(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


چهارشنبه 13 آبان 1388- شماره 19503
 

موج سوم بحران
ضرورت تدوين الگوي مصرف براي بخش كشاورزي؛ توليد براساس نياز زمان



موج سوم بحران

بابك اسماعيلي
بحران و ركود اقتصاد جهاني در مسير پيچيده اي قرار گرفته است. اگرچه برخي مي كوشند تا با اشاره به گزارش مقامات آمريكايي مبني بر ثبت رشد اقتصادي 5/3 درصدي در سه ماهه سوم 2009 اينگونه وانمود كنند كه اقتصاد آمريكا و برخي كشورهاي غربي پس از دو سال از بحران و ركود خارج شده است. اما واقعيات چيز ديگري مي گويد. روند رشد و رونق اقتصادي در آمريكا، اروپا و آسيا هم چنان كند و شكننده است. نرخ بيكاري در آمريكا و اروپا به مرز 10درصد رسيده است. اگرچه اين كشورها تاكنون ميلياردها دلار به سيستم پولي و مالي خود تزريق كرده اند، اما افزايش بيكاري و بدهي هاي سنگين دولتي هم چنان دو معضل و چالش بزرگ اقتصادي آمريكا و اروپاست.
پروفسور سيد حميد مولانا، بنيان گذار و مؤسس نخستين كرسي آموزشي و پژوهشي ارتباطات جهاني در دانشگاه هاي آمريكا و مشاور بين المللي رئيس جمهور در گفت وگو با كيهان به تشريح ابعاد مختلف اين بحران مي پردازد.
3 طي يك ماه اخير اخبار ضد و نقيضي از سوي كشورهاي مختلف غربي در خصوص پايان بحران و ركود و بهبود شرايط اين كشورهاي درگير به گوش مي رسد. اين ادعاها در حالي مطرح شده اند كه با آغاز موج سوم بحران، برخي كشورهاي آسيايي به تازگي وارد بحران شده اند و رصد برخي واقعيات آماري در آمريكا و غرب نيز حكايت از شدت يافتن اثرات بحران دارد. ارزيابي شما از وضعيت موجود چيست؟
¤ ركود اقتصادي هنوز به كف و عمق نهايي خود نرسيده است كه ما اميد بهبودي آن را داشته باشيم. اعتبار مصرف كنندگان بر بازار در آمريكا هنوز در سطح پاييني قرار دارد. شاخص بيكاران همچنان در آمريكا و برخي كشورهاي اروپا به همان شكل ثابت مانده و حتي در برخي موارد در حال افزايش است. همچنين ركود اقتصادي انگلستان حتي نسبت به چند ماه گذشته بدتر شده است. اگرچه تك مورد علائمي از تحركات مثبت اقتصادي در برخي از نظام هاي اقتصادي و مالي اروپايي غربي مشاهده مي شود، ولي در يك سال اخير ما شاهد آسيب و بحران ها و ورشكستگي زيادي در حوزه هاي بزرگ بانكي و مالي بوديم. در 6 ماه گذشته اين روند به بانك هاي كوچكتر تراوش كرده، مخصوصاً در آمريكا. به عبارت ديگر ما اكنون بايد حوزه هاي اختصاصي و نهادهاي متوسط آمريكا را مورد بررسي قرار دهيم، در حاليكه تا امروز با سازمان هايي مثل جنرال موتورز، كرايسلر يا سيتي بانك سر و كار داشتيم. اخيراً دولت آمريكا با ارائه آماري مبني بر افزايش رشد اقتصادي اعلام كرده اند كه ما از ركود اقتصادي خارج شده ايم. در حالي كه واقعيت اينطور نيست و خروج آمريكا در اين مقطع از بحران رويايي است. رشدي كه در اين آمار نشان داده شده است نتيجه سرمايه گذاري دولت آمريكاست كه به صورت اعانه و كمك هاي بلاعوض در اختيار برخي مؤسسات قرار داده شده است. طبيعي است كه تزريق بيش از 870 ميليارد دلار در اقتصاد آمريكا بايد نتيجه اي داشته باشد. مقامات آمريكايي نيز تاكنون در اظهارنظرهاي تلويزيوني خود هيچگاه مدعي خروج از بحران نشده اند و حتي اعلام مي كنند كه معلوم نيست در آينده اي نزديك بحران خود را تكرار كند.
3 در خصوص چگونگي آغاز اين بحران، ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد. جوزف استيگليتز در مصاحبه اي با نشريه هانينگتون، اشتباه مقامات آمريكايي در مديريت ريسك و توزيع و تخصيص سرمايه ها را عامل ايجاد بحران و ركود مي داند و جورج سوروس، سرمايه دار آمريكايي اظهار داشته است كه ريشه بحران را بايد در حوزه مالي جستجو كرد. آيا ريشه اصلي بحران تنها در تشكيل حباب در بخش مسكن آمريكا در زمان رياست آلن گرينسپن بر فدرال رزرو خلاصه مي شود؟
¤ بله، مديريت ريسك و توزيع و تخصيص عوامل بزرگي در ركود اقتصادي بودند. سؤال من اين است كه اين مديريت ريسك از كجا ناشي شد و بوجود آمد. ما بايد به سال هاي رئيس جمهوري رونالد ريگان و جريان خصوصي شدن هرچه بيشتر نهادهاي مالي و اقتصادي و كم كردن و حذف نظارت از طرف دولت به اين سازمان ها برگرديم. در زمان ريگان ريسمان نظارت حتي كم دولت بر پول و بورس و نهادها برداشته شد و همه آزاد شدند كه هرچه مي خواهند انجام دهند. يعني طمع و گرايش براي ريسك بالا رفت و هم دولت و هم بخش خصوصي بدون ملاحظه توزيع و تخصيص سرمايه ها اعتبار فراوان و پول زياد را در اختيار مردم گذاشتند، بدون اينكه فكر كنند آيا اعتبارات قابل تصفيه و برگشت خواهد بود يا نه. رقابت براي سود بيشتر، همراه با طمع و فساد و عدم ملاحظه و رعايت در قوانين، محيطي را به وجود آورد كه ورشكستگي و ريسك، ناتواني و عدم پرداخت بسيار زياد شد و آن فاجعه را به وجود آورد. يعني هم دولت و هم بخش خصوصي با ولخرجي خود را به قرض انداختند. در واقع در آمريكا اين تفكر حاكم است كه دولت براي جنگ و ملت براي تجمل و تزئين اند.
3 باتوجه به اينكه بحران اخير به طور مستقيم به ساختار بحران خيز نظام ليبرال سرمايه داري غرب برمي گردد، اما بسياري از كارشناسان اقتصادي و روزنامه نگاراني نظير «فريد ذكريا» معتقدند كه اين بحران، بحراني ادواري است كه هر از چند سال يكبار رخ مي دهد و از سر گذرانده مي شود. نظر شما در اين خصوص چيست؟
¤ فريد ذكريا يك روزنامه نگار است نه يك اقتصاددان و اين اطلاعات بحران ادواري آمريكا خود يك تئوري و ديدگاه قديمي در بين ليبرال ها و سرمايه داران داشته است. ريشه اين بحران به سال هاي پس از جنگ جهاني دوم برمي گردد. توانايي تحمل و بازگشت از بحران به وضعيت عادي، لازمه اش اين است كه سيستم اقتصادي آمريكا تغيير كند. پايه هاي بنيادين اقتصاد آمريكا در چند دهه گذشته صدمه ديده است. وضعيت اقتصادي- اجتماعي آمريكا در حال حاضر همانند فردي است كه كهولت، توان بازيابي را از دست او گرفته باشد.
3آيا اقتصاددانان آمريكايي و مقامات اين كشور به خصوص مقامات فدرال رزرو وقوع چنين ركود فراگيري را پيش بيني نمي كردند و آيا وقوع بحران مالي و اقتصادي اخير آنان را غافلگير كرد؟
¤ رييس سابق بانك مركزي آمريكا (فدرال رزرو) در يك شهادت و گزارش به يكي از كميته هاي كنگره اعتراف كرد كه هيچ وقت بحران و ركود اقتصادي به اين گسترده گي را براي آمريكا پيش بيني نمي كرده و از بحران و ركود اخير، او همكارانش كاملا غافلگير شده اند. سال ها قبل «گرينسپن» هميشه در مقابل كنگره مانند يك پدر يا استاد صحبت مي كرد و بقيه از او اطاعت مي كردند. ولي اين نخستين باري بود كه اين مرد به اشتباهات خود اعتراف مي كرد و كمي تواضع و احتياط از خود نشان مي داد. رئيس فدرال رزرو آمريكا از پرقدرت ترين و بانفوذترين افراد آمريكاست و بايد پرسيد اين غفلت چگونه صورت گرفته است و دلايل آن چه بوده است؟
3يكي از تأثيرهايي كه بحران اخير در پي داشته است، ضربه زدن به هژموني دلار در سطح بين المللي بوده است. اخيراً اجماع جهاني براي حذف دلار و ظهور ارزي جديد آغاز شده است كه به اعتقاد كارشناسان، مرگ تدريجي دلار در آينده اي نه چندان دور را نويد مي دهد. اين پديده چه تأثيري بر اهرم هاي قدرتي آمريكا در سطح بين المللي دارد؟
¤دلار نگين قدرت اقتصادي آمريكا بوده است. ولي ايالات متحده روزهايي را مي گذراند كه پوند يا ليره انگليسي در جنگ دوم جهاني با آن مواجه بود. در اين چند نقطه ارزش دلار آمريكائي در بازارهاي دنيا به پايين ترين رقم در مقابل يورو و ساير واحدهاي مهم جهاني تنزل كرده است. آينده اقتصاد آمريكا و بالاخص افزايش هزينه و قرض دولت آمريكا و كسر بودجه يكي از عوامل مهم اين تنزل است.
3اخيراً اوباما اعلام كرده است كه بانكها و مؤسسات بيمه اي در آمريكا، اقتصاد اين كشور را به گروگان گرفته اند و در سالگرد ورشكستگي كمپاني «لمان برادرز» نيز از مديران اين مؤسسات خواست تا از ورشكستگي لمان برادرز در 15 سپتامبر 2008 درس بگيرند. نقش اين بانكها و مؤسسات بيمه اي بزرگ نظير «گلدمن ساكس»، «لمان برادرز»، «مريل لينچ» و... در ايجاد و شدت بخشيدن به دامنه بحران تا چه اندازه اهميت دارد؟
¤نظريه اوباما در ورود و نقش بانك ها و مؤسسات بيمه اي درست است. ولي سؤالي كه وي جواب نداده اين است كه چگونه اين بانك ها و مؤسسات در سياست گذاري دولت آمريكا رخنه كرده و نفوذ دارند. براي اطلاع همه بايد بگويم كه 90 درصد پست هاي كليدي اقتصادي و مالي نهادهاي دولت آمريكا مانند وزارت خزانه داري، بازرگاني و بانك مركزي از مديران «لمان برادرز»، «گلدمن ساكس»، «مريل ليچ» و بقيه بوده اند.
3در حالي مشاوران اقتصادي اوباما در اطلاعيه اي كه روز پنج شنبه 10سپتامبر منتشر شد مدعي ايجاد يا حفظ يك ميليون فرصت شغلي شده اند كه براساس جديدترين آمارهاي رسمي، تاكنون حدود 7ميليون فرصت شغلي در اقتصاد آمريكا حذف شده است. آيا تيم اقتصادي اوباما قادر به مهار اين بحران شغلي كه به بحراني اجتماعي تبديل شده خواهد بود؟
¤آمريكا زماني قادر به مهار بحران شغلي خواهد بود كه به دو مسئله بنيادين كه مسير اقتصاد آمريكا را براي سال ها هدايت كرده پاسخ دهد. يكي مسئله «توليد و توزيع در بازار جهاني» و نقش آمريكا در آن و ديگري «بحران بدهي هاي آمريكا» است. آمريكا ساليانه 800 ميليارددلار از دنيا قرض مي گيرد. در صورت سقوط ارزش دلار، اتباع خارجي سرمايه گذاري در آمريكا را جذاب نيافته و سرمايه خود را از آمريكا خارج مي كنند. از سوي ديگر، ارزش دلار از سال 1975 تا كنون 75 درصد در مقابل يورو كاهش يافته است. مسئله توليد و توزيع كالاها نيز با نوع ماليات در داخل و خارج آمريكا مرتبط است. از سوي ديگر هزينه ماليات كالاهايي كه در داخل آمريكا عرضه مي شود، بالاست، ولي كالاهاي خارجي گاهي بدون پرداخت ماليات در بازار آمريكا عرضه مي شود. اينكه چرا وضعيت موجود همچنان ادامه دارد جاي شگفتي است. علت اين است كه در نظام سرمايه داري آمريكا سود و نفع سرمايه داران محور كار است و ثبات كار و دستمزد آن ها موضوعي فرعي است، زيرا دستمزد كارگر در خارج كمتر است. نه تنها كالاي هاي خارجي عرضه شده در داخل آمريكا ارزان مي باشد، بلكه سود رسيده به سرمايه گذار نيز بيش از حد كالاهاي توليد داخل آمريكا است. در برخي كشورهاي اروپايي مانند فرانسه مزاياي بيمه بيكاري بالاتر از متوسط دستمزد در بخش خدمات در آمريكاست. در واقع آمريكا در بخش خدمات، دستمزد پاييني به كارگران و كارمندان مي پردازد و اين امر به فقر جامعه آمريكايي منجر مي شود. اگر اوباما موفق نشود بحران شغلي و مالي آمريكا را تا يك سال ديگر بهبود دهد احتمال عصيان در بين طبقات مختلف آمريكا افزايش خواهد يافت.
3يكي از مهم ترين و ملموس ترين اثرات بحران در ايالات متحده و كشورهاي غربي هم پيمان اين كشور، تبديل شدن بحران اقتصادي به بحراني اجتماعي است! بحران اجتماعي به وقوع پيوسته در اين كشور درچه مرحله اي قرار دارد؟
¤ درست است بحران هاي اجتماعي تا حدود بسيار زيادي پايه هاي اقتصادي دارد. وقتي شما مسائل اقتصادي را به عدم و كمبود معنويات در نظام سرمايه داري اضافه مي كنيد حاصل آن بسيار خطرناك خواهد بود. آمريكاييان اصولا افراد صبوري هستند و ديرتر از كشورهاي ديگر دست به اعتراض، عصيان و اغتشاش مي زنند. در صورت ادامه روند موجود، به تدريج به شهروندان آمريكايي فشار مي آيد و قطعاً به اين موضوع واكنش نشان مي دهند. بنابراين در موضوع بحران نبايد تنها از جنبه شاخص هاي اقتصادي توجه كرد، بلكه بايد شاخص هاي اجتماعي را نيز مدنظر داشت. رسانه هاي آمريكايي بر اين شاخص ها تكيه نمي كنند و سيستم آمريكا اخبار را به شدت كنترل مي كند و در تفسيرها و تحليل هاي خود به جاي جامعه شناسان تنها از كارشناسان بانكي و مالي استفاده مي كنند و تأثيرات اجتماعي بحران موجود در آمريكا را به شكلي انكار مي كنند. اين در حالي است كه اثرات اجتماعي بحران در آمريكا غيرقابل انكار است. در بين ايالات آمريكا، ايالت كاليفرنيا بيشترين تأثيرات اجتماعي را از بحران كنوني پذيرفته است. كاليفرنيا ثروتمندترين ايالت آمريكاست و 33ميليون جمعيت دارد و با مشكلات بسياري در حوزه اجتماعي مواجه شده است كه عمده مشكل در اين ايالت بي خانماني است. تعداد زيادي از خانه هاي مردم كاليفرنيا توسط بانك ها ضبط شده است. پس از ايالت كاليفرنيا، نيويورك و شهرهاي بزرگ ديگر آمريكا چون شيكاگو و فلوريدا بيشترين تاثير اجتماعي را از ركود اخير پذيرفته اند.
3 «وال استريت» و «سيتي» سال ها به عنوان دو مظهر و نماد ليبرال سرمايه داري غرب در اقتصاد جهاني مطرح و بيش از يك قرن و نيم بر اقتصاد و تجارت جهاني فرمانروايي مي كردند. در تمام اين سال ها به خصوص از زمان آغاز رياست جمهوري ريگان در دهه 1980 و شروع ريگانيسم، اين دو فرماندهان اصلي سياست هاي نئوليبرالي آمريكا در اقصي نقاط جهان بودند. با ضعف فراگير اين دو مظهر و نماد ايدئولوژيك استعمار غرب كه روزنامه وال استريت در شماره 23 سپتامبر 2008 خود عنوان «پايان وال استريت» را تيتر مي كند، به نظر مي رسد كه بايد شاهد تغيير موازنه اي جهاني باشيم. نظر شما در اين خصوص چيست؟
¤ بخشي از وال استريت در آمريكا بورس و اوراق بهادار است. تحول بزرگي كه در دهه هاي اخير در امريكا به وجود آمده، اين است كه در بازار بورس نه تنها شركت ها و بانك ها خريد و فروش مي كنند، بلكه قسمت اعظمي از آن هم اكنون در دست افراد و شهروندان است. اين موضوع ريسك بورس را كه تقريبا مانند يك قمار است بالا مي برد. از طرف ديگر 80درصد سرمايه هاي بازنشستگي در بورس امريكاست. به همين مقدار ميزان درآمد يك فرد بازنشسته بسته به شاخص ثروت او در بورس است. كوتاه آنكه در حال حاضر، در نتيجه سقوط ارزش بورس ها، درآمد بازنشستگي بسياري از شهروندان مانند كارگران، استادان دانشگاه و مردم عادي به جز كارمندان دولت به طور متوسط 40 تا 60درصد تنزل پيدا كرده است.
3دامن زدن امريكا به جنگ ماجراجويانه و تجاوزكارانه در عراق و افغانستان و هدر دادن ثروت هاي انساني و مادي ماليات دهندگان آمريكايي چه تاثيري در بحران مالي اخير داشته است؟
¤ يكي از عوامل بحران اقتصادي و اجتماعي آمريكا، هزينه هاي سنگين آمريكا در جنگ عراق و افغانستان بوده است. و به همين دليل است كه مردم آمريكا نسبت به برنامه هاي پيشنهادي آمريكا در مورد جنگ در افغانستان و هزينه هاي نظامي بدبين مي باشند. به طور خلاصه، ورشكستگي، بيكاري، عدم اعتماد مردم به آينده، كاهش خريد، همراه با مسايل زيرساختي مشكلات اقتصادي امروز آمريكاست.
3به نظر مي رسد طرح خدمات بهداشتي اوباما بيشتر جنبه تزييني دارد، آيا اين طور نيست؟
¤ نكته بسيار مهمي كه وجود دارد اين است كه هنوز كنگره و دولت با طرح اوباما براي بيمه خدمات درماني و بهداشت عمومي موافقت نكرده اند و معلوم نيست طرح وي پس از اصلاح در كنگره، ساختار بنيادي براي آمريكا خواهد داشت و يا تنها جنبه اي تزئيني خواهد داشت. اگر اوباما موفق نشود از طريق كنگره يك لايحه اي كه از جنبه بنيادي وضعيت بهداشتي عمومي آمريكا را بهبود ببخشد به تصويب برساند، با شكست بزرگي مواجه خواهد شد، همان طور كه پيش تر كلينتون با شكست در اين حوزه مواجه شد.
3 با تشكر از فرصتي كه به كيهان داديد.
¤ من هم از كيهان متشكرم.

 



ضرورت تدوين الگوي مصرف براي بخش كشاورزي؛ توليد براساس نياز زمان

علي سرافراز اردكاني
دانش الگوي مصرف و استاندارد كشاورزي در كشور وجود ندارد چرا كه اگر وجود داشت كشور در مصرف موادغذايي در تعادل و كشاورزي در زمينه هاي مختلف خودكفا بود. عدم خودكفايي كشاورزي در زمينه هاي مختلف و فقر غذايي در كشور معلول عدم وجود دانش الگوي مصرف و استاندارد كشاورزي در كشور است.
لذا براي آنكه الگوي مصرف و استاندارد كشاورزي شناخته شود، بايد براي آن معيار و سنجش داشت. معيار سنجش هرچيزي رفع نياز مردم براساس علم و اسلام، به زمان است. لذا معيار سنجش الگوي مصرف و استاندارد كشاورزي بايد براساس آن باشد. هرچيزي كه در كشور توليد مي شود بايد براساس نياز مردم و براساس علم و اسلام به زمان باشد تا آن الگو و يا استاندارد قلمداد شود. دراين راستا الگوي مصرف و استاندارد كشاورزي معرفي شده است اجراي آن موجب تعادل در زندگي مردم و خودكفايي كشاورزي در زمينه هاي مختلف مي شود.
مصرف براي برآورده شدن نيازهاي مردم به زمان است با بررسي به عمل آمده دربسياري موارد نيازهاي مردم به زمان برآورده نمي شود درحالي كه خداوند عالم پتانسيل موردنياز آحاد بشر به زمان تنظيم فرموده است: پتانسيل روزي همه موجودات عالم از جمله انسان به زمان دركره زمين وجود دارد و مي فرمايد: روزي همه موجودات عالم را در چهار روز تنظيم كرديم و مي فرمايد: ما زمين را گسترانيديم و چه نيكو گستراننده ايم و مي فرمايد زمين خدا وسيع و بسيار وسيع است و معني آن است كه زمين موردنياز آحاد مردم در هر زمينه اي به زمان وجود دارد و مي فرمايد آب مورد نياز بشر و چهارپايان را از آب باران تامين مي كنيم اما كارشناسان و برنامه ريزان نسبت به آن شناخت ندارند و با عدم شناخت و شناخت اشتباه موجب كار برخلاف الگوي مصرف و استاندارد شده و آن موجب كمبود و كاستي و ناهنجاري در زندگي مردم شده است و آن معادل كمبود در زندگي مردم و ناهنجاري در جامعه به زمان است.
عدم برآورده شدن نياز آحاد مردم به زمان به طور كامل و جامع ناشي از عدم شناخت و شناخت اشتباه كارشناسان و برنامه ريزان است و آن موجب كار و برنامه برخلاف الگوي مصرف و استاندارد در كشور و كمبود و كاستي در زندگي مردم شده است. مثلا در كشور حدود 80 درصد از اراضي بدون بهره برداري است يا به طور ناقص از آن بهره برداري مي شود لكن از طرف كارشناسان و برنامه ريزان از نبود زمين در كشور سخن مي رود درحاليكه زمين براي بهره برداري هاي مختلف مورد نياز مردم جهت مسكن، كشاورزي، شهرسازي عملي، كارخانجات، راه و موارد ديگر موردنياز مردم به زمان وجود دارد. يا درخصوص عدم خودكفايي كشاورزي 63 درصد آب كشور به درياها و باتلاق ها مي ريزد و حتي از طرف كارشناسان و برنامه ريزان از نبود آب در كشور سخن به ميان مي آيد درحاليكه آن آب معادل خودكفايي كشاورزي در هر زمينه اي است كه بايد مهار و مورد بهره برداري به زمان جهت رفع نياز آحاد مردم برسد اما با عدم شناخت و شناخت اشتباه كارشناسان و برنامه ريزان موجب عدم بهره برداري از آن جهت رفع نياز آحاد مردم به زمان شده است و آن برخلاف الگوي مصرف و استاندارد در كشاورزي است.
براي روشن شدن آن بعضي از پتانسيل هاي موجود در كشاورزي و منابع طبيعي در كشور بيان و راهكارهاي علمي و الهي و يا به عبارت ديگر راهكارهاي الگوي مصرف و استاندارد در كشاورزي ارائه مي شود.
همان طور كه آشكار است منشأ تغذيه انسان از آب و خاك است. آب مايه حيات و خاك بستر زندگي است لذا مردم بايد بتوانند به زمان از آن جهت رفع نياز خود بهره برداري كنند. كشاورزي اساس زندگي بشر در دنياست كارشناسان منابع طبيعي، كشاورزي، آب و شيلات دانش آموخته اند تا موجب تسهيل و تنظيم در خودكفايي و برآورده شدن نياز آحاد مردم به زمان شوند لكن در بسياري موارد با عدم شناخت و شناخت اشتباه خود مانع تسهيل در برآورده شدن نياز كشاورزي مردم و موجب عدم خودكفايي در اين خصوص شده اند همان طور كه ذكر شد خداوند عالم پتانسيل نياز زندگي آحاد بشر به زمان تنظيم فرموده است لذا بايد بازشناسي بهره برداري از بسترهاي توليد كشاورزي، منابع طبيعي، آب و شيلات صورت گيرد. تا بر اساس الگوي مصرف و استاندارد كشاورزي، كشور در همه زمينه هاي ذي ربط به خودكفايي برسد.
شناسايي و واگذاري بستر توليد كشاورزي يعني زمين و آب به مردم بايد در صدر كار كارشناسان و برنامه ريزان باشد تا كشور در سطوح مختلف كشاورزي براساس علم و اسلام به زمان به خودكفايي برسد. 50ميليون هكتار عرصه مطالعه شده جهت كشاورزي در كشور وجود دارد و عرصه هاي مطالعه نشده نيز پتانسيل كشاورزي را دارد» و حدود 63درصد آب هاي كشور با عدم بهره برداري به صورت مختلف از دسترس مردم خارج مي شود و آن معادل خودكفايي كشاورزي، شرب و صنعت در كشور است لذا برنامه ريزي براي بهره برداري از آن براساس علم و اسلام جهت رفع نياز مردم به زمان بايد صورت گيرد كه بعضي از موارد بيان مي شود.
1- مهار آب هاي كشور با ايجاد سدهاي لازم به زمان و مكان به طور كامل و جامع.
2- انتقال آب از مناطق غيرمستعد به مناطق مستعد كشاورزي و مورد نياز مردم.
3- حفر چاه در مناطقي كه داراي سفره آب زيرزميني است و در اختيار قرار دادن مردم جهت كشاورزي، دامپروري، شيلات و موارد ديگر نياز مردم.
4- استفاده از سيستم تحت فشار جهت بهره وري بهينه از آب و جلوگيري از اتلاف انرژي.
5- بهره برداري علمي از منابع طبيعي بايد به زمان جهت رفع نياز مردم از نظر كشاورزي، مسكن، كارخانه، جاده و موارد ديگر مورد نياز آحاد مردم به زمان صورت گيرد.
(منابع طبيعي شامل كوير، بيابان، مرتع و جنگل است كه بستر همه آنها زمين است) با بهره برداري علمي از منابع طبيعي جهت رفع نياز مردم به زمان پتانسيل توليد آن افزوده مي شود.
6- كشاورزي موجب تقويت منابع طبيعي مي شود چرا كه با تبديل عرصه هاي طبيعي به كشاورزي تا 64 برابر به توليد افزوده مي شود. لذا هميشه در منابع طبيعي اولويت با كشاورزي است و آن موجب افزايش توليد در واحد سطح شده و موجب كاهش تخريب مراتع و جنگل ها و اصلاح محيط زيست و زيست بشر مي شود.
7- به درخواست هاي مردم در رابطه با زمين و آب بايد جواب مثبت داده شود چرا كه خداوند عالم زمين و آب را براي رفع نياز آحاد مردم به زمان تنظيم فرموده است و عدم واگذاري آن به آحاد مردم به زمان موجب عدم رفع نياز مردم به زمان شده كه از موارد خلاف علم و اسلام يا به عبارتي برخلاف الگوي مصرف و استاندارد است.
8- عدم بهره برداري از آب به طور كامل به زمان برخلاف تصور كارشناسان و برنامه ريزان ذخيره نمي شود. بلكه به درياها و باتلاق ها مي ريزد درحالي كه بايد جهت خودكفايي كشاورزي به زمان بهره برداري شود و ميزان بارش باران هر سال براساس نياز مردم تكرار مي شود.
9- بهره برداري از زه آب نيشكر خوزستان، زه آب استان تهران و زه آب ديگر استانها با كشت گياهان مقاوم به شوري مثل پسته، اسفناج وحشي، قره داغ از طريق مردم صورت گيرد لذا براي بهره برداري ازآن از طريق مردم بايد برنامه ريزي شود. (زمين و آب ذي ربط به مردم واگذار شود.)
10- براي بهره برداري از بستر توليد كشاورزي از طريق مردم به زمان برنامه ريزي شود بدين ترتيب كه واگذاري زمين و آب به مردم به زمان صورت گيرد تا از پتانسيل توليد كشاورزي به طور جامع جهت برطرف شدن نياز مردم به زمان بهره برداري شود.
11- از چهار ميليون هكتار مساحت كويرهاي مرطوب كشور حدود يك ميليون هكتار آن قابل واگذاري و بهره برداري از طريق مردم است در اين راستا معادل كل مراتع كشور مي توان علوفه توليد كرد و با تبديل آن حدود يك ميليون تن گوشت در سال توليد مي شود.
لذا بايد عرصه هاي ذي ربط به مردم جهت كشت و كار واگذار شود، قابل ذكر است كه تحقيقات بهره برداري از كويرهاي مرطوب كشور انجام شده و لازم است براي بهره برداري جامع آن از طريق مردم برنامه ريزي شود.
12- در مناطق با بارندگي 300 ميلي متر مي توان با ايجاد استخرهاي ذخيره آب، آب هاي زمستاني را ذخيره كرد و با آبياري
تحت فشار نسبت به ايجاد اشجار اقدام كرد، لذا براي واگذاري بستر توليد در اين مناطق به مردم بايد برنامه ريزي شود.
13- با ايجاد كشت هاي گلخانه اي با استفاده از تكنولوژي روز از طريق مردم مي توان با افزايش توليد در سطح كشور اقدام كرد.
14- تحقيق، آموزش و ترويج موجب تسهيل در بهره وري و افزايش توليد مي شود لذا بايد هسته هاي تحقيقاتي، آموزشي و ترويجي مستمر تشكيل شود تا دانش بهره برداري از پتانسيل هاي توليد كشاورزي به زمان در اختيار مردم قرار گيرد.
15- براي رسيدن به خودكفايي به زمان به كارشناسان رشته هاي مختلف كشاورزي، منابع طبيعي، بازنشستگان و ديگر آحاد مردم به زمان امكانات توليد مثل زمين، آب و
وام بانكي به صورت انفرادي يا گروه هاي چند نفره واگذار شود تا پتانسيل علمي آنها در توليد، ترويج و آموزش كشاورزي به كار گرفته شود.
16- عدم بهره برداري از منابع طبيعي به تصور حفاظت از منابع طبيعي آن خلاف علم و اسلام يا به عبارت ديگر خلاف الگوي مصرف و استاندارد و خوداساس تخريب است چرا كه منابع طبيعي بستر عمران و آباداني است و بايد براساس نياز مردم به زمان از طرف مردم از آن بهره برداري شود.
حفاظت علمي از منابع طبيعي از طريق عمران، ساخت و ساز و كشاورزي براساس نياز مردم به زمان به صورت طبيعي تحقق مي يابد.
17- دانش فعلي در رابطه با حفاظت از منابع طبيعي و بهره برداري از آن غيرعلمي است و بايد اصلاح شناخت صورت گيرد تا براساس الگوي مصرف و استاندارد از آن بهره برداري شود عمران در عرصه هاي منابع طبيعي موجب تقويت پوشش آن شده و تبديل عرصه هاي منابع طبيعي به كشاورزي به طوري كه محاسبه نموده تا 64برابر موجب افزايش توليد مي شود و آن بدان معني است كه به همان نسبت در افزايش توليد اكسيژن، مواد غذايي، سلامت محيط زيست و حفاظت از منابع طبيعي مؤثر است لذا بايد توجه داشت كه حفاظت از منابع طبيعي تصور عدم بهره برداري از آن تلقي نشود تا از آن سوء تدبير بعمل آيد ضمنا لازم است مفهوم آن به بهره برداري علمي و الهي تغيير يابد. دانش رايج در اين خصوص بايد اصلاح شود تا بر اساس الگوي مصرف و استاندارد نياز آحاد مردم به زمان برطرف شود.
18- با آنكه مسير طولاني از جغرافيايي كشور در شمال و جنوب را ساحل فراگرفته و به آبهاي بين المللي ارتباط دارد، از طرفي دريا داراي پتانسيل پروتئين فراوان است لذا براي بهره برداري جامع از آن لازم است-
وزارت خانه مستقل شيلات تشكيل شده تا بر كميت و كيفيت كارها در اين بخش افزوده شود و پروتئين دريايي موردنياز مردم كشور به زمان تامين شود و الگوي مصرف و استاندارد در اين بخش تحقق يابد.
19- براي تحقق الگوي مصرف و استاندارد در بخش كشاورزي لازم است وزارت خانه هاي دام و طيور. زراعت و باغباني، آب و منابع طبيعي تشكيل شود.
20- متناسب با توليدات و نياز مردم صنايع تبديلي تشكيل شود.
21- شبكه خاص صدا و سيما جهت شناساندن پتانسيل هاي كشاورزي، منابع طبيعي، آب و شيلات به مردم ايجاد شود.
22- خدمات كشاورزي با نازلترين قيمت به كشاورزان ارائه شود.
23- جاده مربوط به مزارع و كشاورزي به زمان احداث شود تا مشكلات تردد و استهلاك وسايل نقليه كشاورزي كاهش يابد.
24- كشاورزان در تصميم گيريها دخالت مستمر داشته باشند چرا كه بيشترين اطلاعات، تجربيات و راه حلها را توليدكنندگان دارند و از اين طريق جلو خسارات بخش هاي مربوطه گرفته مي شود.
25- بهره برداري از آب كشاورزي به وزارت جهاد كشاورزي واگذار شود و وزارت آب در خصوص مطالعه آب هاي زيرزميني از نظر كمي و كيفي و مهار آب هاي كشور و انتقال به مناطق مستعد برنامه ريزي كند.
26- پژوهشگاه خاص وزارت خانه هاي ذي ربط تشكيل شود تا نسبت به حذف برنامه هاي غيرعلمي اقدام كند و برنامه هاي علمي را شفاف و تقويت نمايد تا خودكفايي كشاورزي در طول تاريخ مسير علمي را طي كند و آن اساس «الگوي مصرف و استاندارد» در بخش كشاورزي است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
- قرآن مجيد ترجمه محمد مهدي فولادوند.
- رساله امام خميني (ره)
- صحيفه نور
- نظرات فقهي آيت الله خاتمي
- تحقيق و پژوهش ميداني
- كتاب «آسيب شناسي علمي مديريت كشور و جهان براساس علم مطلق قرآن»

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14