(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 4 ارديبهشت 1389- شماره 19627
 

چگونه پديده اي به مسئله امنيت ملي تبديل مي شود
افشاي اسناد نظامي و جنگ رواني به روش صهيونيستي
روح و كالبد سال همت و كار مضاعف
امنيت نرم در جمهوري اسلامي ايران كدام مولفه ها امنيت را تثبيت مي كنند؟ (قسمت پاياني)



چگونه پديده اي به مسئله امنيت ملي تبديل مي شود

حسين ملاابراهيم
مسئله اول، شناخت و آگاهي از گستره مفهوم امنيت بويژه امنيت ملي، يكي از ابزارهاي مهم در حوزه مديريت در هر كشور است. اگرچه در تبيين و تعريف علمي از امنيت ملي و گستره آن، وجوه مشتركي را مي توان يافت كه اختصاص به يك كشور ندارد اما بسياري وجوه نيز وجود دارد كه موجب مي شود تعريف و تبيين امنيت ملي در يك كشور، از تعريف و تبيين مفهوم امنيت ملي در كشوري ديگر كاملا متفاوت باشد.
مسئله دوم؛ در تعريف ويژه و جامع و مانع از امنيت ملي در هر كشور، تفكيك مقولات مربوط به حوزه امنيت ملي از غير آن چگونه صورت مي پذيرد. اين موضوع در بدو امر، شايد امري پيچيده به نظر نيايد اما با قدري تامل پي ميبريم كه در عمل و اجزاء، اين موضع از پيچيدگي، اهميت و حساسيت بسياري برخوردار است. به اختصار مي توان گفت كه درسطح اول و بدنبال ارائه بسته اي كه امنيت ملي در آن تبيين و تعريف جامع و مانع شده است، سطح اول از سرفصلهاي امنيت ملي از دل و بطن همان بسته بيرون مي آيد. سطح دوم ازسرفصلهاي مرتبط با امنيت ملي، نياز به تلاش مضاعف و تتبع كارشناسي افراد زبده و خبره دارد.
مسئله سوم؛ درسطح اول از سرفصلهاي امنيت ملي، اضافه شدن سرفصلي نوين بي معني است مگر آنكه بسته جديدي در تعريف امنيت ملي در يك كشور ارائه و تصويب شود. در اين حال، انتظار سرفصلهاي نوين، مستبعد نخواهدبود. موضوع جالب توجه درسرفصلهاي سطح دوم است. دراين سطح، تعدادي از موضوعات ومسائل مطرح در يك كشور، مي تواند با بسترسازيها تبديل به مسئله امنيت ملي شود و تعدادي از مسائل نيز با ظاهري غيرمرتبط با امنيت ملي، در سرفصلهاي مقوله امنيت ملي درسطح دوم قرارمي گيرد. به اين ترتيب، مقولات امنيت ملي درسطح دوم درطول زمان در دوره اي در حوزه امنيت ملي قرار مي گيرد و در دوره اي نيز از اين شمول خارج مي شود. حال با طرح مسئله اي ملموس، تلاش مي شود تا مدلل ساختن و تبيين مبحث اخير، سهلتر شود.
اگر سؤال شود كه بهره برداري از انرژي هسته اي در كشورمان به لحاظ تحليلي، از چه مقوله اي است يعني آيا از جنس مسايل امنيت ملي است يا غير آن، تبادر اوليه جز اين نيست كه بگوييم اين مهم، از جنس مسايل و مقولات مرتبط با بهره برداري از تكنولوژي و فن آوري هاي نوين و غيرامنيت ملي است كه با توجه به ملاحظات اقتصادي، يك سازمان تخصصي بنام سازمان انرژي اتمي، متكفل طراحي، اجراء و پيشبرد آن مي شود اما امروز، آيا مسئله به همين شكل مي باشد؟ پاسخ به اين سؤال كاملا روشن است؛ انرژي هسته اي در كشورمان نه تنها مسئله اي در جايگاه بي بديلي در سياستگذاريهاي تكنولوژيك - اقتصاد- سياست دارد بلكه در شمار مهمترين مقولات مرتبط با امنيت ملي كشورمان محسوب مي شود؛ اما چرا؟ واكاوي اين مبحث، كمك شاياني به هدف اين نوشتار تحليلي مي كند.
در بسياري از كشورهاي جهان و از جمله ايران رژيم پهلوي، بكارگيري انرژي هسته اي همواره همرديف مسايلي چون بكارگيري انرژي هاي نو بوده است؛ پيشرفت در اين علوم چيزي جز توسعه فن آوري و دانش بموازات افزايش سطح عمومي رفاه نمي باشد. با اين همه، خيانتها گروههاي برانداز داخلي دوشادوش سياستهاي سلطه طلبانه نظام استكبار جهاني كه از هيچ وسيله اي براي جلوگيري از پيشرفت و بالندگي ايران اسلامي كوتاهي و دريغ نمي كند، اين موضوع را به صورت تحميلي در حوزه اي از فرآيند تصميم گيري در كشورمان قرار داده است. كه علاوه بر سازمان انرژي اتمي، شوراي عالي امنيت ملي بعنوان مسئول اصلي همچنين وزارت امور خارجه و بخش گسترده اي از توان رسانه اي كشورمان درگير اين مهم شده است. به اين ترتيب و به دليل گستره عميق و فراگيري داخلي و خارجي ابعاد اين مسئله كه در برشماري آن، از دهها سرفصل مهم مي توان ياد كرد سياستگذاري عالي و هدايت و مديريت اصلي در بهره گيري از انرژي هسته اي، توسط شوراي عالي امنيت ملي و با نظارت و هدايت مستقيم رهبري معظم و مقام منيع ولايت صورت مي پذيرد.
پس مي بينيم كه در اين فرآيند، حتي مسايل محض علمي و فن آوري چگونه مي تواند در اثر خباثتهاي عده اي مزدور داخلي و سياستهاي ظالمانه كشورهاي سلطه طلب به مسئله امنيت ملي تبديل شود.
بخش فوق مثالي بود نسبت به آنچه كه نداشته ايم و اراده و مصلحت يك ملت بر آن شده است تا آن را داشته باشد؛ اراده اي كه بصورت نمادين در شعار ملي انرژي هسته اي حق مسلم ما است، تبلور يافته است.
در بخش پاياني اين نوشتار، موردي را ذكر مي كنيم در خصوص آنچه را كه داريم اما ممكن است از كف بدهيم؛ منابع مشترك نفت و گاز در جنوب و غرب و شمال كشور عزيزمان ايران. اينكه مديريت عالي در فرآيند بهره برداري از منابع مشترك چگونه بايد باشد مبحث مستقلي را طلب مي كند اما به دلايل عديده كه به برخي از آنها در ذيل اشاره مي شود، اين مهم در سرفصلهاي سطح دوم از مسايل امنيت ملي به شرحي كه گذشت قرار مي گيرد:
1- يكي از ابزارهاي بسيار تعيين كننده در تعاملات بين المللي و در قدرت چانه زني، انرژي يا همان رگ حيات كشورها بويژه كشورهاي صنعتي است. غفلت در بهره برداري از منابع مشترك يعني تضعيف قدرت چانه زني و تقويت خصم.
2- حجم درآمدهاي ناشي از بهره برداري درست يا بالعكس نادرست از منابع مشترك آنقدر در سرنوشت كشور تاثيرگذار و گسترده است كه اهمال كوچك نيز اثر خيانت به منافع ملي را دارد.
3- ارايه كارنامه قابل قبول در حوزه منابع مشترك، به تقويت اقتدار ملي مي انجامد اما اهمال و قصور در اين حوزه خواسته يا ناخواسته به مخدوش شدن حيثيت نظام مي انجامد.

 



افشاي اسناد نظامي و جنگ رواني به روش صهيونيستي

مصطفي نظري
اخيراً دادگاه عالي قضايي رژيم جعلي صهيونيستي اجازه انتشار ماجرايي را داده است كه رسانه هاي رسمي صهيونيستي آن را يكي از «وخيم ترين رخدادهاي امنيتي و جاسوسي اسرائيل» ناميده اند.
محافل رسمي رژيم صهيونيستي با انتشار گزارش هايي با عنوان بازداشت خانگي دختري 23ساله كه به سرقت و انتشار بيش از دو هزار سند محرمانه نظامي متهم است، توجه افكار عمومي و محافل سياسي جهان را به خود جلب كرده است. براساس اين گزارشها، اين دختر 23ساله يهودي كه «عانات كام» نام دارد، در طي سالهاي 2006 تا 2008 بعنوان منشي دفتر فرماندهي بخش مياني ارتش صهيونيستي مشغول به خدمت سربازي بوده است كه طي اين مدت بيش از دو هزار سند محرمانه نظامي از جمله اسنادي درخصوص برنامه هاي عملياتي بخش مياني ارتش در ارتباط با ترور فعالان گروههاي مبارز فلسطيني و دستورات ستاد كل فرماندهي ارتش رژيم صهيونيستي را سرقت و در اختيار يكي از خبرنگاران تازه كار! روزنامه صهيونيستي «هاآرتص» قرار داده است.
همچنين در مشروح اين گزارشات درخصوص جزئيات بيشتر اين ماجرا آمده است: «عانات كام» در طول دوران خدمت سربازي خود بعنوان منشي در دفتر «يائير ناوه» فرمانده بخش مباني ارتش وظيفه پاسخگويي به تلفن و امور بايگاني و دفتري را به عهده داشته است. وي با سوءاستفاده از اين فرصت اقدام به ذخيره كپي تصاوير بيش از دو هزار سند محرمانه نظامي مي كند كه پس از اتمام دوره سربازي اين اسناد را در اختيار «اوري بلاو» خبرنگار «هاآرتص» قرار مي دهد؛ بلافاصله بعد از تحويل اين اسناد به «بلاو» روزنامه هاآرتص در نوامبر 2008 گزارش هايي از «بلاو» درخصوص افشاي اسناد حساس نظامي بخش مياني ارتش اسراييل را منتشر مي كند. با دقت در گزارش هاي جنجالي و جهت دار رسانه هاي صهيونيستي مي توان به اين مسئله پي برد كه افشا و انتشار اين حجم از اسناد محرمانه نظامي، چيزي جز يك جنگ رواني و فريب رسانه اي نبوده است؛ چراكه اولاً تاريخ انتشار اين اسناد از سوي روزنامه صهيونيستي «ها آرتص» در نوامبر 2008 بوده است، اما در شرايط كنوني برجسته و رسانه اي مي شود، ثانياً با وجود سانسور شديد نظامي در رسانه هاي صهيونيستي، روزنامه «ها آرتص» به راحتي اين اسناد حساس! نظامي را منتشر مي كند و ساير رسانه هاي صهيونيستي آن را پوشش مي دهند، ثالثاً از لابه لاي دو هزار سند نظامي فقط بخش هاي خاصي برجسته و رسانه اي مي شود، رابعاً اجازه افشا و انتشار اين مسئله مهم امنيتي آنهم در افكار عمومي جامعه صهيونيستي از سوي دادگاه عالي قضايي رژيم جعلي صهيونيستي صادر مي شود و خامساً با وجود حساسيت بسيار زياد سيستم اطلاعاتي و حفاظتي ارتش صهيونيستي به نشت و انتشار اطلاعات نظامي، نه تنها نهادهاي امنيتي ارتش به اين مسئله واكنش جدي نشان نمي دهند بلكه دادگاه عالي قضايي رژيم جعلي صهيونيستي در برخورد با «عانات كام» كه جرم آن جاسوسي نظامي است، فقط به بازداشت خانگي وي بسنده مي كند.
لذا اين نوشتار تلاش مي كند تا اهداف و مقاصد پشت پرده اين حركت هماهنگ و برنامه ريزي شده رواني و رسانه اي رژيم صهيونيستي را مورد بررسي و تحليل قرار دهد. به همين منظور در ذيل برخي از اهداف و مقاصد پنهاني رژيم جعلي صهيونيستي از افشاي اين اسناد به ظاهر حساس و مهم نظامي ارتش عبري، احصاء مي گردد.
- شكست راهبردي ارتش اسطوره اي صهيونيستي در جنگ تابستان 2006، مقامات و كارشناسان نظامي صهيونيستي را بر آن داشت تا تغييراتي در سطح ساختاري، راهبردي و تاكتيكي ارتش ايجاد كنند. لذا جهت مقابله با پيامدهاي داخلي و خارجي اين تغييرات و پوشش دادن به آن، رسانه ها و محافل رسمي صهيونيستي با هماهنگي كامل با بخش سانسور نظامي (مود-2) واحد اطلاعات نظامي ارتش (آمان)، با تعيين فواصل زماني مشخص، اقدام به درج و افشاي اخبار و اسناد سوخته و جعلي نظامي مي كنند. بطوريكه مي توان جنجال رسانه اي و جنگ رواني در موضوع دستيابي حزب الله به اطلاعات نظامي ارتش اسراييل و ماجراي جاسوسي «عانات كام» را در همين راستا تحليل كرد.
- باتوجه به اينكه در شرايط كنوني، هدف راهبردي و حياتي رژيم جعلي صهيونيستي بر پايه يهودي سازي هرچه بيشتر قدس و هضم تدريجي مناطق فلسطيني كرانه باختري در شهرك هاي صهيونيست نشين قرار دارد، وقت كشي و انحراف در اذهان عمومي و محافل سياسي جهان، كاربردي ترين تاكتيك در اجراي اين راهبرد صهيونيستي قلمداد مي شود. لذا افشا و انتشار اسناد ساختگي از سوي «عانات كام» و پوشش خبري توسط رسانه هاي رسمي صهيونيستي را مي توان در اين راستا تحليل و ارزيابي كرد.
- از آنجايي كه اسناد جعلي و ساختگي افشا شده از سوي «عانات كام» حجم قابل توجهي دارد، لذا مي توان اين ماجراي جنجالي جاسوسي را اين چنين تحليل كرد كه رژيم صهيونيستي در يك ترفند قديمي سعي دارد تا با انتشار برخي از اين اسناد ساختگي در آينده، با جريان سازي و جنگ رواني پرونده هاي جديدي را در ارتباط با حماس، حزب الله، سوريه و ايران و عليه آنها باز كند.
- باتوجه به اينكه در ماجراي جاسوسي «عانات كام» محافل رسمي صهيونيستي فقط بخش خاصي از اين اسناد جعلي نظامي افشا شده از جمله اسناد نظامي بخش مياني ارتش صهيونيستي درخصوص طرحهاي عملياتي برنامه ريزي شده ترور رهبران و فعالان گروههاي مبارز را برجسته و پوشش خبري دادند، اين مسئله مي تواند در جهت ايجاد ترس و هراس در جبهه مقاومت فلسطين تحليل و ارزيابي شود.

 



روح و كالبد سال همت و كار مضاعف

بهروز پورسينا
پيامهاي پرخير و بركت رهبري معظم نظام در ابتداي هر سال، ابتكاري است كه از دو جهت مي تواند نقش زيربنايي در حركت كلان و خرد جامعه و كشور ايفاء كند؛ جهت اول در تقويت مسير رشد و توسعه و جهت دوم، در راستاي تصحيح جهت گيريها با هدف رسيدن به تعالي. البته اينها، شرط لازم در رسيدن به اين اهداف است ولي شرط كافي در تحقق آن، درك و فهم صحيح اين پيامها و فرامين و جد و جهد در اجراء و اتباع خالصانه آن براي جلب رضايت حضرت حق و صلاح ملك و ملت مي باشد.
از منظري ديگر كالبد پيامها و فرامين رهبري در نوروز هر سال، كالبدي بي جان نيست كه بتوان بدون داشتن تلقي صحيح از روح اين كالبد منويات رهبري را به خوبي به موقع اجراء گذاشت كه در غير اين صورت، اتباع از امر ولايت بصورت ابزاري خواهد بود و نه از سر آگاهي و تعهد؛ در چنين حالت و موضعي است كه كارها كم اثر يا بي اثر مي شود و امان از آن زماني كه از سر جهل يا عمد، كارهاي عده اي قليل از اين دست، فقط و فقط به ضرر منتهي شود.
اين نوشتار كوتاه تحليلي، در صدد است تا به قدر بضاعت خود به تبيين روح پيام سال 1389 يعني همت و كار مضاعف بپردازد؛ شناخت كالبد فرمان همت مضاعف و كار مضاعف، در چارچوب تحليل مسايل اقتصادي و اجتماعي است كه به جاي خود، بسيار قابل شرح و تفصيل است.
به زعم نگارنده، روح پيام نوروزي رهبري را مي توان در چند سر فصل ارايه كرد:
الف) بدنبال پشت سرگذاشتن سال 1388 كه در روند توسعه اقتصادي كشور وقفه هاي پيش بيني نشده اي بوجود آمده، رهبري معظم با اعلام سال همت مضاعف و كار مضاعف، درصدد برآمدند تا با بسيج توانمندي هاي كشور و به مدد الهي، در اين سال و يا در ادامه آن بخشي يا تمام اين نقصان حادث شده را برطرف كنند.
ب) بدون ترديد، براي آنكه دهه چهارم انقلاب اسلامي دهه توسعه، پيشرفت و عدالت باشد دستيابي به اين تعالي و هدف والا، بدون همت و كار مضاعف امكان پذير نيست.
ج) روح اين پيام، حاكي از تأكيد مقام ولايت نسبت به اصلاح روند حركت كلان كشور، با قرار گرفتن اصلاحات اقتصادي بعنوان دغدغه اصلي نظام و اولويت اول جهت گيريها، حداقل در سال 1389 است. با اين حال آنچه از كل محتواي پيام نوروزي رهبري قابل افراز مي باشد اين است كه چنين اولويتي مربوط به سالهاي پس از سال 89 نيز مي شود.
د) اگر رهبري در پيامشان همگان را صرفا دعوت به كار و تلاش بيشتر در سال جديد مي فرمودند به اين مفهوم بود كه تمام مؤلفه ها و برنامه هاي حركت و كار در كشور به تمامه و درستي تهيه و تدوين شده، فقط بايد آن را به دقت و قدرت به موقع اجراء گذاشت؛ اينكه پيام علاوه بر كار مضاعف، در بردارنده فرمان همت مضاعف است دليل بر آن است كه براي كار مضاعف، ضروري است تا از محتوا و يا جهت مؤلفه هاي برنامه ها در زيربخشهاي اقتصادي كشور (در مواردي كه از درستي آن هنوز اطمينان كافي حاصل نشده است يا از اساس، هنوز برنامه جامع و مانعي وجود ندارد) اطمينان لازم را حاصل كرد؛ انديشه صحيح و كارآمد لازمه همت بلند است و بي ترديد، كاري كه در پي همت و عزم بي انديشه صورت پذير است چيزي نيست جز جفا در حق خود و ديگران.
همت بلنددار كه مردان روزگار
از همت بلند به جايي رسيده اند

 



امنيت نرم در جمهوري اسلامي ايران كدام مولفه ها امنيت را تثبيت مي كنند؟ (قسمت پاياني)

هادي رحماني ساعد
در بخش گذشته به تعريف امنيت نرم و مؤلفه هاي تهديدكننده آن پرداختيم در اين قسمت به مؤلفه هاي تثبيت كننده امنيت نرم خواهيم پرداخت. هر يك از اين عوامل ممكن است در موقعيت هاي مختلف داراي اهميت هاي متفاوتي باشند، به عبارت ديگر اهميت هر يك از مؤلفه هاي ايجاد و تثبيت كننده در تقابل با شرايط مختلف، متفاوت خواهد بود. در اين قسمت به چند مورد از مهم ترين اين مؤلفه ها مي پردازيم.
¤ ¤ ¤
1-قدرت نرم (Soft Power)
براي تعريف قدرت نرم، بايد ابتدا به تعريف واژه «قدرت» (power) پرداخت. برخي اعتقاد دارند قدرت، توانايي و ظرفيت انجام كارها است. به نظر گروهي قدرت، توانايي كسب نتايج دلخواه است. به زعم بعضي افراد نيز قدرت، تأثيرگذاري بر رفتار ديگران است به نحوي كه آنچه مي خواهيم، اتفاق بيفتد. به نظر مي رسد تعريف سوم تعريف جامع تري از واژه قدرت باشد. (گلشن پژوه، 1387: 21) در تعريفي ديگر قدرت، توانايي دارنده آن است براي واداشتن ديگران به تسليم در برابر خواست خود، به هر شكلي. اقتدار (Authority) نيز قدرتي است كه مشروعيت آن براساس سنت يا قانون پذيرفته شده است. (آشوري، 1385: 247)
در يك طبقه بندي كلي، قدرت به دو نوع سخت و نرم تقسيم مي شود. جوزف ناي، تحليل گر به نام آمريكايي بر اين باور است كه هر چند قدرت نرم و سخت در هم تنيده اند ولي قدرت نرم به قدرت سخت وابسته نيست. به گفته ناي، قدرت نرم توانايي به دست آوردن خواسته ها از طريق مجذوب كردن- به جاي اجبار و يا امتياز دادن- است. اين كار از طريق جذابيت هاي فرهنگي، ايده هاي سياسي و سياست ها صورت مي گيرد. زماني كه سياست هاي ما در چشم ديگران مشروعيت دارد، قدرت نرم ما تقويت شده است. در واقع زماني كه شما ديگران را وادار مي كنيد ايده هاي شما و آنچه شما مي خواهيد بپذيرند، بدون اين كه براي اين كار هزينه زيادي (امتياز يا اجبار) صرف كنيد، در آن صورت شما از قدرت نرم استفاده كرده ايد. متيوفريزر در كتاب «تسليحات اختلال جمعي» مي نويسد: «قدرت نرم از فرهنگ سرچشمه مي گيرد». در سطح كلان و در عرصه روابط بين الملل، حوزف ناي اين گونه عنوان مي كند كه قدرت نرم «جلب نمودن مردم به جاي اجبار آن ها است». (گلشن پژوه، 1387: 22)
منابع و شاخص هاي قدرت نرم همواره ثابت نبوده و هميشه با تحول بسترها و شرايط، آن ها نيز تغيير مي يابند. اما شايد بتوان مهم ترين مؤلفه ها و شاخص هاي قدرت نرم را در سه دسته فرهنگ، اقتصاد و سياست جاي داد. در عرصه فرهنگ يا اجتماع، مقوله هايي چون هنر (شامل فيلم و سرگرمي، موسيقي، تئاتر و هنرهاي نمايشي)، رسانه ها (شامل راديو و تلويزيون، روزنامه ها و مجلات، اينترنت و ماهواره ها)، دانش و ورزش مطرح مي گردند. فرهنگ حتي در برگيرنده مواردي چون ذائقه غذايي يك ملت، خصلت هاي پسنديده ملي كه زبان زد جهاني است، موقعيت فرهنگي ممتاز (شامل دارا بودن آثار باستاني و گردشگري، بزرگان ادبيات، شعر، رمان، موسيقي و هنر) و تعداد محصولات فرهنگي يك كشور نيز مي باشد.(همان، 33-34).
در نهايت قدرت نرم يعني توانايي نفوذ و تأثيرگذاري بر افكار، انديشه ها و اذهان با هدف تحميل خواست و اراده از طريق جلب نظر و متقاعد ساختن ملت و دولت هدف بدون استفاده از زور و فشار فيزيكي. (جمعي از نويسندگان، 1387:44)
بنابر آنچه گفته شد اگر حكومتي با استفاده از سياست هايي كه به كار مي برد، بتواند افراد جامعه را با خود همراه كند، بدون اين كه از ابعاد سخت افزارانه امنيت استفاده كند، امنيت نرم را براي خود به ارمغان آورده است. در حوزه داخلي يكي از مهمترين شاخص هاي دست يابي به امنيت نرم استفاده از قدرت ملي است، بنابراين براي آشنايي با اين مفهوم به توضيح مختصر آن مي پردازيم.
«قدرت ملي» به مجموعه اي از توانايي هاي مادي و معنوي گفته مي شود كه در قلمرو يك واحد جغرافيايي و سياسي به نام كشور يا دولت وجود دارد. در تعريف ديگري از قدرت ملي به صورت ساده آمده است: «قدرت ملي عبارت است از ظرفيت يك كشور در پيگيري اهداف كاربردي با اقدامات عمدي». (همان، 110)
بقاي نظام سياسي مستقل در دنياي متلاطم و پر از تهديد كنوني در گرو برخورداري آن كشور از قدرت ملي بالا و در سطح بازدارندگي نسبت به انواع تهديدات است. اين قدرت ملي است كه يك ملت و كشوري را در برابر تهديدات خارجي حفظ كرده و براساس آن ملتي مي تواند اهداف خود را تحقق بخشد. نظر به اهميت تأمين امنيت ملي به عنوان مهم ترين نفع عمومي، توليد قدرت ملي در هر كشور، در صدر اولويت ها براي حكومت ها و دولت ها قرار مي گيرد. (همان، 111)
در حوزه داخلي در زمينه توليد امنيت نرم با اتكاء به قدرت نرم، ابعاد غيرمادي امنيت مدنظر است به طور كلي شاخص هاي غيرمادي قدرت ملي عبارتند از:
1) ميراث فرهنگي: تاريخ نشان مي دهد كه توانايي نظامي و قدرت دفاعي كشورها با ميراث فرهنگي آن ها ارتباط نزديك داشته است. به عنوان مثال دو جنگ جهاني و ويراني عظيمي كه براثر كاربرد جنگ افزارهاي مخرب به بار آمده بود، موجب تنفر عمومي از جنگ و ضعف اخلاق نظامي گري در اروپا شد. (روشندل، 1387: 80) كه اين امر در نهايت باعث به خطر افتادن امنيت است.
2) وحدت ملي: از اركان مهم فرهنگي قدرت سياسي، وحدت ملي است. وحدت ملي عبارت است از چگونگي واكنش مردم در باب دفاع از منافع عمومي و مصالح كشور. هنگامي كه وضعي اضطراري همچون براندازي و ايجاد توطئه براي كشور پيش مي آيد. در اين مواقع، اگر پايه هاي وحدت ملي محكم باشد، مردم اختلافات جزئي داخلي را كنار مي گذارند و صفوف را پر مي كنند. اين روحيه باعث مي شود، هنگامي كه زمامداران وضع دشوار كشور را در برابر خطر خارجي براي مردم تشريح مي كنند و خواستار تحكيم وحدت مي شوند، مردم به نداي آنان پاسخ مثبت دهند. (همان، 81) باتوجه به اهميت اين مؤلفه در ادامه به صورت مجزا به آن خواهيم پرداخت.
3) ايدئولوژي: ايدئولوژي نيز يكي ديگر از عوامل ساخت قدرت ملي است. ايدئولوژي نه تنها از منابع داخلي قدرت ملي محسوب مي شود، بلكه در مناسبات بين المللي هم پشتوانه حيثيت و نفوذ و قدرت كشور است. نقش ايدئولوژي در سياست هاي بين المللي به حدي است كه اگر پژوهنده به مقاصد پنهان در پشت شعارهاي رايج توجه نكند، مناسبات بين المللي را يكسره جدال بين ايدئولوژي ها و ارزش ها مي بيند. (همان، 82)
يكي از راه هايي كه دشمن براي چيره شدن به جامعه ما استفاده مي كند همراه كردن ايدئولوژي آن ها با ايدئولوژي خود است. به عنوان مثال مي توان به گسترش تبليغات در خصوص ترويج مسيحيت در ايران، طي چند سال اخير اشاره كرد. دين تحريف شده مسيحيتي كه دشمنان براي مردم ما تجويز مي كنند، كاملاً سكولار و داراي رويكردهاي كاملا متعارض با اصول و مباني اسلامي است و اين به معناي سلب امنيت از حكومت اسلامي است.
2- ايمان به خدا، عدالت اجتماعي و پيروي از ولايت فقيه
ماده ايمني و امنيت، كاربرد نسبتا فراواني در مقايسه با مجموع آيات قرآني دارد. از بين 6236 آيه قرآن، در حدود 851 مورد (يعني 6/13%) آن، ماده ايمني و امنيت به كار رفته است كه اين نكته نشانگر اهميت موضوع امنيت از منظر قرآن كريم است. نكته قابل توجه اين است كه از جمع 851 مورد ماده امنيت به كار رفته در قرآن، بيشترين مقدار يعني 811 بار (يعني 2/95%) آن مستقيما به معناي ايمني روحي و معنوي (كلمه ايمان و مشتقات آن) است. اين موضوع حكايت از آن دارد كه قرآن كريم بالاترين توجه خود را معطوف به امنيت روحي و معنوي آدمي نموده است. (فراستخواه 1376: 381)
درتفسير نمونه ذيل آيه 82 سوره انعام (كساني كه ايمان آورده اند و ايمان خويش را به ستم (شرك) نيالودند، امنيت، مخصوص آن ها است و هم ايشان هدايت يافته گانند) اينگونه آمده:
جنگ ها، تجاوزها، مفاسد، جنايات و حتي امنيت و آرامش روحي تنها موقعي به دست مي آيد كه درجوامع انساني دو اصل حكومت كند. ايمان وعدالت اجتماعي. اگر پايه هاي ايمان به خدا متزلزل گردد واحساس مسئوليت در برابر پروردگار از ميان برود و عدالت اجتماعي جاي خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنيت در چنان جامعه اي وجود نخواهد داشت. در بعضي از روايات نيز از امام صادق (ع) نقل شده كه«منظور از آيه ياد شده اين است كه آن هايي كه به دستور پيامبر اسلام (ص) در زمينه ولايت و رهبري امت اسلامي بعد از او ايمان بياورند و آن را با ولايت و رهبري ديگران مخلوط نكنند، امنيت از آثار آن ها است». (مكارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، 1376: 32)
بايد توجه داشت كه ولايت فقيه دنباله همان امامت و رهبري ائمه اطهار (ع) است. امام خميني (ره)«ولايت فقيه» را به لحاظ اداره جامعه و حق ولايت بر مردم داراي همان اختيارات رسول اكرم (ص) مي دانستند ايشان دركتاب ولايت فقيه خود مي فرمايند:«همين ولايتي كه براي رسول اكرم(ص) و امام(ع) در تشكيل حكومت و اجرا و تصدي اداره هست. براي فقيه هم هست.» (امام خميني ،1377:47)
حضرت امام خميني (ره) در «البيع» خود نيز در ذيل موضوع ويژگي هاي حاكم حكومت اسلامي و اختيارات آن يعني ولايت فقيه اين گونه مي نويسند:«... از آن گذشته، حفظ نظام از واجبات مؤكد است و اين واجب جز با وجود والي و حكومت به انجام نخواهد رسيد». (گروه مطالعاتي امنيت، 1387:169)
مقام معظم رهبري نيز دراين زمينه مي فرمايند:«رهبري درجامعه اسلامي گره گشاست. رهبري يعني آن نقطه اي كه دولت مشكل داشته باشد، مشكلات لاعلاج دولت به دست رهبري حل مي شود. هرجايي كه تبليغات دشمن كاري كند كه مردم را به دولت ها بخواهد بدبين كند، اين جا نقش رهبري است كه حقيقت را براي مردم روشن مي كند. توطئه را برملا مي كند. آن جايي كه مي خواهند مردم را مأيوس كنند، رهبري است كه به مردم اميد مي دهد. آن جايي كه توطئه سياسي بين المللي را مي خواهند براي ملت ايران به وجود بياورند، رهبري است كه قدم جلو مي گذارد و تماميت انقلاب را در مقابل توطئه قرار مي دهد و دشمن را وادار به عقب نشيني مي كند. آن جا كه مي خواهند بين جناح هاي گوناگون مردم اختلاف ايجاد كنند، رهبري است كه مي آيد دست ها را در دست همديگر مي گذارد. مايه الفت مي شود. مانع تفرقه مي شود. آن جا كه مي خواهند مردم را از پاي صندوق ها مأيوس كنند، رهبري است كه به مردم دلگرمي مي دهد، مي گويد وظيفه است، مردم اعتماد مي كنند، وارد مي شوند، حماسه عظيمي مي آفرينند». (مقام معظم رهبري. 5 آذر 1376)
3- اتحاد (وحدت) ملي
به استناد تاريخ انقلاب اسلامي، پايدارترين نوع امنيت ملي آن است كه سازگاري هنجاري افراد و احساس همدلي و يكرنگي هر چه بيشتر آنان نسبت به يكديگر استوار شده باشد. بديهي است اتخاذ راهكارهايي كه به تقويت و گسترش روزافزون اين احساس كمك رساند. به طور قطع به همان ميزان، ضريب امنيتي جامعه را نيز افزايش مي دهد. (عطارزاده، 1385:31)
در قرآن كريم و سخنان ائمه اطهار (ع) نيز بر اين مؤلفه مؤثر بر امنيت ملي بسيار تأكيد شده است. در آيه 105 سوره آل عمران، خداوند مسلمانان را از تفرقه و پراكندگي بر حذر مي دارد: «و شما مسلمانان مانند مللي نباشيد كه راه تفرقه و اختلاف پيمودند، پس از آن كه آيات و ادله روشن از جانب خدا براي هدايت آن ها آمد و چنين گروهي گرفتار عذاب سخت خواهند بود». همچنين امام علي (ع) در خطبه ها و نامه هاي خود، بارها يارانش را به وحدت و دوري از تفرقه خوانده و خطر تفرقه را گوشزد كرده است تا آن ها را از ناامني برهاند. ايشان در خطبه 192 (خطبه قاصعه) نهج البلاغه مي فرمايند: «پس آن گاه كه درزندگي گذشتگان مطالعه و انديشه مي كنيد، عهده دار چيزي باشيد كه عامل عزت آنان بود و دشمنان را از سر راهشان برداشت و سلامت و عافيت زندگي آنان را فراهم كرد و نعمت هاي فراوان را در اختيارشان گذاشت و كرامت و شخصيت به آنان بخشيد كه از تفرقه و جدايي اجتناب كردند و بر وحدت و همدلي همت گماشتند و يكديگر را به وحدت وا داشته، به آن سفارش كردند و از كارهايي كه پشت آن ها را شكست و قدرت آن ها را درهم كوبيد، چون كينه توزي با يكديگر، پركردن دل ها از بخل و حسد به يكديگر، پشت كردن و از هم بريدن و دست از ياري هم كشيدن، بپرهيزيد... پس انديشه كنيد كه چگونه بودند آن گاه كه وحدت اجتماعي داشتند. خواسته هاي آنان يكي، قلب هاي آنان يكسان و دست هاي آنان مددكار يكديگر، شمشيرها ياري كننده، نگاه ها به يك سو دوخته و اراده ها واحد و همسو بود. آيا در آن حال مالك و سرپرست سراسر زمين نبودند و رهبر و پيشواي همه دنيا نشدند؟ پس به پايان كار آن ها نيز بنگريد! در آن هنگام كه به تفرقه و پراكندگي روي آوردند و مهرباني و دوستي آنان از بين رفت و سخن ها و دل هايشان گوناگون شد و از هم جدا شدند و به حزب ها و گروه ها پيوستند، خداوند لباس كرامت را از تنشان بيرون آورد و نعمت هاي فراوان شيرين را از آن ها گرفت». (نهج البلاغه، خطبه 192، ص 281)
همان طور كه ملاحظه مي شود، وحدت، ملاك اصلي كسب موفقيت ها است، به عبارتي ديگر كسب توفيق در جنبه هاي مختلف فعاليت هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و... تنها با امنيتي كه در سايه وحدت و انسجام به وجود مي آيد، قابل دستيابي است. اما نكته اي كه بايد به آن توجه داشت (مخصوصاً با توجه به اتفاقات بعد از دوره دهم رياست جمهوري)، توجه به سليقه هاي مختلف و ايجاد هماهنگي بين آن ها است. امام خميني (ره) در اين زمينه مي فرمايند: «اگر در يك ملتي اختلاف سليقه نباشد، اين ناقص است. اگر در يك مجلسي اختلاف نباشد، اين مجلس ناقصي است. اختلاف بايد باشد، اختلاف سليقه، اختلاف رأي، مباحثه، جار و جنجال اين ها بايد باشد، لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته، بشويم دشمن هم. بايد دو دسته باشيم در عين حالي كه اختلاف داريم، دوست هم باشيم». (صحيفه نور، ج 21: 47) ايشان در جايي ديگر مي فرمايند: «همه دست به دست هم بدهند، اختلاف حزبي و مسلكي را كنار بگذارند. اختلافات قديمي و جديد را كنار بگذارند، اختلافاتي كه مربوط به احزاب است كنار بگذارند و همه با هم - با صداي واحد، با يد واحد- قيام كنند؛ قيام به امر مهمي كه نجات دادن كشور است.» (همان، ج 5: 484)
4- توسعه يافتگي
كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه با يك تهديد مشترك روبرو هستند و آن توسعه نيافتگي و وابستگي است. اين كشورها در درجه اول بايد براي يك توسعه پايدار برنامه ريزي كنند. توسعه نيافتگي خود منبع بسياري از تهديدهاي ديگر همچون بي ثباتي سياسي، دشواري هاي اجتماعي، درگيري قومي و مذهبي و... است. توسعه اقتصادي و سياسي خود به خود بسياري از مسائل را حل مي كند و سرچشمه اصلي انسجام ملي است. (روشندل، 1387: 162)
5- برخورداري از راهبرد مناسب در حوزه امنيت نرم
نخستين نكته اي كه در مورد مقابله با تهديدهاي امنيتي بايد ذكر كرد، اين است كه هر كشور بايد با توجه به وضع مشخص خود راهبرد معيني داشته باشد. هر كشوري پيش از هرچيز بايد براي حفظ امنيت خود و مقابله با تهديدها طرح جامع و همه جانبه اي تنظيم كند كه در آن تمام جوانب مسائل امنيتي و تهديدهاي داخلي و خارجي و موجود و محتمل در نظر گرفته شده باشد. (همان، 82) برخورداري از راهبرد امنيت نرم، با توجه نو و جديد بودن برخي از مؤلفه ها و شاخص هاي آن بسيار با اهميت است. بديهي است شاخص هاي پيش گفته بدون مطالعه هاي دقيق و بروز رساني شده امكان پذير نيست. بنابراين براي تدوين راهبرد امنيت نرم برخورداري از مركز تحقيقاتي و مطالعاتي در اين زمينه بسيار كليدي است.
منابع:
1- جمعي از نويسندگان (1387)، «بصيرت پاسداري»، تهران: اداره سياسي نمايندگي ولي فقيه در سپاه.
2- روشندل جليل (1387)، «امنيت ملي و نظام بين المللي»، چاپ پنجم، تهران انتشارات سمت.
3- سخنراني مقام معظم رهبري در سالگرد تشكيل بسيج، 5 آذرماه .1376
4- عطارزاده، مجتبي (1385)، «بسيج ترجمان آرمانهاي دفاعي امام خميني(ره) در پاسداشت امنيت ملي»، مجموعه مقالات علمي كنگره سرداران، اميران، فرماندهان و 8000 شهيد استان همدان، همدان: انتشارات دانشگاه بوعلي سينا.
5- فراستخواه مقصود (1376)، «دين و امنيت»، مندرج در كتاب مقالات ارائه شده در همايش توسعه و امنيت عمومي، صص 421-369، تهران: انتشارات وزارت كشور (معاونت امنيتي و انتظامي- اداره كل امنيتي).
6- قرآن كريم، سوره هاي آل عمران و انعام.
7- گروه مطالعات امنيت (1387)، «نظريه امنيت در جمهوري اسلامي ايران»، تهران: انتشارات دانشگاه عالي دفاع ملي.
8- گلشن پژوه، محمود رضا (1387)، «جمهوري اسلامي و قدرت نرم»، تهران: معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي.
9- مكارم شيرازي محمدناصر و جمعي از نويسندگان (1376)، «تفسير نمونه»، جلد پنجم، تهران: انتشارات دارالكتب الاسلاميه.
10- موسوي خميني، سيدروح الله (1386)، «صحيفه نور»، جلد 5 و 21، تهران: مؤسسه نشر و تنظيم آثار امام(ره).
11- موسوي خميني، روح الله (1377)، «ولايت فقيه»، چاپ هشتم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام(ره).
12- نهج البلاغه حضرت امير المؤمنين(ع) (1385)، ترجمه حجت الاسلام والمسلمين محمد دشتي، قم: انتشارات الطيار.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14