(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10


پنجشنبه 5 دی 1392 - شماره 20674

ضرورت آسيب شناسي سينماي ديني و ارزشي (بخش پاياني)
سينماي شبه روشنفکري غرب گرا و مديران فرهنگي چمدان به دست
   


ليلا کريمي

سينمايي که در آغاز براي سرگرمي انسان ها متولد شده بود امروز تبديل به يک سلاح فرهنگي تخريب گر نزد صاحبان کمپاني هاي يهودي و آمريکايي و اروپايي شده است .
سياستمداران آمريکايي با استفاده از اين صنعت براي تسلط بر افکار عمومي جهان استفاده مي کنند و هر روز هم بر پروژه هاي سلطه جويانه خود بر جهان به ويژه جهان اسلام بهره گرفته اند.
در دهه اخير جهان استکبار با توجه به ابزارها و تکنيک‌هاي تبليغاتي به يک تهاجم گسترده فرهنگي عليه دين اسلام دست زده است. شيوه ها و راهکارهاي آمريکا و غرب براي اسلام زدايي و اسلام ستيزي بسيار است. يکي از اين شيوه ها رويكرد جديد غرب در توليد فيلم هاي ضداسلامي و ضد ايراني با عنوان ديپلماسي شهروندي است .

بازوهاي فرهنگي دشمن با اهداف دين ستيزي
روزي نيست که شما از توليد و ساخت فيلم هايي با مضمون ضد ايراني و ضد اسلامي توسط غرب سخني نشنويد. درابتدا غرب از سينماگران و تهيه کنند گان خود براي ساخت فيلم هايي با موضوع دين گريزي و اسلام ستيزي بهره مي‌برد اما در پروژه اي به نام “ ديپلماسي شهروندي “ براي تاثيرپذيري مخاطب سعي در استفاده از بازوهاي فرهنگي در داخل کشورهاي مسلمان دارد؛ به طوري که از سينماگران کشورهاي اسلامي به خصوص ايران در جهت اهداف دين ستيزانه خود بهره مي برد.
بسياري از سياستمداران آمريکايي معتقدند که بايد با ساخت اين گونه فيلم ها، ارزش ها و فرهنگ کشورها را تغيير داد، به نحوي که آنان تغيير در فرهنگ خود را متوجه نشوند.
آمريکا با بهره گيري از اين ابزار و استفاده از نيروهاي سينماگر بومي کشورهاي مسلمان،استراتژي کلان خود را در قبال دين ستيزي و اسلام ستيزي پيش مي برند .

هدف از تخريب گزاره هاي ديني
سعيد کريمي منتقد سينما علت تخطئه و تخريب گزاره‌هاي ديني را اين گونه توضيح مي دهد : “ از پيامبر اسلام دو نقطه ثقل باقي مانده که هيچ کدام بدون هم معني ندارد. سلمان رشدي در آثارش گراهايي که مي دهد نقطه ثقل‌هاي اسلام را نشانه رفته است. حال امروز متوجه مي‌شويد که چرا جريان روشنفکري با گزاره هاي ديني مشکل دارد. بحث بر سر مسئله قصاص و مواردي ديگر نيست اين دستورالعمل ها به جهت پايه هاي تفکر اومانيستي که با دين مشکل دارد از يک جا است؛حال عامل آن خارجي و يا داخلي باشد. فرض را بر اين مي گذاريم جريان داخل عشق جشنواره‌هاي خارجي دارد اما نتيجه کار او با کسي که هدفمند از خارج از کشور جلو مي رود يکي است . “

سينماي روشنفکري ،جريان حاکم سينماي ايران
به گفته يکي از پژوهشگران سينما؛ سينماي روشنفکري با دوم خرداد 76 به جريان حاکم سينماي ايران تبديل شد.
کريمي پژوهشگر و منتقد سينما در اين خصوص مي‌گويد : “ به يکباره در دوم خرداد مسئله ساخت فيلم‌هايي با ماهيت نشانه گرفتن ارزش ها باب نشد بلکه بعد از انقلاب حرکت زير پوستي وجود داشت؛زماني که محمد خاتمي وزير ارشاد بود؛ در بخش بين الملل جشنواره کتاب ايران؛ کتاب “ بچه هاي نيمه شب “ اثر سلمان رشدي با ترجمه مهدي سحابي جايزه مي گيرد.( اين کتاب در عرصه بين‌المللي جايزه معروف کتاب بوکر را گرفته است.) در همان زمان سحابي در حال ترجمه کتاب آيات شيطاني سلمان رشدي بود. داستان فيلم “بچه هاي نيمه شب “ درباره فردي انگليسي است که ساختمان هايي به قيمت پاييني در اختيار يک خانواده مسلمان قرار مي دهد؛ فروشنده اين خانه ها شرطي براي خريدار دارد که حق تغيير دکور خانه را ندارند. در اين خانه وسايلي چون؛ ميز قمار ، بار مشروب خوري ، ميز پيانو ؛ زماني که خانواده مسلمان در اين فضا زندگي مي کنند مرد خانه مشروب خور و قمار باز و...شده است و در ابتداي فيلم اين خانواده بر روي مسايل ديني حساس است و در يک پروسه 10 يا 20 ساله دختر خانواده اهل ديسکو مي شود ، زن خانواده به مرد ديگري نظر دارد و همه اين موارد مخالف الگو هاي اسلامي است .”

فتواي امام (ره) و بذرهاي بيداري اسلامي
اين پژوهشگر سينما اظهار مي کند:” زماني که آيات سلمان رشدي منتشر شد عده اي از هنرمندان را آماده کرده بودند تا از موادي که در اين کتاب است آثار هنري در حوزه‌هاي ديگري خلق کنند اما فتواي امام راحل باعث عقب نشيني آنان شد. (به اذعان شبکه بي بي سي؛ فتواي اما م بحث نسل جهاد را مطرح کرد ) و امروز شاهديم امام خميني بذرهاي بيداري اسلامي را با فتواي خودشان کاشتند. “ بخشي ديگر از اين جريان براي حضور در جشنواره هاي غربي و تعريف و تمجيد گويي از آثاري که با سياست هاي غرب همراه است، رقم مي خورد. فيلم سازي که آثاري ضد ايراني و ضد ديني براي شرکت در جشنواره هاي غربي مي‌سازد تا درونيات ضد ارزشي غربيان را ارضا کند، خود به خود به عنوان بازوي فرهنگي دشمن در درون عمل کرده است .

تصوير اشتباه از ارزش هاي ديني در سينما
جمال شورجه از فيلمسازهاي فعال سينماي کشورمان از فيلمسازهاي جشنواره اي غرب سخن به ميان مي آورد و مي‌گويد : « بخشي از فيلمسازان مي خواهند فيلم هايشان را در نمايشگاه ها و اکران هاي خصوصي خارجي نمايش دهند و در نتيجه مطابق انديشه و سليقه و ديدگاه هاي آنان فيلم ها ساخته مي شود و پاره اي از فيلمسازان هم تفکرشان کاملا غربي است. به طور مثال در خصوص پاره اي از مباني فکري و اسلامي ما ايرانيان که متضاد با غرب است، مثلا در مورد«برزخ» تصور کنيد هاليوود تصويري از برزخ ارائه مي‌دهد در فيلم هايش و به صورت وسيعي در جوامع مختلف از جمله جامعه اسلامي توزيع شده است .» وي مي افزايد : “ دست اندرکاران هاليوود بر اساس ديدگاه مادي و ماترياليستي خودشان به مثلا برزخ مي پردازند و با نمادها و نشانه هاي دنيايي که روح مثل جسم انسان ها در دنيا وجود دارد که غذا مي خورد ،حرف مي زند و ... اين‌ها تصاوير ذهني آنان است که به ما هم قبولانده اند . پاره اي از فيلمسازان ما هم چون مطالعات ديني و اعتقادي و مذهبي ندارند و يا زحمت پژوهش و تحقيق را متحمل نمي شوند؛ همان تصاوير ذهني غرب را در فيلم ديني و اسلامي به خورد مخاطب ايراني مي دهند که اين دستاورد تصويرسازي غربي‌هاست و فيلم سازان ايراني که از خودشان پيش فرضي ندارند مجبورند از دستاوردهاي غرب استفاده کنند که اين مسئله را مي توانيد به خيلي از مسائل قضائي ، حقوقي، اجتماعي، تربيتي و... تعميم دهيد. “ کارگردان فيلم “?? روز” ادامه مي دهد : بخشي از فيلمسازان ما با هدف اقتصادي فيلمهايي اين گونه مي سازند و بخشي از آنان با هدف زير سوال بردن احکام اسلامي و ديني فيلم مي سازند. در تضعيف احکام و در نهايت دين و حکومت اسلامي اين فيلم ها را مي سازند که اين قشر خطرناک تر است چون برپايه سياست هاي ضد ديني است و در واقع فرمول ها و پازل هايي که غرب براي ما طراحي و ترسيم کرده است و خودشان (فيلم سازان ) يکي از نقش هاي آن پازل ها هستند که در زمين آنان بازي مي کنند. به نظر مي رسد که اين موارد را بايد از هم تفکيک کرد .”

از کوزه همان تراود که در اوست
محمد تقي فهيم منتقد سينما از جريان روشنفکري حرف به ميان مي آورد که آبشخورشان از غرب است و در ادامه مي گويد : “ از کوزه همان تراود که در اوست. وقتي از جريان روشنفکري حرف به ميان مي آيد طبعا آنها دغدغه‌هاي خودشان را دارند . فيلمسازان( در شکل قالب به فرد ) را رها کنيد و بودجه هم به آن ها بدهيد و نظارت درستي هم بر فيلم ها نباشد طبعا با دغدغه خودش فيلم مي سازد . سينماي ما اساسا در وجه غالبش بيشتر توسط جريانات شبه روشنفکري اداره مي شود پس بنابراين با نگاه و انديشه و انگيزه‌هاي سياسي خودشان فيلم مي سازند و در اين سوي ماجرا هر اتفاقي مي افتد . يعني ضعف در اين سوي ماجرا است و نخستين ضعف در کمبود نظارت هاي درست و کارشناسي است و عدم شناخت حتي کارشناسان ناظر از موضوع است و مشکل اصلي زماني است که حتي شوراها يا دستگاه هاي نظارتي هم داراي بينش عميق نسبت به حکم اسلامي مثلا « قصاص » نيستند . اساسا فيلم ها را درک نمي کنند و پروانه ساخت و نمايش مي دهند و از طرفي کمبود فيلمسازان متعهد مسلط به ابزار سينما وجود دارد .»
وي از يکي از احکام اسلامي چون قصاص که در سينما به آن در شکل عکسش پرداخته اند مي گويد و مي افزايد : “ اساسا قصاص را در وجه رسانه اي آن نتوانسته ايم به درستي به نمايش بگذاريم و تفاوت قصاص با اعدام در کجاي رسانه‌ها بر روي آن کار شده است ، يک از جاهايي که بايد در روي آن کارمي شد، سينما بود . “

سينماگران متعهد به ارزش هاي اسلامي به سينما ورود کنند
اين منتقد سينما در ادامه مي گويد : “ سينما توسط کساني اداره مي شود که خودشان با اين موضوع بيگانه بودند. مثلا در دنيا و خصوصا در آمريکا اعدام وجود دارد. اما اينجا از اين حکم قصاص سوء استفاده مي کنند و از آن به عنوان اعدام ضد حقوق بشر از طرف جريانات بيروني مطرح مي کنند و به عنوان يک موج در واقع به حرکت در آورده‌اند و حقيقتا در اين سو ضعف کارکرد و عملکرد در دستگاه هاي نظارتي وجود دارد. “
به گفته محمد تقي فهيم، فيلمسازان خود به خود به دنبال موجهاي بيروني حرکت مي کنند و به سمت آن چيزي مي روند که جاذبه ايجاد مي کند. به اين معني که تريبون‌هايي روي آن کار مي کنند و ايران را متهم به نقض حقوق بشر مي کنند . بنابراين کاري که بايد در سينما صورت بگيرد اين است که اگر بخواهيم يک سينما بکر و تازه و رو به جلو داشته باشيم بايد برخلاف جريان جهاني حرکت کنيم يعني فيلم هايي بسازيم که تصوير درستي از قصاص را نشان دهد و اين فيلم هاي داخل مي توانست در اين صورت تبديل به يک موج در مقابل موج جهاني شود اما الان به نوعي سينماي ما دنبال رو غرب شده است يعني به پيروي از جهان غرب اينجا هم همان پيروي صورت مي گيرد .” درحقيقت به هر کجاي دنيا بنگريم فرهنگ و هنر آن با ضابطه ها و خط قرمزهايي که ترسيم شده شکل مي گيرد. حتي هاليوود هم با بايد‌ها و نبايدهاي سياست گذاران و کمپاني هاي يهودي به توليد فيلم در چارچوب سياست هاي آنها دست مي زند . اما در ايران بعد از سي و اندي سال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هنوز نتوانسته يک مميزي درست براي فيلم ها اعمال کند .
پرويز شيخ طادي ؛ کارگردان و نويسنده فيلم “ روزهاي زندگي” درباره تعيين خط قرمز در حوزه هنرهاي نمايشي مي‌گويد: “ خط قرمزها شکل خاص خودش را دارد که نيازمند عقبه محکم علمي که همان علوم انساني و اسلامي است،مي‌باشد. زماني که به علوم الهي و انساني مسلط نيستيم بالطبع اگر خط قرمزي را معين کنيم سليقه اي خواهد بود يعني خيلي از استحکام استدلالي برخوردار نيستند . “

ظرف قوه مجريه براي گستره فرهنگ و هنر کوچک است
اين کارگردان در ادامه مي افزايد : “ مسئله بعدي اين است که متولي فرهنگ و هنر و انديشه اسلامي قوه مجريه است . قوه مجريه بنيادها و اصل و اساس آن بر متغيرها است. چرا !؟ چون دولت ها و وزراي آن تغيير مي کنند. بنابراين ضرورت هاي قوه مجريه هم در حال تغيير است که هم دستخوش جريانات خارجي ( ديپلماسي خارجي و جهاني )و هم دستخوش مسائل درون دولتي و داخلي است. لذا اين قوه وقتي متولي فرهنگ و انديشه هنر اسلامي در سطح کشور مي‌شود توان به ثبات رساندن اين جريان را ندارد. درواقع ظرف قوه مجريه براي گستره هنرو فرهنگ و انديشه اسلامي بسيار کوچک است و هر بار مي خواهد فرهنگ و هنر را به نفع ضروريات خودش به سمت و سويي ببرد و گاهي مي خواهد براي جهاني شدن هر اثري را وارد بازار کند و گاهي براي اينکه بخواهد خود را دولت دموکرات نشان دهد به گونه اي ديگر برنامه ريزي مي کند و... در صورتي که فرهنگ و هنر و انديشه اسلامي پايه هايش از ثبات برخوردار است و بر اساس ارزش هاي الهي بنا مي شود. “

عدم ثبات مديران چمدان بدست در حوزه فرهنگ
شيخ طادي با اشاره به اينکه ارزش هاي الهي با متغيرهاي قوه مجريه همسو و همخوان نيستند؛ ادامه مي‌دهد: “ برنامه ريزي در حوزه فرهنگ و هنر و انديشه اسلامي نيازمند برنامه ريزي دراز مدت بر اساس پايه هاي ارزشي الهي ثابت هستند و نبايد دستخوش متغيرهاي گوناگون سليقه اي و سياسي بشوند. بنابراين سينما و هنر در شکل کلي آن با هر دولتي به يک سمت گرايش و حرکت مي کند و يا اينکه رها است يعني سطح علمي و دانش مديران فرهنگي ما که مدام چمدان به دست دارند در اندازه اي نيست که بتوانند يک جريان با ثبات دراز مدت را به عنوان راهبرد فرهنگي کشور تعيين بکنند.در اين سطح وقتي قرار نمي گيرند سينما نهايتا تا حدودي کنترل مي شود و هدايتي صورت نمي گيرد.” به گفته کارگردان فيلم “شکارچي شنبه “ اگر فرهنگ و هنر و انديشه و نيروي انساني اين حوزه را يک انرژي هسته اي بگيريم، راکتوري نيست که بتواند از آنها بهره برداري کند .”
وي مي گويد : “ در واقع اگر سوخت هسته اي که داريم در راکتور قرار نگيرد و فعال نشود تا از آن انرژي گرفته شود؛ به‌درد نمي خورد. در حال حاضر دستگاه هايي که انديشه سازي براي فرهنگ و هنر مي کنند حکم آن راکتور را ندارند و توان راکتور شدن هم ندارند . چرا چون قوه مجريه مدام در حال تغيير است و بيشتر ضرورت هاي خود قوه را ديکته به حوزه فرهنگ کشور مي کند . در صورتي که برعکس است ما حوزه فرهنگ و انديشه و هنر اسلامي مان بايد از همه قوا مستقل باشد تا بتواند مستقلا فکر کند و دراز مدت بينديشد و ساير قوا را تحت تاثير خودش قرار دهد نه اينکه متاثر از جريانات ديگر شود .”

توليد فيلم از کانال کمپاني ها
جواد اردکاني هم از زاويه ديگر به سيستم ناقص مميزي در ايران اشاره مي کند و مي گويد : “معتقدم اين مميزي در حال حاضر، شايسته سيستم توليد فيلمي است که ماشاهد آن هستيم و با اين سيستم توليد فيلم که عنصر تهيه کننده را در آن خيلي ضعيف مي بينيم و کارکردي که در يک سيستم فيلم سازي يک تهيه کننده بايد داشته باشد اغلب بسياري از تهيه کنندگان ما فاقد آن هستند نتيجه اين است که مميزي ما هم چنين چيزي خواهد بود .معتقدم اگر روزي بخواهيم به سمت ساختاري که آخرين حلقه و قدم آن مميزي باشد، برويم؛مميزي متفاوتي بايد داشته باشيم. ابتدا بايد ساختار توليد فيلم را در کشور اصلاح کنيم يعني بايد به سمت توليد فيلم از کانال کمپاني هاي فيلم سازي که خيلي زياد هم نخواهد بود، برويم . کارگردان فيلم «شور شيرين» در ادامه مي افزايد: “ اين کمپاني هاي فيلمسازي خيلي از مسايل را در درون خودشان حل و فصل خواهند کرد و در حرکت خود کمپاني ها تعريف شده است و بسياري از مسئوليت هايي که الان بر دوش بخش دولتي است به کمپاني ها منتقل مي شود و از جمله نظارتي که بايستي در فرآيند توليد فيلم ايجاد شود. دولت فقط در اينجا سرمايه و منفعت را مديريت مي کند. “
به گفته وي ، هر کسي مدعي است که اين سيستم مميزي قابل دفاع است بنشينند دور ميز و توجيه کنند که آقا سيستم مميزي که در دوره جعفري جلوه در دولت نهم بود با سيستم مميزي دولت دهم به لحاظ اصول و قواعد چقدر قابل انطباق هستند و سيستم مميزي که در دولت حاضر اعمال مي شود چقدر منطبق با دولت قبلي است . اردکاني ابراز تاسف مي کند و مي افزايد :” متاسفانه نتيجه اين شده که يک سر درگمي براي فيلمسازان و تهيه‌کنندگان ايجاد کرده است و خلأها و حفره هاي بزرگي براي آناني که چه از داخل و چه از خارج خط مي گيرند و مي‌خواهند ضربه اي به پيکره اعتقادات مردم و اخلاق عمومي جامعه بزنند روزنه هاي سوءاستفاده باز شده است و مي توانند به راحتي اهدافشان را پيگيري کنند.”

گزارش روز

 

(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(12(صفحه(9(صفحه(4(صفحه (2.3.10