(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 8 مهر 1388- شماره 19475
 

پرواز به لبنان براي تنفس آزاد

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




پرواز به لبنان براي تنفس آزاد

درخشش آنچه را كه او (و ساير ايرانيان مخالف) قبلاً گفته بود، تكرار نمود: او و گروهش نمي خواهند شاه و به طور قطع نهاد سلطنت را نابود كنند، اما رژيم بايد فضايي ايجاد كند كه آزادي بيان و اجتماعات بيشتري وجود داشته باشد، به طور مختصر، جو سياسي آزادتر براي بيان انتقادات و نارضايتي ها. او و پيروانش عقيده دارند كه مي توانند اين جو آزادتر را با تداوم سازماندهي و هدايت فعاليت هاي غير خشن سياسي، بوجود آورند.
او تأكيد كرد كه نشريه و اعلاميه هاي متعدد ضد رژيم ديگري در حال تهيه و تعدادي آماده چاپ و توزيع هستند. به هر حال، باتوجه به نزديكي تعطيلات نوروز، او تصميم گرفته است هرگونه حملات تبليغي را تا بعد از تعطيلات متوقف سازد. او احساس مي كند شروع يك مبارزأ جدي قبل از تعطيلات، كه كليأ فعاليت ها عملاً تعطيل و متوقف مي شوند و مردم به چگونگي لذت بردن از بهار مي انديشند، احمقانه خواهد بود.
درخشش از اين كه نتوانسته است خطوط كلي سازمانش را، همان گونه كه چندين هفته قبل قول داده بود، به صورت قابل درك براي من تهيه و ارائه نمايد، معذرت خواست. او خيلي گرفتار بوده است. او گفت تا دو هفتأ ديگر با من تماس خواهد گرفت و اطلاعات لازم را به من خواهد داد.
3- حمله به محمد پورسرتيپ
درخشش به طور خلاصه اظهار داشت كه پورسرتيپ مرد شريف و خوبي بود، ولي او ( درخشش) هيچ اطلاعي از دليل حمله به وي نداشت. او اضافه نمود كه اين ممكن است به دلايل «سياسي» يا «شخصي» باشد، ولي احساس مي كند كه توجيه قابل قبولي نمي تواند ارائه نمايد.
در حال ترك وي، تذكر دادم كه به نظر مي رسد او از سلامتي كامل برخوردار است (او براي چند هفته اي دچار ويروس عفوني شده بود)، وي پاسخ داد كه همواره وقتي فعالانه درگير مبارزه است، احساس سلامتي كامل مي كند.
درخشش، محمد - 12
خيلي محرمانه
زمان: 18 مارس 1964 - 27/12/42
مكان: منزل آقاي راسياس
صورت مذاكرات شركت كنندگان: محمد درخشش، وزير فرهنگ سابق چارلز ان. راسياس، دبير دوم سفارت صبح روز دوشنبه، 16 مارس، درخشش در اداره به من تلفن كرد و گفت كه مايل است براي تبريك سال نو، قبل از رفتن به تعطيلات عيد نوروز، مرا ملاقات نمايد. به علت اين كه دوشنبه و سه شنبه براي تمام مدت عصر و شب ملاقات هاي ديگري داشتم، با او قرار گذاشتم كه روز چهارشنبه ساعت 19 به ديدنم بيايد.
در خلال مذاكراتمان يك ساعت و نيم به طول انجاميد، او نكات زير را اظهار نمود:
1- تعطيلات او در لبنان و عراق: او مرا با اين حرف متعجب نمود كه فردا صبح براي يك تعطيلات دو هفته اي به بيروت مي رود و در سر راه خود چند روزي در بغداد خواهد ماند. او گفت كه به تعطيلات نيازي ندارد و چندان علاقه اي نيز به ترك كشور ندارد، ولي همسر وي به قدري مضطرب و خسته شده است كه اصرار دارد حتماً بايد به خارج برود. او گفت كه مي خواهد با همسر و دو دخترش تا لبنان رانندگي كنند. او كمي نگران بود كه دولت ممكن است سعي كند به نوعي مانع بازگشت وي به ايران شود، ولي او مطمئن بود كه مي تواند چنين تلاشي را در هم بكشند. به هر حال، پاسپورت سياسي وي (او توضيح داد، همه وزراي سابق داراي پاسپورت سياسي هستند) تمديد اعتبار شده است و براي دولت ايران ناشايست خواهد بود كه مانع بازگشت وي به ايران شود.
او به توضيح در مورد اين موضوع پرداخت كه تمديد اعتبار پاسپورت وي حدود دو هفته طول كشيده است، در صورتي كه معمولاً تمديد اعتبار پاسپورت چند دقيقه بيشتر به طول نمي انجامد. حدود 5/2 هفته قبل، هنگامي كه او تصميم گرفت به تعطيلات برود، به وزيرخارجه آرام تلفن كرد و گفت كه پاسپورت خود را توسط يك نماينده (يك معلم مدرسه) به وزارت خارجه مي فرستد و متشكر خواهد شد اگر آرام دستور تمديد اعتبار آن را بدهد. آرام خيلي صميمانه وي را مطمئن نمود كه اين كار انجام خواهد شد. به هر حال، اين كار بدين صورت انجام نشد. به فرستاده وي گفته بودند كه پاسپورت را به وزارت خارجه تحويل دهد و برود، متعاقباً هر وقت آماده شد به وي خبر خواهند داد. بعد از سه روز درخشش با آرام تماس گرفت و در مورد پاسپورت سؤال نمود و به وي اطمينان داده شد كه تمديد اعتبار خواهد شد و به علت حجم كار زياد در آماده نمودن پاسپورت هاي مسافرت هاي زيارتي به جده و مسافرت هاي نوروز و غيره به تأخير افتاده است. درخشش گفت، بدون ترديد اين پاسخ غيرمعقولي بود، ولي او نمي خواست آرام را تحت فشار قرار دهد، لذا گفته بود كه چند روز ديگر تلفن مي كنم. بعد از چند روز تلفن كرده بود و به وي گفته بودند كه آرام گرفتار است. او به تلفن كردن به وزارتخانه ادامه داد و هر روز تلفن مي كرد و بهانه اي براي وي مي آوردند. در حدود يك هفتأ قبل او تلفني از تيمسار پاكروان داشت كه از وي پرسيد چرا مي خواهد به لبنان سفر كند. درخشش گفت كه او پاسخ داده است «براي اينكه هواي آزاد تنفس كنم»، پاكروان خنديد و گفت كه «درخواست» وي تصويب شده است (مجوز از سوي شاه صادر شده است). چند دقيقه بعد از اين كه با پاكروان صحبت كرد، آرام به او تلفن كرد و از تأخير انجام شده معذرت خواست و خوشحال بود كه به وي اطلاع دهد پاسپورت وي تمديد اعتبار شده است. درخشش نمي توانست از دست انداختن آرام خودداري نمايد و به او گفت كه هم اكنون از ساواك به وي اطلاع داده اند كه به وزارت خارجه اجازه داده اند پاسپورت وي را تمديد نمايد. آرام جا خورد و تأييد نمود كه تأخير به علت نياز به تصويب ساواك بوده است.
2- سازمان و فعاليت هاي وي: در مدت سه هفته قبل فعاليت هاي سياسي او افزايش يافته است. يارگيري و سازماندهي تيم ها به شهرها و شهرستانهاي استانهايي كه هسته ها وجود نداشتند، كشانده شد. گزارشات اوليه نشان مي دهند كه آنها پيشرفت شاياني داشته اند.
او به 51 نفر از اعضاي كميته اجرايي، درخواست مرا در ارتباط با جزئيات سازماندهي آنها و نام اعضاي آن گفته است. او توصيه نموده است كه به وي اجازه داده شود اطلاعات مورد درخواست مرا به من بدهد. اين موضوع به طور عميق مورد بررسي قرار گرفته بود، و تصميم نهايي بر اين بود كه اطلاعات مورد درخواست به من داده نشود. كميته اجرايي (كه تنها گروهي است كه مي داند او مرا هر چند وقت يك بار مي بيند)، با تمام احترامي كه براي قضاوت او قائلند مبني بر اين كه من و سفارت مي توانيم مورد اعتماد باشيم و اين گونه اطلاعات را در اختيار دولت ايران يا ساير افراد قرار ندهيم، احساس مي كنند اين امكان هميشه وجود دارد كه يك كارمند سفارت بدون اطلاع و تأكيد قبلي، بعضي يا همه اطلاعات را بروز دهد كه مي تواند «براي سازمان» فاجعه آميز باشد. اين از نظر حفاظتي ريسك بيش از اندازه بزرگي است. باتوجه به اوضاع و احوال فعلي، اگر او زنداني شود، كميته اجرايي مي تواند به كار خود ادامه دهد و رهبري سازمان را به عهده گيرد. او مرا مطمئن ساخت زماني كه گروه تصميم بگيرد اعلاميه يا نشريه اي براي جلب حمايت گسترده منتشر نمايد كه در آن رهبران سازمان را معرفي كند، او قبلاً مرا در جريان امر خواهد داد. همچنين مرتباً اعلاميه هايي كه منتشر مي شوند در اختيار من قرار خواهند گرفت.
3- دولت منصور : در حالي كه قبل از منصوب شدن دولت منصور، درخشش احساس مي كرد سه تا چهار ماه لازم است تا معلوم شود آيا اين دولت مي تواند دوام بياورد يا نه، بعد از بررسي نوع افراد كابينه جديد معتقد گرديده است كه دولت منصور شانسي براي انجام هيچ كاري ندارد و در واقع احساس مي كند كه روزهاي آخر را مي گذراند. او گفت اكنون بدين نتيجه رسيده است كه دليل تغيير دولت توسط شاه (بخصوص كه بعضي از وزراي مهم كابينه علم باقي مانده اند) اين بود كه علم نياز به استراحت داشت. همچنين شاه برنامه ريزي كرده است كه «روشنفكران» را با ظاهر دادن فرصت حكومت كردن به آنها بي اعتبار سازد (با استفاده از روشنفكران فرصت طلبي نظير منصور) و سپس به خراب كردن آنها بپردازد. نظر اعليحضرت اين است كه به مردم و خارجيان «ثابت» نمايد كه او تنها كسي است كه مي تواند كشور را اداره نمايد. حداقل دو نشانأ روشن و واضح وجود دارند كه منصور و همكاران وي خيلي نگران بودند كه آيا واقعاً شاه از آنان حمايت كاري خواهد نمود يا نه.
4- منصور يك نمايندأ شخصي مي فرستد: اولين نشانأ واضح مبني بر احساس عدم ايمني از طرف منصور اين بود كه چند روز پس انتصاب به نخست وزيري، او پروفسور احسان نراقي (مدير مركز تحقيقات اجتماعي) را نزد درخشش فرستاد تا (الف) درخشش را مطمئن سازد كه منصور هميشه از تحسين كنندگان وي بوده است ( درخشش گفت كه اين دروغ وقيحانه اي است) ؛ (ب) از درخشش درخواست نموده است كه با وي مخالفت نكند و برعليه وي كاري ننمايد، زيرا او (منصور ) صادقانه علاقمند است كه اصلاحاتي در جهت بهبود كشور و بهبود وضع توده هاي مردم انجام دهد؛ (ج) معذرت خواسته است كه نمي تواند كاري جهت بازگشايي مجدد باشگاه مهرگان انجام دهد. درخشش به من گفت كه او بلافاصله موارد مذكور توسط نماينده را رد نموده است، با اين بيان كه او حاضر به هيچ گونه چانه زدن يا اظهارنظر نيست، اين كه منصور و همكارانش بايد به دنبال كار خودشان باشند و اين كه آنها نبايد وقتشان را با سعي در جلب نظر مساعد وي تلف كنند.
5- همكاران منصور ادعا مي كنند از طرف متحده پشتيباني مي شوند: به عقيدأ درخشش، دومين عدم احساس ايمني منصور، ادامه اظهارات همكاران وي در مورد حمايت ايالات متحده از آنان است. درخشش اظهار داشت كه اين گزارشات قابل اعتماد هستند و منصور و گروه او مخصوصاً اين گزارشات را در افكار عمومي مطرح مي كنند تا احمق ها و خوش باوران را تحت تأثير قرار دهند و حتي شايد به عنوان سپري در مقابل شاه از آن استفاده نمايند.
انگيزه هاي منصور هر چه باشند، ادعاي حمايت شدن از سوي ايالات متحده به وضوح نشان مي دهد كه كابينه وي حقيقتاً تا چه حد ضعيف است. آن گاه درخشش گفت دو هفته قبل كه براي ملاقات با اميني رفته، آقاي نامدار گفته بود كه چگونه مهندس روحاني (وزير آب و برق) بي پروا راجع به پشتيباني آمريكا صحبت مي كرد. بنا به اظهارات نامدار، خيلي زود پس از تشكيل دولت جديد، او ( نامدار) به اصرار يك دوست مشترك نامدار و روحاني ، براي ديدن روحاني رفتند تا از او درخواست كنند به دوستشان ( درخشش نام وي را فراموش كرده بود) شغلي در حد معاون وزير در وزارتخانأ روحاني بدهد. روحاني به نامدار گفت هر چند او مايل است شغل معاونت وزير را به دوستشان بدهد، ولي چنين كاري در قدرت وي نيست، زيرا ليست كليأ مقامات رده بالاي همه وزارتخانه ها تعيين و براي تأييد به سفارت ايالات متحده ارسال و تأييد شده است. بنابراين او هيچ گونه تغييري در آن نمي تواند بدهد. بنا به اظهار درخشش، او و اميني هيچ كدام اظهارات روحاني را باور نكردند، ولي نامدار چندان مطمئن نبود.
6- مطالب بيشتري در مورد وجهأ منصور: درخشش احساس مي كند منصور و «كابينأ جديد» وي به علت عدم حمايت مردمي، شانسي براي ماندن ندارند. شاه به بازي قديمي اش يعني تفرقه بيفكن و حكومت كن ادامه مي دهد. اعليحضرت بدون شك در پشت سر مردم و ملّيون (احزاب مخالف) كه در حال تجديد حيات آنها به عنوان تضميني برعليه هرگونه امكان آزادي خواهي از سوي منصور است، مي باشد.
منصور قادر نخواهد بود اقتصاد راكد را بهبود بخشد، زيرا بسياري از مردم، بخصوص تجار و ساير سرمايه گذاران، به انسجام و گسترأ عمر اين دولت جديد اعتماد ندارند. براي مثال، بودجه اي كه منصور ارائه نموده است نه فقط به وضوح رضايت بخش نيست - - منصور شخصاً نظريات بسياري را در آن گنجانيده است - - بلكه يك كلاهبرداري واقعي است. ارقام و بودجأ در نظر گرفته شده براي وزارتخانه هاي مختلف مخصوصاً كمتر از آنچه كه آنها به طور واقعي نياز دارند، نشان داده شده است. تا به همان نسبت كسر بودجه كمتري نشان داده شود. درخشش گفت كه گروه او برنامه ريزي كرده اند تا يك تجزيه و تحليل از بودجه تا حدود كمي دو ماه ديگر منتشر نمايند.
7- شهرداري: شهرداري حدود 185 ميليون ريال نياز دارد تا بتواند تعهدات خود را انجام دهد، ولي فقط 6 ميليون ريال در حال حاضر در دست دارد. شهرداري بايستي قرض كند، و منابع خود را بفروشد تا نيازهاي خود را برآورده نمايد. شهردار جديد، شادمان، بنا به اظهار درخشش، ممكن است «كودك» خوبي باشد، ولي او شك دارد كه شادمان قادر باشد به شهرداري سروسامان دهد. نقاط ضعف خيلي ابتدايي هستند. مهمترين نقطه ضعف شهرداري عدم توانايي آن در دريافت ماليات است.
درخشش گفت، «براي مثال، من شخصاً به عنوان يك صاحبخانه بايستي ماليات مشخصي براي ملك خود بدهم، ولي نمي دهم، چرا؟ اولاً براي اينكه كسي از من نخواسته است و اگر بخواهد نيز نمي پردازم، چرا؟ زيرا من يا هر شهروند ديگري، مايل به پرداخت ماليات به دولتي كه آن را انتخاب نكرده ايم و هيچ گونه اعتمادي به آن نداريم، نيستيم. اگر يك دولت شرافتمند و به صورت واقعي انتخاب شده، شهرداري را در دست بگيرد، مي تواند براي جمع آوري ماليات فشار بياورد و يا محكوميت هايي را براي متخلفين برابر قانون اعمال نمايد. ايران احتمالاً «قوانين خوب» بيشتري از ايالات متحده در كتابهايش دارد. براي مثال قانون كار كودكان، كار راحت و ساعات كار طولاني و غيره، ولي هر آدم بينايي مي فهمد كه اين قوانين به هيچ وجه به مرحلأ اجرا در نمي آيند. هيچ كس از آن پيروي نمي كند. هيچ احساس انسجامي وجود ندارد و نخواهد داشت تا زماني كه مردم احساس مسئوليت در ادارأ دولت خودشان را داشته باشند.
8- نامأ ملاها به اوتانت (Uthant): درخشش سؤال نمود كه آيا من از اينكه بعضي از ملاها يك نامه سرگشاده چاپ كرده و به اوتانت ارائه نموده اند، اطلاع دارم يا نه، گزارش شده كه يك كپي از آن براي شاه فرستاده شده است.
من به او گفتم كه در اين مورد چيزي نشنيده ام از او خواستم كه بگويد در «نامه» چه نوشته شده است. او گفت كه اعلاميه خيلي محكم بوده و با جملات شديد به زير پا گذاشتن آزادي در ايران توسط رژيم فعلي اعتراض شده است.
درخشش اضافه نمود بنا به اطلاعاتي كه دريافت نموده است ملاها ظاهراً در حال فراهم كردن مشكلاتي در خلال ماه محرم هستند. بنابر گزارش، آنها از خطر به مبارزه طلبيدن آشكار رژيم آگاه هستند، اما بسياري از آنها در يك حالت بي نهايت بي باكانأ پيش - براي - انهدام مي باشند.
9- اميني درخواست ملاقات با شاه را نموده است: درخشش گفت او حدود ده روز قبل با اميني تماس گرفت تا قبل از عزيمت براي تعطيلات، نوروز را به وي تبريك بگويد (قبل از مواجه شدن با تاكتيك هاي تأخيري ساواك). اميني به او گفت كه احساس مي كند از نظر سياسي ضربه خورده است و هيچ چيز نمي تواند اين لطمه را جبران نمايد، او مي خواهد براي آرامش و استراحت به اروپا برود. او به درخشش گفت كه درخواست ملاقات با شاه را نموده است تا توضيح بدهد چرا ايران را ترك مي كند و براي مدتي طولاني به مرخصي مي رود و اجازأ آن را كسب نمايد.
10- ارسنجاني: درخشش گفت كه در محافل روشنفكران اين شايعه منتشر شده كه ارسنجاني حمايت انگليس را براي احراز مقام نخست وزيري، زماني كه منصور سقوط نمايد، براي خود كسب نموده است.
11- اظهارنظرهاي پراكنده: در خلال مذاكراتمان، درخشش به طور خلاصه اظهار داشت كه حداقل دو ارگان دولتي به طور جدي بايد تقليل يابند، زيرا با افراد بي كاره پر شده اند. اين دو ارگان يكي سازمان برنامه است كه او احساس مي كند بايستي به يك گروه مشاورأ تخصصي تقليل يابند و شركت ملي نفت ايران، كه بنا به عقيدأ وي، با افراد غير مولد، بيش از حد لزوم و پرسنل با حقوق گزاف پر شده است. او عقيده دارد كه كارمندان دولت كه درآمدهاي شخصي دارند، بايد اخراج شوند و افراد قابلي كه درآمد شخصي نيز ندارند، به جاي آنها جايگزين گردند. او همچنين احساس مي كند كه ايران بايد سريعتر صنعتي شود و حمايت از صنايع محلي بايد مطمئن تر باشد. فقط فرآورده هايي بايد وارد شوند كه از نظر اقتصادي قابل توليد در داخل نيستند.
باشگاه مهرگان كتابهاي درسي در مورد شيمي، فيزيك و غيره آماده نموده است، ولي نمي تواند بنگاهي انتشاراتي پيدا كند، زيرا ساواك چاپ هر چيزي را كه توسط باشگاه مهرگان تهيه شده باشد، ممنوع نموده است. درخشش گفت هر چند او داراي سه چاپخانه است كه حاضرند به طور مخفي هرگونه اعلاميأ سياسي را براي وي چاپ كنند، آنها نمي توانند نسبت به چاپ اين كتابها به علت نياز به مواد و زمان بيشتر، اقدام نمايند.
درخشش، محمد - 22
تاريخ: 6 ژوئن 196 - 16/3/43
سرّي - غيرقابل رؤيت براي بيگانگان - فقط استفاده داخلي
از: منبع كنترل شده آمريكايي (CAS)
به: رئيس بخ4ش سياسي
موضوع: فعاليتهاي محمد درخشش و باشگاه مهرگان
اين گزارش براي آگهي شما است. اگر مايليد از اطلاعات موجود در اين گزارش استفاده كنيد، لطفاً با CAS هماهنگ نماييد. منبع يكي از مقامات (C) سرويس امنيتي ايران است كه اطلاعات را بدون آگاهي يا اجازه از سازمانش تهيه نموده است. اين اطلاعات با هيچ يك از مقامات خارجي منجمله مقامات دولت ايران نبايد مورد بحث قرار گيرند. اين گزارش در 3 و 7 مي 1964 به جامعأ اطلاعاتي ايران رسيده است.
1- طرفداران محمد درخشش و اعضاي باشگاه مهرگان تنها گروه سازمان يافته اي هستند كه در وزارت فرهنگ اظهار مي نمايند كه شاه بايد سلطنت كند نه حكومت، يك شعار جبهه ملي. در اين روزها آنها داراي روحيه بالايي هستند و در مدارس تبليغ مي نمايند. آنها اظهار مي دارند كه توسط درخشش به وزير فرهنگ توصيه شده است كه دكتر احسان نراقي و دكتر هومن، دوستان درخشش، كه به عنوان معاون وزير در وزارت فرهنگ مشغول به كار خواهند شد، برنامه باشگاه مهرگان را در وزارت فرهنگ پيش ببرند. در دستورالعمل وزارت فرهنگ، مديركل بازرسي نامأ داخلي محرمانه اي را روز 52 آوريل صادر نمود كه در آن به آموزگاران اجازه مي داد روز 2 مي، سالگرد مرگ دكتر خانلري، بر قبر وي دسته گل بگذارند. اين حركت از سوي محافل آموزشي نوعي نزديك شدن وزير فرهنگ به درخشش برداشت شده است. اعضاي باشگاه مهرگان شايع كرده اند كه وزير فرهنگ مخالف فعاليت هاي باشگاه يا گردهمايي آموزگاران در آنجا نيست و به همين دليل نيز هفته گذشته آنها آنجا جمع شدند، ولي مقامات امنيتي آنها را تحت فشار قرار دادند، در حالي كه وزير فرهنگ مخالف آنها نبود.
2- اسامي زير از هيئت بازرسي (يا امتحان) از پيروان درخشش هستند: شريعتي (اسم كوچك نامعلوم)؛ مهدي بگلري، رابط بين درخشش و جعفر بهبهاني؛ هوشنگ نگهبان؛ دكتر منصور آذر، كه زماني از جبهه ملي كنار گذاشته شد؛ قدرت نصرالله؛ خانم عشرت طباطبايي؛ فروتن كه با دكتر خانلري به علت ايجاد اختلال دستگير شد؛ و داود رسايي .
3- مخالفين درخشش براي زماني كه مشاغل كليدي به دست پيروان و دوستان درخشش بيفتد، در حال سازماندهي مراتب اداري خويش هستند. باوجود اينكه درخشش عضو جبهه ملي نيست، با اعضاي جبهه ملي در زماني كه خود پست دولتي ندارد، در وزارت فرهنگ همكاري مي نمايد. وزير فرهنگ فعلي از سوابق سياسي كارمندان وزارت فرهنگ مطلع نيست. دردسر زماني آغاز خواهد شد كه وزير فرهنگ اعضاي باشگاه مهرگان را با طرفداران درخشش يكي نداند و به آنان اجازه دهد كه در مدارس اعمال قدرت نمايند. به علت عدم موفقيت طرفداران جبهه ملي در دانشگاهها، آنها توجه خود را به وزارت فرهنگ معطوف داشته اند. شاگردان دكتر خانلري، وزير سابق فرهنگ، نيز با اعضاي باشگاه مهرگان همكاري مي نمايند، زيرا در حال حاضر داراي مشاغل مهم نيستند، بنابراين، مخالف دولت حاضر مي باشند.
4- دكتر عبدالحسين نوابي، مدير باشگاه مهرگان، يك داروخانه دار است كه در قلهك يك دراگ استور دارد و معلم هم هست. او از سال 1944 تا 1947 عضو حزب توده بوده است، او با خليل ملكي از حزب جدا و حزب سوسياليست را تشكيل داد كه منحل شد. او با خليلي ملكي از 9491 تا 1953 حزب نيروي سوم را تشكيل داد و به روسيه براي يك مسابقه شطرنج سفر نمود. او از نظر مالي مرد شريفي است، ولي از نظر سياسي شخصيتي سؤال برانگيز است. به نظر نمي رسد كه او صادقانه به رژيم ايران معتقد باشد. دوستان وي اغلب طرفداران كمونيسم هستند. او رئيس يك قسمت زيردست درخشش بود، و وقتي سياوش درويش به علت اختلافي كه با درخشش داشت، بركنار شد، او مدير باشگاه مهرگان گرديد. در زماني كه دكتر كشاورز وزير فرهنگ بود، او مديريت دروس دبيرستان دارالفنون را به عهده داشت.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14