(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 13 مهر 1388- شماره 19479
 

برگزاري مسابقه اينترنتي عكاسي
تصحيح رباعيات بيدل دهلوي
گفتگو با سودابه اميني،شاعر
تولد هر شعر تازه اتفاقي مهم در جهان شاعرانه است
حافظ شيرازي
روح القدس آن سروش فرخ
حسرت سرد درخت
بابك اسماعيلي (ب.الف.فاني)



برگزاري مسابقه اينترنتي عكاسي

كودكان و نوجوانان ايراني براي شركت در يك مسابقه عكاسي اينترنتي با موضوع «مدرسه من»دوربين به دست مي گيرند.
به گزارش روابط عمومي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، هم زمان با آغاز ماه مهر مركز آفرينش هاي فرهنگي و هنري كانون، كودكان و نوجوانان 6 تا 16 ساله را به مشاركت در اين رقابت هنري دعوت كرده است.
«مدرسه من»، «همكلاسي من»، «كلاس من» و «معلم من» موضوع اين مسابقه عكاسي تعيين شده است.
كودكان و نوجوانان علاقه مند مي توانند تا روز 30 مهر به سايت مركز آفرينش هاي فرهنگي و هنري كانون به نشاني wwwmarkazafarineshhair مراجعه و با ارسال عكس هاي خود در اين مسابقه شركت كنند. آثار شركت كنندگان به تدريج در اين پايگاه اينترنتي به نمايش گذاشته مي شود و به برگزيدگان نيز جوايزي اهدا خواهد شد.

 



تصحيح رباعيات بيدل دهلوي

عليرضا قزوه مشغول تصحيح رباعيات بيدل دهلوي، بزرگترين شاعر پارسي گوي هندي، از روي 20 نسخه خطي است.
به گزارش فارس، قزوه كار تصحيح رباعيات بيدل را بر اساس 20 نسخه خطي و چند مجموعه اختصاصي رباعيات بيدل انجام مي دهد.
به گفته او تا چند ماه آينده تمامي رباعيات بيدل با ذكر اختلاف نسخ و رباعيات نويافته و تصحيح شده آماده انتشار مي شود.
قزوه معتقد است اين كار تاكنون به اين شكل انجام نشده است.
مدير مركز تحقيقات زبان فارسي دهلي نو چند رباعي از بيدل را پيش از انتشار اين كتاب، منتشر كرده است كه رباعي اول و دوم در شمار رباعي هاي چاپ نشده در نسخه هاي كابل و ايران است:
دنيا كه متاعش همه برتافتني ست
در كاهش او مشو كه ناكافتني ست
هر چيز طلب كني از او خواهي يافت
جز صحبت دوستان كه نايافتني ست
اي بسته به وهم، دل به راي معراج
مفت است اگر رسد هواي معراج
از وهم امل، طالب دنيا نشوي
اين آفت توست وين صلاي معراج و...
پيش از اين، رباعيات بيدل دهلوي با تصحيحات گوناگوني از جمله تصحيح و مقدمه اكبر بهداروند منتشر شده است.
همچنين قزوه به تازگي كتاب دو جلدي «بيدل دهلوي» را تصحيح و انتخاب كرد كه طي مراسمي در سراي اهل قلم رونمايي شد.

 



گفتگو با سودابه اميني،شاعر
تولد هر شعر تازه اتفاقي مهم در جهان شاعرانه است

نيلوفر عباسي
سودابه اميني براي من نام روزهاي كانون، نام روزهاي كارگاه ادبي، نام روزهاي انجمن شعر، نام... يك نام شاعرانه بود! و درست به رواني يك شعر، يك غزل ناب؛ وزن خود را توي خاطراتم داشت.
حالا، بعد از آن روزها لابه لاي سؤال هايم از او دنبال اين بودم تا بدانم اين روزها با اندوه شعرش چطور كنار مي آيد!
سودابه اميني، ليسانسه روانشناسي باليني از دانشگاه الزهرا، فعاليت رسمي خود در زمينه شعر را از سال 1367 در حوزه هنري شروع كرد. جزء اولين شركت كنندگان دفتر شعر جوان بود و براي اوج گرفتن توي شعر از اساتيدي مثل قيصر امين پور در دفتر شعر جوان و استاد معلم و يوسفعلي ميرشكاك در حوزه هنري بهره برده است.
& از شما چند مجموعه به چاپ رسيده است؟ همه صرفاً مجموعه شعر بودند؟
-شش مجموعه شعر با عناوين: زمهرير- گزيده ادبيات معاصر- در فضاي بي نشان- ليلي و هزار زن- سيب حوا- سكوت سرمه اي.
و دو تأليف در حوزه نوشتن خلاق و چگونه شعر بخوانيم با عناوين «در مسير آفرينش» و «زنگ شعر» دارم كه در هر دو پيشنهادهايي به آموزش و پرورش دادم مثلا در زنگ شعر پيشنهاد ايجاد ساعتي با عنوان زنگ شعر را ارائه داده ام.
يك مجموعه نمايشنامه برگزيده از مربيان كانون به كوشش من به چاپ رسيده است. با عنوان در سايه مولانا. مخاطب اين نمايشنامه ها كودكان و نوجوانان هستند و در مدارس براي ساخت نمايش عروسكي قابل استفاده اند؛ و كتاب ديگري نيز از نمايشنامه هاي برگزيده مربيان كانون زيرچاپ است با عنوان بربال سيمرغ.
& آيا در اشعار خود دست به نوآوري در فرم و محتوا زده ايد؟
-قالب هاي قابل استفاده در شعرهاي من شامل نيمايي و غزل امروز است و گاهي سپيد هم سروده ام. براي من دل كندن از سنت امكان پذير نيست و به نوعي تأثيرپذيري از سنت لازمه نوآوري است. اما بضاعت شاعر و خلاقيت او در آفرينش ادبي نقش بسزايي دارد. من تلاش كردم هم سنت را بشناسم و هم شعر سنتي را و هم در فضاي شعر امروز تنفسي بكنم.
در كتاب «در فضاي بي نشان من» گونه خاصي از شعر نيمايي را تجربه كردم و در «سيب حوا» با استفاده از مصراع هاي برابر و بدون استفاده از رديف و قافيه به آفرينش گونه متفاوتي از شعر دست زدم.
& تا چه حد نوآوري در شعر لازم است؟
-همه ما شاعراني كه امروز به شعر دل بسته ايم و در اين زمينه تلاش مي كنيم به روزي اميدواريم كه اتفاقي شگرف در شعر بيفتد. اما مهم تر از آن اين است كه همزمان با فرود آمدن هر شعر تازه اتفاقي مهم در جهان شاعرانه مي افتد. اين اتفاق در درون شاعر مهم تر از اتفاق در زبان است. شاعران در لايه هاي مختلف زندگي خود كشف هايي دارند و بنا به عمق اين كشف ها انديشه و زبان در شعرشان دستخوش تحول مي شود. اگر به شعار نزديك نشويم بايد بگويم همه هنرها بايد به اعتلاي بشريت بينجامند و اعتلاي جهان هنرمند نيز به اعتلاي هنر او مي انجامد، هر دو لازم و ملزوم اند.
& آثار شما با زباني تا حدي پيچيده با طيف مخاطب بزرگسال روبرو هستند. خود شما درباره زبان آثارتان چطور نظر مي دهيد؟
-اين گونه چينش واژه ها و مفاهيم، سليقه شخصي شاعرانه من است. گاه البته به سادگي در بيان رسيده ام اما پيچيدگي را بيشتر دوست دارم. و شايد اين سليقه مورد تأييد برخي مخاطبان نباشد كه من به آنها نيز احترام مي گذارم.
& با توجه به مدتي كه مسئول آفرينش ادبي استان تهران بوديد، براي رشد روند ادبي بچه ها چه قدم هايي برداشتيد؟
-من هشت سال مسئول آفرينش هاي ادبي بودم، با توجه به اينكه نوجوانان در كانون محمل جدي براي رشد ندارند؛ تصميم گرفتم «انجمن ادبي آفرينش» را ايجاد كنم. طوري كه بچه هاي 15تا 25 ساله بتوانند با حضور متخصصان ادبيات در رشته شعر و داستان در فضاي كانون به نوشتن ادامه دهند و در اين فضا رشد كنند. اتفاق هاي خوبي هم افتاد خانم كبراي بابايي، آقاي عباس تربن و چندي ديگر از بچه هاي كانون هستند كه امروز خود به عنوان جوانان صاحب قلم در حال فعاليت هستند.
& دختران به جايگاه ادبي محكمي رسيده اند؟ دليل حضور پررنگ تر مردها در چيست؟
- اما در خصوص تفاوت، ميان دختران و پسران. من در ادبيات به جنيست معتقد نيستم. هر كسي ادبيات و شعر و داستان را به عنوان يك پنجره براي ديدن دريافته باشد كه مي تواند تا آخر عمر از اين پنجره تماشا كند و حاصل تماشاي شاعر از خود را به مخاطب تقديم كند. درست است كه شرايط زندگي، فضاهاي فرهنگي و مطالعات همه در رشد هنرمند موثرند اما اين ها همه عوامل فرعي اند. اصل ماجرا جوهر شعري است كه خداوند در هنگام عطا كردن اين موهبت جنسيت زن و مرد را از يكديگر جدا نكرده، نگاه كنيد به زنان آفرينشگر عصر خودمان.
& دو سال دبير كنگره شعر زنان بوديد و كنگره دوم هفت سال با تأخير از كنگره اول برگزار شد. دليل اين تأخير چه بود؟
- من در كنگره اول شعر زنان تهران يعني سال 81 و كنگره دوم يعني سال 87 دبير بودم.
فاصله بين اين دو كنگره به عوامل زيادي بستگي داشت از جمله پشتوانه اقتصادي. پشتوانه فرهنگي اين كنگره ها پشتوانه خوبي بود - حضور جدي شاعران زن در عرصه شعر پس از انقلاب و پي گيري جدي باني هر دو كنگره آقاي سيدضياءالدين شفيعي - اما وضعيت فرهنگي در كشور ما وضعيت ناپـايداري است و قشر آسيب پذير فعالان در حوزه ادبيات در اين وضعيت ناپايدار آسيب مي بينند و بايد از آن ها حمايت جدي بشود. به ويژه درحوزه شعر كه با ايجاد زمينه براي فعاليت علاقه مندان ممكن است به چهره هاي متفاوت و كثيري برسيم و اين نيازمند مديريت و برنامه ريزي دقيق است.
در كشور ما مديريت فرهنگي، مديريتي سليقه اي است ومتكي به فرد به همين دليل با تغيير مديران برنامه ها هم دستخوش تحول مي شوند و اين باعث مي شود نتوانيم براي شش ماه آينده هم برنامه ريزي فرهنگي داشته باشيم چه برسد به اينكه چشم انداز چند ساله رشد فرهنگي را پيش بيني كنيم.
& طي اين دو كنگره چه حركت هاي مهمي صورت گرفت؟
- مهمترين اثر برگزاري كنگره اول تقدير از طاهره صفارزاده بود. چهره هاي ادبي كشورما گاه دچار تيرگي و گوشه نشيني مي شوند. البته خانم صفارزاده هرگز دچار اين معضل نشد اما نكو داشت بزرگان مي تواند ما را از اين آسيب برحذر دارد.
اتفاق مهم ديگر معرفي چهره هاي جوان بود چهره هايي مثل گلاره جمشيدي كه امروز از فعالان در حوزه شعر امروز است و ديگران و ديگران از دستاوردهاي كنگره اول بود.
در كنگره دوم اتفاق مهم تري افتاد و آن تشكيل انجمن شعر زنان تهران بود كه البته هنوز اساسنامه آن به طور كامل تدوين نشده است ولي به همت موسسه هنر رسانه اردي بهشت اين انجمن تا امروز 5 جلسه را پشت سرگذاشته واين خود نويدبخش است.
& براي سازمان دهي به فعاليت هاي ادبي زنان چه اقدامي بايد صورت بگيرد؟
- براي سازماندهي به فعاليت هاي ادبي زنان نيازمند تشكيل بنياد شعر و هنر بانوي ايراني هستيم .من به مسئولين فرهنگي كشور به ويژه وزارت فرهنگ و ارشاد پيشنهاد مي كنم، در فكر تشكيل چنين بنيادي باشند. اين بنياد مي تواند پژوهشكده هنري بزرگي باشد كه تمام زنان هنرمند به ويژه شاعر و نويسنده ايراني را زير چتر حمايت خود بگيرد. در اين بنياد از فعاليت هاي پژوهشي در حوزه هنر و ادبيات تا ايجاد زمينه براي چاپ آثار ادبي و ترجمه از فارسي به زبان هاي زنده دنيا و ترجمه از ساير زبان ها به فارسي با هدف ايجاد تعامل و مشاركت ميان زنان صاحب قلم در كشورهاي مختلف اتفاق خواهد افتاد.
& شناساندن ادبيات معاصر به جهان و شناخت ادبيات معاصر جهان چطور امكان پذير مي شود؟
- براي اين منظور نيازمند برنامه ريزي و مديريت دقيق هستيم. ترجمه آثار شاعران ايراني به زبان هاي زنده جهان و ترجمه آثار ساير كشورها به فارسي مي تواند راه مناسبي باشد.
& با پاگرفتن و بلاگ نويسي ها و فضاي دنياي مجازي، روند ادبي دستخوش چه تحولاتي مي شود؟
- فضاي دنياي مجازي براي تعامل فكر و ارتباط ميان صاحبان قلم فضاي مناسبي است اما كافي نيست، و نبايد جايگزين نشست ها وديدارها شود. از اين فضا هنوز به طور كامل بهره نگرفته ايم. براي بزرگاني مثل استاد علي معلم دامغاني و استاد شفيعي كدكني و عزيزاني از اين دست بايد سياست هايي طراحي شود و اين وظيفه وزارت ارشاد و سازمان تبليغات است. اساتيد شعر و ادب بايد در فضاي مجازي حضور جدي تري پيدا كنند و آثارشان با صداي خودشان براي مخاطب در دسترس باشد. شاعران جوان ما بهره خوبي از فضايي اينترنتي گرفته اندو آثارشان را براي دوستداران به نمايش مي گذارند. اما با وجود سرعت در اين ارتباطات نبايد از عمق ارتباط ها كم شود و به جاي نقد جدي به تعارف با يكديگر بسنده كنيم.

 



حافظ شيرازي
روح القدس آن سروش فرخ

روح القدس آن سروش فرخ
بر قبه ي طارم زبرجد
مي گفت سحر گهي كه يا رب
در دولت و حشمت مخلد
بر مسند خسروي بماناد
منصور مظفر محمد

 



حسرت سرد درخت
بابك اسماعيلي (ب.الف.فاني)

درخت آه سردي مي كشد. گويا به واسطه ي صداي التماس برگ زرد رنگش، كه از زير پاهايم ناله سر داده و درخت را صدا مي زند.
نگاهي به درخت مي افكنم. به نظر مي رسد كه آرام غرق در تفكراتي عميق باشد.گويا زماني را به خاطر مي آورد كه برگ هايي نورسته از عمق جانش بيرون زدند و او را لباسي سبز پوشاندند. لباس فاخري كه درخت با غرور آن را به رخ جنگل مي كشاند! زماني كه با وزش نسيم در شامگاه، صداي رقصي پرشور از شاخه هاي درخت به گوش مي رسيد و درخت را به خواب شيرين فرو مي برد. صداي رقص برگ هايي سبز در حضور باد!
شبي را به ياد مي آورد كه در زير باران نقره اي، برگ مخلصانه غسل مي كرد و عاشقانه لبيك مي گفت. زماني كه برگ با صبوري به درد دل گنجشكي دل شكسته گوش مي داد و سخني نمي گفت. شبي كه برگ، آرام نام معشوق را در گوش باد زمزمه
مي كرد. زماني كه بادي سركش با شلاقي سرد به بدن درخت مي زد و برگ رندانه خود را به زير شلاق باد مي انداخت و عاقبت روزي كه برگ بر اثر چرخش گردون زمان، رنگ رخسارش به زردي گراييد و درخت با بي مهري دستش را رها كرد و به زمين انداخت و حال، برگ زرد رنگ رنجور در زير پاهايم، هم چنان عاشقانه ولي غريبانه درخت را صدا
مي زند!قطره اي غريب از چشمانم جدا مي شود و به ديدار برگ بر زمين مي چكد. درخت را تنها و خموش با بغضي خيس مي نگرم. صداي ندامت در سكوت درخت فرياد مي زند!
كسي در دوردست صدايم مي زند. دستي بر تنه ي درخت مي كشم و آهسته مي روم. خش...خش...خش....
بهارخواهدآمد... تولد برگ سبزي ديگر. برگ سبزي كه اميدوارم هرگز صداي ناله اش را از زير پاي هيچ عابري نشنوم.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14