(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 22 شهريور 1388- شماره 19461
 

به بهانه پايان مجموعه تلويزيوني افسانه جومونگ چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند
جشنواره ونيز؛ اهرم فرهنگي فشار بر ايران
در نشست جايگاه مفاهيم قرآني در سينماي ايران مطرح شد نياز جامعه امروز به سينماي ديني
درباره فيلم «دل خون» به كارگرداني محمدرضا رحماني دغدغه اي اجتماعي با ايده اي جديد
يك وجب از آسمان در جشنواره منبر طلايي روسيه
ده نمكي و ساخت فيلم عاشورا
افشاي توطئه هاليوود عليه اسلام و تشيع در يك لوح فشرده
بررسي سينما و ادبيات دفاع مقدس در «سينما رسانه»



به بهانه پايان مجموعه تلويزيوني افسانه جومونگ چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند

آرش فهيم
مجموعه تلويزيوني «افسانه جومونگ» پس از پخش طولاني مدت از سيما، استقبال مردم و حواشي فراوان، بالاخره تمام شد. اما به نظر مي رسد اين پايان، بايد آغازي براي مسئولان و اهالي فرهنگ و رسانه در كشورمان باشد.
براي ما جومونگ هم يك درس عبرت و هم يك زنگ خطر بود.
هر چند عده اي دست به تفاسير اغراق آميز زدند و حتي كار به جايي رسيد كه اين سريال افسانه اي را صهيونيستي خواندند، يا عده اي ديگر با رويكردي روشنفكرانه آن را تحقير كردند و بهانه اي براي به رخ كشيدن طبع بلند و فرهيخته خود و سليقه به زعم آنها پايين مخاطب ايران يافتند. حتي اگر چنين برخوردهايي را هم قبول نداشته باشيم، واقعيت اين است كه جومونگ و امواج و حواشي آن را بايد جدي بگيريم. ولي به جاي برخوردهايي كه ذكر كردم بهتر است با تعمق و تأمل بيشتر به آن پرداخت. به خصوص كه اين اولين بار نيست كه آثار شرقي، رسانه ملي ما را فتح مي كنند و مي توان ليست بلندبالايي شامل اسامي چون «سال هاي دور از خانه»، «جواهري در قصر» و... را تهيه كرد. احتمالا آخرين بار نيز نخواهد بود.
درباره نظرات دوستان انديشمند كه معتقدند جومونگ صهيونيستي است، بايد گفت كه البته نمي توان منكر برخي شباهات بين ماجراهاي داستان اين سريال و برخي روايات توراتي و يهودي شد. اين كار طبيعي است و وجود اشتراك جومونگ با افسانه هاي صهيونيستي نتيجه جريان اشاعه و تبادل فرهنگي بين اقوام و ملل است. اما «افسانه جومونگ» بخشي از تاريخ كشور كره (جنوبي) را روايت مي كند؛ شخصيت محوري آن، مردي به نام جومونگ، پايه گذاري سلسله گوگوريو است. اين سلسله در دهه چهارم قبل از ميلاد مسيح بر آن كشور حكومت مي كرد.
داستان مربوط به زماني مي شود كه امپراتوري چين كشور كره را فتح و پادشاه آن را سرنگون كرده است.
تا اينكه جومونگ ظهور مي كند و با قهرماني هايش، كره را به كره اي ها برمي گرداند.
داستان مجموعه تلويزيوني «افسانه جومونگ» را چانگ هنگ و چوي وان كيو به طور مشترك نوشته اند و كارگرداني آن را لي جو به عهده داشت.
اين سريال سال 2005 ميلادي ساخته و در سال 2006 و 2007 از تلويزيون كره پخش شد.
اما آنچه باعث شده تا جومونگ را يك زنگ خطر براي خود بدانيم اين است كه كشور ما با اين همه غنا و سرمايه فرهنگي و توانمندي سينمايي، واردكننده يك اثر فرهنگي ايدئولوژيك از كشوري چون كره جنوبي شده است. يعني آنها توانسته اند با آميختن مفاهم و روايت هاي مختلف - از جمله بهره گيري از روايات صهيونيستي - و برخي زمينه هاي تاريخي، براي خودشان اسطوره سازي نمايند، به عبارتي كار كره اي ها در افسانه جومونگ، بازنمايي تاريخ نيست، بلكه بازسازي تاريخ به گونه اي است كه همه آدم ها در هر كجاي دنيا و با هر فرهنگي آن را بپذيرند.
كره اي ها مثل ما تاريخ و فرهنگ عظيم و پرافتخار ندارند، اما با استفاده از امكاني به نام تصوير و افسانه سازي، خلأهاي هويتي و تاريخي خود را پر مي كنند. با اين كارشان، هم خود را به دنيا بهتر معرفي مي كنند و هم باعث مي شوند كه نسل هاي آينده به خود و تاريخشان افتخار كنند. چون كره اي ها هم دريافته اند كه در نظام جهاني و شرايطي كه عده اي مي خواهند دنيا را به زور تبديل به يك دهكده نمايند و خود كدخداي آن باشند، عدم توجه به تاريخ، فرهنگ و هويت خطرناك خواهد بود. تفاوت ما با آن ها اين است كه آن ها براي تاريخ سازي به افسانه متوسل شده اند- به قول حافظ «چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند»- اما كشور ما نياز به اين گونه افسانه سازي ها ندارد.
اين بايد براي برنامه سازان كشور، نيز يك درس عبرت شود. چون تاريخ و فرهنگ ما داراي داستان هايي شيرين تر و پرفراز و نشيب تر از امثال جومونگ است و چنانچه به آن ها مراجعه و درباره شان فيلم و سريال بسازيم، قطعا موفق خواهند بود. يك نمونه اش، «يوسف پيامبر» است.
اين سريال با اين كه نقاط ضعفي هم داشت، اما به خاطر توجه به قصه گويي، ارائه مفاهيم عام انساني و اخلاقي و رجوع به متون ديني و آسماني، توانست تبديل به يكي از پربيننده ترين برنامه هاي تلويزيون، از ابتداي ورود اين جعبه جادويي به ايران تاكنون شود. به همين دلائل نيز توانسته، يك سفير شايسته براي كشورمان در ساير ملل باشد.
حال حساب كنيد اگر بتوانيم حداقل سالي يك «يوسف پيامبر» توليد كنيم، چه خواهد شد.
درباره تحقير ذائقه ايراني از سوي عده اي هم بايد گفت استقبال از افسانه جومونگ فارغ از اين كه سليقه عامه مردم در جامعه ما در چه سطحي قرار دارد، طبيعي است. درباره چرايي جذب مخاطب جومونگ، عوامل مختلفي را مي توان برشمرد. اما يكي از اين عوامل مهم، تكيه فيلم بر داستاني است كه درست نوشته شده است. يعني داستان آن ساده و سرراست است و فاقد پيچيدگي و فراز و نشيب هاي خاص و شبه هنري است. به طور كلي، انسان ذاتا به قصه علاقه مند است. هر چه عنصر قصه و درام، در يك روايت پررنگ تر باشد، در جذب مخاطب موفق تر است.
جومونگ از اين نظر يك نمونه است. چون در داستان اين سريال، تمام عواملي كه كشش لازم را ايجاد مي كند، رعايت شده است؛ سهل و روان است، تعليق دارد، شخصيت پردازي در آن انجام شده است. داراي قهرمان و ضدقهرمان است.
كنش ها و واكنش هاي آدم هاي فيلم با روحيه و كيفيت رواني همه انسان ها هماهنگ است و... وجود ماجراهاي رمانتيك و عاشقانه و همچنين اكشن و زد و خورد، آن هم بين دو قطب خير و شر قصه، مزيد بر علت شده است.
البته، اين نكات، دليل بر اين نيست كه افسانه جومونگ، از نظر ساختاري يك كار كامل ارزيابي مي شود. نه! جومونگ يك سريال طولاني است و خلق اين همه قسمت براي آن بي معني است و تنها اهداف تجاري و مادي، انگيزه اين افزايش شناخته مي شود. آدم ها در اين سريال سياه و سفيد هستند. عده اي خوبند و عده اي بد. در نبردهايشان نيز هميشه اين مسئله وجود دارد؛ صحنه هاي جنگي سريال تكراري است و معمولا اين خوب ها هستند كه پيروز مي شوند.
علاوه بر اين ضعف هاي ساختاري، افسانه جومونگ، از يك محتوا و ارزش درونمايه اي خاص و منحصر به فرد بي بهره است و تماشاگر خود را با تجربه اي تازه از زندگي آشنا نمي كند. چون اتفاقات آن بسيار سطحي و دم دستي هستند.
عوام الناس از تماشا يا شنيدن داستان هاي پيچيده كه نيازمند تمركز، دقت و تجزيه و تحليل است، روي گردان هستند.
برعكس، گرايش زيادي به اين نوع از داستان ها كه هم ساده و همه فهم هستند و هم جذاب دارند. البته اين يك نقطه ضعف براي عوام محسوب نمي شود. اما اگر يك اثري هنري، ادبي يا سينمايي، صرفا بخواهد به اين نوع ويژگي ها محدود شود، راه به خطا برده است. البته مجموعه هايي مثل «افسانه جومونگ» براي كشور مبدأ كه در اين مورد كره جنوبي است، مثبت ارزيابي مي شود. چون آن ها به وسيله چنين سريال هايي مي توانند تاريخ و فرهنگ خود را به دنيا معرفي كنند.
علاوه بر آن، چنين آثاري، زمينه ساز فعاليت شركت هاي اقتصادي هستند كه سفر بازيگر نقش جومونگ به ايران در قالب يك برنامه تبليغاتي تجاري، بخشي از اين زمينه سازي است.

 



جشنواره ونيز؛ اهرم فرهنگي فشار بر ايران

جشنواره فيلم ونيز هم تبديل به اهرمي براي فشار بر مقاومت و استقلال كشورمان شده است.
دولت هاي سلطه گر غربي كه از دخالت مستقيم در امور داخلي ايران به نتيجه اي نرسيده اند، اينك به دنبال راههايي براي دخالت غيرمستقيم در كشورمان هستند؛ جشنواره هاي فرهنگي و هنري، يكي از اين راههاست. پس از جشنواره فيلم مونترال در كانادا كه از جريان غربگرا و معرفي به نتايج انتخابات در ايران حمايت كرد، اين بار جشنواره فيلم ونيز در ايتاليا، پذيراي فيلم هايي غيرقانوني و زيرزميني از ايران است. آثاري كه با انگشت گذاشتن با برخي وقايع محدود در ايران، سعي در تعميم آن وقايع به كل كشور دارند.
«روزهاي سبز» به كارگرداني حنا مخملباف، «زنان بدون مردان» به كارگرداني شيرين نشاط و «تهرون» به كارگرداني نادر همايون، فيلم هايي هستند كه واقعيت هاي جامعه ايران را تحريف مي كنند. اين آثار نه براي مردم ايران، بلكه تنها براي جشنواره هاي خارجي دولتي و باب طبع آنها ساخته شده اند. به همين دليل هم آثاري ضد ايراني محسوب مي شوند. به عنوان مثال فيلم روزهاي سبز، با اهانت به اكثريت مردم ايران، اقليت معترض به نتايج انتخابات را اصل قرار داده است. در همين رابطه، شيرين نشاط و شبنم طلوعي، كارگردان و بازيگر فيلم زنان بدون مردان، در مصاحبه اي با شبكه بي بي سي عليه كشورمان صحبت كردند. شبنم طلوعي، در حالي كه لباس نيمه عريان بر تن داشت، خود را نماينده اكثريت مردم ايران معرفي كرد!
آن دسته از جشنواره هاي خارجي كه وابسته به دولت هاي جنگ طلب غربي هستند، با انتخاب اين نوع از فيلم ها و شبه هنرمندان از ايران، اهداف مختلفي را دنبال مي كنند. اين همايش ها، با اين كار خود، برخي از عناصر نزديك به خود را كه جايگاهي در فرهنگ و جامعه ايران ندارند را بزرگنمايي مي كنند و سعي در تبليغ آثار غيرقابل تامل آنها مي كنند. همچنين با نوع انتخاب و معرفي چنين آثاري به فيلمسازان جوان داخلي خط مي دهند كه براي راه يافتن به جشنواره هاي پرزرق و برق غربي، بايد مسير مشخصي را پي بگيرند. مسيري كه در خدمت حكومت هاي جنگ سالار غربي و بر ضد دولت مستقل و مردمي كشورمان است.
بدون شك تهاجم امپرياليسم فرهنگي عليه كشورمان در آغاز راه قرار دارد و جشنواره فيلم ونيز هم آخرين رويدادي نخواهد بود كه سياستي ضد ايراني را در پيش مي گيرد. در خبرها آمده است كه جشنواره تورنتو نيز قرار است فيلم «روزهاي سبز» را نمايش دهد. همان جشنواره اي كه امسال تبديل به پروپاگانداي صهيونيسم شده و اعتراض دهها هنرمند و روشنفكر غربي را نيز برانگيخته است.
با اين اوصاف، دستگاه فرهنگي و رسانه اي ما نيز نبايد منفعلانه برخورد كند و لازم است مقابله به مثل نمايد.

 



در نشست جايگاه مفاهيم قرآني در سينماي ايران مطرح شد نياز جامعه امروز به سينماي ديني

نشست «جايگاه مفاهيم ديني و قرآني در سينماي ديني» با حضور محسن علي اكبري (تهيه كننده) و جواد اردكاني (كارگردان) ازسوي خبرگزاري ايكنا در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم برگزارشد.
در ابتداي اين نشست علي اكبري در سخناني اظهار كرد: به عقيده من در زمان حال، سينما و تلويزيون مي تواند ابزار مناسبي براي اشاعه مفاهيم قرآني در بين تمامي اقشار سني باشد، چرا كه در دنياي امروز، رسانه هاي بصري توانسته اند تا حد زيادي فرهنگسازي را در جامعه ايفاگر باشند.
وي افزود: يكي از امتيازات فيلم ها در سينما و تلويزيون اين است كه از جذابيت هاي تصويري برخوردار هستند. البته فيلم قرآني ساختن تنها محدود به قصه هاي قرآني نيست، بلكه مي توان در قالب داستان هاي امروزي از مفاهيم موردنظر بهره برد.
اين تهيه كننده مثال زد: براي نمونه در سريال «نردبام آسمان» ما سعي كرديم نشان دهيم كه يك دانشمند ايراني چگونه توانسته به مدد قرآن پله هاي ترقي را بالا رود، به نحوي كه پس از گذشت 700 سال هنوز نام و علم وي پايدار است.
علي اكبري با اشاره به اينكه شرايط روزجهان ايجاب مي كند كه به روي كارهاي قرآني تمركز بيشتري شود، اظهاركرد: شرايط زمانه ايجاب مي كند كه ما قرآن را به جهانيان معرفي كنيم، هرچند مسير براي رسيدن به اين خواسته متفاوت است، اما درنهايت بايد مسيري پيموده شود كه هويت ملي و ديني ما به شكل فاخر به دنيا معرفي شود.
در ادامه اين نشست اردكاني نيز با تاكيد سخنان علي اكبري اضافه كرد: من معتقدم ما در سينما ژانري به نام سينماي قرآني نداريم، اما قرآن به دليل عمق و گستردگي معنايي كه دارد، مي تواند دستمايه بسياري از توليدات سينمايي قرارگيرد، حال درهر ژانري كه مي خواهد باشد. در ضمن اين گونه كارها مي تواند در جهت نزديكي اديان الهي قدم بردارد و به نوعي مفاهيم موردنظر را اشاعه دهد.
علي اكبري نيز در جواب به اين سؤال كه سرمايه گذاري تا چه حد در رونق سينماي قرآني نقش دارد، اعلام كرد: سرمايه گذاري درعرصه توليدات قرآني در سينما و تلويزيون درجايگاه دوم قرار دارد، زيرا شرط اصلي در ساخت چنين آثاري داشتن تفكر قرآني است، چون اگر اين ويژگي در بين مسئولان و هنرمندان ما فراهم باشد امكانات و سرمايه لازم نيز به دست خواهدآمد، البته در كنار بخش دولتي نهاد خصوصي نيز بايد درساخت چنين آثاري مشاركت داشته باشد.
وي در تكميل مطلب بالا تصريح كرد: يكي از معضلات اصلي ما در سينما اين است كه تمامي سرمايه گذاري ما درعرصه هنر هفتم توسط دولت تامين مي شود، درصورتي كه من معتقدم اين گونه نبايد باشد، چون سينماي حرفه اي عرصه اي است كه بايد بتواند مخارجش را خودش تامين كند.
در بخش ديگر از اين نشست اردكاني در جواب به اين سؤال كه ظاهرسازي در توليدات ديني سينماي ما تا چه حد ريشه دار است، توضيح داد: متاسفانه در بسياري از توليدات قرآني و ديني سينماي ما عمق و محتوا مورد توجه جدي قرار نمي گيرد و بيشتر در سطح ظاهر خلاصه مي شود، به نحوي كه ما در بسياري از توليدات سينمايي خود مي خواهيم به صرف آوردن يك آيه يا نشان دادن يك امامزاده يك كار قرآني توليد كنيم، امري كه به عقيده من هيچ نتيجه مثبتي به همراه نخواهد داشت.
وي ادامه داد: شبيه اين آفت را ما در سينماي سياسي خود نيز داريم، چرا كه در اين گونه سينما نيز در برخي مواقع به اندازه اي رو و شعاري ايده هاي خود را بيان مي كنيم كه سبب مي شود مخاطب به جاي تاثيرگذاري مثبت از آن فيلم بازخورد منفي بگيرد.
كارگردان فيلم «به كبودي ياس» در بخش ديگري از سخنان خود متذكر شد: از نظر من آن فاكتوري كه مي تواند قرآني يا ديني بودن يك فيلم را مشخص كند تاثيرگذاري آن اثر است، زيرا اگر فيلمي بتواند مخاطب را حتي بدون داشتن يك اشاره مستقيم به قرآن به سمت ارزش هاي انساني و ديني هدايت كند، آن اثر مسلماً قرآني خواهد بود.
وي براي اعتلاي سينماي قرآني پيشنهاد كرد: راه حل غني شدن سينماي ديني نيز اين است كه اين گونه توليدات از حمايت هاي فكري نهادهاي تحقيقاتي، حوزه هاي علميه و مدارس اسلامي برخوردار شود، البته رسيدن به خواست فوق نيز در گرو اين است كه مراكز مربوط تمايل بيشتري براي همكاري به سينما از خود نشان دهد.
در بخش ديگري از اين نشست، علي اكبري گفت: به عقيده من هر فيلمي كه به دنبال اشاعه مفاهيم انساني است، اثري قابل احترام به شمار مي رود، اما متاسفانه در كشور ما اين گونه باب شده كه تمامي توليدات سينماي هاليوود آثار بي ارزش هستند و تمامي توليدات ما از كيفيت شايسته برخوردارند، نگاه افراطي كه در نهايت ما را به سويي راهنمايي خواهد كرد كه هيچ نتيجه مثبتي در پي ندارد.
اين تهيه كننده افزود: حتي در قرآن نيز به وضوح اشاره شده كه راه رسيدن به سعادت، اعتدال است. براي نمونه مي توان به سريال «مريم مقدس» اشاره كرد كه با در پيش گرفتن اعتدال توانست در كشورهاي مسيحي نيز براي خود مخاطب كسب كند، چرا كه در سينماي جهان كمتر اثري توليد شده كه در آن حضرت مريم(س) محور اصلي داستان باشد.
وي در جواب به اين سؤال كه آيا در ساخت فيلمي قرآني درباره ديگر پيامبران الهي بايد به روي مشتركات بيشتر تمركز كرد يا اين كه موارد اختلاف را نيز بايد به تصوير كشيد، اظهار كرد: اديان ابراهيمي در اصول با هم مشترك هستند و در بسياري از فرامين نيز با هم نزديكي هايي دارند، هرچند كه نقاط اختلافي نيز وجود دارد، ولي اين مسئله سبب نمي شود كه سينما بخواهد با توليدات خود عامل اختلاف بين مخاطبان باشد.
در اين بخش از جلسه يكي از حاضران در جلسه از اردكاني سؤال كرد كه سينماي جهان با ساخت توليداتي چون «سنگسار ثريا ميم» سعي مي كند به چهره اسلام ضربه زند، شما اين رويكرد را در سينماي جهان چگونه ارزيابي مي كنيد. وي گفت: مسلماً يك غيرمسلمان وقتي درباره فرامين اسلامي فيلم مي سازد متناسب با سليقه شخصي خود به آن موضوع نگاه مي كند، ولي برخي از آثار هستند كه با اهداف خاص ساخته مي شوند. هرچند ما نيز در اين زمينه بي تقصير نيستيم، اگر مي توانستيم فرامين خود را به طرز شايسته اي به واسطه سينما معرفي كنيم ديگر چنين مسائلي روي نمي داد.
وي ادامه داد: البته فيلم فتنه نيز مي خواست به نوعي ديگر اهداف سازندگانش را پيش برد، اما مخاطبان آگاه سينما از هر دين و آييني، مي توانند به راحتي درك كنند كه چنين آثاري با اهداف خصمانه ساخته شده، بنابراين نبايد به چنين آثاري كه هيچ جايگاهي در هنر ندارد، اهميت داد.
اين فيلمساز متذكر شد: بايد توجه داشت كه راه مقابله باچنين توليداتي، فحش دادن نيست، چرا كه جواب لازم را در پي نخواهد داشت، بلكه كار فرهنگي را بايد متناسب با قواعد و قوانين خاص خودش پاسخ داد.
ديگر شركت كننده در اين جلسه از اردكاني سؤال كرد كه از سينماي ديني طي 30 سال گذشته زياد نام برده شده است، اما تا به امروز تعريفي واحد و مشخص از اين عنوان نداشته ايم، چرا اينگونه است؟
اردكاني جواب داد: دليل ضعفي كه شما بدان اشاره كرديد اين است كه سينماي ما هميشه به واسطه تعويض مديران دستخوش تغييرات بسيار شده، به نحوي كه در هر برهه از زمان يك معنا براي چنين آثاري در نظر گرفته مي شود، پس با وجود چنين فضايي نبايد توقع داشت كه ما از سينماي ديني معنايي درست داشته باشيم.
وي افزود: متاسفانه در سينماي ما باب شده كه اگر فيلمي ديني ساخته مي شود، حتماً بايد در آن امامزاده اي به تصوير كشيده شود، يا اينكه در آن شفا يا معجزه اي را شاهد باشيم، حتي در مواقعي متاسفانه برخي حرفه ها را هم به اسم ارزش در كارهاي خود جاي داده ايم، كه در نهايت موجب پايين آمدن كيفيت آثار مورد نظرمان شده است.
اين فيلمساز در بخش ديگري از سخنان خود به بحث اعتقاد در ساخت آثار ديني و قرآني اشاره كرد و گفت: سينماي ديني بدون داشتن سينماگر ديني بي معنا است، چرا كه حرف ديني در فيلم يك سينماگر، بايد نشأت گرفته از معرفت دروني يك سينماگر باشد تا بتواند تاثيرگذاري لازم را در پي داشته باشد.
علي اكبري در پايان اين جلسه تاكيد كرد: اگر مي بينيم برخي از آثار فاخر در سينماي ديني جهان از كيفيتي ممتاز برخوردار هستند، بدين دليل است كه از فيلمنامه قوي بهره مي برند، در كلامي ديگر بايدگفت: كه يك گروه خبره براي نگارش يك فيلم ديني در نظر گرفته مي شود، در صورتي كه سينماي ما باب شده كه فيلمنامه نويس به تنهايي بار معناي يك متن را بردوش كشد، امري كه موجب ضعف نوشتاري يك فيلم خواهد شد.

 



درباره فيلم «دل خون» به كارگرداني محمدرضا رحماني دغدغه اي اجتماعي با ايده اي جديد

آرين اميدوار
فيلم «دل خون» يك فيلم متفاوت و تراژديك است و مسئله اي اجتماعي را دستمايه داستان خود قرار داده است. محمدرضا رحماني كارگردان اين فيلم، در دومين فيلم بلند خود، گام بلندي برداشته است و موضوعي جديد و با قابليت روايي و مضموني بالا را برگزيده است؛ داستان فيلم درباره قاتلي است كه مي خواهد قلبش را اهدا كند.
فيلم داراي ايده خوبي است، اما اين ايده زياد بسط داده نشده است و به جاي آن به موضوعات فرعي كه مسائل عشقي داستان است، پروبال داده شده است.
«دل خون» فيلمي است كه اگرچه نمي توان آن را يك شاهكار سينمايي دانست، اما انصافا سطحي بالاتر از اكثر فيلم هاي سينماي ما دارد. به ويژه اين كه داراي دغدغه اي اجتماعي است و از اين رو جايگاهي بالاتر از يك فيلم صرفا سرگرم كننده دارد.
فيلم روايت ساده اي دارد، به طوري كه وارد كشمكش هاي پيچيده نمي شود. اين سادگي هم مثبت است و هم منفي. مثبت است چون رابطه مخاطب با آن سهل شده است. اما منفي هم هست، چون برخي از اتفاقات فيلم از قبل قابل پيش بيني هستند. گرچه در فيلم بازيگراني چون حامد بهداد، پوريا پورسرخ و الناز شاكردوست حضور دارند و اين بازيگران ممكن است اين ذهنيت را ايجاد كند كه با فيلمي گيشه اي و مدروز روبروييم. اما «دل خون» يك اثر غيركليشه اي است. البته شخصيت پردازي و ديالوگ هاي آن بوي تكرار مي دهند، اما داستان، موضوع و مضمون آن، كاملا بديع و جسارت آميز است.
فيلم «دل خون» برنده سيمرغ بلورين بهترين فيلم اول و دوم از بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر شد.
حرف هاي كارگردان و تهيه كننده
محمدرضا رحماني درباره نحوه شكل گيري اين فيلم گفت: در پي اعدام چند مجرم، سؤالي به ذهنم خطور كرد كه واقعا مسئله اعدام چه راهكار پيشگيرانه اي فراهم مي آورد. در كنار اين موضوع برخي مضامين مربوط به امنيت اجتماعي و مسائل فقهي و قانوني هم عامل ديگري شد كه در نهايت مرا بر آن داشت كه به اين مسئله بپردازم.
رحماني ادامه داد: پس از اين اتفاقها تا مدتها ذهن بنده درگير اين مسئله بود كه چرا بدن و جسمي كه خداوند آن را به امانت داده است اينگونه و در چنين مسيري تلف مي شود. من به شخصه مدتها بر روي اين مسئله فكر كردم تا در نهايت به ايده اهداي عضو رسيدم كه در زمان طرح، حتي براي مسئولان قوه قضاييه هم جالب بود. چرا كه چنين بحثي هيچگاه حتي در سطح بين المللي هم مطرح نشده بود. البته ناگفته نماند كه در برخي از كشورها سالهاست كه اعدام، عملي منسوخ محسوب مي شود.
كارگردان «دل خون» در ادامه اين گفت وگو در پاسخ به سؤالي كه مبني بر تاثير طرح اين موضوع مطرح شده بود، گفت: پس از طرح اين مسئله در چند مورد، پس از اعدام اعضايي مانند مفاصل متهمان اهدا شدند اما با اين وجود درباره اعضاي حساسي مانند قلب و كبد چنين امكاني وجود ندارد.
او همچنين به پايان اين فيلم اشاره كرد و گفت: عده اي بر اين باور بودند كه شايد اگر اين فيلم پاياني خوش داشته باشد بهتر باشد، اما به شخصه بر اين باورم كه پس از پايان هر فيلمي داستان تازه در ذهن مخاطب آغاز مي شود. براي من همين مسئله كه پس از پايان، ذهن مخاطب درگير فيلم شود از اهميت بسيار بالايي برخوردار بود و تمام تلاشم را براي رسيدن به اين نقطه به كار گرفته بودم و در مورد پايان اين فيلم هم فكر مي كنم كه تنها پايان تاثيرگذار همين بوده است.
اين كارگردان درباره اصلاحات اعمال شده در «دلخون» هم گفت: نسخه اي كه اكنون در سينماها به نمايش در آمده هيچ تفاوتي با نسخه جشنواره اي فيلم ندارد و هيچ اصلاحيه اي در آن اعمال نشده است.
رحماني در بخش ديگري از اين گفت وگو هم به فلسفه گشتالت و نيمه پنهان اشاره كرد و گفت: در اين فيلم سعي كرده ام كه از صدور بيانيه به شدت پرهيز كنم و به هيچ عنوان نگويم كه شخصيت متهم در اين فيلم كاملا مثبت يا منفي است. ما در پي اين نبوديم كه تماشاگر بگويد كه اعدام حق متهم است يا اينكه چرا بخشيده نشد، بلكه اساس اين فيلم بر پايه آن است كه انسانها گاه بر سر دو راهي قرار مي گيرند.او اضافه كرد: «دلخون» يك فيلم با رويكردي تراژيك است كه انسان را در موقعيت سخت انتخاب قرار مي دهد و به غير از رويكرد اجتماعي آن مي تواند واجد مفاهيم فلسفي باشد كه درباره وجود و انتخاب هاي تعيين كننده انسان سؤال هايي را مطرح مي كند.او ادامه داد: اگر بخواهيم با مشكلات و معضلات اجتماعي به تندي برخورد كنيم، ممكن است آثار، حالتي شعارگونه پيدا كنند و يا به گونه اي باشند كه به مذاق برخي مديران خوش نباشد. به همين دليل هم ممكن است فيلمساز به مواردي چون سياه نمايي متهم شود. نكته ديگر هم آن كه بايد هدف از ساخت فيلم و ديدگاه هاي مختلف را هم در نظر بگيريم و توجه كنيم كه در اثر ما قرار است معضلات بيان يا نقد شوند يا اثر ما موجب تقويت اين معضلات خواهد شد؟
اين كارگردان افزود: رسالت هنرمند آن است كه سؤال يا مسئله اي را طرح كند تا بعد مسئولان به تفكر و يافتن راه حل بپردازند. از اين روي من نيز در اين فيلم تنها در پي طرح سؤال بودم و به هيچ عنوان به دنبال ارائه راهكار نمي گشتم.
مسعود اطيابي تهيه كننده فيلم «دل خون» هم در گفت و گويي گفت: مساله اي كه باعث شد به عنوان تهيه كننده اين پروژه را انجام دهم نگاه متفاوتي است كه اين فيلم نسبت به مسايل روزمره اجتماع دارد به گونه اي كه فيلم يك سوال جديد و خوب رامطرح مي كند كه به اعتقاد من، بيننده را درگير خود مي كند.
وي تصريح كرد: داستان فيلم «دل خون» به هيچ عنوان واقعي نيست اما الهام گرفته از وقايعي است كه در دادگاه ها وزندان ها اتفاق مي افتد و خوشبختانه همه چيز آنقدر خوب سرجايش قرار گرفت كه مخاطب از فيلم استقبال كند.
اطيابي در خاتمه اظهار داشت: من چهار بار همراه مخاطبان فيلم را ديده ام و به عنوان تهيه كننده كار هيچ چيز لذت بخش از اين برايم نيست كه مخاطب در هنگام خروج از سينما همچنان درگير فيلم است و ديگران را به ديدن فيلم تشويق مي كند.
نظر منتقدان
منوچهر اكبرلو، منتقد سينما و مدرس دانشگاه درباره اين فيلم گفت: «دل خون» هدف خود را ارائه پيشنهاد براي تبليغ يك امر نيكو كارانه قرار داده و انتقال غيرمستقيم پيام اجتماعي از نكات مثبت اين فيلم است.
او درباره كاستي هاي رويت اين فيلم به فارسي اظهار داشت: هيچ گاه مشخص نمي شود پيشينه عماد (حامد بهداد) چگونه بوده است كه سبب قتل همسر خود شده است، فيلمنامه اطلاعات مناسبي در اين زمينه در اختيار تماشاگر نمي گذارد.
اكبرلو گفت: فيلمنامه «دل خون» مانند اغلب فيلمنامه هاي سينماي ايران توسط كارگردان نوشته شده است و طبيعي است كه استفاده از فيلمنامه نويس حرفه اي مي توانست بسياري از سوالات فيلمنامه را پاسخ بدهد به طور مثال همه مي دانند كه «عماد» اعدام خواهد شد و اين اتفاق نيز در پايان مي افتد به عبارت ديگر فيلمنامه نويس تمهيدات لازم براي ايجاد تعليق را وارد فيلمنامه خود نكرده است و يا انتظار داريم كه ديدار خواهرزن مقتول با «عماد» تأثيري در يكي از آن دو داشته ايجاد كند اما در انتها اين ديدار هيچ خاصيتي در روند روايت ندارد، همچنين از رفتارهاي غيرمنطقي وكيل و همسر پزشكش.
اين منتقد در ادامه گفت: فيلمنامه بستر مناسبي ايجاد نمي كند تا بپذيريم وكيل حاضر است اين پرونده را دنبال كند حتي به قيمت فروپاشي زندگي خصوصي خود.
اكبرلو در مورد بازي ها، گفت: «حامد بهداد» بازي خوبي ارائه مي دهد اما به نظر من زياد شاخص نيست چرا كه در ميان انبوه فيلمنامه هاي ايراني، فيلمنامه ي كه داراي شخصيت كمي پيچيده باشد كمتر است در نتيجه از معدود مواردي مي شود كه به بازيگر اجازه مي دهد كه شخصيت ويژه ارائه دهد و از تيپ سازي ها فاصله بگيرد و البته همواره شخصيت هاي روان پريش در سينماي ايران جذب بوده اند.
اكبرلو در پايان در مورد مسائل فني «دل خون»، گفت: از آنجايي كه فيلمنامه در سطح معمولي جريان دارد، به عناصر فني فيلم مانند قاب بندي و موسيقي اجازه مانور زيادي براي خودنمايي نمي دهد و بالطبع در اين بخش ها شاهد اتفاقات ويژه اي نيستيم.
«كامل نوروزي» منتقد روزنامه رسالت نيز در مورد فيلم «دلخون» گفت: اين فيلم يكي از توليدات خوب حوزه هنري به شمار مي رود كه به لحاظ مضمون و ايده اصلي كه قصاص را طرح مي كند، در مقايسه با اين نوع فيلم ها كه تاكنون ساخته شده، قابل توجه و تأمل است.
وي در ادامه افزود: در مجموع «دلخون» ايرادهايي هم دارد، اما به عنوان اولين كار جدي «محمدرضا رحماني» قابل قبول است؛ چرا كه كارگردان در اين فيلم، نگاه جدي به مضموني دارد كه كمتر فيلمسازي به آن پرداخته و توجه كرده است. اين فيلم از فضاسازي خوبي برخوردار است و از بازيگرهاي حرفه اي استفاده كرده كه براي مخاطب عام جذاب است.
نوروزي گفت: يكي از ايرادات «دلخون» استفاده از چند داستان است كه موازي با قصه اصلي پيش مي رود و در ميان فيلم، ريتم كند و كشدار مي شود و اين موجب مي شود كه تماشاچي دل زده شود، مفهوم اصلي و اين كه قصاص، نوعي حيات است به تماشاگر تفهيم نمي شود. در «دلخون» كليت داستان براي تماشاگر جا نمي افتد.

 



يك وجب از آسمان در جشنواره منبر طلايي روسيه

فيلم «يك وجب از آسمان »ساخته علي وزيريان به جشنواره بين المللي سبز طلايي روسيه راه يافت.
اين جشنواره بين المللي فيلم مسلمان، در تاريخ 30 سپتامبر تا 4 اكتبر 2009، (8 تا 12 مهر) در شهر كازان روسيه برگزار مي شود.
گفتني است، فيلم «يك وجب از آسمان» در دوره دوازدهم جشنواره بين المللي فيلم زيمباوه، نيز راه يافته است.

 



ده نمكي و ساخت فيلم عاشورا

مسعود ده نمكي گفت : برنامه آينده كاري ام ساخت فيلم واقعه عاشوراست كه درحال آماده سازي طرح اوليه اين فيلم هستم.
اين كارگردان سينماي ايران كه با حضور در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم در يك نشست تخصصي با عنوان قرآن و سينما شركت كرده بود همچنين درباره رابطه قرآن وسينما گفت: تمام فيلم هاي توليدي و فعاليت سينمايي كه كارگرداني كرده ام از منظر قرآن بوده است و بركت وجود مخاطبان در نمايشگاه قرآن نيز نشان دهنده اين است كه براي
جان هاي تشنه معرفت بايد خوراك تهيه كرد و نمايشگاه قرآن يكي از فرصت هاي غني وارزشمندي است كه در حوزه سينما بايد بيشتر به آن توجه شود.
وي با اشاره براينكه پرده سينما آيينه جامعه است افزود: اگر
انديشه هاي ناب سينما از جسارت وجرأت برخواسته باشد در جريان سازي جهان موفق عمل كرده است . چرا كه نگاه ظاهري به مفاهيم ديني وقرآني و انتقال آن به مخاطب از زبان سينما ويژگي خاصي دارد.

 



افشاي توطئه هاليوود عليه اسلام و تشيع در يك لوح فشرده

لوح فشرده « هاليوود عليه اسلام و تشيع» كه به بررسي فيلم ضداسلامي «پادشاهي» مي پردازد، در هفدهمين نمايشگاه بين المللي قرآن كريم عرضه مي شود.
لوح فشرده » هاليوود عليه اسلام و تشيع« كاري از انجمن پژوهشي، مذهبي كادح است.
اين لوح فشرده محصول نشست هاي اين انجمن است كه از سال گذشته در تهران برگزار مي شود و به نقد و بررسي فيلم هاي ضداسلام و تشيع مي پردازد.
نقد فيلم پادشاهي كه اكنون در قالب لوح فشرده در غرفه اين انجمن عرضه مي شود، اولين لوح فشرده از اين مجموعه است.
قرار است در آينده اي نزديك، نقد فيلم هايي چون ارباب حلقه ها نيز از همين مجموعه ارائه شود.

 



بررسي سينما و ادبيات دفاع مقدس در «سينما رسانه»

شماره جديد ماهنامه فرهنگي هنري «سينما رسانه» با پرونده اي درباره سينماي دفاع مقدس منتشر شد.
در پرونده اين مجله، ميزگردي با حضور كارشناسان و هنرمندان سينماي دفاع مقدس درباره زبان بين المللي سينماي دفاع مقدس منتشر شده است.
همچنين در گفت وگويي با احمد شاكري، به موضوع ادبيات دفاع مقدس و جهاني شدن پرداخته شده است.
از ديگر موضوعاتي كه در شماره 416 سينما رسانه آمده مي توان به بررسي مديريت فرهنگي، سريال جومونگ، شبكه ماهواره اي صداي آمريكا، مسلمانان از چشم هاليوود و... اشاره كرد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14