(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


سه شنبه 09 مهر 1392 - شماره 20605

سلامتی در گرو تغذیه
اقتصاد مقاومتی ، ریاضیات و تحلیل
واردات 150 هزار تن گوشت یا نابودی 300 هزار شغل سنتی و صنعتی
   


تقریباً تمام کشورهای جهان با مشکل مواد غذایی صنعتی روبه‌رو هستند. افزایش شتاب فعالیت های روزمره، نیازمند دسترسی به مواد غذایی سریع و آماده است و این سبک مواد غذایی هم دردسرهای خودش را برایمان به ارمغان آورده است.
مطالعات انجام شده نشان می‌دهد، قرار گرفتن در معرض طبقه خاصی از مواد شیمیایی که به آنها مختل‌کنندگان غدد داخلی گفته می‌شود، می‌تواند در روند طبیعی بلوغ اختلال ایجاد کند. این مواد در محصولاتی که در زندگی روزمره استفاده می‌شوند، مثل بطری‌های نوشابه، غذاهای بسته‌بندی شده و لوازم آرایشی وجود دارد.
درست است که سبک زندگی ما نوع تغذیه ما را تعیین می‌کند اما هر چقدر هم که زندگی پرجنب و جوشی داشته باشیم، نباید سلامتی‌مان را برایش قربانی کنیم.
به تازگی بررسی‌ها نشان داده که مواد غذایی صنعتی، مختل‌کننده غدد داخلی است و ساختار شیمیایی بدنمان را با تغییر کارکرد هورمون‌ها عوض می‌کند. هورمون‌هایی که به بدنمان دستور می‌دهند، چگونه رشد یا رفتار کند. اگرچه پرسش‌های بسیاری در ارتباط با تهدیدات بالقوه‌ای که این مواد شیمیایی متوجه سلامتی ما می‌کنند مطرح شده است، اما مطالعات بسیاری که در سال‌های اخیر روی انسان‌ها و حیوانات انجام شده، نشان‌دهنده تأثیرات قابل توجه و غالباً منفی برروی سلامت، تکامل باروری و در طول زمان خطر ابتلا به سرطان و سایر امراض است. مثلاً یک مختل‌کننده غدد داخلی می‌تواند استروژن طبیعی یک زن باردار را تقلید کند و روند تکامل جنین را تغییر دهد که به مرور در رفتار پرخاش‌گرانه فرزند نقش دارد.
تأثیرات مختل‌کننده غذاهای صنعتی
مواد غذائی به راحتی از طریق افرادی که تهیه، آماده‌سازی، توزیع و عرضه آنها را به عهده دارند به انواع باکتریها مثل استافیلوکوک‌ها و استرپتوکوکها آلوده می‌شوند. مهم ترین مواد غذائی حساس به باکتریهایی مثل استافیلوکوک عبارتند از غذاهای گوشتی، شیر و فرآورده‌های آن، تخم‌مرغ و فرآورده‌های حاوی تخم‌مرغ مثل انواع کیک‌ها.
باکتری‌‌های بی‌هوازی مثل بوتولینوم در قوطی‌های کنسروی که محیط بی‌هوازی دارند تولید سمی به نام بوتولیسم می‌کنند که کشنده است. بوتولیسم غذایی یک مسمومیت شدید است که در اثر خوردن سم بوتولیسم با غذا به وجود می‌آید. بیماری با نشانه‌های ضایعات حاد و دو طرف اعصاب جمجمه و ضعف یا فلج آنها ظاهر می‌شود. مشکل بینایی (تار بینی یا دو بینی)، اشکال در بلع و خشکی دهان اولین شکایتهای بیمار است و بهبودی ممکن است برای ماه‌ها طول بکشد.
مقدار بسیار کمی از این سم قادر است بیماری را ایجاد کند. سم در غذاهای تهیه شده غیربهداشتی، در قوطی‌های کنسرو، در غذاهایی که حالت اسیدی و یا قلیایی کمی دارند و در غذاهای پاستوریزه شده‌ای که حرارت کمی می‌بینند و در یخچال نگهداری نمی‌شوند، به خصوص آنهایی که در بسته‌بندی‌های تخلیه شده از هوا تهیه می‌شوند، ایجاد می‌شود.
سم بوتولیسم در حرارت جوش از بین می‌رود ولی برای کشتن هاگهای باسیل حرارت بیشتری لازم است که بسیاری از عرضه‌کنندگان این مواد غذایی به آن توجهی ندارند.
بررسی‌های جدید نشان داده است که بعضی از محصولات کنسرو کشاورزی، که در گذشته تصور می‌شد کنسرو خانگی آن به دلیل داشتن اسیدیته بالا خالی از خطر بوده و کلستریدیم نمی‌تواند در آن رشد کند، صحیح نبوده و این نوع محصولات غذایی چندان هم بی‌خطر نیستند.
هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند از تأثیرات مختل‌کننده غذاهای صنعتی اجتناب کند. اما با آگاهی دادن و نظارت مستمر می‌توان گسترش آن را کنترل کرد. در جهانی که مواد سمی از طریق غذا خوردن، کار کردن و بازی کردن مرتبا بر ما تأثیر می‌گذارند. پژوهش‌های تازه نشان می‌دهند، میزان تحمل بدن در مقابل مواد شیمیایی صنعتی، متأثر از ژنتیک، سبک زندگی و جنسیت هم هست. در واقع پیامدهای این تأثیرپذیری با نژاد و شرایط اجتماعی- اقتصادی مرتبط است که ما تازه شروع به درک آنها کرده‌ایم.
ظهور بیماری‌های جدید عصبی
بعضی از باسیل های هوازی هم در خاک و مواد غذائی مانند گوشت، شیر، تخم‌مرغ و ادویه‌هایی که آلوده به گرد و غبار و خاک شده‌اند وجود دارند. انواع سس‌ها، کالباس، سیب‌زمینی و سبزی‌های پخته بیشتر در معرض آلودگی باسیل‌های هوازی قرار دارند و ایجاد مسمومیت با علائم اسهال و استفراغ می‌کنند. از آنجا که هوازی‌های مولد هاگ در خاک بوفور یافت می‌شوند قرار ندادن بشقاب‌ها و ظروف غذای بدون سرپوش در معرض گردوغبار یکی از موازینی است که رعایت آن موجب پیشگیری از بروز مسمومیت فوق خواهد شد.
انواع کپک‌ها و مخمرهایی که روی مواد غذائی مختلف رشد می‌کنند می‌توانند از خود مواد سمی ترشح کنند که برای انسان و حیوانات، سمی و مسموم کننده است. تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که سموم قارچی به‌ویژه آفلاتوکسین می‌توانند کم و بیش ایجاد مسمومیت‌های کبدی و یا در درازمدت ایجاد سرطان کبد نمایند. مواد غذایی با منشأ دامی هم مانند جگر، شیر و لبنیات حاصل از دام‌هایی که از علوفه و مواد غذائی کپک زده (مثل نان کپک زده) تغذیه می‌کند نیز به علت باقی ماندن سموم فوق در بدن آنها برای انسان خطرناک هستند.
تأثیر داروهای دامپزشکی در موادغذائی می‌تواند سرطان‌زا، آلرژی‌زا و مسموم‌کننده باشد. مثل آنتی‌بیوتیک‌ها و هورمون‌ها که به عنوان افزایش دهنده‌های رشد، وزن و بازدهی دام و طیور استفاده می‌شوند. فلزات سمی مثل جیوه که در فاضلابهای صنعتی وجود دارد و به رودخانه ریخته می شود موجب آلوده شدن ماهی‌ها می‌شود و با مصرف ماهی‌های آلوده در رستوران‌هایی که مدعی‌اند غذای تازه به ما می‌دهند، مسمومیت به صورت اختلالات گوارشی، اختلال در عملکرد کلیه‌ها و بیماری عصبی که گاهی منجر به مرگ و میر می‌شود بروز می‌کند.
سرد کردن از جمله روش‌هایی است که موجب جلوگیری از تکثیر میکروارگانیسم‌های بیماری‌زا و به تعویق انداختن فساد در مواد غذائی می‌شود. نکته حائز اهمیت این است که مدت زمان نگهداری مواد غذائی در یخچال برحسب شدت فسادپذیری آنها متفاوت است. مهم‌ترین این ویروس‌ها عبارتند از ویروس‌های هپاتیت A و E، نورواک و شبه نورواک که ویروس‌های هپاتیت A و E در شرایط انجماد مواد غذایی، سال‌ها می‌توانند زنده بمانند اما در حرارت 85 تا 95 درجه در مدت 1 دقیقه از بین می‌روند.
نورواک نام مدرسه‌ای در ایالت باواریا آلمان است که برای نخستین‌بار، در یک اپیدمی گاستروآنتریت نزد دانش‌آموزان مدرسه، ویروس عامل آن شناسایی و به‌نام مدرسه مذکور نامگذاری شده است. در سال 1988 غذاهای آماده‌ای که به دانش‌آموزان داده بودند، فاجعه‌ای رقم زد که در آن زمان عامل آن ناشناخته بود اما امروزه جزیی از هشدارهای غذاهای صنعتی است.
در دهه 1990 ظهور پریون‌ها یعنی عامل جنون گاوی اولین هشدار جدی به مردم در مورد غذاهای صنعتی بود. پریون از طریق مصرف گوشت گاوهای آلوده به سایر گاوها سرایت می‌کند و در مواردی مصرف گوشت و مغز گاوهای آلوده موجب ابتلاء انسان و مرگ شده است.
غذاهای صنعتی حاوی ترکیبات نگه‌دارنده‌ای هستند که در طولانی‌مدت به خصوص می‌توانند برای سلامت افراد آسیب‌پذیر مثل کودکان، زنان باردار و شیرده یا سالمندان یا افراد در معرض آلرژی‌های غذایی مضر باشند. در ضمن، چربی و نمک در غذاهای صنعتی بیشتر از غذاهای خانگی است.
از سوی دیگر در صنعت، تمام مواد غذایی در شرایط یکسانی پخته می شوند و حرارت بالای پاستوریزاسیون هم باعث می شود بیشتر ویتامین‌ها از بین بروند اما از نظر موادمعدنی، تفاوت بارزی میان غذاهای خانگی، محلی و صنعتی وجود ندارد.
فعایت‌های اجتماعی و بهداشتی در این زمینه، تلاشی پرمشقت برای خانواده‌های دارای درآمد پایین است، چرا که مغازه‌های واقع در محلات فقیر به سادگی قفسه‌هایشان را از مواد غذایی طبیعی و محصولات سازگار با محیط زیست پر نمی‌کنند.
خطرات شیمیایی را باید با انتخاب‌های فردی کاهش داد، اما این مواد را هرگز نمی‌توان به طور کلی از زندگی حذف کرد، به خصوص به این دلیل که قوانین زیست‌محیطی، در مورد کنترل یا نظارت مواد شیمیایی بالقوه خطرناک، بسیار سهل‌گیرانه هستند و در بسیاری از موارد به این صنایع اجازه داده‌اند خودشان بر کار خود نظارت کنند.
نقش تعیین‌کننده فرهنگ سازی تغذیه‌ای
هم‌اکنون کشورهای اتحادیه اروپا استفاده از برخی مواد نگه‌دارنده را در محصولات مخصوص کودکان مثل بطری شیر اطفال و بسیاری از مواد غذایی صنعتی منع کرده است.
محققان در کشورهای کره جنوبی و تایوان، تمهیدات پیشگیری جدی‌تری را پیشنهاد کرده‌اند، از جمله، کاستن از زمان قرار گرفتن در معرض آلودگی هوا و مواد سمی محلی و تشویق دسترسی به مواد غذایی سالم‌تر و برنامه‌های پیشگیری از چاقی برای خانواده‌های دارای درآمد پایین‌تر.
اما الگوهای مستند‌سازی شده از سبک زندگی، وضعیت اقتصادی و قرار گرفتن روزمره در معرض مواد شیمیایی، می‌تواند به جوامع کمک کند تا تصویر روشن‌تری از این امر پیدا کنند که آنها تمایل دارند در شیوه زندگی امروزین شان، چه سطحی از خطر را پذیرا باشند.
برای پیشگیری از بحران مواد غذایی صنعتی، مهم‌ترین و موثرترین عامل تغییر باورها و نگرش مردم نسبت به تغذیه است و این امر مهم ممکن نیست مگر با فرهنگ‌سازی صحیح تغذیه‌ای فرهنگ‌سازی تغذیه‌ای امری مشکل ولی قابل اجرااست.
در این ارتباط افزایش آگاهی تغذیه‌ای نوجوانان بسیار مهم است. باید آنها را با نیازهای تغذیه‌ای آشنا کرد خواص مواد غذایی مفید و ضروری و تاثیر آنها را در حفظ سلامتشان یادآور شد تا در مورد مضرات و زیان‌های استفاده از غذاها و میان وعده‌های فاقد ارزش تغذیه‌ای آگاهی صحیح داشته باشند.
نقش تعیین‌کننده و موثر سیاستگاران را در فرهنگ‌سازی تغذیه‌ای هم نمی‌توان نادیده گرفت.
به عقیده کارشناسان، اگر برخی مواد غذایی مفید و ضروری برای سلامت انسان دارای قیمتی گران باشند یا دسترسی به آنها مشکل باشد، این مواد نمی‌تواند در الگوی غذایی خانواده گنجانده شود و اکثریت مردم جامعه از مصرف آنها محروم خواهند ماند.
بنابراین سیاستگذاران تغذیه‌ای با توجه به این مشکلات، انجام اقدامات لازم در مورد تولید بیشتر مواد دارای ارزش تغذیه‌ای بالا و نیز اختصاص یارانه به این قبیل مواد را باید در دستور کارشان قرار دهند.

 


افزایش هزینه های تولید شیر، خوراک دام و طلب دامداران از کارخانه های تولید مواد لبنی باعث شده تا توان اداره دامپروری ها از آنان ساقط شود.لذا آنان مجبورند دام‌های اصلاح شده خود را که اغلب وارداتی هستند به کشتارگاه‌ها بــفــرستند. از بین رفتن گاوهای شیرده دامـــداری‌ها به معنای از دست رفتن  سرمایه ملی کشور است، زیرا برای اصلاح و تربیت این گاوها زحمات فراوانی کشیده شده است.
از طرفی دلال ها و بازاریاب‌های واردات گوشت با شایعه پراکنی های متعدد نسبت به بیماری دام های ایرانی اقدام به توزیع گوشت منجمد می‌کنند که این امر موجب شده تا فشارهای بیشتری بر بخش تولید دام در کشور وارد شود. این در حالی است که قیمت گوشت همواره در حال افزایش است اما دلال ها ی این بازار با قیمت های نازل اقدام به خرید گوشت از دامداران می کنند که این متاسفانه ورشکستگی دامداران و نابودی دامپروری در کشور را رقم می زند.
حال به این ارقام توجه کنید:
- وزن هر لاشه گوشت 25کیلو است که 150هزار تن آن معادل 6میلیون لاشه است و این= با 6میلیون رأس دام زنده 50کیلویی
- برای نگهداری هر 100 رأس دام یک مالدار و چوبدار لازم است و این= با 120هزار شغل روستایی
- برای تأمین یک کیلو گوشت نیاز به 10 تا 12کیلو علوفه و کنستانتره هست و برای 150هزار تن گوشت تقریباً یک میلیون و پانصدهزار تن خوراک دام موردنیاز می‌باشد.
- نصف این خوراک، جو یا یونجه یا سبوس و... می‌باشد که برای تولیدش احتیاج به بیش از 150هزار هکتار کشت است و این= با 50هزار شغل کشاورزی
- برای حمل‌ونقل 1/5میلیون تن علوفه طی یک سال (365 روز) که 250 روزش روز کاری است با هر کامیون روزی 10 تن، برای 600 کامیون و 1500 قصاب (با روزی 7 ساعت کار و ذبح 16 رأس دام) برای قصابی 6میلیون دام نیاز است.
- با 6میلیون پوست گوسفند، هر پوست 5 جفت کفش چرمی 60 هزار تومانی یعنی 30میلیون جفت کفش چرمی تولید می شود که= با درآمد سالانه 1800میلیارد تومانی.
البته اگر 600میلیارد تومان آن صرف ورود تجهیزات چرم‌سازی به کشور شود و 1200میلیارد باقیمانده نیز تقسیم بر 12 ماه گردد، می‌توان یکصدهزار جوان را شاغل کرد و ماهی یک میلیون تومان به هر یک از آنها دستمزد داد. بعد از سه سال با ازدواج آنها و گذشت 5سال حداقل یکصدهزار نفر به جمعیت کشور افزوده خواهد شد که این خود 100هزار مسکن مهر حقیقی با تمام تجهیزات و زن و بچه به وجود می‌آورد.
سود حاصله تا این زمان
- 120هزار شغل مالدار و چوبدار
- 100 هزار شغل کارگر کفاش
- 100هزار شغل (از تهیه علوفه و مسکن)
- 100هزار ازدواج و تولد 100هزار بچه مسلمان و برکات اجتماعی آن
- هر گوسفند 3درصد وزن خود خوراک دارد لذا برای 6 میلیون گوسفند، یک میلیون و 500هزارتن علوفه منهای گوشت تولیدی یک میلیون و 350هزار تن کود ارگانیک تولید می‌شود که اگر به هر درخت در سال 10 کیلو کود حیوانی بدهیم و هر هکتار باغ نیز 400 درخت داشته باشد در این صورت می‌توان به بیش از 330هزار هکتار باغ کود ارگانیک داد. کدام کارخانه روزی 3600 تا 4000 تن کود ارگانیک در کشور تولید می‌کند؟
- 6میلیون گوسفند، 6میلیون جگر و کله‌پاچه دارد که روده و پوست را هم می‌توان به آن اضافه کرد. حال اگر بهای جگر 30 هزار تومان، کله‌پاچه 20هزار تومان، روده 10هزار تومان و پوست خام 20هزار تومان باشد مجموعاً 80 هزار تومان یا معادل قیمت 100کیلو جو یا 120کیلو یونجه خشک می شود (مالدارها می‌دانند گوسفندی که 100کیلو جو بخورد چه خواهد شد). این خرج خوراکش مابقی همه‌اش سود. حال سوال این است با چه منطقی عده‌ای که در واردات کشور فعالیت می‌کنند به خودشان اجازه می‌دهند بدون حمایت از کار و سرمایه ایرانی بیش از 150هزار تن گوشت وارد کنند؟
- از طرفی 6میلیون دام که هر کدام 0/5کیلو پشم یا مو داشته باشد برابر با 3000تن است. از طرفی وزن پارچه یک قواره کت و شلوار مردانه اگر 2 کیلو باشد 5/1میلیون کت و شلواری پشمی قواره‌ای 200هزار تومان می‌شود و این یعنی سود 300میلیارد تومانی در صنایع نساجی کار در ضمن اگر برای تولید یک دست کت و شلوار یک روز کار لازم باشد 10 هزار شغل از بابت آن به وجود می آید .
آیا به این نتیجه نمی‌رسیم که شکستن محاصره اقتصادی با این اندیشه‌ها میسر است نه با فروش نفت خام؟
نتیجه تمامی این تحلیل‌ها
الف- جلوگیری از خروج یک میلیارد دلار صرف در واردات گوشت.
ب- ایجاد 300 هزار شغل
ج- توسعه صنایع نساجی
د- تولید یک میلیون و 350 هزار تا یک میلیون و 500 هزار تن کود ارگانیک و توسعه محصولات ارگانیک و فروش آنها
ر- توسعه‌های اجتماعی مثل ساخت مسکن و ازدواج و ازدیاد موالید و ماندن جوانان در روستاها و...
حال اگر برای هر اشتغال 30میلیون نیاز باشد(متوسط هزینه برای هر شغل 30 میلیون تومان است ) برای 300هزار شغل می‌شود 9000میلیارد. یعنی یک دهم همین پول را بدهید جو و مجانی بین مالدارها تقسیم کنید. آن وقت خواهید دید که چه رخ می‌دهد.
یا سود 15 درصدی سالیانه همین سرمایه را در سال بدهید جو و بین مالدارها تقسیم کنید ،ببینید چند تا شغل ایجاد می‌شود و چه رونقی برای دامپروری کشورمان ایجاد خواهد شد .
سید محمد هادی رضوی

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10