هدایت الله بهبودی: بوی پشیمانی از جنگ در موزه های ژاپن به مشام
می رسد |
|
ارشاد،ممیزی،رسانه ها |
|
اندوه |
|
ادبیات تقلبی! |
|
|
|
|
مدیر دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری با اشاره به سفر اخیر خود به ژاپن و
بازدید از هیروشیما گفت: ماهیت جنگی كه ژاپن با آن درگیر شد با ماهیت جنگی كه به ما
تحمیل شد متفاوت است. ژاپن در جنگ جهانی دوم مدافع نبود اما ما در جنگ هشت ساله
مدافع بودیم. جنگی كه به ما تحمیل شد و در برابر آن از عقیده و خاكمان دفاع كردیم،
اینك جزو حیثیت ملی ما ایرانیان است. هدایتالله بهبودی در گفت و گو با خبرنگار
حوزه هنری با اشاره به سفر خود به هیروشیما در سالروز انفجار بمب اتمی گفت: در
نگهداشت یادمانها و خاطرات و آن چیزی كه از این حادثه تلخ بر دو كشور ژاپن و ایران
گذشته است میتوان مشتركاتی را بین دو كشور پیدا كرد. وقتی از برخی موزههای ژاپن
دیدار میكنید میبینید كه بوی پشیمانی از جنگ در این موزهها به مشام میرسد. وقتی
ما از موزه گازهای جنگی در جزیره اكونوجیما دیدن كردیم متوجه شدیم كه این موزه در
واقع نوعی بیان پشیمانی ژاپنی ها از عملكرد شان در جنگ جهانی د وم است. نویسنده
کتاب " شرح اسم " كه یكی از اعضای هیأت اعزامی موزه صلح تهران بود، گفت: این
پشیمانی چیز پنهانی نبود؛ مشهود بود. در این موزه لوازمی كه با آن بمبهای شیمیایی
را میساختند و بر سر طرف مقابل میریختند به نمایش درآمده بود. كاركنانی كه در این
جزیره بر اثر كار كردن در این كارخانه و بر اثر گاز خردل دست و پایشان تاول زده و
یا از بین رفته بودند به نمایش درآمده بودند و با زبان بیزبانی میگفتند كه ما
اشتباه كردیم و این هم سند اشتباه ما است.وی افزود: البته موزه نظامی توكیو
(یوشوكان) بوی پشیمانی نمیداد، بلكه به نوعی دفاع از عملكرد ژاپن در جنگ جهانی دوم
بود. این موزه ماهیت سیاسی پیدا كرده و هر وقت یكی از مقامات بلند پایه ژاپن از این
موزه دیدن میكند سریع سر و صداها بلند میشود و میگویند كه ژاپن دوباره به همان
تمایلات نظامیگری گذشته خود برگشته است. بهبودی با بیان اینكه بیشترین قربانیان
سلاحهای شیمیایی را كشور ایران در طول جنگ تحمیلی 8 ساله خودداشته است، اظهار كرد:
هیچ كشور دیگری در این موضوع با ما برابری نمیكند. بمبها و سلاحهای شیمیایی جزء
سلاحهای ممنوعه است و بمب اتم كه در هیروشیما استفاده شد نیز سلاح ممنوعه است.
چطور آنها میتوانند حادثه خود را جهانی كنند و صدایشان را نه تنها از مرزها و قاره
خود بلكه به ملتهای دیگر و نسلهای دیگر هم برسانند اما ما نتوانستیم جنایت بزرگی
كه در جنگ تحمیلی صورت گرفت به بیرون از مرزهای كشور انتقال دهیم و اگر خبری هم
بیرون رفته به دلیل انتقال مجروحان شیمیایی بوده كه رفتهاند خارج از كشور تا مداوا
شوند. وی ادامه داد: درست است كه از طرف غرب برای نشنیدن و سرپوش گذاشتن روی این
جنایات مقاومتی وجود دارد، اما ما باید كارهایی بكنیم و برنامههایی داشته باشیم تا
مظلومیت رزمندگانمان و قربانیان سلاحهای شیمیایی در سطح جهانی دیده شود. این
نویسنده با تأكید بر اینكه میتوان از تجربه ژاپن در جهانی كردن حادثه هیروشیما
استفاده زیادی كرد، گفت: مسائل فرهنگی و ادبی كشورمان مانند بسیاری از مسائل دیگر
با امور سیاسی گره خورده و تا زمانی كه هر كدام از اینها حوزه مستقلی پیدا نكند و
قابل تفكیك نشود، كار مؤثری انجام نمیگردد. منظور از پیدا كردن حوزه مستقل این
نیست كه نگاهمان در فرهنگ و ادبیات به دور از منافع ملی باشد، بلكه تصمیمگیری در
هر یك از حوزههای سیاست، فرهنگ و ادبیات ملاحظات خاص خود را دارد. ما این ملاحظات
را معمولاً با هم همسان و یكسو میپنداریم و فكر میكنیم اگر شیوه نگاه و روش
كارمان را در حوزه ادبیات و فرهنگ تغییربدهیم بلافاصله به خطوط قرمز و باورهای
سیاسیمان لطمه وارد میشود. باید بپذیریم كه كوششهای فرهنگی و ادبی نه روی پوست،
بلكه در لایههای زیرین جامعه باید شكل گیرد. وی افزود: تا وقتی این حوزهها از
هم تفكیك نشود امكان استفاده از این تجربیات كم است.ژاپنیها روشهای غیرمستقیمی را
پیش گرفته و موفق هم بودهاند بهبودی همچنین با اشاره به این كه از كشور ژاپن در
تولید آثار مكتوب درباره جنگ جلوتر هستیم، گفت: این نظر ممكن است اشتباه باشد، اما
شواهد اولیه و پرسش و پاسخی كه با برخی از مسئولان آنجا داشتیم نشان میدهد آن
اهتمامی كه ایرانیها برای نگهداشت یاد و خاطره جنگ تحمیلی در شكل مكتوب انجام
دادهاند در نزد آنها وجود ندارد. ما در این مورد خیلی پیشرفته هستیم و در این
زمینه حرف اول را در كشورمان با خاطرات میزنیم، آن هم در رشتههای مختلف، خاطرات
رزمندگان، آزادگان و اسرای عراقی و بعد هم در حیطه ادبیات، چه در داستان و چه در
شعر. من در آنجا چنین چیزی ندیدم. آنها نگرانیشان بیشتر بر روی عدم امكان انتقال
سینه به سینه یادهای آن زمان است. وی گفت: تاریخ و ادبیات برای نگهداشت یادمان
جنگ در بیان ژاپنیها و مسئولان فرهنگیشان مفقود بود و خیلی تعجب میكردم كه چرا
از این عناصر فرهنگی دستیاب و همهگیر انسانی و جهانی برای پاسداشت رخدادهای
جنگشان استفاده نمیكنند. به نظر میرسید در شبكههای مجازی برای پاسداشت و
نگهداشت یادمانهایشان خیلی بیشتر از عرصه مكتوب تلاش كردهاند. با وجود این
توانستهاند خاطره فاجعه هیروشیما را به شكلی جهانی حفظ كنند.
|
|
|
علیرضا آل یمین یکی از ایرادات به حقی که توسط منتقدین دولت های نهم و دهم
به آن وارد می شد، اتخاذ تدابیر و تصمیمات عجولانه و کارشناسی نشده در حوزه های
مختلف اعم از اقتصادی سیاسی و فرهنگی بود. برنامه هایی که عمدتا توسط رئیس جمهور
در یک فضای عمومی مطرح می شد و بعد، در محافل مدیریتی بدون کارشناسی و برنامه ریزی
و بررسی وجوه مختلف آن با سرعت و عجله به اجرا در می آمد. طرح برنامه های کارشناسی
نشده در بستر جامعه باعث ایجاد توقع و مطالبه در مردم می شد. بعضی اوقات حتی مدیران
تحت فشار افکار عمومی وادار به اجرای آن می شدند که اتفاقا رهبر معظم انقلاب نسبت
به عدم طرح چنین مسائلی در جامعه هشدار دادند چرا که اغلب این برنامه ها یا پس از
اجرا دچار شکست می شد و مجریان را وادار به عقب نشینی می کرد یا اینکه با همان وضع
کج دار و مریز به حیات خود ادامه می داد. دولت یازدهم اما یکی از شعارها و اصول
خود را پرهیز از مدیریت ناگهانی برشمرد و با عنوان تدبیر و امید مردم را دلخوش داشت
که دیگر خبری از آن نوع مدیریت بی برنامه قبلی نخواهد بود. قضاوت درباره اینکه آیا
دولت اعتدال در برنامه ریزی با تدبیر، موفق بوده یا نه کمی زود است. اما نشانه هایی
از رفتار و منش دولت جدید را می توان در موضع گیری های اعضاء کابینه آن کنکاش کرد.
پس از تعیین شدن وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید، منتظر بودیم تا طرح
جزئی تری از برنامه ها و تدابیر سکاندار فرهنگی دولت اعتدال را ببینیم و بشنویم. تا
اینکه بلافاصله پس از اخذ رأی اعتماد از مجلس، گفت وگویی از وزیر ارشاد در مطبوعات
منتشر شد که رسانه های مختلف داخلی و حتی خارجی نسبت به آن واکنش های متفاوتی نشان
دادند. این مصاحبه از مناظر مختلف قابل بررسی است که در این مجال برای ترسیم فضای
فرهنگی که تحت مدیریت ایشان به وجود خواهد آمد نگاهی به مطالب مطروحه در این
گفتوگو خواهد شد. شاخص ترین موضع اتخاذ شده توسط وزیر ارشاد در این جمله خلاصه
می شود: من آنچه بدواً فکر می کنم این است که ما باید ممیزی قبل از چاپ را برداریم.
همین جمله ساده که تیتر روی جلد جریده ی مذکور را نیز به خود اختصاص داد تبدیل به
بحث اصلی افراد و مجامع مرتبط با کتاب و نشر شد و حتی دامنه ی آن تا رسانه های ضد
انقلاب و بیگانه را نیز فرا گرفت. هر چند این رسانه ها ترجیح دادند جمله ی بعدی
وزیری را نشنیده بگیرند اما حقیقت این است که شنیدن آن هم باری از مسئولیت وزیر کم
نمی کند و در واقع بیانگر همان برنامه های ناگهانی و هیجانی و کارشناسی نشده است که
طرح آن در جامعه ایجاد توقع و مطالبه می کند و یا باعث دلسردی و بی اعتمادی می شود.
جمله بعدی وزیر این بود که: البته این از مسائلی است که باید پس از استقرار در
وزارتخانه بررسی شود. چون ابعاد مختلفی دارد و نمی شود یک بعدی به آن نگاه کرد. از
این جمله بر می آید که جناب وزیر به اهمیت موضوع ممیزی واقف است که برای حکم کلی و
قطعی خود تبصره نه چندان معتبری آورده است . اما با توجه به اینکه ایشان در همین
گفتگو بارها بر بی اطلاعی خود از فضای فرهنگی جامعه تاکید کرده است بهتر بود با کمی
تحمل وارد دفتر کار خود در بهارستان میشد، مشاورین و معاونینش را انتخاب می کرد ،
بعد طی جلسه ای از مقدمات چنین طرح جنجالی سر در می آورد، آن وقت تن به پاسخ گویی
به سؤالات تخصصی تر خبرنگاران می داد. طرح چنین مسئله ای از سوی وزیر این فکر را به
اذهان متبادر می کند که وزارت ارشاد قصد تساهل در امر ممیزی دارد. امری که به عنوان
دیده بانی فرهنگی، شرط عقلی در فرهنگ سازی یک جامعه است. در حالی که وزیر ارشاد در
همین مصاحبه و هم در سخنرانی های دیگر به دقت خود بر پاسبانی از حدود فرهنگ انقلابی
و اسلامی تاکید کرده است. اما رسانه های معاند و مغرض چشم بر این بخش از گفتار وی
می بندند و آن را نشنیده می گیرند. در این مصاحبه آمده است: اکثریت جامعه ما
خواستههایی دارد که مبتنی بر ارزشهای انقلاب و اسلام است. کسانی هستند که اصلا
حاضر نیستند این ارزشها را احترام بگذارند و می گویند باید آزادی بیان باشد... این
نمی شود. وی در جلسه ی دیگری با حضور اهالی فرهنگ صراحتا بیان داشت: ممیزی حق
حاکمیت است. بسیاری از روشنفکران که با بی توجهی از جانب مردم روبهرو شده اند
تلاش میکنند با نزدیک کردن خود به دولت جدید به اغراض وامانده ی خود دست یابند .
برائت از این جماعت و میدان ندادن به جولان آنها در عرصه فرهنگ و هنر فریضه ای است
که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی لحظه ای از آن غافل نماند. در این مسیر تدبیر و
برنامه ریزی بر اساس آرمان های انقلابی و قوانین جمهوری اسلامی و پرهیز و دوری از
جوزدگی رسانه ای روشنفکرانه چاره ساز خواهد بود.
|
|
|
فاضل نظری همراه بسیار است، اما همدمی نیست مثل تمام غصه ها، این هم غمی
نیست
دلبسته اندوه دامنگیر خود باش از عالم غم دلرباتر عالمی نیست
کار بزرگ خویش را کوچک مپندار از دوست دشمن ساختن کار کمی نیست
چشمی
حقیقت بین کنار کعبه می گفت «انسان» فراوان است، اما «آدمی» نیست
در فکر
فتح قله قافم که آنجاست جایی که تا امروز برآن پرچمی نیست
|
|
|
پژمان کریمی ادبیات اصیل فارسی دو ویژگی بزرگ دارد: یک- قوت فنی دو-
اندیشه الهی نگاهی به آثار بزرگانی چون سعدی شیرازی، حافظ شیرازی، جلالالدین
مولوی، ناصرخسرو قبادیانی، نظامی گنجوی و... به روشنی و به خوبی وجود و در عین حال
آمیختگی دو ویژگی برشمرده را به رخ میکشد! از این روست که ادبیات اصیل فارسی،
گویی برای همه ادوار و اعصار پدید آمده است و گذشت زمان و دگرشدگی قرن و قرون،
«معاصر بودن» ادبیات اصیل فارسی را ضایع نمیکند. مخاطب یا خوانندهای که به
سراغ ادبیات اصیل فارسی میآید، هم از جلوهی خلاقانه و فنی اثر- خواه منظوم و خوان
منثور- لذت میبرد و هم دچار قرار و آرامش میشود. چون با اثری هنری روبه رو
میگردد که برآمده و ناشر معارف و آموزههای دینی (= اسلامی) و اشارات خاصی به وجود
و نظارت حضرت حق است. متاسفانه از اواخر حکومت قاجارها تا به امروز، برخی
جریانهای پدید آمده در صحنه ادبیات ایرانی، از مفهوم ادبیات اصیل فارسی به دور
افتادهاند. یعنی از ویژگی بزرگ «اندیشه الهی»! در نتیجه ما با نوعی از ادبیات
روبه روییم که در آن نام و یاد و آموزههای دینی، به چشم دل و نگاه نمینشیند.
با ادبیات مدعی و پر هیاهویی روبه روییم که شعر ادبیات اصیل ایرانی نیست! این
ادبیات تقلیدی و دین گریز، از سوی نشریات شبه روشنفکری در حال گسترش است. بانیان
و مبلغان این جریانها، در نشریات خود به راحتی از «دین» انتقاد میکنند و دستپخت
غیرمسئولانه و بیخواننده خود را نمود و مدرک روشنفکری، قرار میدهند. آنها در
راستای تاکید بر جریان غیراصیل فارسی، بر شکلگیری جریان ادبیات جعلی و تقلبی فارسی
همت دارند. ادبیاتی که: یک: قوت فنی ندارد! دو: اندیشه الهی ندارد! سه:
مروج بیدردی است! چهار: سراسر حدیث نفس است! این همان ادبیاتی است که عرق
ملی ندارد. غیرت دینی ندارد. نگاه کنید! هشت سال کشورمان درگیر جنگ تحمیلی بود!
سردمداران ادبیات جعلی و تقلبی، چه کردند؟ جز این بود که برای دفاع مقدس نگفتند و
ننوشتند و نسرودند و اگر گفتند و نوشتند و سرودند، جز سیاهنمایی و نقزدن و تردید
در معنای «دفاع مقدس» نبود و نیست! ادبیات جعلی و تقلبی امروز از نگاه غرب و
محافل جاسوسی پنهان نیست. در اغلب محافل شبه فرهنگی فرامرزها، منتسبان ادبیات جعلی،
دعوت میشوند، سخنران و داور! چرا؟ آیا جز این است که استراتژیستهای فرهنگی معاند،
در پی زدودن ریشه ادبیات اصیل فارسی هستند؟ آیا جز این است که برای ادبیات غنی
وفاخر و بیدارگر و اصیل و دین محور ما نقشهها دارند؟ بر آنم که امروز شاید،
بیشتر از گذشته باید نگران ادبیات اصیل فارسی باشیم! چون تکاپوی معاندان علیه
ادبیات اصیل بیشتر شده است! رسانههای معاند، سراسر در حرمت و ارجمندی، ادبیات جعلی
داد سخن میدهند! ادبیات اصیل فارسی، تپنده است، پربار است و قابل نادیده انگاشتن
نیست. هیچ جریانی نمیتواند ادبیات اصیل را از مردم ایران و علاقهمندانش بگیرد!
مسئله تنها یک چیز است: « ذائقه نسل جدید تغییر پیدا نکند! و نسلی که بدون داشتن
مجال آشنایی با ادبیات اصیل، در معرض ادبیات جعلی و تقلبی قرار بگیرند.» نگرانی
کوچکی نیست!
|
|