(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 10 آبان 1388- شماره 19500
 

جنگ نرم هدفگيري باور و فكر جامعه
كودتاي مخملي در ايران و دلايل شكست آن
تاكتيك ها و ابزار هاي عمليات رواني دشمن در انتخابات 22 خرداد
ابزارهايي براي فريب -قسمت ششم(پاياني)



جنگ نرم هدفگيري باور و فكر جامعه

قسمت سوم- شبنم نادري
اهداف جنگ نرم
جنگ نرم نيز همانند جنگ سخت اهداف مختلفي دارد و قاعدتا هدف غايي هر دو آنها تغيير كامل نظام سياسي يك كشور است كه البته با اهداف محدودتر هم انجام مي گيرد. در حقيقت جنگ نرم و جنگ سخت يك هدف را دنبال مي كنند و اين وجه مشترك آنهاست، در هر صورت هدف اصلي اين جنگ، اعمال فشار براي ايجاد تغيير در اصول و رفتار يك نظام و يا به طور خاص تغيير خود نظام است.
اهداف جنگ نرم مي تواند به اهدافي كه باني راه اندازي جنگ نرم آن را دنبال مي كند، نيز وابسته باشد. اين اهداف را مي توان به چند شيوه تقسيم بندي كرد. در يك شيوه مي توان آن را به اهداف بلند مدت و اهداف ميان مدت تقسيم بندي كرد. هدف بلند مدت دشمنان ما براي راه اندازي جنگ نرم براندازي نظام است و قصد دارند با راه اندازي اين جنگ يا نظام جمهوري اسلامي را به كلي نابود كنند و يا به حدي پيش روند كه تنها يك اسم از يك نظام بيشتر باقي نماند. اهداف ميان مدت آنها بخش هاي ديگري را مدنظر دارد. در يك جنگ نرم با اهداف ميان مدت، آنها قصد دارند نظام را تضعيف و ناكارآمد كنند. البته آنها جنگ نرم را به شكل هاي مختلف از فرداي پيروزي انقلاب، در كشور ما راه اندازي كرده اند. در اهداف بلند مدت دشمن به صورت موزائيكي عمل كرده است يعني سعي نموده موارد مختلف را در طول زمان در كنار هم قرار دهد تا در نهايت منجر به تضعيف و ناكارآمدي و خالي كردن و در نهايت حذف نظام جمهوري اسلامي ايران شود.
با نگاهي ديگر مي توان اهداف جنگ نرم را به اهداف سياسي، نظامي، فرهنگي و... تقسيم كرد. آنها با شكل هاي مختلف با استفاده از ابزارهاي رسانه اي و فرهنگي و ديپلماتيك تا امروز جنگ نرم را در كشور ما دنبال كرده اند. هر كدام از اين حركت ها يا در حوزه سياست بوده كه ناكارآمدي نظام را دنبال مي كرده و يا به سمت اهداف بلندمدت كه براندازي نظام است پيشروي مي كرده است. مهمترين هدف جنگ نرم دشمنان، تغيير باور و فكر افراد جامعه است. دشمنان قصد دارند اسلاميت، مليت و ارزش هاي دفاع مقدس را در نسل جوان از بين ببرند و اين ارزش ها را تبديل به نفرت كنند.
از زاويه اي ديگر، مي توان اهداف را به مقاصد استراتژيك و مقاصد تاكتيكي، تقسيم كرد كه البته شرح هر كدام از آنها و يافتن مصاديق شان فرصت و مجال ديگري مي طلبد و از حوصله بحث خارج است.
به هر روي، با توجه به ماهيت اصلي جنگ نرم مي توان تا حدودي به نرخي از مهمترين اهداف آن اشاره كرد:
1- استحاله فرهنگي در جهت تأثيرگذاري شديد بر افكار عمومي جامعه مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رساني هدفمند و كنترل شده كه نظام سلطه همواره از اين روش براي پيشبرد اهداف خود سود جسته است.
2- استحاله سياسي به منظور ناكارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخريب و سياه نمايي اركان آن نظام.
3- ايجاد رعب و وحشت از مسائلي همچون فقر، جنگ يا قدرت خارجي سركوبگر و پس از آن دعوت به تسليم از راه پخش شايعات و دامن زدن به آن براي ايجاد جو بي اعتمادي و ناامني رواني.
4- اختلاف افكني در صفوف مردم و برانگيختن اختلاف ميان مقام هاي نظامي و سياسي كشور مورد نظر در راستاي تجزيه سياسي كشور.
5- ترويج روحيه ياس و نااميدي به جاي نشاط اجتماعي و احساس بالندگي از پيشرفت هاي كشور.
6- بي تفاوت كردن نسل جوان به مسائل مهم كشور.
7- كاهش روحيه و كارآيي در ميان نظاميان و ايجاد اختلاف ميان شاخه هاي مختلف نظامي و امنيتي.
8- ايجاد اختلاف در سامانه هاي كنترلي و ارتباطي كشور هدف.
9- تبليغات سياه (با هدف براندازي و آشوب) به وسيله شايعه پراكني، پخش تصاوير مستهجن، جوسازي از راه پخش شب نامه ها و...
10- تقويت نارضايتي هاي ملت به دليل مسائل مذهبي، قومي، سياسي و اجتماعي نسبت به دولت خود به طوري كه در مواقع حساس اين نارضايتي ها زمينه تجزيه كشور را فراهم كند.
11- تلاش براي بحراني و حاد نشان دادن اوضاع كشور از راه ارائه اخبار نادرست و نيز تحليل هاي نادرست و اغراق آميز.
چه افراد و تشكل هايي هدف جنگ نرم هستند؟
با توجه به اينكه در جنگ نرم از ابزار مختلفي استفاده مي شود مي توان گفت كه به همان نسبت نيز گروه هاي مختلفي را مورد هدف و مبارزه قرار مي دهد. اين موضوع مخالف اهداف جنگ سخت است زيرا در جنگ سخت عمدتاً نيروهاي نظامي مورد هدف قرار مي گيرند.
همه افراد جامعه مي توانند بخش هاي مشخصي باشند كه مورد نظر راه اندازان جنگ نرم قرار گرفته اند و البته اين موضوع وابسته به هدفي است كه باني جنگ نرم آن را دنبال مي كند. اقشار مورد نظر بانيان جنگ نرم بستگي به هدف آنها دارد كه ميان مدت است يا عمومي و با توجه به هدف اقشار را تحت نظر مي گيرند اما در حالت كلي مي توان گفت كه گروه هاي هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده هاي مردم هستند. نخبگان نيروهاي مياني را تشكيل مي دهند و مي توانند به عنوان تصميم گيران و تصميم سازان يك حكومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدني مانند رهبران احزاب و... هم با آشفتگي ذهني خود، مي توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ايجاد كنند و روحيه ملت را درهم بشكنند.
در بعضي موارد براي رسيدن به اهداف مورد نظر خود گروه ها و اشخاص خاص و تأثيرگذار را مورد هدف قرار مي دهند و از آن گروه يا فرد براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي كنند. مانند استفاده از قوميت هاي مختلف يا خواص و نخبگان فرهنگي وعلمي.
با توجه به اينكه در جنگ نرم از ابزارهاي رسانه اي، فرهنگي و علمي استفاده مي شود پوشش آن براي طبقات مختلف بيشتر و متفاوت تر است. جنگ رسانه اي مي تواند توده هاي مردم را تحت تأثير قرار بدهد و به همين شكل در جنگ علمي نخبگان را مورد هدف قرار دهد. افراد مورد نظر جنگ هاي نرم وابسته به هدف جنگ هاي نرم نيستند بلكه به دليل اينكه در جنگ نرم ابزارهاي مختلفي مورد استفاده قرار مي گيرد در نتيجه افراد بيشتري درگير مي شوند اما در جنگ سخت كه تنها ابزار مورد استفاده ابزار نظامي است تنها گروه هاي نظامي (و در موارد معدودي غير نظاميان) در طرف مقابله قرارمي گيرند.

 



كودتاي مخملي در ايران و دلايل شكست آن

سيدمحمدباقر مصباح زاده
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال1357، حاكميت مستقل ملي در اين كشور بوجود آمد و دست اجانب بويژه آمريكا و انگليس را از سر مردم اين سرزمين كوتاه كرد. انقلاب اسلامي نه تنها ملت ايران را آزاد ساخت بلكه ملت هاي مسلمان منطقه و حتي جهان را تحت تأثير قرار داد و منافع سلطه جويانه قدرت هاي غربي و شوروي سابق را با خطر مواجه ساخت. بنابراين، از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي، اين انقلاب از بيرون با مخالفت و خصومت آمريكا و غرب و از درون با تخريب نيروهاي وابسته به قدرت هاي خارجي و ناسازگار با نظام اسلامي روبرو شد.
¤¤¤
براندازي نظام اسلامي در ايران در صدر اهداف آمريكا و متحدان منطقه اي و جهاني آن كشور قرار گرفت و تلاش هايي به عمل آمد كه به مهمترين آنها اشاره مي شود.
1- تجزيه ايران و غائله هاي جدايي طلبي قومي و مذهبي در كردستان، خوزستان و بلوچستان.
2- طراحي كودتاهايي مانند كودتاي نوژه و كودتاي قطب زاده.
3- مداخله نظامي مستقيم آمريكا در صحراي طبس.
4- حمله عراق به ايران و تحميل هشت سال جنگ.
5- راه اندازي جريان تروريسم براي شكار رهبران نظام اسلامي و ايجاد وحشت در ميان مردم توسط تروريست هاي سازمان مجاهدين خلق.
تمام تلاش هاي فوق الذكر براي از پا درآوردن انقلاب اسلامي با شكست مواجه شد و مخالفان داخلي و خارجي نظام اسلامي بعد از جنگ هشت ساله عراق عليه ايران، رويكرد تهاجم فرهنگي را در پيش گرفتند. اين تهاجم با نظريه پردازي هاي افرادي چون عبدالكريم سروش آغاز شد. سروش باورهاي ديني شناخته شده را به چالش كشيده و تلاش كرد كه مكتبي بنام «پروتستانتيسم اسلامي» مطرح شود و تا بدانجا پيش رفت كه منكر وحياني بودن قرآن كريم شد و آن را نه كلام خداوند، بلكه كلام محمد(ص) خواند1. گرايش آگاهانه يا ناآگاهانه كابينه آيت الله هاشمي رفسنجاني به ليبراليسم اقتصادي كه منجر به قد افراشتن سرمايه سالاري و اشرافيت شد، زمينه را براي براندازي خاموش يا نرم با استفاده از شيوه ها و روش هاي به ظاهر دموكراتيك آماده ساخت. جناح آيت الله رفسنجاني كه از سوي اصلاح طلبان بنام «راست مدرن» ياد مي شد وجوه مشتركي با سكولارهاي غربگرا پيدا كرده بود.
عمليات فروپاشي ايدئولوژيك
سرطان تهاجم فرهنگي با به قدرت رسيدن اصلاح طلبان در دوم خرداد سال1376 شهرت يافت و در واقع پروژه فروپاشي ايدئولوژيك در ايران آغاز شد. در اين تهاجم مبناي فكري حاكميت در ايران كه مبتني بر دين است بيرحمانه مورد حمله قرار گرفت و انديشه سكولاريسم كه با پيروزي انقلاب اسلامي و تأسيس نظام ديني از صحنه خارج شده بود به نام دستاورد انقلاب اسلامي و انديشه هاي امام خميني(ره) در افكار عمومي تزريق و تحميل مي شد.
افرادي چون سروش، مجتهد شبستري، هاشم آغاجري، سعيد حجاريان و شخص آقاي خاتمي پرچم سكولاريزه ساختن جامعه و حاكميت را در دست گرفتند. عبدالكريم سروش از نظريه پردازان جبهه اصلاح طلب با تأكيد بر جدايي دين از سياست مي نويسد: «حقيقت دين، همان تجربه فردي ديني است كه درمورد پيامبران «تلقي وحي» نام گرفت و دين هيچ ارتباطي به امور اجتماعي و سياسي و حكومتي ندارد.»2
هاشم آغاجري استاد دانشگاه و از اعضاي شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب به پيروي از ماركس، دين را افيون ملت ها و دولت ها اعلام كرد. او با طرح نظريات الحادي از سوي دادگاه محكوم به ارتداد شد، اما دولت خاتمي از او دفاع كرد و حكم دادگاه را ننگين خواند. اكبر گنجي از اعضاي حزب مشاركت- حزب وابسته به خاتمي- در كتاب «مانيفست جمهوري خواهي» طرح جايگزيني جمهوري تمام عيار را به جاي «جمهوري اسلامي» مطرح كرد و نوشت: «اصولاً مردم سالاري با دين در تناقض است.»3
خاتمي سر دسته اصلاح طلبان سكولار در اين رابطه، گرفتار پارادوكس بود و به همين جهت دوگانه رفتار مي كرد. از يك طرف سكولاريسم را با اسلام و آرمان هاي انقلاب اسلامي سازگار نمي يافت و خود را منتقد آن نشان مي داد و از جانب ديگر تلاش مي كرد كه اسلام را با سكولاريسم تطبيق داده و سكولاريسم را با اسلام آشتي دهد. خاتمي در دومين نشست مجلس دانش آموزي مردم سالاري ديني را كه از سوي حضرت آيت الله خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي مطرح مي شد زيركانه به چالش كشيده و گفت: «تجربه مردم سالاري ديني، تجربه مشكلي است، چراكه بايد اسلام را طوري فهميد كه با معيارهاي دموكراسي سازگار باشد و هم دموكراسي را به گونه اي تفسير كرد كه با اسلام منافات نداشته باشد.»4
خاتمي هم مانند اكبر گنجي بر جمهوريت نظام بيشتر تأكيد مي كرد و حتي «جمهوري اسلامي» را از شعار تاريخي و انقلابي مردم ايران حذف كرد. او به جاي شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» شعار «استقلال، آزادي، پيشرفت» را مطرح كرد5.
خاتمي با وجود دو دوزه بازي در محافل عمومي، در يك از جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي به صراحت گفت: «گريزي از سكولاريسم نيست». آقاي تاجيك را اعضاي تيم مطالعات راهبردي در نهاد رياست جمهوري در دوره خاتمي و عضو شوراي مركزي حزب مشاركت، بشر را مجبور به پذيرش سكولاريسم دانسته مي گويد: «در آينده نزديك احدي را ياراي مقاومت در برابر سكولاريسم نيست و بايد خود به نحو شايسته به اين سرنوشت محتوم بشر تن دهيم.»6
خاتمي به دليل جايگاه حقوقي رياست جمهوري و در اختيار داشتن امكانات رسانه اي وسيع، بخصوص رسانه ملي- راديو و تلويزيون- در عمليات فروپاشي ايدئولوژيك نقش مخرب تر از ديگران داشت. او با استفاده از مفاهيم سياسي و اجتماعي غربي، هم مفاهيم اسلامي كه در دامن انقلاب اسلامي شكوفا شده بودند را كم رنگ نمود و هم جو سياسي را در ايران ملتهب ساخت. نشخوار واژه ها و مفاهيمي چون «جامعه مدني»، «حقوق بشر»، «پارادايم» و... و نيز به كارگيري مفاهيم ساختارشكنانه عليه اركان نظام مانند: «تماميت خواه»، «اقتدارگرا»، «انتصابي»، «خشونت طلب»، «توتاليتر»، «فاشيست» و... همه و همه ايدئولوژي و اقتدار نظام را نشانه گرفته بود.
لشكر عمليات فروپاشي ايدئولوژيك در ايران را نه تنها نظريه پرداز، فيلسوف، نويسنده، هنرمند و روزنامه نگار تشكيل مي دهد، بلكه فقيه و آيت الله نيز دارد. افرادي چون فاضل ميبدي، اسدالله بيات، موسوي تبريزي، مجتهد شبستري و حتي به اصطلاح مراجعي چون آيت الله حسين علي منتظري و آيت الله حسن صانعي در خدمت اين لشكر قرار دارند.
به هرحال، پروژه فروپاشي ايدئولوژيك در ايران در راستاي رويكرد جديد ايالات متحده آمريكا براي مقابله با نظام اسلامي يعني «جنگ نرم» قرار دارد. در رويكرد جديد به جاي عمليات نظامي از سه تاكتيك «مهار»، «اسب تروا» و «جنگ رواني» استفاده به عمل آمد7. تاكتيك مهار با تحت فشار قراردادن ايران در سطح منطقه و جهان ازطريق پرونده هسته اي و مسائل عراق، افغانستان و لبنان دنبال شد. تاكتيك «اسب تروا» ازطريق تقويت انجوهاي وابسته به آمريكا در ايران و حمايت مستقيم از جنبش طرفدار دموكراسي آمريكايي و بخصوص جبهه اصلاح طلبان براي زمينه سازي انقلاب رنگي پيگيري شد و تاكتيك «جنگ رواني» در سه عرصه ديپلماسي مدار دوم- تماس رسمي مقامات دولت آمريكا با اپوزيسيون ايران و گسترش برنامه هاي راديو و تلويزيون هاي ضدايراني، ايجاد هراس از جنگ در افكار عمومي با تأكيد بر قرارداشتن گزينه جنگ بر روي ميز آمريكا، و نقض حقوق بشر در ايران مورداستفاده قرار گرفت.
عمليات فروپاشي ايدئولوژيك و فراهم ساختن بستر كودتاي مخملي، همان طوري كه در ابتداي اين نوشته اشاره شد توسط مؤسسات غربي و آمريكايي از قبيل بنياد سوروس(osi) بنياد راكفلر، بنياد فورد، خانه آزادي، شوراي روابط خارجي آمريكا، انجمن خارجي آلمان، مركز دموكراسي انگليس، مؤسسه اسرائيلي ممري، مؤسسه هالندي هيفوس، مؤسسه «كنوس» و... به صورت مستقيم و غيرمستقيم حمايت و پشتيباني مي شد.
در نتيجه اين حمايت ها در دوره خاتمي تنها در طي سه سال 8 هزار انجو در ايران ثبت شد و صدها روزنامه و نشريه مانند قارچ به شكل زنجيره اي سردرآوردند.
آغاز كودتاي مخملي يا عمليات براندازي نظام
در جريان عمليات فروپاشي ايدئولوژيك، نظريه پردازان جريان اصلاح طلب كه خاتمي به عنوان رئيس جمهور در رأس آنان قرار داشت راهبرد «فتح سنگر به سنگر قدرت» در چارچوب نظريه «فشار از پايين و چانه زني در بالا» را مطرح كردند. اين كار نياز به سناريوسازي داشت.
نخستين سناريو در كوي دانشگاه در تاريخ
18/4/78 اجرا شد. نويسندگان اين سناريو به بهانه ضرب و شتم دانشجويان تلاش كردند تا مردم را به كف خيابان ها كشانده و عليه حاكميت به حركت درآورند و توسط آنها مطالبات خود را از نظام درخواست كنند. تبليغات سنگين به نفع غائله آفرينان از سوي غربي ها و رسانه هاي شان انجام شد.
دومين سناريو، تحصن نمايندگان مجلس ششم- وابسته به اصلاح طلبان و دوم خردادي ها- بود. اين تحصن به ظاهر در اعتراض به رد صلاحيت ها از سوي شوراي نگهبان صورت گرفت و نمايندگان متحصن با رسانه ها مصاحبه كرده و بيانيه صادر كردند. تحصن نمايندگان بازتاب گسترده اي در غرب داشت تا حدي كه اتحاديه اروپا، پارلمان آلمان، كنگره آمريكا و رئيس جمهوري آن كشور به نفع سناريوي تحصن در مجلس ايران موضع گيري كردند.
از شواهد و قراين چنين برمي آيد كه در هر دو سناريوي تحصن نمايندگان و حادثه كوي دانشگاه، براي راه اندازي كودتاي مخملي يا به اصطلاح انقلاب مخملي برنامه ريزي شده بود و در پشت صحنه هر دو سناريو سازمان مجاهدين انقلاب و جبهه مشاركت قرار داشتند. اما اين كودتاها هريك به دلايلي به پيروزي نرسيد و برعكس زمينه شكست اصلاح طلبان را در شوراي شهر و مجلس هفتم فراهم ساخت.
شكست اصلاح طلبان در انتخابات نهم رياست جمهوري سبب متوقف شدن عمليات فروپاشي ايدئولوژيك و راهبرد فتح سنگر به سنگر شد. اين بار تمام گروه هاي اصلاح طلب، ليبرال ها، سلطنت طلب ها، تروريست هاي مجاهدين خلق، و نيز تمامي گروه ها و عناصر مخالف حاكميت ديني با حمايت وسيع و گسترده سفارت خانه هاي خارجي و به طور كلي كشورهاي غربي با تمام قوا وارد صحنه شده و كوشيدند كه در انتخابات رياست جمهوري دهم كار نظام را يك سره نمايند و انقلاب مخملي را به ثمر برسانند. انقلاب مخملي در ايران مانند گرجستان و اوكراين دو مرحله داشت.
در مرحله اول (پيش از انتخابات) كارهاي ذيل صورت گرفت:
1- سياه نمايي و تخريب گسترده دولت، ماه ها قبل از برگزاري انتخابات.
2- طرح موضوع صيانت از آرا و ضرورت تضمين سلامت انتخابات به منظور ايجاد شبهه و فضاسازي براي بي اعتماد كردن مردم.
3- القاي پيروزي كانديداي مورد نظر قبل از برگزاري انتخابات و منوط ساختن آن با برگزاري انتخابات سالم.
4- استفاده از رنگ سبز و اعلام جنبشي به نام «موج سبز» كه در واقع همان نام ايراني انقلاب مخملي بود.
5- در سخنراني ها و مناظرات تلويزيوني، متهم كردن رئيس جمهور و كانديداي رقيب به دروغگويي، قانون گريزي و خرافه پرستي.
در مرحله دوم و پس از انتخابات كارهاي زير انجام شد:
1- بلافاصله بعد از انتخابات و قبل از شمارش آرا و اعلام نتايج، ميرحسين موسوي پيروز اعلام شد و قبل از همه خاتمي و علي لاريجاني به او تبريك گفتند. همان طوري كه اعلام پيروزي غيرقانوني و مغرضانه بود، اعلام تبريك نيز مغرضانه و غيرقانوني بود8.
2- با شمارش آرا و مشخص شدن كانديداي پيروز، كودتاچيان كه از قبل فضاسازي كرده بودند موج سنگيني از اعتراض ها را در خيابان هاي تهران سازمان دهي كردند و مسئله تقلب در انتخابات را مطرح كرده و خواستار ابطال آن شدند. همان طوري كه قبلا گفته شد در اين موج همه گروه ها و عناصر ضدانقلاب و تمام كساني كه منافع شخصي خود را در خطر مي ديدند دست در دست هم دادند تا حاكميت را مجبور به عقب نشيني نموده و خواسته هاي خود را تحميل كنند. اما اين غائله با وجودي كه ابعاد وسيع داخلي و خارجي داشته و خسارات سنگين مادي و معنوي به وجود آورد، نتوانست حاكميت اسلامي ايران را از پا درآورد. كودتاي مخملي يا موج سبز در اين مرحله شكست خورد و ماهيت و چهره هاي گروه هاي اغتشاشگر براي عموم مردم روشن شد.
دلايل شكست كودتاي مخملي در ايران
سخن از شكست كودتاي مخملي در ايران به اين معنا نيست كه مسئله براندازي نظام در ايران منتفي شده و شكست خوردگان كاري انجام نمي دهند. تغيير رژيم در ايران هدف استراتژيك آمريكا در منطقه خاورميانه است. آمريكا نظام ايران را رقيب نظام ليبرال دموكراسي غربي و ريشه آسيب پذيري خود در خاورميانه ارزيابي مي كند. بنابراين، تا زماني كه ماهيت نظام ايران تغيير نكند آمريكا از تلاش خود براي ضربه زدن به ايران دست نخواهد كشيد. شكست كودتاي مخملي تنها در اين مرحله مطرح است و آينده را تضمين نمي كند.
و اما دلايل شكست كودتاي مخملي در اين مرحله را مي توان چنين برشمرد:
1- ناسازگاري كودتاي مخملي با ساختار سياسي و اجتماعي ايران
عدم مقبوليت نظام حاكم، اقتدارگرايي حاكمان، شكاف اجتماعي، بحران هويت، نبود دموكراسي و توانمندي انجوها و جنبش دانشجويي وابسته به خارج، از جمله عواملي هستند كه در كودتاهاي مخملي در كشورهاي پساكمونيستي چون گرجستان و اكراين بسترساز انقلاب هاي مخملي به شمار مي روند. اما اين عوامل در ايران كاملا متفاوت است. نظام ايران نظامي برخاسته از اراده مردم است كه از بدو تأسيس تاكنون اركان آن با دهها انتخابات پارلماني، رياست جمهوري، شوراي نگهبان قانون اساسي و شوراهاي شهر تثبيت شده است. مردم ايران بيش از سه دهه است كه دموكراسي را در منطقه تمرين كرده اند و شعار دموكراسي غربي براي اكثريت آنان جاذبه اي ندارد. همين برگزاري انتخابات متعدد نشان مي دهد كه نظام سياسي ايران آن طوري كه متهم مي كنند، اقتدارگرا نبوده و حاكمان اقتدارگرا نمي توانند خود را بر مردم تحميل كنند. درحالي كه مردم اروپاي شرقي، قفقاز و آسياي مركزي از چنين امتيازي برخوردار نبودند و نمي باشند و رهبران آن ها همان اقتدارگرايان دوران رژيم هاي كمونيستي و پساكمونيستي هستند.
در ايران به دليل داشتن تاريخ و تمدن كهن، فرهنگ پويا و نظام سياسي مستحكم مانند كشورهاي آسيب پذير تازه تأسيس، بحران هويت وجود ندارد و به همين دليل شكاف اجتماعي ميان گروه هاي سياسي، مذهبي و قومي نمي تواند نقش مؤثري در كودتاي مخملي داشته باشد. در ايران حكومت بر مبناي دين و فرهنگ مردم استوار بوده و ريشه در نهادهاي ديني و اجتماعي گسترده در سراسر اين كشور دارد. نهادهاي غيردولتي (انجوها) و جنبش هاي دانشجويي ناسازگار از چنان پايه اي مردمي برخوردار نيستند كه بتوانند يك نظام مردمي را از پا درآورند.
به ناسازگاري كودتاي مخملي با ساختار سياسي و حقوقي در ايران و نقش تعيين كننده حكمراني مذهبي در اين كشور كه مانع از رشد دموكراسي غربي و سكولاريسم مي شود سيد محمد خاتمي در گفتگو با جورج سوروس، طراح و مجري انقلاب مخملي در ايران و جهان اعتراف مي كند. جورج سوروس رئيس هيئت مديره موسسه جامعه باز(OSI) در مراسمي كه به مناسبت هشتمين سالگرد حوادث يازدهم سپتامبر شامگاه 11 سپتامبر 2009 در سالن اجتماعات هتل بين المللي ترامپ (Trump International Hotel) در نيويورك برگزار شد در جمع مديران و فعالان تعدادي از سازمان هاي غيردولتي آمريكا به اظهارات خاتمي در ديدار با خود اشاره كرد و گفت: خاتمي در اين جلسه به من گفت كه تعارض موجود بين ساختار حقيقي و ساختار حقوقي در ايران مهمترين مانع براي پيشرفت و توسعه روابط ايران با غرب است. سوروس افزود: خاتمي معتقد بود كه دموكراسي و رواداري دولت با ساختار كنوني يك حكومت مذهبي كه در رأس آن رهبر مذهبي حكمراني مي كند، به دست نخواهد آمد.
وي افزود: خاتمي انتخاب احمدي نژاد را حركتي در جهت تثبيت بيشتر قدرت رهبر مذهبي ايران ارزيابي كرد و معتقد بود كه در دوران احمدي نژاد جامعه مدني تحت فشارهاي بيشتري قرار گرفته است.
سوروس ادامه داد: خاتمي در اين جلسه به من گفت كه كليد قفل بسته شده سياست در ايران تنها و تنها فشارهاي اجتماعي و كمپين هاي وابسته به جنبش هاي دانشجويي، كارگري و زنان است كه بايد خواسته هاي گروهي و شعار تغيير را از درون دفاتر دربسته خود به سطح معابرعمومي منتقل كنند. وي اظهار داشت: خاتمي در اين ديدار كاملا در نقش رهبر مخالفين دولت در ايران صحبت مي كرد. 9
2- درايت رهبري
نظام ايران، نظامي مذهبي است كه در رأس آن ولي فقيه قرار دارد. ولي فقيه بصورت غيرمستقيم توسط مردم و مستقيم توسط خبرگان رهبري انتخاب مي شود اين سازوكار سبب شده است كه شخصيت والا، لايق و توانمندي در رأس نظام قرار بگيرد. در ايران هم شخص رهبري و هم جايگاه قانوني او از مشروعيت و قداست مردمي و ديني برخوردار است. به اين قدرت و مشروعيت رهبري آقاي خاتمي در صحبت هايش با سوروس آنجا كه مي گويد «دموكراسي و رواداري دولت با ساختار كنوني يك حكومت مذهبي كه در رأس آن رهبر مذهبي حكمراني مي كند، به دست نخواهد آمد» به شكل ديگري اعتراف مي نمايد. ولي فقيه كنوني شخصيت كم نظيري است كه در طي بيش از دو دهه ايران و انقلاب اسلامي را به بهترين وجه رهبري كرده و از گردنه هاي سختي عبور داده است. چگونگي برخورد رهبري با كودتاي مخملي و وضعيت دشواري كه به وجود آورده بودند يك بار ديگر عظمت و درايت اين مرد بزرگ را به نمايش گذاشت. در كشورهايي كه كودتاي مخملي پيروز شده است مردم از داشتن رهبر آگاه، آزاده و با درايت محروم بوده اند.
3- بيداري و وفاداري ملت ايران
ملت ايران علاوه بر سابقه تاريخي، در پرتو انقلاب اسلامي و به دوش كشيدن پرچم مقاومت و مبارزه با دشمنان داخلي و خارجي، در مقايسه با ساير ملت هاي منطقه از ميزان آگاهي بالايي برخوردار است. تشخيص ترفندها، حمايت از منافع ملي و پاسداري از آرمان هاي ديني از مهمترين خصوصيات ملت ايران در حال حاضر است كه آن را در زمان هاي مختلف به نمايش گذاشته است.
مهمتر از همه عشق به رهبري و وفاداري به آرمان هاي بنيانگذار جمهوري اسلامي اكثريت مردم ايران را به هم پيوند داده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- گفتگوي سروش با ميشل هوبينك خبرنگار بخش عربي راديو جهاني هلند، اسفند.1386
2- هفته نامه آبان خرداد78
3- پرتو سخن، 18/9/81
4- روزنامه همشهري سه شنبه 25شهريور 1382- سال يازدهم شماره3168
5- پرتو سخن، 18/9/81، ص2
6- هفته نامه صبح صادق، شماره411
7-جواد وعيدي، نشريه معارف، شماره 26، خرداد 84
8- ايرنا، 21/5/88 و پايگاه خبري تحليلي فارو، 22/3/88
9- ايرنا، 30/6/1388

 



تاكتيك ها و ابزار هاي عمليات رواني دشمن در انتخابات 22 خرداد
ابزارهايي براي فريب -قسمت ششم(پاياني)

حميد حاذق نيكرو
براي عملياتي كردن شيوه ها و تاكتيك هاي عمليات رواني درجنگ نرم نيازبه ابزار و تجهيزات وامكانات خاصي مي باشد.رسانه ها به جهت نوع كاركرد، ابزاري موثربراي اجراي مقاصد متخصصان عمليات رواني به شمار مي رود. دست اندر كاران جنگ نرم، رسانه ها و ابزار هاي عمليات رواني را به سه يا چهار گروه تقسيم مي كنند كه البته در اين مكتوب به دليل فراواني ابزار ها و استفاده گسترده سردمداران جنگ نرم و مخالفان در انتخابات رياست جمهوري، آن را مي توان به شش گروه؛ شامل ابزارهاي ديداري، شنيداري، نوشتاري يا مكتوب، الكترونيكي، كمكي و انساني تقسيم كرد. بر همين اساس هر يك از ابزارها متناسب با به كارگيري وبيان مصاديق آن مورد ملاحظه قرار گرفته است. با توجه به اينكه رسانه ها در اختيار نظام سلطه قراردارد. وبا اعتراف سران نظام سلطه و اعتقاد برخي شخصيت ها، كه رسانه نه در بيان و كشف حقيقت كه براي فريب، تبليغ، سلطه و... مورد بهره برداري قرارمي گيرد. درج اظهارنظر برخي از مسئولان و صاحب نظران داخلي و خارجي دراين خصوص
بي تاثير نيست.
«شايد مردم آمريكا هرگز متوجه نشوند كه آيا انتخاباتي كه اخيرا در ايران برگزار شد صحت داشت يا آنكه تقلبي صورت گرفته بود. رسانه هاي آمريكا به عنوان ابزار تبليغاتي عمل مي كنند نه ابزار انتقال حقيقت.»
( پاول روبرتس Paul Roberts دستيار وزير خزانه داري آمريكا در زمان رياست جمهوري ريگان)
آيت الله خاتمي در خصوص تاثير رسانه هاي غربي درتشديد اغتشاشات چنين عنوان مي نمايند : از دولت محترم انتظار مي رود كه از بخشي از رسانه هاي اروپايي كه آتش بيار هاي برخي آشوب هاي اخير شده اند و به دروغ برخي شائبه ها را در سطح جامعه از جمله كشته شدن خانمي كه غرب يك معركه اي براي وي به راه انداخته است، تصميم قاطع اتخاذ كرده و اين رسانه هاي دروغ پرداز نيز بدانند كه زمستان تمام مي شود و سياهي آن براي آنها باقي مي ماند.
نظام سلطه حتي براي بي اثر كردن رسانه هاي ديگركشور ها نيز برنامه ريزي مي كند.در اين رابطه سخنگوي وزارت خارجه با بيان اينكه اسنادي در خصوص كارشكني رسانه هاي غربي در امور داخلي ايران در دست است، گفت: »حجم خشونت ها پس از كشته شدن چند نوجوان در فرانسه بسيار بالا بود اما آيا CNN و BBC براي آن مسئله هم برنامه اي داشتند؟ اين كه حقيقت است كه امروز شبكه CNN آموزش هك كردن سايت هاي اينترنتي، دولتي و خبرگزاري هاي معتبر ايراني همچون ايسنا را مي دهد.»
يا رئيس رسانه ملي در مورد اينگونه مطرح كردند:ارسال پارازيت و اختلال در برنامه هاي تلويزيون به خصوص آيتم هاي مناظره نامزدها از مناظره رضايي و كروبي آغاز و در مناظره ميرحسين و احمدي نژاد به اوج خودرسيد.
پس از بررسي هاي كارشناسان رسانه ملي مشخص شداين سيگنال هاي ايذايي از كويت، امارات و سرزمين هاي اشغالي ارسال مي شود اما با توجه به آنكه ماهواره هاي مخابراتي به ابزارهايي مجهزند كه مي تواند محدوده جغرافيايي فرستنده را تشخيص دهد ولي اين اطلاعات فقط در اختيار مديران شبكه ماهواره اي اينتل ست است از همين رو به دليل عدم همكاري مديران اين ماهواره، مكان دقيق و جزئيات بيشتري از اين اقدام تخريبي به دست نيامده است.
روزنامه «گلوبو» كه خبرنگار خود را به ايران اعزام كرده، در باره استفاده مخالفان از رسانه ها، مي نويسد: رقابت اصلي ميان محمود احمدي نژاد و ميرحسين موسوي است، احمدي نژاد سعي دارد دومين دوره رياست جمهوري خود را تثبيت كند و در مقابل رقيب اصلي وي موسوي با استفاده از شبكه ارتباطي اينترنتي و رسانه هاي مختلف در نظر دارد به پيروزي دست يابد.
سناتور جان مك كين در خصوص بهره گيري از رسانه ها براي كمك به مخالفان چنين مي گويد: ارتقاي راديو و تلويزيون صداي آمريكا و همچنين كمك به ايرانيان براي دستيابي به سايت هاي اينترنتي نظير تويتر، فيس بوك و يو تيوب از اهداف آمريكا است.
با توجه موارد كلي گفته شده در خصوص ابزارهاي جنگ نرم گروه هاي مختلف اين ابزارها مورد بررسي قرار مي گيرد.
1- ابزارهاي ديداري شامل: شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي، گزارشات تصويري خبرگزاري ها، تهيه و توليد سي دي مختلف تصويري، ساخت فيلم هاي تبليغي و مستند، توليد و پخش نما آهنگ و...
مفسر بي بي سي درباره تاثير شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي در مخاطب ايراني با اغراق مي گويد: همين چند روز پيش دانشجويي ايراني در برنامه بي بي سي شركت كرد و در پاسخ به اين سوال كه «اكنون چه كسي چهره شما در جهان را به نمايش مي گذارد؟ » پاسخ داد: اكنون «بي بي سي فارسي » در درجه اول قرار دارد. برنامه تلوزيوني«صداي آمريكا » رتبه دوم را داراست، «تويتر » در درجه سوم و «فيس بوك » در رده چهارم اهميت قرار دارد.
البته قابل ذكراست كه شبكه هاي مختلف ماهواره اي كشور هاي غربي، عربي و... در جهت دهي افكار، ايجاد شك و شبهه وترديد در مخاطبان ايراني با پخش هزاران ساعت برنامه زنده خبري، گزارشي و توليدي از رسانه هاي ديداري در جهت اهداف خود به عمليات رواني عليه انقلاب اسلامي اقدام نمودند.
از ديگر توليدات ديداري تهيه، تدوين ميليونها نسخه از سي دي «نود سياسي» عليه رئيس جمهور نهم بودكه در گستره وسيعي توزيع شد.
2- ابزارهاي شنيداري مورداستفاده قرار گرفته شامل : راديو، موسيقي، سخنراني، آهنگ، سرود و...
مي باشد كه مخالفان و دشمنان انقلاب اسلامي با بهره گيري فراوان از توليدات و ابزارهاي شنيداري همچون خبرپراكني، گزارشات لحظ اي با استفاده از صدها شبكه راديويي و ساخت ده ها موزيك،آهنگ، شو، ترانه و نمآهنگ، به كمك يكي از كانديدا هاي مخالف آمده و بعد از انتخابات نيز در شيپور تغلب و اغتشاش دميدند. گفته هاي برخي شخصيت هاي آمريكايي و... در اين خصوص قابل تامل است.
گراهام، مك كين وجو ليبرمن گفتند: كه قصد دارند راديوي خبري مورد حمايت آمريكا در ايران را ارتقا دهند.
مك كين گفت كه قانونگذاران در تلاش هستند تا بودجه راديو فردا كه بخشي از راديو آزادي است را افزايش دهند
همچنين مخالفان براي رسيدن به هدف وتاثير گزاري بر مخاطبين با برنامه ريزي براي انجام هزاران سخنراني توسط كانديدا ها و حاميان آنان و... با بهره گيري از تاكتيك هاي عمليات رواني در جهت تضعيف نظام اسلامي گام برداشتند.
3- ابزارهاي نوشتاري مورد استفاده شامل: روزنامه، نشريات، جزوات، پوستر، اعلاميه، بيانيه، تراكت،كتاب، شبنامه، خبرنامه، اوراق تبليغي كه جزء لاينفك ابزارهاي جنگ نرم است كه نظام سلطه تاكنون در جنگهاي جهاني اول و دوم، جنگ ويتنام، جنگ كره، جنگ بالكان و به ويژه در دو جنگ خليج فارس عليه عراق به خوبي از آن بهره برده اند.
در اتنتخابات 22 خرداداين بخش از ابزار ها به طور وسيعي توسط كانديدا ها مورد استفاده قرارگرفت.كه مي توان، شمارگان نسخ و اوراق چاپ شده را به صد ها ميليون برگ تخمين زد. به گونه اي كه هر تجمعي كه برگزار مي شد كف خيابان ها از انواع اوراق تبليغي و انتخاباتي فرش مي شد. شبنامه هاي تهيه شده توسط ستادهاي برخي كانديدا ها عليه يك كانديد در شهرهاي مختلفي پخش شد، به ويژه در شهر قم واستان هاي كردستان و سيستان و بلوچستان. برخي ازروز نامه هاي داخلي و خارجي قبل وحين و به ويژه بعد از انتخابات به وفور برطبل شايعه، تشكيك، تقلب، تحريك افكار، التهاب آفرينيو... كوبيدند. هزاران مقاله و گزارش درسه مرحله انتخابات عليه نظام اسلامي به ويژه دولت نهم و دهم به رشته تحرير در آمد.
4- ابزارهاي الكترونيكي مورد استفاده شامل : اينترنت، موبايل، تلفن، فكس و... كه اين پديده نو ظهوربار بسياري از ديگر ابزار ها را هم به دوش كشيد از جمله استفاده ويژه از تلفن همراه و بخش پيامكي و بلوتوثي آن بسيار مورد توجه بود.كه البته در اين بين انترنت با تمام توانمندي و ظرفيتي كه دارد بخش وسيعي از اين مسئوليت را به عهده داشت.
توجه ناگهاني رسانه هاي بيگانه به سوي سايت هايي همچون يو تيوپ ، تويتر ، فيس بوك و... از يك سو وتحول به وجود آمده در اين سايت ها وايجاد زبان فارسي در آنها آن هم به شكل ناگهاني از سوي ديگر سئوال زيادي را در ميان تحليلگران در رابطه با نحوه شكل گيري اين نوع رويكرد با وجود تمام پيش نيازهاي آن به وجود آورد.
مك كين نماينده جمهوري خواه در استفاده از اينترنت گفت: در زمان جنگ سرد ما براي مخالفان لهستاني دستگاه هاي چاپ را فراهم كرديم تا آنها بتوانند اطلاعات را منتشر كنند اما امروز تويتر، فيس بوك و يو تيوب مدل امروزي دستگاه هاي چاپ هستند.
باز در رابطه با بهره گيري دشمنان انقلاب اسلامي از فضاي سايبر مي توان به اظهار نظر يكي از نخبگان عرب اشاره كرد. محمد حسنين هيكل نويسنده و انديشمند مصري؛«كشورهاي خارجي را مسئول دخالت در آشوب ها و اغتشاشات خياباني در ايران دانست و تاكيد كرد: در حوادث داخلي اخير ايران به سختي مي توان دست هاي ايادي و مزدوران خارجي را ناديده گرفت. پيش از برگزاري انتخابات ايران هزاران سايت اينترنتي تاسيس شد كه صاحبان آن تلاش مي كردند مردم را سر درگم كرده و آنها را براي اعتراض به نتايج انتخابات تحريك كنند و بسياري از اين پايگاههاي اينترنتي توسط اسرائيل راه اندازي شده بود.»
البته استفاده اي كه دشمنان از اينترنت و فضاي سايبري عليه نظام نموده و مي نمايند بسيار گسترده و وسيع بوده و مي تواند موضوع مقاله اي مستقل و مفصل باشد.
5- ابزار هاي كمكي استفاده شده در عمليات رواني در انتخابات اخيرشامل: نمادها ،ابزار هاي تزئيني وسايل تبليغي و... مي باشدكه در اين انتخابات از تعداد زيادي خودرو براي نصب پوستر وهمچنين نماد انتخاباتي (نوار هاي سبز) وستاد هاي سيار انتخاباتي استفاده شد.
با توليد انواع مختلف وسايل تزئيني و مورد استفاده مخاطبان به رنگ سبز سعي در پوشش فضاي محيطي و پيراموني انتخابات نمودند. در اين خصوص از توليد و پخش انواع مانتو، روسري، شال، كمربند، دست بند، مچ بند، انگشتر، موبند، سربند، گيره مو،دستكش، تي شرت،كلاه، كيف، كفش و... براي فضاسازي و پوشش تبليغي به وفور استفاده شد.
6- نخبگان
انسان به عنوان ابزاري براي مقاصد باندي و گروهكي نيز مورد بهره برداري قرار گرفت، كه مي توان به اقدامات چهره به چهره، جاسوسي، اعلام مواضع،و استفاده از چهره هاي هنري، ورزشي و... اشاره كرد.
يكي از ترفندهاي نظام سلطه بهره گيري ابزاري از انسان هاست، نخبگان ابزاري در اختيار نظام سلطه براي پياده كردن اهداف پليدشان است. البته اين موضوع جامعيت نداشته و همه نخبگان را شامل نمي شود اما آنقدر زياد و قابل توجه است كه به ابزاري موثر تبديل شده است با نگاهي به متن كتاب «جنگ سرد فرهنگي سيا در عرصه فرهنگ و هنر، نوشته فرانسيس استانرساندرس» كه از سوي بنياد فرهنگي پژوهشي غرب شناسي در 820 صفحه در سال 1382 ترجمه و چاپ شده، نشان از آن دارد كه نظام سلطه براي غلبه بر ديگر كشورها به ويژه اتحاد جماهير شوروي و اروپاي شرقي از اين ابزار نهايت استفاده را نموده. وي در فصل دوم كتاب از شعرا و نويسندگان، سردبيران، گزارشگران و ... چون رابرت لول، نيكولاكيا رمونته، آرتور شلينجر، ويليام فيليپس، فليپ راو، آرنولد بيچمن، ديويد دوبينكي، كارليس لامونت، جي.پي. مورگان و در فصل پنجم به برگزاري كنفرانس مهمي كه نماينده وزرات دفاع امريكا از اين كنفرانس به عنوان عمليات ظريف و محرمانه كه در بالاترين سطح روشنفكري برگزار شد به عنوان جنگي غيرمتعارف در بهترين شكل خود ستايش شده ياد نموده كه در اين كنفرانس بيش از 200 نفر از اروپا و امريكا شركت نموده كه از جمله آنان آرتور كاستلر و همسرش، ژان پل سارتر، سيمون دوبوار(فمينيست)، كاستر، آلبركامو، خيمزتن فارل، تنسي ويليامز، رابرت مونت كومري، ديويد ليلينتال، سول لويتاس، كارسون مك كولرزسار، جورج شويلر، ماركي يرگان و .... شركت داشتد وي در فصل ششم كتاب به حضور شخصيتهاي معروف علمي، هنري، نويسندگان و روزنامه نگاران و دانشمندان اشاره نموده و از افرادي چون برتراندراسل (رياضي دان) نام مي برد.
در فصل نهم كتاب، نويسنده از تمجيد هنري كيسنجر از پيوستن نخبگان آمريكايي به طرحهاي سازمان سيا اشاره نموده و به جذب نقدينگي، دريافت كمك و حمايت 170موسسه از جريان نقدينگي سيا كه شامل موسسات خيريه و سرمايه گذاري و ... اشاره مي نمايد.
البته نويسنده دراكثر فصل هاي 26گانه به حضور نخبگان، سياسي، علمي، فرهنگي، هنري، خيريه، سرمايه دار، مطبوعاتي، كه خودشان را وتوانمنديشان را در اختيار سازمان سيا قرار داده بودند مي پردازد.
حال با توجه به شرح بالا، اتفاقات و حضور در صحنه، برخي از همين جنس افراد كه به نوعي نخبه نيز هستند در قبل و بعد از انتخابات بي دليل نيست هر چند نام بردن ازبرخي دليل بر وابسته دانستن آنان نيست لاكن اقدام آنان عين اهداف دشمن را تامين نموده است.
ــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14