(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


شنبه 08 تـیـر 1392 - شماره 20528

چند سكانس از يك ترور
مروري بر مديريت هوشمندانه مقام معظم رهبري در فتنه 88
   


با پيروزي انقلاب اسلامي، آمريكا كه منافع خود را در ايران از دست رفته مي‌ديد، تلاش‌هاي گسترده‌اي را براي براندازي اين نظام نوپا آغاز كرد. علاوه بر فعاليت‌هاي گسترده‌ي جاسوسي و ايجاد غائله‌هاي قومي در نواحي مرزي ايران كه با محوريت سفارت آمريكا در تهران سامان‌دهي مي‌شد، سازمان جاسوسي آمريكا (CIA) هم طرح فونيكس (phoenix) را براي مقابله با انقلاب اسلامي مردم ايران طرح‌ريزي كرد. بر اساس اين طرح، بايد سران نظام نوپاي اسلامي از ميان برداشته مي‌شدند تا جمهوري اسلامي به زانو درآيد.
نقش‌هاي متعدد و تأثيرگذار آيت‌الله خامنه‌اي در جمهوري اسلامي در كنار پافشاري‌ ايشان در مقابله‌ با جريان‌هاي منحرف و بيگانه، منافقين كينه‌توز را كه وابستگي آن‌ها به بيگانگان در شرايط آن روز روشن شده بود، به تصميم خطرناكي رساند. تنها با گذشت يك هفته از تصويب عدم كفايت سياسي بني‌صدر در مجلس و پس از بيانيه‌ي منافقين در اعلام جنگ مسلحانه با نظام، آيت‌الله خامنه‌اي در مسجد ابوذر تهران مورد سوء قصد قرار گرفتند. حضرت امام رحمه‌الله بلافاصله پس از ترور، در پيام خود پرده از چهره‌ي عوامل ترور برداشتند: «اينان آن قدر از بينش سياسي بي‌نصيبند كه بي‌درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايت دست زدند و به كسي سوء قصد كردند كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين‌انداز است.»
استدلال‌هاي آيت‌الله خامنه‌اي در مورد خيانت‌هاي بني‌صدر به گونه‌اي بود كه در جلسه‌ي نهايي بررسي عدم كفايت سياسي رييس‌جمهور در مجلس، نمايندگان موافق با عدم كفايت، با در اختيار قرار دادن وقت خود، از ايشان خواستند تا در آن جلسه هم صحبت كنند. حضور آيت‌الله خامنه‌اي در پشت تريبون در حالي كه كيف بزرگي از اسناد را به همراه آورده بودند، تعجب خيلي‌ها را از ‌ميزان خيانت‌‌هاي بني‌صدر در طول مدت 16 ماهه‌ي رياست جمهوريش برانگيخت و بالطبع دشمني‌هاي زيادي را از سوي سازمان منافقين و گروه فرقان به عنوان حاميان بني‌صدر براي آيت‌الله خامنه‌اي به بار آورد.


محافظ بيسيم را برداشت. كُدشان «حافظِ هفت» بود. «مركز ??- ??»؛ اين رمزِ آماده‌باش بود، يعني حافظ هفت مجروح شده. كسي كه پشت دستگاه بود، بلند زد زير گريه. محافظ يك‌دفعه توي بيسيم گفت: «با مجلس تماس بگير.» اسم دكتر فياض‌بخش و چند نفر ديگر از پزشك‌هاي مجلس و دولت را هم گفت؛ «منافي، زرگر، ... بگو بيايند بيمارستان بهارلو.»
بيرون از مسجد، آيت‌الله خامنه‌اي لحظاتي به هوش آمدند اما بلافاصله از هوش رفتند. در بين راه بيمارستان هم چند باري به هوش آمد و دوباره از هوش رفتند؛ ايشان هر وقت به هوش مي‌آمدند شهادتين مي‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها تكان مي‌خوردند؛ خيلي كم البته. ابتدا ايشان را به درمانگاهي در همان نزديكي‌ها در خيابان قزوين بردند اما كاري از دست كسي بر نمي‌آمد و بايد ايشان را به جاي ديگر مي‌بردند. در اين بين پرستاري كه فهميد ايشان آيت‌الله خامنه‌اي، امام جمعه تهران هستند، بلافاصله به محافظين گفت يك كپسول اكسيژن همراهشان ببرند اما انگار كسي صداي او را نشنيد براي همين هم كپسول را برداشت و خودش را به ماشين رساند. پايه‌هاي كپسول را تكيه دادند روي ركاب ماشين، پرستار هم نشست بالاي سر آقا. در تمام راه، ماسك اكسيژن را روي صورت آقا نگه داشت.
به لطف خدا، وضعيت آيت‌الله خامنه‌اي با تلاش پزشكان و بعد از انجام عمل جراحي و تزريق ?? واحد خون تثبيت شد و ايشان را براي ادامه درمان و تامين امنيت بيشتر به بيمارستان قلب شهيد رجايي انتقال دادند. دكترها مي‌گفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته‌ و برگشته. يك‌بار همان انفجار بمب بود، يك‌بار خون‌ريزي بسيار وسيع و غير قابل كنترل بود، يك‌بار هم جمع شدن پروتئين‌ها در ريه و حالت خفگي. همه‌ي اين‌ها گذشت، اما بيمار تب و لرز شديدي داشت. چند پتو مي‌‌انداختند روي‌ آقا. گاهي حتي دكترها بغلشان مي‌كردند تا لرز را كمتر كنند. معلوم نبود منشأ اين تب‌ها كجاست؟

ترورها كور نبودند، در واقع مبناي تحليلي داشتند. اولش فكر كردند كه با ترور رهبران حل مي‌شود. بعداً ديدند لايه‌هاي ديگري هم وجود دارد. پس موتور ترور را متوقف نكردند، بلكه به لايه‌هاي بعدي هجوم آوردند تا شايد بتوانند به هدف برسند و البته ممكن نبود؛ براي اين كه ماهيت قدرت در ايران چيز ديگري بود. هدف در واقع اين بود كه يك خلأ قدرتي در كشور ايجاد شود و نيروهاي سازمان‌يافته‌ي تروركننده، جايگزين اين قدرت شوند. يعني هرج و مرجي پديد بيايد تا اين‌ها بتوانند جايش را بگيرند. اين اتفاق نيفتاد و ناموفق بود و حتي اثرات مثبت براي نظام داشت.
اين اقدام مانند اقدام سال ?? در ترور شهيد مطهري اثر خود را به جا گذاشت و باطل بودن انديشه‌ي بني‌صدر و طرفدارانش را به وضوح براي مردم روشن ساخت. اگر بنا بود اين بطلان انديشه از طريق مباحثات كلامي پيش رود، شايد سال‌ها طول مي‌كشيد اما با اين اقدام ناجوانمردانه، يك‌شبه و يك‌روزه فساد خود را آشكار ساخت. ترور آيت‌الله خامنه‌اي اولين بارقه‌هاي خود را بر هواداران مردم‌سالاري ديني تابيد. مردم به اين فكر فرو رفتند كه اگر رقيب حرف حساب دارد كه نيازي به كشتار ندارد.

«ما منتظر بوديم كه آقاي بهشتي برگردند و از ايشان حال آقا را بپرسيم. يادم هست كه من احوال را كه پرسيدم، ايشان گفتند كه الحمدلله از خطر گذشته است. يك جمله‌اي من در آن صحبتم گفتم و ايشان هم جوابي دادند كه در ذهن من هميشه باقي مانده است. من پرسيدم كه اين بمب به كجا اصابت كرده است و طرف‌هاي مثلاً گلو و اين‌جاها چطور است؟ آقاي بهشتي هم كه آدم باهوشي بود، خيلي زود مطلب را گرفت و گفت كه آقاي مهاجري مطمئن باشيد كه ايشان مي‌توانند سخنراني كنند. چون‌ ايشان خطيب جمعه بودند و خوش‌بيان هم بودند، ايشان متوجه منظور من شد كه آيا امام جمعه داريم يا نه؟»
يك روز قبل از انفجار محل حزب جمهوري اسلامي در سرچشمه تهران و شهادت آيت‌الله دكتر بهشتي كه قاعدتاً آيت‌الله خامنه‌اي نيز بايد در آن جلسه حضور داشتند، انفجار بمبي دست‌ساز در مسجد اباذر تهران، امام جمعه‌ي آن زمان تهران را ميهمان بيمارستان بهارلو كرد. شهيد آيت‌الله بهشتي از نخستين افرادي بود كه براي بررسي اوضاع و خبرگيري از احوال آيت‌الله خامنه‌اي، از اعضاي مؤسس حزب جمهوري اسلامي به بيمارستان رفت.
امام مرتب پيغام مي‌دادند و از اطرافيان مي‌پرسيدند كه: «آقاسيدعلي چطورند؟» پيامشان هم ساعت دو بعد از ظهر 7 تير پخش ‌شد. دكتر ميلاني‌نيا راديو را گذاشت بيخ گوش آقا. آن‌ موقع ايشان به هوش بودند؛ روح تازه‌اي انگار در وجودشان دميد، جان گرفتند.

چهار روز بعد از حادثه كه آيت‌الله خامنه‌اي از وضعيت بحراني ساعات نخست حضور در بيمارستان خلاص شده بودند و پس از انجام عمل جراحي وضعيت ايشان تثبيت شده بود، ايشان در مصاحبه‌اي با يك گروه تلويزيوني ضمن تشريح وضعيت خودشان در سخناني خطاب به حضرت امام رحمه‌الله و ملت مسلمان ايران، از آنان به سبب پيام‌ها و ابراز محبت‌هايشان تشكر كردند.
بيتي كه آيت‌الله خامنه‌اي در پاسخ به پيام محبت آميز امام رحمه‌الله خطاب به ايشان گفتند نشان از ميزان ارادتشان به رهبر فقيد انقلاب اسلامي ايران داشت:
بشكست اگر دل من به فداي چشم مستت سر خُمِّ مي سلامت شكند اگر سبويي
آقا در مصاحبه‌اي خطاب به مردم فرمودند: «از امت مسلمان و قهرمان كه اين همه دارند فداكاري مي‌كنند در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها، اين همه دارند جان‌هاي عزيز و نفيسشان را در راه خدا مي‌دهند، انتظار نداريم كه در مقابل يك حوادث كوچكي از اين قبيل اظهار نگراني و احساس نگراني كنند و ما را بيشتر از آن‌چه كه شرمنده هستيم، شرمنده نكنند.»

خيلي از چهره‌هاي انقلاب براي عيادت مي‌آمدند، اما آقا مرتب از شهيد بهشتي مي‌پرسيدند: «چرا همه مي‌آيند، اما ايشان نمي‌آيد؟» شك كرده بودند كه يك خبرهايي هست. دور و بري‌ها هم مانده بودند كه چطور به ايشان بگويند. دكتر منافي گفت بهترين راه اين است كه بگوييم حاج احمدآقا و آقايان رجايي و باهنر و هاشمي رفسنجاني بيايند و كم‌كم ايشان را مطلع كنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگويند. گفتند فقط يكي‌ دو نفر شهيد شده‌اند.
آقا از جمع آن شهيدها به دو نفر خيلي علاقه داشت؛ دكتر بهشتي و محمد منتظري. اولين كسي هم كه به بيمارستان بهارلو آمده بود، محمد منتظري بود. آقا اول پرسيدند آقاي بهشتي چطورند؟ گفتند يك‌ مقدار پاهايش مجروح شده است. آقايان كه رفتند، ايشان رو كردند به دكتر ميلاني‌نيا و پرسيدند شما از حال ايشان خبر داري؟ دكتر گفت: «بله، از وضعشان باخبرم.» پرسيدند: «مراقبت جدي از حال ايشان مي‌شود؟ آن‌جا هم سر مي‌زنيد؟» بعد هم دكتر را سؤال‌پيچ كردند. دكتر ميلاني‌نيا با بغض از اتاق زد بيرون. دوباره كه آمد، آقا را ديد كه‌ بچه‌هاي همراه را جمع كرده‌اند و ازشان بازجويي مي‌كنند. دكتر دست و رويش را شسته بود. نشست و يكي يكي اسم همه‌ي شهداي حزب را به آقا گفت.

منبع: پايگاه اطلاع رساني حضرت آيت الله العظمي خامنه اي

 


انتخابات دهم رياست جمهوري در سال 1388 در ايران و حوادث بعد از آن يكي از پيچيده ترين بحران هاي پيش آمده در سه دهه گذشته انقلاب اسلامي بود كه به واسطه آن بسياري از ظرفيت ها و واقعيت هاي جمهوري اسلامي محك خورد و مورد آزمون قرار گرفت.با پيروزي اصول گرايان در مجلس هفتم و ايفاي نقش مطلوب آنان در حل مسائل ومشکلات کشور، افکار عمومي به سوي آنان اقبال نشان داد. اين اقبال خود را در انتخابات رياست جمهوري نهم بيشتر نمايان کرد و نامزد اصول گرا يان _ دکتر احمدي نژاد_ در اين انتخابات، توانست بر نامزد اصلاح طلبان و کارگزاران -هاشمي رفسنجاني- پيروز شود. با اين پيروزي مشاجرات سياسي و روزنامه اي دوران اصلاحات پايان يافت و به تبع آن چالش هاي سياسي در عرصه اجتماع هم کمرنگ شد و توان دولت در جهت کار کردن براي حل مشکلات واقعي کشور و مردم قرار گرفت. با فراهم شدن چنين شرايطي گروههاي سياسي اصلاح طلب هم به جهت مخالفت با رويکرد کلي دولت و هم به سبب انتقاد به روشهاي مديريتي و اجرايي دولت، انتقادات زيادي را به دولت وارد کردند به گونه اي که دولت در معرض يک هجمه و حمله تبليغاتي با انواع و اقسام انتقادات و ايرادات قرار گرفت. هدف عمده منتقدين و مخالفان دولت از طيف اصلاح طلب، ناکارآمد و ناتوان نشان دادن دولت بود. در اين ميان رهبر معظم انقلاب از رويکرد و جهت گيري دولت با قاطعيت دفاع نمودند و در سخنراني هاي متعدد از رويکرد عدالت محوري دولت و تلاش آن در رسيدگي به فقرا و مبارزه با فساد دفاع کردند. ضمن اينکه معظم له در ديدار با اعضاي دولت توصيه هاي زيادي را در جهت کاهش خطاها و مطلوب شدن روش هاي اجرايي داشتند و همواره تاکيد مي‌نمودند که دولت از انتقادات کارشناسي شده و از نظر کارشناسان و نخبگان استفاده کند. با فرارسيدن ايام انتخابات دهم رياست جمهوري، مخالفان دولت احمدي نژاد با مخالفان نظام جمهوري اسلامي همسو شده و چون ايده کنار زدن حتمي احمدي نژاد از قدرت را در سر داشتند، برنامه هايي را قبل و بعد از انتخابات دنبال کردند که نتيجه آن ضربه زدن به نظام و پيش بردن اهداف دشمن در داخل کشور بود. عدم موفقيت نامزد اصلاح طلبان، آقاي موسوي، در انتخابات دهم رياست جمهوري سبب شد تا وي و هوادارانش از اصلاح طلبان شايعه تقلب در انتخابات را مطرح کرده و در حالي که هيچ گونه سند و مدرک اطمينان بخشي براي اين ادعا نداشتند، دست به شورش و اغتشاش بزنند. آنها با زير پاگذاشتن قانون و راهکارهاي قانوني، چندين هفته به اغتشاش و شورش در تهران و شهرهاي بزرگ پرداختند و در مقابل نظام قد علم کردند. در مقابل اين فتنه گران و قانون شکنان، رهبر معظم انقلاب اسلامي با مديريت اسلامي خود، نظام را حفظ کرده و نه تنها نگذاشتند اين حوادث نظام را به خطر اندازد، بلکه از اين تهديدات،‌ فرصت افزايش پشتوانه مردمي نظام را فراهم نمودند. اتفاقي كه طي هشت‌ماه (22/03/88 تا 22/11/88) رخ داد و با به ميدان‌ آمدن نيروهاي مخلص و متكي به قدرت لايزال خداوند و به رهبري، عالمي فرزانه كه در رويارويي آغازين با اين فتنه، جان خود را آمادة فداكردن نمود، از نظر تنوع طيفي و گروهي، برخورداري فتنه‌گران از حمايت پايگاه‌هاي قدرت‌هاي بيگانه و پوشش خبري رسانه‌هاي استكباري به قدري وسيع و قدرتمند جلوه مي‌داد كه لرزه بر تن هر فرد سياستمدار حتي كاركشته‌ترين آنان مي‌انداخت.
با مروري بر حجم انبوه فعاليت ها و تجهيزات رسانه اي و غير رسانه اي عوامل پشت اين جريان مي توان به پيچيدگي و عمق اين فتنه که هدفي جز براندازي نظام جمهوري اسلامي نداشت پي برد. در حوادث بعد از انتخابات، يكبار ديگر استكبار و ضد انقلاب نقاب دار و آشكار داخلي با تمام قوا و توان به ميدان آمدند و هر آن چه در اختيار داشتند براي مقابله با جمهوري اسلامي از نظر سياسي، رواني و تبليغاتي و كمك‏هاي مالي و اقتصادي و نرم‏افزاري بسيج كردند.
حمايت و پشتيباني مؤسسات، نهاد ها و دولتمردان کشورهاي غربي به ويژه آمريکا و انگليس از جريانات داخلي کشور بسيار جاي تامل و تفکر دارد. به اذعان بسياري از انديشمندان و سياستمداران حوادث سال 1388 در ايران به بسياري از انقلابات مخملي انجام شده در ساير کشورها ي به منظور تغيير حاکميت و براندازي شبيه بوده است. تأسيس بنگاه سخن پراکني انگليس BBC درست چندماه قبل از فتنه، آن هم در وضعيت بد مالي اين خبرگزاري، فعاليت گسترده شبکه خبري آمريکايي CNN و يورونيوز، نيويورک تايمز و نيوزويک، چهره ي سياسي گرفتن بسياري از شبكه‌هاي (ضد) فرهنگي و عدول از جايگاه تعريف شده براي آنان چون شبكه VOA، آغاز پروازهاي بسيار لندن به تهران، ورود هزاران اسلحه و صدها بمب توسط تروريست‌ها از مرزهاي شرقي و غربي، حمايت علني رسانه هاي غربي از آقاي موسوي و نام بردن از وي به عنوان « رهبر مخالفان ايران»، بيان مواضع صريح و شفاف مسئولان کشورهاي اروپايي و غربي در حمايت از جريان سبز، مطابقت شعارهاي عوامل داخلي با شعار ها ي مطرح شده از رسانه‌هاي بيگانه، تعطيلي برنامه‌هاي جانبي سفارت‌خانه‌هاي خارجي در تهران به‌ويژه سفارت انگليس و در اولويت قراردادن انتخابات،شان از پيچيدگي فتنه‌اي داشت.در اين شرايط برخي از خواص مردود نيز شعله ي فتنه را عميق تر مي کردند. کساني که به برکت نظام مقدس جمهوري اسلامي و حمايت هاي رهبر فرزانه اش داراي اعتبار و شاني شده بودند به يکباره در جمع توهين كنندگان به مقام ولايت ايستادند؛ بررسي نقش خواص مردود که گاهي با سکوت نا به جاي خود و گاهي با بيان مطالبي از روي بي خردي و گاهي با ارسال نامه و بيانيه اين جريان را به سمت و سوي اهداف دشمن کشاندند بحث مفصلي را مي طلبد که در اينجا فرصت پرداختن به آن نيست.
اما بايد گفت انتخابات رياست جمهوري سال 1388 در ايران - به رغم تلخي هايي که در بر داشت- دو پيروزي شگرف و مهم را براي ملت ايران به ارمغان آورد که طعم شيرين آن پس از فراموشي تلخي ها به مرور آشکار مي شود و شيريني اش عالم را فراگير مي کند.
نخست:
از بزرگترين پيروزي هاي ملت ايران نمايش قدرت 40 ميليوني مردم در يک مشارکت سياسي بود. انتخابات سال 1388توانست در عمر نظام جمهوري اسلامي بعد از رفراندم سال 1358 بيشترين مشارکت مردمي در سياست و تصميم گيري کلان کشور را به نمايش بگذارد. روند شکل گيري اين انتخابات و نتايج به دست آمده از آن به واسطه ي مشارکت حدود 40 ميليون نفر در انتخابات رياست جمهوري، يکي از بي سابقه ترين نصاب ها در جهان نمونه اي بديع و شگفت در عمر جمهوري اسلامي است که در حقيقت مانور عظيمي از « مردم سالاري ديني » به حساب مي آيد.. دشمنان نظام اسلامي هرگز باور نمي کردند که جمهوري اسلامي پس از 30 سال بتواند اينچنين در عرصه ي مشارکت مردمي بدرخشد و به عنوان يک الگوي اسلامي نمونه ي منحصر به فردي از دموکراسي را به جهانيان عرضه کند. بي دليل نيست که دشمنان پس از مشاهده شرکت 85 مردم در صحنه ي انتخابات سراسيمه و سرگردان مي‌شوند و براي رسيدن به اهداف شوم خود با هيجان و هراس تمامي نقشه‌هاي خود را پشت سر هم و در فاصله ي زماني اندکي يکي پس از ديگري به اجرا مي گذارند. انتخابات 22 خرداد 1388 صحنه اي پيچيده و دشوار بود که مردم ايران به رغم فعاليت جبهه استکبار و معاندان نظام توانستند به خوبي و با سلامت از آن عبور نمايند. اين دستاورد پس از 8 ماه نبرد در 9 دي همان سال به بار نشست.
دوم:
پيروز ي بزرگ ديگري که انتخابات سال88 نه تنها براي مردم ايران بلکه براي مردم جهان به ارمغان آورد برجسته شدن نقش «ولي‌فقيه »در اداره ي نظام اسلامي بود. مفهوم محجور و مظلومي که به واسطه دشمني دشمنانش نتوانسته بود قدرت و استحکام خود را در عرصه ي جهاني آشکارا عرضه کند،در اين انتخابات اقتدار و صلابت خود را به رخ جهانيان کشيد. شايد تا پيش از اين برخي ولايت فقيه را صرفا يک ساز و کار قانوني، حقوقي و سياسي مي‌دانستند اما اين انتخابات در حقيقت در پس همه ي تلخي هاي خود مجالي را فراهم ساخت تا اين مفهوم به همراه مصداق شايسته اي که بار مسئوليت اش را هم اکنون به دوش دارد بتواند حقيقت و ماهيت واقعي خود را مبين سازد. انتخابات و حوادث بعد از آن بستر شناخت بي پرده و شفاف از ويژگي ها و ظرفيت هاي علمي، راهبردي و مديريتي مقام معظم رهبري را خصوصا براي نسل جوان كه در اثر كم كاري هاي علاقه مندان و حجاب هاي ناگزير موقعيت رسمي رهبري، مكتوم مانده بود، آشكار ساخت. در وراي جريانات پس از انتخابات انديشه ولايت فقيه توانست ظرفيت، كارآمدي و قدرت روزآمدي خود را در مواجهه با چالشي پيچيده و چند وجهي، ودر يك تجربه عملي و عيني نشان دهد.
غرب اکنون از تحليل چگونگي شکست پروژه اي که مدتها در لواي مفهوم انقلاب مخملي حسرت وقوع آن را مي کشيد عاجز مانده است. آنها نمي توانند رابطه ي معنوي ميان مردم و ولي شان را درک کنند. به همين دليل است که همواره در محاسبات خود در خصوص ملت ايران دچار اشتباه و سرخوردگي مي شوند.
اکنون پس از گذشت زمان و آشکارتر شدن ماهيت جريان فتنه و عوامل پشت پرده و حامي آن مي توان گفت مديريت ولايي و دفاع هشت‌ماهه مردم در برابر فتنه ي سبز و عوامل داخلي و خارجي بيگانه كه در بعضي از مواقع و مواضع به سمت جنگي نيمه سخت و جنگي سخت رفت، كم‌تر از مديريت هشت‌ساله دفاع مقدس از سوي امام راحل و جبهة انقلاب در برابر همه ابرقدرت‌هاي دنيا نبود. مديريت داهيانه مقام معظم رهبري در اين دوران، خنثي کننده يک بحران جدي در کشور بود. حادثه عظيم 9 دي و راهپيمايي 22 بهمن پس از ماهها مظلوميت انقلاب و رهبري و جنگ رواني سنگين تبليغاتي و رسانه‏اي همراه با دروغ و تهمت، توانست سيماي مقتدر نظام اسلامي و پايگاه عظيم مردمي و اعتماد ملت به انقلاب و مقام معظم رهبري را به نمايش بگذارد.حوادثي مانند هتك حرمت عاشورا و راهپيمايي عظيم و پرابهت ملت ايران در روز 9دي و خصوصاً راهپيمايي بي سابقه 22 بهمن بعد از 8 ماه فتنه گري، موجب شد كه جريان فتنه و عناصر كليدي آن در حوزه سياسي و حاكميت و مهم تر از آن، از نظر پايگاه اجتماعي و مردمي منزوي و آنها را كه مي‏خواستند با ابزار ظرفيت‏هاي اجتماعي مانند تجمع و راهپيمايي، نظام و انقلاب و رهبري را در بين مردم بي اعتبار كنند، در بين ملت ايران بي اعتبار شوند.
پيروزي نظام در اين رويارويي مانند همه پيروزي‏هاي گذشته و شكست سنگين جبهه ي معارض نظام جمهوري اسلامي که براي عوامل خارجي و سرسپردگان داخلي آنها قابل تصور نبود، توانست ضريب امنيت و آسيب ناپذيري جمهوري اسلامي و تجارب مسئولين و خودآگاهي مردم را بالاتر برد. و اين همان نعمتي است که بايد بارها و بارها شکر گزارش باشيم.
در يک جمع بندي مي توان خطوط اصلي مديريت مقام معظم رهبري در اين تحولات را به صورت زير خلاصه کرد:
1-دادن هشدار و ايجاد حساسيت نسبت به ترديد افكني درباره سلامت انتخابات و رعايت انصاف:
رهبر انقلاب از مدتها قبل از انتخابات به خصوص در سخنراني اول فروردين 1388در مشهد مقدس، در اولين تذکرات در باب انتخابات پيش رو، با تيز بيني کساني که تا آن لحظه هنوز به صورت رسمي کانديداي انتخابات نشده بودند را از طرح شبهه تقلب در انتخابات بر حذر داشتند ونسبت به زير سئوال بردن سلامت انتخابات هشدار دادند.
«انتخابات به فضل الهي و به حول و قوه‏ي الهي انتخابات سالمي است. من مي‏بينم بعضي‏ها در انتخاباتي كه دو سه ماه ديگر انجام خواهد گرفت، از حالا شروع كرده‏اند به خدشه كردن. اين چه منطقي است؟ اين چه فكري است؟ اين چه انصافي است؟ اين همه انتخابات در طول اين سي سال انجام گرفته است - در حدود سي انتخابات - مسئولان وقت در هر دوره‏اي رسماً متعهد شده‏اند و صحت انتخابات را تضمين كرده‏اند، و انتخابات صحيح بوده است؛ چرا بيخود خدشه مي كنند، مردم را متزلزل مي كنند، ترديد ايجاد مي كنند؟ كه البته در ذهن مردم عزيز ما با اين حرفها ترديد ايجاد نخواهد شد.»
ايشان در قسمت ديگري از بياناتشان بر لزوم رعايت صدق و صفا و خارج نشدن از دايره ي انصاف تاکيد مي کنند که اين بيانات در اغاز سال و چند ماه مانده به برگزاري انتخابات اين است که مانع از ايجاد شکاف و تفرقه بين مردم شوند. ايشان در ديدار‌ي ديگر در ارديبهشت ماه نيز مجدداً بر اين مسئله تاكيد كردند و از جرياني كه به اين فضاسازي‏هامي پرداخت، گله كرده و زير سؤال بردن انتخابات را سخني عليه ملت ايران عنوان كردند. «من انتظارم اين است: كساني كه با ملت ايرانند، جزو ملت ايرانند، توقع دارند ملت ايران به آنها توجه كنند، اينها ديگر عليه ملت ايران حرف نزنند و انتخابات ملت ايران را زير سؤال نبرند. مرتب تكرار نكنند كه آقا اين انتخابات سالم نيست؛ انتخابات، انتخابات نيست. چرا دروغ مي‌گويند؟ چرا بي‏انصافي مي كنند؟ چرا خلاف واقع مي‌گويند؟ چرا اين همه زحماتي را كه اين ملت و مسئولين در طول اين سالهاي متمادي متحمل شدند، نديده مي گيرند؟ چرا ناسپاسي مي كنند؟ انتخابات در دوره‏هاي گذشته سالم بوده. در مواردي كه شبهاتي پيش مي‏آمد، ما فرستاديم تحقيق كردند، دنبال كردند. در يكي از مجالس گذشته شايعاتي پيدا شد، بعضي‏ها دلائلي آوردند، حرفهائي زدند كه انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند كه در برخي از شهرهاي مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعي را فرستاديم تحقيق كردند، مطالعه كردند؛ ديدند نه، خدشه در انتخابات نيست. در بين هزارها صندوق ممكن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه‏هائي به وجود بيايد. اين، انتخابات را خراب نمي كند. اين هم مال بعضي از اوقات بوده است. گاهي يك گروهي، يك جناحي - از اين جناحهاي معمولي كشور كه شماها اين جناح‏بندي‏ها را مي شناسيد - كه بر سر كار بودند، نتيجه‏ي انتخابات به ضرر آنها و به نفع جناح مقابل شده؛ مكرر اين اتفاق افتاده. چطور اين انتخابات را كسي ممكن است زير سؤال ببرد؟»گذشت زمان وفضاي بعد از انتخابات، تحليل دقيق رهبر انقلاب در زمينه ي زير سئوال بردن انتخابات واز آنچه در کمين نظام بود را روشن کرد.
بر خلاف نظرات و تذکرات مقام معظم رهبري،اولين محور کاري فتنه گران زير سئوال بردن سلامت انتخابات بود.گر چه شبهه در سلامت انتخابات هاي پيشين ديگر به روال ثابت جرياني درآمده بود که با عنوان اصلاح طلب شناخته مي شد اما فضاسازي هدفمند و مداوم بر موضوع سلامت انتخابات آن هم سه ماه قبل از انتخابات، دلسوزان نظام را پيرامون آنچه در پيش است، به يقين قطعي رسانده بود. در همين راستا بود که طرح تشکيل کميته صيانت از آرا از سوي دو کانديداي اصلاح طلب در دستور کار قرار گرفت.
2-تبيين سناريوي دشمن در آستانه ي انتخابات:
حوزه ديگري که رهبر معظم انقلاب اسلامي در آستانه انتخابات بدان پرداختند، تبيين و تحليل سناريوها و اهداف دشمن در انتخابات پيش رو بود. معظم له در سخنراني هاي متعدد در اين زمينه نکات مهمي را در مورد اهداف دشمن در انتخابات فرمودند و نيروهاي انقلابي را نسبت به آن هوشيار نمودند.رهبر معظم انقلاب در همين راستا خطاب به نامزدها فرمودندکه مبادا نامزدها در اثناي فعاليتهاي انتخاباتي خودشان جوري رفتار كنند و حرفي بزنند كه دشمن را به طمع بيندازند. همچنين فرمودند که نامزدها رقابتها را منصفانه كنند، حرفها را منصفانه كنند و اذهان عمومي را تخريب نكنند.
3-اهميت بخشي به مشاركت مردم در انتخابات:
در بسياري از سخنان رهبر انقلاب پيش از انتخابات مي توان به وضوح دعوت و تشويق ايشان مبني بر حضور پر شکوه مردم در انتخابات را مشاهده کرد.
تدبير رهبر انقلاب و تاکيد هاي فراوان ايشان و اولويت بخشي به حضور حداکثري در رقم خوردن حماسه ي مشارکت 40 ميليوني نقش مهمي داشته است. تاكيد بر اهميت اصل انتخابات در تعيين سرنوشت كشور،افشاي برنامه و خواست دشمن براي كاهش مشاركت مردم،ترسيم فضاي اميد و چشم انداز مثبت و رو به جلو براي كشور،ابراز اعتماد به تشخيص و انتخاب مردم،تقويت فضاي رقابتي و آزاد در انتخابات از مهم ترين محورهاي سخنان ايشان در زمينه ي تقويت مشارکت مردم در انتخابات است.
4-دعوت به آرامش براي جلوگيري از آشوب ها:
بعد از اتمام انتخابات و آگاهي نامزد اصلاح طلبان از ناکامي خود، طرح هاي هوادران وي و فعاليت هاي شخص او براي ايجاد ناآرامي و اغتشاش به مرحله اجرا درآمد. در مقابل اين رفتارها که سبب ناامني در کشور و حمله به بانک ها و آشوب هاي خياباني شد، توصيه رهبر انقلاب به مهرباني و بردباري در پيام تبريک شنبه پس از انتخابات هم خطاب به کانديدا و هواداران نامزد منتخب بود و هم خطاب به کانديداهاي ديگر. اين در حالي بود که اقدامات تحريک کننده از شب قبل از آن آغاز شده بود. رهبر انقلاب در جاي ديگر رقيبان ديروز را به حمايت از نامزد پيروز فراخواندند و آن را امتحاني الهي براي آنان دانستند.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10