق» و «باقر»، «سجاد»
از «حسين» و «حسن»اش، علم و ادب، فضل، سداد
ز جلالت چو محمد(ص) به شجاعت چو علي
بلکه آيينه علم احد لم يزلي
حجت‌بن الحسن! اي قائمه عرش خدا
به قوام تو مقوم، ز قيام تو به پا
تو، به حق قائم و، قائم به تو شد ارض و سما
....
امت جد تو تا چند به خواري باشند؟
ز فراقت همه در گريه و زاري باشند؟
منابع:
1. سنگري، محمدرضا. تکامل شعر انقلاب اسلامي. نشريه شعر، ويژه‌نامه ديدار شاعران با رهبري معظم انقلاب، شماره 53، آذر 1386.
2. مجاهدي، محمدعلي. قلمرو موضوعي شعر مهدوي. نشريه امان، ويژه‌نامه امام زمان، شماره 30، خرداد و تير 1390.
3. يکرنگي، عباس. ادبيات انقلاب در آکادمي. نشريه شعر، ويژه‌نامه ديدار شاعران با رهبر معظم انقلاب، شماره 53، آذر 1386.

 


مجيد ميرزايي-بروجرد
خورشيد سحر، کلام نوراني تو
گلها همه مرهون فراواني تو
گويي رخ آفتابگردانها را
چرخانده کسي به سمت پيشاني تو
***
انگار که از قديم نسبت دارد
با لهجه يا کريم نسبت دارد
هر صبح زخواب غنچه‌ها مي‌گذري
اخلاق تو با نسيم نسبت دارد
***
آن روز بهانه دعا شکل گرفت
در هر اتمم عکس خدا شکل گرفت
در لحظه آفرينش چشمانت
«موسيقي» خلق شد، «صدا» شکل گرفت
***
اي زنده گل از بوي تنت، اي باران!
دير است، چه شد آمدنت، اي باران!
خشکيد لبان واژه‌هايم ز عطش
دست غزلم به دامنت، اي باران!
***
اي جان جهان بسته به جانت، اي عشق!
ما را بطلب به آستانت، اي عشق!
هرگز نشنيده هيچ کس چون خورشيد
يک جمله سرد از زبانت، اي عشق!
***
هر ذره‌اي از وجودم آکنده توست
هر قطره اشک من نماينده توست
خورشيدي و من چو ابر باران زايي
دلچسب‌ترين سروده‌ام خنده توست

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10