(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 22 آذر 1388- شماره 19533

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
سوت پايان در ايستگاه آخر (يادداشت روز)
از شما بعيد بود ! (نكته)
كاسه (گفت و شنود)
كيهان و خوانندگان
سخنگوي وزارت خارجه آمريكا: منافقين در انتقال به كشور ثالث آزار و اذيت نخواهند شد !
پيشرفت ايران تنها فايده تحريم است (خبر ويژه)
موسوي بازهم نتوانست دم خروس را پنهان كند! (خبر ويژه)
تشكر گروه هاي ضد انقلاب از سران فتنه به خاطر پاره كردن عكس امام (ره) (خبر ويژه)
گري سيك: رك و صريح بگويم آمريكا قادر به سرنگوني جمهوري اسلامي نيست (خبر ويژه)
افكار عمومي دنيا سبزها را دسيسه آمريكا مي دانند (خبر ويژه)
متكي در منامه : غرب براي تامين سوخت گروكشي مي كند



سوت پايان در ايستگاه آخر (يادداشت روز)

مجموعه اتفاقات روزهاي 16 و 17آذر حاوي پيام هاي بسياري در مورد تغيير مشخصات فضاي سياسي و اجتماعي ايران پس از انتخابات است، پيام هايي كه اگر به درستي درك شود، قاعدتا بايد ذهنيت و رفتار بسياري از بازيگران را دچار تحولات اساسي كند.
تحولات اين دو روز، قبل از هر چيز محصول هفته ها برنامه ريزي داخلي و خارجي پس از 13آبان بوده است. در داخل ايران، رئوس جريان فتنه عميقا به اين نتيجه رسيده بودند كه بايد هر طور شده آبروريزي 13آبان را جبران كنند و الا جنبش سبز براي هميشه خواهد مرد. بويژه براي آن بخش از اين جريان كه تصور مي كند حفظ شكاف ها و اختلاف هاي درون حكومت از هر چيزي مهم تر است، بوجود آوردن يك ناآرامي قابل اعتنا در تهران به دو دليل حياتي بود؛ اول اينكه، اين عده مدت هاست دريافته اند بدون وجود يك فشار مطمئن از پايين امكان چانه زني موثر در بالا وجود ندارد. دليل دوم هم اين است كه جريان فتنه مدت هاست بابت ميرا شدن حضور خياباني بدنه اجتماعي خود نگران است و از روز قدس به اين طرف دائما سعي كرده كاهش سبزهاي خياباني را به روش هاي مختلف توجيه كند و همه چيز را به آينده اي احاله بدهد كه اين جنبش در آن همه رقبا را مقهور خواهد كرد. براي اصلاح طلبان بسيار حياتي بود كه بتوانند با استفاده از جريان دانشجويي به عنوان فعال ترين بخش بدنه اجتماعي خود، در روز 16آذر حادثه اي بزرگ ايجاد كنند تا ثابت شود حرفهاي آنها در مورد زنده و رشد يابنده بودن جريان سبز، صرفا توجيه و دل خوش كنك نبوده است.
طرف خارجي هم براي مشاركت در اين برنامه ريزي- كه عمدتا از روش هاي رسانه اي و امنيتي انجام شد- دلايل خاص خود را داشت. آمريكايي ها اكنون در آستانه يك تصميم گيري دشوار درباره ايران هستند. يك راه پيش پاي آنها اين است كه با پذيرش كامل برنامه هسته اي ايران به عنوان يك برنامه تجاري پيشرفته، نگاه امنيتي خود به آن را كنار بگذارند و با خارج كردن برنامه هسته اي ايران از دستور كار مذاكرات آينده، براي جلب مشاركت ايران در حل گرفتاري هاي منطقه اي خود تلاش كنند. گزينه دوم پيش روي آمريكايي ها اما بر اين مبنا استوار است كه براي متوقف كردن ايران هنوز يك شانس ديگر هست و آن هم اين است كه جريان معترض در ايران كه ديدگاه هايي بسيار نزديك به غرب دارد آنقدر قوت بگيرد كه بتواند نظام را از درون مهار كند. آمريكايي ها عقيده دارند اگر اين شانس به اندازه كافي جدي باشد ارزش دارد كه با اعمال يك دور جديد از تحريم ها آن را تا سرحد امكان تقويت كنند. مدت هاست به نظر مي رسد غربي ها به اجتناب ناپذير بودن راه اول يقين كرده اند و تنها چيزي كه آنها را از نهايي كردن آن بازمي دارد اين است كه نمي توانند در اين باره تصميم بگيرند كه جريان سبز در ايران آنقدر قوي هست كه ارزش سرمايه گذاري داشته باشد يا نه. آمريكايي ها، هم از طريق تبديل كردن رسانه هاي خود به سازمان نرم تدارك آشوب و هم از راه گسيل تروريست به ايران براي پروژه «كشته سازي» (كه به صرفه ترين پروژه سرويس هاي اطلاعاتي غربي در ماه هاي گذشته عليه نظام بوده) سعي كردند از نااميد شدن اين آخرين اميد خود جلوگيري كنند و به خود دلداري بدهندكه راه نپذيرفتن ايران هسته اي هنوز مسدود نيست.
براي اين هر دو دسته، اتفاقات روزهاي 16 و 17آذر بايد سخت غيرمنتظره بوده باشد. براي فهم دقيق آنچه اين نوشته قصد دارد نتيجه بگيرد ابتدا توجه به يك تفكيك نظري مهم لازم است. اين تفكيك بر فهم تفاوت هاي دو مفهوم «سرمايه راي» و «سرمايه آشوب» استوار است. سرمايه راي اصلاح طلبان در تهران (اين بحث محدود به تهران است) همان بود كه روز 22خرداد پاي صندوق راي آمد. سرمايه آشوب آن بخشي از سرمايه راي- به اضافه يك جريان خارج از سبد راي- اصلاح طلبان است كه به دلايل مختلف از «اراده براندازي» گرفته تا «باور به تقلب» آنقدر راديكال شد كه هزينه ايستادن جلوي نظام و نافرماني در خيابان را پذيرفت. تمام برآوردهاي پس از انتخابات نشان مي دهد هم سرمايه راي و هم سرمايه آشوب اصلاح طلبان پس از انتخابات ريزش كرده و اگر از برخي پيچيدگي ها بگذريم اين نكته بديهي است كه شيب سقوط نمودار سرمايه آشوب اصلاح طلبان، از شيب سقوط نمودار سرمايه راي آنها بسيار بيشتر بوده است. همه آنها كه روز 22خرداد در تهران به ميرحسين موسوي و مهدي كروبي راي دادند، بعد از آن روز به عنوان آشوبگر به خيابان نيامدند. در بهترين حالت روز 25 خرداد 88 تعداد آشوبگران مضربي از هزار بود و پس از آن آنقدر سقوط كرد كه در روز 16آذر به مضربي از صد و در مواردي ده رسيد. آشكار شدن ماهيت واقعي موسوي به عنوان موجودي متوهم كه در مورد خط امامي و انقلابي بودن خود دروغ مي گويد، اثبات اين موضوع كه ادعاي تقلب دروغي بيش نبوده است، بالا رفتن هزينه حضور در خيابان، قطعي شدن اين موضوع كه حركت اعتراضي حتي از حيث رسيدن به حداقلي ترين اهداف خود بي نتيجه است و نهايتا از دست رفتن پشتوانه سياسي آشوب درون حكومت با آغاز موج آشتي از جانب سران فتنه، 5 عامل اصلي بوده است كه شتابي خارق العاده به ريزش سرمايه آشوب اصلاح طلبان داده است. تحليل رابطه ميان تغييرات نمودار سرمايه آشوب و سرمايه راي البته محتاج رسيدگي به پيچيدگي هاي بسياري است كه اينجا جاي آن نيست اما اين مقدار را ظاهرا خود سران اصلاح طلب هم قبول دارند كه وقتي سرمايه آشوب از دست رفته است، اصرار به تداوم حركت هاي خياباني كل جريان را بي منطق و فاقد خرد نشان خواهد داد و از اين طريق ممكن است سرمايه رايي هم كه در خانه نشسته است شروع به تجديدنظر در ديدگاههاي خود و ريزش تدريجي كند.
16 آذر احتمالا آخرين ايستگاهي است كه دسته دوم توانست نظر خود را غالب كند. برنامه هماهنگ اصلاح طلبان داخلي و دوستان بيروني شان اين بود كه در اين روز جنبش دانشجويي را تا حداكثر مقدار ممكن درون دانشگاه فعال كنند، خود در بيرون دانشگاه شبكه هاي اجتماعي ديگري را كه در اين سال ها در قالب پروژه «ايجاد اپوزيسيون حرفه اي» ساخته اند فعال كنند و بعد در موقعيتي مناسب اين دو جنبش را به هم پيوند بدهند و يك ناآرامي وسيع در تهران ايجاد كنند. اولين اشكال آنجا بروز كرد كه بر خلاف انتظار سران جريان فتنه جامعه دانشگاهي كشور - استاد و دانشجو - تقريبا هيچ اعتناي جدي به درخواست هاي التماس گونه آنها براي به هم ريختن دانشگاه ها در روز 16 آذر نكرد. در بهترين حالت عدد آشوبگران در هيچ كدام از دانشگاه هاي تهران به بيشتر از 1000 نفر نرسيد و تنها عده اي معدود كه حتي از بدبينانه ترين برآوردهاي اتاق فكر جريان فتنه هم پايين تر بود حاضر شدند نقش آپاچي را در دانشگاه ايفا كنند. عدم همراهي جامعه دانشگاهي با فتنه گران در حالي كه درون دانشگاه ديگر خبري از نيروهاي انتظامي و امنيتي نبود و نمي توانند ادعا كنند ترس مانع از حضور آنها شده، فقط يك معنا مي تواند داشته باشد و آن هم اين است كه پايگاه جريان فتنه در ميان دانشگاهيان - كه خود آن را فعال ترين بخش بدنه اجتماعي خود مي نامند - بسيار ضعيف تر از آن چيزي است كه ادعا مي شود و اين جريان به تدريج كه از 22 خرداد فاصله گرفته ايم به دليل اصرار بر هوچي گري و غيرمنطقي بودن هر چه بيشتر پايگاه خود را در ميان گروه هاي نخبه از دست داده است. نكته مهم تر اما هنوز مانده است. يك تئوري جاافتاده در ادبيات مربوط به پروژه شبكه سازي اجتماعي هست كه مي گويد جنبش دانشجويي زودتر از همه جنبش هاي اجتماعي فعال مي شود و جنبش هاي ديگر فعال نمي شوند مگر اينكه جنبش دانشجويي به آنها بپيوندد. در روز 16 آذر جنبش دانشجويي به آن معنا كه فتنه گران خواهان آن بودند به هيچ وجه فعال نشد بلكه برعكس نوعي خيزش دانشجويي در مسير عكس و در جهت دفاع از ارزش هاي اسلام و انقلاب شكل گرفت. در نتيجه، جنبش دانشجويي كه خود فعال نشد نمي توانست به ديگر جنبش هاي اجتماعي بپيوندد و به آنها انرژي بدهد. فتنه گران در روز 16 آذر همه تلاش خود را در اين راه كردند. در موارد متعدد گزارش هايي وجود داشت كه آشوبگران در چند دانشگاه تهران پشت نرده هاي دانشگاه يا جلوي سردر آن تجمع كرده اند يا حتي در مواردي براي چند دقيقه از دانشگاه خارج شدند به اين اميد كه بيرون دانشگاه هم تجمعي شكل بگيرد و به آنها بپيوندد و نهايتا بتوانند آشوب دانشگاهي را به آشوب شهري تبديل كنند ، اما حتي يك مورد از اين تحركات موفق نشد. علاوه بر اين، مطابق برخي اطلاعات موثق برخي سران فتنه در مكان هايي نزديك دانشگاه هاي تهران و اميركبير مستقر شده و منتظر بودند كه اگر آشوب هاي درون دانشگاه شعله ور شد و تعداد قابل توجهي از دانشگاهيان به آن پيوستند، آن وقت آنها هم از لانه هاي خود خارج شوند و با به راه انداختن تظاهرات خياباني به سمت دانشگاه ها شرايط را براي دست دادن آشوب هاي درون و بيرون دانشگاه مهيا كنند. با وجود همه اين مقدمات در بيرون دانشگاه هيچ اتفاقي نيفتاد. براي اولين بار از 22 خرداد 1388 و با اينكه حجم تبليغات انجام شده توسط همكاران خارجي جريان فتنه براي تحريك مردم تهران به تجمع در روز 16آذر چندين برابر موارد مشابه قبلي بود هيچ تجمعي هرچند كم رونق و كم تعداد بيرون دانشگاه شكل نگرفت و اساسا به همين دليل هم بود كه سران فتنه هيچ كدام به سمت دانشگاه نرفتند. كل ماجراي 16آذر با بي اعتنايي محسوس و معنادار مردم مواجه شد و همه چيز به همان آبروريزي درون دانشگاه محدود ماند. اين چيزي نيست كه كسي بتواند آن را تكذيب كند يا به تبليغات دولتي و حكومتي نسبتش دهد. موضوع آنقدر آشكار و غيرقابل كتمان بود كه حتي حرفه اي ترين رسانه هاي غربي را هم به اشتباه انداخت و آنها به اين دليل كه تصور مي كردند هر عكسي كه پرتعدادتر است لابد مربوط به معترضان است، عكس تجمع دانشجويان بسيجي را با آشوب گران اشتباه گرفتند و بي آنكه حتي لحظه اي فكر كنند در حال اشتباه هستند آن را به انضمام تحليل هايي پر آب و تاب منتشر كردند.
اينجاست كه مي توان نتيجه گرفت. براي نتيجه گيري يك تفكيك نظري ديگر هم البته لازم است. قبلا گفتيم كه براي فهم صحيح وضعيت فعلي بايد ميان سرمايه راي و سرمايه آشوب و نحوه تاثيرگذاري متقابل آنها بر هم تفكيك كرد. اكنون لازم است توجه كنيم كه سرمايه اجتماعي (راي يا آشوب) را به دو شكل مي توان مشاهده كرد: «خودانگيخته» يا «سازمان يافته» و ميان اين دو تفاوت مهمي وجود دارد. سرمايه اجتماعي خودانگيخته محصول مشاركت آگاهانه، خودجوش و بدون هدايت بيروني مردم در حمايت از يك گروه سياسي است در حالي كه سرمايه اجتماعي سازمان يافته، اساسا محصول برنامه ريزي، آموزش و هدايت مستمر يك هسته بيروني است. حوادث روزهاي 16 و 17 آذر(كه در 18آذر با وجود آنكه اين روز هم جزئي از برنامه بود، كاملا از بين رفت) به ما كمك مي كند به روشي ماتريسي دريابيم كه اصلاح طلبان در 5 ماه گذشته چه بلايي سر سرمايه اجتماعي خود آورده اند. سرمايه راي خودانگيخته اصلاح طلبان به دليل اشتباهات پي در پي آنها در ماه هاي گذشته اكنون در يك وضعيت كاملا بحراني است. سرمايه راي سازمان يافته آنها هم، اكنون وجود خارجي ندارد، هيچ وقت هم نداشته است. روزهاي 16 و 17 آذر نشان داد سرمايه آشوب خودانگيخته اصلاح طلبان به صفر رسيده چرا كه هيچ بخشي از مردم تهران به معدود آشوبگراني كه به حمايت آنها دل بسته بودند حتي نگاه هم نكرد. تنها چيزي كه اكنون براي اصلاح طلبان باقي مانده يك سرمايه آشوب سازمان يافته است كه اختيار آن را عمدتا گروه هاي تروريست مرتبط با سرويس هاي اطلاعاتي دشمن به همراه عده اي انگشت شمار در داخل به دست گرفته اند آن هم جز نمايش هاي مضحك و به وجود آوردن آبروريزي هاي پي در پي براي فتنه گران - كه بي ترديد در كاهش سرمايه راي آنها بسيار موثر است - هنر ديگري ندارد. اين بدترين خبر ممكن براي همه كساني است كه به جريان فتنه اميد بسته بودند. 16 آذر همانطور كه سران فتنه قبلا خود هم تاكيد كرده بودند به واقع ايستگاه آخر بود، ايستگاهي كه نشان داد مردم از فتنه گران بريده و آنها را به حال خود رها كرده اند و ته سبد جريان فتنه گر جز مشتي اراذل باقي نمانده است. آقاي موسوي و حاميانش طي ماه هاي آينده بايد خيلي چيزها را توضيح بدهند. اما در ميان همه آن سوال هاي مقدر، پاسخ يكي از آنها حتما شنيدي است: چگونه ظرف كمتر از 6 ماه بلايي چنين سهمگين سر سرمايه اجتماعي خود آوردند؟!
مهدي محمدي

 



از شما بعيد بود ! (نكته)

سران فتنه كه باور نمي كردند پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) از سوي اراذل و اوباش در استخدام خود تا اين اندازه مردم را به خشم آورده و مجازات بي درنگ آنها را خواستار شوند با دستپاچگي چند نفر را به سراغ آيت الله موسوي اردبيلي و شيخ يوسف صانعي فرستاده و تلاش كرده اند ضمن تظاهر به پيروي از امام(ره) پاره كردن عكس آن بزرگوار را تا آنجا كه امكان دارد انكار كرده و چنانچه اين انكار ناممكن بود در وابستگي اراذل اهانت كننده به جريان سبز اموي ابراز ترديد كنند!
از شيخ يوسف صانعي كه انتظاري نيست!! اما حضرت آيت الله موسوي اردبيلي از شخصيت هاي برجسته انقلاب هستند و با توجه به مراتب علمي ايشان و ارادتي كه به حضرت امام(ره) داشته و دارند نمي توان باور كرد آنچه به نقل از اين مرجع ديني در رسانه هاي وابسته به سران فتنه آمده است، صحت داشته باشد، مخصوصاً آن كه رسانه هاي ياد شده در تحريف سخن بزرگان- چه با تغيير كلام و چه حذف بخش هايي از آن- يد طولايي دارند ولي ، از آنجا كه اين سخنان به حضرت آيت الله موسوي اردبيلي نسبت داده شده و در رسانه ها آمده است، با عرض پوزش از محضر اين عالم برجسته ديني، اشاره به نكاتي درباره اظهارات ايشان كه بيشتر به سؤال -از محضر بزرگان شبيه است- ضروري به نظر مي رسد؛
1- آيت الله موسوي اردبيلي فرموده اند «مي گويند چرا درباره مسائل داخلي سكوت كرده ايد؟ حال آن كه در مسائل داخلي هم حرف زديم، اما صدايمان به جايي نرسيد». در اين باره جاي پرسش است كه مگر سران فتنه و ابواب جمعي آنان- از جمله چند نفري كه در جلسه ياد شده خدمت ايشان رسيده بودند- طي چندماه اخير، به گونه اي آشكار و بي پرده با آموزه هاي اسلامي و انقلابي امام راحل(ره) مقابله نكرده اند؟ آيا شعار هواداران اين جريان به نفع اسرائيل در روز قدس و به نفع آمريكا در روز 13 آبان، ائتلاف با نهضت آزادي كه حضرت امام(ره) آن را غيرقانوني و آمريكايي مي دانستند، فالوده خوردن با منتظري كه مطرود امام راحل(ره) بود ائتلاف اعلام شده و انكار نشده با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها و ده ها نمونه ديگر از اين دست و نهايتاً پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) جزو مسائل داخلي نظام نبود؟ اگر بود- كه بود و هست- چرا اظهارنظري در توبيخ و محكوم كردن اين اقدامات زشت و پلشت از حضرت آيت الله شنيده نشد؟ آيا انتظار نبود جنابعالي به سران فتنه نهيب بزنيد كه اگر با اسرائيل و آمريكا همراه نيستيد چرا هوادارانتان را به خاطر حمايت از آمريكا و اسرائيل محكوم نمي كنيد؟ و مخصوصاً آن كه اعلام موضع در اين موارد از جمله رسالت خطير علماي اعلام و مراجع ديني است و به عنوان يك پرسش- صرفا جهت آگاهي و اطلاع- آيا حضرتعالي در اين زمينه ها موضعي اتخاذ فرموده و اعتراضي داشته ايد كه به فرموده خودتان «صدايتان به جايي نرسيده است»؟ نگارنده به اقتضاي حرفه خويش در جريان اخبار و رويدادهاي كشور قرار دارد ولي متاسفانه تاكنون اظهارنظري در نفي اين موارد از حضرتعالي به ياد ندارد و صد البته كمترين ترديدي درباره ارادت آن بزرگوار به اسلام و انقلاب و حضرت امام(ره) نيز در دورترين افق ذهن نگارنده نيست.
2- حضرت آيت الله موسوي اردبيلي فرموده اند «اگر شعار نه غزه نه لبنان، جانم فداي ايران، سرداده مي شود، دانشجويان و مردم با غزه مخالف نيستند، بلكه با من مخالف هستند كه از آن- يعني غزه- طرفداري مي كنم و در واقع مي خواهند حربه را از طرف مقابل بگيرند»!
در اين باره با عرض پوزش بايد گفت؛
الف: اطلاعات رسيده به حضرت آيت الله غلط و مغشوش است چرا كه شعار ضد انقلابي مورد اشاره را مردم و دانشجويان سر نداده اند، بلكه اين شعار توسط مشتي اندك از عوامل شناخته شده ضد انقلاب نظير منافقين و سلطنت طلب ها و مرفهين بي درد يعني هواداران سبز اموي در روز قدس سر داده شد و مردم و دانشجويان همان جمعيت ميليوني پيرو امام(ره) و رهبري بودند كه با شعارهاي ضد آمريكايي و ضد اسرائيلي خود در آن روز تحليل هاي آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي داخلي آنها را- به قول حضرت امام(ره)- زير پاي خويش لگدمال كردند. بنابراين انتساب اين شعار به مردم و دانشجويان، اهانت به ملت بزرگ ايران و دانشجويان فدايي امام و رهبري است. آيا حضرت آيت الله خداي نخواسته توده هاي مردم و دانشجويان ايراني را طرفدار اسرائيل مي دانند؟! نستجير بالله... به يقين ساحت حضرت آيت الله از اين جفاي بزرگ دور است.
ب: استدلال آيت الله موسوي اردبيلي كه فرموده اند چون افرادي با حاميان غزه مخالفند و از مخالفان اسرائيل ناراضي هستند، براي مقابله با آنان به نفع اسرائيل و عليه غزه شعار داده اند!! با عرض پوزش، دور از انتظار بوده و اين اظهارنظر از شخصي مانند ايشان بسيار بعيد به نظر مي رسد. آيا حضرت آيت الله معتقدند مخالفت سران فتنه و هواداران آنها با كساني كه عليه اسرائيل شعار مي دهند مي تواند دليل قانع كننده اي براي حمايت آنان از اسرائيل باشد؟! مخصوصاً در روز قدس كه ابتكار امام راحل(ره) است و هويت ضد اسرائيلي دارد؟! با اين حساب اگر شخصي به هر علت با مومنان و خداپرستان مخالف بود، مطابق استدلال آيت الله موسوي اردبيلي، حق دارد- العياذ بالله- به خدا و پيامبر(ص) اهانت كند؟! حضرت آيت الله! لطفاً براي بنده عوامي مانند نگارنده توضيح بفرمائيد كه اين چه استدلالي است؟ آنهم از سوي يك مرجع تقليد و عالم ديني؟!
3- درباره اظهارات آيت الله موسوي اردبيلي اگرچه پرسش هاي ديگري نيز هست كه توضيح ايشان را مي طلبد ولي به همين اندازه بسنده مي شود و تنها به يك انتظار اشاره مي كنيم و آن، اين كه، كاش حضرت آيت الله از كسي كه به نمايندگي از سران فتنه نزد ايشان آمده بود مي پرسيدند؛ مگر نامه حضرت امام(ره) درباره عدم صلاحيت نهضت آزادي و آمريكايي بودن اين گروه خطاب به همين آقا نبود؟ اگر بود- كه بود- ائتلاف آنان با نهضت آزادي چگونه قابل توجيه است؟ و آيا مگر حضرت امام(ره) نفرموده بودند كه هرگاه بيگانگان و دشمنان اسلام از شما حمايت كردند نسبت به كار خود ترديد كرده و آن را رها كنيد؟ بنابراين، چرا آقايان در مقابل حمايت مشترك آمريكا، اسرائيل، منافقين، سلطنت طلب ها، بهائيان و... كمترين واكنشي از خود نشان نداده و هنوز هم نمي دهند. اين آقا به حضرتعالي گفته است رژيم صهيونيستي از مسائل بعد از انتخابات بيشترين بهره را برده است. اين سخن مصداق واقعي همان كلمه حقي است كه از آن اراده باطل شده است، و بايد از او مي پرسيديد، چه كساني به دستور صريح جرج سوروس، جين شارپ و توصيه قبلي و اعلام شده آمريكا و اسرائيل، ادعاي تقلب در انتخابات را پيش كشيدند و به جاي تن دادن به قانون براي بررسي ماجرا، دست به آشوب و بلوا زدند. كاش مي پرسيديد نظرش درباره اين اظهارنظر نتانياهو چيست كه چند روز قبل در كابينه اسرائيل از سران فتنه با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل» ياد كرده بود؟! و بالاخره، كاش حضرت آيت الله موسوي اردبيلي مراقب برخي از رفت و آمدها به بيت شريف خود باشند و تنها به سوابق افراد بسنده نفرمايند چرا كه به قول امام راحل(ره) ميزان حال فعلي افراد است و حال فعلي افراد به آساني از مواضع و عملكرد آنها قابل تشخيص است.
حسين شريعتمداري

 



كاسه (گفت و شنود)

گفت: سران فتنه بعد از اهانت به حضرت امام(ره) و مشاهده خشم و نفرت مردم، براي فرار از اين رسوايي بزرگ به دست و پا افتاده اند.
گفتم: در احاديث آمده است كه گاه خداوند دينش را به وسيله افراد فاسد تأييد مي كند، مانند داريوش همايون كه عليه حضرت امام(ره) مقاله نوشت و خيزش و خشم مردم بر ضد رژيم شاه را درپي داشت.
گفت: روزنامه هاي وابسته به آنها با برخي از سران فتنه مصاحبه كرده اند تا وابستگي پاره كنندگان عكس امام(ره) با سران فتنه را انكار كنند.
گفتم: مگر حمايت سران فتنه از اسرائيل و آمريكا و ائتلاف با منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و نهضت آزادي و فالوده خوردن با طرد شدگان امام، ترجمه ديگري از پاره كردن عكس امام نيست؟! جرم سران فتنه كه آموزه هاي امام را پاره كرده اند از هوادارانشان كه عكس آن بزرگوار را پاره كرده اند به مراتب بيشتر است.
گفت: سران فتنه بعد از اين كه نتوانستند وابستگي پاره كنندگان عكس امام به خود را انكار كنند، اصل ماجرا را انكار كردند!
گفتم: فيلم مستند آن موجود است و اگر معتقدند چنين اتفاقي نيفتاده است پس چرا به صدا و سيما اعتراض مي كنند كه چرا اين فيلم را پخش كرده است؟
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: شخصي به همسايه خود گفت؛ آن كاسه اي كه قرض گرفته بودي را پس بده، همسايه جواب داد؛ اولاً كه كاسه اي قرض نگرفته بودم! ثانياً آن را پس داده ام و ثالثاً؛ كاسه ات از دستم افتاد و شكست!!

 



كيهان و خوانندگان

¤ روز 16 آذر نشان داد كه بسيجيان و دانشجويان متعهد و انقلابي هم مثل نسل هاي قبلي در حفاظت از انقلاب در صحنه حاضر هستند. اين جوانان بايد هوشيار باشند كه دشمنان در حال تلاشند كه از هر راهي به انقلاب ضربه بزنند.
حسيني از رفسنجان
¤ شعارهايي كه برخي از دانشجونماها در مراسم 16آذر دادند، تنها باعث بي آبرويي آن ها شد. برعكس، دانشجويان بسيجي بار ديگر نشان دادند كه در هر شرايطي همراه ملت هستند.
مهدي وديعي از اصفهان
¤ از مسئولان تقاضا مي شود كه نسبت به شعار هاي اغتشاشگران عليه بسيج حساس باشند. مگر بسيج غير از اسلام و مسلمانان است؟ مگر بسيج غير از خانواده شهداست؟ پس چرا برخورد قاطع با آن ها نمي شود؟
يك خانواده ايثارگر
¤ چرا بايد كار سران فتنه به جايي برسد كه موجب هتك حرمت كسي شوند كه باعث بيداري جهان اسلام شده و اسم مبارك وي پشت استكبار جهاني و تمامي زورمندان و قلدران جهان را به لرزه درآورده است. اين در حالي است كه دائم از پيروي خط امام(ره) دم مي زنند و گذشته خود را به رخ مي كشند. اگر صداقتي در گفته ايشان وجود داشت، بايد از غصه انحراف از خط امام و هتك حرمت حضرت روح الله(ره) جان مي دادند.
مهدي سرابي
¤ سران فتنه سبز اخيراً ويروسي را در اينترنت جاري ساخته اند كه بلافاصله با ورود به سايت هاي آن ها، به صورت چند شعار و عكس هايي از ميرحسين موسوي ظاهر مي شود و كامپيوتر را دچار مشكل مي كند. خواستم به آن ها بگويم كه ويروس بودنشان را مدت هاست كه مطلع شده ايم.
طهمورثي از همدان
¤ رؤساي قوه قضائيه و دادستاني فقط به فتنه گران هشدار مي دهند، اما هيچ اقدامي در برخورد با آن ها نمي كنند. اگر به همين منوال پيش برود، خود مردم پا به ميدان خواهند گذاشت.
گنجي- جانباز و خانواده شهيد
¤ آنچه به عنوان جنبش سبز معروف شده، در حقيقت جنبش اشراف زادگان است و بهترين راه مقابله با آن انتشار طنز و كاريكاتور و افشاگري درباره آن مي باشد. از رسانه هاي متعهد كشور، از جمله روزنامه كيهان تقاضا مي شود كه نسبت به اين مهم توجه شود.
علي نژاد
¤ جمعي از فرهنگيان استان زنجان هستيم كه با گذشت سه ماه از بازنشستگي هيچ حقوق و پاداشي دريافت نكرده ايم. لطفاً رسيدگي شود.
محمد حسيني از زنجان
¤ مصاحبه مربوط به اسقاط كردن خودروهاي فرسوده كه در صفحه 6 تاريخ 18 آذر ماه در كيهان چاپ شده است، برخلاف مفاد مصوب هيئت وزيران است كه حدود دو هفته قبل به وسيله سردار رويانيان در اختيار مطبوعات قرار گرفت و طي آن جدول زماني 25 تا 40ساله براي خروج خودروهاي فرسوده تا پايان سال 1390اعلام گرديده است. از مرجع مسئول تقاضاي رسيدگي به اين تناقض و اعلام نظر درست مي شود.
علي آبادي
¤ يكي از سنت هاي بسيار خوب در بين مردم، وجود صندوق قرض الحسنه است. از مسئولان تقاضا مي شود كه اين سنت حسنه را احيا و تقويت نمايند. متأسفانه شركت هاي هرمي جايگزين قرض الحسنه شده است.
كاشاني از تهران
¤ از مسئولان شهرداري تقاضا مي شود كه نسبت به پروژه مسكن سازي كه از سال قبل ثبت نام در آن را آغاز كرده بودند توضيح داده شود كه در چه مرحله اي است و كي به پايان مي رسد؟
دادخواه
¤ در شرايط فعلي تاثير نمرات تحصيل در كنكور درست نيست زيرا سطح دبيرستان ها و مدرسان آن ها در مناطق مرفه نشين، با ساير مناطق قابل مقايسه نيست و به همين دليل نمرات آن ها بالاتر از ساير دانش آموزان دبيرستان هاي كشور است.
حاج علي
¤ از شركت مخابرات تقاضا مي شود كه نسبت به رفع اشكالات شبكه در شهرستان رشت اقدام شود. زيرا مدتي است كه در اين شهرستان، شبكه دچار مشكل شده است.
شيرين از رشت
¤ در مسير تهرانپارس- شهيد كلاهدوز هيچ اتوبوسي وجود ندارد. از شركت واحد تقاضاي رسيدگي مي شود.
رضايي
¤ در منطقه خيابان عدالت مهرشهر كرج يك مغازه به ظاهر پرنده فروشي وجود دارد كه از خرگوش گرفته تا كلاغ و مرغابي و قناري مي فروشد و بهداشت محله را زيرسوال برده است. نمي دانم چرا مركز بهداشت كرج كه مسئول بهداشت شهروندان است جلوي فعاليت غيربهداشتي اين مغازه ها را نمي گيرد.
سعيد مقدم-كرج

 



سخنگوي وزارت خارجه آمريكا: منافقين در انتقال به كشور ثالث آزار و اذيت نخواهند شد !

سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا از قول مساعد دولت عراق مبني بر عدم بدرفتاري با منافقين در انتقال آن ها به كشور ديگر خبر داد.
به گزارش خبرگزاري رويترز «ايان كلي» سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا در اظهارنظر مداخله جويانه تاكيد كرد: دولت عراق وعده داده است اعضاي گروهك تروريستي منافقين را به طور اجباري به كشوري كه ممكن است با آن ها بدرفتاري شود، منتقل نكند.
بنابراين گزارش، نخست وزير عراق تاكيد كرده است كه اعضاي گروهك منافقين در اردوگاه اشرف از عراق اخراج خواهند شد.
«نوري المالكي» همچنين گفت: اعضاي اين گروه تروريستي پيش از اخراج كامل از عراق به مكاني دور در جنوب اين كشور منتقل مي شوند.
دولت عراق ازمدت ها پيش قصد دارد ساكنان اردوگاه اشرف را اخراج كند.
به گفته مالكي اعضاي گروهك منافقين به استان دورافتاده «المثني» در جنوب عراق فرستاده خواهند شد.
اردوگاه اشرف در استان «دياله» در شمال شرقي بغداد قرار دارد و سه هزار و 500 تن از اعضاي گروهك منافقين و خانواده هاي آنها در اين اردوگاه ساكن هستند.
گروهك تروريستي منافقين در سال 1965 ميلادي تاسيس شد و در سال 1981 ميلادي فعاليت هاي خود را در قالب نظامي دنبال كرد.
علاوه بر ايران، آمريكا نيز گروهك تروريستي منافقين رادر فهرست سازمانهاي تروريستي قرار داده و عراق نيز از اين گروهك به دليل ترور مقام هاي بلندپايه سياسي انتقاد كرده است.

 



پيشرفت ايران تنها فايده تحريم است (خبر ويژه)

شبكه تلويزيوني تندرو فاكس نيوز ديروز به ناچار اذعان كرد تحريم ايران غير از اينكه به افزايش تعدادماشين هاي سانتريفيوژ ايران منجر شود هيچ فايده ديگري ندارد.
جيمز روزن خبرنگار اين شبكه در واشينگتن در گزارشي با اشاره به اظهارات ديروز رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا كه گفته بود دورنماي تحريم ها عليه ايران آشكار شده تاكيد كرد: «وزير دفاع آمريكا بار ديگر تهديد كرد شوراي امنيت تحريم هاي بيشتري در سال آينده ميلادي عليه ايران وضع مي كند. ما پيشتر نيز شاهد چنين سناريوهايي بوديم و همه اين سناريوها نيز يكسان تمام شده اند. يعني اينكه ايران سانتريفيوژهاي بيشتري را نصب كرده است تا غني سازي كند.»
برخي ديگر از منابع غربي گفته اند آمريكا با درك اين موضوع كه ايران را نمي توان با تحريم متوقف كرد، به شدت در مورد ادامه لفاظي ها درمورد تحريم ايران مردد هستند.

 



موسوي بازهم نتوانست دم خروس را پنهان كند! (خبر ويژه)

ميرحسين موسوي بدون اشاره به اينكه پاره كنندگان تصوير حضرت امام(ره) در 16 آذر حاميان او بوده و به دعوت او اين تجمع غيرقانوني را برگزار كرده اند، كوشيد اين اقدام اراذل و اوباش حامي خود را توجيه كند!
موسوي كه طي چند ماه گذشته به خاطر كينه ورزي بي پرده با آموزه هاي حضرت امام(ره) بارها مورد حمايت صريح آمريكا و انگليس قرار گرفته و با گروه هاي داخلي مطرود امام نيز دائماً نشست و برخاست دارد در مصاحبه اي كه روزنامه جمهوري اسلامي تدارك آن را ديده است گفت: «اطلاعات دقيقي درباره اينكه اصولاً چنين كاري صورت گرفته باشد ندارم. درباره عاملان اين اقدام ساختارشكنانه نيز اطلاعات روشني نداريم ولي به هر حال اگر چنين كاري صورت گرفته باشد اين يك اقدام مشكوك است». موسوي سپس به جاي عذرخواهي از اين اهانت بزرگ كه توسط حاميان او صورت گرفته به صدا و سيما حمله كرد و گفت: «پخش آن صحنه ضدانقلابي از سيماي جمهوري اسلامي اقدام نادرستي بود.»
موسوي در اين باره توضيحي نداده است كه اگر پخش تصوير اهانت حاميان او به امام از صدا و سيما غيرقابل قبول است، پس درباره فتنه گري هاي چند ماهه و پادويي او براي سرويس هاي اطلاعاتي دشمن در داخل ايران چه بايد گفت؟
موسوي سپس در جملاتي كه استيصال از سر و روي آن مي بارد اضافه مي كند: «كساني كه به اينجانب محبتي دارند هرگز كوچكترين اهانت به حضرت امام خميني را جايز نمي دانند و حفظ حرمت امام را واجب مي دانند. اطمينان دارم كه دانشجويان هرگز دست به چنين ساختارشكني ها نمي زنند زيرا همه مي دانيم كه دانشجويان به امام عشق مي ورزند و حاضرند براي آرمان هاي امام جان فشاني كنند.» آنچه موسوي در اين سخنان خود از آن غفلت كرده يا خود را به تجاهل زده اين است كه كساني كه به امام ارادت دارند ديگر مدت هاست محبتي به امثال موسوي ندارند و براي موسوي همان منافقين و ضد انقلاب و آمريكا و اسرائيل باقي مانده است.
برخي ناظران عقيده دارند اين اظهارات از جانب موسوي بيش از آنكه موضعي عليه ماجراي نفرت انگيز اهانت به امام باشد تلاشي است براي گريز از عواقب اين حرمت شكني بزرگ كه مردم انتظار دارند هرچه زودتر با برخوردي قاطع از جانب قوه قضائيه آشكار شود.

 



تشكر گروه هاي ضد انقلاب از سران فتنه به خاطر پاره كردن عكس امام (ره) (خبر ويژه)

يك گروهك تروريستي از اوباشگري بقاياي ضدانقلاب در روز 16آذر استقبال كرد.
سايت گويا نيوز (سيانيوز) كه يكي از سازمان دهندگان ناكام آشوبگري طي 6 ماهه گذشته و به ويژه روزهاي 16 تا 18آذر بود، با انتشار بيانيه گروهك كومله، از قول اين گروهك نوشت: «اتفاقات روزهاي 16و 17آذر نمايش رشد و توان دموكراسي خواهي عليه ديكتاتوري ديني بود. شعارهاي مطرح شده در اين نمايشات اعتراضي بيانگر عبور جنبش از حلقه اصلاح طلبي اسلامي و قانون اساسي و سر آغاز رشد سكولاريسم بود. ما در طول اين 3 دهه خود را متحد جنبش هاي دموكراتيك دانسته و اكنون نيز براي تقويت پيوند با اين جنبش ضروري است كه همه تلاش خود را به كار بنديم».
دو گروهك كومله و دموكرات به واسطه مزدوري مستقيم رژيم صدام و سازمان هاي جاسوسي آمريكا و اسرائيل، نقش ويژه اي در قتل عام مردم بيگناه كردستان و ساير جوانان برومند كشور كه براي دفاع از مرزها به منطقه عزيمت كرده بودند، ايفا كردند و در اين راه حتي به شهروندان غيرنظامي نيز رحم نكردند. اين دو گروهك كه طيفي از آنها در شمال عراق مستقر هستند در اغتشاشات حول و حوش انتخابات نيز از طريق قاچاق تروريست، تامين بمب و مواد انفجاري و اسلحه به مزدوري سازمان هاي جاسوسي بيگانه مبادرت كردند.گروهك هاي چپ نمايي كه مدت هاست در استخدام آمريكا و انگليس قرار گرفته اند، براي يارگيري سرويس هاي جاسوسي در دانشگاه، و استخدام ميليشيا به عنوان واسطه عمل مي كنند و البته چپ هاي كذايي ترجيح مي دهند تابلوهاي بدنامي چون كومله و دموكرات را بلند نكرده و از عناويني نظير «چپ هاي برابري خواه»، «سوسياليست هاي عدالت خواه و...» استفاده كنند.
.

 



گري سيك: رك و صريح بگويم آمريكا قادر به سرنگوني جمهوري اسلامي نيست (خبر ويژه)

عضو اسبق شوراي امنيت ملي آمريكا با بي خاصيت و ضدكاركردي توصيف كردن تحريم هاي ضدايراني گفت: اين تحريم ها صرفاً مصرف داخلي براي آمريكا دارد و سمبوليك است.
گري سيك مي گويد: قدرت ايران در 10 سال گذشته به طور فزايند ه اي افزايش يافته است. برخي مي گويند كه ايران به قدرتي تبديل شده است كه براي خاورميانه خطرناك است. حالا بايد چرايي آن را جويا شد. ما در سال 2001 طالبان را مورد حمله قرار داديم و بعد از آن هم به صدام حسين، كه دشمن غرب بود، حمله كرديم. در پايان اين بازي ايرانيان قوي تر از پيش شدند، چون دشمنان طبيعي شان نابود شده بودند. ايرانيان خوشحال بودند. من فكر مي كنم حالا كه ايران يكي از مشكلات ما در خاورميانه است، بايد حداقل به گذشته برگرديم و اعتراف كنيم كه خود ما بسياري از اين مشكلات را ايجاد كرديم. در سال 1995 وقتي بيل كلينتون پايه اوليه تحريم اقتصادي ايران را گذاشت و اين پايه پس از او دوام پيدا كرد، ايران حتي يك سانتريفيوژ نداشت. امروز تقريباً پس از 15 سال و با وجود افزايش تحريم ها، ايران 9 هزار سانتريفيوژ نصب كرده است. خب، آمريكا امكان زيادي در مقابل ايران ندارد. اما تحريم ها براي يك سياست مدار آمريكايي حربه خوبي هستند تا بتواند با توسل به آن ها كاري انجام دهد. سياست مدار مي گويد ما داريم كاري عليه ايران انجام مي دهيم و به مردم هم بگويند ما در مقابل ايران سخت گيري هاي لازم را انجام مي دهيم. ولي كسي راجع به تأثيرگذاري آن نمي پرسد. اين بيشتر سمبوليك است. آمريكا واقعاً نمي خواهد كه ايران تبديل به نيروي هسته اي شود. حالا چگونه بايد عمل كرد؟ تحريم ها فايده اي نداشته است.
گري سيك در گفت وگو با راديو زمانه اضافه كرد: ما حكومت ايران را دوست نداريم و مي خواهيم آن را عوض كنيم اما واقعاً امكان اين سرنگوني را نداريم. قبلاً تلاش هايي شد اما به ثمر نرسيد. روراست بگويم. ما قادر به چنين كاري نيستيم. ايران داراي سيستم امنيتي استواري است.
فريده ذهي مشاور بانك جهاني و گروه بحران بين المللي هم به راديو زمانه گفت: كساني كه در كنگره آمريكا لوايح تحريم ايران از جمله بنزين را پيش مي برند خودشان مي دانند كه اين تحريم ها، براي فشار به دولت ايران موفق نيست و تغييري در رفتار دولت ايران ايجاد نخواهد كرد. همچنين شرايط جغرافيايي و مرزهاي ايران اجازه اعمال اين گونه تحريم ها را نمي دهد. اما آنها در آمريكا مي خواهند بگويند كه دارند عليه ايران كاري انجام مي دهند و هنوز فعال هستند

 



افكار عمومي دنيا سبزها را دسيسه آمريكا مي دانند (خبر ويژه)

رسانه وابسته به عناصر فراري گروهك فدائيان خلق كه از فتنه سبز حمايت مي كند، اذعان كرد ملت هاي مستقل دنيا به اين حركت به عنوان خدمتگزار آمريكا نگاه مي كنند و فقط برخي كشورهاي عربي حامي آن هستند.
«اخبار روز» در اين باره مي نويسد: آنچه در سفر اخير احمدي نژاد به برزيل و آمريكاي جنوبي برخلاف ميل انعكاس دهندگان اعتراض ها مشهود بود، ماهيت اعتراض ها بود. اين اعتراض ها رابطه اي با وضعيت داخلي ايران نداشت و معترضان از سوي دو گروه عمده همجنس گرايان و يهوديان سازمان دهي شده بودند در مقابل افكار عمومي در برزيل قطعا با توجه به سرمايه گذاري عمده جمهوري اسلامي در آمريكاي جنوبي از يكسو و سويه ضد آمريكايي احمدي نژاد از سوي ديگر از حضور و ابراز وجود احمدي نژاد استقبال مي كنند وضعيت در ساير كشورهاي آمريكاي جنوبي نظير بوليوي، اكوادور و ونزوئلا نيز كم و بيش مشابه برزيل است.
افكار عمومي در كشورهاي اسلامي و به طور كلي ميان مسلمانان در سال هاي اخير و علي رغم حوادث و تحولات داخلي ماه هاي اخير ايران، حامي احمدي نژاد بوده است. مردم كشورهايي چون پاكستان، بنگلادش، مصر و... برخلاف تصور رايج كه اخبار حاكي از اين حمايت ها را تبليغات داخلي رسانه هاي وابسته به دولت مي شمرند، احمدي نژاد را سمبل مقاومت در برابر آمريكا مي دانند، او را دوست دارند و در عرصه بين المللي از او حمايت مي كنند.
سايت گروهكي وابسته به چپ هاي آمريكايي همچنين تاكيد مي كند: با توجه به اين واقعيت بايد پرسيد جنبش سبز چه قدر در جذب افكار عمومي موفق بوده است؟ هدف تبليغات سبز بيشتر معطوف به جذب مخاطب غربي بوده است كه نشانه توفيق آن در اتخاذ مواضع بسياري از دولتمردان اروپايي و آمريكايي و كانادايي ، بازتاب گسترده در رسانه هاي انگليس، كسب جوايز متعدد از سوي فعالان جنبش در اروپا بوده است. اما آنچه حائز اهميت است تحليل افكار عمومي دنيا مخصوصا آن بخش كه احمدي نژاد را سمبل مبارزه با آمريكا مي دانند، از ماهيت جنبش سبز است. آنها جنبش سبز را دسيسه اي آمريكايي براي تضعيف يكي از دشمنان سرسخت آمريكا و نماينده طبقات مرفه تلقي مي كنند.
منظور از جلب افكار عمومي، انتخاب به عنوان شخصيت سال مجله تايم يا انتخاب زهرا رهنورد به عنوان يكي از متفكرين سال]مجله آمريكايي قاوين پاليسي[ نيست. بايد پيش فرض افكار عمومي به ويژه در كشورهاي جنوب نسبت به جمهوري اسلامي را منقلب كنيم.

 



متكي در منامه : غرب براي تامين سوخت گروكشي مي كند

وزير امورخارجه كشورمان در واكنش به جوسازي هاي غرب مبني بر پاسخ ندادن ايران به پيشنهادات تامين سوخت راكتور تهران اعلام كرد كه ايران پاسخ خود را داده و حاضريم اورانيوم را در كيش مبادله كنيم.
منوچهر متكي وزير امورخارجه جمهوري اسلامي ايران كه براي شركت در ششمين اجلاس امنيتي منطقه، موسوم به نشست منامه به بحرين سفر كرده است، بعد از سخنراني در مراسم افتتاحيه اين اجلاس به سوالات حاضران پاسخ گفت.
وي در پاسخ به يكي از حضار كه مدعي شد موضوع هسته اي ايران به سمت بحران مي رود و در اين شرايط ايران به دنبال گسترش سايت هاي هسته اي است و هنوز به پيشنهادات 1+5 جواب نداده است، تصريح كرد: موضوع هسته اي ايران صورت روشني دارد و در سال 1957 قرارداد همكاري ايران و آمريكا در رابطه با راكتور تهران امضا و اين راكتور راه اندازي شد و متعاقبا ايران با آلمان و فرانسه راه اندازي نيروگاه بوشهر را آغاز كرد. چگونه است آنها آن موقع فعاليت هسته اي را حق ايران مي دانستند و الان نمي دانند؟
رئيس دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران با اشاره به اعتمادسازي هاي ايران در گذشته خاطرنشان كرد: ما چند سال اعتمادسازي كرديم و در اين رابطه حتي 2 سال ونيم كل فعاليت هاي خود را تعليق كرديم در حاليكه آنان اول مي گفتند مي خواهيم شما سلاح هسته اي نداشته باشيد اما بعد مشخص شد نمي خواهند ما غني سازي داشته باشيم.
متكي در خصوص مذاكرات اخير پيرامون راكتور تهران تصريح كرد: سوخت راكتور تهران را ابتدا آمريكا به ما داد و بعد ما اين سوخت را از طريق آرژانتين تامين كرديم. اخيرا نيز ابتدا به ما گفتند سوخت 53. درصد بدهيد تا سوخت 20 درصد بگيريد ما كه مي دانستيم پشت صحنه اين پيشنهادات چيست اما براي برون رفت از بحراني كه خود آنها ايجاد كرده بودند پاسخ خود را داديم و گفتيم با كليات پيشنهاد موافقيم اما يكدفعه ديديم در رسانه هاي غربي اعلام شد هزار و 200 كيلو اورانيوم از ايران خارج مي شود تا ايران از توليد بمب اتم فاصله بگيرد، آيا اين است پاسخ اعتمادسازي ايران؟ ما كه مي خواستيم به شما كمك كنيم.
وزيرخارجه كشورمان در ادامه سخنان خود در نشست پرسش و پاسخ منامه، اضافه كرد: راكتور تهران براي دارو است نه سلاح، چرا در رابطه با اين موضوع انساني گروكشي مي كنند و اين اقدام چه معني مي تواند داشته باشد؟
وي با بيان اينكه در رابطه با پيشنهاد غرب يا بايد كل آن را رد مي كرديم يا راه ميانه اي مي رفتيم، افزود: ما راه دوم را رفتيم و گفتيم معاوضه در طول چند سال صورت بگيرد و علاوه بر اين به 1+5 اعلام كرديم 400 كيلو اورانيوم 53. درصد را در كيش تحويل مي دهيم و معادل 20 درصد آن را در كيش مي گيريم آيا اين پاسخ و ابتكار نيست چرا برخي كشورها عوام فريبي مي كنند؟
متكي تاكيد كرد: اگر با اين پيشنهاد ايران موافقت شود بلافاصله ما 400 كيلو اورانيوم را به كيش خواهيم برد و اين پروسه را آغاز خواهيم كرد.
عامل اصلي ناامني در خاورميانه رژيم صهيونيستي است
وزير امورخارجه كشورمان همچنين به عنوان نخستين سخنران ششمين اجلاس امنيتي در منامه تصريح كرد: عامل اصلي ناامني در منطقه خاورميانه، رژيم صهيونيستي است.
متكي در اظهارات خود تاكيد كرد: اهميت استراتژيك و ژئوپولتيك منطقه ما در طول ساليان متمادي همواره آن را به عنوان يك آبراه تجاري مهم مطرح نموده و اكنون نيز از لحاظ سياسي - امنيتي و اقتصادي خصوصا در زمينه نفت و گاز توجه جهانيان را به خود جلب نموده است در واقع عاملي كه بايد پايه هاي اقتصادي كشورهاي حاشيه خليج فارس را تقويت نمايد به دليل دخالتهاي نابجاي برخي كشورهاي خارج از منطقه به عامل ناامني تبديل شده است.
وي افزود؛ ما بر اين باوريم كه كشورهاي منطقه از ظرفيت هاي بالايي براي توسعه همكاري ها در زمينه هاي سياسي، امنيتي، اقتصادي و فرهنگي برخوردار مي باشند.
رئيس دستگاه ديپلماسي كشورمان ادامه داد: جمهوري اسلامي ايران برغم فشارهاي وارد شده از سوي غرب به گسترش برنامه صلح آميز هسته اي خود ذيل نظارت آژانس ادامه خواهد داد و بر مسير مذاكره و تعامل مصمم بوده و معتقد است استفاده از تهديد و تحريم براي مقابله با برنامه هاي صلح آميز كشورهاي در حال توسعه و استفاده ابزاري از نهادهاي بين المللي همچون آژانس بين المللي انرژي اتمي و شوراي امنيت توسط برخي از كشورهاي هسته اي نه تنها تاثير معكوس خواهد داشت بلكه باعث بي اعتباري و تضعيف اين ساز و كارها از جمله معاهده عدم اشاعه خواهد داشت.
متكي در بخش ديگري از اظهاراتش خاطرنشان كرد: عامل اصلي ناامني در منطقه خاورميانه رژيم صهيونيستي است و سابقه تاريك اين رژيم در اشغالگري، جنايت و قتل عام زنان و كودكان بي گناه از جمله جنايتهاي اخير اين رژيم در غزه و تهاجم مكرر آن به كشورهاي منطقه حاكي از آن است كه اين رژيم نه تنها براي منطقه بلكه در سطح جهاني نيز تهديدي براي صلح و امنيت مي باشد.
وزير امورخارجه كشورمان همچنين در گفت وگو با ايرنا با اشاره به سابقه اين نشست امنيتي تاكيد كرد: نشست گفت وگوي امنيتي منامه كه طي سال هاي اخيربا همكاري پادشاهي بحرين در اين كشور برگزار مي شود، فرصتي براي بازتعريف امنيت منطقه و مولفه هاي تاثيرگذار بر آن است. وي ضمن اشاره به اين كه پيش زمينه لازم براي ايجاد امنيت، تقويت همگرايي در كشورهاي منطقه به ويژه خليج فارس است اظهار داشت: در اين ارتباط بايد ورود تحميلي قدرت هاي خارج از منطقه را از مولفه هاي ضدامنيتي برشمرد.
به گفته وي برابر سند 8 قطعنامه 598، امنيت منطقه اي در خليج فارس طي ساز و كاري توسط كشورهاي منطقه از جمله ايران، عراق و اعضاي شوراي همكاري خليج فارس تعريف شده است.
در اين سفر همچنين وزيران امورخارجه جمهوري اسلامي ايران و پادشاهي بحرين طي ديداري، ضمن تاكيد بر تعميق همكاري ها، در خصوص توسعه بيشتر روابط دوجانبه در ابعاد سياسي، اقتصادي و فرهنگي تبادل نظر كردند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14