(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 22 شهريور 1388- شماره 19461
 

باشگاه فرانسه زندگينامه جمعي از رجال پهلوي65
ريشه هاي فتنه 10

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




باشگاه فرانسه زندگينامه جمعي از رجال پهلوي65

خسرواني به عنوان وزير كار به طور ويژه اي كارآيي نداشت. او اصول قانون كار را به اجرأ در نياورد و بعضي از مقامات او را مانعي در مقابل هر برنامه واقعگرايانه و با ارزش كه وضع كار را بهبود بخشد، مي دانند. در داخل وزارتخانه اش، او هر قسمت را كاملاً مي شناسد و نفوذ كاملي بر كليأ تصميماتي كه بر وزارتخانه اثر مي گذراند، اعمال مي كند. برنامه سهيم شدن كارگران در سود كارخانه، كه در سال 1962 به عنوان اصل ششم برنامه اصلاحات اعلام شد، هنوز هيچ گونه منافع واقعي براي كارگران در برنداشته است. وي شخص ماهري در استفاده از آن كليشه است، او دوست ندارد كه وارد مسائل جزئي شود.
عطأالله خسرواني، حدود 1916 در يك خانواده مشهور به شاهدوستي متولد شد. او در فرانسه و بلژيك تحصيل كرده، و از دانشگاه ليژ (LIEGE) مدرك فوق ليسانس در علوم اجتماعي دريافت داشته است. در 1941 وارد خدمت دولت شد، و در حدود سال 1946 به وزارت كار منتقل گرديد. در 1958 او به معاونت مدير و مديريت هيئت كنترل سازمان بيمه هاي اجتماعي كارگران ارتقأ يافت كه خود در ايجاد آن كمك كرده بود. او در 1959 به عنوان معاون دائمي وزير در وزارتخانه منصوب گرديد، كه به طور عمده از اين امر ناشي مي شد كه وي از هيچ سياست خاصي پيروي نمي كرد و بدين ترتيب وسيله دلخواهي براي جمشيد آموزگار، وزير كار وقت بود. همزمان با اين شغل او مديركل سازمان بيمه اجتماعي كارگران نيز بود، شغلي كه وي شخصاً به آن وابسته است. او ظاهراً، با قطع پاره اي حقوق هاي خيلي زياد در سازمان و ساختن دو درمانگاه درجه يك، كه در خاورميانه بهترين هستند، بازي خوبي به اجرا گذاشت. او در سال 1960 معاون وزير در امور پارلماني شد. خسرواني در اولين كابينأ علي اميني در 1196 به عنوان وزير كار وارد كابينه شد و اين منصب را در كابينأ دوم اميني، كابينه اميراسدالله علم ، كابينه منصور و هر دو كابينأ اميرعباس هويدا حفظ نموده است.
در زماني كه براي بار اول خسرواني وزير كار شد، اعتقاد براين بود كه وي پيرو حسن ارسنجاني، وزير كشاورزي وقت بوده است. او در توطئه قره ني (ولي الله قره ني كه در سال 1958 به علت برنامه ريزي توطئه عليه شاه زنداني شد) شركت داشت و توسط پليس تحت بازجويي قرار گرفت، ولي زنداني نشد. او زماني عضو جمعيت آزادي بود. خسرواني در كليأ موفقيت هاي ارسنجاني بدنبال وي بود و از شانس خوب وي بهره برداري نمود. او در جريان سقوط ارسنجاني در سال 1963 جان سالم بدر برد به هر حال، در حال حاضر وي بخت خود را با دولت جديد مي آزمايد. در ژوئيه 1968 خسرواني براي شوراي جديدالتأسيس اصلاحات اداري معرفي شد.
خسرواني داراي سه برادر است، همه آنها در ارتش يا دولت خدمت مي نمايند. او با يك زن فرانسوي ازدواج نموده است و يك پسر دارد. اعتقاد براين است كه پسر وي عقب افتاده است. خسرواني نماينده ايران در تعدادي از كنفرانس هاي بين المللي كار بوده است، او علاوه بر زبان مادري فارسي، فرانسه را عالي و كمي انگليسي صحبت مي كند. او در باشگاه فرانسه تهران فعال و به سفارت فرانسه خيلي نزديك است.
دسامبر 1968 - آذر 1347
خسروشاهي، كاظم - 1
كاظم خسروشاهي وزير بازرگاني
خيلي محرمانه
دكتر خسروشاهي، 55 ساله، هيچ گونه سابقه اي در خدمات دولتي ندارد. او از دانشگاه تهران دكتراي اقتصاد گرفته و بيش از سي سال به تجارت در ايران مشغول بوده است. تا زمان انتصاب وي در كابينه در
7 اوت 1977، او رئيس گروه صنعتي KBS بود كه لوازم آرايش، مواد دارويي، حشره كش ها و مواد غذايي توليد مي كرد. او همچنين عضو هيئت مديره اتاق بازرگاني، صنايع و معادن و اخيراً رئيس جمعيت مديريت ايران بود. او به اروپا و ايالات متحده سفر كرده است و انگليسي را عالي صحبت مي كند.
رابطين سفارت، خسروشاهي را با كفايت، سخت كوش و پيشرو يافته اند. او شخصاً از آزادي تجارت بين ايران و ايالات متحده حمايت مي كند. انتخاب وي در شغل وزارت با استقبال شايان مقامات بازرگاني مواجه گرديده است. در روز پس از انتصاب، وزير خسروشاهي در يك مصاحبأ مطبوعاتي اظهار داشت كه سياست هاي جديد كه رشد ثابت اقتصادي را تضمين مي كنند، به زودي اعلام خواهند شد.
10 اوت 1977 - 19/5/56
خسروشاهي، كاظم - 2
كاظم خسروشاهي وزير بازرگاني (از اوت 1977)
خيلي محرمانه
عنوان خطاب: آقاي وزير
كاظم خسروشاهي، با كفايت و سخت كوش، دوست نزديك نخست وزير، جمشيد آموزگار است. خسروشاهي سوابق خدمت دولتي ندارد و بيش از 30 سال است كه به تجارت مشغول مي باشد. موقعي كه وزير شد، كليأ شش معاون خود را تغيير داد و درگير كشمكش با كميسيون خدمت شهري شد. بنا به اظهار يك مقام ايراني، در حال حاضر وزارتخانه به طور قابل توجهي با از هم پاشيدگي سازماني روبرو است. خسروشاهي كه به شدت از محدوديت هاي بوركراتيك لطمه خورده، تاكنون دوبار استعفا داده است.
خسروشاهي با اعتقاد شديد به سيستم آزاد جهاني، مي خواهد بخش خصوصي را بيشتر در امور بازرگاني و پروژه هاي توسعه دولت درگير نمايد. او در پي كاهش مقررات دولتي و كنترل تجارت است، ولي با تكروي نيز مخالف است، هر چند او اذعان دارد كه مشكل مي توان آنها را از ميان برداشت. او حامي آزادي تجارت بين كشورش و ايالات متحده است.
خسروشاهي از دانشگاه تهران دكتراي اقتصاد دريافت داشته است. تا زمان انتصاب وي در كابينه، او رياست گروه صنعتي KBS را به عهده داشت كه توليدكننده لوازم آرايش، مواد دارويي، حشره كش و مواد غذايي است. او در هيئت مديره اتاق بازرگاني، صنايع و معادن و رياست انجمن مديريت ايران خدمت كرده است. خسروشاهي، حدود 65 ساله، به اروپا و ايالات متحده سفر نموده است. او انگليسي را به رواني صحبت مي كند.
11 ژوئيه 1978 - 20/4/57
خلعتبري، عباسعلي - 1
عباسعلي خلعتبري، وزير امورخارجه
خيلي محرمانه
خلعتبري كه در سپتامبر 1971 به عنوان وزير امورخارجه منصوب شد، قبلاً در سمت هاي معاون وزيرخارجه و معاون سياسي وزير خدمت كرده است (مشاغل رده 2 و 3 در وزارت خارجه).
خلعتبري، 52 ساله، داراي دكتراي حقوق از دانشگاه پاريس، جايي كه در علوم سياسي نيز كار كرده است، مي باشد.
خلعتبري از 2491 در برن، ورشو، واشنگتن و پاريس به عنوان ديپلمات كار كرده و به عنوان دبيركل پر سابقأ سنتو (67 - 1961) شهرت فراواني كسب كرده اما به واسطأ فعاليت ها و قضاوت هاي محدود آن سازمان هم آزرده و هم كمي سرخورده شده است.
از زماني كه وي وزير خارجه شده، براي ما به سهولت در همأ اوقات قابل دسترسي بوده است. او به عنوان فردي جدي، آرام و ديپلماتي محترم از نسل قديم شناخته شده است. علاوه بر عضويت در حزب ايران نوين، وي دوست قديمي شخصي هويدا است. هر چند براي پرسنل وزارتخارجه محبوب است، ولي بسياري احساس مي كنند كه كارآيي و نفوذ وزارتخانه از زمان تصدي وي در آنجا رو به كاهش نهاده است.
خلعتبري ازدواج كرده است و چهار فرزند دارد. او و همسرش، فرانسه و انگليسي صحبت مي كنند.
مي 1972 - ارديبهشت 1531

 



ريشه هاي فتنه 10

ب: مرحله رشد و آشكار شدن فتنه
فتنه مراحل خود را طي مي كند، مراحلي كه در طي آن قوّت مي گيرد، رشد مي كند و جا مي افتد و سپس ظهور و بروز پيدا مي كند.
به عنوان مثال، علي(ع)، بزرگترين فتنه را، حكومت بني اميه معرفي مي كند، حكومت بني اميه از زمان رسول خدا(ص) پايه ريزي شد، آن گاه كه ابوسفيان مزورانه اسلام آورد و تلاش كرد تا با لباس اسلام قدرت را به چنگ آورد، در حقيقت نطفأ فتنه بسته شد، و اين نطفه مراحل رشد خود را طي كرد و در زمان علي(ع) به ظهور رسيد، در زمان خلفأ اين نطفه رشد بيشتري يافت، استخوان بندي آن شكل گرفت و پيروان و طرفداران بسياري جمع نمود. فتنه درهنگام آشكار شدن، داراي قطب و محور است كه به واسطأ آن به حركت مي آيد. معاويه قطب فتنه و مدار سنگ آسياب فتنه است، معاويه است كه قوام و بقأ فتنه در اوست. پس هرگاه قطب و محور فتنه پيدا شد، آن محور بايستي كوبيده و نابود شود تا آسياب فتنه از خرد كردن انسانهاي جامعه باز ايستد.
علي(ع) در ادامأ خطبه مذكور مي فرمايد:
ثم يأت ي بعد ذل ك طال ع الف تنه الرجوف ، والقاص مه الزحوف ، فتز يغ قلوب بعد است قامه ا، و تض ل ر جال بعد سلامه ا، و تختل ف الا هوآء ع ند هجوم ها، و تلتب س الا رآء ع ند نجوم ها، من أشرف لها قصمته، و من سعي في ها حطمته، يتكادمون في ها تكادم الحمر ف ي العانه ، قد اضطرب معقود الحبل ، و عم ي وجه الا مر، تغ يض ف يهاالح كمه و تنط ق فيها الظلمه، و تدق أهل البدو ب م سحل ها، و ترضهم ب كلكل ها، يضيع في غبار ها الوحدان و يهل ك في طر يق ها الركيان، تر د ب مر القضأ، و تحلب عبيط الدمأ و تثل م منار الدين ، و تنقص عقد اليق ين ، يهرب م نها الأكياس، و يدبرها الأرجاس، م رعاد م براق، كاش فه عن ساقا، تقطع في ها الا رحام، و يفارق عليهاالا سلام.
پس از اين فتنه، فتنأ ديگري به وجود مي آيد كه به مراتب شكننده تر از آن است و با شتاب مي آيد. در اثر اين فتنه، دلهايي كه محكم و استوار بودند گرفتار انحراف مي شوند و مرداني پس از سلامت ايمان، منحرف مي گردند. با هجوم اين فتنه، تمايلات مردم تغيير مي كند و اعتقادات با هم مشتبه مي شوند و تشخيص صحيح از نادرست دشوار مي گردد. هر كه با آن مبارزه كند، او را در هم مي شكنند و هر كه بخواهد آن را خاموش كند او را نابود سازند. فتنه گران در ميان آن فتنه مثل دسته اي از گورخران وحشي، يكديگر را گاز مي گيرند!
در آن زمان، رشتأ دين از هم جدا شده و علايم راه راست، پنهان گرديده و چشمه حكمت (دانش با ايمان) خشك خواهد شد ولي ستمگران در آن فتنه، به سخن آيند و بيابان نشينان را با زنجير ستم بيازارند و با سينأ مركب ستم آنها را خرد كنند. انسانهاي تك رو نابود شوند و سواران در جلوگيري از آن هلاك شوند. آري، آن فتنه با سرنوشتي تلخ براي مردم وارد مي شود و خونهاي تازه اي را مي طلبد و به علايم دين خدا لطمه و ضربه وارد مي كند و پيمانها و عهدهاي استوار يقين را مي گسلد.
انسانهاي عاقل و فهميده از آن مي گريزند و افراد شرور و پليد نيز از آن در امان نمي مانند. اين فتنه با رعد و برق (پر سر و صدا) و بسيار پرشتاب است. در آن قطع رحم مي شود و مردم از دين مقدّس اسلام فاصله مي گيرند.
اگر اجازه داده شود كه فتنه مراحل خود را طي كند و بعد از ظهور علايم و نشانه هاي آن، با قاطعيت و شدّت جلوي گسترش و ادامه فتنه گرفته نشود، قطعاً فتنه وارد مراحل جديدي شده مسائل مطرح شده در خطبه علي(ع) تحقق خواهد يافت. با توجه به آنچه در صورت ادامه فتنه گريبان امت اسلام را خواهد گرفت بر همه دلسوزان، همه آنها كه به اسلام علاقه مندند و عزّت و شرف انساني و اسلامي را پاس مي دارند واجب است كه از فتنه و گسترش آن با شدّت و بي گذشت و سستي جلوگيري كنند، مگر وقتي فتنه به مراحل قوّت خود رسيد به كسي ترحّم مي كند؟
در حكومت بني اميه كه فتنأ بزرگ ناميده شد، در حكومتهاي جوري كه در مدت دوري امامت از ا عمال حاكميت الله، بر جامعأ مسلمين مسلّط شدند، در همين حكومت پهلوي مگر موارد فوق تحقق نيافت؟
مگر خواهشها مختلف و هر كس به دنبال خواهشها و آمال و آرزويي نبود؟
و تختل ف الا هواء ع ند هجوم ها.
مگر رأيها و انديشه ها در اين دورانها پوشيده و پنهان نبود؟ و كسي قدرت اظهار رأي نداشت؟ و اگر اظهار مي كرد غيرمستقيم يا غيرواقعي نبود؟
و تلتب س الا راء ع ند نجوم ها، نجوم = ظاهر شدن.
مگر آنها كه خواستند مقاومت كنند و فتنه را جلوگيري كنند به شكنجه گاهها و زندانها نيافتادند و كشته نشدند؟
و من سعي في ها حطمته، حطمه = شكست آن را
مگر مردم در اثر فشارهاي حكومت جبّار فتنه گر گرفتار اختلافات نبودند؟ و هر كس تلاش نمي كرد با انعكاس فشار و استبداد و سخت گيريهاي سيستم طاغوتي كه از بالا دست مي ديد به زيردست، شخصيّت له شدأ خود را احيأ كند؟
يتكاد مون في ها تكادم الحمر ف ي العانه
كدم = اثر، تكادم = گزيدن، حمر = خر
مگر عقدها و پيمانها سست نشد؟ خصوصاً انحطاط و ويرانگري و خرد كردن روستاييان و صحرانشينان و خصوصاً خونريزيها و كشتار پاكترين فرزندان امّت، و باز خصوصاً تحريف و انحراف دين به گونه اي كه اسلام از اين ديني كه به نام اسلام توسط اين حكومتها رواج مي يافت، متنفر نبود؟
امروز، ابرهاي فتنه در آسمان جمهوري اسلامي آشكار شده است، نشانه هاي مراحل اوّليه فتنه نمايان شده است. بايستي از هم امروز، كه فردا دير است، دقيقاً فتنه را شناخت و فتنه انگيزان را شناسايي كرد و ريشأ فتنه را در جامعه از بين برد. فتنه در مرحلأ پيدايش پنهان است، در عين اين كه حركت مي كند، به علت مراقبت شديد و احتياط و عدم قوّت سعي بسيار در پنهان ماندن آن مي شود، وقتي كه زمينه آماده شد ظهور مي كند. اين شرايط بستگي به موقعيت دارد و امكان دارد اين موقعيت توسط دشمن فراهم شود، چنانچه علي(ع) به يكي از خوارج به نام برج ابن مسهر هنگامي كه شعار لا حكم الاّ لله را سر داد فرمود:
«آوازت پنهان بود تا اين كه باطل فرياد كرد و تو آشكار شدي مانند آشكار شدن شاخ بز»(37)
مي بينيم كه زمينأ خروج بر امامت وجود داشته، اما پنهان بوده است و زماني كه با قوّت گرفتن باطل، امكان بروز مي يابد و جسارت پيدا مي كند آشكار مي شود و علناً خروج خود را اعلام مي دارد.
ريشه هاي فتنه
اين كه چرا انسانها به فتنه گري دست مي زنند بحثي است كه اگر با دقّت و درستي بررسي و ريشه يابي شود بسيار مؤثر خواهد بود، چه تا آن گاه كه ريشه هاي درد شناخته نشود درمان امكان نخواهد داشت. بايستي ضعفهايي كه در وجود آدمي سبب پيدايش و رشد فتنه پذيري و فتنه گري مي شود، شناخت و در رفع آنها و ايجاد نقاط قوّت تلاش كرد.
ضعفهايي كه اسباب رشد فتنه گري مي شود به شرح زيرند:
1- خواهشهاي نفساني
اي مردم، كه پيشامدهايي در انتظار شماست از قبيل رجعت و به عقب برگشتن كارهايتان (به عادات عصر جاهليت برگشتن) و پراكندگي اتصال و پيوندهايتان، و مسائل مربوط به معاش و معادتان و به كارگزاران پست و بي لياقت.
در اين موقع است كه مؤمن اگر زير ضربت شمشير قرار گيرد برايش آسانتر است تا يك درهم مال حلال به دست آورد. . . در اين زمان مردم بدون آن كه شرابي بنوشند مست مي شوند (به خاطر نعمت و ثروت زياد) و بدون آن كه نيازي به قسم باشد سوگند ياد مي كنند و بدون آن كه در تنگنا قرار گيرند دروغ مي گويند. . .
اي مردم مهار اين شتران را كه بارهاي سنگين گناهانتان را برداشته (نفس اماره و خواهشهاي آن) از دست خود رها كنيد (خواهشهاي نفساني را دور بريزيد) و ازاطراف رهبرتان پراكنده نشويد كه اگر چنين كنيد، خود به سرزنش خويش خواهيد نشست. خود را در آتش فتنه اي كه به استقبال آن رفته ايد (طليعه آن پيدا شده است) بدون فكر نيندازيد و از آن فتنه كناره گيري نكنيد تا بيايد و بگذرد. (47)
منشأ فتنه و فسادها پيروي از خواهشهاي نفساني و احكامي است كه برخلاف شرع ابداع گرديده و كتاب خدا با آنها مخالف است. (57)
خواهشهاي نفساني هيچ گاه توقف و سيري نخواهد داشت، انسان را هميشه به دنبال وضعيت بهتر رفاهي و دنيايي مي كشاند. آرزوها و اميال شهواني و خوشگذراني، زنجيروار انسان را به دنبال هم مي كشند و مانع استقلال و آزاد انديشيدن او مي شوند. قناعت و زهد كه در اسلام بسيار تأكيد شده است ونهج البلاغه داده هاي غني و سرشار از لطافت و معنا در اين باره دارد براي كنترل نفس است، نفس را قانع به آنچه لازم است مي كند و ازپرداختن به اعمالي كه خلاف شرع و مصالح جامعأ انساني است بازمي دارد، آشكار است كه انساني كه مي خواهد هرچه بيشتر به دست آورد چه ثمره مالي و چه قدرت و امكانات، مقام و شغل، بايستي براي به دست آوردن همأ آنها - كه قطعاً حق ّ او نيست و از سهم ساير مردم است - به انواع حيله ها و دسيسه ها و دروغها و تفسيرها دست بزند تا امكان گرفتن و به دست آوردن را بدون واكنشهاي شديد مردم داشته باشد و بتواند اقدام خود را توجيه كند.
زهد نگهدارندأ نفس است، در حالي كه بنابه فرمودأ امام خميني(ره)، اعدا عدو انسان نفس است.
امام علي(ع) در تشريح زهد مي فرمايد:
ايهالنّاس، الزهاده ق صر الا ءمل ، والشكر ع ندالنعم ، والورع ع ندالمحار م . (67)
اي مردم، زهد عبارتست از كوتاهي آرزو، شكر در نعمتها، و تقوي و دوري از حرامها و غيرمشروعها.
اين سه جملأ كوتاه درمان خواهشهاي نفساني است كه درون انسان را آلوده و آمادأ پرورش بذر فتنه مي كند.
آنها كه حرص و ولع براي هر چه بيشتر به دست آوردن دارند و از گناهان و حرامها دوري نمي كنند به هر آلودگي و هر خيانت و جنايتي دست مي زنند.
اين كه اين همه قرآن انسان رابه عدم ابديت دنيا، عدم وابستگي به دنيا مي خواند و پيامبر و معصومين: همگي انسانها را به هجرت از دنيا، و به آخرت دعوت مي كنند و عدم پايداري دنيا را گوشزد مي نمايند و آن را معبري و محل گذري مي دانند، به همين علت است كه عدم وابستگي، سبب عدم حرص و ولع مي شود و لذا زمينه هاي فتنه را در درون انسان كور مي كند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
37- نهج البلاغه، خطبه 381.
47- نهج البلاغه، خطبه 922.
57- نهج البلاغه، خطبه 05.
67- نهج البلاغه، خطبأ 081.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14