(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 20 دي 1388- شماره 19555 

نور بصيرت و چراغ ولايت
محورهاي عمليات رواني غرب عليه ايران
10 پروپا گاندا



نور بصيرت و چراغ ولايت

مائده فاطمي
از ابتداي حيات بشر سراسر تاريخ عرصه تاخت و تاز دو جريان حق و باطل بوده است و در تمام اين دوران جريان باطل عريان به صحنه نيامده و هميشه رنگ و لعاب حق بر خويش داشته است. جريان باطل صورت خواهش هاي نفساني آدمي در تمام تاريخ بوده است از اين رو شناخت حقيقت زمان همواره نياز به دل حقيقت بين داشته است.
تاريخ مصاف سقيفه ها و غديرها بوده است. در اين مبارزه چه بسيار مدافعان حق كه عاقبت به جبهه باطل گرويده اند و هلاك شدند و چه بسيار انسان هاي آزاده كه با خروج از جبهه باطل رو به سوي حق كردند و عاقبت به خير شدند و البته اين گذر زمان است كه سعادت و شقاوت تمدن ها و سران فكري و اجرائي آن ها را براي آنان كه دل حق بين ندارند آشكار خواهد كرد.
در اين راستا جبهه باطل در صور گوناگون اما باطني واحد به صحنه آمده است؛ زماني در سقيفه زماني در حكومت اموي، زماني در حكومت عباسي و... و امروز در غالب فرهنگ طاغوتي و استكباري دنياي مدرن. جريان حق نيز با روح توحيدي در صور مختلف در تاريخ متجلي شده است؛ زماني در غدير، زماني در فرهنگ حسني و حسيني و مكتب ائمه عليهم السلام و امروز در صورت نظام ولايت مطلقه ي فقيه.
براساس فرهنگ اصيل شيعي جبهه باطل محكوم به فنا بوده لذا سست و بي پايه است و اصالت ندارد ليكن جذاب و زيبا به نظر مي رسد از اين رو سران جريان باطل قاطعانه از شعارهاي زيباي خويش در تمام تاريخ دفاع كرده اند. در مقابل جبهه باطل، نظر به حق، دل حقيقت بين و طاهر مي خواهد. دلي كه نفسانيات آن را پر كند جايگاهي در اين راه مستقيم ندارد از اين روست كه در حادثه هاي سخت مدافعان حق، اندكند.
آن ها كه در سقيفه هاي زمان گرد آمدند مصلحت خويش را بر ولايت مطلقه حضرت حق مقدم ديدند؛ با اين وصف آيا مي توان دو فرهنگ سقيفه اي و غديري را با يكديگر جمع كرد؟ آيا مي توان هم حسيني بود هم يزيدي؟ آيا مي توان هم مدافع انقلاب اسلامي بود و هم مدافع طواغيت مخالف انقلاب اسلامي؟
اگرچه تولد دنياي مدرن در بستر غرب به وقوع پيوست و سقيفه در جهان اسلام متولد شد لكن روح اين دو جريان استكبار و خروج از حق بود كه در دنياي مدرن با اومانيسم و خودمداري دكارتي محقق شد و در سقيفه با خروج از ولايت انسان كامل پديد آمد.
در عصر حاضر انقلاب اسلامي با رجوع به ولايت مطلقه حضرت حق در مقابل تمام جريان هاي انحرافي ايستاد و طيف بزرگي از مكاتب از طالبانيسم تا ليبراليزم را به چالش كشيد. لذا انقلاب اسلامي راهي نو پيش روي بشر گشود تا بشر بتواند از صغارت نفسانيت خويش گذر كند و تمدني ابدي بسازد. از اين رو تمام مكاتب انحرافي زمان در مقابل آن قد علم كردند تا ريشه اين جريان الهي را بخشكانند. روشنفكران غربزده به عنوان عمال فكري طواغيت زمان تمام توانشان را در جهت سكولار كردن آرمان هاي ديني قرار دادند تا زمينه حاكميت جاهليت مدرن را فراهم كنند. اگرچه جان و روح اين جريان رو به فرهنگ طاغوتي و استكباري دنياي مدرن قرار گرفت لكن از سوي ديگر آنها براي توضيح آرمان هاي ديني ناگزير شدند كه رنگ ديني به مفاهيم غيرديني بدهند.
اين جريان از همان آغاز انقلاب اسلامي در قالب نهضت آزادي، ملي مذهبي ها و منافقين و گروه هاي چپ در برابر آرمان هاي امام(ره) ايستادند و از جريان حق انقلاب اسلامي جدا شدند. البته اين سير ادامه پيدا كرد تا جايي كه در 18 تير 78 عملا در جهت براندازي نظام جمهوري اسلامي وارد شدند. با ظهور دولت نهم جريان برانداز نظام با تمام توان با بهانه قرار دادن كاستي هاي دولت، آرمان هاي انقلاب را هدف گرفتند و از هيچ كاري در جهت تنفر از دولت انقلابي دريغ ننمودند.
اين جريان در انتخابات اخير نه تنها با سرسپردگي فرهنگي بلكه عملا با همكاري با دشمنان نظام با بهانه قرار دادن تقلب در انتخابات، جمهوري اسلامي را تحقير كردند و پس از آن با توهين به آرمان فلسطين و هتاكي به مقام شريف حضرت امام خميني(ره) و هتك حرمت عاشورا چهره نفاق خويش را بيشتر آشكار كردند. لكن سران اين جريان با اصرار در بيانيه هاي خويش، خود را حسيني دانستند. در اين راستا بايد سران فتنه پاسخ دهند، چگونه مي توانند خود را حسيني بدانند درحالي كه زمينه ساز آشوب مخالفان نظام ولايي و ايجاد نظام سكولار را در پرونده پس از انتخابات خود دارند.
اين آقايان در فزع و نسبي گرايي گرفتارند و نسبت خويش را با هويت شيعي روشن نمي كنند. فرياد اسلام و انقلاب و امام آن ها بلند است لكن دريغ از باطن ديني كه فقط باطنشان با جاهليت مدرن پوشيده شده است. بعضي به خطا مي انديشند جرياني كه در مقابل فرهنگ اسلامي ايستاده، جرياني سياسي است درحالي كه اين ديدگاه بسيار ساده انديشانه است. آيا مي توان عالما و عاملا در مقابل فرهنگ انقلاب اسلامي و ولايت ايستاد و منش و مكتب و فرهنگ دنياي طاغوتي مدرن را به جان نخريد.
جريان نفاق در بستر تناقض ها مي زيد و همين تعارض ها اين جريان را هلاك خواهد كرد. آن ها كه خويش را حسيني مي دانند و پنجه روي نظام جمهوري اسلامي مي كشند. بايد بدانند كه طبق سنت الهي رسوا مي گردند و تاريخ از آن ها با خفت ياد خواهد كرد. آن ها كه ديروز دوستان انقلاب بودند، امروز بايد پاسخ تعارض ها و تناقض هاي موجود جريان خود ساخته خويش را بدهند كه آيا مي توان با دوستان حسين عليه السلام دوست بود و از دشمنان حسين عليه السلام تبري جست و با جريان فاسد ضدانقلاب هميار و همدل بود. آيا مي توان يار امام بود و جريان ضدانقلاب را رهبري كرد.
در گيرودار حوادث بعد از انتخابات بعضي همان گونه كه در انتخابات شعار وحدت جريان ها را مي دادند امروز نيز سعي مي كنند جريان نفاق را داخل جريان انقلاب توصيف كنند. اين آقايان اعلام كنند چگونه مي توان جريان منافق معاند محارب نظام را داخل جريان انقلاب اسلامي توصيف كرد. آيا گذشت از اين جريان محارب مساوي با دفاع از براندازي نظام نيست.
مع الوصف اگر رهبر معظم انقلاب اسلامي بر بصيرت تأكيد مي كنند از اين روست كه در فتنه ايجاد شده بصيرت مي تواند صف ياران انقلاب را از معاندان و معارضان نظام روشن سازد. بصيرت در اين بستر يعني از حادثه ها گذشتن و در دامن حقيقت سير كردن، يعني از غوغاسالاري رسانه ها نهراسيدن، يعني سر فرود نياوردن در مقابل سقيفه هاي تاريخ، يعني در خرداد 42 انقلاب 57 را ديدن، يعني در حرمت شكني هاي 18 تير 78 و حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري نابودي جريان فتنه را ديدن و بالاخره بصيرت يعني حسيني زيستن و در گودال قتلگاه شاكر حق بودن، بصيرت يعني حضور حق را در حوادث تاريخ نظاره كردن، قلبي به وسعت ابديت داشتن و همانند امام خميني(ره) استوار و حكيمانه زيستن. و كلام آخر اينكه بصيرت يعني چشم از چراغ ولايت بر نداشتن تا گرد و غبار فتنه مانع ظهور حقيقت نشود.

 



محورهاي عمليات رواني غرب عليه ايران
10 پروپا گاندا

منبع: آنلاين ربليون
مترجم: سعيد رحمان زاده
جان كل، روشنفكر و محقق آمريكايي در مقاله اي به توضيح 10 نكته پرداخته است كه رسانه هاي غربي تلاش مي كنند آن را در مورد ايران در ذهن مردم خود به عنوان يك باور جا بيندازند درحالي كه القائات آنها فاقد هرگونه پايه و اساس مستند و تاريخي است.
محورهاي مطرح شده از سوي جان كل، كه نشريه اسپانيايي زبان آنلاين ربليون و چند رسانه ديگر آمريكاي لاتين آن را منتشر كرده اند به شرح زير است؛
1- تهديد كننده
ادعا: ايران مهاجم است و (رژيم) اسراييل، همسايگانش يا آمريكا را به حمله تهديد كرده است.
واقعيت: ايران بر خلاف آمريكا يا (رژيم) اسراييل در طول تاريخ مدرن خود هرگز جنگي تهاجمي را آغاز نكرده است و رهبرانش به دكتريني معتقدند كه مي گويد هرگز آغازگر جنگ نخواهند بود. اين نظريه اي است كه رهبر معظم انقلاب ايران، آيت الله علي خامنه اي به آن احترام مي گذارد و فرماندهان سپاه پاسداران نيز مي گويند به آن اعتقاد دارند.
2- مسلحي خطرناك
ادعا: ايران يك كشور كاملا نظامي شده مسلح به سلاح هاي خطرناك و يك تهديد فزاينده براي صلح جهاني است.
واقعيت: بودجه ايران كمي بيش از 6 ميليارد دلار در سال است. سوئد، سنگاپور و يونان همگي بودجه هاي نظامي بسيار بيشتري دارند. علاوه بر آن، ايران يك كشور 70 ميليوني است و مقايسه هزينه هاي دفاعي اش براساس نرخ سرانه در مقايسه با كشورهاي ياد شده بسيار ناچيز است، چرا كه اين كشورها جمعيتي بسيار كمتر از ايران دارند. علاوه بر اين، ايران از نظر نرخ سرانه، براي نيروهاي نظامي اش كمتر از هر كشور ديگر منطقه خليج فارس هزينه مي كند.
3- مهاجم
ادعا: ايران (رژيم) اسراييل را به يك حمله نظامي و پاك كردن از روي نقشه تهديد كرده است.
واقعيت: هيچيك از رهبران دولت ايران تهديد به اقدام تهاجمي نظامي عليه (رژيم) اسراييل نكرده اند زيرا اين موضوع با دكترين عدم انجام هيچ حمله آغازي كه ايران از آن پيروي مي كند، تناقض دارد.
4- نابودكردن رژيم اسرائيل
ادعا: مگر محمود احمدي نژاد ريس جمهوري ايران تهديد به پاك كردن (رژيم) اسراييل از روي نقشه نكرد؟
واقعيت: محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران به نقل از آيت الله خميني گفت كه رژيم اشغالگر قدس بايد از صفحه روزگار محو شود. اين تعهدي نبود كه او بخواهد آن را از طريق به حركت در آوردن تانكها يا تهاجم و شليك موشكها انجام بدهد بلكه اين بيان يك آرزو است كه اين رژيم همانند اتحاد جماهير شوروي نابود شود. بيان اين جمله مطلقا به معناي تهديد به قتل كسي نيست.
5- هولوكاست
ادعا: مگر منكران هولوكاست، ايرانيها نيستند؟
واقعيت: برخي هستند و برخي، نه. درهر صورت، با وجود جنجالهايي كه در اين زمينه صورت مي گيرد، نه نفي هولوكاست (به هر دليل كه باشد) و نه توهين به اسراييل به معناي آن نيست كه در ايران تعهدي نسبت به يك حمله نظامي عليه (رژيم) اسراييل وجود دارد. ] گفتني است در مورد موضوع هولوكاست، دكتر احمدي نژاد دو سؤال محوري مطرح كرد. اول اينكه چرا نمي گذاريد در مورد اين قضيه تحقيق و پژوهش شود تا صدق و كذب آن مشخص شود و دوم هم اينكه حتي اگر اين موضوع واقعيت داشته باشد و آلمان ها در جنگ جهاني دوم، يهوديان را كشتار كرده باشند، چرا مردم فلسطين بايد تاوان اين جنايت را بدهند و اين قضيه چه ارتباطي با آنان دارد؟[
6- برنامه اي براي توليد سلاح هسته اي
ادعا: ايران مانند كره شمالي است چون يك برنامه فعال سلاح هاي هسته اي دارد و همين خود، تهديدي براي جهان است.
واقعيت: ايران يك تاسيسات غني سازي اورانيوم در نطنز، در نزديكي اصفهان دارد، جايي كه گفته مي شود سوخت هسته اي موردنياز نيروگاه هاي هسته اي صلح آميز براي توليد برق را تامين خواهد كرد.همه رهبران ايران اين موضوع را كه تاسيسات مذكور براي توليد سلاح هسته اي است، رد مي كنند و نهاد بين المللي انرژي اتمي (آژانس) نيز بصورت منظم آن را بازرسي كرده و برنامه نظامي در آن نيافته است. ايران بطور كامل شفاف نيست و اين امر، برخي ترديدها را ايجاد كرده اما همه چيز گواه آن است كه آژانس و سيا توانسته اند به اين جمع بندي برسند كه برنامه نظامي اتمي در ايران وجود ندارد.
برآورد نهادهاي جاسوسي آمريكا مركب از 16 آژانس جاسوسي و امنيتي اين كشور ازجمله سيا و آژانس جاسوسي دفاعي در سال 2007 نيز با اطمينان كافي آشكار كرد كه ايران برنامه تحقيقات سلاح هاي اتمي ندارد. اين برداشت بر گزارش هاي دانشمندان اتمي و مداركي مبتني بود كه آنها علاوه بر نهادهاي امنيتي آمريكا، از ايران به دست آورده بودند.
هرچند سرويس هاي جاسوسي آلمان، (رژيم) اسراييل و اخيراً، انگليس ترديدهاي بيشتري نسبت به جاه طلبي هاي هسته اي ايران نشان مي دهند اما بايد به خاطر داشت كه همه اين سرويس ها به طور كامل در مورد سلاح هاي فرضي كشتار جمعي عراق اشتباه كردند و مخصوصاً، آلمان در اين زمينه از سوي يك عراقي مغرور مست به نام كوروبال فريب خورد.
7. تأسيسات فردو
ادعا: غرب اخيراً يك مجتمع مخفي سلاح هاي اتمي ايران را در كوهي نزديك قم (فردو) كشف كرده است.
واقعيت: ايران اكتبر گذشته به آژانس بين المللي انرژي اتمي اعلام كرد كه اقدامات ساخت دومين تأسيسات مدني خود براي غني سازي اورانيوم را در نزديكي قم آغاز كرده است. تجهيزات هسته اي در محل وجود ندارد و توليد نيز آغاز نشده است. هرچند با اين كار، ايران، تعهدش را نسبت به آژانس مبني بر اينكه هرگونه اقدامش در زمينه تأسيسات جديد هسته اي را فوراً به سازمان ملل اطلاع خواهد داد، زيرپا گذاشته اما ازنظر فني از پيمان منع گسترش جنگ افزارهاي هسته اي (ان پي تي) تخطي نكرده است. ايران قول داده است كه اجازه خواهد داد تأسيسات بطور منظم از سوي آژانس مورد بازرسي قرار گيرد، و اگر به قولش عمل كند همانطور كه در مجموع در مجتمع نطنز انجام داده است، نخواهد توانست سلاح هاي هسته اي در محل توليد كند چون از سوي بازرسان شناسايي خواهند شد.
هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا اخيراً پذيرفت كه بطور مشخص، به دليل آنكه نطنز تحت بازرسي است، ايران نمي تواند سلاح هاي هسته اي توليد كند اما با اين وجود، بازهاي جنگ طلب آمريكايي بطور مكرر خواستار حمله عليه نطنز شده اند.
8. تقلب و تحريم
ادعا: جهان بايد ايران را تحريم كند، نه فقط به خاطر برنامه تحقيقات غني سازي اورانيوم بلكه به اين دليل كه دولت كنوني، انتخابات رياست جمهوري ماه ژوئن را ربود و تظاهرات متعاقب آن را سركوب كرد.
واقعيت: جنبش اصلاح طلب ايران بصورتي مصمم با افزايش تحريمها عليه ايران مخالف است چرا كه اين تحريمها احتمالا بر دولت تأثير نخواهد گذاشت بلكه به ايرانيها آسيب خواهد رساند. مدعيان تقلب در انتخابات هرگز مدرك قابل قبولي براي اين ادعاي خود ارائه نكردند. ]در زمان فعلي نيز براي فرار از پاسخگويي در اين زمينه، به مسائل پيش آمده پس از انتخابات استناد مي كنند در حاليكه آنها بخاطر طرح اين ادعاي واهي و زمينه سازي، مسئول اصلي حوادث ناگوار پيش آمده هستند.[
9. دكترين تخريب دوجانبه
ادعا: آيا اين مويد غيرمنطقي بودن و ديوانگي رژيم ايران نيست كه با دكترين تخريب دوجانبه مي خواهد امنيت خود را تضمين كند؟
واقعيت: سياستمداران ايراني پيشتازان منطق و واقعگرايي اند. اگر غير از اين بود، چرا آنان به هيچيك از همسايگانشان حمله نكرده اند؟ صدام به ايران و كويت حمله كرد. (رژيم) اسراييل بارها به همسايگانش حمله كرده است اما برعكس، ايران هرگز آغازگر هيچ جنگي نبوده است. مخدوش كردن چهره آنان با انتساب صفات نامناسب يك ترفند تبليغاتي قديمي است. طبقه حاكم آمريكا پيش از اين با دستيابي چين به دانش هسته اي نيز مخالفت مي كرد چون معتقد بود آنها غيرمنطقي هستند در حالي كه در واقع، چنين بياني، نوعي نژادپرستي است.
.10 تهديدي براي آينده
ادعا: اگر ايران در آينده تهديد هسته اي نخواهد بود پس چرا جامعه بين المللي عليه آن كشور تحريمهاي اقتصادي وضع مي كند و تا اين اندازه نگران است؟
واقعيت: فناوري ساخت سانتريفوژها كه ايران در حال استفاده از آن براي غني سازي اورانيوم است، ادامه دارد. پيشتر، مي شد گفت كه كشورها مي توانند در صورت داشتن دانش ساخت راكتورهاي آب سبك (نامناسب براي توليد بمب) يا آب سنگين (كه مي تواند براي ساخت بمب بكار رود) ممكن است بخواهند بمب اتمي هم بسازند و با سانتريفوژهايي كه مي تواند تا 5درصد براي تغذيه يك نيروگاه برق اورانيوم را غني سازي كند، نيز از نظر تئوري، مي توان روند غني سازي را تا 90درصد براي ساخت بمب اتمي رساند. با اين حال، مادام كه تأسيسات هسته اي بطور فعال مورد بازرسي قرار گيرند، نمي توان از آنها براي ساخت بمب استفاده كرد. دو نشانه خطرناك آن خواهد بود كه ايران بازرسان را اخراج كند يا شيوه اي براي ايجاد تأسيسات مخفي بيابد. روش اخير فوق العاده دشوار است اما با اين حال، چنين چيزي را سيا در سال 2006 از طريق تصاوير ماهواره اي مبني بر ساخت تأسيسات هسته اي در قم كشف كرد. با وجود اين، تأسيسات هسته اي بويژه سانتريفوژها آب زياد و مواد ساخت بسياري را مصرف مي كنند به گونه اي كه ايجاد مخفي آنها امري بسيار دشوار است.
در هر صورت، نمي توان يك كشور را به صرف اينكه براي انجام كاري غيرقانوني تلاش مي كند، مورد حمله و نابودي قرار داد بلكه به نوعي شاهد و آزمايش در اين زمينه نياز است. علاوه بر اين، (رژيم) اسراييل، پاكستان و هند شهرونداني بسيار بدتر از ايران در كره خاكي هستند چرا كه با امضاي پيمان ان پي تي مخالفت كرده و سپس، تصميم به تملك بمب هسته اي گرفته اند اما شوراي امنيت سازمان ملل هيچ اقدامي عليه آنان نكرده است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14