(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 8 مهر 1388- شماره 19475
 

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
گويا تر از اين ؟ ! (يادداشت روز)
كيهان و خوانندگان
نامه سرگشاده (گفت و شنود)
آوايي خبر داد حكم 20 متهم حوادث پس از انتخابات صادر شده است
سرلشكر جعفري: رزمايش موشكي سپاه ارتباطي با ساخت تأسيسات جديد هسته اي ندارد
پشت پرده تقلا براي حذف «مرگ بر اسرائيل» (خبر ويژه)
مگر روز قدس براي حمايت از اسرائيل نبود؟! (خبر ويژه)
تا ديروز شهيد جنبش سبز بود حالا كه دست ما را رو كرد، مزدور است! (خبر ويژه)
كار جنبش بي پد رهمان روز اول به لودگي كشيد! (خبر ويژه)
جايزه حقوق بشر براي ملك عبدالله و 3 تن از عناصر ضدانقلاب! (خبر ويژه)
بولتون: ايران موفق شده مذاكره و برنامه اتمي را 7 سال پيش ببرد (خبر ويژه)
گزارش خبري تحليلي كيهان از ناكامي پروژه اغتشاش در دانشگاه ها



گويا تر از اين ؟ ! (يادداشت روز)

در آخرين ساعات روز دوشنبه 6/7/88 آقاي مهندس موسوي بيانيه شماره 13 خود را صادر كرد. متن اين بيانيه تكرار مكررات و طرح چندباره ادعاهاي خلاف و لاف هاي گزافي است كه مهندس موسوي هيچگاه حاضر به پاسخگويي و يا ارائه كمترين شاهد و سندي براي اثبات آن نبوده است. از اين روي در نگاه اول اين پرسش به ذهن خطور مي كند كه انگيزه موسوي و اطرافيانش از صدور اين بيانيه چيست؟ ابراز وجود در شرايط كنوني و بعد از ناكامي در فتنه انگيزي، اگرچه مي تواند بخشي از انگيزه ايشان باشد ولي با دقت بيشتر مي توان انگيزه اصلي تهيه كنندگان اين بيانيه را كشف كرد. اين معما در متن بيانيه نيست، بلكه در حواشي آن نهفته است از جمله اين كه؛
1- مهندس موسوي در اين بيانيه اعلام مي كند تاريخ تولدش برخلاف آنچه طي دو هفته اخير از سوي هوادارانش مطرح شده است، مهرماه نيست. خب! ممكن است بگوئيد اين كه نيازي به صدور بيانيه نداشت! ولي اشتباه مي كنيد و بايد گفت يكي از اصلي ترين انگيزه ها در صدور بيانيه شماره 13 همين نكته بوده است. چرا؟!
طي نزديك به 2 هفته اخير، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي وابسته به جريان فتنه، با آب و تاب از هواداران مي خواستند روز 7مهرماه كه مصادف با سالروز تولد مهندس موسوي است در دانشگاه تهران حضور يافته و ضمن برپايي جشن تولد وي، عليه بازگشايي دانشگاهها دست به اعتراض بزنند.
اما، حضور تعداد كم شمار آنان در دانشگاه تهران و همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاهها كه با بي اعتنايي دانشجويان روبرو شد، براي طراحان داخلي و بيروني اين پروژه كمترين ترديدي باقي نگذاشت كه تير اغتشاش در دانشگاهها به سنگ خورده است. و بعد از اين ناكامي است كه مهندس موسوي با صدور بيانيه اي اعلام مي كند تاريخ تولدش مهرماه نيست! و اين در حالي است كه اعلام مهرماه به عنوان تاريخ تولد مهندس موسوي طي روزهاي اخير به تيتر اول برخي از روزنامه هاي زنجيره اي، رسانه هاي بيگانه و سايت هاي همسو با وي تبديل شده بود و موسوي مي توانست و بايد همان وقت اعلام مي كرد، كه تاريخ تولدش مهرماه نيست ولي چرا چنين نكرد؟ تنها به اين علت كه آقايان «راستگو»! اوائل مهرماه را كه همزمان با مراسم بازگشايي دانشگاههاست به عنوان روز تولد او انتخاب كرده بودند تا به اصطلاح و به زعم خود، توجيه و بهانه اي براي اغتشاش در آغاز سال تحصيلي دانشگاهها داشته باشند. و البته اين احتمال خوش بينانه را هم نبايد از نظر دور داشت كه آقاي مهندس موسوي تازه متوجه شده تاريخ تولدش مهرماه نيست!
2- موسوي در اين بيانيه به گونه اي ناشيانه- كه شايد به زعم تهيه كنندگان بيانيه نوعي زرنگي! تلقي شود- به حمايت از كينه توزي قدرت هاي بيگانه عليه مردم ايران برخاسته است. او در بخشي از بيانيه ياد شده، تحريم ايران اسلامي از سوي آمريكا و متحدانش را به ملت هاي آمريكا و اروپا نسبت داده! و انگيزه آنها را حمايت از آشوبگران قلمداد كرده و مي نويسد: «با سپاسگزاري از حمايت ملت هاي ديگر ظرف اين چندماه از آنها مي خواهم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.»! در اين باره گفتني است؛
الف: آمريكا، اروپا و اسرائيل اگرچه بارها حمايت گسترده مالي، تداركاتي و تبليغاتي خود از فتنه انگيزان اخير را به صراحت اعلام داشته و عملياتي نيز كرده اند ولي تحريم ها عليه جمهوري اسلامي ايران از چند سال قبل شروع گرديده و هدف اعلام شده آن نيز وادار كردن جمهوري اسلامي ايران به دست كشيدن از حق مسلم و قانوني خود در فعاليت ها و دستاوردهاي هسته اي است و حمايت آمريكا و متحدانش از موسوي و ساير فتنه انگيزان نيز به علت همسويي اين جريان با خواست و اهداف دشمنان است. به بيان ديگر، سران فتنه از ميانه راه به آمريكا و اسرائيل پيوسته اند، نه اين كه آنها در حمايت از سران فتنه، دست به تحريم ايران اسلامي زده باشند.
ب: موسوي مي داند- و همه مي دانند- كه تحريم ها عليه ايران اسلامي از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا اعمال شده است و ربطي به ملت هاي آنها ندارد، بنابراين چرا اصرار دارد كه تحريم ها را ناشي از خواست و تصميم ملت هاي آمريكا و اروپا قلمداد كند؟ در اين باره تنها يك انگيزه قابل ذكر است و آن، اين كه سران فتنه براي خوش خدمتي به آمريكا، اروپا و اسرائيل، در مقابل كمك هاي مالي و تبليغاتي آنها، تلاش كرده اند افرادي مثل باراك اوباما، ساركوزي، آنگلا مركل، براون، هيلاري كلينتون و بسياري ديگر از سران كينه توز آمريكا و اروپا را، مردمي جلوه داده و خواست آنان را خواست ملت هايشان قلمداد كنند!
ج: سران فتنه در اين بيانيه به گونه اي تلويحي- كه بارها از تصريح گوياتر است- به حمايت آمريكا و متحدانش از فتنه انگيزان اعتراف كرده اند. دقت كنيد! سران فتنه مي دانند كه تحريم ها از سوي دولت هاي آمريكا و اروپا بوده است ولي ابتدا آن را به «ملت ها» نسبت مي دهند و سپس انگيزه تحريم ها را حمايت از فتنه و آشوب اخير، معرفي مي كنند و سپس مي نويسند «با سپاسگزاري از حمايت ملت ها- بخوانيد همان دولت هاي آمريكا و اروپا- از آنها مي خواهيم ديگر در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند.»
د: و اين نكته نيز گفتني است كه بيانيه ياد شده، با شرحي كه گذشت، حمايت آشكار و ابراز خشنودي سران فتنه از تحريم هاي خارجي عليه ملت مظلوم ايران است كه البته در مقابل ضربه محكمي كه سران فتنه و حاميان بيروني آنها از ملت شريف ايران دريافت كرده اند، چندان هم دور از انتظار نبوده و نيست.
3- و بالاخره در هيچ جاي اين بيانيه كه ظاهراً به بهانه روز قدس صادر شده است- البته 10 روز بعد از روز قدس!- رژيم اشغالگر و خونريز اسرائيل محكوم نشده است و حال آن كه سران فتنه بعد از رسوايي حمايت هوادارانشان از اسرائيل در روز قدس، براي حفظ ظاهر هم كه شده مي بايستي ميان خود و آنها مرزبندي كنند ولي چنين نكردند، چرا؟!... به نطق هاي انتخاباتي موسوي مراجعه كنيد، شعارهايي كه طرفداران سران فتنه در روز قدس به حمايت از اسرائيل سر داده بودند، دقيقاً ترجمان ديدگاه اعلام شده مهندس موسوي است، و اما، طي ده روز گذشته- از روز قدس تاكنون- اقدام رسواي شماري از هواداران فتنه اخير، در حمايت از اسرائيل با اعلام نفرت و انزجار ملت و بسياري از هواداران قبلي سران فتنه روبرو شده و جريان فتنه در تنگناي شديد هويتي قرار گرفته بود. از اين روي وقتي موسوي به بهانه روز قدس بيانيه مي دهد و در آن نه فقط اسرائيل را محكوم نمي كند بلكه به شعار هواداران خود در آن روز هم كمترين اعتراضي نمي كند، آيا برداشت و تصوري جز اين مي توان داشت، كه بيانيه ياد شده اعلام حمايت از كساني بوده است كه روز قدس به نفع اسرائيل شعار داده اند؟!
حسين شريعتمداري

 



كيهان و خوانندگان

¤ سران فتنه، حالا كه رسوا شده اند، براي فرار از محاكمه دم از مصالحه و آشتي مي زنند. خدا روزي را نياورد كه ملت ايران با فتنه گران آشتي كند.
فرامرز محمدي فرد
¤ در آئين و فرهنگ ما رنگ سبز، داراي تقدس است. به همين دليل جاي تاسف است كه مدتي است برخي هنجارشكنان و منافقان از رنگ سبز به عنوان نماد خود استفاده مي كنند.
علي ميرزايي از اراك
¤ با توجه به آغاز سال تحصيلي دانشگاه ها، از قوه قضائيه تقاضا مي شود با برخي از گروه هاي دانشجويي كه دنباله رو سران فتنه هستند برخورد شود.
يك شهروند
¤ سايت تابناك نوشته كه اصلا هتلي كه در خبرها به عنوان محل ديدار خاتمي و سوروس معرفي شده است، وجود ندارد. از روزنامه كيهان خواهشمند است كه عكس آن هتل را چاپ كند تا آن ها بدانند در اشتباه هستند.
مرتضي از كرج
¤ مديريت يك دانشگاه صنعتي در اقدامي عجيب بخشي از بودجه اين دانشگاه را صرف مسافرت يك باستان شناس آمريكايي به ايران نموده است. سؤال اين است كه دانشگاه صنعتي چه ربطي به باستان شناسي دارد؟ حضور يك باستان شناس آمريكايي در كشورمان، آن هم در اين شرايط مشكوك نيست؟
واقفي
¤دخالت هاي رژيم صهيونيستي در كشورهاي گوناگون نشان مي دهد كه آن ها در پي اهداف فرامرزي هستند. از جمله اين كه آن ها تنها كشوري بودند كه كودتاگران هندوراس را به رسميت شناختند. بنابراين فتنه آن ها نه از نيل تا فرات، بلكه از نيل تا نيل، يعني همه جهان است.
كاشاني
¤ پس از اعلام ساخت دومين مركز غني سازي هسته اي در كشورمان، سران صهيونيستي هياهو ايجاد كردند كه ايران به دنبال بمب اتم است. اين در حالي است كه اين هياهوكنندگان خودشان بمب اتم دارند.اميد است كه مسئولان قاطعانه تر پاسخ آن ها را بدهند.
يك هموطن از اصفهان
¤ از دست اندركاران روزنامه كيهان به خاطر شفاف سازي شرايط و هدايت جامعه تقدير و تشكر مي كنم.
يك خواننده از بوشهر
¤ از مسئولين شركت مخابرات مي خواهم كه پاسخ دهند با توجه به واگذاري شركت مخابرات به بخش خصوصي تكليف وديعه هاي مردم براي تلفن هاي ثابت و سيار چه مي شود.
روحاني نژاد از قم
¤ شركت ايران خودرو در تلويزيون تبليغ مي كند كه محصولاتش را يك هفته اي تحويل مي دهد. اما بنده يك ماه است كه از اين شركت يك خودرو خريداري نموده ام، و هنوز نگرفته ام.
اشجاري
¤ يكي از مسئولان متروي تهران با حضور در يك برنامه تلويزيوني، مي گفت كه دولت بودجه لازم براي پيشرفت مترو را تامين نمي كند. با توجه به اين كه اين ادبيات و عنوان اين گونه مسائل از طريق تريبون هاي عمومي تحريك آميز است، جا دارد بررسي شود كه اگر دولت بودجه نمي دهد، از اين كار پرهيز نمايد و اگر مديران مترو حرفشان كذب است، با آن ها برخورد قانوني شود.
اخلاقي
¤ شركت هاي هرمي مدتي است كه مثل قارچ رو به ازدياد هستند. به همين دليل خواهشمند است كه مطالبي براي تنوير افكار عمومي چاپ كنيد تا جوانان جذب اين گونه مراكز نشوند.
امير زنگنه
¤ بخشي از اخبار و مطالب روزنامه كيهان به انتقاد از دولت هاي گذشته و رقيبان دولت فعلي اختصاص دارد. اما مشكلات اصلي جامعه، به خصوص تورم و گراني كه كمر مردم را خم كرده است كمتر به آن پرداخته مي شود. انتظار مي رود كه به اين مسائل بيشتر بپردازيد.
موسوي از تبريز
¤ شهرستان گلباز در كرمان، نياز شديد به اورژانس 115 دارد. از مسئولين تقاضاي عنايت به اين مسئله مي شود.
ايازي از گلباز
¤ از شهرداري تهران به خاطر پيگيري مشكلات 17 ساله تعاوني مسكن سوهانك تشكر مي كنم.
نوروزيان از تهران
¤ در قدمگاه نيشابور، در كنار زيبايي ها و جاذبه هاي بسيار، نقاط ضعفي هم هست. از جمله اين كه افراد كهن سال و داراي ضعف جسماني، به سختي مي توانند خود را به زيارتگاه برسانند و سرويس بهداشتي آن كيفيت لازم را ندارد و آن محل قابليت جذب توريست را دارد كه مي توان با تمهيدات بيشتر، اين قابليت را بالفعل كرد.
فاطمه حسيني
¤ از وزير محترم راه و ترابري تقاضا مي شود كه يك بار در مسير ساوه تا دو راهي همدان مسافرت كند تا ببينند در اين مسير چه خطراتي جان مردم را تهديد مي كند.
يك هموطن
پاسخ روابط عمومي ايرانسل
«در پاسخ به مطلب مندرج در صفحه 2 روزنامه مورخ 31/6/88 در خصوص سرويس آهنگ پيشواز ايرانسل، به استحضار مي رساند جهت بررسي اين قبيل موارد ميبايست اطلاعات بيشتري نظير شماره مشترك در اختيار شركت ايرانسل قرار گيرد.
شايان ذكر است كه مركز تماس ايرانسل به شماره 140 براي تماس از سيم كارت ايرانسل و 09351400000 براي تماس از ديگر خطوط ويژه مشتركين سيم كارت هاي اعتباري و 130 براي تماس از سيم كارت ايرانسل و 09351300000 براي تماس از ديگر خطوط ويژه مشتركان سيم كارت هاي دائمي در 24 ساعات شبانه روز و 7 روز هفته آماده پاسخگويي به مشتركين و متقاضيان محترم ميباشد.»
پاسخ سازمان بازنشستگي كشوري
در پاسخ به مطلب مندرج در مورخ 21شهريورماه در خصوص «چرا بانك صادرات براي پرداخت حقوق بازنشستگان غير از شعبه مربوط پنج هزار ريال كارمزد دريافت مي كند.»
براي اطلاع تصريح مي شود: با توجه به بخشنامه اداره كل سازمان و روشهاي بانك عامل سازمان (بانك صادرات) در 20مردادماه 1388، پرداخت از حساب قرض الحسنه پس انداز مربوط به بازنشستگان و وظيفه بگيران در ساير شعب همانند شعبه بازكننده حساب فاقد كارمزد است. بنابراين براساس اين بخشنامه داخلي بانك عامل، از بازنشستگان و وظيفه بگيران سازمان بازنشستگي كشوري هنگام دريافت حقوق با دفترچه سپهري در هر كدام از شعبه هاي بانك صادرات وجهي دريافت نخواهد شد.
پاسخ روابط عمومي بانك ملي
در پاسخ به مطلب مندرج در ستون پيام هاي مردمي روزنامه مورخ 4/7/88 به اطلاع مي رساند: «روز شنبه مورخ چهارم مهرماه 88 در ستون پيام هاي مردمي آن روزنامه محترم مطلبي به نقل از آقاي توحيدي مقدم عضو اسبق هيئت مديره بانك ملي در انتقاد به وضعيت حقوق كاركنان بازنشسته اين بانك، درج شده است كه ايشان ضمن ارائه يادداشتي به روابط عمومي بانك ملي، مطلب مذكور را قويا تكذيب كرد.»

 



نامه سرگشاده (گفت و شنود)

گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: يكي از نامزدهاي ناكام، چند هفته در ميان، يك نامه سرگشاده عليه نظام و مردم ايران مي نويسد و از طريق راديوهاي بيگانه منتشر مي كند.
گفت: نامه سرگشاده اين نامزد ناكام كه خبر تازه اي نيست.
گفتم: آخه، تازه يك نامه سرگشاده ديگه نوشته.
گفت: حالا اين نامه ها تأثيري هم داره؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! شخصي به دكتر مراجعه كرد و گفت؛ آقاي دكتر مدتي است كه هيچكس به من محل نميذاره و انگار نه انگار كه من هم وجود دارم! دكتر گفت؛ نفر بعدي!

 



آوايي خبر داد حكم 20 متهم حوادث پس از انتخابات صادر شده است

رئيس كل دادگستري استان تهران از صدور حكم براي بيست نفر از متهمان حوادث پس از انتخابات خبر داد و گفت كه اين احكام هنوز قطعي نشده و متهمان حق اعتراض و تجديدنظرخواهي دارند.
سيدعليرضا آوايي در گفت وگو با ايسنا، درباره زمان برگزاري ششمين جلسه دادگاه افراد بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات، اظهار كرد: احتمال مي دهم كه در اين خصوص دادگاه هاي زيادي نداشته باشيم. شايد يكي دو جلسه بيشتر از اين دادگاه ها باقي نمانده باشد؛ البته اين دادگاه ها با رعايت ترتيبات قانوني برگزار خواهد شد.
وي درباره صدور آراي متهمان حوادث پس از انتخابات كه تاكنون جلسه دادگاه آنها برگزار شده نيز گفت: حدود 20 راي تاكنون صادر شده، چون قطعي نشده و محكومان حق اعتراض دارند و ممكن است در دادگاه تجديدنظر اين آرا تاييد، تبديل يا نقض شود و به مرحله قطعيت نرسيده است، طبعاً اطلاع رساني در مورد اسامي آنها كار لغو، غيرقانوني و غيرمنصفانه است.
رئيس كل دادگستري استان تهران درباره روند اقدامات افرادي كه براي آنها احكام صادر شده، گفت: اعتراضات به آراي صادره از سوي افراد شروع شده است و اميدوارم در دادگاه تجديدنظر يك بررسي عادلانه و دقيق صورت گيرد و تلاش مي شود كه پرونده در دادگاه تجديدنظر بررسي مجدد و تصميمات قانوني اتخاذ شود.
آوايي درباره زمان برگزاري دادگاه هاي افراد به اصطلاح خودسر نيز افزود: پرونده اين افراد بايد از دادسراهاي عمومي و انقلاب تهران به دادگاه ارسال شود تا رسيدگي آغاز شود. به عبارت ديگر بايد پرونده اين متهمان در دادسرا تكميل و كيفرخواستشان صادر شود. مواردي از آنها را به ما بدهند براي ما فرق نمي كند. چه افراد خودسر، چه ديگران وظيفه ما است كه وقتي پرونده به ما ارجاع شد و كيفرخواست در آن صادر شده باشد دادگاه هايمان رسيدگي كنند.

 



سرلشكر جعفري: رزمايش موشكي سپاه ارتباطي با ساخت تأسيسات جديد هسته اي ندارد

فرمانده كل سپاه پاسداران، ارتباط بين رزمايش اخير موشكي و ساخت تأسيسات جديد هسته اي در كشور را رد كرد.
سردار سرلشكر «محمدعلي جعفري» فرمانده كل سپاه پاسداران در گفت وگو با فارس با تحسين سرعت عمل و برنامه ريزي دقيق يگانهاي موشكي سپاه در رزمايش اخير، نتايج آن را بسيار خوب و خرسند كننده توصيف كرد و افزود: دستاوردهايي كه طي سالهاي اخير در بخش پدافند زمين به هوا و نيز توليد موشك هاي زمين به زمين ايجاد شده، سطح توانمندي هاي دفاعي ايران را بسيار افزايش داده است.
وي با اشاره به تلاش غربي ها براي ارتباط دادن اين رزمايش موشكي با اعلام ساخت دومين تأسيسات غني سازي اورانيوم ايران افزود: آنها تلاش مي كنند تا فعاليت هاي هسته اي و اقدامات نظامي و دفاعي كشور را به هم ارتباط داده و لذا رزمايش موشكي اخير را با اين تأسيسات هسته اي ارتباط مي دهند در حالي كه بارها و بارها نادرست بودن اين ادعاها توسط مراجع صلاحيت دار بين المللي اعلام شده است.
جعفري همچنين از غربي ها خواست ضمن احترام به حقوق ملت ايران، پيام رزمايش هاي نيروهاي مسلح كشورمان را به درستي درك كنند.

 



پشت پرده تقلا براي حذف «مرگ بر اسرائيل» (خبر ويژه)

راديو آمريكايي فردا (وابسته به سازمان سيا) ضمن انتشار اظهارات اخير وزير دفاع اين كشور، راز حاشيه سازي ضدانقلاب براي راهپيمايي عظيم و جهاني روز قدس و حذف شعار مرگ بر اسرائيل را آشكار كرد.
به گزارش راديو فردا، رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا در گفت وگو با سي ان ان اظهار داشت: «در حال حاضر به دليل شكاف هاي عميق در ايران پس از انتخابات، تحريم موثرتر از گذشته است. ما در حال حاضر شاهد شكاف هايي ميان رهبران جمهوري اسلامي و جامعه هستيم كه در 30 سال گذشته نديده ايم.»
راديو فردا در تحليل اظهارات گيتس اعلام كرد: «معترضان ]!؟[ رفته رفته به جاي پيگيري آراي خود، برخي از سياست هاي كلي جمهوري اسلامي را هدف گرفته اند و اين امر خود را در شعارهاي آنها به رخ مي كشند. از جمله در راهپيمايي روز قدس در تهران، مردم ]![ به جاي مرگ بر اسرائيل شعار مرگ بر روسيه سردادند».
اظهارات گيتس و تحليل بعدي راديو فردا روشن مي كند كه اساسا دستگاه هاي اطلاعاتي و ماشين رزم رسانه اي آمريكا و انگليس كدام هدف را از پروژه ايجاد شكاف و اختلاف ميان مردم ايران جست وجو مي كرده اند.
در واقع حذف شعار مرگ بر اسرائيل و ادعاي «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران»! در يك تجمع در حاشيه راهپيمايي پرشكوه روز قدس - كه از سوي رسانه هاي آمريكايي و صهيونيستي القا شده بود- با هدف القاي دوگانگي و اختلاف در ميان ملت ايران و ضعف آن در عرصه سياست خارجي در برابر زورگويي ابرقدرت ها بوده است اما آنچه در عمل رخ داد، راهپيمايي بي سابقه و چند ميليوني مردم انقلابي تهران بود كه يك حاشيه چند هزار نفري را كاملا در حاشيه و انفعال قرار داد. در همين راستا شعار مرگ بر روسيه هم تلاش براي فشار بر مسكو براي بازي در زمين آمريكا بود و نشان داد كه نوكران آمريكا، چه قدر در شعار «جانم فداي ايران» صادقند در حالي كه راه فشار و تهديد را براي دشمنان ايران هموار مي كنند.
به نظر مير سد آمريكايي ها پس از شكست هاي پياپي در همين 5-4 سال اخير مقابل ايران نياز به يك مسكن روحي داشته اند و سعي كردند اين مسكن را در آشوب هاي اخير پيدا كنند اما نتايج آن به يقين مصيبت هاي آمريكا را دوچندان كرد و در عين حال باعث انسجام و اتحاد بيشتر ملت ايران شد.

 



مگر روز قدس براي حمايت از اسرائيل نبود؟! (خبر ويژه)

مير حسين موسوي با صدور بيانيه اي راهپيمايي روز قدس را نقطه عطف توصيف كرد.
وي در اين بيانيه با اشاره به اعتماد امام(ره) به مردم و ناميدن روز قدس به عنوان روز مستضعفان نوشت: امام از مسلمانان خواست با حفظ تعدد و تفاوت هايشان بر روي درد مشتركي كه تمام آنان را مي آزارد همصدا شوند. چه قدر اين پيام با سخن امروز ما نزديك است. اسلام نگفته است براي آن كه وحدت پيدا كنيم بايد مثل هم بينديشيم. آن وحدتي كه به آن دعوت شده ايم در عين قبول تفاوت هاست و قدس روزي است كه مسلمانان بايد با تحمل تنوع، دردهاي مشترك را دنبال كنند.
نامزد نه چندان صادق انتخابات در بيانيه خود كه انباشته با انواع مغالطه ها و سفسطه ها و فرار از واقعيت است توضيح نداد كه آيا منظور امام از تعدد و تفاوت هاي مسلمانان، سرسپردگي به وزارت خارجه رژيم صهيونيستي در حذف شعار استراتژيك «مرگ بر اسرائيل» و سر دادن شعار انحرافي «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» بود؟ آيا منظور حضرت امام خميني(ره) تلاش -مذبوحانه- براي اختلاف انداختن در راهپيمايي روز جهاني قدس و صفوف متحد ملت ايران بود؟ يا اينكه مثل هم نينديشيدن، آيا معني هجمه به نظام و ارزش هاي استراتژيك امام و انقلاب را مي دهد؟
موسوي در اين بيانيه هيچ واكنشي عليه تجمع چند هزار نفره ضدانقلاب- در برابر راهپيمايي كم سابقه و چند ميليوني مردم انقلابي تهران- كه همراه با شعارهاي ضدانقلابي بود نشان نداد و اين در حالي است كه شخص وي از سوي همين مردم انقلابي مورد اعتراض شديد قرار گرفته و مجبور به ترك راهپيمايي شده بود.
در حالي كه قافيه شبكه سازي كذايي تنگ آمده و تجمع حاشيه اي روز قدس به وضوح، ريزش گسترده حاميان موسوي را نشان مي دهد، وي با لحني شاعرانه اما تسلسل گونه و شبه دور نوشت: وقتي سخن از شبكه اجتماعي يا زندگي كردن راه سبز مي شود، بلافاصله مي پرسند چگونه؟ همان گونه كه هستيد(!)
موسوي در حالي كه در عرصه داخلي با كم شمردن خيانت ها و جنايت هاي انجام گرفته ادعا مي كرد مردم از پرداختن هزينه مضايقه ندارند، در عرصه سياست خارجي به نظام حمله كرد و هم كلام با آمريكا و انگليس و اسرائيل نوشت: بر اثر سياست خارجي غلط و ماجراجويانه كه مردم بدان دچار شده اند كشور در آستانه بحران هايي قرار گرفته است كه بيشترين خسارت آن را قشرهاي محروم خواهند پرداخت.
اين ادعا در حالي است كه برپايي آشوب در كشور و القاي دوگانگي در ميان ملت، دشمنان نااميد ملت ايران را طي ماههاي اخير جسور و اميدوار كرد. موسوي با كتمان اين حقيقت و هزينه هاي خيانت صورت گرفته، «ملت هاي ديگر» را طرفدار تحريم ايران وانمود كرد و با تبرئه دولت هاي مستكبر نوشت: با سپاسگزاري از حمايت ملت هاي ديگر ظرف اين چند ماه، از آنها مي خواهيم در هيچ تحريمي عليه ايران شركت نكنند(!)
منظور روشن موسوي از ملت هاي ديگر مشخصا باراك اوباما، هيلاري كلينتون و برخي سناتورهاي كينه توز آمريكا در كنار ساركوزي، براون و مركل هستند كه در كنار سران رژيم صهيونيستي ذوق زدگي و حمايت خود را از خيانت هاي موسوي و افراطيون پناه گرفته در پوشش حمايت از وي اعلام كرده اند.
موسوي با وجود اسير شدن در حصار خودشيفتگي كه در اعلام پيروزي در آخرين ساعات راي گيري!، ادعاي تقلب بعدي و تن ندادن به شمارش مجدد آرا، و سپس تخليه هيجانات خودستايانه به قيمت تحميل هزينه هاي سنگين به كشور و ملت بازتاب يافت و با آبروريزي هاي بعدي، كه به كشته سازي جعلي و راه اندازي ختم هاي دروغين منجر شد، در بيانيه خود ادعا كرده مردم او را به كيش شخصيت آلوده نكنند! و اين خواسته را حمل بر شكسته نفسي و تعارف ننمايند.

 



تا ديروز شهيد جنبش سبز بود حالا كه دست ما را رو كرد، مزدور است! (خبر ويژه)

يك مقام وزارت كشور دولت اصلاحات با اذعان به دروغ بودن ماجراي مرگ سعيده پورآقايي، شيوه فرار به جلو را برگزيد و مدعي شد اين ماجرا كه ماه ها مورد تبليغات وسيع رسانه هاي منافقين و ضد انقلاب خارجي و داخلي قرار داشت، ساخته و پرداخته خود جمهوري اسلامي بوده است!
به گزارش گويانيوز سراج الدين ميردامادي (معاون مديركل انتخابات در دولت خاتمي) كه اكنون در فرانسه اقامت دارد، بدون اشاره به چند ماه رفتار فريبكارانه و مظلوم نمايي ميرحسين موسوي، حزب مشاركت و طيف هاي همسو به بهانه دختري به اسم سعيده پورآقايي و طرح ادعاهاي سخيف و اهانت آميز عليه نظام مي نويسد: اين حيله اي كثيف بود. ما درتلاش بوديم تا آنها را بمباران نماييم غافل از اينكه دستگاه براي ما دام پهن كرده و متأسفانه رسانه ها، اعضاي كميته منصوب از سوي آقايان موسوي و كروبي و بسياري از سخنوران و گويندگان و نويسندگان جنبش نيز در اين دام افتادند.
اين مقام سابق وزارت كشور كه با استفاده از رانت دولتي به تحصيل در فرانسه مي پردازد، با توهين به مادر پورآقايي، وي را مأمور و مزدور جمهوري اسلامي و فرصت طلب خواند- ادعايي كه هر بار به هنگام رو شدن دست منافقين، به خانواده هاي افرادي چون ترانه موسوي، احمد نجاتي و... هم نسبت داده اند- و اضافه كرد: «از اين باب كه افراد بدطينت و سودجو ]!![ در اين شرائط بي حساب و كتابي رشد مي نمايند و سعي مي نمايند منافع شخصي خودشان را تأمين نمايند بايد بسيار هوشيار بود و ادعاهاي افراد را به دقت بررسي و بعد حكم و دستور صادر نمود. كليه كساني كه اين روزها عازم اروپا شده اند و مدعي عضويت در ستادهاي آقاي موسوي هستند و يا مدعي مي شوند به هر بهانه اي بازداشت شده و تحت شكنجه قرار گرفته اند بايد در خارج از كشور توسط كميته متخصص و مورد وثوق و اعتمادي بررسي و تحقيق شوند. صرف ادعاي عضويت در ستاد فلان منطقه و يا ادعاي بازداشت و شكنجه شدن نبايد منجر به اين شود كه انجمنهاي فعال در تظاهراتهاي جنبش سبز در خارج كشور به ايشان اعتماد نموده و تريبون را در اختيار ايشان قرار دهند. بسياري از افراد سودجو پس از حوادث اخير شنيده اند كه اروپاييان براحتي پناهندگي مي دهند و با كمك قاچاقچي ها خودشان را به اروپا مي رسانند و با ادعاي فعاليت در ستادهاي آقاي موسوي و اينكه بازگشت ايشان به ايران براي جانشان مخاطره آميز است تقاضاي پناهندگي مي نمايند».
گفتني است اين شيوه سلب مسئوليت از خود و متهم كردن نظام اسلامي در حالي در پيش گرفته مي شود كه كروبي و موسوي و كميته هاي راه اندازي شده از سوي آنها در پي راه اندازي آشوب و مورد نفرت افكار عمومي قرارگرفتن، خود را به هر دري زدند كه با شهيدسازي! و مظلوم نمايي، خيانت هاي خود را ولو به قيمت متهم كردن نظام بپوشانند. بامزه تر از همه اين است كه عناصر ضد انقلاب چند ماه بعد اعلام كنند اساساً كروبي و موسوي هم مأمور جمهوري اسلامي بوده اند تا كل شبكه ضد انقلاب، خود را آفتابي كنند و اين شبكه يكجا از هم بپاشد!

 



كار جنبش بي پد رهمان روز اول به لودگي كشيد! (خبر ويژه)

«جنبش دانشجويي بي پدر شد». اين عنواني بود كه گروهك فدائيان خلق با افتخار، به تجمع چند ده نفره شماري از عناصر وابسته به چپ هاي ماركسيستي (آمريكايي) در دانشگاه تهران اطلاق كرد.
سايت اخبار روز وابسته به گروهك مذكور نوشت: جنبش دانشجويي از 6مهر 88 بي پدر شد. اين جنبش بعد از يك كشاكش درد آور پدران و قيمان خود را كشت. اين تجربه اي شيرين است. دفترتحكيم و انجمن هاي اسلامي حتي در حد يك شبح وجود ندارند. جنبش بي پدر شده است. رها شده، پدرسالاري و مردسالاري مرده است. اين جنبش زنانه تر از هميشه است. 80-70درصد آنها به جرأت زن بودند، دختراني نه تنها زيبا و شيك پوش بلكه جسور. دختراني كه ديروز از ديوار راست خانه شان بدون هراس از پدرشان بالا مي رفتند و امروز از نرده هاي دانشگاه بالا مي رفتند. آنها قبلاً پدرهاي خود! را در خانه كشته اند. اين جنبش بي پدرتر از هميشه است]!![
گرفتن ژست استقلال و رهايي و سلب مسئوليت از نفوذي هاي جريان چپ ماركسيستي (آمريكايي) در تحكيم، حرف زيادي است و سركردگان اين جريان در خارج آشكارا در رسانه هاي آمريكايي و انگليسي به پادويي و عملگي تبليغاتي مشهورند. بي پدري گروهك كذايي البته از آن جهت كه گروهك هاي التقاطي مختلفي از سلطنت طلب و منافقين خلق گرفته تا فدايي خلق و مشاركت و... قابل تامل است.
در اين ميان آنچه بامزه تر ازهمه است اين كه، اين جنبش چند ده نفره به اصطلاح بي پدر (چپ لائيك و آمريكايي) از جمله شعار مي داده اند «مجتهد واقعي- منتظري، صانعي»، «ياحسين، ميرحسين» و «كروبي دستگير بشه، ايران قيامت ميشه»!!

 



جايزه حقوق بشر براي ملك عبدالله و 3 تن از عناصر ضدانقلاب! (خبر ويژه)

بنياد راه اندازي شده از سوي لخ والسا (از مهره هاي آمريكايي كودتاي مخملين در لهستان) جايزه خود را به سه تن از عناصر ضدانقلاب اختصاص داد.
اين بنياد اعلام كرد جايزه حقوق بشر 140هزار دلاري (100هزار يورويي) خود را مشتركا به رويا و لادن برومند و شادي-ص اختصاص مي دهد. بنياد لخ والسا سال گذشته، اولين جايزه حقوق بشر خود را به ملك عبدالله پادشاه عربستان- شريك جنايات اسرائيل و آمريكا در كشورهاي فلسطين، لبنان، عراق و افغانستان- اهدا كرده بود.
اعضاي كميته جايزه بنياد ياد شده را برنارد كوشنر وزير خارجه بدنام فرانسه، و اسلاو هاول (مهره آمريكايي چك تبار) و ولاديسلاويو بارتوژيوسكي (وزير خارجه سابق لهستان) تشكيل مي دهند.
لادن و رويا برومند فرزندان عبدالرحمن برومند هستند. نامبرده از اعضاي مركزيت گروهك جبهه ملي بود كه پس از كودتاي 28مرداد با شاپور بختيار دوستي صميمانه برقرار كرد. سرسپردگي نامبرده به آمريكا و رژيم پهلوي و عنادش با انقلاب اسلامي به حدي بود كه در ماههاي پاياني عمر رژيم طاغوت، از ميان جبهه ملي و بختيار، دومي را برگزيد. در آن ايام جبهه ملي براي حفظ ظاهر، خود را انقلابي نشان مي داد و عضويت بختيار را به خاطر پذيرفتن نخست وزيري شاه لغو كرده بود. برومند در واكنش به اين لغو عضويت ظاهري اعلام كرد از جبهه ملي كناره مي گيرد.
پس از فرار بختيار از كشور و تشكيل گروهك موسوم به نهضت مقاومت ملي نيز، برومند خانه خود در پاريس را در اختيار وي قرار داد و به عنوان رئيس هيئت اجرايي نهضت كذايي انتخاب شد. برومند در سال 70 در پاريس كشته شد و 10سال بعد فرزندان وي بنيادي به نام وي تاسيس كردند.
از سوي ديگر شادي- ص از عناصر لائيكي است كه در پروژه هاي ضد ديني و فمينيستي مورد استفاده صاحبان پروژه قرار مي گيرد.
گفتني است جايزه هايي نظير جايزه والسا صرفا جنبه نمادين و تبليغاتي دارد و پول هايي كه در اين زمينه بين عناصر ضدانقلاب توزيع مي شود، معمولا پنهان مي ماند.

 



بولتون: ايران موفق شده مذاكره و برنامه اتمي را 7 سال پيش ببرد (خبر ويژه)

نماينده سابق آمريكا در سازمان ملل كه از طرفداران سرسخت حمله نظامي براي توقف برنامه هسته اي ايران به شمار مي رفت، با اشاره به تعدد مراكز غني سازي گفت: اكنون ديگر حتي حمله نظامي هم نمي تواند به نتيجه برسد.
جان بولتون نومحافظه كار در گفت وگو با فاكس نيوز و درباره اين كه «احمدي نژاد تهديد كرده آمريكا از متهم كردن ايران پشيمان خواهد شد. آيا واقعيت چنين است» اظهار داشت: احمدي نژاد اكنون فكر مي كند تحريم هاي سازمان ملل در صورت صادر شدن مانند 3 قطعنامه قبلي ضعيف خواهد بود. به همين دليل فكر مي كنم ايراني ها در اين هفته احساس خوبي داشته باشند. بايد ديد آيا ما از تحريم ها به هدف خود براي واداشتن ايران به انصراف از برنامه هسته اي رسيده ايم. بي ترديد در اين 3 قطعنامه به نتيجه نرسيده ايم.
وي همچنين درباره ضرب الاجل صادره از سوي آمريكا و اين كه كاخ سفيد تا كي قادر است به حرف زدن در اين زمينه ادامه دهد، گفت: تا اينجاي كار آنها موفق شده اند كه 7 سال با اروپايي ها مذاكره كنند و در اين مدت همچنان به برنامه هاي اتمي شان ادامه بدهند. اينجاست كه كساني كه معتقدند كه مذاكره كردن چه اشكالي دارد، درك نمي كنند كه در واقع اشكال مذاكره كردن خيلي هم زياد است.
اين عنصر نومحافظه كار با انتقاد از بوش! و تمجيد از اوباما گفت: به زعم من اوباما معتقد است كه مهارت هايش در مذاكره باعث مي شود كه راه حلي پيدا كند و موضع او مثل جرج بوش، منزوي كردن ايران نيست. در واقع، او دارد اشتباهات بوش را جبران مي كند، بوش اجازه داده بود كه اروپايي ها مدت هاي طولاني با ايران مذاكره كنند. در باره مذاكرات اول اكتبر من فكر مي كنم دو احتمال وجود دارد. يكي اين است كه ايران بيايد و بگويد، باشد ما حاضر به گفت وگو درباره برنامه هايمان هستيم. مشكلي وجود ندارد. برنامه هاي ما صلح آميز است. بعد ما وارد يك دور گفت وگو شش ماهه يا نه ماهه مي شويم. به محض اين كه وزارت امور خارجه آمريكا فرصت نشستن با ايران بر سر يك ميز را پيدا كرد، بلند كردنش كار سختي خواهد بود.
دومين احتمال اين است كه ايران بيايد و بگويد كه ما حاضر به گفت وگو نيستيم و اوباما به شوراي امنيت برود. حتي تصويب يك قطعنامه ديگر هم كار بسيار دشواري خواهد بود. مدودف، رئيس جمهور روسيه گفت «ما تحريم را در نظر داريم». اما بگذاريد يك موضوع را روشن كنم، روسيه سه سال پياپي است كه اين حرف را مي زند. مشكل اينجاست كه درست در زمان امضاي قطعنامه ضعيف عمل مي كنند و از زير آن درمي روند.
وي با اشاره به راه اندازي سايت جديد غني سازي در قم، اظهار داشت: اين موضوع خيلي مهمي است كه نشان مي دهد تأسيسات ديگري هم وجود دارند. اينجا يك سؤال مهم براي اسرائيل مطرح مي شود. يعني خطري وجود دارد كه حتي حمله نظامي هم نمي تواند به نتيجه قطعي برسد. سرويس اطلاعاتي ما در داخل ايران بسيار ضعيف است. ما چيز زيادي درباره برنامه اتمي و موشكي ايران به دست نياورده ايم. از سرويس هاي اطلاعاتي ديگران استفاده مي كنيم. اين بي خبري بايد عصبي مان كند نه اين كه خيالمان را راحت كند.
جان بولتون درباره تغيير رژيم در ايران به عنوان يك راه مهار گفت: اين مثل كليد برق نيست كه راحت روشن و خاموش شود و دست كم چند سال طول مي كشد.

 



گزارش خبري تحليلي كيهان از ناكامي پروژه اغتشاش در دانشگاه ها

سرويس سياسي-
تحليل گران جبهه شكست خورده اصلاحات، «تعطيلي دانشگاه ها» در بحبوحه غائله آفريني هاي پس از انتخابات خردادماه را در زمره بداقبالي هاي سياسي خود ارزيابي مي كنند. استراتژيست هاي بحران زايي و اغتشاش آفريني اين جبهه، «استفاده از پتانسيل دانشگاه ها» را بهترين مجال براي فتنه افروزي در فضاي امن اجتماعي دانسته و «تنها راه» براي امتيازگيري سياسي از نظام را همين فرصت مي دانند. اساساً بر همين مبنا جريان دوم خرداد تئوري «فشار از پائين» را از كانال دانشگاه تعريف نمود تا «چانه زني با قدرت» را با هوچي گري و فشار اجتماعي آسان تر دنبال كند.
تحليل دقيق اين موضوع كه فضاي دانشگاه ها در سال جاري با چه وضعيتي روبرو خواهد بود تنها در صورتي قابل تحقق است كه مختصات سياسي جريان هاي درگير در انتخابات و علي الخصوص وضعيت شكست خوردگان اين آزمون به دقت رصد شود.
بيش از سه هفته اوباش گري سياسيون هوادار جبهه به اصطلاح سبز كه امنيت رواني و اجتماعي را مورد هجمه قرار داد و موجب سلب آسايش و آرامش مردم شد، فقط يك دليل داشت و آن هم اين بود كه مدعيان دموكراسي تاب «نه شنيدن» را از مردم نداشتند. اين غائله آفريني ها نيز نوعي انتقام جويي از اكثريتي بود كه دست رد به سينه اسلام آمريكايي و مثلث زر و زور و تزوير سبزپوش مي زدند. پس از اوج گيري پروژه آشوب و مديريت هوشمندانه رهبرمعظم انقلاب كه با رهبري امام گونه خويش، آب سرد درايت و عقلانيت و بصيرت را بر آتش فتنه انگيزي و جهالت ورزي جهال سياسي و كينه توزان امام و انقلاب ريخت، شكست خوردگان فرو خفته در پستوهاي خود مترصد موقعيتي شدند تا بار ديگر مجال فتنه افروزي بيابند.
اين رويدادها اما، مستقل و بدون پشتوانه نبود، دست حمايت رسانه هاي غربي از اقدامات تفرقه افكنانه و آرامش ستيز سران اصلاح طلب از آستين به درآمده و آشكارا همان خط را در ابعاد بين المللي دنبال مي نمود.
اكنون ماه هاست كه هفته نامه انگليسي اكونوميست، روزنامه واشنگتن پست، شبكه دروغ پراكني BBC فارسي، راديو زمانه، راديو صداي آمريكا و بسياري ديگر از شبكه هاي استكباري يكپارچه و يكصدا با حمايت صريح از موسوي و كروبي و ساير وطن فروشان و انقلاب ستيزان در شيپور التهاب آفريني مي نوازند. در هفته هاي اخير اما اين پروژه در ابعادي جديد كليد خورده است. اين بار «دانشگاه» نقطه كانوني هجمه رسانه ها قرار گرفته و ماحصل اتاق فكر آشوب طلبان «سوار شدن دوباره بر دوش دانشگاهيان» شده است. شاهد اين مدعا بيانيه شاخه دانشجويي حزب در آستانه انحلال مشاركت است كه در هفته اخير منتشر شده و به صراحت بر ايجاد آشوب و اعتراض در دانشگاه ها تاكيد و براي آن دستورالعمل صادر كرده است.
اين بيانيه اگرچه ناشيانه و همزمان با موضوع گيري گروهك خونريز رجوي و با يك محتوا و درخواست منتشر شده است اما نشان از پروژه اي دارد كه بيماردلان پنهان گرفته در نقاب سبز آنرا طراحي نموده و به اجرا گذارده اند. پرده اول اين نمايش در شكلي كاريكاتوري و در عين بي اقبالي عموم دانشجويان، در روزهاي گذشته و در دانشگاه تهران به نمايش گذارده شد. پياده نظام شبكه ضدانقلاب در اين پروژه طيف اضمحلال يافته و چند نفره موسوم به تشكيلات علامه دفتر تحكيم وحدت بود. تجمع محدود اوباش هاي پياده نظام احزاب در دانشگاه تهران در حالي با عدم استقبال دانشجويان اين دانشگاه مواجه شد كه شبكه هاي اطلاع رساني و سايت هاي اينترنتي تلاش گسترده اي را براي فراخوان اين تجمع به انجام رسانيده بودند. اخبار موثقي نيز وجود دارد كه پروژه التها ب آفريني در دانشگاه ها با هدايت مستقيم گروهك رجوي كه موضوع ارتباط سر پل هاي آنان با گروهك غيرقانوني علامه اخيراً افشا شده و در اعترافات متهمين نيز به آن تصريح گرديد، توسط سرويس هاي اطلاعاتي كشورهاي غربي دنبال مي شود. در بخش هايي از طراحي صورت گرفته براي التهاب آفريني بر تجمع پتانسيل اعتراضي گروهك هاي معارض بدون اعتنا به اختلاف هاي ايدئولوژيك آنان تاكيد شده است.اين همان تئوري است كه بر پايه تئوري شبكه سازي موسسه اطلاعات عمومي خاورميانه - ارگان مطالعاتي سازمان سيا در خاورميانه - در بيانيه يازدهم ميرحسين موسوي تصريح شده بود.
در اين فرآيند قرار است گروهك هاي چند نفره اي نظير جريان موسوم به چپ، قوم گراها، فمينيست ها و اعضاي طيف غيرقانوني دفتر تحكيم وحدت براساس توافقي مشترك به انجام پروژه هاي مشترك بپردازند. اين موضوع را بابك احمدي، رضا عليجاني، محسن سازگارا، طبرزدي، علي افشاري و بسياري از عناصر ضدانقلاب به طيف هاي معارض دانشجويي توصيه نموده اند. تمركز به اعتراضات صنفي نيز در صدر فهرست موضوعاتي است كه قرار است با هدف همراه سازي عموم دانشجويان و از سوي گروه هاي تابلودار فوق الذكر در دانشگاه ها دنبال شود. بخش برجسته مدل طراحي شده براي ناامن سازي دانشگاه ها در سال جديد همراه سازي اساتيد دانشگاه در اعتراضات است اين موضوع كه در خرداد ماه نيز با فشارهاي سياسي و اغواگري گروه هايي نظير انجمن اسلامي اساتيد به سركردگي افرادي نظير نجفقلي حبيبي دنبال شد قرار است در قالبي مشخص تر در سال جديد تداوم يابد، اگر چه اطلاعات پنهان نشان دهنده آن است كه عموم اساتيد دانشگاه ها به شدت از اين تحركات ناراضي بوده و خواهان برخورد با طراحان آن هستند.
گروهك غيرقانوني علامه دفتر تحكيم وحدت متولي سازماندهي اساتيد مخالف براي راه اندازي اين موج در دانشگاه هاست. اعتراض به وضعيت خوابگاه ها، كيفيت غذا، امور آموزشي در دانشگاه ها و تلاش براي گسترش دايره اعتراضات به ساير شهرستان ها نيز موضوعاتي است كه در فرمول بهانه سازي هاي اعتراض آميز و ناامن سازي دانشگاه ها قرار گرفته است.
آنچه گذشت ابعاد توطئه سازمان يافته اي است كه دانشگاه ها را در سال جديد نشانه رفته است.
اين تحركات اگرچه از سوي اقليت قانون گريز و عمله دست جريان هاي بيرون از دانشگاه سازمان دهي شده و در نقطه اوج خود به شكل تحركات ايذايي قابليت بروز و ظهور دارد اما، وظايفي را پيش روي دانشجويان متعهد و مسئولان دانشگاهي قرار مي دهد. دانشجويان مسلمان و انقلابي كه همواره در صحنه هاي دفاع از انقلاب نقشي پررنگ داشته اند بدون شك بايستي شور انقلابي و مقدس خويش را با بصيرت، تعقل، خويشتن داري و سعه صدر توام ساخته و زبان اعتراض خويش را مستحكم اما در مدار قانوني و در فضاي توام با آرامش دنبال نمايند. ناگفته پيداست كه بدخواهان غوغازيست هستند و بروز تحركات چند ساله اين جريان ها نيز نشانگر حركت آنان بر مدار «راديكاليسم بي منطق» است، بنابراين پاسخگويي به موج آفريني هاي مخرب آنان عمدتا در زمره وظايف مديران دانشگاهي قرار دارد مگر آن كه در عرصه نظري و در فضاي غيرتقابلي، از سوي جريان هاي فكري مسلمان و انقلابي دانشگاهي انجام گيرد.
روي سخن اين گزارش اما با مسئولان دانشگاهي است. اميد آنست كه بافت جديد مديريتي حاكم بر وزارتين علوم و بهداشت همانگونه كه سوابق آنان از انگيزه هاي قوي اعتقادي نسبت به مباني نظام اسلامي حكايت دارد در برخورد با متخلفان و برهم زنندگان نظم عمومي دانشگاه ها قاطعانه و بي واهمه برخورد نمايند. بي ترديد اين خواسته قلبي همه پدران و مادراني است كه با هزاران اميد خود را از اقصي نقاط كشور عازم دانشگاه ها ساخته اند به اميد علم اندوزي و پيشرفت.
قاطبه دانشجويان نيز دانشگاه را به عنوان باشگاه احزاب سياسي نمي پذيرند و انتظار دارند تا حاشيه سازي هاي معدود افراد بدانديش و پادوهاي احزاب و جريان هاي سياسي فضاي آكادميك دانشگاه را برهم نزند.
اين همه مربوط به مديران دانشگاهي است و بطور قطع بار مسئوليت آنان را سنگين تر خواهد نمود و بهترين روش اولا فعال سازي كميته هاي انضباطي و برخورد قاطع با دانشجويان خاطي و ثانيا برقراري ارتباط با اولياي دانشجويان و نهايت استفاده از ظرفيت اساتيد متعهد براي با ثبات سازي فضاي دانشگاه هاست.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14