(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 20 دي 1388- شماره 19555 

نگاهي به فيلم استشهادي براي خدا
از مكافات عمل غافل مشو
نخستين رقابت انيميشن ها در جشنواره فجر
حمله معتمدي به مافياي سينما
نمايش هاي ايراني بخش بين المللي جشنواره تئاتر فجر
تشكيل كميته همكاري هاي سينمايي كشورهاي اكو
درباره مجموعه تلويزيوني خسته دلان
در ميان اين قطارم روز و شب



نگاهي به فيلم استشهادي براي خدا
از مكافات عمل غافل مشو

محمدرضا محقق
«استشهادي براي خدا» در راستاي همان روند مألوف و مشهوري پيش مي رود كه سالهاست در عرصأ سينماي به اصطلاح معناگرا يا ديني، متوقع هستيم. مدتهاست در سلسله نوشته ها و سخنراني هايم بر اين نكته اشاره كرده ام كه چرا در سينماي ايران هرگاه بنابراين قرار مي گيرد كه داستاني معرفتي يا اشارت هايي ايماني و معنوي مورد توجه قرار گيرد، لوكيشن و آدمها از شهر خارج مي شوند و به روستا و صحرا و دشت و دمن پناه مي برند؟! آيا گمان دوستان ما اين است كه پرداخت به معنا و معنويت و ادامه دادن مسير معناگرايي جز در خارج از محيط شهرهاي امروزي امكان پذير نيست؟
آيا اين را بايد به عنوان يك فرضيه و متد تلقي كنيم يا نتيجأ عدم توانايي سينماگر در بازنمايي محيط هاي پيچيده و پر پيچ و خم امروزي بدانيم؟
اساساً با نگاهي به آثار توليدي طي دهه هاي متأخر سينماي ايران در مي يابيم كه اين روند، تبديل به يك سنت شده است. گويي معناگرايي و بازنمايي امر قدسي يا تجربأ معنوي جز در يك حالت تكراري و نخ نما شده مقدور نيست. يا حداقل براي سينماگران ما چنين است!
بي ترديد اين امر نشانگر عدم توانايي يا سست عنصري در خلق فضاهاي جديد و آويزان شدن از همان رويكردهاي كليشه اي و قديمي است. و البته براي دوستانمان، محيط روستا و آدم هاي ساده دل و احياناً تدارك يك امامزاده و يك متولي- تا حدودي عقب افتاده- آنچنانكه در بسياري از فيلم ها شاهد بوده ايم، مفيدتر و به صرفه تر است تا محيط شهر و شلوغي و سروصداي ناشي از اين همه آلودگي كه براي جلوه يابي سينماورزانه و تصويرگري بجا و تأثيرگذار، نيازمند بينش سينمايي پر و پيمان و درك عميق از تصوير و مؤلفه هاي متنوع و پيچيدأ آن است، كه البته در هر كسي نيست.
فيلم «استشهادي براي خدا» به كارگرداني عليرضا اميني گرچه جذابيت هاي ساختاري، بازي هاي خوب و ويژگي هاي معتنابهي دارد، اما در نهايت، ادامأ همان روندي است كه اشاره شد.
با اين حال، بعضي از ويژگي هاي سينمايي فيلم، مثل فضاي سرد و سهمگين و حجم متراكم منبعث از داستان مؤثرش، قابليت هاي بالقوأ فراواني را در خود داشته كه تا حدودي فعليت يافته و البته بخشي معظم از آن هم از دست رفته است.
بي شك، نقطأ درخشان فيلم، همان بازي بازيگر نقش دوم در هيئت يك روحاني و در قامت يك كاراكتر جاافتاده و جذاب است كه به خوبي و درخشندگي از پس آن برآمده و تصويري نو و جلوه اي بديع از يك روحاني در روستا را به تصوير كشانده است.
فيلم «استشهادي براي خدا» تمام تلاشش را براي درآوردن فضايي به كار برده است كه در تدرج روايي داستان، در محدوده اي خاص، نيازمند تراكم سهمگين اضطراب و ترس و انتقام است و مصداق تام و تمام «مكافات عمل» كه نمي توان از آن غافل شد و نبايد هم.
اما در روند باز تعريف اين داستان، تكانه هاي نحيف اما پرخوني هم هست كه در كشاكش اثنايي و انتهايي داستان، به جرئت و تدبير، تدارك ديده و رخ مي نمايد و خلسه اي از تفوق سپيدي بر سياهي و آرامش و خنده بر رعب و رخوت مي آفريند.
نشانه گذاري برف و تلفن و كارگر و روحاني در كنار چهرأ سنگلاخ مرد مددجو كه مددي آخرتي را بر پهناي روايتي اخروي در تكاپو دارد و كفن بر دوش به دنبال جمع كردن امضاي چهل مؤمن است تا از عذاب رهيده و به ساحل آرامش رسد، خوب و متناسب از آب درآمده و در اين ميانه چيدمان داستانك هاي فرعي و شخصيت هاي جاافتادأ فرعي، بازتابي دل انگيز دارد.
و اينجا نيز بار ديگر اشاره به شخصيت آن روحاني، شايسته و بايسته است و آن نقش آفريني هاي به شدت سرد و به شدت گرم.
«استشهادي براي خدا» بازنمايي سينمايي سنتي است كه براساس آن، كفن امضاء شده توسط چهل مؤمن، ضمانتي مي شود بر شفاعت كسي كه از دنيا مي رود و تدبيري براي آويزه كردن نشانه اي روشن بر قامت كج و مأوج زندگي دنيايي كه سراسر فراز و فرود است و در دم آخر و هنگامأ «مرگ» نيازمند آرامش و دستاويزي براي رهاتر رفتن.
ايدأ مذهبي فيلم اگر در پيوند با روايتي جاندارتر و نگره اي امروزين، امتداد مي يافت و اگر خلسه هاي تلنگرزنندأ پس از آن سرما و رخوت، بيش از اين مي بود و اگر دستامدي فراتر و والاتر از نسخه هاي نخ نما شدأ سينماي معروف به معناگرا، جان مايأ اين بداعت و بكريت ايده و مضمون و معنا مي گشت، قطعاً با محصول ديگري روبرو مي شديم. چيزي كه شايد مي توانست استشهادي باشد براي كارگردان، در محضر بندگان خدا.

 



نخستين رقابت انيميشن ها در جشنواره فجر

براي نخستين بار انيميشن هايي در قالب يك بخش جداگانه در جشنواره فيلم فجر با هم رقابت خواهند كرد74. اثر پويانمايي متقاضي حضور در جشنواره فيلم فجر شدند كه از اين ميان 31 اثر انتخاب شدند.پويانمايي هاي آبنبات چوبي (اكبر تراب پور)، آدمها (ماشااله محمدي)، ابن هيثم (فرخ يكدانه)، پشت بوم (روح اله سعادتمند)، پلاك 121 (امين منتظري)، تكرار (هاجر فرج پور معموري)، خرمالو (فرشيد شفيعي)، خوب، بد و عشق (بزرگمهر حسين پور)، ده فرمان (مرضيه خديوي)، ديو من (عليرضا ميراسداله)، رستم، تولدي ديگر(سعيد قهاري)، روزگار سپري شده (فرنوش عابدي)، روياي شهر خاكستري (آرش رازاني)، زكرياي رازي (فرشاد شفيعي) و ساعت كش (وحيدبرزگر) در بخش نقش خيال جشنواره فيلم فجر رقابت مي كنند. ساير پويانمايي هاي اين بخش از جشنواره نيز عبارتند از: شهر خاموش (امير مهران)، عكس (مريم خليل زاده)، قصه كوچك ما (آمنه اسلامي)، كوه نوراني (سامان خرم)، ماه و پلنگ (مجيد بلادپس)، مثل اينكه مي خندد (سپهر علي محمدلو)، مخصوصاً موسيقي (سيدسينا عطائيان)، مشعل المپيك (شهرام حيدريان)، مضرات سيگار (ابراهيم ساكتي)، درخت و پرنده، نوازنده (كيانوش عابدي)، نوعي ديگر بودن (ماشا اله محمدي)، همسايه ات را مخور (محمود نفيسي)، گرگ و ميش (محمدعلي سليمان زاده)، مرد جوان و خياط حيله گر (راشين خيريه) و بارون مي ياد جرجر (مهين جواهريان).اين آثار از ميان انتخاب شده اند.

 



حمله معتمدي به مافياي سينما

احمدرضا معتمدي كارگردان فيلم هايي چون «ديوانه از قفس پريد» و «قاعده بازي» معتقد است كارشكني هاي «مافياي سينما» مانع توليد فيلم جديدش شده است.
معتمدي با بيان اين مطلب كه نمي داند انگشت اتهامش را به كدام سمت ببرد، گفت: من اين را مي دانم؛ مافيايي هست كه نمي گذارد كار شروع شود، وقتي هم كه كاري شروع مي شود، شايعاتي به وجود مي آورند كه اين كار طولاني خواهد بود يا معتمدي كم تر از شش ماه فيلم را جمع نمي كند. وي ادامه داد: پروژه اي كه در فني ترين و علمي ترين شكل ممكن كار مي شود، بي نتيجه مي ماند، اين پروژه مشكل اجرايي يا فني دارد؟ من از شش ماه قبل از كار، كتابچه توليد را به عوامل ارائه مي كنم، آن وقت چرا نبايد فيلمنامه من ساخته شود؟ اين مافياست كه نمي گذارد.معتمدي درباره وضعيت كنوني پروژه «آلزايمر» گفت: اين بار براي شروع مجدد كار، از تهيه كنندگان رسمي درخواست كردم ولي تا قطعي شدن آن، نام تهيه كننده را نمي برم!اين كارگردان سينما به فارس گفت: انشاء الله پيش توليد فيلم را اواخر سال جاري آغاز مي كنم و اوايل تابستان فيلمبرداري شروع مي شود. «آلزايمر» حدود 2 ماه پيش توليد نياز دارد اما ممكن است با عوامل زودتر قرارداد بسته شود تا از كار عقب نيافتيم.

 



نمايش هاي ايراني بخش بين المللي جشنواره تئاتر فجر

اسامي آثار نمايشي ايراني حاضر در بخش هاي مهمان و مسابقه بين الملل جشنواره تئاتر فجر اعلام شد.امسال نمايش هاي انتخاب شده در بخش هاي مسابقه و مهمان بين الملل به تفكيك زير اعلام شده است:الف- مسابقه بين الملل: نمايش هاي «17 دي كجا بودي؟» به كارگرداني اميررضا كوهستاني، «خانه» به كارگرداني كيومرث مرادي، «خنكاي ختم خاطره» به كارگرداني نيما دهقان، «عشق لرزه» به كارگرداني سهراب سليمي، «لير شاه» به كارگرداني آرش دادگر، «داستان يك پلكان» به كارگرداني رضا گوران، «تنها سگ اولي مي داند چرا پارس مي كند مكبث» به كارگرداني ابراهيم پشتكوهي و «مكبث» به كارگرداني رضا ثروتي در بخش مسابقه بين الملل جشنواره امسال روي صحنه خواهند رفت.
ب- مهمان بين الملل: نمايش هاي «گاليله» به كارگرداني داريوش فرهنگ، «اپراي مولوي» به كارگرداني بهروز غريب پور، «باغ مرگ» به كارگرداني سيامك احصايي، «ساعت صفر» به كارگرداني آتيلا پسياني، «رمولوس كبير» به كارگرداني نادر برهاني مرند،«گل» به كارگرداني ياسر خاصب در بخش نمايش هاي ايراني مهمان بين المللي جشنواره بين المللي تئاتر فجر روي صحنه خواهد رفت.
گفتني است بيست و هشتمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر با دبيري حسين پارسايي از 2 تا 11 بهمن ماه در تهران برگزار مي شود.

 



تشكيل كميته همكاري هاي سينمايي كشورهاي اكو

در ديدار معاون سينمايي وزارت ارشاد با رئيس موسسه فرهنگي اكو، كميته هاي كاري و تخصصي براي بسط همكاري هاي سينمايي بين كشورهاي عضو اكو تشكيل شد.در ديدار جواد شمقدري با حجت الله ايوبي، طرفين ضمن تشريح و تبيين ظرفيت بسترهاي گسترده براي توسعه همكاري هاي فني و هنري با محوريت سينما در بين اعضاي اكو، مقرر شد، قبل از اعلام موجوديت اتحاديه سينماگران عضو اكو يا هر تشكل مشابهي، ابتدا در روند كاملاً طبيعي با تشكيل كار گروه هاي خاصي، انجام پاره اي از فعاليت ها و برنامه هاي مشخص در دو سه سال آينده، زمينه هاي شناسايي نيروهاي مستعد در كشورهاي عضو فراهم گردد وپس از آن با ترسيم اهداف و برنامه هاي روشن و مشخص، نحوه مشاركت اعضاء و چگونگي تأمين و توزيع منابع مالي و ساير امكانات نمودار گردد.دراين ديدار معاونت امور سينمايي با اشاره به ضرورت ايجاد فرصت هاي شغلي براي عوامل توليد سينماي ايران از طريق توسعه همكاري هاي بين المللي، استعداد نيروهاي انساني شاغل در سينماي ايران را براي آموزش و شكل گيري نهادهاي سينمايي از كشورهاي عضو اكو و يا تقويت آنها به عنوان ظرفيت نسبي سينماي ايران برشمرد.
همچنين دكتر ايوبي با اشاره به استقبال گسترده اقشار مردم و بعضاً مقامات و مديران كشورهاي عضو اكو از فيلم وسريال هاي مذهبي وتاريخي توليدشده در ايران، مشتركات ديرين فرهنگي بين كشورهاي عضو اكو را عامل مهمي براي دستيابي به اهداف موردنظر از طريق ارتباطات فرهنگي از جمله سينمايي دانست.

 



درباره مجموعه تلويزيوني خسته دلان
در ميان اين قطارم روز و شب

مهدي نادري
«سفر» و «تحول» دو عنصر پركاربرد در فيلم ها و سريال هايي است كه به مضامين اخلاقي و معنوي مي پردازند. مسافرت، در اين گروه از آثار هنري، نماد سير و سلوك است؛ مسافر (سالك) در مبدأ مسافرت (منزل اول) خام و ناقص است، اما با پشت سرگذاشتن مراحل سفر، بهره مند و صاحب كمال مي شود و به تحول مي رسد.
مجموعه تلويزيوني «خسته دلان» نيز از جمله فيلم هايي است كه روايت آن با تم سفر و تحول كاراكترها شكل گرفته است. با اين تمهيد بديع كه اين بار، اين سفر در قالب مسافرت با قطار انجام مي شود. در هر قسمت - يا دو قسمت- سريال خسته دلان، براي يكي از مسافران قطار مسائلي پيش مي آيد كه در نهايت به خير و نيكي ختم مي شود؛ به عبارتي رستگار مي شود.
نكته جالب توجه اين است كه بخش اعظم ماجراهاي اين سريال در فضاي قطار مي گذرد. اين كار هم تجربه تازه اي در حوزه فيلمسازي ماست و هم اين كه با فرهنگ و ادبيات سنتي ما نيز ارتباط دارد؛ در آثار ادبي كلاسيك، از مواردي چون قطار و كاروان، به عنوان استعاره، به شكل فراواني استفاده شده است.
از جمله مولوي كه در يكي از شعرهايش سروده «اي مهار عاشقان در دست تو، در ميان اين قطارم روز و شب». در اين بيت و اشعار فراوان ديگر شاعران كه در آن ها از عباراتي چون قطار، كاروان، غافله و... ياد شده، منظور همان عمر آدمي است كه در حال گذر است و انسان در مسير گذر قطار عمر از مبدأ (تولد) تا مقصد (مرگ) با اتفاقات بسياري رو به رو مي شود. در سريال خسته دلان نيز مفهوم قطار، از ادبيات كهن فارسي و اشعار شاعران كلاسيك برگرفته شده است. يكي از شاخصه هاي «خسته دلان» پرداخت غير مستقيم به مضامين معنوي و اخلاقي است. در اين سريال، سعي شده است در قالب داستان هايي دراماتيك با موضوعات خانوادگي و اجتماعي، به وجدان و فطرت مخاطب تلنگر زده شود.
مثل قسمت آخر كه علي نصيريان هم در آن نقش آفريني مي كند. در اين قسمت ضمن اشاره به بعضي معضلات اجتماعي- مثل مدير شركتي كه خودش سوار خودروي چند ده ميليوني مي شود، اما حقوق كارمندانش را نمي پردازد- به سست شدن روابط خانوادگي و كمرنگ شدن معنويات در زندگي قشرهاي متجدد و ثروتمند پرداخته شد.
ساختار بصري «خسته دلان» به خصوص ميزانسن و دكوپاژ آن، بيش از آن كه تلويزيوني باشد، سينمايي است. با توجه به اين كه اين سريال، در هر قسمت به يك موضوع متفاوت مي پردازد، بايد آن را مجموعه چند فيلم مجزا كه در يك مكان واحد رخ مي دهد به حساب آورد. هر چند ضرباهنگ روايي اين سريال در چند قسمت نخستين آن، كند و فضاي داستان سرد بود، اما با گذشت زمان و در قسمت هاي جديد، اين مسئله تا حدودي جبران شده است.
گفتني است، مجموعه تلويزيوني «خسته دلان» به كارگرداني سيروس الوند، چهارشنبه شب ها از شبكه اول سيما پخش مي شود.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14