اعتدال به معنای حرکت در مسیر حق است، نه حرکت بین حق و باطل. بارزترین ملاک
اعتدال در عصر حاضر، سیره عملی و سلوک سیاسی امام خمینی(ره) است که رهبر معظم
انقلاب نیز در آخرین دیدار خود با کارگزاران نظام در ماه رمضان تصریحات دقیقی در
پیرامون آن داشتند. از این رو مهمترین آزمونی که امروز «دولت تدبیر و امید» را به
سوی خود فرامیخواند، نحوه چینش و ترکیب کابینه یازدهم است. کابینهای که میبایست
متناسب با وعدههایی که به مردم داده شده است، بر مبنای شایستهسالاری و به دور از
سلایق فتنهگران به مجلس ارائه شود. این برهه شاید حساسترین زمانی است که دولت
یازدهم در برابر نگاه ملت پیش رو دارد؛ برههای سرنوشتساز در تقسیم مسئولیتها به
افراد لایق و متخصص و ولایتمدار. تکاپوهای اصلاحطلبان برای اداره بدنه «دولت
اعتدال» در روزهای گذشته به اوج خود رسیده است. رادیکالها در طول سالهای 1376 تا
1384 نفوذ خود را در عرصههای فرهنگی و دانشگاهی به طور قابل توجهی گسترش دادند و
واکنش جامعه ایران به ترویج سکولاریزم و لیبرالیزم، ظهور گفتمان سوم تیر و انسجام
اردوگاه اصولگرایی در برابر آنان بود. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر گرچه
اصلاحطلبان کوشیدند خود را برنده انتخابات جا بزنند، اما نه تنها بدنه هواداران
رئيس جمهوری منتخب بلکه حتی بسیاری از تحلیلگران سیاسی چنین ادعاهایی را نپذیرفتند.
رفتار اصلاحطلبان برای تحمیل گزینههای مورد نظر خود به دولت یازدهم نیز نشان داد
آنان از اقتدار کافی برای نفوذ به مکانیسم تصمیمگیریهای دولت جدید برخوردار
نیستند. سناریوی سهمخواهی اصلاحطلبان از حجتالاسلام روحانی در ابتدا با شکستی
نابهنگام روبهرو شد و سیدمحمد خاتمی نتوانست احمد مسجد جامعی را به عنوان گزینه
وزارت فرهنگ و ارشاد روانه ساختمان بهارستان کند. با این همه، جریان فتنه از
کوششهای خود دست برنداشته است و هدفگذاریهای خود را همچنان در سطوح دیگر دنبال
میکند. احزاب منحلهای مانند «مشارکت» و «اعتماد ملی» اکنون در فکر ایفای نقش
جدیدی هستند و چهرههای فعال آن سودای بازگشت به قدرت را دارند. همه این تحرکات
درحالی است که کارنامه سیاه جریان فتنه پیش روی مردم قرار دارد و اساسا انتخاب یک
«دولت اعتدالی» برای گریز از بازگشت فتنهگران بر مسند قدرت و به حاشیه راندن
اصلاحطلبان رادیکال توسط بخش مهمی از رایدهندگان بود؛ اما در صورتی که رادیکالها
موفق به تحمیل بخشی از سلایق خود به دولت یازدهم شوند، آیا نقض غرض صورت نگرفته است
و این به معنای مصادره ناصواب رای مردم به نفع فتنهگران تلقی نخواهد شد؟
راههای میانبر فرهنگ غربی عرصه فرهنگ و آموزش عالی در دوره اصلاحات جولانگاه
احزابی مانند «حزب مشارکت» بود و برخی از مدیران و متولیان آن پس از مدتی سر از
کانونهای براندازی درآوردند؛ این فتنهگران امروز هم در سهمی که از دولت طلب
میکنند، به دنبال امتیازگیریاند. موضوعی که حجتالاسلام محققی، مدیرعامل
«خبرگزاری رسا» به آن اشاره و تأکید میکند: «در نظام اسلامی قطعا رعایت چارچوب و
شرایطی که در اسلام وجود دارد به عنوان یک اصل مطرح میشود اما معمولا برای موفقیت
راههای کوتاه و میانبری هم هست که ضوابط مادی پیش پای انسان میگذارد.» وی با
اشاره به کارنامه ناموفق فتنهگران طی سالهای گذشته به گزارشگر کیهان میگوید:
«اعمال جریان فتنه نمود همان راه های میانبر و مادی است که با تفکر تکنوکراتی خود
اصول اخلاقی را زیر پا گذاشتند و با تبدیل ایدههای غربیشان بههنجار، آرمانها و
مقدسات اسلامی را بیارزش جلوه دادند. یادمان نرفته زمانی که مطبوعات و رسانههای
وابسته به فتنه هجمه هماهنگی برای زیر سؤال بردن احکام قطعی اسلام مثل قصاص را
دنبال میکردند.» حجتالاسلام محققی ضمن تأکید بر شعار دکتر روحانی مبنی بر
تشکیل دولت اعتدال، کابینه جدید را در تمام عرصهها بهویژه در انتخاب وزرای فرهنگ
و هنر نیازمند تدبیر و تخصص میداند و میگوید: «توقع داریم در عرصه فرهنگی افرادی
که واقعا مبانی اسلامی و دینی را میشناسند و به فرهنگ ایران اسلامی واقف هستند
انتخاب شوند چرا که اعتدال یعنی در چارچوب حرکت کردن و از راه صحیح وارد شدن و به
هدف رسیدن.» حجتالاسلام عبدالرحیم علیزاده، عضو هیئت رئیسه مجمع طلاب و فضلای
حوزه علمیه قم در این زمینه به عملکرد ناصحیح دولت اصلاحات در عرصه فرهنگ اشاره
دارد و میگوید: «فرد پیشنهادی لیدر اصلاحطلبان برای وزارت ارشاد یک عنصر ضدفرهنگی
بود و طی دوره وزارت وی شاهد بسیاری از ناهنجاریهای فرهنگی در سطح جامعه بودیم.
فرهنگ ما به شدت آسیب دید بنابراین وقتی در تلاشند افرادی را به دولت منتخب معرفی
کنند نیاتی دارند و حرفهای ایشان نباید ملاک عمل باشد.» وی ادامه میدهد: «تعجب
میکنم از کسانی که در جایگاه رفیع انتخاب مردم قرار گرفتهاند و به خود اجازه
اظهارنظر میدهند. فتنهگران از عمق جان به فرهنگ غرب معتقدند و طرح ایجاد جامعه
سکولار را دنبال میکنند. معتقدند اگر دین مقابل آزادی قرار گیرد این دین است که
باید محدود شود. به عنوان کانون در نفوذ استعمار فرهنگی طبیعی است که چنین نظراتی
را بدهند و به دنبال سهم باشند.» حجتالاسلام علیزاده تأکید دارد که دولت منتخب
باید افرادی که اینها پیشنهاد میدهند را به دوران وزارت و ریاستشان رجوع کند و
فعالیتهای او را در عرصه فرهنگ به پرسش بکشد که آیا واقعا توانسته است اهداف و
آرمانهای انقلاب را در حوزه فرهنگ نهادینه کند یا اینکه به دنبال چیزهای دیگری
بودهاند؟ یادم نمیرود مرحوم دشتی برای انتشار گسترده نهجالبلاغه به وزارت ارشاد
رفته بود تا مجوز بگیرد میگفت آنجا یکی از مدیران به من گفت چرا آمدهای؟ اینجا به
کتابهای خاص آن طرفی مجوز میدهند. اشکالی البته ندارد که همه پیشنهاد بدهند، اما
کسی که کارنامه او ضد فرهنگ بوده و متناسب با تفکر امام و انقلاب نیست، چطور از سوی
مطرودین فتنهگر دوباره معرفی میشود؟ وی ملاکهای وزرای فرهنگی و آموزشی را
شامل اسلام شناسی، مکتبی و مذهبی و دارای اعتقاد راسخ به مبانی دینی و فرهنگی
اسلامی و بومی میداند و تأکید دارد: «کسانی که در مسئولیتهای فرهنگی و آموزشی
قرار میگیرند باید به تمام معنا انسانهای فرهنگی باشند و هم فرهنگ را بفهمند و هم
آهنگ انقلاب را با عمق جان لمس و درک کرده باشند. اگر کسی معتقد به سیاست تساهل و
تسامح باشد، براساس یک سنت غلط که در دورههای گذشته داشتیم به التقاط فرهنگی با
فرهنگ غرب روی میآورد و چنین کارگزاری دین و فرهنگ و سنتهای اصیل اسلامی را در
جامعه محو خواهد کرد.» وزیر ارشاد جهادگر و انقلابی حمیدرضا مقدمفر کارشناس
فرهنگ و رسانه، هم در واکنش به سهم خواهی اصلاحطلبان در عرصه فرهنگی میگوید: «در
مقاطعی همین فتنهگران در پستهای اجرایی دولت اصلاحات حضور داشتند که نه تنها
شایسته نبودهاند، بلکه بعد از مدتی شاهد بودیم سر از اردوگاههای غرب درآوردند. در
همان ایام سیاست تساهل و تسامح فرهنگی را در حوزههای کلان فرهنگی عملیاتی کردند و
بر مدار دشمن حرکت میکردند امروز هم در کنار دشمنان گام برمیدارند. مهرههای
معرفی شده از سوی فتنهگران برای تصدی برخی وزارتخانهها نه تنها مشکلات عرصه فرهنگ
را حل نمیکنند بلکه فرهنگ اسلامی را به چالش خواهند کشید.» وی در گفتوگو با
گزارشگر کیهان اظهار میدارد: «مهمترین ویژگی یک مدیر فرهنگی کارآمد آشنایی وی و
تعهدش به آرمانها و اهداف و چشمانداز نظام اسلامی در حوزه فرهنگ است. دغدغه های
رهبری در این حوزه را بشناسد چون انقلاب ما اساسا در ذات خود انقلاب فرهنگی بود و
قبل از دگرگونی در حوزههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به دنبال یک دگرگونی در حوزه
فرهنگی بوده است. همان طور که اهداف انقلاب اسلامی ایران بر مبنای تحول فرهنگی
رقم خورد و اولویت دشمن هم بر همین اساس و با هدف هجمه فرهنگی، نظام جمهوری اسلامی
را هدف گرفت، بنابراین اولویت در هجمه به نظام قبل از هجمه سخت (نظامی) و نیمهسخت
(امنیتی)، تهاجم فرهنگی است و امروز با عنوان جنگ نرم شناخته میشود. پس مدیر
فرهنگی یک جامعه باید جنگ نرم و جنگ فرهنگی امروز را بشناسد و دغدغهاش مبارزه با
این هجمهها باشد.» به اعتقاد مقدمفر، داشتن روحیه جهادی و انقلابی لازمه
مدیران ارشد فرهنگی نظام است. هم باید دشمن را بشناسد و هم انسانی جهادی و انقلابی
باشد تا در مسیر انقلاب با این دشمن بجنگد. در مقاطعی مدیران خوبی داشته ایم ولی
مقاطع کوتاهی هم متأسفانه با مدیران ضعیفی مواجه بودیم و در شرایطی هم مدیرانی مثل
مهاجرانی و رمضان زاده داشتیم که سر از انگلیس و بنگاههای خبرپراکنی استعمار مانند
BBC درآوردند. دولت اعتدال دکتر روحانی میبایست به این تجربهها دقت کند و ضعف در
بدنه مدیریت فرهنگی را با انتخاب وزیر مناسب و انقلابی دفع کند. رهنمودهای
رهبری: ملاک گفتمان فرهنگی دولت «دولت دکتر روحانی اگر اراده کند در کنار حل
مسائل اقتصادی همان گونه که گفته اعتدالگر است به مسائل فرهنگی و سیاسی هم
میتواند اهتمام مطلوبی داشته باشد؛ یعنی همان انتظاری که از یک دولت در جامعه
اسلامی میرود». دکتر حسن بنیانیان، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای عالی
انقلاب فرهنگی این توجه و تمرکز دولت به فرهنگ را در صورتی موفق میداند که وزیری
با دغدغه فرهنگی داشته باشد. دولت اعتدالگرا، وزرا و کارشناسان زبده به کار
گمارد. وی در گفتوگویش با خبرنگار سرویس گزارش کیهان میگوید: «مشکل، عدم درک
دقیق مفهوم و کارکرد فرهنگ و بیتوجهی به «گفتمان فرهنگی» است که فقط باتوجه به
رهنمودهای رهبری رفع خواهد شد. فقط اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس که نباید پیگیر
باشند. همه 270 نفر نماینده باید دلشان برای فرهنگ و آموزش کشور بسوزد و نقش
آنها مطالبه از دولتها در مورد فرهنگ باشد. شخص وزیر، مسئول فرهنگ در هر
وزارتخانهای است. رئیسجمهور هم با این نگاه باید وزیر انتخاب کند. در هیئت دولت
هفتگی یک ساعت راجع به رسیدگی به وضعیت فرهنگی و دانشگاهها و اموری از این دست
برنامه و گفتوگو داشته باشند. رئیسجمهور باید نسبت به پیوست فرهنگی حساس شود و
آن را به هیئت دولت ببرد. همه وزرا هم باید پیگیر باشند. اسناد بالادستی آن آماده
است و باید منتظر یکسری اتفاقات تازه در حوزه فرهنگ باشیم. یعنی دولت از انفعال
خارج خواهد شد. مشکل در هزینه کردن اعتبارات برای پر کردن قالبها و کارهای
دهانپرکن است. مشکل ما کار کردن برای تشویق گرفتن و تریبون از رسانه گرفتن است.»
به اعتقاد دکتر بنیانیان متأسفانه فرهنگ در دولت تقلیل یافته و وقتی وارد وزارت
ارشاد شده باز هم کوچکتر شده است و به تعدادی از هنرمندان بابت فعالیتهای هنری
خلاصه شده است، در صورتی که در بعد فرهنگ باید به دیدگاه رهبری نگاه کرد. در این
صورت است که وزارت ارشاد دو وظیفه اش که کار روی فرهنگ عمومی و دوم اصلاح کارکرد
فرهنگی دولتهاست را به خوبی انجام داده و در هیئت دولت نه یک وزیر حاشیه نشین و
منزوی بلکه یک فرد فعال و تصمیمگیر خواهد شد.»
|