(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 25 اسفند 1388- شماره 19606
 

جنگ نرم آنچه از فرماندهان و افسران جوان انتظار مي رود
10دروغ بزرگ



جنگ نرم آنچه از فرماندهان و افسران جوان انتظار مي رود

قسمت هفتم- شبنم نادري
«در اين جنگ نرم، شما جوان هاي دانشجو، افسران جوان اين جبهه ايد. نگفتيم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است كه به او بگويند ]به[ «پيش»، بروند جلو، ]بگويند[ «عقب بيا»، يعني سرباز هيچ گونه از خودش تصميم گيري و اراده ندارد و بايد هر چه فرمانده مي گويد، عمل كند. نگفتيم هم، فرماندهان طراح قرارگاه ها و يگان هاي بزرگ، چون آن ها طراحي هاي كلان را مي كنند. افسر جوان توي صحنه است؛ هم به دستور عمل مي كند، هم صحنه را درست مي بيند. با جسم خود و جان خود صحنه را مي آزمايد. لذا اين ها هم افسران جوان اند؛ دانشجو نقشش اين است. حقيقتاً افسران جوان، فكر هم دارند؛ عمل هم دارند؛ توي صحنه هم حضور دارند؛ اوضاع را هم مي بينند؛ در چهارچوب هم كار مي كنند» ]1[
جنگ نرم بر عليه جمهوري اسلامي ايران از برنامه هاي قطعي استكبار جهاني مي باشد كه به دليل نااميدي و ناتواني از مقابله نظامي با ايران در دستور كار- به صورت جدي- قرار داده است. در اين ميان حوادث بعد از انتخابات فرصت بسيار مناسبي را ايجاد كرد كه جنگ نرم برعليه ايران را وارد فاز جديد و مناسبتري كند. به اعتقاد كارشناسان بهترين فضا براي اجرايي كردن هر چه بيشتر جنگ نرم در اين مقطع حساس دانشگاه ها مي باشد چون طراحان جنگ نرم بيشترين سرمايه گذاري را براي ايجاد شبكه و يارگيري ابتدا بر روي نخبگان و دانشگاهيان انجام داده و سپس از طريق آنها به بدنه جامعه منتقل مي كنند. با توجه به ترسيم آرايش پيچيده دشمن در جنگ نرم لزوم مقابله منسجم و سازماندهي شده با خاكريزهاي مجازي امري بديهي و واضح مي نمايد. چرا كه گسترش و تعميق انقلاب اسلامي و حتي تثبيت آن در داخل كشور در گروهي مصونيت و پدافند حساب شده است.
در اين ميانه جنگ، نقش فرماندهان و افسران به عنوان اصلي ترين، تأثيرگذارترين افراد در طراحي و اجراي استراتژي هاي لازم و ايجاد خاكريزهاي فكري و فرهنگي براي جلوگيري از پيشروي دشمن بسيار برجسته تر و پررنگ تر از ساير قسمتها است. جنگ نرم براساس و چارچوب تئوريك شكل مي گيرد و جنگ آينده جنگ دانشگاهها و جنگ مراكزي است كه تئوري ها را توليد و بازتوليد مي كنند، لذا بايد در فضاي دانشگاهي به دنبال راه حل آن باشيم.»
جايگاه نخبگان و قشر فرهيخته كشور جايگاهي ويژه و بي بديل است. چرا كه از راهبردهاي اساسي دشمن در جنگ نرم تأثيرگذاري برافكار نخبگان جامعه است. از همين روي رهبر معظم انقلاب دانشجويان را افسران و اساتيد دانشگاهها را فرماندهان جبهه مبارزه با جنگ نرم دشمن دانستند.
در اين مقاله نقش ويژه اساتيد و دانشجويان را در جنگ نرم به همراه راهكارهاي پيشنهادي بررسي مي نمائيم.
بررسي پروژه:
يكي از اساسي ترين و كلي ترين اهداف كه جنگ نرم دنبال مي كند و همه ابعاد آن را شامل مي شود تغيير هنجارهاي يك جامعه، آن هم متناسب با هنجارها و ارزش هاي غربي است. غرب به ويژه آمريكا در راستاي يكسان سازي يا به تعبير خودشان جهاني سازي، درصدد است كشورهايي را كه به نوعي استكبار ستيز هستند و مقابل آنها ايستاده اند با ابزارهايي چون رسانه، سرپل گيري و استفاده از جريانات اپوزيسيون داخلي، هنجارهاي داخلي يك نظام را كه موجب شده مقابل غرب و آمريكا ايستاده اند تغيير دهد.
پروژه جنگ نرم يا «براندازي نرم». «كودتاي نرم»، «انقلاب رنگي»، و يا «انقلاب مخملي» به طور عمده چهار گروه تاثيرگذار درجامعه يعني دانشجويان، زنان، روزنامه نگاران و اساتيد دانشگاهها را هدف قرار مي دهد.
تجربه انقلاب هاي مخملين نشان مي دهد سرمايه گذاري بر روي جوانان به ويژه جنبش هاي دانشجويي، يكي از مهمترين مولفه هاي پيش برنده طرح هايي چون براندازي نرم است.
اولين تجربه انقلاب رنگي در دوران پس از جنگ سرد، دريك دوره زماني 6 هفته اي يعني از 17نوامبر تا 29 دسامبر 1989 دركشور چكسلواكي به ثمر نشست. حلقه دوم اين انقلاب كه در واژگان علوم سياسي به كودتاي فرامدرن (coup post-modem) شناخته مي شود، درصربستان (1997) و به وسيله جنبش دانشجويي اتپور ]2[ (به معناي مقاومت) تكميل گرديد و سپس درسال 2003، حلقه سوم آن درگرجستان با حركت دانشجويي كمارا (به معناي «بس است» ) تدارك ديده شد. در اكراين نيز گروهي از جوانان و دانشجويان آموزش ديده حركتي به نام پورا، (به معناي لحظه موعود فرارسيده) را درسال 2004 طراحي وبه مرحله اجرا گذاشتند كه به عناويني همچون انقلاب نارنجي، سرخ و شاه بلوطي ملقب گرديد. اين سناريو در بلاروس با نام جنبش زوبر و در انقلاب لاله اي 2005 قرقيزستان كه دانشجويان درصفوف مقدم آن قرارداشتند با نام اتپور ادامه يافت.
اين پروژه درايران نيز از اوايل دهه هفتاد به صورت جدي كليد خورد تا گروهي از عناصر خود فرو رفته و وابسته، اقدام به سربازگيري از دانشگاههاي كشور نمايند. درپروژه اي كه حلقه كيان طراحي نموده بودند ماموريت عبور از ميدان مين و خطوط قرمز به عهده جنبش به اصطلاح دانشجويي گذاشته شد تا جنبشي كه خاستگاه و فلسفه وجودي آن با عدالت خواهي، استكبار ستيزي و استقلال محوري تعريف شده است، به ابزاري درجهت تحقق و اجراي سناريوي دشمن تبديل گردد.
ثمره اين سرمايه گذاري درشبه كودتاي 18 تير سال 1378 خود را به خوبي نشان داد. با شكست شبه كودتاي 18 تير، طراحان جنگ نرم به اين نتيجه رسيدند كه بايد براي پيشبرد اهدافشان اقشار نخبه و اساتيد دانشگاهها را نيز مدنظر قرار دهند، بنابر اين سرمايه گذاري بر روي عناصر دانشگاهي، پژوهشگر و اساتيد بر جسته آغاز شد. در سال هاي گذشته بيش از 3هزار تن از اساتيد دانشگاه و محققان ايراني در قالب بورس هاي تحصيلي، فرصت هاي مطالعاتي و نشست هاي علمي از كشور خارج شده اند كه يقيناً بخشي از آنها به عنوان سوژه و هدف، مورد توجه سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي دشمن بوده اند.
در اعترافات يكي از مديران بنياد آمريكايي سوروس به اين نكته به صراحت تأكيد شده است كه اين بنياد با ايجاد شبكه ارتباطي غيررسمي و تلاش براي توسعه و نفوذ آن در ميان نخبگان و اساتيد دانشگاه، وظيفه براندازي را دنبال مي كرده است. اين فرد مدعي است از طريق راه اندازي كارگاه هاي مطالعاتي با حضور دانشجويان و جوانان و تدريس اصول و مباني شبكه سازي اجتماعي به مثابه اصلي ترين مبناي براندازي نرم عمل مي شده است.
نااميدي به آينده كشور ايجاد يأس و سرخوردگي در ميان دانشجويان، تخريب چهره دانشجويان در رسانه ها، نبود رغبت به تحصيل، استفاده ابزاري يا ابزاري استفاده شدن دانشجويان از ميان بردن روحيه تحقيق و پژوهش عقب ماندگي علمي كشور، عدم رشد و تعالي دانشجويان، از بين رفتن احترام ميان استاد و شاگردي، احساس حقارت در مقابل دنياي استكبار و در نهايت واگذاري تمام ارزش ها براي رسيدن به دنياي پست مدرن امروزي، تعطيلي دانشگاه ها و تبديل شدن آن به ابزار دشمنان و ضايع شدن حقوق دانشجويان و نخبگان از ديگر نمونه هاي انجام اين پروژه است.

 



10دروغ بزرگ

اصطلاح «دروغ بزرگ» اينك به اصطلاحي معروف در دنياي سياست تبديل شده كه افكار عمومي آن را منتسب به هيتلر مي دانند. هيتلر در كتاب نبرد من، مي گويد مردم آلمان شكست در جنگ جهاني اول را به اين دليل پذيرفتند كه يهودي هاي داراي نفوذ در مطبوعات از تكنيك دروغ بزرگ استفاده كردند. از نظر هيتلر اين روش مستلزم آن است كه دروغ چنان عظيم باشد كه هيچ كس باور نكند كه «كسي آنقدر گستاخ باشد كه چنين بي شرمانه حقيقت را تحريف كند». اولين مورد استفاده دروغ بزرگ در اين جمله معروف او مستند شده است: «در دروغ بزرگ همواره نيروي قابل باور بودن وجود دارد.» گوبلوز - وزير تبليغات هيتلر- اين تئوري را با كمي تغيير بدين گونه بيان كرد كه «دروغ بزرگ يكي از روش هاي تبليغاتي مورد استفاده انگلستان است كه دروغ بزرگي مي گويند و در ضمن تحت هر شرايطي بر صحت آن پافشاري مي كنند.» حوادث انتخابات رياست جمهوري دهم چنان گسترده و پيچيده بود كه تا مدت ها و از منظرهاي گوناگون قابل تامل است. در اين ماجرا موسوي به عنوان يكي از نامزدهاي انتخاباتي با صراحت و شدت هر چه تمام تر حريف خود را به دروغ گويي متهم كرد و به سرعت موجي از تبليغات و شعارهاي انتخاباتي عليه دروغ و دروغگو در جامعه پديدار شد. جايگاه و نوع نگاه ديني و اجتماعي نسبت به اين پديده، علت انتخاب اين محور را كاملاً روشن مي كند (دروغگو دشمن خداست يا دروغ كليد همه زشتي هاست). در فتنه سبز كه موجوديتش مديون غبارآلودگي فضا و آميختگي حق و باطل بود، دروغ هاي بسياري ساخته و پرداخته و منتشر شد. گاهي از سوي سران فتنه، گاهي از سوي هواداران ناآگاه و بعضاً آگاه و مغرض و گاهي نيز از سوي پشتيبانان خارجي فتنه و از طريق رسانه هاي پر سر و صداي استعماري. در اين مجال نگاهي مي اندازيم به «10 دروغ بزرگ» فتنه سبز كه هر كدام در زمان خود موجي از اغتشاش و التهاب و تشويش اذهان عمومي را به دنبال داشتند.
سرويس سياسي

1 فرار به جلو
اولين دروغ پردازي فتنه سبز در زمان برگزاري انتخابات (22 خرداد 88) روي داد. حدود ساعت 23 و 30 دقيقه شب، در حالي كه هنوز راي گيري در برخي شعب ادامه داشت، ميرحسين موسوي در يكي از برج هاي شمال پايتخت كنفرانس خبري به راه انداخت و ادعاي پيروزي كرد.
ماجرا وقتي قابل تأمل تر مي شود كه اغلب خبرنگاران حاضر در اين نشست خارجي ها هستند و خبرنگاران داخلي انگشت شماري به اين برج راه مي يابند.
موسوي كه دو انگشت خود را به نشانه پيروزي به دوربين بي بي سي و ساير رسانه ها نشان مي دهد، با استناد به گزارش ناظرين خود در پاي صندوق ها اعلام مي كند پيروز قطعي انتخاباتي است كه هنوز ادامه دارد. بيانيه اي هم در اين زمينه صادر شده و از مردم خواسته مي شود خود را براي جشن پيروزي آماده كنند.
2اسم رمز
روز شنبه پس از انتخابات، با اعلام تدريجي آراء و مشخص شدن نتايج انتخابات اصلي ترين و البته بزرگ ترين دروغ رسماً منتشر مي شود؛ ادعاي تقلب.
موسوي نخستين بيانيه خود را صادر مي كند. «نتايج بهت آور»، «بازي بزرگ»، «خيانت به آراء مردم» و «مبارزه با شورش دروغ» كليد واژه هاي اين بيانيه هستند. او تأكيد مي كند تسليم اين صحنه سازي خطرناك نخواهد شد.
محتشمي پور- رئيس كميته موسوم به صيانت از آراء- مدعي مي شود به دليل تخلفات گسترده ناظران و مجريان در مراحل مختلف رأي گيري و شمارش آرا، انتخابات 22 خرداد باطل است. او در پاسخ به اين سأال كه اگر شوراي نگهبان به اين درخواست (ابطال انتخابات) توجه نكنند چه خواهيد كرد گفت: اين اقدام اوليه ما است و در صورت عدم توجه مراحل بعدي اعتراض را انجام مي دهيم.
همانگونه كه از سخنان محتشمي پور هم پيداست، تقلب اسم رمز آشوب ها و اغتشاش هاي پيش رو بود.
3پروژه 72 كشته
ستادهاي موسوي و كروبي با ارائه ليستي مدعي مي شوند در اغتشاشات پس ازانتخابات 72 نفر كشته شده اند. اين ليست مجعول اولين بار در سايت حزب مشاركت منتشر و از آنها به عنوان «72 شهيد جنبش سبز» نام برده مي شود. تحقيقات بعدي نشان مي دهد اين ليست دروغي بيش نبوده و مدعيانش براي رساندن آن به عدد خاص 72- تداعي كننده تعداد شهداي كربلا!- به هر حيله اي از گنجاندن اسامي كساني كه هويت واقعي ندارند تا متوفيان عادي متوسل شده اند. البته چند نفر از شهداي ادعايي فتنه سبز نيز زنده شدند. گردانندگان اين تئاتر سياه براي لاپوشاني افتضاح خود، مدعي شدند اين ترفند نظام براي مخدوش كردن ليست شهدا و بدنام كردن ما بوده است!
4خس و خاشاك
مدعيان تقلب براي گرم نگه داشتن تنور اغتشاش و آشوب نياز به تهييج و غبارآلودگي فضا داشتند و براي اين منظور چه چيزي بهتر از القاي اين موضوع كه نه تنها رأي شما را دزديده اند بلكه به شما توهين هم مي كنند. در همين راستا موجي از تبليغات رسانه اي با اين مضمون به راه مي افتد؛ احمدي نژاد، كساني را كه به فردي غير از وي رأي داده اند، خس و خاشاك خوانده است.
اما اصل ماجرا چه بود؟ احمدي نژاد عصر روز يكشنبه 24 خرداد در تجمع هوادارانش در ميدان ولي عصر تهران، طي سخنان خود حساب اغتشاشگران را از هواداران نامزدها جدا كرد و آشوبگران را «خس و خاشاك» ناميد؛ «در انتخابات ايران 40 ميليون نفر خودشان بازيگر اصلي و تعيين كننده اصلي بوده اند. حالا چهار تا خس و خاشاك اين گوشه ها كاري مي كنند بدانيد اين رودخانه زلال ملت جايي براي خودنمايي آنان نخواهد گذاشت. 70 ميليون ملت ايران و 40 ميليون شركت كننده در انتخابات همه عزيزند، همه ملت ايرانند و همه همدلند و دولت خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت ها به پايان رسيد و دوره دوستي ها و ساختن ها آغاز شد.»
5 كروبي نامه
هفتم مرداد ماه مهدي كروبي با ارسال نامه اي براي هاشمي رفسنجاني ادعاهاي عجيب و غريبي را مطرح مي كند. نويسنده در نامه خود از شنيده هايي مبني بر شكنجه هاي وحشتناك و تجاوز به معترضين دستگير شده خبر مي دهد. انتشار اين نامه موجي از التهاب را در كشور آفريده و با استقبال و مانور تبليغاتي گسترده رسانه هاي غرب مواجه مي شود. كروبي مي گويد مستندات كافي براي اثبات ادعاهاي خود دارد و اگر خلاف آن ثابت شد رسماً از ملت عذرخواهي خواهد كرد.
دستگاه هاي مسئول كشور و در رأس آنها قوه قضائيه رسيدگي به اين ادعاها را در دستور كار خود قرار مي دهند. كميته سه نفره- ابراهيم رئيسي معاون اول رئيس قوه قضائيه، محسني اژه اي دادستان كل كشور و علي خلفي رئيس حوزه رياست قوه قضائيه- مأمور تحقيق مي شوند. 21 شهريور ماه گزارش مبسوط اين كميته منتشر و مشخص مي شود ادعاهاي كروبي صحت نداشته است.
كروبي مي گويد در نامه اش نگفته چنين رويدادهايي حتماً اتفاق افتاده بلكه شنيده هاي خود را نقل كرده است. او به قول خود مبني بر عذرخواهي از ملت نيز عمل نمي كند. نگارش نامه خطاب به هاشمي به جاي نهادهاي مسئول نيز از ديگر نكات قابل تأمل در كروبي نامه است.
6گزارش يك مرگ
عصر شنبه 30 خرداد، در خيابان كارگر شمالي، تقاطع خيابان شهيد صالحي و كوچه خسروي قتلي رخ داد كه حواشي بسياري را به دنبال داشت. در اين ماجرا خانم ندا آقا سلطان به ضرب گلوله كشته شد. بلافاصله پس از اين اتفاق، فيلم آن با نام «گزارش يك مرگ در تهران» از شبكه هاي خارجي به طور گسترده پخش و موج جديدي از تبليغات ضد ايراني آغاز شد.
چند روز بعد آرش حجازي - به عنوان شاهد ماجرا - در مصاحبه با بي بي سي انگشت اتهام را به سوي نظام نشانه رفت.
در مورد اين قتل و ادعاهاي آرش حجازي زواياي پنهان فراوان و سوالات زيادي وجود دارد. چرا يك دوربين فيلمبرداري بايد ندا را حدود يك ساعت تعقيب كند؟ آيا ورود حجازي چند روز قبل از اين ماجرا به تهران، حاضر بودنش در محل و بازگشت سريع وي به انگليس را مي توان اتفاقي دانست؟ حجازي مدعي است حاضران در صحنه، ضارب را گرفتند اما او را رها كردند! پس چرا هيچ فيلم و عكسي از وي و اسلحه اش وجود ندارد؟ (در حالي كه چند فيلم از زواياي مختلف از صحنه قتل ضبط و پخش شده است).
گذشت زمان و برخي موضوعات - مانند اعطاي بورسيه تحصيلي به نام ندا از سوي دانشگاه آكسفورد، تلاش تايم براي معرفي مقتول به عنوان چهره برتر سال 2009 و ... بيش از پيش زواياي تاريك و دست هاي پشت پرده اين سناريو سياه را روشن مي كند البته از مسببان اصلي اين جنايت و جنايات مشابه كه با طرح ادعاي دروغين تقلب باعث به زمين ريخته شدن خون تعدادي از هموطنانمان شدند نبايد غافل شد.
7سومين متفكر جهان
انتخاب همسر ميرحسين موسوي ازسوي نشريه اي وابسته به محافل صهيونيستي به عنوان سومين متفكر جهان در سال 2009 را مي توان يكي از مضحك ترين دروغ هاي اين سال نيز دانست.
نشريه «فارن پاليسي» در توضيح خود درباره اين انتخاب نوشته است:
دليل معرفي زهرا رهنورد به عنوان سومين متفكر جهان آن است كه او نقشي اساسي در برانگيختن معترضين و حوادث پس از انتخابات ايران داشته است.
هنگامي كه اين نشريه با موج سنگيني از پرسش ها و سرزنش ها روبرو شد، سوزان گلاسر دبير اجرايي فارن پاليسي اعتراف كرد اين انتخاب پايه علمي و منطقي ندارد و بيشتر جنبه نمادين دارد.
درباره ميزان صحت اين انتخاب همين بس كه رهنورد در توضيح دلايل تقلب گسترده در انتخابات و پيروزي همسرش گفته بود؛ من لر و همسرم ترك است. مگر مي شود ترك ها به فرزندشان و لرها به دامادشان راي ندهند؟!
8نمازجمعه اولي ها
نمازجمعه 26 تيرماه تهران به امامت هاشمي رفسنجاني برگزار شد. جريان موسوم به سبز از مدت ها پيش از آن با تبليغات گسترده معترضين را به حضور گسترده در اين نمازجمعه دعوت كردند و آن را «نمازجمعه سبز» ناميدند. نكته جالب اينكه شبكه هاي ضدانقلاب ماهواره اي براي نخستين بار طي 30 سال گذشته به تبليغ نمازجمعه پرداختند و برخي سايت هاي همسو نيز آداب آن را آموزش دادند! اگر چه خطيب جمعه در روز مورد اشاره اغلب سخناني كه گفت با استقبال جريان فتنه روبرو شد و با سوت و كف مورد تاييد قرار گرفت اما حضور شكننده و برخي رفتارها و حركت هاي هواداران فتنه سبز موجبات سرافكندگي سران اين جريان شد. هنگام اقامه نماز عده زيادي از سبزها فقط تماشاچي بودند، تعدادي هم نمازجمعه مختلط خواندند و بعضي هم لازم نديدند كفش هاي خود را هنگام نماز در بياورند. مجموعه رويدادهاي آن روز راستين بودن «نمازجمعه سبز» و ماهيت فتنه را روشن تر كرد. سبزهاي شركت كننده در اين مراسم به «نمازجمعه اولي ها» معروف شدند.
9اعتراف با قرص
دهم مرداد ماه اولين جلسه متهمان حوادث پس از انتخابات برگزار شد و در ادامه موجي از فرافكني و لجن پراكني براي تحت الشعاع قرار دادن دادگاه و اعترافات متهمان از سوي رسانه هاي غربي و برخي چهره هاي داخلي آغاز شد. شاه بيت همه ادعاها اين بود؛ اين اعترافات تحت شكنجه بوده است.
براي نمونه دفتر هاشمي و همچنين مجمع تشخيص مصلحت نظام جمهوري اسلامي با انتشار بيانيه اي عنوان داشت: «معلوم نيست چنين مطالبي در چه شرايط و ملاحظاتي بيان شده است.»موسوي هم اعترافات متهمان را حاصل رنج آنان در مدت حبس و اجبار اعتراف گيران و شكنجه گران آنان خواند.
برخي نشريات داخلي نيز مدعي شدند به متهمان قرص هاي روانگردان خورانده شده و حرف هاي آنها تحت تاثير اين داروها بوده است. هر چند در همان ايام برخي متهمان - مانند ابطحي و عطريان فر - اين ادعاها را كاملا رد كرده و اهانت آميز خواندند اما اين موضع گيري هاي صريح هم با انكار مدعيان روبرو شد.
مدتي بعد اغلب چهره هاي سرشناس بازداشت شده، آزاد شدند اما حتي در ديدارهاي خصوصي با سران فتنه هم چيزي برخلاف حرف هاي خود در دادگاه نگفتند و حرفي از شكنجه و اعتراف تحت فشار به ميان نياوردند.
10سبز بي ريشه
موسوي و تيم او پيش از انتخابات با يك برنامه حساب شده سعي كردند جريان خود را جرياني اصيل، ديني و ارزش دار معرفي كنند.
انتخاب رنگ سبز - با توجه به جايگاه آن در باورهاي عمومي - و طرح شعارهايي مانند الله اكبر، يا حسين ميرحسين، «نخست وزير امام»، و ... در همين راستا قابل ارزيابي و تامل است. البته گردانندگان صحنه در ابتداي امر با همين ترفند موفق شدند چنين باوري را در اذهان لايه هايي از جامعه وارد كنند اما به مرور زمان، رويدادهاي بعدي توخالي بودن اين شعارها را روشن كرد.
در ادامه شعارهاي انقلابي و مذهبي جاي خود را به اين شعارها دادند؛ «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران»، «استقلال، آزادي، جمهوري ايراني»، «فلسطينو رها كن، فكري به حال ما كن،» «چوب، چماق، بسيجي ديگر اثر ندارد و ...»
البته حرمت شكني و گستاخي به همين جا ختم نشد و كار مدعيان خط امام و نخست وزير امام به جايي رسيد كه بر اثر تحريكات و سكوت هاي تشويق آميز آنان، در اهانتي شنيع عكس حضرت امام(ره) پاره شده و به آتش كشيده شد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14