(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 24 شهريور 1388- شماره 19463
 

براي وزير آموزش و پرورش كابينه دهم
براي وزير آموزش و پرورش كابينه دهم



معيارهاي اندازه گيري شهر سالم

نويسنده: حسين جعفريان
رشد سريع جمعيت شهرها به دليل نرخ بالاي مواليد و مهاجرت به شهرها، به همان نسبت مصرف منابع در آنها و انتشار آلودگي از آنها را افزايش داده و امروزه نه تنها تعادل اقتصادي و اجتماعي درون شهرها را برهم زده است بلكه موجب عدم تعادل اكولوژيك منطقه اي كه در آن قرار گرفته اند نيز شده و عرصه هاي طبيعي را روز به روز بيشتر بر زيستمندان آن تنگ كرده است. اين امر درست خلاف اصول توسعه پايدار براي شهرها و محيط زيست مي باشد. لذا براي دستيابي به توسعه متوازن و پايدار شهرها و محيط زيست در درازمدت، نياز به بازنگري روابط موجود بين اجزاء سيستم هاي درون شهر، شهر با محيط زيست خود، شهر با ساير شهرها و مناطق جهان مي باشد.
براي تعيين درجه سلامتي و پايداري اين روابط، متخصصان امر شاخص ها و معيارهاي مختلفي را ذكر مي كنند در اين كميته سعي شده است با ذكر تعدادي ازاين نظريات و جمع بندي از آنها مجموعه تا حد امكان ارزيابي وضعيت زيست محيطي شهرهاي كشور را به عمل آورد. (نگرش بوم شناسانه).
بحث توسعه پايدار كه در واكنش به بهره كشي از منابع طبيعي و محيط زيست و به منظور حفاظت از اين منابع در دهه 80 مطرح (برانت لند 1987) و به سرعت فراگير شد وقتي به مرحله عمل و اقدام رسيد به ريشه يابي مشكلات و مسايل موجود يا پيش بيني شونده شهرها و صنايع مربوط به آنها را به عنوان شديدترين و متمركزترين نقاط مصرف منابع و توليد آلودگي ها شناسايي كرد كه محدوده اثرات آنها روز به روز بيشتر درحال گسترش است. بنابراين پايداري توسعه و حفظ كيفيت حيات بر روي كره زمين براي انسان و براي زيستمندان آن منوط به رشد و توسعه مناطقي شهرها و اصلاح روابط آنها با محيط زيست و منابع طبيعي مي باشد.
نگرش بوم شناسانه: اين ديدگاه اگر بتوان 2 شرط زير را برقرار كرد دستيابي به توسعه پايدار شهري ميسر خواهد بود: 1-نرخ بهره وري از منابع (ماده و انرژي) كمتر از نرخ باز توليد و احياء آن باشد 2-نرخ انتشار آلودگي هاي كمتر از قدرت جذب آنها توسط طبيعت (محيط زيست) باشد.
با رايزني هاي صورت گرفته با معاونت راهبردي و برنامه ريزي كشور و جلسات كارشناسي با حضور اساتيد دانشگاه تهران و صنعتي شريف شاخص هاي زيادي مطرح و مورد بحث قرار گرفت. كه از اين تعداد 14 شاخص كه به طور كمي نشان دهنده وضعيت مديريت محيط زيست شهري كليه شهرهاي كشور است و سعي شده است اطلاعات آماري در تمام شهرها موجود باشد (شاخص هاي پيوست).
شاخص هاي مصوبه به كليه محيط زيست استان ها ارسال گرديد كه اطلاعات دريافتي براساس مستندات و شاخص هاي تعيين شده در كميته مطرح و ارزيابي تطابق ساختار مديريت شهري با معيارهاي زيست محيطي (مصوب) به عمل خواهد آمد.
در هفتمين نمايشگاه بين المللي محيط زيست، طي مراسمي با حضور رسانه هاي جمعي به شهردار، استاندار، مدير محيط زيست محترم آن شهر لوح تقدير و جايزه اهدا خواهد شد.
همچنين اطلاعات گردآوري شده كليه شهرها به اطلاع مسئولين (مرتبط با مديريت شهري) رسانده مي شود.
شاخص شهري:
شاخص ها اساسي ترين معيارهاي اندازه گيري وحياتي ترين علائم و نشان دهنده وضعيت يك جامعه هستند. شاخص ها در حقيقت اطلاعات موجزي مي باشند كه نمايانگر وضعيت سيستم هاي بزرگي همچون شهرها هستند. اين اطلاعات موجز نماينده اي از تصوير كل يك جامعه بوده و نشان مي دهد كه سيستم به كجا مي رود، درحال بهبودي است ياوخيم شده و يا اينكه ثابت و بدون تغيير است.
شهر بوم محور و سالم
در سال 1984 طي كنفرانسي تحت عنوان «ماوراي خدمات اوليه بهداشتي» در كانادا اولين جرقه شهر سالم و پايدار زده شد. دو سال بعد در سال 1986 موضوع شهر سالم از سوي سازمان بهداشت جهاني (WHO) به عنوان يك حركت و خيزش جهاني مطرح گرديد. «جنبش شهرهاي سالم» موارد ذيل را دربرمي گيرد:
- شهرها بستري براي توسعه راهبردهاي كلاني هستند كه از آن طريق مي توان بهداشت و سلامتي و ارتقاء بخشيد و روابط و تعاملات انساني را بهبود و ترميم نمود.
- شهرها ظرفيت هاي بي دليلي را دارند كه به واسطه آن مي توان انسان ها سالم مولد را به وجود آورد، و درنهايت امر از طريق آنها شهرهاي سالم را مي توان پايه گذاري نمود.
در تعريف شهر سالم نظريات متعددي آمده است و از آن جمله مي توان به اين تعاريف اشاره داشت؛ شهر سالم شهري را گويند كه در وهله نخست بستر و امكانات زندگي را براي انسان، حيوان و گياه مهيا سازد. چنين شهري بايد بتواند شرايط بقا و ادامه حيات خود را دراختيار داشته باشد.
به تعبير سازمان بهداشت جهاني شهر سالم شهري است كه به طور دائم سياست هاي عمومي خود را توسعه مي بخشد و آن گونه محيط فيزيكي و سلامت و رفاه، تأمين نيازهاي اساسي، داشتن اقتصاد شهري زنده، نوآوري و پويا، دسترسي به تجارب و منابع در سطح وسيع براي همه، تشويق جامعه براي ارتباط با ميراث فرهنگي، داشتن حداقل سطح مناسب از بهداشت عمومي و خدماتي درماني، داشتن ساختار شهري مناسب.
به نظر بحريني شهر بوم محوري شهري است كه چهار خصيصه عمده ذيل را دارا است.
- حداقل دخالت در محيط طبيعي
اهداف و خصوصياتي كه يك شهر اكولوژيك بايستي داشته باشد در شهر سالم نيز آمده است چرا كه هر دو مي كوشند تا بين سلامتي نظام شهري و سلامتي ساكنين آن ارتباط برقرار كنند.
به نظر آدوم شهرهاي اكولوژيكي لازم است از اصولي پيروي كنند كه اهم آنها عبارتند از:
1- بازبيني اولويت هاي كاربري زمين با هدف ايجاد جوامع فشرده، سبز، سالم، متنوع، باصفا و با كاربري هاي مختلط حياتي.
2- تجديدنظر در اولويت هاي حمل و نقل جهت توجه به پياده روي، دوچرخه سواري، وسايل حمل و نقل عمومي به جاي خودروهاي شخصي، تأكيد بر دسترسي نزديك.
3- باز زنده سازي محيط هاي شهري آسيب ديده، به ويژه نوارهاي ساحلي، كوهستانها، جلگه ها، دشتها و مرداب ها.
4- ساخت و عرضه مساكن شايسته، ارزان، امن، راحت و فاقد حريم ها و جدائي گزينهاي اجتماعي اقتصادي و...
5- ايجاد و بسط عدالت اجتماعي و فراهم نمايي فرصت هاي بهتر براي زنان، رنگين پوستان و ناتوانان
6- حمايت از كشاورزي بومي، طرح هاي ايجاد و گسترش فضاي سبز شهري و باغ شهرها به همراه ترويج بازيافت و احياء منابع بالاخص منابع تجديدناپذير، فناوري مناسب جديد و حفاظت از منابع و همزمان كاهش آلودگي و پسماندهاي خطرناك
7- تعامل با شركت هاي تجاري با هدف حمايت از فعاليت هاي اقتصادي با ملاحظات اكولوژيكي
8- طرح ايدئولوژيها و عادات ناخوشايندي از قبيل مصرف زدگي و يا مصرف گرايي شديد.
9- بسط و ترويج طرح ها و برنامه هاي ارشادي و آگاهي دهنده
براين اساس «شهر بوم محور شهري است پايدار كه مي تواند به ساكنين خود يك زندگي معني دار، هدفمند و پيوسته بدهد، بي آنكه زيست بومي كه بر روي آن اتكا دارد را تخريب نمايد.»
ليل، لئون گوئر ادر سال 1991 الگوي شهر ضداكولوژي را در مقابل «شهر خوب» يا شهر اكولوژيكي قرار مي دهد كه در آن «كل عملكردهاي شهري» در يك فاصله سازگار و مطبوع پياده قرارمي گيرند.
پيشگيري بهتر از درمان است، در مطالعات و پژوهشهاي توسعه، مراقبت ها و پيش بيني بسيار با اهميت است.
ارزيابي هاي اكولوژيكي بايد در تمامي تحقيقات توسعه درنظر گرفته و اجرا شود. مانند:
1- هيچ چيز مستقل و مجزا، پايدار نيست، بايد اقدامات و خط مشي هاي شهري را در قالب مفاهيم محلي، منطقه اي و جهاني به كار بست.
2- تقليل مواد زائد، حداكثر بهره مندي مجدد و بازيافت مواد، حداقل مصرف از منابع غيرضروري، ترويج ساخت توليدات بادوام.
3- حداكثر نقش براي مواد قابل تجديد و داراي دور مجدد در توليد و مصرف، در برگيرنده تشويق و ترغيب استفاده از تكنولوژي بالا، حداكثر استفاده از منابع قابل تجديد با تعادل پايدار.
4- مراقبت و اهميت دادن به كيفيت سكونتگاه هاي طبيعي، احداث انواع مساكن طبيعي (خانه هاي سبز) و حفظ كيفيت بالاي زندگي بخاطر شرايط زيستي مختلف و به وجود آوردن پايه اي براي تداوم سرمايه گذاري علمي- پژوهشي در فرآيندهاي اكولوژيكي.
5- شناسايي و درنظر گرفتن ناملايمات محيطي در سطوح محلي تا جهاني، توسعه شهري در مقابل اضمحلال و اغتشاشات زيست محيطي در مقياسهاي محلي و جهاني.
6- توسعه علم و دانش درباره مسايل زيست محيطي، همچون شناخت اكوسيستم ها و اكولوژيهاي شهري و تعامل بين اكوسيستم هاي شهري گسترده تر در مقياسهاي محلي تا بين المللي.
در نهايت مفاهيم و اصول اساسي توسعه پايدار شهري، عبارتند از: توجه به كيفيت زندگي ميان نسلي، عدالتهاي اجتماعي و وظايف محول شده در مجموع مي توان گفت مجموعه شاخص هاي مصوب يكي از ارزيابي كمي از چگونگي مديريت زيست محيطي شهر را فراهم مي آورد و به نوعي گسترش نقش مسئولين، تشويق و ترغيب آنان به مسئله محيط زيست در مقوله مديريت شهري است.
اميد است طرح انتخاب شهر سبز با همكاري ادارات كل استانها نقطه عطفي براي كمك به بهبود وضعيت زيست محيطي شهر باشد.

 



براي وزير آموزش و پرورش كابينه دهم

شاپور علي نژاد
نيروي انساني به عنوان يكي از شاخص هاي مهم توسعه است و كشور ما هم چون جمعيت جوان فراواني دارد و تربيت اين نسل جوان به عهده آموزش و پرورش است، اهميت موضوع براي پيشرفت هر چه بيشتر كشور عزيزمان ايران روشن مي شود. به علت اين كه بهتر است و بايد به آموزش و پرورش فراجناحي نگاه كرد، لازم است عجله اي براي انتخاب وزير آموزش و پرورش نشود و بايد با هوشياري، فراغ بال و با همه جانبه نگري خاصي به اين انتخاب دست زد.
همانطور كه در تعليم و تربيت اسلامي، هدف عمده تربيتي، تربيت انسان كامل است؛ در تعليم و تربيت جهان غرب نيز اهداف استراتژي هاي عمده تربيتي:
1- تربيت انسان كامل 2-تربيت انسان مسئول 3-تربيت انسان توانمند و 4-تربيت انسان سازگار مي باشد كه استراتژي از سال 2000 به بعد، تربيت انسان كامل است. (تربيت ره به كجا مي برد- ژان پياژه)
با نگاهي تطبيقي و گذرا به آموزش و پرورش كشورمان با آموزش و پرورش ساير كشورهاي پيشرفته جهان در مورد هر شاخص، نه تنها قابل مقايسه نيستيم؛ بلكه ما نمره كمي در اكثر شاخص ها خواهيم گرفت. اين بدان معني نيست كه ما خودمان را باور نداريم يا خودمان را دست كم مي گيريم؛ اتفاقا دقيقا به اين معناست كه راه، روش، سيستم و فلسفه آموزش و پرورش را بايد برگزينيم كه در اكثر شاخص ها نمره بالايي بياوريم كه اين خود عين پيشرفت و بالندگي و جزئي از آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامي ماست.
با آنچه كه در بالا آمد و با ارزيابي وضع موجود، خروجي آموزش و پرورش، انسان كامل، ماهر و پرورش يافته نيست؛ پس ضرورت تحول بنيادين آموزش و پرورش كشورمان امري اجتناب ناپذير است اما به نظر مي رسد با اين امكانات محدود و قوانين و ابزارهاي موجود، فقط وزيري مي تواند تحولي جدي و بنيادين در آموزش و پرورشي كه همه فسيلش مي نامند، بوجود آورد كه اولا تصميم ساز و ثانيا اهل ريسك باشد. چون در غير اين صورت با امكانات و قوانين و موانع موجود كاري از پيش نمي برد.
كشور عزيزمان ايران، در دهه چهارم انقلاب بيش از پيش به تربيت انسانهاي كامل، كارآمد و متخصص نياز دارد. چون كشور ما در حال پيشرفت و تغيير است و همچنين داراي انرژي و پتانسيل فوق العاده جواني است. به همين دليل تجهيز و كارآمد كردن نيروي انساني، برنامه ريزي درست و اساسي براي جوانان، كشور ما را در موقعيت ممتازي نسبت به ساير كشورهاي منطقه قرار خواهد داد. با وجود آنكه هيچ كس منكر كارهاي مثبتي كه تاكنون شده، نيست اما نياز به تحول بنيادين آموزش و پرورش در جامعه، دولت، نهادهاي حكومتي، مجلس شوراي اسلامي، قشر فرهنگيان و دانش آموز ان و خانواده هايشان بوجود آمده است.
از سوي ديگر، در حاليكه تعريف آموزش و پرورش سازماني هزينه بر و در حال منسوخ شدن است؛ اين ايده درست بر جان و دل مردم نقش مي بندد كه آموزش و پرورش توليد كننده است و چه توليدي مهم تر از توليد انسان هاي كامل، كارآمد و ماهر؟ كه البته اين امر نياز به سرمايه گذاري و برنامه ريزي جدي دارد. ما بايد آموزش و پرورش را در متن و در مركز قرار دهيم تا بقيه سازمان ها و نهادها از توليدات آن تغذيه كنند.
خصوصيات وزير آموزش و پرورش
وزير آموزش و پرورش بايد از خود فرهنگيان باشد تا فلسفه آموزش و پرورش كنوني را شناخته باشد و با نقاط قوت و ضعف سيستم آموزشي و اجرايي آشنا باشد تا راحت تر بتواند براي تحول بنيادين آموزش و پرورش آينده كشور با شجاعت و با ريسك پذيري، تصميم سازي نمايد. اگر وزيري انتخاب شود كه از جامعه فرهنگيان نباشد چون با نقاط قوت و ضعف آشنا نيست و هر تغييري در رياست سازمان در اوايل همراه با مقاومت منفي كاركنان همراه است، به سختي بتواند راه آينده روشن را بپيمايد و موفق عمل كند.
- وزير آموزش و پرورش از ديدگاه مديريتي بايد وزيري باشد كه با شرايط در حال تغيير و پيشرفت جامعه ما و هماهنگ با آرمانهاي انقلاب بتواند مديريت كارآمدي را از خود نشان بدهد و اين در حالي است كه در كارنامه خود بايد مديريت يك يا دو بحران را هم داشته باشد و حتما قبلا كارهاي ستادي و مديريتي در وزارت آموزش و پرورش را هم تجربه نموده باشد.
- وزير آموزش و پرورش بايد وزيري خلاق باشد كه بتواند آرزوي داشتن آموزش و پرورشي پويا و نه منفعل را برآورده سازد. البته كه ساز و كارهاي كنوني، تعداد زياد دانش آموزان در كلاس ها، نحوه نامؤثر و ناكارآمد آموزش هاي ضمن خدمت، كمبود وسايل كمك آموزشي و آزمايشگاهي و... امكان ارائه شيوه هاي كاربردي و فعال در تدريس را فراهم نمي كنند و ما به ايده آل هايي كه شبيه شعار هستند، نمي توانيم دست يابيم.
- وزير آموزش و پرورش از ديدگاه دولت، مجلس و ساير نهادهاي حكومتي هم به نظر مي رسد همگي بر اين مسئله توافق داشته باشند كه بايد به آن، وراي مسائل سياسي و حزبي نگريسته شود و اين احساسي است كه مردم هم نسبت به دولت در امر آموزش و پرورش دارند. اگر هر دولتي بيايد و آموزش و پرورش را به سمت و سويي بكشد، معلوم است كه آينده ما چه خواهد شد. پس نياز است كه آموزش و پرورش برنامه خودش را داشته باشد و آن برنامه ها را به پيش ببرد.
- وزير آموزش و پرورش از ديدگاه فرهنگيان، اما بايد وزيري باشد انقلابي، مدير، تحول گرا، عالم و فرزانه، آشنا به فلسفه نظام آموزشي و سيستم هاي آموزشي، متعهد التزام عملي به ولايت فقيه، دلسوز، حلال مشكلات، مبتكر و جامعه نگر، حقوقدان، خلاق و آشنا به ديدگاه هاي نظام فقهي و فرهنگي و سياسي حكومت اسلامي و مراجع ديني و علماي بزرگ اسلامي و حداقل حضرت امام راحل و رهنمودهاي مقام معظم رهبري را در پيشبرد انقلاب اسلامي و ارزش ها و اهداف عاليه در جهت علم جهت دار همراه با رفاه زندگي و گسترش علمي كاركنان شريف و معلمين، بيش از پيش كوشا باشد و سبقت بگيرد. و بداند كه فرهنگيان عزيز كشورمان با سيلي صورت خود را سرخ نگه داشته اند، و نيز توان چانه زني بالايي براي تأمين زندگي شرافتمندانه فرهنگيان را داشته باشد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14