(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 4 ارديبهشت 1389- شماره 19627
 

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
خاكستري مايل به قرمز جيغ! (يادداشت روز)
دفاعيات مدير مسئول كيهان در دادگاه - قسمت چهارم
امضاي 11 سند همكاري بين ايران و زيمبابوه
دلمه (گفت و شنود)
كيهان و خوانندگان
فيس بوك، شبكه اجتماعي يا تله جديد سرويس هاي جاسوسي؟! (خبر ويژه)
تلاش ناكام براي تحريف انديشه هاي شهيد آويني (خبر ويژه)
آقاي تروا! يعني تو اين آسياب را نچرخاندي؟! (خبر ويژه)
هيچ خاصيتي نداشت جز رمزگشايي از نقاشي هاي بي معنا (خبر ويژه)



خاكستري مايل به قرمز جيغ! (يادداشت روز)

«شما در اينجا يك دروغ روشن را بيان كرديد. من به شما كه امروز مشكي به تن داريد مي گويم لباس قرمز بپوش ولي دروغ نگو». اين جملات را ميرحسين موسوي 29 ارديبهشت سال گذشته در دانشگاه زنجان ادا كرد. آن روزها مقارن با ايام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود. يك دانشجوي بسيجي آن روز در جمع دانشجويان از موسوي به خاطر مراوده با گروهك هاي ملي-مذهبي انتقاد كرد اما موسوي با دروغ خواندن اين ادعا باعث شد برخي حضار جوگرفته و احتمالا بي خبر، دانشجوي سئوال كننده و منتقد را هو كنند.
پريروز، قريب يك سال پس از آن ماجرا، ابتدا پايگاه اينترنتي جرس (وابسته به مهاجراني در لندن) و سپس پايگاه كلمه، خبر ملاقات «جمعي از فعالان ملي-مذهبي» با موسوي را منتشر كردند. در اين ملاقات، از جمله سحابي، پيمان، بسته نگار و رفيعي (اعضاي گروهك هاي ملي-مذهبي، نهضت آزادي و جنبش مسلمانان مبارز) حضور داشته اند. اين ملاقات اگرچه به خودي خود واجد كمترين ارزش است اما در نوع خود يك «خبر» و «دلالت» است، حاكي از اينكه تاريخ مصرف سياسي موسوي به عنوان يك مهره «خاكستري» و «دو رو» كه قرار بود نقطه تلاقي بازيگران فتنه باشد، به سر آمده است. مهره خاكستري فتنه پنج شنبه گذشته بار ديگر بر دروغ و نفاق خود شهادت داد و نيز بر مرگ سياسي خويش. موسوي پريروز فاتحه خوان خويش شد. اين اما تنها دلالتي بر يك خبر بود. خبر همان روز شكل گرفت كه موسوي، دانشجوي عزادار فاطمه زهرا(س) را هو كرد. البته يك سال زمان برد تا معلوم شود بازيگر نقش خاكستري در فتنه، جامه سبز را به تظاهر بر تن كرده و زير آن قرمز جيغ يزيدي بر تن دارد. و معلوم شود شمر و يزيد هاي روزگار- شيمون پرز و نتانياهو و اوباما و گيتس و ولفويتز- چرا به او اميد بسته بودند.
حالا مردم مانده اند و آقايي كه تا گردن سر به زير برف برده است. مردم مانده اند و تالي تلو بني صدر و رجوي و ابراهيم يزدي و مهدي هاشمي. مردم مانده اند و كسي كه از معصوم عليه السلام نقل مي كرد «مومن ممكن است دزدي يا زنا كند اما محال است دروغ بگويد». مردم مانده اند و يك كودتاچي ناكام كه يك سال پيش مكرر در مكرر مي گفت «ولايت فقيه همواره كشور را از كودتاها نجات داده و اين قطعاً عقيده سياسي بنده است. ما بدون ولايت در 30 سال گذشته در برابر تهديدات آسيب پذير بوديم و هر لحظه ممكن بود كشور به گذشته برگردد. من با قبول اين اصل وارد انتخابات شده ام» (دانشگاه فردوسي مشهد، 3 ارديبهشت 88)، «سخن گفتن از اطاعت از ولي فقيه ساده است اما اصل، اجراي آن و انطباق رفتار و اعمال با نظر ولي فقيه است» (دانشگاه بابلسر، 14 ارديبهشت 88)، «همواره از ولايت فقيه دفاع كرده و خواهم كرد. هم اكنون نيز بهترين رابطه را با رهبرمعظم انقلاب دارم» ( ديدار با مجمع روحانيون، 18 ارديبهشت 88) و «مقام معظم رهبري فردي است كه پاسدار ارزش هاي اصيل انقلاب ماست». (ديدار با نخبگان و جوانان متخصص، 10 ارديبهشت 88).
مرد خاكستري نه در بازداشت زندان بود كه بتوان ادعا كرد تحت شكنجه سياه يا سفيد قرار دارد و نه قرصي خورده بود. او گمان مي كرد در مكر، حرفه اي تر از ديگران است. بعد از 20 سال سكوت و سايه نشيني و حفظ پرستيژ «نخست وزير دوران دفاع مقدس و امام خميني» آمده بود تا آراي سبز و قرمز! و خاكستري را يكجا جمع كند. آمده بود تا پروژه فريبكارانه «سلام بر 3 سيد فاطمي-خميني و خامنه اي، خاتمي» را پس از 12 سال بازتوليد كند. اما كسي كه دست ائتلاف با رسواشدگان لانه جاسوسي آمريكا و دشمنان خوني خط امام داده بود، در حلقه مكر خود گرفتار آمد و هرچه بيشتر دست و پا زد، بيشتر در باتلاق فرو رفت و جاي جبران باقي نگذاشت. او به بسترسازي براي آشوب و حرمت شكني و جنايت تن داد. ننگ شعار به نفع رژيم صهيونيستي در روز قدس و به نفع آمريكا در 13 آبان را به جان خريد و دم نزد. او مدام در حال زير و رو شدن عقيدتي بود تا آنجا كه رذيلت ها در او جاي فضيلت نشست و ضد ارزش، ارزش شد. «فذلك ميت الاحيا. مرده اي ميان زندگان». بلافاصله پس از ماجراي رسوايي كه گروهك هاي محارب در عاشوراي حسين(ع) آفريدند، آقاي خاكستري، حرمت شكنان را «مردان خداجو» ناميد. حماسه 9 دي (3 روز بعد) و ضرب شستي كه ملت ايران به دشمن شماره يك خود (آمريكا) زد، به يقين شاهكاري بود كه جز به واسطه مكر و خيانت هاي «آقاي خاكستري متمايل به قرمز جيغ» تدارك نمي شد.
قريب يك سال از آغاز آن ماجراها گذشته و گويا آقاي خاكستري آخرين فاتحه را خود براي خويش مي خواند؛ علني كردن بازيگري براي گروهك هايي كه اگر قرار بود كاري از دستشان برآيد و شفا بدهند، ابتدا فكري به حال خويش مي كردند. موسوي در اين ملاقات مي گويد «هر تغيير وقتي محقق مي شود كه ايده اي متولد شود. به نظر مي رسد ايده تغيير متولد شده است... ما بايد بيش از پيش، مردمي را كه در منطقه خاكستري زيست مي كنند نسبت به منطقه روشن و جنبش سبز دعوت و جذب كنيم،... بايد انعطاف داشته باشيم و روي يك شكل و شمايل از جنبش تصلب نكنيم».
انعطاف؟ 9دي و 22 بهمن روز فرقان بود، روز متمايز شدن صف ها. ملت ايران نشان دادند كه به نهايت بصيرت رسيده اند. اگر يك سال پيش مي شد از منطقه خاكستري (خواص خاكستري) سراغ گرفت، امروز اين منطقه، منطقه «مرصاد» و «كمينگاه منافقين» است. آري نفاق هر از چندگاه بازتوليد مي شود اما تاريخ مصرف بسياري از خاكستري هاي يك سال پيش به سر آمده است. شبيه اين مضمون را خاتمي بارها در ملاقات هاي اخيرش باز گفته است. برخي نخبگان، خطاهاي بزرگي -نزديك به خيانت- مرتكب شدند. مسئوليت اين جرم هاي بزرگ بر شانه آنان سنگيني مي كند اما لااقل براي سبك شدن جرايم خود بايد دروغ را به سر آورند و لااقل يك بار با صداقت و صراحت به مردم بگويند كه از كرده پشيمانند. اگر صداقت دارند بگويند كه دشمن از نقطه ضعف هاي آنان بهره جست و آنها را در كنار دشمنان تابلودار امام و انقلاب و اسلام (طيف هاي گوناگون نفاق و عناد) نشاند. آنها همچنان در موضع اتهامند و مع الاسف برخي از آنان همچنان در آمد و شدها، بوي فتنه را متصاعد مي كنند. آلودگي به فتنه، رسواكننده است؛ به تعبير معصوم(ع) « بوي بد گناه شما را مفتضح نكند».
آنها كه از آبروي خويش خاكستر ساختند، نه در 22 بهمن كه در فروردين و ارديبهشت 88 اسب ترواي فريب را سوار شدند. رنگي ها و مخملي ها گويا حساب همه جا را كرده بودند در طرح فريب، الا حساب «خيرالماكرين» كه ارديبهشت 29 سال قبل از آن، در آن نيمه شب ساكت و در صحراي طبس بساط عمليات آمريكايي «پنجه عقاب» را در هم پيچيده بود. خاكستري ها مكر ورزيدند و خدا در پس همه مكر آنها اراده كرده بود، همه شبكه نفاق را يكجا در كمينگاهي كه خود فراهم كرده اند، گرفتار و رسوا كند. و كدام رسوايي از اين بالاتر كه سران جذب سازمان سيا شده در گروهك فدائيان خلق، از خارج كشور بيانيه صادر كنند به جانبداري از حزب مشاركت و سازمان مجاهدين (انقلاب) و فلان عضو مركزيت گروهك منافقين از موسوي بخواهد براي اثبات بيشتر صداقت و رفاقت، علناً از حضور بهائيان، سلطنت طلبان و ماركسيست هاي چپ در جنبش سبز سخن بگويد؟ آيا اينها همان مصداق اظهارات سخنگوي سازمان مجاهدين (انقلاب) در دانشكده فني دانشگاه تهران (24 آبان 88) نيست مبني بر اينكه «در عرصه سياست امر قدسي نداريم». امر قدسي نداريم يعني اينكه مي شود ژست انقلابي و مردمي دو آتشه گرفت و سپس با تلون مزاجي دست در دست آمريكا و انگليس، گروهك هاي تروريست، و مفسدين اقتصادي و فرهنگي و سياسي گذاشت. «در سياست امر قدسي نداريم» يعني سياست از آرمان و فضيلت و اخلاق و ديانت جداست و دروغ تنها امر قدسي است، يعني كه قيصريه اي را به خاطر دستمالي مي توان به آتش كشيد، يعني زنده باد ماكياولي و شهريارش! يعني زنده باد دغل و دروغ و تلون. اما چند بار مي توان رنگ خاكستري به خود زد و شريك دزد و رفيق قافله شد؟! چقدر مي توان دروغ گفت و دشمن خدا شد و باز از حلقه رسوايي و ننگ جست؟
رسوايي آنان كه به جانب جبهه كفر مي روند، سنت الهي است و ما حقانيت اين سنت را به چشم ديديم. «اي پيامبر تو را محزون نكند آنها كه به سوي كفر مي شتابند. آنها هيچ زياني به خدا نمي رسانند. خداوند اراده كرده كه هيچ بهره اي براي آنها در آخرت قرار ندهد... آنها كه ايمان را دادند تا كفر را خريدند هيچ زياني به خدا نمي رسانند... گمان نكنند اگر مهلتي به آنها مي دهيم به سودشان است. مهلت مي دهيم تا بر گناه خويش بيفزايند و براي آنها عذاب خواركننده است. چنين نبود كه خداوند مومنان را همان گونه كه هستند واگذارد، مگر آن كه خبيث و ناپاك را از طيّب جدا سازد». (سوره آل عمران)
محمد ايماني

 



دفاعيات مدير مسئول كيهان در دادگاه - قسمت چهارم
بانوي صلح ! يا وطن فروش ؟!

تاكنون 3 قسمت از دفاعيات مديرمسئول كيهان در دادگاهي كه با شكايت شيرين عبادي از وي تشكيل شده بود، به چاپ رسيده است و آنچه پيش روي داريد قسمت چهارم از دفاعيات مورد اشاره است.
گفتني است وقتي شريعتمداري اسنادي را ارائه كرد كه از وابستگي شيرين عبادي به صهيونيست ها حكايت مي كرد و در وطن فروشي وي ترديدي باقي نمي گذاشت، نسرين ستوده يكي از وكلاي شيرين عبادي خطاب به شريعتمداري گفت؛ اين اتهامات نياز به سند دارد و در ادامه گفت مثلاً ، سند دريافت پول از بيگانگان چيست؟ و هنگامي كه مديرمسئول كيهان متن سند مورد اشاره خود را كه برگرفته از اظهارات شيرين عبادي بود، قرائت كرد، نسرين ستوده در يك اقدام نمادين كه به نظر مي رسيد از قبل طراحي شده بود، اعلام كرد كه به عنوان مخالفت جلسه دادگاه را ترك مي كند. اين اقدام وي در حالي صورت گرفت كه 3 وكيل مدافع ديگر شيرين عبادي در دادگاه حضور داشتند و اگر حركت وي براي جوسازي نبود، قاعدتاً 3 وكيل ديگر نيز بايد جلسه را ترك مي كردند!
شريعتمداري دفاعيات خود را به شرح زير ادامه داد؛
4- در بخش ديگري از شكوائيه خانم شيرين عبادي عليه كيهان آمده است؛ «در روزنامه كيهان مورخ 13/5/87 عنوان شده كه صهيونيست ها براي اعطاي جايزه صلح نوبل به شيرين عبادي تلاش گسترده اي داشتند تا آنجا كه تلاش پي گير و گسترده آنان، ترديد برخي محافل غربي را نيز برانگيخته بود.» خانم عبادي در ادامه مي نويسد: «اين مطلب نادرست، توهين آميز بوده و مديرمسئول كيهان بايد مستندات خود را ارائه كند و ثابت كند صهيونيست ها تلاش گسترده اي براي دادن جايزه به من داشته اند.»
درباره اين بخش از شكايت خانم شيرين عبادي نظر رياست محترم دادگاه و اعضاي گرامي هيئت منصفه را به موارد زير جلب مي كنم.
الف: خانم شيرين عبادي يك حقوقدان است و 4 حقوقدان ديگر را نيز به عنوان وكلاي مدافع خود در اين پرونده معرفي كرده است. بنابراين و به يقين انتظار ندارند اينجانب براي اثبات تلاش پي گير و بي وقفه صهيونيست ها با هدف اعطاي جايزه صلح نوبل به ايشان، مثلا يك سند طبقه بندي شده با مهر به كلي سري و امضاي رئيس موساد و يا آژانس بين الملل يهود را به دادگاه ارائه كنم! خانم عبادي و 4 وكيل مدافع ايشان به خوبي مي دانند كه راه اثبات جرم منحصر به ارائه اسناد سري و طبقه بندي شده نيست، بلكه در بسياري از موارد، ارائه شواهد متقن، اسناد آشكار مستحكم، اظهارات متهم و جهت گيري و مواضع كساني كه دستور ارتكاب جرم را صادر كرده اند ، در هدايت بازجويان و بازپرسان براي كشف جرم و شناسايي مجرمان نقش برجسته تر و گوياتر از اسناد طبقه بندي شده دارند. به عنوان مثال كدام جاسوس را سراغ داريد كه بازداشت، محاكمه، اثبات جرم و نهايتاً، مجازات وي با استناد به اسناد طبقه بندي شده اي صورت گرفته كه از سازمان اطلاعاتي مأموريت دهنده كشف و به دست آمده باشد؟!
كيهان نيز اسناد و شواهد فراواني ارائه مي دهد كه در حمايت و تلاش صهيونيست ها و ساير قدرت هاي بيگانه براي اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي كمترين ترديدي باقي نمي گذارد ، چرا كه بنابه اين قول حكيمانه و رايج در ميان حقوقدانان «نحن ابناء الدليل، نميل حيث يميل» ما فرزندان دليل هستيم و به آن سوي مي رويم كه دلايل ما را مي برند.
ب: يكي از روش هاي شناخته شده و كارآمد براي كشف «ستون پنجم دشمن»، همخواني در مواضع و عملكرد است. بهره گيري از اين فرمول در همه جاي دنيا مرسوم است چرا كه فرد، گروه و يا جريان وابسته و يا برانگيخته از سوي دشمن دقيقاً به همين منظور به كار گرفته مي شود.
اكنون از خانم شيرين عبادي سؤال مي كنم كه كداميك از مواضع و عملكرد ايشان با اهداف رسماً اعلام شده و عملا دنبال شده آمريكا و صهيونيست ها عليه جمهوري اسلامي ايران و مردم شريف اين مرز و بوم همخواني نداشته است؟!
چه كسي مي تواند انكار كند كه بيشترين دشمني و كينه توزي صهيونيست ها متوجه «اسلام ناب محمدي(ص)» و ماهيت ظلم ستيز آن است؟ يعني همان عاملي كه به اعتراف صريح دشمنان، اصلي ترين عامل سقوط رژيم ديكتاتور و آمريكايي شاه، آزادي و استقلال مردم، حاكميت آنان بر سرنوشت خود، مقابله جانانه و مثال زدني در برابر توطئه هاي سي و چند ساله آمريكا و اسرائيل و ساير متحدان اروپايي آنها، نظير تدارك چند كودتا، محاصره اقتصادي، غائله تروريست ها، جنگ تحميلي، بمباران و موشك باران شهرها، جنگ نفت كش ها، چالش هسته اي و... بوده است. بديهي است كه تكيه بر اسلامي با اين مشخصات بيشترين و شديدترين كينه آمريكا و اسرائيل را در پي داشته باشد. آيا هيچ صاحب نظري مي تواند نقش آفريني همين اسلام ناب محمدي(ص) در بيداري جهان اسلام، برانگيختن ملت هاي مسلمان و توده هاي محروم و پا برهنه عليه ديكتاتورها و استعمارگران را مورد ترديد قرار دهد. آيا الگو گرفتن انتفاضه در فلسطين، حزب الله در لبنان، موج گسترده اسلامگرايي در تركيه، الجزاير، تونس، عراق، افغانستان، لبنان، اردن و به قول آلوين تافلر نه فقط در جهان اسلام، بلكه در تمامي دنياي دين باوران از اسلام ناب محمدي(ص) قابل ترديد است؟ اوليوركوهن به حق مي گويد؛ دكترين پايان تاريخ فوكوياما را فراموش كنيد، در آغاز هزاره سوم شاهد قطب قدرتمند اسلام به رهبري ايران هستيم و اباابان نخست وزير وقت اسرائيل با همه ناحق بودن حق داشت! كه مي گفت؛ انقلاب اسلامي ايران زلزله اي برپا كرده است كه بيشتر از همه، تل آويو را مي لرزاند و به سقوط مي كشاند! آيا ايران امروز قدرتمندترين كشور منطقه نيست؟ و آيا اين اقتدار از باورهاي اسلامي مردم ريشه نمي گيرد؟ آيا صدها كانال تلويزيوني، صدها ايستگاه راديويي و هزاران سايت اينترنتي، همه روزه ميليون ها كلمه و فيلم و گزارش عليه جمهوري اسلامي ايران با نشانه روي به اسلام ناب محمدي(ص) توليد و پخش نمي كنند؟! آيا ايران اسلامي در عرصه علم و تكنولوژي پيشتازترين كشور منطقه و در برخي از زمينه ها كشور پنجم و ششم و هشتم جهان نيست؟ آيا فتنه اخير با همه گستردگي كه داشت و تمامي دشمنان خارجي و بيروني كه به روش جنگ احزاب در صدر اسلام به دميدن در آتش آن برخاسته بودند، قدرتمندترين كشورها را به زانو درنمي آورد و همين فتنه در ايران اسلامي به زانو درنيامد؟ كداميك از اين همه اقتدار و عظمت و مردم سالاري كه دشمنان نيز ناچارا به آن اعتراف مي كنند قابل انكار است؟ و آيا اين همه كه فهرست كردن آن نيز مثنوي هفتاد من كاغذ است تنها و تنها به بركت اسلام ناب محمدي(ص) و باورهاي عميق و دلدادگي مردم اين مرز و بوم به اسلام ناب نيست؟ خدا بر درجات امام راحل ما رضوان الله تعالي عليه بيفزايد كه در مواردي اينگونه خطاب به آمريكا و اسرائيل مي فرمود؛ اگر مي گوئيد چيزي نشده پس چرا اينقدر سر و صدا و هياهو به راه انداخته ايد؟!
اكنون بار ديگر به بيانيه كميته اهداي جايزه صلح نوبل بازمي گردم. اين بيانيه در توضيح دلايلي كه منجر به انتخاب خانم شيرين عبادي براي دريافت جايزه صلح نوبل سال 2003 ميلادي شده است تصريح مي كند كه «خانم شيرين عبادي نماينده اسلام اصلاح شده است و در راستاي تفسير جديد از قوانين اسلامي بحث و جدل مي كند»! و خانم شيرين عبادي نيز در سخنان خود بعد از دريافت جايزه صلح نوبل همنوا با بيانيه ياد شده تاكيد مي كند كه «ما در ايران قوانين خوبي نداريم. بعضي از مردم فكر مي كنند اين قوانين برگرفته از اسلام است، اما به نظر من اين قوانين ناشي از تفسير نادرست ما از قوانين اسلامي است»!
همين خانم شيرين عبادي در مصاحبه با روزنامه آمريكايي «بالتيمور سان» مي گويد كه او نيز همانند سياستمداران واشنگتن، مذهبي هاي افراطي خاورميانه را محكوم مي كند و معتقد است در حال حاضر اصلاح طلبان مسلمان در سراسر جهان در حال ساختن جنبشي هستند كه با تفسير و تعبير صحيح از قرآن و فقه اسلامي در مقابل حكومت هاي اسلامي بايستند. مسلمانان بايد اسلام واقعي را بياموزند و متوجه شوند كه كليد بهشت در دست حكومت ها و گروههاي اسلامي نيست!
شيرين عبادي در گفت وگو با هفته نامه فرانسوي «لوموند» خواستار لغو قوانين جزايي اسلام و قوانين شرعي شده است.
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه؛
آيا تاكيد كميته صلح نوبل در بيانيه اعطاي جايزه و اظهارات خانم شيرين عبادي در تائيد آن به مفهوم مقابله با اسلام ناب محمدي(ص) يعني همان خواست بارها اعلام شده و دنبال شده آمريكايي ها و صهيونيست ها نيست؟ بديهي است كه دشمنان نيز در پي حذف نام اسلام نيستند، زيرا مي دانند كه نمي توانند. آنان به گواهي هزاران شاهد و سند و قرينه، قرائت تحريف شده اي از اسلام را دنبال مي كنند كه مخصوصا عناصر و آموزه هاي ظلم ستيزي، مقاومت در برابر باج خواهي و ايستادگي در مقابل زورگويي قدرت هاي استكباري و استعمارگر از آن حذف شده باشد. باور بفرمائيد اين يكي از آموزه هاي جنگ نرم است.
مگر چند سال قبل صهيونيست ها قرآني با حذف آيات جهاد منتشر نكردند؟ مگر همين مدعيان اصلاحات كه خانم عبادي از ضرورت فراگير شدن اصلاحات مورد نظر آنها سخن مي گويد، اصرار نداشتند كه قرائت هاي ديگري از اسلام ارائه دهند. اينجانب همه آن قرائت ها را بررسي كرده ام و با جرأت مي گويم كه تمامي آنها در يك نقطه مشترك هستند و آن حذف عناصر و آموزه هاي ضداستكباري و ظلم ستيزانه اسلام است. يعني دقيقا همان كه خانم عبادي البته با ناشي گري سنگ آن را به سينه مي زند.
آيا خانم شيرين عبادي با توجه به نمونه هاي مستندي كه ارائه شد در اين زمينه با صهيونيست ها همراه و همخوان نبوده است؟
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه،
امروزه ديگر دوران تحريف قرآن و آموزه هاي اسلامي از طريق آيه سازي و حديث پردازي گذشته است. ديگر مسيلمه هاي كذاب در مقابل سوره مباركه فيل، به اصطلاح سوره «الفيل ماالفيل، خرطومه طويل و له ذنب قصير!» جعل نمي كنند و مانند بهائيان چند دهه قبل آيه «يخرج من الرشت و المازندران زنجفيلا»! نمي آورند. امروزه به قول مبارك حضرت امام قدس سره، در مقابل اسلام ناب محمدي(ص)، جريان موازي «اسلام آمريكايي» را مي سازند و به ميدان مي آورند. اسلام آمريكايي يعني همان اسلامي كه صهيونيست ها توصيه مي كنند و خانم شيرين عبادي از ضرورت ترويج آن دم مي زند. اسلام آمريكايي هم مانند اسلام ناب محمدي(ص)، نماز و روزه و خمس و غسل و احكام شكيات نماز دارد و فقط ظلم ستيزي و عدالت خواهي كه آفت جان قدرتها است از آن حذف شده است. «سراب» است كه ظاهر آب را دارد ولي تشنه را به جاي سيراب كردن، در بيابان سرگردان كرده و نهايتا به مرگ مي كشاند.
ريچارد هاوس رئيس شوراي روابط خارجي آمريكا
AMERICAN CONCIL ON FOREIGN RELATION در جديدترين طرح پيشنهادي خود به كاخ سفيد براي مقابله با ايران اسلامي توصيه مي كند كه هرگونه حمله مستقيم به اسلام نتيجه معكوس دارد و بايد از جرياناتي در ايران حمايت شود كه اسلام بدون مقابله با آمريكا و اسرائيل را ترويج مي كنند.
به يقين امام راحل ما رضوان الله تعالي عليه اين روزها را مي ديدند. آن بزرگوار مخصوصا در آخرين سالهايي كه در قيد حيات بودند- البته بنده ترجيح مي دهم كه بگويم حيات در قيد ايشان بود- بارها و بارها خطر اسلام آمريكايي را گوشزد مي فرمودند و از آن با عنوان، اسلام مرفهين بي درد، اسلام سرمايه داران، اسلام دين به دنيافروشان، اسلام سازش و تسليم، اسلام پذيرش ذلت در برابر باج خواهي زورمندان و... ياد مي كردند.
خانم شيرين عبادي دقيقاً و بي كم و كاست اين خواسته آمريكا و صهيونيست ها را كه مقابله با اسلام ناب محمدي(ص) است، دنبال كرده است. البته، «جايي كه عقاب پر بريزد، از پشه لاغري چه خيزد»؟
ج: سياه نمايي درباره جمهوري اسلامي ايران و ارائه تصويري مخدوش، ضدانساني، عقب افتاده از آن يكي ديگر از اهداف تعريف شده آمريكا، رژيم صهيونيستي و متحدان اروپايي آنها بوده و هست.
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه!
آيا خانم شيرين عبادي و وكلاي مدافع ايشان مي توانند در ميان مواضع چند سال گذشته خانم عبادي به عنوان برنده جايزه صلح نوبل، فقط يك نمونه- تاكيد مي كنم فقط يك نمونه- را آدرس بدهند كه سياه نمايي، توهم پراكني و مخصوصاً تكرار دروغ هاي شاخدار و مضحك صهيونيست ها عليه جمهوري اسلامي ايران و مردم اين مرز و بوم نباشد؟ سياه نمايي هاي خانم عبادي در پاره اي از موارد به اندازه اي خصمانه بوده است كه گاه دشمنان تابلوداري نظير منوشه امير مجري و مسئول راديو اسرائيل نيز براي حفظ پرستيژ خود اظهارات وي را به گونه اي منتشر مي كند كه خيلي باعث آبروريزي نباشد، چرا كه منوشه امير -صهيونيست ايراني الاصل و فرزند يعقوب ساچمه چي تهراني، نزول خوار معروف سه راه سيروس در دوران طاغوت- در كار خود خبره است و مي داند شاخ هاي دروغ اگر خيلي بلند باشد، براي گوينده آن گلوگير و رسوايي برانگيز خواهد بود! در اين باره اگرچه گفتني بسيار است ولي براي اختصار تنها به چند مورد اشاره مي كنم كه مشتي خواهد بود، نمونه خروارها.
در ضيافت پارلمان سوئيس در شهر برن كه به افتخار اعطاي جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادي برپا شده بود و علاوه بر جمعي از نمايندگان مجلس سوئيس، تعدادي از شخصيت هاي اين كشور نيز حضور داشتند، ابتدا آقاي «ماكس بندر» رئيس پارلمان سوئيس براي خوشآمدگويي پشت تريبون مي رود و از خانم عبادي با عنوان «نماد ايستادگي و مقاومت براي دفاع از حقوق بشر در ايران»! ياد مي كند و نوبت كه به خانم عبادي مي رسد، ضمن ايراد سخناني درباره نقض حقوق و مخصوصاً حقوق زنان و كودكان در ايران، خطاب به جمعيت مي گويد «من به خاطر نگراني از وضعيت زنان ايران لباس سياه پوشيده ام»!
تقريباً هيچ سخنراني و مصاحبه اي از خانم شيرين عبادي را نمي توان آدرس داد كه در آن عليه حقوق بشر در ايران اسلامي و مخصوصاً با قيد اسلامي، سياه نمايي نكرده باشد. او طي سخناني ضمن تاكيد بر فقدان آزادي بيان و اعمال سانسور همه جانبه در ايران، مي گويد: «جايزه صلح نوبل باعث شد كه حربه سانسور درباره من كارگر نباشد. من از طريق سفرهاي متعددي كه بعد از دريافت جايزه صلح نوبل انجام مي دهم در گوشه و كنار جهان نظرات خود را درباره نامناسب بودن قوانين ايران اعلام مي كنم»!
در گزارش هاي سالانه سازمان عفو بين الملل به روال هميشگي اين سازمان، جمهوري اسلامي ايران در رتبه هاي دوم، سوم و چهارم تعداد اعدام شدگان معرفي مي شود. خانم شيرين عبادي در فروردين ماه سال جاري طي مصاحبه اي با راديو فردا گزارش سال گذشته سازمان عفو بين الملل كه در آن ، از ايران به عنوان سومين رتبه اعدام ها ياد شده بود را با عصبانيت رد كرده و مي گويد؛ جمهوري اسلامي ايران اولين رتبه جهاني را در اعدام افراد و مخصوصاً اعدام زير 18 ساله ها دارد!
در همايشي كه از سوي سازمان ملل در ژنو برپا شده بود، علي رغم آنكه موضوع همايش «آيا حقوق بشر جهاني است» اعلام شده بود، خانم عبادي برخلاف همه سخنرانان كه در باره همان موضوع سخن گفتند، به سياه نمايي عليه وضعيت حقوق بشر در ايران پرداخت و تا آنجا پيش رفت كه جمهوري اسلامي را ديكتاتور ناميده و به «نسل كشي»! متهم كرد.
در پي اين همايش برخي از سفراي كشورهاي اسلامي مقيم ژنو با مراجعه به سفارت جمهوري اسلامي ايران از اظهارات شيرين عبادي ابراز تأسف كرده و سخنان وي را اهانت به تمامي ملت هاي مسلمان دانستند.
خانم شيرين عبادي با افتخار!! اعلام مي كند كه صدور قطعنامه سازمان ملل عليه وضعيت نقض حقوق بشر در ايران با استناد به گزارش هايي بوده است كه ايشان براي آقاي «بان كي مون» دبير كل سازمان ملل متحد ارسال كرده بود.
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه،
آيا سياه نمايي عليه جمهوري اسلامي ايران يكي از اهداف صهيونيست ها نيست و آيا خانم شيرين عبادي در اجراي اين مأموريت سنگ تمام نگذاشته است؟
ادامه دارد

 



در سفر احمدي نژاد صورت گرفت
امضاي 11 سند همكاري بين ايران و زيمبابوه

در جريان سفر محمود احمدي نژاد به آفريقا تاكنون 11 سند همكاري شامل 10 يادداشت تفاهم و يك برنامه اجرايي در حضور روساي جمهور ايران و زيمبابوه به امضاي مقامات عالي رتبه دو كشور رسيد.
رئيس جمهور كشورمان كه صبح روز پنج شنبه براي سفري سه روزه به زيمبابوه و اوگاندا، فرودگاه مهرآباد تهران را به مقصد هراره ترك كرد، پيش از ترك تهران، روابط جمهوري اسلامي ايران با آفريقا را بسيار مستحكم و عميق توصيف و سياست قطعي ايران را توسعه و تعميق ارتباطات همه جانبه با منطقه آفريقا اعلام كرد.
احمدي نژاد پس از ترك تهران عصر روز پنج شنبه به وقت تهران، وارد زيمبابوه شد و در فرودگاه هراره پايتخت اين كشور مورد استقبال رابرت موگابه رئيس جمهور اين كشور قرار گرفت.
در آيين استقبال از احمدي نژاد، 21 گلوله توپ به افتخار حضور رئيس جمهور كشورمان در زيمبابوه شليك و سپس سرود ملي دو كشور نواخته شد و هر دو رئيس جمهور از يگان هاي ويژه سان ديدند.
سپس روساي جمهور به مذاكره پرداختند و در نهايت 11 سند همكاري شامل 10 يادداشت تفاهم و يك برنامه اجرايي در حضور روساي جمهور دو كشور به امضاي مقامات عالي رتبه ايران و زيمبابوه رسيد.
اين يادداشت تفاهم ها شامل همكاري هاي گردشگري، آموزشي، لغو رواديد خدمت و سياسي، امور جوانان، يادداشت تفاهم اجرايي ششمين كميسيون مشترك، همكاري هاي ديپلماتيك دو كشور، تفاهم همكاري هاي علوم و تكنولوژي، يادداشت تفاهم صندوق ضمانت صادرات ايران با وزارت ماليه زيمبابوه، يادداشت تفاهم همكاري هاي حمل و نقل و هوانوردي، تشكيل شركت سرمايه گذاري مشترك، و برنامه اجرايي همكاري هاي فرهنگي، علمي و فني اسنادي بود. بعد از امضاي اسناد فوق احمدي نژاد و موگابه در يك كنفرانس مطبوعاتي مشترك حضور پيدا كردند و به سؤالات خبرنگاران پاسخ دادند.
رئيس جمهور كشورمان در اين نشست خبري خاطر نشان كرد: تفاهم نامه هايي كه امروز به امضاء دو كشور رسيد هر كدام فرصت هاي مناسبي را براي توسعه روابط در اختيار دو طرف قرار خواهد داد، به گونه اي كه همكاري دو كشور طيف وسيعي از موضوعات از جمله همكاري هاي اقتصادي، صنعتي، فرهنگي و همكاري هاي سياسي در سطوح منطقه اي و بين المللي را شامل مي شود.
احمدي نژاد افزود: ايران و زيمبابوه هر دو براي تامين منافع واقعي ملت هاي خود تلاش مي كنند، البته همواره مورد تهديد كشورهاي استكبارطلب و مستكبر نيز قرار دارند.
وي گفت: قدرت هاي زورگو تاكنون به بهانه هاي گوناگون چندين تحريم را عليه ملت ايران اعمال كردند، امروز كساني كه بمب اتم دارند و در راه توسعه آن مي كوشند و حتي عليه ملت ها استفاده كرده اند به بهانه انحراف برنامه صلح آميز هسته اي به ايران فشار وارد مي كنند.
احمدي نژاد خاطر نشان كرد: قدرت هاي زورگو مي دانند كه ايران به كشوري قدرتمند و شكست ناپذير تبديل شده است.
رابرت موگابه نيز در اين نشست خبري با ابراز اميدواري مبني بر اين كه روابط دو كشور در آينده گسترش بيش تري پيدا كند گفت: ما از قبل با ايران در زمينه كشاورزي همكاري داشتيم ولي اكنون روابط ما به سطحي رسيده است كه خط مونتاژ تراكتور در كشور زيمبابوه از سوي ايران راه اندازي مي شود و توافق ها و موافقت هاي امضا شده بين دو كشور بيانگر اهميت روابط دو كشور است. ما در آينده نزديك براساس چارچوب هاي سازنده و اساسي روابط خود را بيش از گذشته گسترش خواهيم داد.
موگابه تصريح كرد: در حال حاضر شاهد گسترش روابط گسترده سياسي دو كشور، همكاري هاي گسترده در مجامع بين المللي همچنين جنبش غيرمتعهدها و گروه 15هستيم. ما با ايران و آقاي رئيس جمهور مواضع مشترك ضدامپرياليسم و ضداستعماري داريم و براي استقلال و حقوق خود مقاومت مي كنيم.
ناديده گرفتن حقوق بشر مشكل اصلي جهان امروز
در همين حال، رئيس جمهور كشورمان در ضيافت شام رئيس جمهور زيمبابوه، همه گرفتاري هاي امروز بشر را بخاطر ناديده گرفتن حقوق بشر و عدالت دانست.
احمدي نژاد پنجشنبه شب به وقت محلي در اين مراسم با بيان اينكه قدرت هاي زورگو نمي خواهند ملت ها از حقوق مسلم خود برخوردار و به پيشرفت برسند و در رفاه، صلح و برادري با يكديگر زندگي كنند، تصريح كرد: در اين ميان مردم شجاع و رهبران شجاع در برابر استعمار ايستادند و استقلال و آزادي خود را تضمين كردند و به الگويي براي ساير ملت هاي جهان تبديل شده اند.
احمدي نژاد خاطرنشان كرد: ملت ايران نيز در مسير استقلال و آزادي و پيشرفت كشور خود قاطعانه در برابر ظلم ايستاده و اجازه نخواهند داد قدرت هاي سلطه گر بر كشورشان مسلط شوند.
وي با بيان اينكه ايران و زيمبابوه داراي اشتراكات فراواني بوده و در يك مسير حركت مي كنند، گفت: هر دو كشور در مسير صيانت از حقوق خود، برادري، برقراري عدالت و مبارزه با استعمارگران زورگو گام برمي دارند كه همين ارزش ها موجب تقويت روابط دو كشور در همه زمينه ها را فراهم كرده است.
رئيس جمهور با اشاره به اينكه روابط بين دو كشور در حد شايسته اي نيست، تاكيد كرد: ايران و زيمبابوه دو كشور برادر و دوست و متحد هستند و بايد متناسب با اين ظرفيت ها هرچه بيشتر روابط را گسترش دهيم كه البته در مذاكرات امروز گام هاي بلندي در اين مسير برداشته شده است.
گفتني است؛ رئيس جمهور همچنين در نخستين روز از سفر به زيمبابوه، عصر روز پنجشنبه به وقت محلي از كارخانه نساجي مونتزون در هراره پايتخت اين كشور بازديد كرد.
احمدي نژاد كه از سوي «رابرت گابريل موگابه» رئيس جمهور زيمبابوه همراهي مي شد، از بخش هاي مختلف اين كارخانه كه 83درصد سهام آن متعلق به صندوق بازنشستگي وزارت جهادكشاورزي ايران است، بازديد كرد.
همچنين خط مونتاژ كارخانه تراكتورسازي زيمبابوه عصر روز پنجشنبه به وقت محلي با حضور رؤساي جمهور ايران و زيمبابوه افتتاح شد و احمدي نژاد از بخش هاي مختلف اين كارخانه بازديد كرد.
رئيس جمهور ياسلامي ايران همچنين سوئيچ يك دستگاه تراكتور را به همتاي خود اهدا كرد و در اين مراسم نخستين محموله تراكتورهاي ايراني وارد زيمبابوه شد.
اين كارخانه با عنوان «موتيرا» و مشاركت شركت سرمايه گذاري خارجي وابسته به وزارت اقتصاد و دارايي و شركت تراكتورسازي ايران و شركت آي دي سي زيمبابوه به منظور مونتاژ تراكتورهاي ساخت ايران در زيمبابوه احداث مي شود.
همچنين رئيس جمهور كشورمان پيش از ظهر جمعه به وقت محلي وارد فرودگاه بولاويو محل برگزاري نمايشگاه بين المللي تجاري زيمبابوه شد و در بدو ورود از سوي رابرت موگابه مورد استقبال قرار گرفت.
در فرودگاه بولاويو تعداد زيادي از مردم اين شهر براي استقبال حضور يافتند و با در دست داشتن پرچم جمهوري اسلامي ايران و سر دادن شعارهاي الله اكبر از رئيس جمهور كشورمان به گرمي استقبال كردند.
همچنين نمايشگاه بين المللي تجاري زيمبابوه با حضور احمدي نژاد به طور رسمي افتتاح شد.

 



دلمه (گفت و شنود)

گفت: يك مركز تحقيقات اينترنتي در آلمان اعلام كرده است شبكه هاي «فيس بوك» و «توئيتر» كه آمريكا براي ارتباط آسان آشوبگران در ايران برپا كرده بود نتيجه معكوس داده است.
گفتم: چطور مگر؟!
گفت: در گزارش اين مركز تحقيقاتي آمده است كه مراكز اطلاعاتي ايران از طريق شبكه هاي مورد اشاره، آشوبگران را شناسايي و دستگير كرده اند.
گفتم: يارو از برنج بدش مي آمد برايش دلمه بادمجون آوردند. وقتي با چنگال بادمجون رو باز كرد و برنج رو درون آن ديد، به صاحبخونه گفت؛ اي كلك! فكر كردي اگر پالتو تنش كني نمي شناسمش؟!

 



كيهان و خوانندگان

¤ جرم سران فتنه اگر از جرم دانه درشت هاي مفاسد اقتصادي بيشتر نباشد قطعا كمتر نيست با اين حال متاسفانه كسي كاري به كار آنها ندارد. قوه قضائيه بايد در اين مورد فكر اساسي بكند.
يك هموطن ايراني
¤ دفاعيات آقاي شريعتمداري در دادگاهي كه خانم شيرين عبادي عنصر معلوم الحال رژيم پهلوي شاكي آن است به يك فرصت طلايي تبديل شده كه با ارائه اسناد و مدارك وابستگي و سرسپردگي اين افراد به بيگانگان چهره آنان بر ديگران برملا شود. خلاصه اين كه عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.
حسيني از يزد
¤ تهديد آمريكا به حمله هسته اي عليه ايران اسلامي نه تنها نشانه قدرت اين كشور نيست بلكه برعكس حكايت از ناتواني و تزلزل آن دارد. آمريكا از روي ناتواني و عجز ايران را به بمب اتمي تهديد مي كند. خداوند بردرجات حضرت امام خميني(ره) بيفزايد كه فرمودند: آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.
شريفيان
¤ اگر سران سه قوه به مفاد جامع و كامل سياست هاي ابلاغي رهبر فرزانه انقلاب براي نظام اداري كشور توجه جدي كنند يقينا طولي نخواهد كشيد كه به آن نقطه آرماني خواهيم رسيد. از كليه مسئولين محترم سه قوه و مديران مختلف استدعا دارم كه به اين فرمايشات توجه كامل و كافي داشته باشند.
يك هموطن از مازندران
¤ تابلو يادبودي مقابل سفارت آلمان در محكوميت فروش تسليحات شيميايي اين كشور به عراق در زمان دفاع مقدس نصب شده بود كه اخيرا بدون انتشار دلايل آن، جمع آوري شده است از دستگاه ديپلماسي مي خواهم كه در اين خصوص توضيح دهد.
يك هموطن
¤ با توجه به كارهايي كه در دولت آقاي خاتمي در تضعيف پايگاه حجاب در جامعه شد به نظر مي رسد اگر دولت آقاي احمدي نژاد هر چقدر براي جبران گذشته در اين مورد سرمايه گذاري كند بيراهه نرفته است.
رشتكي
¤ با توجه به نزديك شدن روز جهاني كارگر از دولت محترم تقاضا مي كنم كه دستور پرداخت سهام عدالت كارگران را هم صادر كنند.
يك كارگر
¤ حدود 18 ماه پيش براي خريد خودرو مدل مينياتور در شركت سايپا ثبت نام كرده ام ولي تا اين لحظه خبري از خودرو نيست. سؤال من اين است كه اين شركت اگر توان انجام به موقع وعده هاي خود را ندارد چرا پول مردم را نزد خود بلوكه كرده است. لطفا مسئولان از اين شركت بخواهند تا تكليف مردم را هر چه زودتر مشخص كنند.
احمدي- سلماس
¤ در دبيرستان ... دانش آموزان را تهديد كرده اند كه چنانچه مبلغ 50 هزار تومان به مدرسه كمك نكنند از آنان امتحان پايان ترم به عمل نمي آورند. براي شكايت به اداره آموزش و پرورش منطقه 15 مراجعه كردم گفتند چرا تاكنون اين مبلغ را پرداخت نكرده ام. آيا واقعا جاي تعجب ندارد.
شبستري
كيهان: نام مدرسه مذكور نزد روزنامه محفوظ است.
¤ فرزندم تاريخ 1/10/88 خدمت سربازي اش را در نيروي هوايي ارتش به پايان برد ولي تا الان يعني بعد از سه ماه موفق به اخذ كارت پايان خدمت نشده است. در حالي كه تبليغ شده كارت پايان خدمت يك ماهه صادر مي شود.
غفاري
¤ چرا آموزش و پرورش نيروهاي حق التدريسي خود را بيمه نمي كند؟!
فريده خامسي
¤ بعضي از بانك هاي دولتي مانده ده هزار تومان به بالا را شرط شركت در قرعه كشي حساب هاي قرض الحسنه اعلام مي كنند و برخي بانك هاي ديگر كه دولتي نيز هستند مانده 20 الي 25 هزار تومان بيشتر را در قرعه كشي شركت مي دهند. عرضم اين است كه چرا بانك هاي دولتي از يك قانون ثابت براي قرعه كشي حساب هاي پس انداز تبعيت نمي كنند.
هدايتي
¤ از روزنامه كيهان خواهشمند است كه يك ستون در زمينه راه هاي خودسازي و نزديك تر شدن به خدا راه اندازي نمايد.
يك خواننده
¤ هفته گذشته به روستاي فرزان در استان قزوين سفر كرديم كه به دليل بارندگي، هم خودروي ما و هم ساير خودروها در گل گير كردند. با توجه به اين كه اين مشكل هميشه رخ مي دهد، از مسئولان خواهشمند است رسيدگي شود.
مرادي
¤ همه صنوف داراي يك روز خاص هستند كه مورد تقدير و پاسداشت قرار مي گيرند. اما تنها روزي كه به كارمندان بخش نفت تعلق دارد، 29 اسفند است كه به دليل مصادف شدن با سال تحويل، از ياد مي رود. به همين دليل از مسئولان وزارت نفت خواهشمند است كه اين مسئله را فراموش نكنند.
حميد فومن از ميردشت
¤ بازار تره بار مركزي شهرستان ساوجبلاغ به رغم اين كه 6 سال است بنا شده، اما به دليل عدم زيرسازي هاي لازم، هنوز تأسيس نشده است. اين در حالي است كه با راه اندازي اين مركز، ايجاد سه هزار فرصت شغلي، دسترسي آسان براي خريد ميوه از سوي اهالي ساوجبلاغ و همچنين كنترل قيمت ها مي شود.
اسماعيل سروي
¤ اراذل و اوباش در شهر «درچه» اصفهان امنيت را از مردم اين شهر كاملاً سلب كرده اند. از مسئولان منطقه بويژه نيروي انتظامي درخواست مي كنم كه فكري به حال مردم اين شهر بكنند.
اسحاقيان
¤ تمام اطراف فلكه چهارم تهران پارس را كنده اند و ترافيك بسيار سنگيني را بوجود آورده اند. بطوري كه حدود 2 ساعت طول مي كشد كه از اين ترافيك نجات پيدا كنيم. جالب اينكه از قبل هم اطلاع رساني نمي شود و همه را در عمل انجام شده قرار مي دهند.
كريمي نژاد
پاسخ شركت برق تهران بزرگ
در پاسخ به مطلب مندرج در مورخ 22/1/89 آن رسانه با عنوان «خاموشي معابر» كه در ستون ارتباطات مردمي درج شده با توجه به مشكل روشنايي و نصب انشعاب كوي فرهنگيان خيابان ايثارگران شمالي فرحزاد به آگاهي مي رساند:
1) براساس ماده 3 (تعهدات فني متقاضي)، قرارداد واگذاري انشعاب برق و فروش انرژي با شماره 1409/70 تاريخ 17/8/86 كليه عمليات نيرورساني بعهده شركت تعاوني مسكن كاركنان اداره كل آموزش و پرورش شهر تهران مي باشد.
2) با توجه به بازديد مديريت محترم عامل و معاونت محترم اجرايي شمالغرب در روز چهارشنبه تاريخ 6/3/88 از محل تعاوني توافقاتي صورت گرفت كه با توجه به رديف 2 بندهاي 2 و 3 نامه فوق الذكر منطقه برق سعادت آباد و ستاد معاونت اجرايي كمال همكاري را با تعاوني مذكور صورت داده و متأسفانه تعاوني مذكور نسبت به تعهد خود در مورد بند 1 نامه مذكور هيچ گونه اقدامي انجام نداده است.
3) شركت تعاوني مذكور نسبت به پرداخت فيش مجوز حفاري در وجه شهرداري به شماره 237/88 تاريخ 18/5/88 اقدام ننموده است.
4) شركت تعاوني مذكور براساس توافق بعمل آمده نسبت به تعهدات خود به پيمانكار عمليات نيرو رساني (شركت فراتوسعه گلديس) اقدام ننموده است.
5) همانگونه كه قبلاً چندين بار اعلام گرديد اين پروژه بصورت نيرو رساني بوده و نياز است علاوه بر تقبل كليه هزينه هاي پروژه هزينه مجوز حفاري قسمت اختصاصي نيز توسط متقاضي پرداخت گردد (فيش مجوز حفاري در مورخ 18/5/88 براي مديريت تعاوني ارسال شده است) لذا بمنظور تسريع در عمليات نيرو رساني از متقاضي محترم درخواست مي شود هر چه سريعتر به تعهدات خود عمل نمايد.
لذا ضمن ارسال مدارك لازم از اعضاي تعاوني مذكور تقاضا مي شود از مسئولين مربوطه درخواست نمايند تا نسبت به تعهدات خود پايبند باشند.
پاسخ شركت برق تهران بزرگ
ضمن تشكر از آن روزنامه وزين در خصوص انعكاس درخواست هاي مردمي، درباره مطلب مندرج در مورخ 28/1/89 آن رسانه با عنوان «خاموشي معابر» به آگاهي مي رساند:
حسب بازديدهاي بعمل آمده در خصوص روشنايي ميدان امام حسين با توجه به حفاري عوامل سازمان هاي خدماتي در فضاي سبز ميدان امام حسين شبكه كابلي روشنايي دچار آسيب شده بود كه پس از رفع عيوب شبكه روشنايي، مشكل خاموشي مرتفع گرديده و روشنايي آن در حد استاندارد برقرار مي باشد.

 



فيس بوك، شبكه اجتماعي يا تله جديد سرويس هاي جاسوسي؟! (خبر ويژه)

يك بنياد تحقيقاتي در آلمان اعلام كرد شبكه اينترنتي «فيس بوك» به هيچ وجه براي كاربران آن قابل اعتماد نيست.
بنياد «وارن تست» در گزارشي به نقل از كارشناسان فني و حقوقي مستقر در برلين اعلام كرد شبكه هاي اجتماعي در اينترنت به ويژه فيس بوك در زمينه حفظ اطلاعات كاربران قابل اعتماد نيستند و امانتداري نمي كنند
اين گزارش مي افزايد: كاربران فيس بوك معمولا موقع ثبت نام، به اين شبكه اجتماعي اجازه مي دهند كه «اطلاعات مندرج در سايت يا حساب شخصي آن ها را در سطح جهاني» مورد استفاده قرار دهد، فيس بوك در امانت داري نسبت به كاربران خود، در پايين ترين سطح قرار دارد.
به تازگي يكي از مديران شبكه «فيس بوك» به صورت ناشناس فاش كرد اطلاعاتي كه از طرف كاربر «پاك» مي شود، در واقع تنها براي كاربر «نامرئي» مي شود، اما در ذخيره مركزي شبكه اجتماعي همچنان باقي مي ماند اين تخلفي آشكار از خواست و اراده مشتريان است، زيرا شبكه اجتماعي حق انحصاري آنها را بر اطلاعات شخصي شان ناديده مي گيرد. حتي كساني كه كاربر مستقيم شبكه هاي اجتماعي نيستند، در معرض خطر قرار دارند، زيرا شبكه اجتماعي از طريق ارتباطات اعضاي خود از وجود آنها باخبر مي شود و درباره آن ها نيز اطلاعاتي گردآوري مي كند. به ويژه سايت هايي كه ثبت نام اعضاي خود را با استفاده از تلفن همراه (موبايل) ممكن مي سازند، به شدت آسيب پذيرند. بيشتر مردم متوجه مسائل امنيتي نيستند. آنها به اينترنت مراجعه مي كنند و درباره همه مشكلات شخصي و حتي در مورد همسر يا نامزد خود حرف مي زنند در حالي كه ممكن است همين اطلاعات عليه آنها به كار گرفته شود. اين امر بسته مناسبي را براي فعاليت سازمان هاي اطلاعاتي و جاسوسي فراهم كرده تا با سوءاستفاده از اطلاعات افراد، از آنها در فعاليت هاي جاسوسي و تخليه اطلاعات بهره گيرند. سايت ضد انقلابي ايران گلوبال با اشاره به گزارش بنياد تحقيقاتي آلماني نوشت: حدود يك سال است كه رسانه هاي ايراني و در اين اواخر گروهها و سازمانهاي سياسي ايراني نيز در فيس بوك صفحه باز كرده اند، بدون آنكه مطالعه دقيقي از طرز كار فيس بوك داشته باشند. چه اگر اطلاعات كافي در اين زمينه داشتند، سرنوشت رسانه و كاربران و سازمان و اعضاي خود را به خطر نمي انداختند.
يك ماه پيش دويچه وله آلمان طي گزارشي اعلام كرد شبكه جاسوسي موساد بيشترين استفاده را از شبكه فيس بوك براي تله گذاري و واداشتن افراد به جاسوسي مي برد.

 



تلاش ناكام براي تحريف انديشه هاي شهيد آويني (خبر ويژه)

تلاش انجمن دانشگاه تهران براي تحريف انديشه و مصادره شهيد آويني با هوشياري دانشجويان حاضر در اين مراسم ناكام ماند.
اين مراسم با عنوان بزرگداشت شهيد آويني در دانشكده علوم دانشگاه تهران برگزار شد، اما رفتار برخي از برگزاركنندگان برنامه كه از طيف دانشجويان هوادار حزب مشاركت و اصلاح طلبان بودند، خيلي زود اهداف آن ها را نمايان ساخت. به طوري كه مجري مراسم در اقدامي عجيب سعي در تشبيه و نزديك سازي آويني به برخي از فتنه گران و حتي فعالان ضدانقلاب و مزدور غرب و جدا معرفي كردن آن هنرمند شهيد از انقلاب و نيروهاي وفادار به ارزش ها نمود!
اما اقدام دانشجويان با توزيع نامه سرگشاده شهيد آويني به محمد خاتمي با عنوان «تجدد يا تحجر؟»، كه در آن سياست هاي سازشكارانه و غربگرايانه خاتمي در دوره تصدي بر وزارت ارشاد مورد انتقاد قرار گرفته بود، باعث ناكامي برگزاركنندگان اين جلسه شد. انتشار اين نوشته آويني در جلسه با واكنش منفي اعضاي انجمن غيرقانوني دانشگاه مواجه شد و آن ها نه تنها نامه شهيد آويني را تحمل نكردند كه اقدام به ترك جلسه اي نمودند كه خودشان متولي آن بودند. گفتني است، در سال هاي اخير، برخي از جريانات سياسي و شبه فرهنگي غربگرا و مدافع ليبرال سرمايه داري، سعي در ارائه چهره اي تحريف شده در راستاي منافع خودشان از شهيد آويني را دارند كه در دسترس بودن آثار، گفتار و نوشته هاي آن شهيد تلاش هاي آن ها را ناكام گذاشته است.
غيرت ديني كردها، مترجم هتاك را فراري داد
مترجم كتاب موهن و ضداسلامي «آيات شيطاني» از ترس مردم متدين شمال عراق فراري و پنهان شد. برمك بهداد پس از ترجمه كتاب سفارشي سرويس جاسوسي انگليس (به قلم رشدي) به زبان كردي از ايران گريخت و به شمال عراق رفت اما در آنجا هم با اعتراض مردم غيور شمال عراق گريخت.
وي در گفت وگويي كه با روزنامه آلماني زوددويچه سايتونگ انجام داده مي گويد: فكر مي كردم در كردستان عراق حكومت ديني برقرار نيست و آزادترم اما در آنجا هم احساس امنيت نمي كردم. اسلامگرايان افراطي در اربيل و سليمانيه دست به تظاهرات زدند و آخوندهاي اين دو شهر حكم قتل مترجم كتاب (من) را صادر كردند. من به كنسولگري كشورهاي مختلف از جمله آلمان رفتم تا مراقبت از جان من را به عهده بگيرند اما هيچ نتيجه اي نداشت.
براساس اين گزارش، مجله «خلق» چاپ سليمانيه عراق بخش اول ترجمه كتاب رشدي را 4 ماه پيش منتشر كرد و خبر از انتشار بخش هاي بعدي در شماره هاي آينده داد. ولي اولين بخش، آخرين بود. شماره بعدي را پليس از همه كيوسك ها جمع آوري كرد. دو ماه بعد، در هشتم ماه مارس به سردبير مجله «خلق» تيراندازي شد. سردبير جان سالم به در برد ولي مترجم از آن زمان از بيم جان پنهان شده است. او مي گويد بارها تهديد به مرگ شده است.

 



آقاي تروا! يعني تو اين آسياب را نچرخاندي؟! (خبر ويژه)

بهاءالله مهاجراني عضو حلقه ماسوني لندن ادعا كرد آمريكا وضع موجود را در ايران ترجيح مي دهد و سياست هسته اي واشنگتن آب به آسياب امثال احمدي نژادها مي ريزد.
مهاجراني نوشت: «آمريكا علاقمند است ايران با يك انفجار روبرو و به چند قسمت تقسيم شود. در اين باره نشانه هايي هست. آمريكا در دنياي الفاظ نسبت به ايران از زبان تهديد استفاده مي كند. اما در واقعيت امر، نشانه هايي ارسال مي كند كه حكايت ديگري است. مثلاً آزاد شدن پاسداران عضو سپاه قدس كه درست دو هفته پس از انتخابات آزاد شدند! آزادي آن ها دو هفته پس از انتخابات نشانه روشني بود كه آمريكا مي خواهد، چراغ سبز نشان بدهد؛ دستخوش به سپاه كه انتخابات را مديريت كرد. دوم: هر انسان عاقلي مي داند؛ كه سياست اعلام بودجه براي براندازي نظام حكومت در ايران غير موجه است. چرا آمريكا اين مبلغ را هر ساله اعلام مي كند؟ دليلش روشن است. اين شيوه به حكومت ايران مشروعيت مي بخشد كه دولت آمريكا مخالف اوست. مردم ايران هيچگاه نسبت به آمريكا ديد و داوري مثبتي نداشته و ندارند. چه كسي مي تواند كودتاي مرداد ماه 1332 را فراموش كند؟ دولت آمريكا به اين روش از سويي به حكومت ايران مشروعيت مي دهد و از سوي ديگر مخالفان حكوت را بدنام مي كند. سوم: و از همه ناشيانه تر، سياست اتمي آمريكا در برابر ايران است. در گرماگرم مبارزات انتخاباتي شاهد سخناني از اين دست بوديم، كه ايران را بايد بمباران اتمي كرد. خانم كلينتون از نابودي ايران سخن گفت و مك كين البته به شوخي خواند: ايران بمب بمب... از همه مهم تر تهديد ضمني اوباما به استفاده از سلاح هسته اي عليه ايران بود. اگر قرار بود اوباما يك هديه زرين به حكومت ايران تقديم كند همين سخن و تهديد ضمني ايران به استفاده از سلاح اتمي بود».
اين اظهارات در حالي است كه مهاجراني اسفند ماه سال گذشته ضمن سفر مخفيانه به آمريكا، در نشست لابي نومحافظه كار و صهيونيستي «انستيتو واشنگتن» (از طرفداران حمله به ايران) شركت و سخنراني كرد و همين امر باعث اعتراض گسترده حتي در ميان محافل ضد انقلابي شد. اين آقاي جديداً ضد آمريكايي شده، از جمله اولين حاميان سازش و رابطه با آمريكا در دولت سازندگي بود كه از موضع ضعف مقاله اي هم در روزنامه اطلاعات نوشت و باعث گستاخ تر شدن هيئت حاكمه وقت آمريكا شد. هم اكنون هم برخي عناصر جذب شده به سازمان سيا در آمريكا نظير سروش، گنجي و كديور، در حلقه لندن- كه مهاجراني با همراهي عناصر بدنامي چون فرخ نگهدار و حسين باستاني و... راه اندازي كرده- عضويت و همكاري دارند. ميدان دادن به پايگاه مطبوعاتي دشمن در روزگار اصلاحات از جمله ديگر سوابق سياه درج شده در كارنامه مهاجراني است، مطبوعاتي كه به نيابت از آمريكا و اسرائيل به دفاع مقدس، انقلاب، امام خميني و اسلام حمله كردند و اشغالگران عراق و افغانستان را ارتش آزاديبخشي كه در راه ايران است توصيف كردند و سرانجام ادعا كردند حق با آمريكاست كه اجازه نمي دهد ايران هسته اي شود چون ايران تقواي اتمي ندارد!
اما درباره آزادي ديپلمات هاي ايراني ربوده شده در اربيل بايد گفت كه آمريكا از مدت ها قبل به شدت تحت فشار ايران و دولت عراق بود و هيچ سندي براي ادامه بازداشت آنان نداشت و اين زماني بود كه برخي نظاميان آمريكايي گرفتار تير غيب مي شدند. از سوي ديگر درباره حمايت از براندازي و تهديد به حمله اتمي بايد گفت اينها نشانه هاي استيصال دولت آمريكا مقابل ايران از يك سو و نياز اپوزيسيون ضد انقلاب به اعلام حمايت آمريكا در مقابل جمهوري اسلامي از سوي ديگر بود همچنان كه مطبوعات مختلف آمريكايي بارها اعلام كردند فعالان اپوزيسيون در ديدار مقامات آمريكايي اعلام مي كنند اكنون كه اغتشاش و درگيري در ايران در اوج است، ضرورت دارد قدرت هاي بزرگ به ويژه آمريكا حمايت خود را در راستاي تقويت روحيه اپوزيسيون علني كنند. در عين حال، معارضه جريان اپوزيسيون و نوپيوستگاني چون حلقه لندن به آمريكا در جريان آشوب ها كاملاً آشكار بود و هر دو سر اين طيف در براندازي جمهوري اسلامي اتفاق نظر داشتند. مگر اظهارات تند و بي قواره امثال سروش و گنجي و كديور - و شخص مهاجراني- در اوج آشوب ها از حافظه ها فراموش شده است. يعني اين حلقه هم آب به آسياب جمهوري اسلامي مي ريختند و مستخدمان نظام اسلامي بودند؟ يا اينكه بايد گفت آن روزها، توهم جبهه انقلاب را فرا گرفته بود! اگر غير از اين بود كه آقاي مهاجراني بلاهت نمي ورزيد و از پروژه احمقانه اسب تروا براي 22 بهمن و تمام كردن كار جمهوري اسلامي سخن نمي گفت تا لعنت ضدانقلاب را به جان بخرد. يعني او هم در زمره همان طيفي از معاندان بود كه دور آسياب جمهوري اسلامي گشتند و آسياب را چرخاندند؟! اين كه براي جناب بهاءالله خيلي بد است!

 



هيچ خاصيتي نداشت جز رمزگشايي از نقاشي هاي بي معنا (خبر ويژه)

پس از يك سال پنهانكاري و انكار، ائتلاف ميرحسين موسوي با سران گروهك هاي ليبرال و ضدخط امامي علني شد.
بنابر گزارش سايت جرس- و سپس كلمه!-در ملاقات با موسوي، اعضاي گروهك هايي نظير نهضت آزادي، ملي-مذهبي و جنبش مسلمانان مبارز (از جمله عزت الله سحابي، محمد بسته نگار، محمدحسين رفيعي و حبيب پيمان) حضور داشته اند. موسوي در اين ملاقات خواستار تمركز روي مردمي كه در منطقه خاكستري زيست مي كنند شد و سپس به سران گروهك ها گفت: همه بايد دور هم و در كنار و همدل يكديگر باشيم و روي حداقل ها توافق كنيم.
وي همچنين با ادعاي اينكه «ما مبلغ قرائت رحماني از دين هستيم» و «خشونت و سركوب در پوشش حكومت ديني ممكن است بخش قابل توجهي از جوانان ما را از هر ديني گريزان سازد» گفت: «بايد انعطاف داشته باشيم و روي يك شكل و شمايل از جنبش تصلب پيدا نكنيم.»
سايت ضدانقلابي خودنويس ضمن انتشار اين ملاقات و اظهارات رد و بدل شده، درباره اشاره موسوي به «منطقه خاكستري» و اينكه «بايد انعطاف داشته باشيم و روي شكل و شمايل تصلب پيدا نكنيم» نوشت: سخنان موسوي با سخنان آنها كه معتقد به شعار «جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد» هستند، تفاوت دارد. او به واسطه سابقه هنري اش مي گويد «نقاش هاي مدرن هنگام خلق اثر عمدتا دو رويكرد دارند؛ يك گروه آنچه را كه مشاهده كرده اند و يا تصور كرده اند متحقق مي سازند و به روي بوم مي آورند؛ و گروه ديگر، كار را شروع مي كنند و بدون تصوري از اثر نهايي به تدريج و بر روي بوم، نقاشي نهايي را سامان مي دهند و متولد مي كنند. آنچه در جنبش سبز در حال وقوع است را مي توان از نوع رويكرد و روش گروه دوم توصيف كرد.»
خودنويس در عين حال نوشت: «موسوي هر از چند گاهي صحبت هايي مي كند كه به آرامي همه دارند به آن عادت مي كنند! اگر در روزهاي اول اين بيانيه ها احساسات را برمي انگيخت شايد حالا ديگر چنين نباشد. در كل حرف هاي او بسيار شبيه به هم هستند. هيچ كدام از اين بيانيه ها نه ضمانت اجرايي دارند نه دردي را دوا مي كنند. فقط حرف است و حرف و ديگر هيچ! او فقط حرف مي زند و بيانيه مي دهد و سخنراني مي كند. آخر كار چه باقي مي ماند! موسوي، بيانيه و ديگر هيچ!» البته اين سايت يك خاصيت مهم بيانيه ها و اظهارات موسوي به ويژه اظهارنظر اخير را فراموش كرده و آن اينكه بالاخره توجيه آن همه نقاشي ها و مجسمه هاي درهم برهمي كه وي در طول سال ها رسم مي كرد يا مي ساخت، معلوم شد. يعني اينكه وقتي نمي تواني هنرمند نقاش يا مجسمه ساز قابلي باشي، كار خلاف رويه كن تا از اين طريق جلب توجه كني!
گفتني است يك هفته پيش عزت سحابي در مصاحبه با راديو زمانه اظهار داشته بود «ما الان به موسوي اعتقاد داريم در حالي كه در سال 87 مشكوك بوديم كه آيا از ايشان خواسته شده بيايد كه نظام از شر آقاي خاتمي خلاص بشود يا خير. و ايشان هم اوايل هميشه مي گفت من اصولگرا هستم اما به تدريج گفتارش تغيير كرد. البته ما هم تذكراتي داديم كه واقعا موثر واقع شد. آقاي موسوي اعتقادي به مرزبندي خودي و غيرخودي و با نهضت آزادي ندارد. من شواهدي دارم كه موسوي اين طور نيست. موسوي با ما در مورد تغيير قانون اساسي و مخالفت با اصل 110 موافق است... راستش اكنون زمان تحول نيست اما فكر مي كنم چاره اي نداريم غير اين كه گير بدهيم»!

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14