(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 5 بهمن 1388- شماره 19568
 

تامين نشدن نيازهاي عاطفي علت سردي و خانه گريزي هاست



تامين نشدن نيازهاي عاطفي علت سردي و خانه گريزي هاست

خانواده يكي از نهادهاي اجتماعي است كه مي تواند نقش موثري درپيشگيري از آشفتگي ها، انحرافات و ناهنجاري هاي جنسي جامعه داشته باشد؛ نقشي كه امروزه به فراموشي سپرده شده است.
خانواده همواره در طول تاريخ، جايگاه والايي را در انديشه بشري به خود اختصاص داده و مسائل مربوط بدان، دغدغه انديشمندان مختلف بوده است. در اين بين روابط زناشويي و مشكلات آن از اهميت ويژه اي برخوردار بوده است. ورود به زندگي زناشويي شرايطي را رقم مي زند كه انطباق و سازگارشدن زوجين را ضروري مي سازد. آگاهي از اين شرايط و كسب مهارت هاي مناسب، مي تواند در تسريع و تسهيل سازگاري، اثرگذاشته و ازمشكلات زناشويي و به تبع آن از مشكلات جامعه بكاهد.
خداوند انسان را به گونه اي آفريده كه بدون همسر ناقص است. انسان هرچه از نظر علم و ايمان و فضايل اخلاقي بالا برود، تا ازدواج نكند به كمال مطلوب نمي رسد. ازدواج و تشكيل خانواده براي همه انسان ها يك امرطبيعي و معمولي بوده است و نمي توان از آن صرف نظر كرد و برهمين اساس بايد وجود هرگونه مشكلات را از سر راه برطرف كرد و وصول به آن را آسان نمود.
سازگاري زناشويي سنگ زيربناي عملكرد خوب خانواده است، نقش والدين را تسهيل و عمر زن و شوهر را طولاني مي كند. ازطرفي باعث افزايش سلامتي، توسعه اقتصادي و رضايت بيشتر از زندگي مي شود.
خداوند براي زندگاني بهتر بشر غرايزي را در وجود او قرار داده است كه هريك از آنها بايد به گونه اي شايسته ارضا شود. غريزه جنسي يكي از غرايز اصيل انساني و از نعمت هاي الهي است كه در وجود انسان نهاده شده، به گونه اي كه استفاده معتدل و صحيح از آن موجب بقاي نسل انسان مي شود و سوءاستفاده از آن عوارض سوءجسماني و رواني دارد.
قرآن كريم با نشان دادن راه صحيح بهره مندي از اين غريزه، زنان و مردان را به ازدواج تشويق كرده است.
دربخش نخست گفت وگو با دكتر سيدكاظم فروتن، استاد دانشگاه شاهد با وي درباره اهميت مشاوره قبل از ازدواج در شكل گيري يك پيوند پايدار گفت وگو كرديم. در ادامه از ايشان مي خواهيم تا پشتوانه هاي يك زندگي موفق زناشويي را بازگو كنند.
دكتر فروتن در ادامه صحبت هايش با اشاره به دين مبين اسلام مي گويد: اگر به دستورات اسلام توجه نكنيم مطمئن باشيد جامعه اي ناسالم خواهيم داشت، جامعه اي كه ظاهرش مثل يك انار، سرخ و زيبا و رسيده نشان مي دهد اما وقتي كه انار را باز كنيم مي بينيم كه يك دانه سالم هم داخل آن نيست.
احاديث فراوان و متعددي در ارتباط با نحوه زندگي زناشويي و توجه زن و شوهرها به يكديگر وجود دارد كه اگر به آنها درست عمل شود جامعه هرگز باچنين مشكلاتي مواجه نخواهد شد. اسلام مي گويد: «اگر زني در حال خواندن نماز مستحبي است و شوهرش به او تمايل پيدا مي كند بايد نمازش را بشكند و اگر نماز واجب مي خواند آن را كوتاه كند.» «جهاد زن از نيكو شوهرداري اوست»، «مرد بايد براي همسرش خود را زيبا بدارد همانطور كه دوست دارد همسرش براي او زيبا باشد». رعايت اين موارد به عفت زن و مرد كمك مي كند. همسران بايد از جذابيت هاي خود آنچنان وجود همسر خود را سيراب نمايند كه در برابر محرك هاي تصويري و كلامي نامحرمان كاملاً مصون باشند.
امروزه بسياري از زن ها و شوهرها بجاي اينكه براي هم آرايش كنند براي بيرون از منزل آرايش مي كنند.
مردي كه از بيرون مي آيد و هزار خستگي دارد، اسلام به او اجازه نمي دهد كه ترش رو وارد منزل شود، بايد بخندد. بدانيم كه به خانه برنمي گرديم بلكه از محل كار به خانواده برمي گرديم، تا در كنار مونس و همدممان آرامش بگيريم. خانه يعني احساس مسئوليت، خانه استراحتگاه نيست كه فقط بخواهيم خستگي خود را برطرف كنيم، و يا گاهي كارهاي عقب مانده اداري را انجام دهيم. ما خانه را با هتل اشتباه گرفته ايم. اگر هم به خانه برمي گرديم، خانه اي است كه آرامشگاه است و همسري كه آرامش بخش است. غالب اختلافات خانوادگي، سردي ها، بي تفاوتي ها، بي رغبتي ها، خانه گريزي ها، بدزباني ها، خشونتها، تحقيرها و طلاق ها، به دليل فقدان آرامش در كانون خانواده و عدم تأمين نيازهاي عاطفي است.
متاسفانه دختر و پسرهاي امروزي از «تكاليف زن و شوهري» نسبت به يكديگر بي اطلاع اند وتنها اسم زن و شوهر را يدك مي كشند. به همين دليل بعد از اتمام ماه عسل واقعيت ها يكي يكي خودنمايي مي كنند و مشكلات و ناسازگاريها آغاز مي شود. اول ازدواج همه اش عشق است. بتدريج نقايص خود را نشان مي دهد ضعفها در طرفين كشف مي شود. اينها نبايد موجب سردي بشود. با اين كمبودها بايد ساخت چون مرد و زن ايده آل در هيچ كجاي عالم پيدا نمي شود. سازگاري در زندگي اساس بقاي خانواده است و همين است كه محبت مي آفريند و دلها را به هم نزديك مي كند. سازش در محيط خانواده جزء واجبات است. نبايستي زن و شوهر تصميم بگيرند كه هرچه خودشان گفتند همان شود و هرچه خودشان مي پسندند طرف مقابل هم به پسندد. عدم سازگاري مي تواند بتدريج محبت ها را كم كند و استحكام خانواده را به خطر اندازد. اگر لازم است بايد كوتاه آمد. ازدواج يكي شدن نيست. هنر ازدواج دوتا بودن و در كنار هم بودن است نه در برابر هم بودن. به نظر من رسانه ها در اين زمينه وظيفه سنگيني برعهده دارند، آنان بايد سلامت جنسي را در خانواده ها و جامعه فرهنگ سازي كنند. غريزه جنسي پشتوانه يك زندگي موفق زناشويي است. بررسي هاي ما نشان داده است كه بيش از 50 درصد اختلافاتي كه منجر به مراجعه به دادگاه هاي خانواده مي شود ريشه در مسايل جنسي دارد كه زن و شوهر در زندگي شان با آن مواجه بوده اند. بالطبع وقتي غريزه در كانون خانواده ارضا نشود و مرد به زن و زن به مرد بي توجه شود، غرايز خود را بطور ناصحيح در خارج از منزل ارضاء خواهند كرد و محيط اجتماعي دستخوش نابهنجاري هاي زيادي مي گردد كه يكي از تبعات اين نابهنجاري ها مي تواند بروز روابط ناسالم اجتماعي باشد. همچنين قرار گرفتن فرزندان در محيط سرد عاطفي و بي اعتمادي والدين نسبت به يكديگر و يا گرايش آنان به ارضاي نيازهاي عاطفي خود در محيطي غير از خانواده و موجب بروز رفتارهاي پرخطر و در نهايت از دست رفتن سلامت روحي و حتي جسماني فرزندان مي شود. وقتي زن و شوهر از نحوه ارضاي غرايز يكديگر بي اطلاعند، يك زن آموزش نديده كه يك مرد چگونه است يا يك مرد آموزش نديده كه يك زن چه خصوصيات روحي و عاطفي دارد و آداب صحيح معاشرتها و رفتارهاي زناشويي را نمي دانند و زماني هم كه با مشكل مواجه مي شوند بخاطر حجب و حيا طرح موضوع نمي كنند بتدريج كدورت ها، بهانه گيري ها، حساس شدن هاي بي مورد، درگيري ها، خشونتها، بي حرمتي ها، تنفر و بعد هم طلاق شكل مي گيرد. در اينگونه مواقع آنچه كه تظاهر پيدا مي كند عدم ارضاي غرايز جنسي نيست بلكه دعواهاي خانوادگي است. آب كه گل آلود شد مشكل اصلي گم مي شود.
در اينگونه مواقع به كجا بايد مراجعه كرد؟
به جز يكي دو كلينيك در كشور هيچ جاي مشخصي كه بطور جامع مشكلات جنسي را در خانواده ها بررسي كند، وجود ندارد. ما به مراكزي احتياج داريم كه علاوه بر داشتن تخصص و علم كافي، امين مردم باشند. هر كسي نمي تواند و نبايد وارد جزئيات ريز خانواده ها و مسائل زناشوئي آنها شود. متأسفانه در كشور متخصص سلامت جنسي تربيت نمي شود. ما براي بيماري هاي مرتبط با چشم، گوش، قلب، گوارش و... افراد متخصص و حتي فوق تخصص تربيت مي كنيم ولي براي چنين موضوع مهمي خود را به تغافل زده ايم. علت آن اين است كه نگاهي عالمانه به موضوع نداريم. در آموزش رشته پزشكي نيز سرفصل هاي مربوط به اختلالات جنسي حذف شده است. ما به پزشكان عمومي روش هاي جلوگيري از بارداري را آموزش مي دهيم ولي از آموزش مسائل جنسي جهت بررسي و درمان بيماران مراجعه كننده به آنها خبري نيست. در بحث تنظيم خانواده نيز به موضوع مهارتهاي زندگي و خانواده بصورت جدي پرداخته نمي شود و عمده تمركز روي نحوه جلوگيري و كنترل جمعيت است. بايد واقع بينانه با اين قضيه برخورد كنيم و علت ها را ريشه يابي كنيم. ما آمار ازدواجها را افزايش داده ايم ولي چرا آمار طلاق به نسبت، بسيار بيشتر بالا رفته است. پاسخ اين است كه روش هاي موجود جوابگو نيست و نياز به بازنگري دارد.
همانطور كه مي دانيد سفرهاي استاني رئيس جمهوري كاري منحصر به فرد است. بنظر من در سفر سوم كه سفر فرهنگي است بايد از استانداران و فرمانداران درباره آمار طلاق و ازدواج در مناطق خود سؤال شود، از آنان بطور جدي خواسته شود كه براي كاهش آمار طلاق برنامه ريزي داشته باشند و چنانچه در اين كار موفق بودند بصورت ويژه مورد تشويق قرار گيرند و به مردم معرفي شوند. اين كار يعني فكر و برنامه ريزي اصولي براي كاهش آسيبهاي اجتماعي در استان. استانداران بايد روي موضوع مشاوره هاي قبل و بعد از ازدواج بطور جدي فرهنگ سازي كنند. همچنين براي آموزش پدر و مادرها و مربيان مدارس و قضات دادگاه هاي خانواده نيز برنامه ريزي كنند تا آينده روشن و درخشاني براي استان پيش رو داشته باشند.
همانطور كه اشاره شد متأسفانه به دليل نگرش هاي خاص فرهنگي، تاكنون به اين مسئله توجه چنداني نشده است. ما نياز به عزم ملي براي ايجاد فرهنگ مناسب و جامع در رابطه با ازدواج و طلاق در كشور داريم. پيشنهاد من اين است كه كلينيك هاي سلامت خانواده را تقويت كنيم. رشته تحصيلي تخصصي خانواده و سلامت جنسي در دانشگاه ها بوجود آوريم و افراد مستعد و با صلاحيت را براي مشاوره و ارائه راههاي تشخيصي و درماني تربيت كنيم تا مردم در مواقع لزوم، به آنها مراجعه كنند. البته اين كارها زمان مي برد ولي بايد براي آن از هم اكنون برنامه ريزي كنيم. به موضوع سلامت جنسي به عنوان يك علم نگاه كنيم و از افراط و تفريط هاي بي مورد و خارج از دستورات اسلام بپرهيزيم. امروزه آمارها حاكي از آن است كه 20 تا 40 درصد زنان و مردان ما اختلالات جنسي را در زندگي شان تجربه مي كنند كه اين آمار قابل توجه است. 9درصد مردان ما مبتلا به ناتواني جنسي هستند، يعني شيوعي بيشتر از بيماري ديابت در كشور. گاهي مشكلات پس از ازدواج فقط با نصيحت كردن و مشاوره و يا توجه به امور تربيتي برطرف نمي شود بلكه زمينه ساز مشكلات، بيماريهاي پزشكي و جسماني از جمله اختلالات عروقي، هورموني و يا عصبي مي باشد، لذا بايد از همه ابعاد سلامت جنسي را در خانواده ها مورد ارزيابي قرار دهيم.
اجازه بدهيد اشاره اي هم به مخاطرات طلاق براي جامعه داشته باشيم.
طلاق بستر مستعدي است براي بروز اختلالات رواني، نظير اضطراب، افسردگي و كژروي هاي فردي و اجتماعي مثل اعتياد، فحشا و رفتارهاي بزهكارانه و پر خطر. اعتياد و طلاق در بسياري از موارد از مشكلات جنسي شروع مي شود.
هر كسي بايد بداند كه ازدواج مانند خريدن يك پيراهن نيست كه هر لحظه كه اراده كند با پيراهن ديگر عوض كند، يا آن را كنار گذارد پيراهن ديگري بخرد. گاهي والدين فرزندان خود را به طلاق تشويق مي كنند. با كمال تأسف بايد بگويم قبح طلاق در جامعه ما از بين رفته است و به همين دليل ترغيب و تشويق به سازگاري و كوتاه آمدن نسبت به مشكلات عادي زندگي كم شده است و بدون هيچگونه خجالتي و حتي گاهي با افتخار از طلاق سخن مي گويند.
بايد اشاره كرد كه بحرانهاي روحي و اجتماعي پس از طلاق در زنان بيشتر از مردان است و آنها در معرض آسيبهاي اجتماعي بيشتري قرار دارند. بررسي ها نشان مي دهد 40 تا 50 درصد افراد متقاضي طلاق يك فرزند دارند. خطر آسيبهاي اجتماعي ناشي از فرزندان طلاق يكي از تهديدهاي جدي جامعه مي باشد. ما هيچگاه پس لرزه هاي پس از طلاق را نبايد ساده بگيريم و بدانيم كه طلاق و خانواده آشفته خطر بسيار بيشتري از بيماريهاي عفوني از جمله ايدز دارد.
خانواده در آموزش مسائل جنسي به فرزندانشان تا كجا مي تواند پيش برود؟
در زمانهاي قديم بزرگترهاي فاميل هنگام ازدواج مسائل ضروري را براي جوانان خود بيان مي كردند. متأسفانه امروزه پدر و مادرها به علت حجب و حيا، با فرزندانشان در اين زمينه صحبت نمي كنند. لازم است جايگزين مناسبي براي اينكار پيدا كنيم. بهترين جايگزين، فرهنگ سازي و توجه به راه اندازي كلينيك هاي سلامت خانواده و مراكز مشاوره مورد تأييد مي باشد. اين مراكز به موضوعاتي نظير مشاوره ازدواج، همسر گزيني، آموزشهاي لازم جهت رفتارهاي سالم زناشوئي، اختلالات بلوغ، تشخيص و درمان اختلالات جنسي در مردان و زنان مي پردازند. فراموش نكنيم اگر به فرزند خود متناسب با سن و جنس وي، اطلاعات سالم بلوغ و ارضاي صحيح غرايز جنسي را آموزش ندهيم، دوستان، اينترنت، ماهواره، پيامك ها، بلوتوث و... اطلاعات غلط و ناسالم را به او خواهند داد و هيچ شكي در اين موضوع نداشته باشيم. لازم است آموزشي فراگير، كاربردي و مبتني بر فرهنگ غني اسلامي در اولويت برنامه ها قرار گيرد. زيرا با ارائه اطلاعات صحيح، فرزندان و خانواده خود را در برابر هجوم اطلاعات غلط و نفوذ فرهنگي بيگانگان و ناصالحان واكسينه مي كنيم. درواقع اگر ما اطلاعات درست ندهيم ناخودآگاه آموزش هاي ديگران را كه عمدتا غلط يا مغرضانه و مفسده آور هستند را به طور غيرمستقيم جايگزين كرده ايم.
وزارتخانه هاي مرتبط لازم است نگرش جدي به سلامت جنسي در كانون خانواده داشته باشند و پس از شناسايي عوامل آسيب رسان به سلامت اجتماع، اقدام به برنامه ريزي آينده نگر و منسجم كنيم. انتقال آموزه هاي صحيح ارتباطات عاطفي، در تحكيم بنيان خانواده بسيار مهم و موثر است. بايد از عادات و تعصب هاي غيرمنطبق با تعاليم مترقي اسلام پرهيز كنيم و با افراط و تفريط به سراغ حل مشكلات جامعه نرويم. در اين برنامه ريزي بايد به تربيت والدين، مربيان و متخصصان كه سهم به سزايي در كنترل و كاهش نابهنجاري هاي اجتماعي فردي و خانوادگي و اجتماعي دارند، توجه ويژه اي داشت. ولي مي بينيم به علت عدم برنامه ريزي و نظارت كافي، يك عده افراد سودجو و فرصت طلب با تبليغات غلط يا كاذب و گمراه كننده خود به مشكلات خانواده ها دامن مي زنند. برخي اعتقاد دارند كه كسب اطلاعات جنسي، افراد را به تجربه ارتباط جنسي تشويق مي كند درحالي كه پژوهش ها حاكي از اين است كه افراد بخصوص در سنين پايين به دليل نداشتن اطلاعات لازم از روي حس كنجكاوي به دنبال تجربه هايي از اين گونه مي روند كه اكثرا پرخطر هستند و يا آموزش هاي غلط را از طريق ماهواره ، اينترنت و منابع مضر غربي كه اكثرا اهداف تجاري دارند فرا مي گيرند. پرواضح است عصري كه در آن قرار داريم، عصر ارتباطات و عصر سلطه پديده رسانه بر زندگي انسان هاست. برنامه هاي ماهواره عمدتا زمينه ساز مفاسد اخلاقي و اجتماعي هستند و بيشتر از آن كه براي نسل امروز و به طور كلي مردم مفيد باشند، خطرناك و مضر هستند. ارائه تصويرهاي مستهجن و مبتذل و خلاف عفت عمومي از طريق ماهواره و نمايش آنها، يكي از عوامل گسترش بي بندوباري و به فحشا كشاندن جوانان و تهديدكننده زندگي زناشوئي خانواده ها در قالب برنامه هاي آموزشي مي باشد.
ما استراتژي و عزم ملي در زمينه خانواده و سلامت جنسي نداريم و مدام درحال پراكنده كاري هستيم. نداشتن برنامه در زمينه سلامت جنسي بسيار خطرناكتر از وجود برنامه غلط است.
بايد در كشور به منظور سياست گذاري و برنامه ريزي در زمينه امور مربوط به خانواده، توانمندسازي زوجين در رويارويي با مسائل فردي، اجتماعي و خانوادگي و حفظ و پايداري آن، ايجاد هماهنگي و نظارت بر فعاليت نهادهاي فعال در حوزه خانواده اعم از دولتي و غيردولتي و پرهيز از موازي كاري و دوگانگي، شوراي عالي خانواده با حضور نمايندگان وزارتخانه ها، سازمان ها و مراكزي كه به نحوي با موضوع مرتبط مي باشند تشكيل شود و محدوديت هاي قانوني كه ممكن است براي تشكيل اين موضوع مهم وجود داشته باشد با درايت مجلس محترم شوراي اسلامي و مجمع محترم تشخيص مصلحت نظام برطرف گردد.

 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14