(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 22 آذر 1388- شماره 19533

واكاوي ضرورت وجودي «بصيرت» در جامعه ايران اسلامي
عبور از ظلمت فتنه در نورانيت بصيرت



واكاوي ضرورت وجودي «بصيرت» در جامعه ايران اسلامي
عبور از ظلمت فتنه در نورانيت بصيرت

مهمترين سلاح جنگ نرم، سلاح رسانه و تبليغات است. رهبر معظم انقلاب در فرمايشات خود در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، اين سلاح را از بمب اتم هم خطرناك تر دانسته و تاكيد كرده اند: «مخالفان نظام در جنگ نرم با استفاده از ابزارهاي فراوان تبليغاتي و ارتباطاتي، ايمانها، معرفت ها، عزم ها، و پايه ها و اركان يك نظام و كشور را مورد تهاجم قرار مي دهند كه مقابله با آن نيازمند حضور هوشيارانه، آگاهانه و همراه با تدبير در وسط ميدان است.»
اما چه ارتباطي ميان بصيرت و «مقابله با جنگ نرم» وجود دارد؟ وجود بصيرت تا چه اندازه مي تواند در شرايط فعلي و در مواجهه با جنگ نرم، تاثيرگذار باشد؟
اينك و در قسمت دوم و پاياني گزارش، علاوه بر بررسي بيشتر ارتباط ميان بصيرت و جنگ نرم و نيز دلايل ضرورت بصيرت نخبگان، خواص و دانشجويان در مواجهه با فتنه ها، به بررسي عوامل «تقويت كننده» و «تضعيف كننده» بصيرت، «مصاديق بي بصيرتي در تاريخ»، عواقب خطرآفرين بي بصيرتي نخبگان بر آينده كشور و همچنين «وظايف جوانان و دانشجويان در رابطه با تاكيد رهبر معظم انقلاب مبني بر افزايش بصيرت» در اين قشر مهم و تاثيرگذار و آينده ساز ايران اسلامي مي پردازيم.
خطر بي بصيرتي نخبگان
مقام معظم رهبري در فرمايشات اخير خود فرمودند كه برخي نخبگان ما دچار بي بصيرتي شدند. ايشان همچنين بلواهاي پس از انتخابات را آزموني براي همه آحاد جامعه دانسته و تصريح كردند متاسفانه برخي از نخبگان ما در اين آزمون مردود شدند. تاكيدات معظم له بر موضوع بصيرت نخبگان حاكي از اهميت بصيرت اين قشر در سرنوشت جامعه است، همانگونه كه بي بصيرتي آنان زيانهاي جبران ناپذيري را بر پيكره جامعه وارد خواهد آورد.
عباس سليمي نمين مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران، بي بصيرتي نخبگان را خطرناك تر از عملكرد نخبگاني كه دچار فساد و انحراف شده اند دانسته و مي گويد: «نخبگاني كه دچار فساد شده اند، يك قشري متوجه انحرافات اخلاقي، مالي و فكري آنها مي شوند. اما بي بصيرتي را همه نمي توانند متوجه شوند، چرا كه بي بصيرتي شاخص هاي فيزيكي ندارد و تشخيص آن خيلي سخت است. چون آن فرد، همان ساده زيستي را دارد و دنبال بهره مندي شخصي از مسائل نيست. فساد فكري ندارد و وابسته به فكر بيگانه نيست. انديشه غرب و شرق را بر انديشه اصيل خود برتري نداده، اما رشد لازم را هم به خودش نداده و زماني كه بايد خرج مي كرده براي اينكه فهم خودش را ارتقا دهد، سستي و تساهل كرده. مثل اين است كه در كلاس اول، درجا مانده در حالي كه جامعه در حد دانشگاه است.»
سليمي نمين ادامه مي دهد: «مثلا اگر كسي سوادش را در حد ديپلم نگه داشته باشد، نمي تواند راهنماي كارشناسي ارشد جامعه باشد. اما از آنجا كه بيكار نمي نشيند و در مقابل مراجعات مردم احساس وظيفه مي كند، سعي مي كند در موضوعات مختلف و مسائل جاري جامعه صاحب نظر باشد، اما سخنانش و ميزان درك و فهمش در حد جامعه پنجاه سال پيش است! و بصيرت لازم را براي امروز جامعه ندارد. براي اين است كه حضرت علي(ع) مي فرمايد فرزند زمان خود باشيد. اگر امروز نسبت به ديروز رشد نداشته باشيد، زيانكاريد. اين حديث را خطاب به نخبگان مي فرمايند كه اگر فهمتان به اندازه ديروز باشد، نه تنها خودتان زيانكاريد، بلكه جامعه و كساني كه از شما پيروي مي كنند را نيز دچار زيان و خسارت مي كنيد.»
عوامل تقويت كننده بصيرت
بدون شك، عواملي در ايجاد و تقويت بصيرت نقش دارند. گاه اين عوامل اكتسابي هستند و بايد آنها را از طريق تهذيب نفس، مطالعه و تلاش به دست آورد، و گاه موهبتي از سوي خدا هستند كه از قبل در وجود انسان نهادينه شده اند و تنها كافي است تقويت شوند. اينها، چه عواملي هستند؟ و تا چه اندازه بر تقويت قوه بصيرت در شخصيت انسان نقش دارند؟
آيت ا دكتر محسن حيدري نماينده خوزستان در مجلس خبرگان رهبري از تفكر به عنوان اولين عامل تقويت بصيرت نام برده و مي گويد: «خداوند به انسان عقل داده و اين عقل يك موهبت است. اگر به كار بيفتد انسان از آن استفاده مي كند. اگر راكد ماند مورد استفاده قرار نمي گيرد. عامل اول تقويت بصيرت به كار بردن عقل، تفكر و تعقل است. امام علي(ع) در حديثي مي فرمايد: انسان بصير كسي است كه اگر حرفي را بشنود درباره آن تفكر مي كند. قرآن مي فرمايد: بشارت بده به بندگان من كه سخني را مي شنوند اما فورا تصميم نمي گيرند. ابتدا فكر مي كنند كه كدام قول بهتر است و منطبق با موازين و ضوابط است و سپس بهترين قول را انتخاب مي كنند. يعني گزينشي برخورد مي كنند و هر حرفي را باور نمي كنند.
امكان دارد يك حرف شايعه باشد، مصداق جنگ باشد، كودتاي مخملي باشد. هر حرفي را نبايد قبول كرد. انسان بايد فكر كند ببيند چقدر با ميزان و حقيقت منطبق است، آن موقع تصميم گيري كند.»
امام جمعه موقت اهواز عامل دوم تقويت بصيرت را عبرت گرفتن از حوادث مختلف عنوان كرده و ادامه مي دهد: «امام علي(ع) در ادامه حديث پيشين مي فرمايد يكي از شرايط بصير اين است كه از عبرت ها سود بگيرد. حوادث مختلفي در اجتماع اتفاق مي افتد، فرودها و سقوط هايي صورت مي گيرد كه مايه عبرت است. مثلا تفرقه مايه شكست است و اتحاد مايه پيروزي است. ملتي متحد شدند و به پيروزي رسيدند. در مقابل، ملت ديگري دچار تفرقه شدند و شكست خوردند. انسان نبايد از كنار اين حوادث بي تفاوت بگذرد. اين عبرت گرفتن ها مايه ازدياد بصيرت است.»
ضلالت و گمراهي، نتيجه تمرد از خط ولايت فقيه
آيت ا حيدري ضلالت و گمراهي را حاصل تمرد از خط ولايت فقيه و نورانيت و عاقبت بخيري را حاصل حركت در مسير ولايت فقيه دانسته و مي گويد: «ما عقيده داريم فقهاي جامع الشرايط (ولايت فقيه) در عصر غيبت شاخه اي از ولايت رسول ا(ص) و ائمه اطهار(ع) است. واقعيت هاي تاريخي زمان ما هم اين را نشان داده كه ولي فقيه به عنوان عالم ترين، شجاع ترين، مدبرترين و واجد شرايط ترين فقيه، وقتي متصدي رهبري جامعه مي شود خداوند بصيرت خاصي به او مي دهد.
اگر كساني در خط آن رهبر حركت كنند نورانيت پيدا مي كنند در غير اين صورت نورانيت را از دست مي دهند. به عنوان نمونه، در زمان امام در مسير مبارزاتي از زمان شاه تا زمان رحلت، كساني كه حقيقتا در خط امام بودند و تابع ايشان بودند و تحليل هاي امام را باور داشتند و در راه امام قدم گذاشتند، عاقبت به خير شدند و دچار اشتباه نشدند.»
وي ادامه مي دهد: «اما كساني كه در مقابل امام تمرد كردند و راه ديگري را پيمودند سر از ضلالت و گمراهي درآوردند. بيوت آنها مركز منافقين و جاسوس هاي اجانب شد و هيچ كاري نكردند كه نفعش به ملت و انقلاب برسد. هر كاري كردند و حرفي زدند و سخني راندند در راستاي منافع دشمن و بر ضد آرمان هاي امام و امت و شهيدان قلمداد شد. لذا دشمن چه چه و به به براي آنها انجام مي داد.
الان هم از آن شخصيت هاي مطرود به عنوان مراجع و انسان هاي عالم و فكور و اصلاح طلب جا مي زنند چون دشمن فهميده آنها در خط ولايت نيستند.»
عوامل تضعيف كننده بصيرت
همچنان كه عوامل ذكر شده، در ايجاد و تقويت بصيرت نقش دارند، رفتارها و ويژگيهايي هم وجود دارند كه موجب تضعيف بصيرت شده و اين قوه قوي و اين چراغ روشن را در وجود انسان، مي ميراند.
چنانچه بستن پنجره ها و انداختن پرده ها موجب تاريكي خانه مي شود، رفتارها و كردارهايي نيز موجب تاريكي چشم عقل و بينش انسان شده و گمراهي و جهالت و تصميمات اشتباه در ميدانهاي آزمايش را به بار خواهد آورد.
آيت الله حيدري درباره عوامل تضعيف كننده بصيرت مي گويد: «گناه از جمله عواملي است كه مانع بصيرت مي شود. در قرآن كريم آمده است كه دل كساني كه گناه مي كنند، زنگار پيدا كرده و تاريك و كدر مي شود. زماني مي توانيم تصاوير را در آيينه ببينيم كه آينه، كدر نباشد، دل انسان آيينه جهان نماست. اگر به وسيله گناه، كدورت و زنگار پيدا كند، نمي شود حقايق را در آن ديد. فساد اخلاقي، فساد مالي، اينها مانع بصيرتند.»
وي ادامه مي دهد: «ساده لوحي هم يكي از موانع بصيرت است. انسان ساده لوح زود گول مي خورد و تحريك مي شود. اين نوع افراد شجاعت لازم را براي دفاع از عقيده شان ندارند و با يك تشر عقب نشيني مي كنند. در نتيجه اين ساده لوحي و عدم شجاعت، تحليلشان به سرعت عوض مي شود. اين مسئله و مسائلي از جمله تعصبات و تفكرات جناحي نوعي بي بصيرتي در انسان ايجاد مي كند.»
خواجه ربيع، يكي از نمونه هاي آشكار كم بصيرتي و ساده لوحي در تاريخ اسلام است. وي به خاطر كم بصيرتي و غفلت قادر به تشخيص حق و باطل نبوده و به علت اين ضلالت و گمراهي، تا پايان عمر در انزواي اجتماعي به سر مي برده و خود را درون قبر تنگي محبوس كرده است.
آيت ا... حيدري حكايت ساده لوحي خواجه ربيع را اينگونه تعريف مي كند: «مزاري كه در استان خراسان دفن است و محل زيارت مردم شده است، متعلق به خواجه ربيع، يكي از شيعيان امام علي(ع) است. وي در جنگ صفين، به علت سردرگمي در تشخيص حق از باطل، به اميرالمؤمنين(ع) مراجعه مي كند و مي گويد: يا اميرالمؤمنين، براي من قابل فهم نيست كه چرا بايد در برابر انسانهايي شمشير بكشيم كه مثل ما نماز مي خوانند و هم قبله ما هستند. مرا به سمت مرزها بفرست تا در برابر كفار بجنگم. امام علي(ع) هم او را به مرزهاي خراسان مي فرستد.
بعد از شهادت امام علي(ع) خواجه ربيع در انزواي اجتماعي قرار مي گيرد و از مردم كناره گيري مي كند تا اينكه خبر شهادت امام حسن(ع) و پس از آن، خبر شهادت امام حسين(ع) را به او مي دهند. خواجه ربيع، با شنيدن خبر شهادت سيدالشهدا(ع)، مي گويد: او فعلوها؟ يعني آيا بالاخره كار خودشان را كردند؟ بالاخره پسر رسول خدا را به شهادت رساندند؟ اما بخاطر بي بصيرتي و ساده نگري، از اين جمله خود كه به تبري و دشمني قاتلان فرزند رسول خدا گفته بود، توبه مي كند و تا پايان عمر در انزواي اجتماعي زندگي مي كند و درون قبر تنگي كه براي خودش كنده بود مشغول عبادت و نماز و قرائت قرآن مي شود.
اين خواجه، نمونه اي از بي بصيرتي است كه قادر به تشخيص حق از باطل نبوده و ميان حضرت امام علي(ع) در برابر معاويه و آل ابي سفيان قرار گرفته است، نمي تواند تفاوت قائل شود.»
عباس سليمي نمين هم در اين باره مي گويد: «مردود شدن در آزمونهاي بزرگ زندگي، هميشه به معناي فساد نيست و دليل بر انحراف اقتصادي، فكري و اخلاقي نيست. نخبگاني كه در آزمونها مردود مي شوند، بعضاً به اين دليل است كه كشش سياسي كافي را ندارند.»
وي اضافه مي كند:« گاهي اوقات، مردود شدن ناشي از اينهاست كه فرد نخبه نمي تواند بفهمد حق در كجاست؟ در جنگ جمل، اين طرف علي(ع) است، آن طرف همسر پيامبر، از كجا بفهميم علي(ع) درست مي گويد يا عايشه؟ عايشه مقام بالايي نزد مردم دارد. حضرت علي(ع) هم مقامش نزد كسي پنهان نيست. اينجا ضعف تشخيص است كه مي گويند بگذاريد خودمان را از اين فتنه دور نگه داريم و سكوت كنيم. نه كنار عايشه باشيم و نه كنار علي. علت اين گمراهي، بي بصيرتي است. تنها انسانهايي كه بصيرت دارند، قادر به تشخيص حق از باطل هستند.»
دانشگاه در خط مقدم جنگ نرم
كلام رهبر معظم انقلاب در شرايط گوناگون و در رابطه با مسائل مختلف همواره سرشار از تعابير تازه اي است كه حاوي معاني و مفاهيم بلند و عميق هستند. تعبير تازه معظم له از دانشجويان و اساتيد به عنوان افسران و فرماندهان جبهه مقابله با جنگ نرم، بي شك حاكي از وظيفه خطيري است كه قشر دانشجو و اساتيد و به طور كلي فضاي دانشگاهها در برابر شرايط براندازانه اخير بر عهده دارد.
تأكيد حضرت آيت ا... خامنه اي بر افزايش بصيرت جوانان كشور بخصوص دانشجويان، بدون شك وظايفي را بر دوش اين قشر نخبه و آگاه جامعه متحمل خواهد كرد.
حجت الاسلام و المسلمين احمدرضا مراد حاجتي صاحب نظر در امور سياسي به فرمايش اخير رهبر معظم انقلاب مبني بر اينكه «دانشجويان، افسران و اساتيد، فرماندهان ميدان نبرد نرم هستند» اشاره كرده و مي گويد: «بديهي است مقام معظم رهبري، بخش بسيار مهمي از اين ميدان نبرد نرم را جنگي نوين در فضاي دانشگاه ها مي بينند. دانشگاه ها هستند كه مورد هدف دشمن و اصابت موشكهاي نرم و بمب باران هاي فكري و فرهنگي قرار دارند.»
وي دانشگاه را از مهمترين پايگاه هاي فكري دانسته و خاطرنشان مي كند: «وقتي بناست دشمن به پايگاه فكري ما حمله كند، يكي از مهمترين پايگاه هاي فكري، دانشگاه است كه محل توليد علم است. بهترين اهداف، دانشجوياني هستند كه در حال تحصيل علم هستند. بهترين ابزار هم اساتيدي هستند كه متكفل انتقال و توليد علم هستند. دشمن اينها را مورد هدف قرار مي دهد.»
وي تصريح مي كند: «اگر دانشجو هوشيارانه عمل كرد و در فضاي دانشگاه به نقد فرهنگهاي وارداتي و نقل فرهنگ خودي و باورهاي ديني و توضيح و تفسير آنها پرداخت، اگر دانشگاه تبديل شد به مركز توليد و تفسير منطق وحي و اسلام و دين، آنگاه دانشجو حكم سربازي را دارد كه مهمات را براي جبهه خودي فراهم مي كند.
اگر دانشجو هوشيارانه در مقابل توطئه هاي دشمن ايستاد و اجازه نداد دانشگاه ها محل زد و بندها و بازيهاي سياسي قرار بگيرد، محل توليد علم قرار بگيرد و سعي در حفظ فضاي علمي دانشگاه كرد، براي اينكه بتواند جامعه اسلامي را از ثمره اين توليد علم در ابعاد مختلف بهره مند كند، آنگاه است كه دانشجو در حكم سرباز اين جبهه، دارد نقش خود را ايفا مي كند. همين طور اگر استاد در انتقال علم و افكار و انديشه هاي ديني و اسلامي وظيفه خود را به درستي انجام داد مثل فرماندهي مي ماند كه سربازان و افسران جوانش را در ميدان جنگ چينش و ساماندهي مي كند.»
جهان امروز عالمانه است نه عاقلانه!
حجت الاسلام والمسلمين محمدصادق اميني كارشناس علوم ديني با اشاره به خطبه 7 نهج البلاغه مي گويد: «اميرالمؤمنين عليه السلام در اين خطبه مي فرمايند حق تعالي 421هزار پيغمبر را فرستاد تا عقلها را شخم بزنند. اين سخن اميرالمؤمنين عليه السلام نشان دهنده اهميت عقلانيت جامعه است. جامعه بايد عقلاني باشد. متأسفانه جامعه امروز، عالمانه است نه عاقلانه! اين سخن شهيد مطهري است كه فرمود جامعه امروز ما عالمانه است نه عاقلانه، به همين دليل جايزه صلح نوبل را امسال به كسي دادند كه رئيس جمهور كشوري است كه هر چه جنگ و فساد و فحشاء و منكر و قتل و غارت زير سر آن كشور است.»
وي با اشاره به اهميت ارتقاء قوه تفكر و بصيرت جوانان ادامه مي دهد: «جوان مسلمان، بايد از اين مسائل سر دربياورد، در اين موضوعات حساس باشد، مطالعه و تحقيق كند، تشخيص و تحليل و قدرت تفكرش را ارتقاء دهد. اين درخواست رهبر عزيزمان در شهر چالوس بود كه در آخرين سخنراني شان زير باران رحمت الهي، لب كلام آقا اين بود:انسانهاي حق نما بسيارند. جامعه نياز دارد بصيرتش را ارتقاء دهد. آقا نفرمودند دعا بخوانيد، گريه كنيد، اينها البته خيلي خوب است. اما جامعه بايد بصيرتش را ارتقاء بدهد.»

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14