(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 10 آبان 1388- شماره 19500
 

انتقاد پروانه معصومي از استفاده ابزاري از زنان در سينما
طالب زاده فيلم شهيد بروجردي را مي سازد
هاليوود و اسطوره سازي دروغين
نگاهي به رهيافت هاي تعامل ميان حوزه و سينما - 2 تدارك تجربه ديني از متن هنر متعالي
جنگ نرم رسانه هاي مصرف گرا مقدمه اي بر نسبت تجارت و تلويزيون
بازيگر ضد صهيونيست؛ داور جشنواره فيلم كوتاه
نمايش انيميشن هاي منتخب دنيا درتالار سوره
نامزد تقلبي؛ طنز سياسي- جنگي
122 فيلم در مراحل مختلف توليد
13 فيلم سينمايي در جشنواره رشد
پايان تصويربرداري اپيزود اول «باران نمي نوازد»



انتقاد پروانه معصومي از استفاده ابزاري از زنان در سينما

پروانه معصومي گفت: نقش آفريني زنان در جامعه درخشان تر از سينماست و آن ها در جامعه حضور و جايگاه تأثيرگذارتري در مقايسه با نقش هاي سينمايي دارند.
اين بازيگر با بيان اين مطلب افزود: در اوايل دهه شصت و اوايل دهه هفتاد فيلم هايي در سينماي ايران ساخته مي شدند كه زن در آن ها با هويت و هدفمند عمل مي كرد و در كليت فيلم ها داراي منزلت خاصي بود.
وي ادامه داد: متأسفانه به تدريج علي رغم ظهور بازيگران مستعد و خوب زن، اين جايگاه در سينماي ايران كم رنگ شد كه به اعتقاد من توجه غالب فيلمسازان به گيشه و بازگشت سرمايه بدون هيچ نوع نگاه زيبايي شناسانه به كليت فيلم و استفاده ابزاري از زنان از علل بروز اين مسئله بوده است.
به گفته وي، علت تصوير منفعل و حاشيه اي زن در سينماي ايران به رويكرد و طرز تفكر فيلمسازان، تهيه كنندگان و نويسندگان فيلمنامه برمي گردد.
معصومي با اشاره به موفقيت هاي زنان در عرصه هاي مختلف اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، علمي و ورزشي خاطرنشان ساخت: نگاه سينما به زنان اغلب عكس واقعيت هاي اجتماعي آن هاست و زنان حضور پرثمري در جامعه دارند و نيز به عنوان مديران توانا و مدبر در خانه و كارگرداني امور خانه و خانواده هستند.
وي با اشاره به جايگاه جشنواره فيلم كوثر در تلاش براي ارائه درست تصوير زنان در سينما عنوان كرد: هيئت هاي انتخاب آثار بايد با حساسيت و تأمل، آثاري را انتخاب كنند كه به جايگاه زنان توجه درست و سالمي داشته اند.
بازيگر پرسابقه سينما و تلويزيون با بيان اين كه اهتمام و توجه به فيلم ها و توليدات زن محور باعث گستردگي و تقويت اين جريان سينمايي مي شود، يادآور شد: در جامعه سوژه هاي فراواني داريم كه مي تواند دستمايه خوبي براي توليدات آثار زن محور در جامعه باشد كه مصداق ها و نمونه هاي آن بسيار است و مي توانند براي توليد فيلم هاي فرهنگي با موضوع زنان مورد استفاده قرار گيرند.
وي گفت: ظرف چند ماه گذشته پيشنهادات زيادي براي بازي در فيلم و سريال داشته ام كه نپذيرفتم، چون اگر قبول مي كردم قدر خودم و منزلت و جايگاه زنان را پايين مي آوردم. 36 سال است در سينماي ايران حضور دارم و همواره تلاش كرده ام كارهاي نازل را قبول نكنم.

 



طالب زاده فيلم شهيد بروجردي را مي سازد

طالب زاده از ساخت فيلم سينمايي شهيد بروجردي خبر داد و گفت: هم اكنون درحال بازبيني فيلمنامه اين اثر سينمايي هستيم.
نادر طالب زاده در گفت وگو با ايرنا با بيان اين كه اميدوارم توفيق الهي نصيب شود تا بتوانم اين اثر سينمايي را بسازم، افزود: هم اكنون درحال بازبيني فيلمنامه اين اثر سينمايي هستم و بعد از مطالعه و بررسي نتيجه آن را اعلام مي كنم.
كارگردان فيلم مسيح خاطرنشان كرد: فيلم هاي سينمايي كه درباره شهداي دوران دفاع مقدس ساخته مي شوند از جذابيت بسياري برخوردارند و به نوعي چالش بزرگ هستند و بايد رد ساخت اين نوع آثار دقت كرد.
وي با بيان اينكه فيلم هاي سينمايي كه درباره شهدا ساخته مي شوند بايد براساس تحقيقات درباره زندگي آنها ساخته شود، گفت: بايد در ساخت اين نوع آثار از نويسندگان و افراد حاضر در جنگ استفاده كرد. حقيقت اين است كه نسل امروز ما به دليل عدم حضور در دوران دفاع مقدس درباره دوران دفاع مقدس و اتفاقاتي كه در آن دوره گذشته است اطلاعات دقيقي ندارند از اين رو بايد از افرادي كه تجربه حضور در جنگ را داشتند در ساخت اين نوع آثار استفاده كنيم.
اين كارگردان سينما يادآور شد: بودن آثاري كه درباره شهدا ساخته مي شود بايد براي مخاطبان باورپذير بوده و از دل جنگ برخاسته باشد.
وي در پايان احياي فرهنگ دفاع مقدس را توفيقي الهي دانست و بر اين مهم تأكيد كرد.
شهيد محمد بروجردي در سال 1333 ه. ش. در روستاي «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد به دنيا آمد. وي در راه پيروزي انقلاب تلاش هاي بسياري كرد. بروجردي در نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زماني كه عوامل داخلي ابرقدرت ها، فتنه و آشوب را در مناطق كردنشين به راه انداختند، با فرمان تاريخي حضرت امام(ره) مبني بر مقابله و سركوب ضدانقلاب عازم پاوه شد. بروجردي اول خرداد 1362 درحالي كه با عده اي ديگر از همرزمانش در مسير جاده مهاباد، نقده حركت مي كردند بر اثر انفجار مين به فوز عظيم شهادت نايل شد.

 



هاليوود و اسطوره سازي دروغين

رضا فرخي
امروزه سينما به عنوان ابزار مهمي براي كسب ثروت و ترويج افكار و فرهنگ در جوامع به كار برده مي شود؛ به خصوص در آمريكا كه دستگاه سينمايي اين كشور، هاليوود با ورود به تمام عرصه ها سعي دارد علاوه بر سرگرم سازي و جذب مخاطب به نوعي در فرهنگ ها رسوخ كند و به انتشار فرهنگ و انديشه مورد نظر خود در كشورهاي گوناگون، به ويژه كشورهايي كه در تعارض با آمريكا هستند بپردازد.
همچنين از ديگر برنامه هاي اصلي سينماي آمريكا كه همواره روي آن كار شده، به تصوير درآوردن موضوع ها همراه با اغراق و بزرگنمايي است تا مخاطب به آن تمايل و گرايش پيدا كند. يكي از اين موضوع ها، اسطوره سازي است، كه در بطن مطرح كردن اسطوره ها، مسائل اخلاقي منفي به گونه اي مثبت جلوه پيدا مي كنند. مانند سري فيلم هاي «بت من» و «سوپرمن» كه در واقع چيزي جز جلوه هاي تصويري زياد و افكت ها و جلوه هاي ويژه ندارند. اين اسطوره هاي تصويري كاملا ساخته و پرداخته ذهن خالقانشان هستند و هيچ پشتوانه ديني و تاريخي خاصي ندارند.
نكته قابل تأمل در باره اسطوره هاي سينمايي اين است كه سعي مي كنند مخاطب خود را در ميان نسل جوان پيدا كنند. نزديك شدن احساسي و روحي مخاطب به اين اسطوره هاي دروغين و مصنوعي، منجر به استحاله ارزش هاي اخلاقي و اصيل انساني مي شود.
اسطوره سازي جعلي در هاليوود به دو صورت قابل شناسايي است. يكي معرفي غرب و آمريكا به عنوان منجي و دوم معرفي اسلام و مسلمانان به عنوان شر.
در اكثريت فيلم هاي اسطوره اي، جامعه، درگير مشكلاتي نمايش داده مي شود و كسي مي آيد و اين مشكلات را حل مي كند. در اين فيلم ها، شخصيت قهرمان فيلم ظهور پيدا مي كند و با نيروي خارق العاده خود كه تنها مبتني بر ابزار و قدرت فرد است، جامعه را نجات مي دهد. جالب اين است كه مانند غالب فيلم هاي هاليوود نيز قهرمان فيلم هيچ ارتباطي با خدا و نيروي ماوراءالطبيعه ندارد و تنها به صرف نيروي مادي و ابزاري و توانايي بدني خود همه كارها را انجام مي دهد؛ اين موضوع به خصوص در مورد شخصيت هايي مانند «بت من» و «مرد عنكبوتي» به وضوح مشاهده مي شود.
همه فيلم هاي اسطوره اي هاليوود يك فاكتور مشخص دارند؛ آنها سعي مي كنند شرايط و واقعيت را به گونه اي جلوه دهند كه بيننده احساس كند از دست كسي كاري برنخواهد آمد، به جز يك اسطوره و قهرمان. اين اسطوره هم درواقع نمادي از خود آمريكاست. يعني در اين فيلم ها به مخاطب خود القا مي كنند كه آمريكا منجي جهان است. اغراق بيش از حد در قدرت اسطوره، يكي از ويژگي هاي مهم اين دست از فيلم هاست. به عنوان مثال در فيلمي چون «مرد آهني» قدرت نظامي آمريكا در حد بسيار بالايي نشان داده مي شود.
نوع ديگر فيلم هاي اسطوره اي در قالب آثاري ضداسلامي شكل مي گيرند. در اين آثار كه اكثرا با محوريت آخرالزمان و آرماگدون خلق شده اند، كشورهاي مشرق زمين و مسلمان را به طور مغرضانه اي به عنوان آنتاگونيست معرفي مي كنند. يعني شيطان از كشورهاي اسلامي برمي خيزد و نيمه غربي عالم را مورد تاخت و تاز خود و يارانش قرار مي دهد. به عنوان نمونه فيلم «جن گير» عنوان مي كند كه اسلام يك هيولاي باستاني ماقبل تاريخ است. در اين فيلم، در خرابه هاي نينواي عراق گروهي باستان شناس مشغول حفاري هستند كه صداي اذان به گوش مي رسد- وقت غروب از نظر مسيحيان وقت شيطاني است- ناگهان يك مقبره باستاني باز مي شود و مجسمه شيطان آشور بيرون مي آيد، گويا روح شيطان كه در وقت غروب و همزمان با صداي اذان از يك كشور اسلامي برخاست، به شهر جورج تاون در آمريكا مي رود و در كالبد يك دختر آمريكايي حلول كرده و او را به يك هيولا تبديل مي كند و اين دختر هم دست به جنايت هاي متعدد مي زند. برخي مواقع هاليوود ارزش هاي اسلامي را به صورت ظريف به نفع خودش مصادره مي كند و از آن خود مي داند به طوري كه بيننده احساس كند از ابتدا مال آنها بوده است. چرا كه آنها با هزينه هاي بسيار اين موضوع را به بيننده القا مي كنند و به طور كل در اين گونه فيلم هاي آنها بيشتر به جاي اين كه حقيقت را بازگو كنند به دنبال اسطوره و منجي ساختن از آمريكا و يهوديان هستند و اين كه گروه هاي مخالف آنها باعث شر و بدي در جهان هستند كه درحال حاضر اين گروه را مسلمانان مي دانند و سعي مي كنند بر ضد مسلمانان به صورت هاي مختلف سم پاشي كنند تا بتوانند هرگونه اقدام عليه آنها را توجيه كنند. اما امروزه همه دنيا مي دانند كه آنها جانيان جهان هستند و پرده نقره اي هاليوود نمي تواند جنايت هاي آنها را بپوشاند.
با اين اوصاف، سينماي اسطوره پرداز هاليوود، در تعارض كامل با فرهنگ اسلامي و ايراني ما قرار دارد. چرا كه موضوعاتي مانند منجي و قهرمان سازي بر طبق ايدئولوژي اسلامي متصل به خدا دانسته مي شود و برعكس آنها كه به نوعي بر دنياي مادي تكيه دارند اما ما منشاء تمام خوبي ها و قدرت ها را خدا مي دانيم؛ به طور كل تعريف ما از اسطوره و قهرمان كاملا متفاوت است كه يكي از دلايل اصلي آن برخورداري ما از فرهنگ و ايدئولوژي مشخص و پشتوانه ديني و تاريخي بسيار قوي است كه ما را بي نياز از هر گونه اسطوره سازي و قهرمان سازي دروغين مي كند؛ برخلاف دنياي پر زرق و برق هاليوود كه سعي مي كند با تكيه بر جلوه هاي ويژه و افكت هاي قوي براي بيننده خود جذابيت ايجاد كند. درواقع به نظر بسياري از كارشناسان، ايدئولوژي و فرهنگ غني اسلامي و ايراني پاسخ محكمي به دروغ سازي هاي آنها در باره قهرمان سازي و اسطوره سازي كاذب است. ما با تفكرات اسلامي كه در باره منجي و حضرت مهدي(ع) و ويژگي هاي يك قهرمان و اسطوره در خود داريم مي توانيم هويتي مستقل و مقابل با قهرمانان دروغين غرب در رسانه اي مانند سينما داشته باشيم كه اين موضوع در طراحي مهندسي فرهنگي بسيار مهم است. چرا كه يكي از راه هاي مبارزات رسانه اي، مبارزه مستقيم است و مبارزه مستقيم به معني اين است كه در همان موضوع و همان قسمت مبارزه شود و اگر بحث سينما و توليدات تصويري در موضوعي خاص است ما هم بايد در سينما و در همان موضوع خاص پاسخي محكم بر مبناي هويت ايدئولوژيك خود به آنها بدهيم و در اين جنگ رسانه اي براي جلوگيري از تهاجم فرهنگي از رسانه هاي غربي پيشي بگيريم.

 



نگاهي به رهيافت هاي تعامل ميان حوزه و سينما - 2 تدارك تجربه ديني از متن هنر متعالي

محمدرضا محقق
با مروري بر عقبه سينماي ايران در پيش از انقلاب و تداركي كه بر مبناي افكار و آثار و منويات نازل و سطحي، در آن شكل مي گرفت و از طرفي با دقت در ساخت و ساختار حوزه هاي علميه و ويژگي هاي معنوي و عرفاني حاكم بر آن كه به نوعي خاستگاه اصلي شريعت و جلوه گاه جدي فقه محسوب مي شده و مي شود اين تنافر و تغاير كه در طول آن سال ها و با درنظر داشت آن خاصيت ها، پديد آمده و رشد كرده بود، تا حد قابل ملاحظه اي طبيعي مي نمايد.
از طرف ديگر اين بحث جدي و چالش برانگيزي كه در حوزه معرفت الشيء، سينما به لحاظ ذات و ماهيات آن هميشه مطرح بوده است، در اين مقياس هم قابل اشاره است.
اين كه ذات سينما، دچار تغيير جغرافيايي زمان نمي شود و ماهيت اين هنر مدرن در قامت تجليات انديشگي ازجمله نظريه ظرف و مظروفي كه ظاهراً معتقدان قشري فراوني را نيز به همراه داشته است در نمي آيد.
سينما، سينماست. همان دستاورد فرهنگ و تمدن غرب وهمين رويكرد مدون و متشخصي كه با يك «فرهنگ» خاص، به تدريج و بر مبناي يك سري اصول حرفه اي و استاندارد، به شمايل امروزينش درآمده است. سينما، ذاتي است كه ماهيت دارد ونه ظرفي كه هر مظروفي را بپذيرد. سينما، «هنرمدرن» «غرب» است. دقت و تدبر در همين سه واژه، با درنظر داشت سابقه و عقبه انديشگي و معرفتي هريك از آنها، گويا و جوياي مخاطراتي كه عالم سينما، در حوزه معارف و فرهنگ ها و نشئه ديگر جهان به همراه خواهد داشت.
اينكه سال هاي سال است در محوطه «خواست»، «كاشت» و «برداشت» ، آثار به اصطلاح ديني و معناگرا، شاهد معركه گيري فرد را نه هزاررويان حراف و بيداد هستيم، خود، شاهدي بر اين چالش عملي است كه عقبه اي فكري دارد.
ده ها سال است كه گمان مي بريم بدون رهيافت ها و تئوري پردازي هاي حرفه اي و جدي و عالمانه در حوزه معرفت و فهم سينمايي،مي توانيم با اجراي طابق الفعل نظريه «ظرف ومظروفي» به هرآنچه كه از سينما مي خواهيم، برسيم. نهايتاً مي رسيم و لاجرم بر رنگ و لعاب مي افزاييم و شعارهاي يكپارچه و فريبايمان را چاره لاپوشاني عقبه نداشته تئوريكمان قرار مي دهيم.
اتفاقاً يكي از مواقفي كه تعامل حوزه و سينما، به شدت مي تواند كارا و مؤثر و البته حياتي و ضروري باشد همين موضع تئوريك است و همين ريشه يابي و پردازش فهم معرفتي از يكي از جدي ترين و حرفه اي ترين و تأثيرگذارترين مسايل متحدثه كه سينماست.
اما اينكه اين تعامل تاريخي و حياتي ميان «حوزه» و «سينما» چگونه اتفاق مي افتد و چه رهيافت ها و راهكارهايي دارد، به شاخه هاي متنوعي منتج مي شود.
پيش و بيش از هرچيز، ماهيت اين رسانايي، توجه به «اصالت» به معناي كامل كلمه است.
اگر برگمان، بر آثارش تجلي گاه معنويت و منويات روح ديني و تجربه اي قوي با آن نشانه گذاري هاي خارق العاده و وام گيري هاي حرفه اي و مؤثر از ظاهر مكتب وباطن سلوك كليسايي شد، زاييده همين رويكرد است؛ «اصالت».
تعامل جدي و مؤثري كه بايد ميان «حوزه» به عنوان «هويت صنفي روحانيت» و سينما، به عنوان هنر متعالي و مؤثر اجتماعي مورد وجد و توفيق و وسعت قرار گيرد، مطلقاً نيازمند «اصالت» در هر دو حوزه است. به اين معنا كه مراودان اين دادو ستد منوي و معنوي چه در حيطه نرم افزاري و چه در ساحت سخت افزارانه اش، بايستي ريشه در «علم دين» و «هنر تصوير» داشته باشند و نه ظاهرسازي هاي مجازي و مصنوعي و از اينجا رانده و از آنجا مانده اي كه در طول اين سال ها شاهد مثال هاي فراواني با تزريق پول نهادهاي سفارشي ساز پديد آورد و البته تبديل به شبه موجوديت هاي بي خاصيت و پركننده عريضه گشت.
در باب اين نكته بسيار مهم كه همان «اصالت» تعاملي و درايت تعاطي افكار، در دو جريان زنده و اصلي جامعه نخبگان يعني صاحب منصبان متن و فهم ديني و بارقه سازان عرصه هنر فاخر و متعالي تصويري، در ادامه اين سلسله نوشتار، به جديت و صراحت به بحث خواهيم نشست.
ادامه دارد

 



جنگ نرم رسانه هاي مصرف گرا مقدمه اي بر نسبت تجارت و تلويزيون

محمد حسنلو
در طليعه ظهور قرن بيستم، كم كم توليدكنندگان و شركت ها و امپراطوري هاي تجاري كه گستره خود را به كشورهاي ديگر نيز كشانده بودند، به اين نتيجه رسيدند كه براي بهره برداري بيشتر و مناسب تر از توان فراوان سازمان هايشان كه روزبه روز به آن افزوده مي شد، راهي جز مصرف انبوه وجود ندارد. دنيا، دنياي مبارزه بر سر تصاحب بازارها است و بايد براي سود بيشتر به بازارهاي سرزمين هاي دور روي آورد.
چنان كه تاريخ نشان مي دهد، در ابتدا اين كار با نيروي نظامي و فتح سرزمين هاي غرب و شرق كره زمين صورت مي گرفت ولي در شرايط كنوني، حملات نظامي تا حدودي محدود شده و غربي ها راه چاره را افزايش مصرف عمومي و فراهم كردن رفاه براي همه دانسته اند و برآنند تا به طور روزافزون، روش هايي را بيابند كه ضمن استفاده عموم از مصرف زياد در تمام زمينه ها، چرخ سودآوري ماشين هاي صنعتي از كار نيافتد و همواره به گردش خود به گونه اي فزاينده ادامه دهد.
در اين ميان تبليغ كالاهاي تجاري به يكي از ساده ترين و سريع ترين روش ها در اكثر شركت هاي بزرگ دنيا تبديل شده است. تلويزيون و رسانه را نيز مي توان مهم ترين ابزار اين روش دانست. تنها اين وسيله است كه مي تواند پيام صاحبان شركت هاي توليدي را به طور گسترده به درون خانه هاي مردم در سراسر جهان ببرد. اين رسانه در حقيقت به عنوان فرد سوم اين خانواده ها در نقش ميهماني ناخوانده كم كم رأي اعضاي خانواده را از روي پدر خانواده برمي گرداند و به سوي افكار منتشر شده از سوي خود جلب مي كند.
مصرف گرايي، اسطوره اي است كه فرد را با مصرف كردن خشنود مي كند و حس يكپارچه بودن با ديگران را به او مي بخشد. جملات تبليغي به شكلي جذاب، جانشين ايده آل هاي مصرف كننده براي تجربه هاي هنري، مذهبي و خانوادگي مي شود و پيچ و تاب هاي دست كاري شده توسط رسانه ها در نقاب اجتماعي را جايگزين ارزش هاي معنوي مي كند. تلويزيون نه براي سرگرم كردن ما كه براي فروش كالاها به ماست كه به وجود آمده و كار بيشتر كساني كه در شبكه هاي تلويزيوني كار مي كنند، جلب توجه مردم است و البته تداوم اين جلب توجه تا جايي كه بتوانند كالايي را تبليغ كنند.
روزگاري تبليغات چي ها كودكان را به عنوان يك گروه جمعيتي، ناديده مي گرفتند اما امروزه كودكان و نوجوانان نيز يكي از گروه هاي هدف اين رسانه ها هستند؛ چراكه آن ها قدرت خرج كردن دارند. درآمدهاي قابل خرج آن ها بسيار هنگفت است. آن ها در بزرگسالي در زمره مصرف كنندگان درخواهند آمد و هزينه هايي كه صرف برنامه ريزي ذهن و نگرش آن ها مي شود، بعدها جواب مي دهد! آن ها بر تصميمات والدين خود براي خريد كالاها تأثير مي گذارند، زيرا براي واداشتن يا ترغيب والدينشان به خريد كالاها و خدماتي خاص، شگردهاي بسياري دارند. كودكان در ازاي هر پنج ساعت تماشاي برنامه تلويزيون هاي تجاري، يك ساعت آگهي تجاري تماشا مي كنند. درواقع ما كودكان مان را به دست شركت هاي تبليغاتي سپرده ايم تا آن ها را متقاعد كنند كه گرسنه، خسته، زشت و نامحبوب هستند و براي تغيير اين وضع، بايد پول خرج كنند.
آمريكا با افراشتن آنتن هاي متعدد راديويي و تلويزيوني بدون هيچ نيازي به مداخله نظامي مي تواند در جامعه كمونيستي اروپاي شرقي نفوذ كند و كوكاكولا را درحالي سر ميزهاي خانواده هاي آلماني اي مهمان كند كه شايد چند سال پيش فرزندان و شوهران خود را در جنگ جهاني دوم در جنگ با متفقين ازدست داده اند. اين پيشروي تا آن جا ادامه يافت كه پس از گذشت دو سه دهه، در اواخر دهه هفتاد ميلادي در مسكو نيزشعبه هايي از مك دونالد و مرغ كنتاكي تأسيس شد و مشتريان در آن جا با ولع به دنبال صرف غذا همراه با نوشيدني هايي چون كوكاكولا بودند. امروز شايد اطلاعات، گران بهاترين چيز براي همه باشد. با اطلاعات و كنترل آن مي توان به همه چيز دست يافت. برخي نظريه پردازان ارتباطات بيان كرده اند: امروز جهان در دست كسي است كه رسانه ها را در اختيار دارد. به اعتقاد گردانندگان اصلي صنعت رسانه ها، چند مؤسسه بزرگ، نه تنها رسانه هاي مهم همگاني آمريكا، بلكه جهان را تحت كنترل خود درخواهند آورد.

 



بازيگر ضد صهيونيست؛ داور جشنواره فيلم كوتاه

«ديو دونه» بازيگر مشهور كمدي سياهپوست فرانسوي امسال داور بيست و ششمين جشنواره بين المللي فيلم كوتاه تهران خواهد بود.
اين بازيگر فرانسوي كه به جهت طنزهاي ضد صهيونيستي خود در نمايش هايش معروف است درسال گذشته هم كانديداي پارلمان اروپا شده بود.
وي سال گذشته پس از قضاياي اسف بار جنايات اسرائيل درغزه در همايش ضد صهيونيستي از روبروت فرريسون شخصيت دانشگاهي كه در تحقيقاتش هولوكاست را منكر شده بود، تقدير به عمل آورده و به او جايزه داد.

 



نمايش انيميشن هاي منتخب دنيا درتالار سوره

مركز مطالعات وتوليدات فيلم انيميشن حوزه هنري پنج شنبه ها منتخبي از فيلم هاي انيميشن سينمايي جهان را نمايش مي دهد و نقد و بررسي مي كند.
توليدات مطرح حوزه سينماي انيميشن در دوسال اخير ميلادي هستند كه براساس جدول زمان بندي منتشر شده از سوي اين مركز تا 20 اسفند درهر دو هفته يك بار به نمايش در مي آيند.
برخي از اين آثار و نمايش آنها عبارتند از: ترانسفورمرز (14آبان)، ترانسفورمرز 2 (28 آبان)،بالا (12آذر)، عصريخبندان 3(26آذر)، پسر جهنمي 2 (17دي)، ماداگاسكار1(اول بهمن)، ماداگاسكار 2
( 29بهمن) ايگور (20 اسفند) گفتني است، اين مجموعه پويانمايي ساعت 15 روزهاي ياد شده در تالار سوره واقع در طبقه زير همكف ساختمان مركزي حوزه هنري به نمايش در مي آيند.

 



نامزد تقلبي؛ طنز سياسي- جنگي

پروژه سينمايي «نامزد تقلبي» كه يك طنز سياسي- جنگي است، براساس طرحي از ابراهيم اصغري، جواد اردكاني و ماشاءالله شاهمرادي زاده ساخته مي شود.
اصغري در اين باره گفت: طرح اين فيلمنامه را مشتركا با جواد اردكاني و ماشاءالله شاهمرادي زاده نوشته ايم كه اثري طنز با موضوع سياسي و جنگي دارد.
وي افزود: به زودي طي رايزني هايي كه با برخي فيلمنامه نويسان خواهيم داشت، نسبت به نگارش آن اقدام مي كنيم و اميدوارم تا دو هفته آينده اين اتفاق بيافتد.
اصغري به فارس گفت: هنوز كارگردان مشخصي براي اين فيلم در نظر نداريم و در مرحله نگارش فيلمنامه است ولي همزمان با ساخت پروژه «شورشيرين»، آن را نيز دنبال خواهيم كرد.
تهيه كننده «شورشيرين» با اشاره به روند ساخت اين پروژه، گفت: هفته گذشته هماهنگي هاي توليد اين كار انجام شد و فيلمنامه درحال بازنويسي است.
براساس اين گزارش، فيلم سينمايي «شورشيرين» به كارگرداني جواد اردكاني زندگي شهيد كاوه، يكي از فرماندهان كردستان را به تصوير مي كشد و هفته گذشته پروانه ساخت دريافت كرده است.

 



122 فيلم در مراحل مختلف توليد

براساس اعلام بنياد سينمايي فارابي، تا اول آبانماه 122 فيلم در مراحل مختلف توليد قرار دارند.
از اين ميان فيلم هاي چون ملك سليمان (شهريار بحراني)، نفوذي (جمال شورجه)، معبدجان (محمد درمنش) آماده نمايش هستند. از جمله فيلم هايي كه در مرحله صداگذاري قرار دارند مي توان به كيميا و خاك (عباس رافعي)، نظام از راست (محمدرضا ورزي)، آناهيتا (عزيزالله حميدنژاد)، عصر روز دهم اشاره كرد. فيلم هايي نيز مثل شب واقعه (شهرام اسدي)، بيداري (فرزاد موتمن)، در چشم باد (مسعود جعفري جوزاني)، زمهرير (علي روئين تن) در مرحله تدوين هستند. از فيلم هايي هم كه در حال فيلمبرداري هستند راه آبي ابريشم (محمد بزرگ نيا)، بيداري روياها (محمدعلي باشه آهنگر) و... را مي توان نام برد.

 



13 فيلم سينمايي در جشنواره رشد

در سي ونهمين جشنواره بين المللي فيلم رشد، 13 فيلم بلند سينمايي به نمايش درمي آيد.
«كودك و فرشته» به كارگرداني مسعود نقاش زاده، «پنالتي» اثر انسيه شاه حسيني، خواب هاي دنباله دار به كارگرداني پوران درخشنده. «زماني براي دوست داشتن » ابراهيم فروزش، «رقص در آتش» اثر محرم زينال زاده، «وقتي ليموها زرد شدند» فيلمي از محمدرضا وطن دوست، «سال هاي خوشبختي» اثر بهروز شعيبي، «نقش و نقاش» به كارگرداني مهدي جعفري، «ستاره قطبي» فيلمي از عبدالبهار دل دار، «در انتظار ناخدا» فيلمي از ابوالفضل شكيبا، «هاپد» كار مشتركي از كشورهاي سوئد، نروژ و آلمان و «قورباغه ها و وزغ ها» از كشور فنلاند در سي ونهمين جشنواره بين المللي فيلم رشد به نمايش درمي آيند.
اين فيلم ها در فلسطين، سينما سپيده، فرهنگسراي هاي خاوران، بهمن، سالن نمايش مجتمع فرهنگي هنري امام علي(ع) منطقه 15 و 5، دانشگاه شهيد رجايي، خانه معلم منطقه 3، مجتمع فني سما، مجموعه آموزشي سوده و دانشگاه طباطبايي سالن دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي در تهران به نمايش درمي آيند.

 



پايان تصويربرداري اپيزود اول «باران نمي نوازد»

اپيزود اول فيلم سينمايي «باران مي نوازد» به كارگرداني داوود مراديان، با مشاركت گروه تلويزيوني سپاه به پايان مرحله فيلمبرداري رسيد.
به گزارش خبرنگار ما، در خلاصه داستان اين فيلم دفاع مقدسي آمده است: اين سو و آن سوي يك ميدان مين، دو نفر گرفتار شده اند. راوي فيلم يك عراقي خسته از جنگ است و بايد تصميم بگيرد كه شليك كند يا نه؟
با پايان تصويربرداري اپيزود اول، به زودي تصويربرداري اپيزودهاي دوم و سوم «باران مي نوازد» نيز آغاز خواهد شد. اين فيلم سال آينده در سينماهاي كشور به نمايش درخواهد آمد.
نويسندگان فيلمنامه «باران مي نوازد» مرجان افشين منش و مژگان وثوقي هستند و تهيه كنندگان آن برعهده حسين ساختمانيان و داوود مراديان است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14