(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


یکشنبه 10 شهریور 1392 - شماره 20580

شعر
مجالهای کوتاه
با کاروان حله برفتم ز سیستان
گزارشی درباره وضعیت این روزهای سرود
تحقیر ترانه‌های تاثیرگذار
   


عبدالرحیم سعیدی راد
۱
صبح
عاشقی‌ست
که از کوچه‌باغ منتهی به نگاه تو
گذشته است
2
فرشتگان
در آسمان نگاهت چادر زده اند
که این‌گونه خواب‌هایم
سرشار از ترنّم ماهی‌هاست.
3
ابرها در خیابان راه می‌روند،
واژه‌هایم خیس می‌شوند
و"سبزقبا" یعنی
تولّد بهار!
4
همیشه باد آرزوها را می‌برد،
رؤیا‌ها را می‌خورد،
امروز ولی
عطر اردیبهشتی تو را آورد.
5
213 بار صدایت زدم
از حال رفتم
چشم که باز کردم
تو نبودی، امّا
پیشانی‌ام بوی بهار می‌داد.


 


فهیمه بافنده
«با کاروان حوله» عنوان طنز نوشته‌ای است از امید مهدی‌نژاد که به سفارش دفتر طنز حوزه هنری به چاپ رسیده است. نویسنده این مجموعه را در پنج بخش گردآوری نموده است که نخستین بخش آن با عنوان پرده اول/ محفل انس نام گرفته است. در این بخش نویسنده پنج شعر نامشخص را شرح و تفسیر (به طنز) نموده است و خود در مقدمه می‌گوید: «عالم شعر و ادبیات برای خودش عالمی است؛ سرشار از وزن و قافیه و واژه و تصویر و نقد و نظر و سکه و سفر وجشنواره و داور و خیلی چیزهای دیگر، حالا اینکه ما چه کار به این کارها داریم، خودش یک ماجرای دیگر است. شما هم لابد مثل ما خیلی روشنفکرهستید ومتوجهید که منتقد و شارح در پروسه خلق اثر هنری شرکت دارند و متن ادبی هم برای خودش یک متن باز است و طی هر خوانش، بازسرایی می‌شود و صرفا به همین دلیل، به شرح و تأویل چند شاهکار شعر وترانه و غیره معاصر پرداخته‌ایم و بسته به حالمان در پروسه خلق اثر هنری شرکت جسته‌ایم». در این بخش مهدی‌نژاد با تسلط وچیرگی قابل قبولی که بر زبان فارسی و شبکه آوایی ودستوری آن دارد، متنی پخته و دلنشین و در عین حال طربناک دارد که باعث می‌شود مخاطب متن را دنبال کند و باعث ملال وخستگی وی نیز نمی‌شود. در این میان به آموزه‌ها، شاخصه‌ها و اصول طنز نیز تا حدی پایبند بوده و مسایل وموضوعات اجتماعی که از معضلات اصلی جامعه امروز است را نیز به صورتی ملفوف و دلنشین در لابه‌لای طنزنوشته‌های خویش گنجانده است. بخش دوم این کتاب عنوان میان پرده اول/ همه چیزشناسی مرگ دارد که مؤلف پدیده رازناک مرگ را از منظر اندیشه فلاسفه غربی مورد کنکاش و تصرف ادبی خویش قرار داده است و به صورتی بسیار موجز و مختصر نکاتی طنزآمیز نیز بر اندیشه‌ها و نگاشته‌های فیلسوفانه ایشان افزوده است. سومین بخش این دفتر شامل پرده دوم/ فالنامه حافظ (بی‌معنی) است که شاید بخش اصلی و نقطه اوج طنزپردازی مهدی‌نژاد در این مجموعه باشد. در این بخش وی به شرح و تفسیر طنزآمیز سروده‌های عرفانی حافظ شیرازی پرداخته است و با قلم و بیانی بسیار مطایبه‌آمیز و سرشار از شور و طرب و خنده پنجره‌ای از نشاط و شادمانی را به روی مخاطب خویش می‌گشاید تا موجبات انبساط خاطر وی را فراهم سازد؛ که در این میان نیز در گوشه و کنار نوشته‌هایش اشاراتی لطیف و پنهانی به مسائل و مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز دارد. بخش بعدی این مجموعه میان پرده دوم/ یک انجمن ادبی است که مؤلف به معرفی «انجمن ادبی اخسیکتی» که ساخته و پرداخته ذهن خویش است می‌پردازد و در مورد مؤسسین انجمن، اساسنامه آن، شورای مرکزی انجمن و فعالیت‌های آن طنزپردازی می‌کند.
بخش پایانی این دفتر یعنی پرده سوم نیز عنوان کتاب‌سرا یافته است که شامل طنز نوشته‌هایی در مورد کتاب‌هایی است که هنوز به زیور چاپ آراسته نشده‌اند و در دست انتشار هستند.
نویسنده در این بخش بنا به ذوق و سلیقه شخصی خویش برای هر یک از این کتاب‌ها مضامین و معانی متفاوتی برگزیده است و با عناوینی طنزآمیز آن‌ها را به مخاطب خویش معرفی می‌کند.طنزنویسی و طنزسرایی کار هر نویسنده و شاعری نیست. این هنر علاوه بر استعداد نویسندگی و شاعری، و خوش‌فهمی وهوشیاری، ظرافت طبع می‌خواهد. نتیجه این ظرافت طبع را می‌توان در تاثیر آثار طنزآمیزی یافت که در عین سادگی موجبات انبساط خاطر خواننده را فراهم می‌سازد ونکته یا موضوع قابل توجهی را نیز برای خواننده روشن می‌کند. بازگو کردن معضلات و مشکلات فردی، اجتماعی و فرهنگی با قلم و بیانی عالمانه و جدی در حوزه علوم مختلف انسانی نقش مهمی در رفع این مشکلات دارد؛ اما در این میان علم اخلاق به عنوان یکی از ارکان اصولی و اساسی درحوزه ادبیات به این امر مهم می‌پردازد. از این منظر طنز به شکل عمومی، اصول اخلاقی را در سطح جامعه نمایان می‌سازد و از پیشرفت شکافت فرهنگی برخاسته از تعدیات اخلاقی جلوگیری می‌کند. لایه سطحی طنز برای مخاطب سرشار از اصطلاحات و تعبیرات فرح‌انگیز و نشاط‌آور است که باعث انبساط خاطر و لذت و فرح روانی او می‌گردد اما خواننده با کمی تأویل و درنگ در زوایا و لایه‌های عمیق‌تر آن، با عقاید انتقادی و اصول اخلاقی مطرح شده توسط مؤلف روبه‌رو می‌شود که دریچه‌ای از درک و شناخت را به روی او می‌گشاید. در تعریف طنز آمده است که طنز گرچه خنده‌آور است اما عبرت‌آموز و نارواستیز است. بنای طنز بر شوخی و خنده است اما نه خنده صرف شادمانی و نشاط بلکه گاه تلخ، جدی و دردناک همراه با سرزنش و کم و بیش زننده و نیش‌دار، که با ایجاد ترس و بیم، خطاکاران را به خطای خود متوجه می‌سازد ومعایب ونواقصی که درحیات اجتماعی پدید آمده است، برطرف می‌کند. با اندکی تأمل و بررسی در طنز نوشته‌های مهدی‌نژاد نیز درمی یابیم که وی نیز از این اصل ادبی در قضیه طنز غافل نمانده است و به خصوص در شرح وتفسیرهای اشعار حافظ اشاراتی لطیف و گاه تلخ و دردناک به معایب ونواقص اجتماعی جامعه امروز دارد و با قلمی شیوا و فصیح به این رسالت هنری خویش جامه عمل می‌پوشاند. به عنوان نمونه در شرح وتفسیر سروده‌های «مراد و نظر و کرم و صمد»، «حبس ابد در زندان کرمانشاه» و «دوران محکومیت» خلاقیت فکری و هنری شاعر نمودی آشکار یافته است. این نوع طنزپردازی گرچه خنده‌آور است اما عبرت‌آموز و نارواستیز است. به عبارت دیگر طنز نوعی تزکیه اجتماعی است و هدف آن اصلاح وتزکیه است نه ذم و قبح و مردم‌آزاری. این نوع خنده، خنده علاقه و دلسوزی است، ناراحت می‌کند اما ممنون می‌سازد و کسانی را که در معرض لغزش وخطا هستند به اندیشه و تفکر وامی‌دارد. به عنوان نمونه در قسمت پایانی این کتاب یعنی پرده سوم/ کتاب‌سرا نویسنده به تغییر و دگرگونی ارزش‌ها و مضامین اصیل در عرصه نویسندگی و رمان‌نویسی اشاره کرده است و با قلم طنز و انحرافات فکری و ارزشی در معیارشناسی و مضمون‌پردازی‌های رمان‌نویسی را بیان کرده است. مهدی‌نژاد در بخش پایانی این کتاب با معرفی 10 اثر به نام‌های طنز «تقصیر بابات بود»، «قنطره الاسفار فی شرح مسیره الابرار»، «باد حافظانه»، «رمان فرانو»، «در گذر از تصلب انگاره‌های پدیدارشناسانه» و... با واکاوی و بررسی منتقدانه این رمان‌های ساخته ذهن خویش، دریچه‌ای از عالم نویسندگی و مضمون‌پردازی و چاپ و نشر را به روی مخاطب گشوده است و تا حدودی خواننده را با چند و چون بعضی از رمان‌های نوظهور و موضوعات و محتوای آن‌ها آشنا می‌سازد. در پایان می‌توان گفت راز ماندگاری هر اثر ادبی پشتوانه فکری و اندیشه وتأملات هنرمند آفریننده‌ای است که در آن اثر نهفته شده است. هر چه اندیشه پخته‌تر، والاتر و صیقلی خورده‌تر باشد آن اثر ادبی دلنشین‌تر، جذاب‌تر وپرمخاطب‌تر خواهد بود. از این رو هرچه اندیشه دینی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی یک هنرمند صیقلی خورده‌تر و پخته‌تر وگسترده‌تر باشد، در اثر او نمود یافته و با مخاطب ارتباط بهتری می‌تواند داشته باشد. از طرفی هماهنگی وتناسب ایمان و آرمان‌ها در هنرمند، نویسنده و شاعر طنزپرداز باعث ماندگاری و مقبولیت اثر او خواهد شد و هر چه اطلاعات انسان‌شناسی، دین‌شناسی و جهان‌شناسی هنرمند طنزپرداز بیشتر باشد در کار خود توفیق بیشتری داشته و ارتباط سالم‌تر و مؤثرتری با مخاطب خود برقرار می‌کند.
تجربه تاریخی و اجتماعی هنرمند طنزپرداز در پیرامون مسائل جهانی و داخلی (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و...) از رموز موفقیت و برتری اثر طنز ادبی او خواهد شد. از آن جایی که طنز داروی تلخی است که با خاصیت عسل عرضه می‌شود و جوهره طنز انتقاد است، باید این تمرکز بر نقاط ضعف به شیوه‌ای ادبی و مبتکرانه در جهت تقویت نقاط قوت و رفع کاستی‌ها و کمبودها صورت بگیرد و خود این انتقاد و نقد خدشه‌ای بر ارزش‌ها و مبانی شناخته شده و تعریف شده در جامعه وارد نسازد بلکه مبین و معرف بایدها و نبایدها و هنجارهای فردی و اجتماعی باشد تا به عنوان عامل تاثیرگذار ادبی- فرهنگی نقش سازنده خود را به خوبی ایفا نماید و در خدمت رشد و تعالی و برپایی جامعه انسانی و اخلاقیات حاکم بر جامعه گام مؤثری بردارد.

 


میلاد حسینی
هیچ‌کس و هیچ‌کجا در این کره خاکی نیست که طعم یکدلی را هنگام شنیدن سرود نچشیده باشد. سرود همیشه یاور آدم‌ها در لحظه‌های بحران اجتماعی و دشواری‌های ناخواسته روزگار بوده است. یکی از آخرین تاثیرات سرود در کشور ما، دوران افتخارآفرین دفاع مقدس بود که توانست علاوه بر تهییج رزمندگان اسلام، مردم را پشت جبهه‌ها امیدوار و سینه‌ستبر نگاه می‌داشت. اما این روزها که از هر سو مورد تهاجمات نرم هستیم، چرا سرود آن طور که باید با ترانه‌های ماندگارش حضور جدی و چشمگیر ندارد؟ در این باره به سراغ محمد گلریز خواننده سرودهای ماندگار انقلابی، حسین دلاور مدیر خانه سرود جمهوری اسلامی ایران و شهروز حقی آهنگساز رفته‌ایم تا ضعف‌ها و نقص‌های این موضوع را به صورت کارشناسی پیگیری کنیم.
تبلیغات مسموم خارجی‌ها
محمد گلریز خواننده انقلابی معتقد است که تمام مسئولان بلندپایه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ژانر موسیقایی سرود را بسیار می‌پسندند اما اینکه چرا سرود جایگاه مناسبی در حال حاضر ندارد، می‌گوید: وضعیت امروز سرود در کشور ما به خاطر تبلیغات مسمومی است که خارجی‌ها درباره این نوع موسیقی کرده‌اند. از سوی دیگر ما نیز سرمایه‌گذاری مناسبی نکرده‌ایم و این دو دست به دست هم داده‌اند تا سرود نقش تاریخی‌اش را این روزها بازی نکند.
وی درباره نوع نگاه اهالی موسیقی به این ژانر موسیقایی بر این باور است که آنهایی که دلسوز موسیقی فاخر و ارزشی باشند سرود را عاشقانه دوست دارند اما مشکل اینجاست که برای تولید کار، حمایت نمی‌شوند. این عدم حمایت سبب شده است که موسیقی مبتذل و بی‌محتوا با حمایت‌های خارجی میدان‌دار شوند و حتی برخی هنرمندان هم به صورت ناخواسته وارد این عرصه بشوند.
به گفته دبیر پنجمین جشنواره موسیقی مقاومت؛ مردم ما موسیقی ارزشی را دوست دارند و شاهد ماجرا، خانواده‌هایی هستند که تا قبل از انقلاب به آثار موسیقی گوش نمی‌دادند اما حالا از طرفداران نوعی از موسیقی هستند که دارای محتوای ارزشی است.
بی‌تفاوتی تلویزیون به تاثیرگذارترین نوع موسیقایی
اما شهروز حقی آهنگساز جوان سرود برخلاف گلریز معتقد است که سرود در میان هنرمندان و مسئولان جدی گرفته نمی‌شود چرا که خاستگاه این نوع موسیقی بیشتر، پایگاه‌های مساجد، مدارس و پادگان‌هاست بنابراین نگاه مسئولان و برخی از هنرمندان، نگاهی غیرجدی به این نوع موسیقی است. بنابراین خلاقیت در این نوع موسیقی به حداقل می‌رسد. او یادآوری می‌کند بسیاری از آهنگسازان و موسیقدانان مطرح امروز کشور همچون فردین خلعتبری، بهزاد عبدی و علی لهراسبی کسانی بودند که از بستر سرود آموزش و پرورش وارد موسیقی آکادمیک و روز شدند. بنابراین می‌توان گفت که موسیقی ژانر سطح پایینی نیست بلکه برخلاف تصور، موسیقی‌هایی که امروز تحت عنوان پاپ بسیار جدی گرفته می‌شوند مسیر کوتاهی برای رسیدن به سطح حرفه‌ای طی می‌کنند. این آهنگساز که اثر او با عنوان سرود مقاومت در افتتاحیه جشنواره موسیقی مقاومت توسط 200 نفر در صحن مطهر امام خمینی(ره) اجرا شد، می‌افزایدکه سرود جایگاه خاصی دارد ما هیچ‌گاه نباید توقع داشته باشیم که در ضبط صوت ماشین‌ها این نوع موسیقی را بشنویم. مفاهیم سرود، متعالی است و طبیعی است که جای آن در مراسم‌ها خواهد بود. اما رسانه ملی متاسفانه برخلاف دوران دهه شصت پخش این نوع موسیقی را کنار گذاشت و اکنون ما شاهد کمرنگ شدن حضور آن در جامعه شده‌ایم.
تاثیر انقلاب بر سرود و تاثیر سرود بر انقلاب
از سوی دیگر حسین دلاوری مدیر خانه سرود انقلاب اسلامی گلایه‌های زیادی را در مورد جدی نگرفتن سرود دارد. به گفته او؛ ما هر جا رسیدیم این گلایه‌ها را کردیم که بسیاری از متولیان فرهنگی پتانسیل و ظرفیت سرود پی نبرده‌اند و همه چیز را در مباحث آکادمیک می‌بینند. اما از این نکته غافل هستند که سرود تاثیرگذارتر از آثار به اصطلاح آکادمیک مفاهیم را منتقل می‌کند. مگر غیر از این است که سرود نشاط و امید و سلحشوری ایجاد کند؟ او همچنین اضافه می‌کند: اسناد حاکی از آن است که هم انقلاب بر سرود و هم سرود بر انقلاب سهم عمده‌ای داشته است. از طرف دیگر بیشترین نقش در تهییج و ایجاد نشاط در دوران دفاع مقدس را سرود ایفا کرد. چرا ما این نوع هنر را که برادری‌اش را به نظام ثابت کرده است، کنار گذاشتیم؟ مگر امروز جنگ نرم نیست؟ زمانی که سرود در جنگ سخت جایگاه خوبی داشت چرا در جنگ نرم نادیده‌اش گرفته‌ایم؟
دلاوری، قائم به سلیقه و قائم به شخص بودن سیاست‌گذاری‌ها را دو آفتی می‌داند که سرود را به این روز دچار کرده است. بسیاری از کسانی که فعالیت می‌کنند از ضعف امکانات رنج می‌برند. بستر حضور اینها را هم در نهایت فراهم کند. امروز به دنبال این باشیم که سرود را ببریم دوباره به اجتماع. وقتی به این نوع موسیقی بها داده شود اذهان عمومی نیز آن را مطالبه خواهند کرد.

 


(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10