(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 24 شهريور 1388- شماره 19463
 

طرح ميرحسين براي سوء استفاده از دانشجويان
احضار منتقد فاتح به حراست جهاد دانشگاهي
دبير انجمن اسلامي دانش آموختگان انگليس:راهكار بازگشت آرامش به دانشگاه ها
دفتر تحكيم: منفعل نيستيم
ميزگرد دانشجويي «مسئله زنان، چيستي و چرايي» ضرورت تشكيل اتاق فكر دانشجويي د رباره مسائل زنان
آيا «علم ديني» معنا دارد؟



طرح ميرحسين براي سوء استفاده از دانشجويان

ميرحسين موسوي پس از شكست طرح هايي چون «القاي تقلب»، «كشته سازي» و«آدم ربايي» درارائه طرحي جديد سعي دارد از فضاي دانشگاه براي ايجاد آشوب و تنش درجامعه استفاده كند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجويان ايران» موسوي در بيانيه شماره 11 خود نيز براساس اعتقادات چپ و سوسياليست مآبانه اش بر تبديل تجمعات صنفي به اعتراض هاي سياسي و ايجاد بدنه اجتماعي به هر طريقي و به ويژه استفاده از قشر دانشجو براين هدف، تأكيد كرده بود.
بنابر سخنان يك منبع آگاه ميرحسين موسوي دريك محفل خصوصي بر ادامه جنبش سبز تا انتخابات شورا و نهمين دوره انتخابات مجلس تأكيد و همراهي دانشجويان با جنبش سبز را امري مهم براي تحقق اهداف آتي اصلاح طلبان دانسته است.
در اين ديدار خصوصي، موسوي از طرح دعوت چهره هاي شاخص اصلاحات و ديگر دوستانش در دانشگاه حمايت و آن را در هر صورت و با هر سرانجامي بازي برد-برد توصيف كرده است.
موسوي درادامه اين جلسه خطاب به سران اصلاح طلب حضور آنان درجمع هاي دانشجويي و گفتگو با دانشجويان و نيز پوشش رسانه اي اين حضور توسط رسانه ها را براي بقاي جنبش سبز لازم دانسته و اعمال فشار برسران نظام براي تعطيلي مراكز علمي به مدت يك ترم را نتيجه غايي اين حضور تصور كرده است.
لازم به يادآوري است درجريان رقابت هاي انتخاباتي نيز طيف تندرو غير دانشجويي علامه از مهدي كروبي براي سخنراني در دانشگاه اميركبير دعوت نمود و از آنجا كه اين سخنراني بدون مجوز و غير قانوني بود كروبي با كمك حاميانش با ترصد به زور و درگيري وارد دانشگاه شد و به سخنراني پرداخت.



 



احضار منتقد فاتح به حراست جهاد دانشگاهي

پيرو اعتقادات غلامعلي نيستاني عضو هيئت علمي جهاد دانشگاهي درخصوص اقدامات غير قانوني ابوالفضل فاتح درايام انتخابات رياست جمهوري و ارائه تسهيلات لازم از سوي مديريت جهاد دانشگاهي براي وي، صبح روز گذشته حراست جهاد دانشگاهي نيستاني را احضار نمود.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجويان ايران» دراين جلسه حميدي مدير حراست جهاد دانشگاهي به نيستاني اعلام كرده است كه پرونده اي براي وي دركميته تخلفات اعضاء هيئت علمي جهاد دانشگاهي تشكيل خواهد شد.
گفتني است غلامعلي نيستاني عضو هيئت علمي جهاد دانشگاهي با نگارش نامه و انجام چند مصاحبه درخصوص حاكميت جريان مشاركت در جهاد دانشگاهي افشاگري نموده بود و موارد مستندي را درهمين رابطه در اختيار رسانه ها گذارده بود.

 



دبير انجمن اسلامي دانش آموختگان انگليس:راهكار بازگشت آرامش به دانشگاه ها

دبير انجمن اسلامي دانش آموختگان انگليس با بيان اين كه با شروع سال تحصيلي دانشگاه ها مي توان تريبون آزاد دانشجويي را همراه با روسا و اساتيد برگزار كرد، اظهار داشت: پيشنهاد مي كنم براي بازگشت آرامش دوباره به فضاي دانشگاه ها از روسا و اساتيد بخواهيم با برگزاري نشستي دوستانه، تريبون آزاد دانشجويي براي ابراز عقايد تمامي سليقه ها داشته باشند.
عليرضا شيري در گفت وگو با مركز ارتباطات و اطلاع رساني نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها «ماوا»، ماه مبارك رمضان را فرصتي براي ايجاد آرامش در ميان همه افراد پس از اغتشاشات سياسي اخير دانست و گفت: براي بازگرداندن آرامش در فضاي دانشگاه ها پيشنهاد مي كنم اساتيد و روساي دانشگاه ها در روز اول ترم تحصيلي با برگزاري نشستي دوستانه، تريبون آزاد دانشجويي را برگزار كنند تا با بيان عقايد تمامي سليقه ها و تشكل ها، آرامش روحي، رواني و فكري دوباره اي به دانشگاه ها بازگردد.
وي با اشاره به فرمايش رهبري مبني بر لزوم سياسي بودن دانشجو، تصريح كرد: حيات هر انساني بستگي به اندازه سياسي بودن او دارد، سخنان رهبري نيز درباره ضرورت سياسي بودن دانشجو فقط در صورت عدم مغايرت فعاليت هاي سياسي با قوانين جمهوري اسلامي ايران معنا پيدا مي كند.
دبير انجمن اسلامي دانش آموختگان انگليس با تاكيد بر اين كه دانشجويان بايد در زمينه علمي به رشد بالاتري برسند اظهار داشت: علمي بودن دانشجو نبايد مانع از فعاليت هاي سياسي وي شود ولي بنابر فرمايش رهبري سياسي بودن نبايد تحت الشعاع فضاي علمي در دانشگاه ها قرار گيرد و دانشجويان بايد با بصيرت و آگاهي بيشتري با اين مسائل برخورد كنند.
شيري در پايان سخنان خود دكتر دانشجو را براي تصدي وزارت علوم بسيار لايق دانست و خاطر نشان كرد: به طور قطع دكتر دانشجو به دليل برخورداري از روحيه بالاي خود در ارتباط با مسائل و مشكلات دانشجويان مي تواند فرد موفقي در اين زمينه باشد.

 



دفتر تحكيم: منفعل نيستيم

دبير تشكيلات دفتر تحكيم وحدت گفت: تشكل هاي دانشجويي اسلامگرا با درك صحيح از شرايط روز كشور در مقابل جريان هاي اغتشاشگر و افراطي به هيچ وجه منفعل نخواهند بود.
مهدي عباسي مهر دبير تشكيلات دفتر تحكيم وحدت در گفت وگو با فارس درخصوص برنامه ريزي برخي جريان هاي افراطي براي ايجاد تشنج و اغتشاش در دانشگاه ها اظهار داشت: دانشجويان بايد در مقابل تحركات و اغتشاشات احتمالي فرصت طلبان در شروع سال تحصيلي جديد دانشگاه ها بايستند.
وي افزود: اگر بعضي جريانات خاص بخواهند، تحركات غرض ورزانه اي را در دانشگاه ها انجام دهند، بايستي دانشجويان كشورمان در مقابل آن ها بايستند، زيرا سكوت آنها جفا است.
اين فعال دانشجويي با بيان اينكه شطينت جريان هاي سياسي در دانشگاه ها زماني حادث مي شود كه دانشجويان ناآگاه، هيجاني و سطحي نگر باشند، تصريح كرد: طبيعتا اگر دانشگاه فضا را براي سوءاستفاده يك يا چند جريان خاص باز كند كاركرد اصلي خود كه توليد علم است را از دست مي دهد و تبديل به اهرم جريان هاي قدرت طلب مي شود.
عباسي مهر بهترين راه حل براي جلوگيري از هرگونه سوءاستفاده از دانشجو و دانشگاهيان را بالا بردن سطح آگاهي دانشجويان عنوان كرد و افزود: در اوايل انقلاب فضاي دانشگاه ها بسيار ناامن تر از امروز بود، اما آن فضاي ناامن با افزايش آگاهي سياسي، اجتماعي و فرهنگي دانشگاهيان تغيير پيدا كرد.
دبير تشكيلات دفتر تحكيم وحدت در ادامه خطاب به تشكل هاي دانشجويي گفت: اگر تشكل هاي دانشجويي رويكردي منفعلانه داشته باشند مطمئنا راه به جايي نخواهند برد به همين دليل بايستي به صورت فعال عمل كرده و در صحنه باشند.
اين فعال دانشجويي هم چنين تأكيد كرد: اگر تشكل هاي دانشجويي دچار ركود شده و به صورت منفعلانه نسبت به فضاي سياسي كشور برخورد كنند شكست خواهند خورد و همين ضربه جدي به دانشگاه ها خواهد زد.
وي با بيان اينكه مسئولان وزارت علوم و دستگاه هاي مرتبط با دانشگاه ها بايستي مشكلات صنفي، آموزشي، فرهنگي و مديريتي دانشگاه ها را برطرف كنند، خاطرنشان كرد: اگر مشكلات دانشگاه ها در زمينه هاي مختلف برطرف شود آنگاه فرصتي در اختيار افرادي كه به دنبال سوءاستفاده هستند، قرار نمي گيرد.
عباسي مهر اضافه كرد: اگر دانشگاه ها مديريت صحيح داشته و به درستي به وظايف خود عمل كنند مطمئنا هيچ فرصتي را براي بعضي مغرضان مهيا نخواهند كرد. دبير تشكيلات دفتر تحكيم وحدت با تأكيد بر اينكه بايد فضا براي حضور و فعاليت تشكل هاي دانشجويي فراهم باشد تصريح كرد: تشكل هاي دانشجويي با تمام رويكردها و طرز تفكرها بايد فرصت ابراز عقايد خود را در محيط دانشگاهي داشته باشند تا در محيطي منطقي و بنا شده براساس عقل، مسائل خود را با يكديگر در ميان بگذارند.

 



ميزگرد دانشجويي «مسئله زنان، چيستي و چرايي» ضرورت تشكيل اتاق فكر دانشجويي د رباره مسائل زنان

فاطمه كريم اللهي
مشكل ما اين است كه نمي دانيم تعريف مان از زن خوب در جامعه چيست و زن خوب چه كسي است؟
اولين ميزگرد دانشجويي «مسئله زنان چيستي و چرايي» با حضور زهرا صابري، كارشناس ارشد رشته توسعه اقتصادي و برنامه ريزي دانشگاه علامه طباطبايي، حميده طائب، كارشناس ارشد مطالعات فرهنگي دانشگاه علامه طباطبايي و فاطمه علمدار، دانشجوي كارشناس ارشد جامعه شناسي دانشگاه الزهرا سه شنبه 10شهريور ماه سال88 در سالن اجتماعات كانون انديشه جوان برگزار شد.
خانم زهرا صابري در ابتداي اين جلسه به تشريح اهداف برگزاري چنين ميزگردي پرداخت و طرح مسئله زنان در محيط دانشجويي را امري لازم و ضروري دانست وي تصريح كرد كه متأسفانه به دليل عدم شناخت مسئله زنان در محيط دانشگاهي تاكنون راه حل جامع و كاملي براي مسائل زنان طرح نشده است. در ادامه حميده طائب به عنوان اولين سخنران اين جلسه براي رسيدن به يك تعريف مشخص از زن براي آغاز بحث پيرامون مسئله زنان گفت: مي خواهيم در رابطه با اين موضوع صحبت كنيم كه منظور از زن چيست كه بخواهيم مسئله اش را حل كنيم. مي توان اين موضوع را به دو شكل تقسيم كرد، يكي اينكه آيا چون زن هست، مسئله هست و يا اينكه به عنوان يكي از اقشار جامعه به زن نيز توجه مي شود.
خانم طائب براي تعريف خود از زن دو بعد در نظر داشت يك تعريف اين است كه زن آنكه مرد نيست و تعريف ديگر اينكه يكي از جنس هاي انسان است. وي معتقد بود اين دو منافاتي با يكديگر ندارند ولي در مواقعي خاص تلاقي اين دو و عدم تفكيك اين موضوعات مشكل ساز مي شود و نظر من اين است كه اين دو تكميلي است.
خانم فاطمه علمدار ديگر سخنران اين نشست با اشاره به اينكه رشته تحصيليش جامعه شناسي است گفت: من خيلي به مسئله زن اين گونه كه خانم طائب نگاه مي كنند نگاه نمي كنم. من به عنوان يك جامعه شناس زن را به عنوان يك انسان در نظر مي گيرم، يك انسان با همه مسايلي كه در اجتماع برايش به وجود مي آيد.
وي افزود: هيچ دوره اي در تاريخ وجود نداشته كه مسايل زنان نبوده باشد. ولي در دوران جديد ما به مسايل زنان توجه مي كنيم همان گونه كه به مسايل مردان جامعه و كودكان توجه مي شود.
خانم طائب در مقابل صحبت هاي خانم علمدار گفت: من مي خواهم بدانم تعريف از زن چيست كه ما مي خواهيم راجع به آن بحث كنيم زيرا ابتدا تعريف مفاهيم مان بايد مشترك باشد كه بتوانيم به بحث ادامه دهيم. شما گفتيد تعريف تان از زن انساني است كه مسايلي نيز دارد. با اين حساب ديگر سراغ جنسيت زنان نمي آييم كه مسايل خاص زنان را ببينيم.
خانم صابري به عنوان مدير اين جلسه براي روشن شدن بحث و گفتگو هاي ميان دو كارشناس اذغان داشت: آنچه كه من از تفاوت دو نگاه برداشت مي كنم، اين است كه كدام وجه غالب در نظر گرفته مي شود. از يك طرف ما زن را به عنوان يك انسان در نظر مي گيريم با مسايلي كه در اجتماع برايش به وجود مي آيد و از طرف ديگر مي گوييم يك سري الزامات وجود دارد حتي اگر جامعه خيلي از مسايل زن را حل كرده باشد و بعدي است كه كاملا بايد شناسايي شود.
خانم علمدار تصريح كرد: من نمي دانم زن در خارج از اجتماع مسايلي دارد يعني چه؟ از اولين روزي كه زن خلق شد در مقابلش حضرت آدم بود، يعني يك گروه دو نفره. هيچ گاه زن خالي و تنها قابل تصور نيست. خانم صابري در مقابل نظر و ديدگاه خانم ها علمدار و طائب در تعريف از زن گفت: آنچه كه من از دو ديدگاه و تفاوت هايش برداشت مي كنم آن است كه اگر زن را در اجتماع تعريف كنيد، اگر اجتماعي با اجتماع ديگر فرق كند مسايل آن زن نيز كاملا با هم تفاوت مي كند، در حالي كه اگر از خود زن شروع كنيم و مسايل اجتماع را هم در كنارش بررسي كنيم شايد بتوان يك تعريف دقيقي از زن و مسايلش بگوييم.
خانم علمدار در تعريف زن گفت: زن به عنوان يك انسان دو بعد دارد رواني- اجتماعي و اين قابل انكار نيست كه زن به عنوان يك فرد ويژگي هايي دارد كه مرد آنها را ندارد و تمام اين ويژگي هاي فردي هم در اجتماع شناخته مي شود. من احساس مي كنم هم حالت هاي فردي و هم حالت هاي اجتماعي در بستر جامعه معني پيدا مي كنند و نمي شود زن را از جامعه جدا كرد و وارد خلأ كرد و گفت چه ويژگي هاي رواني، فردي و اجتماعي دارد. همين ويژگي هاي رواني و فردي هم در اجتماع بروز پيدا مي كنند.
خانم طائب ادامه داد: صحبت من با اين تعريف خانم علمدار منافات زيادي ندارد، منتهي من تفكيكي را قايل شده ام و آن اين است كه وقتي ما مي گوييم زن بايد يك مقدار حدود و ثغور بحث را بيشتر كنيم و يا اينكه در هر دو بعد وارد شويم و اين را نيز در نظر داشته باشيم كه زن علاوه بر اينكه انسان است، ولي مرد هم نيست. در واقع اين دو بعد منافات زيادي با هم ندارند و به نوعي با هم هم پوشاني دارند.
خانم صابري بر لزوم رسيدن به يك نتيجه مشترك تاكيد كرد و به طرح سؤالاتي براي ادامه بحث پرداخت و افزود: آيا اگر ما بخواهيم زن و مسايلش را واقعا بشناسيم كداميك ارجحيت دارد يا اصلا مي توان اين دو را از هم جدا كرد و يا اينكه زن را جداي از مرد بررسي كنيم و بگوييم با توجه به شخصيت اش يك سري مسايل برايش به وجود مي آيد و اين را يك بعد شناخت زن و مسايلش در نظر بگيريم و در بعد ديگر زن را در يك جامعه و با توجه به همان جامعه اي كه در آن است مسايل ديگري برايش پيش مي آيد، يعني ممكن است مسايل زنان را از بعد جامعه شناسي اش بررسي كند و يا از لحاظ فلسفه زن و بحث روان شناسي اش مسايل زن را مطرح كند. آيا اين دو بايد با هم باشند يا خير و كدام بعد مهم تر است و يا اصلا نبايد اين دو با هم باشند؟
خانم علمدار در پاسخ گفت: من منافاتي بين اينكه مسئله زن را از طريق روان شناسي بايد بررسي كرد يا جامعه شناسي نمي بينم. شما احساس مي كنيد بعد فردي را روان شناسي بايد بررسي كند و بعد اجتماعي را جامعه شناسي. واقعيتي كه وجود دارد اين است كه در علوم انساني خيلي از رشته ها با هم هم پوشاني دارند و نمي توان به طور دقيق بين آنها مشخص كرد كدام يك و دو نمي شود اين مرزها را مشخص كرد، براي اينكه بشود زن را مانند يك انسان مورد بررسي قرار داد به طور كلي مي توان از علوم انساني و حتي علوم ديگر استفاده كرد.
خانم صابري در مقابل پاسخ خانم علمدار اين سؤال را طرح كرد كه از بعد جامعه اين بحث چقدر تفاوت خواهد كرد در جامعه اي كه ممكن است در آن جامعه جهان بيني و ايدئولوژي افراد با هم متفاوت باشد، از بعد ديگر خود آن زن اگر داراي يك سري جهان بيني هاست و يك ايدئولوژي خاصي دارد باز هم متفاوت خواهد يا نه؟ آيا مي توان گفت كه اين ايدئولوژي ها اصلا اثر دارد يا خير؟
خانم علمدار پاسخ داد: ما بايد بدانيم كه اين مسايل فردي و اجتماعي براي زن چه چيزهايي هستند. در اينجا بحث جوامع پيش مي آيد در جامعه ايران، غرب، عرب و... به نظر من در جامعه ايران مشكل زنان ريشه دراين دارد كه ما از آن دو ثقلي كه حضرت رسول برايمان باقي گذاشته اند يعني قرآن و عترت فاصله گرفته ايم. فكر مي كنم با توجه به اينكه دين اسلام آخرين دين بود و اين دو آخرين وديعه حضرت رسول هستند، متأسفانه ما در دوران جديد به جاي رجوع به قرآن و فرمايشات ائمه بيشتر به تفاسير آنها رجوع كرده به طوري كه نسل جوان ما با اين دو تا حدي بيگانه اند.
علمدار ادامه داد: وقتي كه در احاديث ائمه يا تاريخ اسلام توجه مي كنيم، نقشي كه از زن مطرح مي شود با آنچه ما در جامعه شاهد آن هستيم بسيار متفاوت است، يعني يك زن مسلمان متعهد و مومن در جامعه ما شايد 80% شباهتي به زني كه در صدر اسلام بود، ندارد. من فكر مي كنم بزرگ ترين مشكل ما اين است كه نمي دانيم تعريف مان از زن خوب در جامعه چيست و زن خوب چه كسي است؟ ريشه اي ترين مسئله اين است كه ما از اين دو ثقل فاصله گرفته ايم و به همين دليل نمي توانيم موقعيت خود را شناسايي كنيم و مسئله بعداين است كه ما در دوران جديد قرار گرفته ايم و يك سري آيتم ها از طرف جامعه غرب براي ما مي آيد و يك سري ارج گذاري از آن سمت ديده مي شود و ما كه دين خود را خوب نمي شناسيم، با يك سري ارزش هاي جديد هم مواجه مي شويم كه نمي دانيم با آنها چگونه رفتار بايد كرد. رد مطلق، پذيرش مطلق و يا يك بررسي كاملا متعادل كه ويژگي هاي خوب آن را بپذيريم و ويژگي هاي بد آن را نفي كنيم.
خانم علمدار يادآور شد:مواجهه با مسائل زنان به طور خاص يك مواجهه فعالانه نيست و بيشتر صلبي برخورد مي كنيم. اينكه زن چگونه بايد باشد، چنين تعريف مشخصي وجود ندارد و به اين دليل ريشه اي مسايل بي شماري براي زن در جامعه پيش مي آيد، چه در بعد فردي و چه در بعد اجتماعي كه هر كدام را مي توان به شيوه خاص تحليل كرد.
خانم طائب نيز در پاسخ به سؤال مدير جلسه گفت: دقيقا من نيز ريشه اصلي مسئله زن را از همين عدم آگاهي ها مي دانم. عدم آگاهي از اينكه زن چيست، ريشه اصلي اين است كه زن حتي خود نيز تعريف مشخصي از خود ندارد و طبيعتا هر انساني براي شناختن خود يا به سراغ عقل مي رود و يا به سراغ منابعي مي رود. ما كه مسلمانيم و فقط عقل را براي شناخت خود قبول نداريم منابع وحياني نيز در اين زمينه قايل مي شويم، يك ديدگاه پيدا مي كنيم و آن كسي كه فقط عقل را كافي مي داند يك ديدگاه ديگر، طبيعتا زني كه من تعريف مي كنم با تعريفي كه يك متفكر غربي يا هركسي كه فقط عقل گراست، متفاوت است. يكي از مسائل جامعه ايران اين است كه زن ايراني مي خواهد با استفاده از چه منبع آگاهي دهنده اي خود را تعريف كند.
خانم صابري با استناد به گفته هاي خانم طائب گفت: در جوامعي كه بيشتر منبع شان براي شناخت هر مسئله صرف تكيه بر عقل است تا منابع ديگري كه مي تواند براي شناخت وجود داشته باشد چه معضلاتي را مي تواند در جامعه ما به وجود آورد.
صابري اين سؤال را طرح كرد كه آيا مي توان گفت خيلي از همين مسائلي كه وارد مي شود خود مي تواند بسياري از معضلات زنان ما را حل كند و يا وارد شدن چنين تفكري زن ايراني را دچار يك سري مسائل و مشكلاتي مي كند.
خانم علمدار در پاسخ به سوال طرح شده گفت: در دين اسلام آمده كه همه حرف ها را بشنويم و بهترين شان را انتخاب كنيم. ما متأسفانه در جامعه مان هيچ وقت فمنيسم را كامل نشنيده ايم.
فمنيسم 100 سال است كه در غرب يك مكتب است و ما آن را در چند صفحه نقد مي كنيم. واقعيت اين است كه جواني كه علاقه مند است به دنبال آن مي رود.
از طرف ديگر كسي كه نمي خواند يك ديد كاملا متعصبانه و قشري نسبت به فمنيسم دارد، آن را كاملاً بد مي داند. من نه معتقدم كه فمنيسم كاملا مكتب خوبي است و نه قصد دارم فمنيسم را تبديل به يك ناسزا كنم. ما مي توانيم حرف هاي مختلف را بشنويم.
اگر طرف مقابل ما مخاطب ما افراد نخبه جامعه هستند. بايد با آنها صادقانه بحث كنيم و با ايجاد فضاهاي باز بتوانيم درمورد نظريه هاي مختلف بحث كنيم و به يك نتيجه برسيم. تا زماني كه ما بحث نكنيم و اجازه ندهيم كه مسئله درست مطرح شود هيچ وقت به نتيجه درست هم نمي رسيم. اگر بخواهيم سريع مسائل را حل كنيم و اجازه ندهيم مسئله باز شود و جوانبش درجامعه مطرح شود هيچ وقت آن مسائل درست حل نخواهند شد و كم كم اطراف نخبه جامعه نيز دچار نااميدي خواهند شد.
علمدار ادامه داد: براي حل مسئله زنان دردناكترين اتفاقي كه افتاد اين بود كه واژه حقوق زنان درجامعه ما يك واژه غربي شناخته شد. ما وقتي متون اسلامي را نگاه مي كنيم، شايد خيلي پيشرفته تر از آنچه درغرب مطرح مي شود، درمتون اسلامي ما وجود داشته باشد ولي به خاطر بي توجهي هايي كه درنظرگرفته مي شود زنان ما براي بدست آوردن حقوق شان مجبور مي شوند به نظريه ها و مكاتب غربي رجوع كنند.
علمدار با اشاره به يكي از كتاب هاي شهيد مطهري گفت: چيزي كه شهيد مطهري دركتاب خاتميت شان مي گفتند اين بود كه آدم يك سري حقوق زياد در آيات قرآن براي زنان مي بيند، وقتي به احاديثي كه به ما مي رسند. مي بينيم اين حقوق همين طور كمتر مي شود و محدوديت ها بيشتر مي شوند و وقتي به آراي فقها مي رسد حقوق كاملا كم و محدوديت ها بيشتر شده اند. چيزي كه ما از اسلام درمورد زن ها مي دانيم همين محدوديت ها است درحالي كه واقعيت اسلام چيز ديگري است و جا دارد كه علماي ما راجع به اين قضيه بحث كنند و اسلام مانند يك سيستم همه مسائل از جمله مسئله زنان را درنظر مي گيرد، يعني همه چيز در ارتباط متقابل با هم هست ولي ما صرفا يك سري مسائل كلي را مطرح مي كنيم كه اين مسائل نيز فكر نمي كنم قابل انكار باشد كه به نفع مردهاست يعني هر جا كه حقوق زن ها مطرح شده به گونه اي كه در دين با مصلحت چشم پوشي شده، درحالي كه اگر به ظرافت هاي روابط متقابل زن و مرد كه در اين طرح شده توجه شود هيچ گاه نبايد حقوق زنان را غربي بدانيم. براي مثال چند نفراز آقايون براي بهبود خانواده سركلاس مي روند درحالي كه الان درجامعه ما به گونه اي شده كه همه بار زندگي را به دوش زن مي اندازد و اگر خانواده اي مشكل دارند، اين زن هست كه لطايف زنانه را بلد نيست، درحالي كه در اسلام نگهداري خانواده به دوش هر دو طرف است.
خانم طائب نيز به عنوان ديگر سخنران درپاسخ به اين سوال خانم صابري گفت: گاهي اوقات تفاوت بين زن و مرد درنظر گرفته نمي شود، انگار كه كاملا اين دو موجود با هم برادرند و چه بسا قياس مي كنيم، قياسي كه نوعي فردمحوري مي شود. يعني ما مرد را معادل انسان مي گيريم و انگار كه نماد انسانيت مرد است و ما مي خواهيم زن را به آن ايده آل نزديك كنيم. من فكر مي كنم يكي از مسايل اين است كه اين نگاه اشتباه شده است و با توجه به تفاوت ها تفكيكي بررسي نكرده ايم كه اين تفاوت ها را تا حدودي علم مشخص مي كند ولي درديگر موارد نياز به مبدأ وحي احساس مي شود.
خانم طائب تصريح كرد: وقتي در قرآن توصيه به علم و امر به معروف و نهي از منكر مي شود، مخاطب انسان است. مسئله اين است كه چون در ادبيات قرآن ضميرها و ديگر موارد به صورت مذكر آمده، فكر مي كنند اينها همه به آقايون برمي گردد. ما دركلام اينها را نفي مي كنيم اما مي بينيم درعمل همين اتفاق مي افتد.
بنابراين اين عدم توجه به تفكيك نگاه كه مشهود است خود باعث مسئله ساز شدن است و اينكه در بعضي از متون ما نيز يك نگاه مردانه كه از جانب نويسنده است به چشم مي خورد.
طائب ادامه داد: اگر ما پذيرفته ايم كه اسلام دين كاملي است و پاسخگوي همه نيازهاست واقعاً چقدر به اسلام نگاه كرده و زن از ديدگاه اسلام را چقدر بررسي كرده و طبق آن زندگي كرده ايم. متأسفانه ما شعار زن مسلمان را مي دهيم ولي در آخر سنت ها ما را به پيش مي برند.
خانم صابري به طرح سؤال ديگري پرداخت و گفت: مسئله زن در طول تاريه همواره وجود داشته، آيا مي توان گفت كه غرب با پرداخت به اين موضوع خيلي زودتر از ما به اين نتيجه رسيده. اگر اين چنين بود چرا ما در كشورمان همچين چيزي وجود نداشته درحالي كه ما در متون ديني خود بستري وجود داشته كه به نتايجي برسيم و چرا سنت هاي ما اين اجازه را به ما نداده؟
خانم علمدار پاسخ داد: اين سؤالي است كه براي همه مطرح است و در اينكه واقعاً چرا غرب همواره جلوتر بوده به نتايجي نرسيده ايم و پاسخ دقيقش را نمي دانم هر كسي در رابطه با مسايل زنان و اينكه چرا حقوق زنان از طرف غرب مطرح شد با اينكه در احكام ما وجود داشت، فكر مي كنم مشكل ما اين است كه هميشه غرب را محكوم مي كنيم كه به عقل خود بنياد خود خيلي تكيه مي كند.
علمدار خاطرنشان كرد: من فكر مي كنم مشكلي كه هست اين است كه ما احساس كرديم براي اينكه صلاح جامعه حفظ شود بايد يك سري محدوديت هاي بيشتري از آنچه خداوند درنظر گرفته، درنظر بگيريم. منظورم از ما به طور خاص علماي دين است. به دليل اينكه استخراج احكام وظيفه مراجع دين و علماست. در كل تلاش صورت گرفته در اين زمينه كم بوده و باعث شد قسمت زيادي از احكام پيشرفته اسلام آشكار شود.
وي يادآور شد: مسئله بعدي اين است كه مسئله زن در جامعه ما به طور خاص چيست؟ من فكر مي كنم زن در جامعه ايران از يك طرف با سنتي مواجه هست كه اين سنت از شرع و عرف ناشي مي شود، يعني آنچه شرع براي من منع نكرده ولي عرف منع مي كند و بالعكس كه اينها سنت ما را تشكيل مي دهند و از طرف ديگر يك سري ارزش گذاري هايي كه از طرف غرب مي آيد و به ما تحميل مي شود.
علمدار با ابراز تأسف از اينكه امروزه در جامعه ما به جايي رسيده ايم كه حتي مردهايمان هم احساس مردانگي قبلي را ندارند و به نوعي قواميت آنها كم شده، يعني هم زن نمي داند كه چگونه بايد باشد و زنانگي چيست و هم مرد در اين زمينه عقب مانده است. من فكر مي كنم همين رابطه ها و رويكردهاي غربي و سنتي در ارتباط با يكديگر به زن در جامعه دارند باعث شده زن دچار يك سردرگمي شود.
خانم طائب گفت: من قبول دارم كه درمورد زن و مسئله آن خيلي روي تئوري آن كار نكرده ايم و وقتي هم اقدامي به كار كردن روي آن كرديم از منبع غربي استفاده كرديم ولي اين جور نيست كه كار نشده باشد. من فكر مي كنم جامعه امروز ايران با تمام مسايلي كه در آن دارند موفق تر عمل مي كند. من مي خواهم بگويم نكته اساسي و محوري بحث فرد درمورد مسئله زن بحث آگاهي است و اگر ما مشكل آگاهي را حل كرديم خيلي از مسايل ما حل خواهد شد و مسئله اين است كه ما يا آگاهي نداريم و يا اينكه منتظر هستيم موج جامعه به سمتي حركتش بدهد. اگر بخواهم خلاصه كنم هر جوري به قضيه نگاه شود بحث شناخت و آگاهي مطرح است و اينكه از چه منبعي استفاده مي شود و تلاش خود خانم ها در اين حوزه چقدر است.
خانم علمدار در مقابل اين نظر خانم طائب گفت: من قبول دارم كه زنان بايد وارد اين حوزه ها شوند و آگاهي كسب كنند ولي در عين حال معتقدم كه اين حوزه ها كاملاً تخصصي هستند و همه زنان نمي توانند وارد آن شوند و تخصص لازم را بدست آورند و اين خيلي خطرناك است كه ما دين را عرصه اي بدانيم كه همه مي توانند وارد آن شوند همه مي توانند يك آگاهي نسبي در دين داشته باشند ولي اينكه من يك متخصص ديني باشم و اظهارنظر كنم اين خيلي مسئله حساسي است.
صابري گفت: اين بحث مربوط به حركت خانم ها است، هركسي كه اندازه توان خود، اينكه بخواهند و منتظر نمانند كه جامعه و مردان جامعه و متخصصين برايشان كاري انجام دهند.
علمدار ادامه داد: حضرت رسول مي فرمايند هركسي كه حلال خدا را بر خود حرام كند، خداوند آن را به حرام خود مبتلا مي كند. ما در اين حيطه كه به حرام خدا مبتلا نشويم خيلي اصرار داريم ولي در اين حيطه كه چيزي كه خداوند براي ما حلال كرده را بر خود حرام نكنيم، فكر مي كنيم مستحب است كه آن را انجام دهيم. اين نكته مهمي است كه در جامعه ما مفغول مانده است و در رابطه با تفاوت طرح مسايل زنان تهران و شهرستان در اين بحث، من فكر مي كنم تفاوت طبقاتي كه در جامعه ما وجود دارد يعني ما اين شكافي كه بين دهك هاي مختلف جمعيتي وجود دارد مي توان يك چنين مسئله اي را توصيف كرد. شكافي كه در بين افراد مختلف در جامعه ما وجود دارد خيلي زياد است.
و توزيع امكانات به صورت هماهنگ انجام نشده، به همين دليل نيازهاي مختلفي وجود دارد كه باعث مي شود و هركدام مسايل خود را متفاوت مطرح كنند و اين اصلاً متعارض با اين موضوع نيست كه يك سري مسايل بنيادي اي وجود دارد كه همه افراد با آن درگير هستند.
از منظر پيچيدگي مسئله شايد مسئله زني كه فكر مي كند بحران هويت دارد خيلي پيچيده تر از زني باشد كه فكر مي كند اگر شوهرش او را طلاق داد چه شغلي بايد داشته باشد. براي اينكه اين مسئله كاملا ملموس و مادي است آن يك مسئله انتزاعي و رواني است كه مي تواند در تمام عرصه هاي ديگر زندگي اش تأثير بگذارد. نمي شود خيلي دقيق مشخص كرد كه اين زن ها كداميك مشكلات پيچيده تر يا ساده تري دارند ولي مسئله اين است كه چنين مسايلي در جامعه ما هست كه ناشي از اين است كه ما خود را درست نمي شناسيم و نمي دانيم يك زن خوب يعني چه زني، مشكل ما اين است كه جايگاه خود را درست نمي شناسيم و اين عدم شناخت براي هر كسي در آن بستر خاصي كه وجود دارد به يك شكلي خود را نشان مي دهد.
خانم طائب ادامه داد: ضمن تأييد اين صحبت ها كه به اجتماع هم ارتباط دارد، مي توانم بگويم اين جور احساس مي شود كه مسايل زن به خطه جغرافيايي و اقتصادشان ارتباط دارد و از اين دو مقوله ريشه مي گيرد، درحالي كه فكر مي كنم زيربناي فرهنگي است كه مسئله ايجاد مي كند و نمي توانيم يقينا بگوييم مسايل زنان تهراني متفاوت از مسايل زنان غيرتهراني است. حتي با وجود اينكه مسايل اقتصادي را مهم مي دانم، باز معتقدم مسايل فرهنگي ريشه اي تر است و آگاهي است كه در اين حوزه اثرگذاري مي كند.
صابري به طرح اين سؤال پرداخت كه به عنوان يك دانشجو چه انتظاري داريم از جايگاهي كه نهادهاي مذهبي، جامعه روشن فكري و خود ما دانشجويان در اين زمينه؟
خانم طائب در پاسخ گفت: نقش ما به عنوان يك دانشجو اين است كه يك فضاي فكري ايجاد كنيم و عادت به آزادانديشي و نقادي كنيم و تعامل و وحدت حوزه و دانشگاه نيز نقش بسزايي دارد و مي تواند اين مسئله را حل كند و اگر هر بعد را جدا در نظر بگيريم قطعا بخشي ناديده گرفته مي شود و نمي توان به نتايج درست رسيد.
خانم علمدار نيز پاسخ داد: راه حل دقيقا همين است كه ما فكر كردن را ياد بگيريم و واقعا فكر كنيم. يك نكته اين است كه مسايل زنان مطلقا متفاوت نيست و نكته ديگر اين است كه تمرين فكر كردن بايد در يك فضاي آزاد باشد يعني بايد بتوانيم راحت فكر كنم و آن را مطرح كنم و ديگران نيز بتوانند آن را نقد كنند. چنين فضايي در جامعه ما وجود ندارد يعني ما يا يك فكر را ترويج مي كنيم يا اينكه كساني كه فكر مي كنند آن را خيلي با احتياط مطرح مي كنند. ما بايد حوصله بحث كردن با يكديگر را در جامعه ايجاد كنيم.
خانم صابري در پايان گفت: انشاءالله بشود به جايي رسيد كه خودمان بياييم در مورد مسايل صحبت كنيم و به نتيجه برسيم و حداقل جايگاه خود را در مباحث بدانيم. جايگاهي كه براي حوزه درنظر مي گيريم با آن جايگاه روش فكري كه در دانشگاه ها هست يك جا جمع شوند و از دل مباحث شان يك نظريه توليد شود نه اينكه هر كدام در جايگاهي كه هستند جدا از هم بنشيند و بر سر اين مسايل فكر كنند و ما دانشجويان هم قطعا در همين زمينه مي توانيم خيلي اثرگذار باشيم و اين فضا را مطالبه كنيم، هم از حوزه و هم از دانشگاه هاي خود.

 



آيا «علم ديني» معنا دارد؟

دكتر مهدي گلشني
سنگر فرماندهي1
پس از سخنان ژرف نگرانه مقام معظم رهبري در جمع اساتيد دانشگاه هاي كشور كه ايشان را با عنوان «فرماندهان جبهه مقابله باجنگ نرم» خطاب نمودند، از اين پس در صفحه دانشگاه كيهان سؤالات و شبهات اساسي مطرح در حوزه دانشگاه را با قلم اساتيد متعهد پاسخ خواهيم گفت. از اين رو نام اين ستون را «سنگر فرماندهي» گذاشته ايم.
با درود به روان پاك امام امت و شهيدان حوزه و دانشگاه علي الخصوص شهيد آيت الله مطهري و شهيد دكتر مفتح سخنم را آغاز مي كنم. موضوع سخن بنده علم ديني است و بنده اين موضوع را از اين جهت انتخاب كردم كه مسئله علم ديني، اسلامي كردن علم و اسلامي كردن دانشگاهها درسالهاي اخير به شدت مورد مناقشه و تشكيك قرار گرفته و حتي بعضي از اهل علم را مي بينيم كه در قضيه تشكيك كرده اند. من به عنوان نمونه دو مورد آن را برايتان مي خوانم: 1- يكي از اساتيد دانشكده الهيات دانشگاه تهران درمقاله اي كه درمجله راه نواز ايشان به چاپ رسيده است مي نويسند:«اينجانب از همه صاحبنظران ديني كه چنان تعبيراتي را به كار مي برند تقاضا مي كنم به صراحت اعلام كنند منظورشان از چسباندن پسوند اسلامي به اموري كه به وضوح اموري عقلاني و برنامه اي مستند چيست؟ امروز تا اين مطلب دقيقا روشن نشود صاحبان قرائت رسمي و قرائت نوانديشانه به گفتگو و بحث نتيجه بخش با يكديگر موفق نخواهند شد». 2- يكي از استاد ياران دانشكده علوم سياسي دانشگاه تهران مي گويند:«نمي دانم دين و ايمان داشتن استادي كه مي خواهد فيزيك درس بدهد چقدر مهم است؟«بنده مي خواهم به بررسي اين نوع شبهات بپردازم. البته، اگر اين قبيل شبهات بيست سال پيش يعني قبل از انقلاب مطرح مي شد چندان تعجب برانگيز نبود. البته نه به دليل وقايعي كه داخل مملكت اتفاق افتاده، بلكه به دليل وقايعي كه خارج از اين مرز و بوم اتفاق افتاده است. بيست سال پيش درحوزه هاي علم، صحبت از دين مجاز نبود حتي دقيقا يازده سال پيش كه بنده دركنفرانسي در امپريال كالج لندن درمورد تعبير فيزيكي نظريه نسبيت اينشتين شركت كرده بودم. به فيلسوف مسيحي كه اشاره به نظريه هاي كيهان شناسي درباره پيدايش جهان مي كرد اسمي از خدا برد؛ بلافاصله يكي از استادان فيزيك دانشگاه استانفورد آمريكا بلند شد و گفت دركنفرانس فيزيك اتمي اسمي از خدا نبايد برده شود. وضعيت درگذشته آنچنان بود و امروز درس علم و دين طبق نوشته مجله نيوساينتيست (New Scientist) پررشدترين درس در دانشگاهها بوده است. فقط دردو سال اخير بيش از دويست دانشگاه در آمريكا درس علم و دين را ارائه كرده اند. درسال اخير دانشگاه ليدز انگلستان مركز مطالعات ميان رشته اي درمورد تعامل علم و دين را تاسيس كرده است و از يكي دو ماه پيش دوره فوق ليسانس علم و دين را ارائه كرده و دانشگاه باستون (Boston) درآمريكا دوره دكتراي علم و دين و فلسفه را اعلام كرده است، و اين درحالي است كه الان بزرگترين جايزه روزكه از جايزه نوبل نيز از نظر مبلغ بالاتر است (يعني يك ميليون و دويست و سي هزار دلار) در رشته علوم و دين داده مي شود.
بنابراين، در سطح بين المللي وضعيت تا اين حد تغيير كرده است.
درحوزه هاي فلسفه علم و در حوزه هاي علم بسياري از چيزها تغيير كرده است و متاسفانه اصلا نسيمي از اين جريانات به گوش اين آقايان كه اين مسائل را مطرح مي كنند نرسيده است.
پيشينه تاريخي
گاهي گفته مي شود كه مقصود از علم ديني اين است كه كشفيات علم را به قرآن و احاديث برگردانيم و به جاي تجربه به سراغ قرآن و احاديث برويم يا از قرآن و حديث استفاده كنيم كه چگونه آزمايش انجام دهيم و غيره، ولي هيچيك از اينها مطرح نيست. مسئله در يك سطح بسيار بنيادي تر مطرح است. البته مسئله اسلامي كردن علم در جهان اسلام يك امر نوظهوري نيست. پيش از شروع قرن حاضر سيداحمد خان در هندوستان كالجي به راه انداخت كه علوم جديد را به مسلمانان ارائه كند. در اوايل اين قرن (حدود 80 سال پيش) به ارزيابي محصول اين دانشگاه پرداختند و متوجه شدند كه فارغ التحصيلان آن دانشگاه اكثرا لائيك هستند. به همين دليل از مرحوم مودودي و ديگران خواستند كه از نظر فكري به آنان كمك كنند كه چگونه مي توان دانشگاه اسلامي داشت. همان موقع مرحوم مودودي علي رغم آنكه فيلسوف هم نبود خيلي خوب به رخنه اي كه در قضيه وجود داشت و موضوع اصلي كه در آن دانشگاه مورد غفلت واقع شده بود پي برد و گفت اينكه شما بياييد فلسفه الحادي را تدريس كنيد و درسهاي ديگر را ارائه كنيد و در كنار آن يكي دو درس تعليمات اسلامي بگذاريد مشكل را حل نمي كند. دانشجو علي الاصول محشور است با درسهايي كه دست كم خدا در آنها مورد غفلت است و با خدا كاري ندارد و يا آنكه خدا در آن دروس انكار مي شود. دقيقا يكسال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، كنفرانس عظيمي در مكه تحت عنوان تعليم و تربيت اسلامي به راه افتاد كه 313 نفر از دانشمندان بزرگ اسلام در آن شركت كردند از آن جمله آقاي دكتر سيدحسين نصر از ايران و دكتر عطاءالرحمن كه از شيميدانهاي بنام پاكستاني است و جمعي از اسلام شناسان ديگر از اقطار عالم اسلام. همه بحثها بر حول همين مسئله مي چرخيد و خلاصه اش همان چيزي است كه امروز من در اين همايش مطرح خواهم كرد كه علم اسلامي مفهوم دارد، علم ديني مفهوم دارد. در ده بيست سال گذشته هم در اقطار عالم اسلام شما مي بينيد كه كنفرانسهايي تحت عنوان اسلامي كردن علم برپا شده است. البته متأسفانه گزارشي كه از اين كنفرانسها در مطبوعات منعكس شده است گزارش صحيح و دقيق نيست و تحريف شده است. اخيرا ديدم يكي از اساتيد دانشگاه تهران آمده است كل اين كنفرانسها را خلاصه كرده است در اينكه منظور از اسلامي كردن يعني اين كه مطالب علمي را به قرآن و حديث برگردانيم. بنده به عنوان كسي كه در كنفرانس مالزي كه از بزرگ ترين اين كنفرانسها بود و در 14 سال پيش به دعوت دولت مالزي برگزار شد شركت داشتم شهادت مي دهم كه اصلا مسئله اعجاز علمي قرآن محوريت نداشت. بلكه بحث فلسفه علم و جاي اساسي اي كه علم اسلامي مي تواند داشته باشد مطرح بود. به هر حال در جهان اسلام از آن زمان به بعد مرتب اين مسئله مطرح بوده است و اين تهمتها هم همواره مطرح بوده است كه مگر فيزيك و شيمي، اسلامي و غيراسلامي دارد؟ مگر علوم اجتماعي، اسلامي و غيراسلامي دارد؟ علم عينيت دارد فرقي نمي كند در روسيه يا در آمريكا يا در جاي ديگر انجام گيرد. البته آنها كار خودشان را ادامه دادند و به اين حرفها اعتنا نكردند و ما هم بايد كار خودمان را انجام دهيم و البته پشتوانه برهاني خيلي خوبي هم براي اين مسئله داريم كه عرض خواهم كرد، ولي مسئله اسلامي كردن علم منحصر به جهان اسلام نيست. ديني كردن علم در جهان غرب هم مطرح بوده است. در تابستان امسال در كانادا كنفرانسي تحت عنوان علم در زمينه هاي خداباورانه Science In Theriry Contexs برگزار شد. كنفرانس عظيمي بود. همه مطلب آن اين بود كه علم در زمينه اي خداباورانه با مفهوم است، و اين چيزي است كه من مي خواهم به توضيح آن بپردازم. پس اين مسئله يعني مسئله علم ديني در جهان يك مسئله كاملا جاافتاده اي است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14