(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


دوشنبه 5 بهمن 1388- شماره 19568
 

آغاز جشنواره به ياد استاد
معرفي فيلم هاي بخش مسابقه بيست و هشتمين جشنواره فجر
رقابت سينماي متعهد با فيلم هاي تجاري و جشنواره اي
سي و يك سالگي.../1
تجلي اراده ايجابي دو نگاه به سومين جشن منتقدان



آغاز جشنواره به ياد استاد

آرش فهيم
جشنواره فيلم فجر، در شكل
و اقع گرايانه آن، به عنوان محلي براي تجلي برنامه ريزي ها و سياستگذاري هاي سينماي ايران در يك مقطع زماني خاص تعريف مي شود؛ به همين دليل نيز ملغمه اي از انواع فيلم ها در آن ديده مي شود و حجم زيادي از آن، اگر هم نباشد، هيچ اتفاقي نمي افتد. اما براي خروج از اين دايره بسته بايد طرحي نو درانداخت و از جشنواره فجر تعريف تازه اي كرد تا به جاي اين كه ويتريني براي نمايش وضع موجود سينماي ايران باشد، به همايشي براي رسيدن به جايگاه مطلوب تبديل شود . سخت و دشوار اما دست يافتني است كه جشنواره فيلم فجر را به تعريفي آرمانگرايانه رساند و نقش آن را از محدوديت واقعيت ها و نمايش آنچه هست به نقش مطالبات و آنچه بايد باشد تغيير داد. به اين ترتيب كه جشنواره فيلم فجر به جاي نمايش سياستگذاري هاي سينمايي، تبديل به تجلي گاه هويت سينماي ايران شود.
هربار كه از هويت سينما، سينماي انقلاب و سخناني از اين دست ياد مي شود، بيش از هركس، ياد و راه سيدمرتضي آويني مي درخشد. به همين دليل، نمي توان بدون پاسداشت ياد آن شهيد هنرمند و استاد سينماي انقلابي، جشنواره اي را آغاز كرد كه از محصولات فرهنگي انقلاب اسلامي است. جشنواره اي كه با انفصال از هويت اصيل انقلابي، به قول شهيد آويني، «هياهوي بسيار براي هيچ» است. هويت هر مخلوق و هر پديده اي، براساس هدف و مقصود آن شكل مي گيرد. آويني، هدف آرماني جشنواره فيلم فجر را «سينماي مبارزه» مي دانست و در اين باره تصريح كرده بود: «حرف ما اين نيست كه سينماي جنگ بايد در دستور كار جشنواره قرار بگيرد، بلكه مي گوييم كه سينماي مبارزه بايد منظر غايي و مقصود نهايي جشنواره و دست اندركاران محترم امور سينمايي كشور باشد. اگر امت مسلمان ايران، هويت حقيقي خويش را در مبارزه يافته است، سينماي ايران نيز بايد هويت مستقل خويش را در سينماي مبارزه پيدا كند.»
بدون شك مهم ترين عامل فراز و فرودهاي جشنواره فيلم فجر و اين كه گاهي شأن آن نزول مي كند، عدم تعريف هويت، مقصود وافق آن است. همچنانكه شهيد آويني نيز تأكيد مي كرد: «ما بايد بنشينيم و يك باربراي هميشه تكليف خود را بفهميم. به راستي اين همه هياهو براي چيست؟ هياهوي بسيار براي هيچ و يا حتي كمتر از هيچ؟ اگر جشنواره فجر حقيقتاً مي خواهد سينماي ايران را درطريق كسب هويت حقيقي خويش مدد رساند، بايد افق حركت خويش را به خوبي بازشناسد و گام هاي خويش را آنچنان تنظيم كند كه درنهايت به اين آمال و آفاق منتهي شود. لفظ برنامه ريزي هم از آن الفاظ رايجي است كه معده ژورناليسم از آن تغذيه مي كند. اما به هر تقدير، تعيين مقصد اولين كاري است كه بايد براي برنامه ريزي انجام گردد. ما در جست وجوي چه هستيم؟ جلوه فروشي و شهرت طلبي؟ تكنيك برتر؟ كسب وجهه دموكراتيك در نزد غربي ها و غرب زدگان؟ پرورش سينماگراني كه بتوانند جوايز جشنواره هاي از ما بهتران را درو كنند؟ اعتراف به ده سال اشتباه؟! از بين بردن و انكار همه دست آوردهاي گرانقدر هشت سال دفاع مقدس؟... و يا همراهي و همزباني با امتي كه علمدار مبارزه براي احياي اسلام در سراسر جهان هستند؟ كدام يك؟»
آري! اگر تعاريف، مقاصد و هويت جشنواره فجر معين گردد، باقي مسائل آن نيز حل خواهد شد. مي گويند «هركس چرايي زندگي اش را بداند، چگونگي آن را نيز خواهد دانست» اين پيام، درباره ساير فعاليت ها، ازجمله جشنواره فجر هم صادق است. مثلاً در هفته هاي منتهي به جشنواره امسال، حواشي بسياري درباره تحريم جشنواره، رد دعوت داوري و غيره ايجاد شد. اين درحالي است كه اگر هويت و غايت جشنواره در مسير درستي تعيين شود، هيچ يك از اين مشكلات، پيش نخواهد آمد. همان طور كه شهيد آويني درباره داوران و داوري جشنواره فجر معتقد بود: «مقصود ما اين نيست كه جشنواره فجر مي بايست جايزه خويش را از سر صدقه! به يك فيلم جنگي مي داد. خير، فيلمسازان حزب اللهي هم مثل بسيجي ها، رضايت خدا را درنظر دارند و از اين بازيچه ها مستغني هستند؛ اما وقتي همه اين حقيقت را مي دانند كه حركت سينماي كشور در سال هاي آينده به شدت متأثر از داوري هاي جشنواره فجر است، آيا نبايد توقع داشت كه اين داوري ها همسو با صيرورت تاريخي انقلاب اسلامي باشد و مؤيد اين هويت فرهنگي عميق كه امت مسلمان ايران يافته اند؟»به نظر مي رسد كه پس از گذشت 31 سال از انقلاب اسلامي مردم ايران و رسيدن جشنواره فيلم فجر به سن 28 سالگي، ديگر وقت آن رسيده است كه اين جشنواره هويت، مسير و مقصد خودش را معلوم كند.

 



معرفي فيلم هاي بخش مسابقه بيست و هشتمين جشنواره فجر
رقابت سينماي متعهد با فيلم هاي تجاري و جشنواره اي

علي برزگر پيشوا
جشنواره فيلم فجر درحالي بيست و هشتمين دوره خود را آغاز كرد كه امسال، تعداد فيلم هاي راه يافته به بخش مسابقه سينماي ايران، به 26 عدد افزايش يافته است. بايد ديد كه آيا اين بخش، در كنار توسعه كمي ارتقاي كيفي هم پيدا مي كند يا نه؟ آنچه مي خوانيد، معرفي اين فيلم ها، براساس طبقه بندي موضوعي آن هاست.
سينماي دفاع مقدس
سينماي دفاع مقدس، مهم ترين ژانر سينمايي كشورمان است كه متأسفانه در طول سال هاي موسوم به اصلاحات، با سياست هاي خاص مديران فرهنگي آن دوره لطمات شديدي خورد و تضعيف شد. به نظر مي رسد كه با تلاش هاي 4سال اخير دولت و مديران فرهنگي، اين سينما دوباره در حال احيا شدن است. چون در جشنواره امسال، فيلم هاي دفاع مقدس حضوري جدي خواهند داشت. «بيداري رؤياها»، «نفوذي»، «شب واقعه»، «عصر روز دهم» از فيلم هاي بخش مسابقه هستند كه در ژانر دفاع مقدس قرار دارند.
نفوذي
كار مشترك احمد كاوري و مهدي فيوضي، به تهيه كنندگي جمال شورجه فيلمي درباره اسراي سرفراز و آزاده دفاع مقدس است. داستان «نفوذي» درباره اسيري است كه بعد از 20 سال دوري از خانواده، به وطن برمي گردد، اما وقتي به ايران مي رسد دستگير و زنداني مي شود و...
شورجه درباره اين فيلم گفته بود: جاي آثار قابل اعتناي دفاع مقدسي در سينماي ايران خالي است و «نفوذي» به اثري قابل اعتنا در حوزه دفاع مقدس تبديل شده است كه نتيجه آن بسيار بهتر از فيلمنامه اوليه درآمده است.
شب واقعه
كارگردان فيلم «روز واقعه» با موضوع ياران امام حسين(ع) در سال 61 هجري اين بار فيلم «شب واقعه» را با موضوع ياران امام حسين(ع) در عصر معاصر را به تصوير كشيده است. فيلم جديد شهريار اسدي روايتگر شهيد بي نام و نشاني به نام درياقلي سوراني است؛ اسطوره اي كه جان خود را فداي رهايي كشورمان از دست دشمن متجاوز كرد.
شب واقعه يكي از فيلم هاي مهم اين دوره از جشنواره است كه توسط بنياد شهيد تهيه شده است.
دكتر عباس خامه يار معاون پژوهش و ارتباطات فرهنگي بنياد شهيد و امور ايثارگران درباره اين فيلم به ايسنا گفته بود: مبتني بودن بر حقايق سال هاي دفاع مقدس، درهم آميختگي تراژدي و حماسه و پرهيز از نگاه تكراري به دفاع مقدس ازجمله ويژگي هاي اين فيلم در ژانر دفاع مقدس مي باشد كه به نظر مي ر سد تاكنون كمتر به آن پرداخته شده است.
در خلاصه داستان اين فيلم آمده است: چهل روز بعد از آغاز جنگ تحميلي، درياقلي پس ازآن كه خانواده اش را از آبادان خارج مي كند به مغازه اوراق فروشي خود در حاشيه بهمن شير برمي گردد.
بيداري رؤياها
محمدعلي باشه آهنگر، كارگرداني كه دو سال پيش با فيلم «فرزند خاك» نشان داد كه در عرصه سينماي دفاع مقدس حرف هاي بسياري براي گفتن دارد، در دوره بيست و هشتم جشنواره فجر هم با فيلم «بيداري رؤياها» حضور يافته است. بايد ديد كه آيا اين فيلمساز نوخاسته سينماي ايران مي تواند توفيق اثر به يادماندني قبلي اش را تكرار كند؟ اميدواريم!
موضوع محوري فيلم «بيداري رؤياها» نيز مثل نفوذي، روايت اسرا و خانواده هاي ايشان است. خلاصه داستان اين فيلم از اين قرار است كه پس از اعلام خبر اسارت و شهادت ايوب، رخشانه- همسرش- به خاطر فرزند دوساله اش رضايت مي دهد تا با برادر ايوب ازدواج كند.
عصر روز دهم
اين فيلم اثر ناتمام مرحوم رسول ملاقلي پور است كه توسط مجتبي راعي تكميل شده است. عصر روز دهم از اين نظر مي تواند مهم باشد كه به عراق و فضاي آن كشور آن هم در شرايط جنگ زده و تحت استيلاي آمريكا مي پردازد.
بايد فيلم را ديد و سپس درباره آن قضاوت كرد. درخلاصه داستان فيلم آمده است: دكتر مريم شيرازي پس از سقوط صدام راهي عراق مي شود تا بلكه از سرنوشت خواهر گمشده اش مطلع شود.
فعاليت علمي جوانان: آناهيتا
بحث جنبش نرم افزاري و تلاش براي پيشرفت كشورمان، از مهم ترين مطالبات رهبر فرزانه انقلاب از جوانان كشورمان است. به نظر مي رسد كه همين دغدغه عزيز الله حميدنژاد را واداشته تا فيلمي علمي را توليد كند. اين فيلم «آناهيتا» نام دارد و بدون شك يكي از آثار ديني اين دوره از جشنواره است كه احتمالاً چند سيمرغ را هم برنده خواهد شد.تنها كافي است موضوع جالب «آناهيتا» را بدانيد تا راغب تماشاي آن شويد. يكي از دانشمندان ژاپني چند سال پيش كشف كرده بود كه دعا، روي مولكول هاي آب تأثير مي گذارد! اين كشف حيرت آور، بن مايه اصلي فيلم جديد حميدنژاد است.
حميد نژاد كه پيش از اين فيلم هاي هور در آتش، ستارگان زميني، قله دنيا و اشك سرما را ساخته بود درباره فيلم جديد خودش اين گونه اظهارنظر كرده است: يكي ازويژگيهاي اين فيلم مي تواند نگاه به نسل جديد كه دغدغه ها و مكاشفات علمي دارند باشد و تلفيق مسائل علمي و دانش روز با يك درام مي تواند براي مخاطب جذابيت داشته باشد.
از نكات قابل توجه در حاشيه فيلم «آناهيتا» اين است كه پروفسور ايموتو - كاشف قضيه علمي فوق - براي اين فيلم پيامي را ارسال كرده و در آن اظهار اميدواري كرد كه اكران جهاني اين فيلم بتواند به صلح جهاني كمك كند.
انقلاب اسلامي : كيميا و خاك
يكي از انتقادات هميشگي به جشنواره فيلم فجر اين بوده كه اين جشنواره كه به ياد و نام انقلاب اسلامي برگزار مي شود اين قدر به اين اتفاق مهم تاريخ جهان بي توجه است. اما خوشبختانه از چند ماه پيش برنامه ريزي هايي براي ساخت فيلم هايي با محوريت موضوع انقلاب توسط بنياد سينمايي فارابي صورت گرفت و در اين بين سه فيلم وارد مرحله توليد شد. اما متاسفانه، فيلم «بيداري» به كارگرداني فرزادموتمن براي جشنواره حاضر نشد. «كيميا خاك» و «يك گزارش واقعي» فيلم هاي حاضر در بيست و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر با موضوع انقلاب اسلامي هستند.
اين فيلم به كارگرداني عباس رافعي ساخته شده و به ماجراهايي در دوره منتهي به پيروزي انقلاب مي پردازد. زمان داستان فيلم، آبان ماه سال 57 است كه اتفاقاتي، سرنوشت 5 نفر را به يكديگر رقم مي زند.
رافعي درباره «كيميا و خاك» در مصاحبه اي عنوان كرده بود كه اين فيلم، روايت ايثارگراني است كه با خون خود، خاك ايران را كيميا كردند.
وي همچنين گفته بود: در اين اثر سينمايي تلاش كردم تا ساختار فيلم در خدمت يك هدف متعالي باشد.
او همچنين روايت فيلم «كيميا و خاك» را بهره مند از سبك اصيل ايراني و شرقي معرفي كرده است.
يك گزارش واقعي
داريوش فرهنگ هم با فيلم «يك گزارش واقعي» روايتي مربوط به انقلاب رابه تصوير كشيده است.
داستان اين فيلم، وقايع نگاري سه سال از زندگي دو رفيق قديمي است كه به دور از انتظار، رودرروي هم قرار مي گيرند. «يك گزارش واقعي» هم از جمله فيلم هايي است كه پس از تماشا بايد درباره آن ها قضاوت نمود.
ضد صهيونيستي: شكارچي شنبه
پرويز شيخ طادي هم كه هم اكنون فيلم «سينه سرخ» او در سينماهاي كشور در حال اكران است، با فيلم «شكارچي شنبه» در بخش مسابقه بيست و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم فجر شركت كرده است.
اين فيلم يك روايت ضد صهيونيستي است كه داستان آن در لبنان مي گذرد. علاوه بر بازيگران ايراني، هنرمندان لبناني هم در آن بازي مي كنند.
«شكارچي شنبه »روايت گر داستان كودكي است كه در ميان اقوام مختلف سفر مي كند و از هر قوم، ويژگي خاصي را مي گيرد و از اين طريق به مليت خودش پس مي برد.
اين كه اين فيلم چه ارتباطي به تقابل رژيم صهيونيستي با لبنان دارد تنها با ديدن فيلم معلوم مي شود.
ملك سليمان
اين فيلم هفتمين اثر شهريار بحراني پس از «آب را گل نكنيم»، «هر اس»، «گذرگاه»، «دنياي وارونه» «حمله به اچ سه» و «مريم مقدس» است. بحراني ، به خصوص با فيلم مريم مقدس نشان داده است كه به اهميت فرم و ساختار در سينما واقف است. او درعين حال كه به متن مقدس وفادار است، دغدغه جذب مخاطب و تشكيل ساختاري جالب را هم دارد.
ملك سليمان بدون شك يكي از نامزدهاي سيمرغ در بخش جلوه هاي ويژه است. شهريار بحراني، درباره جلوه هاي ويژه اين فيلم گفت: آخرين مراحل كار روي جلوه هاي ويژه، موسيقي، صداگذاري، ميكس صدا و چاپ كپي فيلم «ملك سليمان» در كشور هاي چين و هنگ كنگ انجام شد. موسيقي «ملك سليمان» نيز توسط پانك چان از آهنگسازان معروف چين ساخته شده و توسط اركستر فيلار مونيك پكن اجرا شده است.
وي ضمن اشاره به 600 جلوه ويژه بصري در نو فيلم «ملك سليمان» به سايت سوره اظهار داشت: تمام جلوه هاي ويژه بصري اين فيلم توسط «لئولو» از متخصصين جلوه هاي ويژه و صداگذاري آن نيز توسط «كين سون چانگ» انجام شده است.
ناسپاس
«ناسپاس» هم يك فيلم مذهبي و تاريخي است. حسن هدايت كارگردان اين فيلم پيش با مجموعه هاي تلويزيوني «كارآگاه علوي» شناخته شده است.
محوريت اين فيلم دوران پيامبري حضرت موسي (ع) است؛ عاميل و آشل، دو پسر عمو هستند كه خواهان ازدواج با آنائل هستند؛ اما وقوع يك رخداد غير منتظره آرامش و آسايش قبايل و طوايف قوم يهود را بر هم مي زند. كشف حقيقت و جلوگيري ازبحران بيشتر دغدغه اصلي خانواده هاي عاميل و آشل است كه با هدايت حضرت موسي (ع) موقعيت ماجرا؛ روايت ديگري به خود مي گيرد.
فيلم هاي تاريخي
امسال، در بخش مسابقه سينماي ايران، دو فيلم تاريخي وجود دارد. «ملك سليمان» و «ناسپاس» فيلم هايي هستند كه بن مايه اصلي مضمون و داستان آن ها ملهم از آخرين كتاب آسماني؛ قرآن كريم است. اولي درباره حضرت سليمان است ودومي، روايتي از زمان حضرت موسي. به طور اجمالي به اين دو فيلم مي پردازيم.
خواب هاي دنباله دار در به رنگ ارغوان
ابراهيم حاتمي كيا و پوران درخشنده، دو كارگردان صاحب سبك و با سابقه سينماي ايران هستند كه امسال با فيلم هاي به رنگ ارغوان و خواب هاي دنباله دار در بخش مسابقه سينماي ايران حضور يافته اند.
در خلاصه داستان «به رنگ ارغوان» آمده: روايتي از تولد يك رابطه عاطفي ميان زن و مردي جوان يعني همان قصه ابدي و ازلي انسان.
«خواب هاي دنباله دار» نهمين فيلم بلند سينمايي پوران درخشنده با موضوعي خانوادگي است. خلاصه داستان اين فيلم به اين ترتيب است كه: كابوس ريحانه، روز بعد به واقعيت مي پيوندد و معلمش گم مي شود.
ساير فيلم ها
به جز فيلم هاي مذكور آثار ديگري هم با موضوعات مختلف در بخش مسابقه سينماي ايران جشنواره بيست و هشتم فيلم فجر حاضرند.
«صبح روز هفتم» به كارگرداني سيدمسعود اطيابي از جمله اين فيلم هاست. در خلاصه داستان نوشته شده: سيروس كه به تازگي از زندان آزاد شده به ناچار در خانه يكي از دوستان خود ساكن مي شود.
«پرواز مرغابي ها» جديدترين فيلم علي شاه حاتمي است. در خلاصه داستان آن آمده: يك مرغابي وحشي زخمي به علي سپرده مي شود كه پس از مدتي بين آن دو رابطه اي عاطفي شكل مي گيرد.
«كيفر» تازه ترين فيلم حسن فتحي است كه در بخش مسابقه جشنواره امسال پذيرفته شده است. در خلاصه داستان آن نوشته شده: با فراهم شدن مبلغ ديه، مردي ميان سال در آستانه قصاص قرار مي گيرد.
«ترانه كوچك من» فيلمي به كارگرداني مسعود كرامتي است. خلاصه داستان آن به اين شرح است كه، سياوش نوجوان سيزده ساله اي است كه به روستاي پدري اش رفته با اتفاقات غيرمنتظره اي روبرو مي شود.
فيلم «سنگ اول» جديدترين اثر ابراهيم فروزش است كه با ساير آثار بخش مسابقه سينماي ايران رقابت مي كند. خلاصه داستان آن به اين شرح است كه: حسنعلي، باغدار روستايي خوابي مي بيند و به فكر سفارش سنگ قبر براي خود مي افتد.
«طبقه سوم» فيلم جديد بيژن ميرباقري است كه در خلاصه داستان آن آمده: دختر جواني پس از فرار از يك ميهماني شبانه ناخواسته وارد خانه زني مي شود.
«طلا و مس» فيلمي به كارگرداني همايون اسعديان با خلاصه داستان: سيدرضا به شوق يافتن استاد اخلاقي كه وصف او را بسيار شنيده است به تهران مي آيد اما حوادث به گونه اي رقم مي خورد كه او هيچگاه نمي تواند استاد را ملاقات كند.
«پرسه در مه» فيلمي به كارگرداني بهرام توكلي است با خلاصه داستان: امين دانشجوي رشته موسيقي تمام توان خود را براي ساخت بزرگ ترين موسيقي زندگي اش به كار مي برد.
«پسر آدم، دختر حوا» به كارگرداني رامبد جوان ساخته شده است. در خلاصه داستان آن آمده: دو وكيل جوان از دو آژانس مسكن متفاوت، مشتركا يك آپارتمان را به عنوان دفتر وكالت براي اجاره و آغاز فعاليت هاي خود مي پسندند.
فيلم «آل» به كارگرداني بهرام بهراميان داستان مهندس جواني است كه به همراه همسر باردار خود براي انجام ماموريتي عازم ارمنستان مي شود و...
«طهران تهران» يك فيلم با دو اپيزود با موضوع تهران است. داريوش مهرجويي و مهدي كرم پور، كارگردان هاي اين دو اپيزود هستند.
«هفت دقيقه تا پاييز» به كارگرداني عليرضا اميني است. در خلاصه داستان اين فيلم آمده: تلا ش هاي يك خانواده براي بازگرداندن آرامش به زندگي يك زوج جوان، حوادثي را به وجود مي آورد.
«چهل سالگي» نام فيلمي به كارگرداني عليرضا رئيسيان است كه خلاصه داستان آن به اين ترتيب است كه: چهل سالگي آغاز دوره ميان سالي است كه خيلي ها قصه هاي قديمي شان را مرور كرده يا حتي براي فرزندانشان بازگو مي كنند.
«لطفا مزاحم نشويد» هم به كارگرداني محسن عبدالوهاب سه داستان اپيزوديك از زندگي در تهران را روايت مي كند.و «تسويه حساب» نام فيلمي از تهمينه ميلاني با محوريت زن است.





 



سي و يك سالگي.../1

ابراهيم محسني
براي انقلابي كه چند روز ديگر 31سالگي اش را به جشن مي نشيند و در گذر از سه دهه حيات، فراز و فرودها و پيچ و خم هاي بسياري را پشت سر گذاشته، هنر در بياني عام و سينما به عنوان پنجره اي بازبان جهاني بسيار با اهميت است. و از آنجا كه انقلاب حضرت روح الله رضوان الله تعالي عليه، ارزش هاي اسلامي و باورهاي انساني را به عنوان پرچم اصلي در دنيا به اهتزاز درآورد، هنر برخاسته از چنين انقلابي- با تمام ويژگي ها و ملزومات خاص «هنر» به عنوان زباني نافذ و بين المللي- هم بايد مفاهيم والاي اسلامي و انساني را از معبر ماناي هنر به اقصي نقاط جهان و تشنگان هميشگي اين كالاي هميشه سكه برساند. به عبارتي اگر انقلاب57، اسلام و مفاهيم ارزشي را در نظام سياسي- اجتماعي جهان سكه رايج كرد، هنر انقلاب و به طور خاص سينماي انقلاب بايد و ناگزير چنين هدفي را دنبال كند.
پرواضح است كه دنبال كردن اين هدف نه يك شبه و با يك دوره مديريتي حاصل مي شود، نه يك خيابان يك طرفه است و نه با سطحي انگاري و شعارگرايي محقق مي شود؛ ماجراي دعواي دنباله دار تئوري پردازان و هنرمندان و مديران در طول 3دهه عمر انقلاب به اين خاطر بوده كه هر يك در پي رسيدن به مطلوب، سهم خود را فراموش كرده اند و يا در راهروي مطالبات سهم ديگران «فرصت سوزي» كرده اند و يا در دام روشنفكر مآبي افتاده اند و از ورطه نقد و نقل، هرگز فراتر نرفته اند؛ چه آنكه بر هيچ كسي پوشيده نيست كه هنر- صنعت سينما نه با شعارگرايي و تئوري و نه تنها با فن و تكنيك به ايستگاه هنر انقلاب نمي رسد. مثلث مديريت، محتوا و توليد بايد همزمان و هم جهت از دل آموزه هاي اصيل انقلاب رشد كند تا محصول نهايي جداي از اينكه در بحث تكنيك و صنعت، چيزي از كالاي هم نام خود در ساير كشورها كم نداشته باشد، بتواند در بياني هنرمندانه مفاهيم يگانه انقلاب قرن را به ويترين جذاب و رنگارنگ هنر هفتم در ساير كشورها برساند. مسير ترسيم شده از طراحي تا توليد و از توليد تا توزيع بايد به گونه اي باشد كه اضلاع مثلث مذكور با پشتيباني و هماهنگي كامل در جهت هدف مقدسي كه در خوش بينانه ترين حالت و در پس 30سال حيات، حدود 20 درصد محقق شده، حركت كنند.و حال كه روزها و شب هاي بزرگترين اجتماع سينمايي كشور را در تقويم سي ويك سالگي انقلاب ورق مي زنيم، شايد بتوان قطعاتي از پازل ناهم گون و معيوب سينماي انقلاب را بررسي كرد و گره هاي كور و بعضا آشناي اين دغدغه سي ساله را پيش چشم مخاطبان و مديران و البته هنرمندان قرار داد؛ به ويژه كه امروز هنر انقلاب بايد با تواني مضاعف براي آنچه كه بر مبناي آن متولد شده و رشد كرده، حرف داشته باشد.

 



تجلي اراده ايجابي دو نگاه به سومين جشن منتقدان

محمدعلي ايرانمنش
شايد در نگاه اول به جشن منتقدان، اين سؤال پيش بيايد كه اساساً تشكلي به نام انجمن منتقدان، چرا بايد يك جشن برگزار كند و به عده اي جايزه بدهد؟ آن هم با وجود اين همه جشنواره و همايش هنري كه همه آن ها همين كار را مي كنند. پاسخ اين است كه منتقدان سينما، به عنوان تماشاگران حرفه اي و پيشرو سينما، از اين طريق مي توانند بر روند سينماي كشور و جريان هاي آن تأثير بگذارند.
تصور عام از نقش منتقدان سينما، گروهي عيب جو و مچ گير است. اين درحالي است كه اين گروه، با اجراي چنين برنامه هايي، مي توانند نقش متفاوتي از خودشان بروز دهند و با گذر از سطح محدود سلبي گرايي، نقش ايجابي خود را نيز ايفا كنند.
فراموش نكنيد كه تا چند سال پيش، انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي نيز، يكي از تشكل هايي بود كه در بخش جنبي جشنواره فيلم فجر (موسوم به بخش تجلي اراده ملي) فيلم هاي برگزيده خود را معرفي مي كرد. اما با راه اندازي جشن منتقدان، اين انجمن، از حالت فرعي خارج و به طور مستقل، فيلم هاي موردنظر خود را انتخاب مي كند. هرچند درباره فيلم هاي برگزيده و اين كه چرا در اين جشن هم بايد شاهد برگزيده هايي مشابه جشنواره فجر باشيم، مي توان به طور مفصل بحث انتقادي كرد.
نكته مهم ديگر، توجه به صنف منتقدان سينما در اين جشن است. همه اصناف سينمايي در جشنواره ها و جايزه هاي گوناگون برگزيده و تقدير مي شوند. اما صنف منتقدان، در عين حال كه مظلوم ترين طيف سينما هستند، كمتر موردتقدير و تجليل قرار مي گرفته اند. با تجلي جشن منتقدان، اين امكان فراهم شده است كه اين بار منتقدان نيز روي سن بيايند و از دست همكاران خود جايزه بگيرند.
يكي از ويژگي هاي سومين جشن منتقدان، رويكرد جوانگرايانه در اهداي جوايز بود. در اين جشن، ضمن توجه به پيش كسوتاني چون استاد ابوالحسن علوي طباطبايي، نويسندگان و منتقدان نوخاسته و مستعد نيز موردتوجه قرار گرفتند. البته در اين جشن هم، مثل دو دوره قبلي، بخش اهداي جايزه به منتقدان، زير سايه بخش تقدير از برگزيدگان سينمايي قرار گرفت.
نكته قابل توجه ديگر در سومين جشن منتقدان، توجه به سرلوحه سال جاري، يعني صلاح الگوي مصرف بود. به طوري كه شاهد بوديم، اين جشن در اوج صرفه جويي و پرهيز از اسراف برگزار شد.
اما آنچه در واكنش به اين جشن قابل تأمل است، عدم انعكاس آن در برخي از منابع خبري وابسته به طيف مدعي روشنفكري است. حتي سايتي كه خودش را نماينده سينماي ما مي داند، حاضر نشد يك خبر كوچك درباره تلاش هاي همكاران منتقد خودش منعكس كند!
مجلس شبيه خواني در ذكر مصايب انجمن منتقدان سينمايي
محمد آرمان
جشن شب منتقدان امسال درحالي با بي رمقي و رخوتي آزاردهنده برگزار شد كه هنوز دقيقاً معلوم نيست چرا ميان جشن قبلي با آن همه غوغا و سروصدا و مانور تبليغاتي و جشن نحيف و ضعيف امسال اينقدر فاصله فاحش وجود داشت.
شايد نگاهي بي واسطه و بياني صريح و صادقانه به متن و حواشي برنامه امسال خود به خود بتواند گوياي برخي مسائل باشد كه گرچه در بيان برگزاركنندگان نمي آيد اما قابل كتمان و انكار و اغفال و توجيه نبوده و نيست.
آنچه گذشت:
مراسم با يك ساعت تأخير شروع مي شود. مجري، شهرام شكيبا، طنزنويس روزنامه هاست و جابه جا تكه پراني هاي بعضاً تكراري، گاه بامزه و اكثراً بي جذابيتش را تحويل تماشاچيان مي دهد كه كمتر با خنده هايشان او را همراهي مي كنند.
ظاهراً شهرام شكيبا همچنان ميان مدل دست دوم جواد يحيوي و ابراهيم نبوي و احتمالاً ديگران در رفت و آمد است! نكته آنكه، هرجا مراسم دچار بي نظمي و اشتباه و گاف و بي برنامگي مي شود يا ميهمان ها و برنده ها نمي آيند و... مجري با لفاظي و تكه پراني جاهاي خالي را پر مي كند. البته اين كارآيي براي يك مجري چندان چيز كم و بي اهميتي نيست!
مراسم در هاله اي از انزوا، بي نظمي، بي رمقي و نوعي خلسه بي جذابيت و احتمالاً سطح پايين آثار و داوري ها به ويژه در بخش جشنواره مطبوعات سينمايي برگزار مي شود.
عده اي آدم و از جمله مسئولان انجمن، از اول تا آخر برنامه، هي وسط سالن و اين طرف و آن طرف در حال دويدن و اضطراب و پچ پچ اند و اين خيلي زننده و باعث ازبين رفتن وجاهت انجمن «نويسندگان» و منتقدان سينمايي است!
تنوع مراسم خيلي كم و فضاهاي خالي آن صرفاً با بالا و پايين رفتن آدم ها و مزه پراني هاي بي مزه و تكراري مجري پر مي شود و اين يعني بيش از يك سال فرصت براي تنظيم برنامه اي در اين ابعاد، وقت كمي است!
حضار منتقد و هنرمند جلسه، جز آنكه قرار است جايزه بگيرند، بسيار كم و در ديد نيستند و به نظر مي رسد همه اين موارد نشانه هايي از انزوا و مطرود بودن انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي است.
مراسم شب گذشته نشانه هاي زيادي از جشن و محفل نداشت و بيشتر به يك مراسم براي پركردن جاي خالي عريضه و رفع تكليف داشت و ظاهراً آقايان و خانم هاي شوراي انجمن سينمايي زيادي متوسل به توهم ها و پيله هاي تنيده دور خود شده اند.كساني كه از جذب عناصر جدي و جوان و خوش قلم عرصه نقد به دلايل جزني عاجزند و حتي نويسنده خوب و خوش آينده و جواني را كه سال ها در اين عرصه قلم زده و روبه جلو حركت داشته است، به دلايل مديريتي و عدم نگرش جامعه و سعه صدر از انجمن و بعضي فضاهاي نوشتاري نقد، رانده و به انزوا رسانده اند و... قص عليهذا.
اما يكي از نكات جالب صحبت هاي آقايان مسئول در انجمن، اين بود كه به صراحت و البته در... تعجب مي گويند كه جشن قبلي بيشتر جنبه يك مانور تبليغاتي داشته و قرار است آن هجم از تلاش نمايش و رزمايش، در جشن هاي بعدي انجمن هم تكرار شود! جالب است و البته تأثر برانگيز!
اگر آن حجم از جلوه و نمايش در هيئت آن جشن باشكوه(؟!) لازم بود و اعتقادتان، پس چرا ادامه نداديد و اگر نبود چرا آنوقت به انجام رسانديد و... در هر صورت چرا بايد از جشن شب «منتقدان» استفاده هاي ابزاري براي ذهنيات فردي وسليقه هاي كج و معوج خود استفاده كنيد؟!
نكته ديگري كه جاي خنده و ايراد سؤال دارد و البته تعجب از توهمي كه دوستان ما نسبت به ديگران دارند، اينكه چطور ممكن است كسي داور جشنواره اي باشد كه مجله خودش جزء آثار مورد داوري است و بعد جالب اينكه نوشته همان مجله، جايزه مي گيرد و خود آقاي سردبير هم جايزه مي گيرد و همه مي خندند، منتهي خنده آنها با خنده ناظران، كه شاهد چنين وضعيتي هستند، متفاوت است.
فرمود: «نكته دانانند در عالم بسي...»
جشن محقر و منزوي انجمن منتقدان سينماي ايران، به هيچ وجه نتوانست آبروي منتقدان- تمام منتقدان و بلكه اكثر منتقدان- راحفظ كند و هرگز نتوانست شايد هم نخواست به آئينه تمام نما يا حتي نيم نماي جامعه منتقدان ونويسندگان سينماي ما باشد. جز تأسف و تأثر چه باقي مي ماند؟



 

(صفحه(12(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14