(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 27 تـیـر 1392 - شماره 20545

نگاهی به فیلم «چه خوبه که برگشتی»
چرا مهرجویی به اینجا رسید؟
درنگی در برنامه های مناسبتی پس از افطار تلویزیون
زیر هجوم سریال های پی در پی و خنده بازار لوده ها!
رویدادها
   


آرش فهیم
به وجود آمدن فیلمی به نام «چه خوبه که برگشتی» باعث شوکه شدن علاقه مندان به سینما و به طور خاص دوستداران کارگردان این فیلم شده است. برای بسیاری از آن ها که داریوش مهرجویی را پرچم دار سینمای اندیشمند و متفکر می دانند، دیدن چنین فیلمی قابل درک و باور نیست.
بسیاری از منتقدان و کارشناسان سینما، ویژگی مشترک آثار مهرجویی را برخورداری از نوعی نگاه فلسفی و کندوکاو درباره حضور بشر در این جهان می پندارند. به همین دلیل هم «چه خوبه که برگشتی» را در شأن این فیلمساز 74 ساله نمی‌دانند. اما واقعیت این است که این فیلم دقیقا ادامه منطقی 22 فیلم سابق مهرجویی است و نه تنها اتفاق عجیب و بهت آوری نیفتاده بلکه نتیجه مسیری که این کارگردان طی نیم قرن فعالیت در پیش گرفته بود اگر به چیزی جز «چه خوبه که برگشتی» منتهی می شد جای شگفتی داشت. نکته مهم این است که اتفاقا وضعیت مهرجویی امروز نسبت به یاران موج نویی اش خیلی بهتر است. حداقل اینکه او هیچ گاه در کارش وقفه ایجاد نکرده وهمچنان در کهن سالی توان ایستادن و کارگردانی یک فیلم را دارد. بقیه هم مسلکان سینمایی او حتی تاب و توان ساخت چنین فیلمی را هم ندارند! مشکل مهرجویی و بسیاری مثل او درست از همان جایی ناشی می شود که به خاطر آن همواره از سوی بخش قابل توجهی از منتقدان ستایش می شده اند؛ سینمای اندیشه گرا! درحالی که آثار وی هیچ گاه پاسخگوی مخاطب حقیقت طلب نبوده و در حد خودنمایی هایی فیلسوف مآبانه بوده اند. چه، محتوای فیلم های مهرجویی هیچ گاه زیربنای عمیق فکری و ایدئولوژیک نداشته و غالبا آلوده به پندارهای وارداتی و غربی بوده است.
«چه خوبه که برگشتی» جدیدترین فیلم داریوش مهرجویی نیز دارای چنین گرایشی است؛ فیلم درعین اینکه قصد دارد تا حرف های به ظاهر مهمی را به مخاطب خودش ارائه دهد، در قالبی خودمانی و غیرجدی ساخته و پرداخته شده است. به این معنی که اساسا نمی توان فیلم جدید داریوش مهرجویی را یک فیلم کمدی به معنای واقعی کلمه دانست. چون به طور کلی از یک ساختار و شکل‌بندی مشخص خالی است و حداکثر نامی که می‌توان بر فُرم این فیلم نهاد، نوعی طنز پر تحرک است.
داستان فیلم «چه خوبه که برگشتی» به این شرح است که دکتر فرزاد (حامد بهداد) جراح دندان پزشک، پس از سال ها به ایران می آید تا در کنار دوست قدیمی اش مهندس کامبیز (رضا عطاران) و دور از مسائل آشفته زندگی نفسی تازه کند. ولی ورود او همزمان است با پیدا شدن یک شیء مرموز و عتیقه که رفاقت دیرینه فرزاد و کامبیز را به جدالی بیهوده می کشاند.
«چه خوبه که برگشتی» هم همچون آثار قبلی مهرجویی مدعی نگاهی شبه روشنفکرانه است و در این راستا، نیش و کنایه های سیاسی هم دارد. اما مشکل بزرگ این فیلم نیز مانند سایر آثاری که در دسته فیلم‌های روشنفکرانه قرار می گیرد همین نکته است که به جای برخورداری از محتوا و مضمونی قابل بحث، به یک سری نمادهای سطحی و پراندن چند متلک شعاری محدود شده است.
رو در روی هم قرار گرفتن دو دوست و همراه قدیمی که یکی از آن ها را دکتر خطاب می کنند و دیگری را مهندس، شیء قدیمی که روی آن عدد 34 ثبت شده (رقم سال هایی که از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته) و مسائلی از این دست، برخی از نمادهایی هستند که در این فیلم با حداقل ظرافت ممکن به خورد تماشاگر داده شده اند. درواقع درگیری دو دوست قدیمی –دکتر و مهندس- را می توان دعوای دو جناح سیاسی کشور دانست. دعوایی که منشأ آن، همان عتیقه ای است که روی آن عدد 34 ثبت شده و به زعم فیلم، برای رهایی از این دعوا و رسیدن به صلح و آرامش، باید دست از این عتیقه برداشت!
البته به جز این، در فیلم کنایه هایی هم تنیده شده تا مخاطب به مفهوم بسیار عمیق(!) فیلم بهتر پی ببرد. آنجا که دو کاراکتر فیلم، درباره داستان فیلم «شطرنج باز» صحبت می کنند؛ دو حاکمی که آن قدر سرشان به بازی شطرنج گرم می شود که کشورشان غارت می‌شود! گویا داریوش مهرجویی پس از حدود نیم قرن کار فیلمسازی امروز به این نتیجه رسیده که برای القای مفاهیم مدنظر خود باید از پیش پا افتاده‌ترین روش ها استفاده کند!البته آقای مهرجویی در این فیلم هم مانند أثر قبلی اش از معنویت و عرفان غافل نشده. همان طور که فیلم «نارنجی پوش» راه حل رسیدن به آرامش را در یک مکتب عرفانی جعلی و مصنوعی به نام «فنگشویی» یافته بود، در «چه خوبه که برگشتی» نیز نوع دیگری از معنویت به نام «سنگ درمانی» تبلیغ می شود!
فیلم «چه خوبه که برگشتی» را هم می توان در ادامه اضمحلال روز افزون سینمای به اصطلاح روشنفکری سال های اخیر دانست. سینمایی بی‌هویت و فاقد پشتوانه عمیق فکری و جهان شناختی که تنها اتکایش به جشنواره های خارجی و حمایت‌های قبیله ای برخی منتقدان و نشریات سینمایی است. هرچند که امروز حتی خیلی از هواداران سینه چاک مهرجویی و سینمایش هم در برابر فیلم جدید او مجبور به تسلیم شده اند و حتی دربرنامه ای تلویزیونی، کار این فیلمساز را تمام شده معرفی می کنند. این اتفاق، قبل از مهرجویی برای سایر سردمداران سینمای موسوم به موج نو که بت های سینمای معترض ایران محسوب می شوند هم افتاده بود. کما اینکه چند سال قبل هم بهرام بیضایی با فیلم «وقتی همه خوابیم» با موج شدید انتقادات از سوی دوستداران سنتی خودش مواجه شد. ناصر تقوایی هم از دیگر بازماندگان این جریان، سال هاست توان ساخت فیلم را از دست داده است. در این میان، تنها مهرجویی است که همچون گذشته پرکار و فعال در میدان حضور دارد که سینمای او نیز به طور آشکار به پرتگاه بلاهت و ساده پنداری و دست کم گرفتن مخاطب سقوط کرده است. شاید برخی مشکل این طیف از فیلمسازها را پا به سن گذاشتن بدانند. اما امروز در هالیوود بسیاری از کارگردان ها مثل کلینت ایستوود و استیون اسپیلبرگ با وجود اینکه بیش از 80 سال سن دارند اما همچنان در کار خود موفق هستند. آنچه سبب این انحطاط شده، نداشتن آرمان، سرگردانی و بی هویتی، جدا بودن از متن مردم و ارزش های بومی و ملی کشورمان نزد این گروه است.

 


محمدرضا محقق
ماه مبارک رمضان دوباره از راه رسید و سفره میهمانی خدا برای بندگانش گسترده شد تا هر کسی به اندازه وسع معرفتی و ظرفیت وجودیش از آن بهره گیرد و خوشه‌های معرفت و وصل را از شاخه های باطراوت و سبزش برچیند.
در این میان یکی از رسانه هایی که نقشی بی بدیل و منحصربه فرد در نحوه پرکردن این اوقات مردم کشورمان دارد و می تواند حضوری ویژه و ممتاز در این حوزه داشته باشد تلویزیون یا همان رسانه ملی است.
خیلی مهم است که کنداکتور برنامه های رسانه ملی خاصه در ساعات پس از افطار تا نیمه شب چگونه بسته شده و چه محتوا و ساختاری را به مخاطبان عرضه می کند.
آنچه در طول این شب ها که از ماه رمضان گذشته در این رسانه فراگیر شاهد بوده ایم و مثل سال های پیش، روندی تقریبا یکنواخت داشته و به احتمال زیاد تا آخر ماه مبارک هم به همین شکل ادامه می یابد، مجموعه برنامه های نمایشی از سریال های مختلف گرفته تا برنامه های طنز خنده بازاری است که تقریبا تا نیمه های شب وقت مردم را به طور مداوم پر می کند و وقتی برای کارهای دیگر از جمله عبادت یا مسجد رفتن برایشان باقی نمی گذارد!
درست بعد از افطار با فاصله چند دقیقه سریال شبکه سه شروع می شود و همین که پایان یافت نوبت به شبکه دو می رسد و سریالش و بعد هم بلا فاصله سریال شبکه یک و آن وقت نوبت طنز خنده بازار و...! از «مادرانه» به «خروس» از «خروس» به «دودکش» و از «دودکش» به «خنده بازار» تا... تا اینکه ساعت از نیمه شب هم می گذرد و تازه مردم از دیدن تلویزیون فارغ شده و به رختخواب می روند!این است کنداکتور رسانه‌ای که بناست دانشگاه ملی و عمومی برای ترویج اخلاق و دین و معنویت باشد؟!
فارغ از محتوای این سریال ها، همین که نوع چیدمان برنامه ها فرصتی برای عبادت مردم و احیانا به مسجد رفتنشان باقی نمی‌گذارد خیلی جای بحث دارد، حال آنکه بخش قابل توجهی از این برنامه ها به ویژه طنز خنده بازار آسیب های جدی اخلاقی و بدآموزی های منحصربه فردی را به دنبال دارد و مصداق تام و تمام ابتذال و لغو و لهو و لعب است.
به راستی آنچه در مجموعه به اصطلاح طنز «خنده بازار» می بینیم با این درجه از لودگی تام و تمامی که در آن موج می زند شایسته و بایسته شب های رمضان و فرصت بی بدیل و غنیمت آن برای عبودیت و رستگاری است؟!
به نظر می رسد نوعی از افراط و تفریط در مجموعه برنامه ها و سیاستگذاری های رسانه ملی ما حاکم است.
درست است که مردم به برنامه های شاد و سریال های نمایشی البته در تحت لوای اسلام و با رعایت مشخصه های دینی و اخلاقی نیازمندند اما این دلیل نمی شود که وقت مردم را با این حجم از برنامه ها و تبلیغات وسیعی که به آنها اختصاص داده می شود تا نیمه شب پر کنیم و فرصت نفس کشیدن هم به آنها ندهیم چه رسد به مجال عبادت و تفکر و تأمل و رستگاری و بهره‌گیری درخور و بایسته و شایسته از فضایل و موهبت‌های ماه رمضان.
این روند دقیقا منتهی به روزه صرف شکمی و نخوردن و نیاشامیدن در توده مردمِ مخاطب تلویزیون می شود و آنها را از روزه حقیقی و نعمات معنویش بازمی دارد و حتی اجازه نزدیک شدن به مرز آن را هم به آنها نمی دهد.
و این روند بی هیچ تردیدی با مبانی تفکر اسلامی و سیره اولیای الهی و آنچه دین اسلام و رهنمودهای بزرگان آئین برای بهره بردن معنوی از لحظات عالی قدر ماه رمضان به ما رسیده منافات و منافرت دارد.
از قدیم گفته اند علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد؛ اکنون که ماه رمضان در آغاز است و فرصت برای تجدید نظر هست وقت گفتن این نکات و تذکر ها و تنبه هاست.
وقتی کار از کار گذشت دیگر چه سود از برشمردن این موارد و دریغ و حسرت خوردن؟!
آقایان مدیران رسانه ملی!
لطفا تا دیر نشده تجدید نظر کنید!

 


برهان شبکه قرآن برای شبهات
برنامه "برهان" شبکه قرآن و معارف سیما در ما مبارک رمضان با هدف پاسخگویی به شبهات و سوالات قرآنی بینندگان پخش می شود.
این برنامه سعی دارد به شبهات مربوط به روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و همچنین تاریخ انبیاء و امتهای پیشین و آنچه که ادیان دیگر بیان می کنند، پاسخ دهد.
برنامه برهان هرشب ساعت 22:30 روی آنتن شبکه قرآن و معارف سیما می رود.
ایران 1404 به روایت یک دامغانی
مستند «ایران در افق 1404» به کارگردانی محمدرضا جلالیان کارگردان دامغانی تولید شد.
محور این مستند ، سند چشم انداز توسعه 20 ساله کشورمان در گفت وگو با نخبگان و اساتید دانشگاه است.
گفتنی است، «ایران در افق 1404» در شبکه استانی سمنان به نمایش درآمده و به زودی روی آنتن شبکه چهار نیز خواهد رفت.
«یا ضامن صیاد» در قدمگاه کلید خورد
فیلم«یا ضامن صیاد» با مضمون رضوی در قدمگاه ثامن الحجج(ع) در ابرکوه یزد کلید خورد.
این فیلم به کارگردانی مجید آزادگان برای شرکت در جشنواره فیلم رضوی در حال تولید است.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10