نقش خدمات مشاوره اي در پيشگيري از مشكلات دانشجويان
محمد عبدالهي مشاوران در ارائه خدمات مشاوره اي در دانشگاه ها نقش فعالي را ايفا مي كنند. مراكز مشاوره اي دانشگاه ها نوعاً به ارائه مشاوره هاي فردي، گروهي، تحصيلي و شغلي مي پردازند و به همين دليل مشاوران دانشگاه ها بايد در زمينه هاي گوناگون مشاوره نظير؛ كار گروهي، روش هاي پيشگيري و مداخله، مطالعات اضافي، آموزش هاي مهارتي، روابط بين فردي، آموزش هاي لازم را ديده باشند. مشاوران در رشد آموزشي، تحصيلي و هيجاني دانشجويان مي توانند مفيد باشند و به دانشجويان با زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي مختلف با توانايي و انگيزه هاي تحصيلي متفاوت خدمات متنوعي را ارائه دهند. برخي از روان شناسان عقيده دارند كه بسياري از دانشجويان يا به دليل عدم آگاهي از برنامه هاي درسي دانشگاه، انتخاب نامناسب و نادرست دروس، فقدان انگيزه و ... دچار شكست تحصيلي مي شوند و يا دانشگاه را ترك مي گويند. آن ها خاطر نشان مي كنند كه خدمات مشاوره اي در دانشگاه بايد به موضوعات مختلف از قبيل، خط مشي هاي تحصيلي، راهبردهاي مديريت زمان، رشد مهارت هاي ارتباطي، كثرت گرايي فرهنگي، افزايش روابط، كاهش فشار رواني، سلامتي و تندرستي، جست و جوي شغل، مهارت هاي تصميم گيري، راهبرد هاي تعيين هدف و راهبردهاي انگيزشي، بپردازد. برنامه هاي راهنمايي و مشاوره در دانشگاه براي اثربخش بودن بايد به نيازهاي رشدي و سازگاري همه دانشجويان توجه كند و مانند آموزش رسمي، يك فرآيند مستمر و پويا باشد، و نيز بايستي از حمايت حرفه اي و اجتماعي برخوردار باشد، به سنجش منظم نيازهاي دانشجويان و ويژگي هاي محيط آموزشي آن ها بپردازد، همكاري استادان و دانشجويان را در ارائه خدمات مشاوره استفاده كند، به قدر و منزلت دانشجويان توجه كند، از روابط انساني مثبت آگاه بوده و آن ها را در كار خود به كار گيرد. اهميت پيشگيري در مشاوره اكنون برنامه هاي پيشگيري در مشاوره اهميت فوق العاده اي پيدا كرده است و پيشگيري در زمينه ها و شرايط آموزشي گسترش يافته است. اهداف و برنامه هاي پيشگيري و مشاوره در سطوح مختلف آموزشي متفاوت است. بسياري از محققين و پژوهشگران ضمن ارائه ره يافت هاي روانشناختي، به بررسي ابعاد و اهميت موضوع مشاوره در پيشگيري از مشكلات اجتماعي پرداخته اند. از آن جمله بارنهام و سانچو(1990) در تحقيق خود نشان دادند كه خدمات مشاوره براي دانشجويان مبتلا به مشكلات يادگيري مي تواند مهارت هاي مطالعه، قدرت ابراز وجود، مهارت هاي اجتماعي و خودانگاره ي آ ن ها را افزايش داده و زمينه هاي موفقيت تحصيلي را ايجاد كند. در محيط هاي آموزشي، برنامه هاي پيشگيري در راهنمايي و مشاوره بايستي شامل راهنمايي در زمينه برنامه ريزي درسي، مهارت هاي مطالعه، رشد خودپنداره، جلوگيري از آفت تحصيلي، راهنمايي شغلي، رشد ارزش ها، عزت نفس و راهنمايي ازدواج باشد. «فاير چيلد» و «سيلي»(1996) در تحقيق خود نشان دادند كه دانش آموزان، معلمان و والدين از نحوه ي ارائه خدمات مشاوره اي در مدرسه رضايت داشته و بر اين باورند كه مشاوره در حل مشكلات آن ها نقش ويژه اي دارد. هم چنين «ويگينز» و «مودي» (1987) در تحقيق خود دريافتند كه مشاوراني كه در ارائه خدمات مشاوره اي زمان بيشتري صرف كرده، تعهد بيشتري داشته و به نيازهاي دانشجويان توجه مي كنند از سوي آن ها به عنوان مشاوران موفق ارزيابي مي شوند. «كمپل» (1965) در بررسي خود نشان داد كه دانشجوياني كه از خدمات مشاوره اي در دانشگاه برخوردار بوده اند در مقايسه با ساير دانشجويان از پيشرفت تحصيلي و سازگاري بهتري برخوردار بوده اند. علاوه بر برنامه هاي پيشگيري اوليه، ثانويه و نوع سوم، امروزه متخصصان بهداشت رواني به دو نوع الگوي جديد در پيشگيري توجه دارند، كه عبارتند از: پيشگيري متمركز بر موقعيت، كاهش يا حذف عوامل محيطي رفتار اختلال آميز بوده و سعي مي كنند عوامل فشارآور محيطي را به حداقل برساند، ولي هدف پيشگيري متمركز بر شايستگي، افزايش توانايي افراد براي كنار آمدن با شرايطي است كه ممكن است منجر به رفتار اختلال آميز شود. اين نوع پيشگيري سعي مي كند مهارت هاي كنار آمدن افراد را تقويت كند؛ مثلاً در دوره هاي مختلف آموزشي مي توان برنامه هاي مناسب براي افزايش سازگاري دانش آموزان يا دانشجويان ايجاد كرد تا آنان بتوانند در سال هاي بعد از تحصيل با آمادگي بيشتري با مشكلات مقابله كنند. شواهد نشان مي دهند افرادي كه در برنامه هاي پيشگيري شركت مي كنند در مقايسه با گروه كنترل عملكرد بالاتر، احساس شايستگي بيشتر، روابط بين فردي مناسب تر و از نظر مشكلات رواني و رفتاري در سطح پايين تري هستند. بررسي تحقيقات و نتيجه گيري «كارول»(1979) در تحقيق خود بر روي گروهي از دانشجويان، مشكلات متعددي در بين آن ها مشاهده كرد كه از جمله آن ها مي توان به اختلاف سليقه با خانواده خود در انتخاب شغل و حرفه، تعارض بين استقلال طلبي و وابستگي با خانواده، نياز به پيشرفت در برابر احساس بي كفايتي و عدم درك مطالب درسي، نگراني از ابراز وجود ويژگي هاي شخصيتي، مشكلات ازدواج و ارتباط با جنس مخالف، مشكلات اقتصادي و مشكلات موجود در انتخاب رشته تحصيلي دل خواه اشاره كرد. طبق گزارشات مراكز مشاوره اي دانشگاه ها، مشكلات رواني و عاطفي، افسردگي، نگراني، اضطراب، مشكلات تحصيلي و آموزشي، اضطراب امتحان، فقدان انگيزه تحصيلي، مشكلات شغلي، خانوادگي، مالي، تربيتي و انضباطي از جمله مشكلات دانشجويان مراجعه كننده به مراكز مشاوره اي دانشگاه ها هستند. هم چنين در يك بررسي ميداني مشخص شد كه مشكل انتخاب واحد از اساسي ترين مشكلات آموزشي در شروع هر نيمسال تحصيلي است(فرهنگ آفرينش، 1379، شماره 359). «دلكو» (1988) نيز خاطر نشان مي كنند كه مراكز مشاوران دانشگاهي علاوه بر ارائه خدمات معمولي مشاوره(فردي، گروهي، شغلي و ...) بايد در خودپنداره افراد نيز نقش داشته و به بهبود آن بپردازند. پژوهش آن ها در دانشگاه هاي مختلف آمريكا نشان داد كه دانشجويان بعد از گذراندن برنامه هاي مشاوره اي احساس مي كنند كه يك فرد مفيد و اثربخش در جامعه هستند. در برخي از كشورها، مراكز خدمات مشاوره اي دانشجويان به ارائه خدمات متعدد مي پردازند. يكي از اهداف اصلي ايجاد اين مراكز كمك به رشد تحصيلي، آموزشي و فردي دانشجويان و اقدامات آموزشي و پژوهشي است. اين مراكز به دانشجويان كمك مي كنند تا به انجام تكاليف دانشگاهي بپردازند، بحران ها و مشكلاتشان را برطرف نمايند. هم چنين به ارائه مشاوره هاي تحصيلي، حرفه اي، شغلي، شخصي، ازدواج، زناشويي و گروهي مي پردازند. مداخله در بحران، آموزش، مهارت هاي مطالعه، آرامش عضلاني، بازخورد زيستي، آموزش مديريت، آموزش هاي خودياري و مهارت هاي يادگيري نيز از جمله برنامه هاي اين مراكز است. «شاملو» (1366) عقيده دارد كه تعداد زيادي از دانشجويان دانشگاه مبتلا به انواع اختلالات و مشكلات عاطفي هستند. اين مسائل از اضطراب خيلي خفيف شروع مي شود و به حالات مختلف و بعضاً شديدتري ختم مي گردد. با اين تفاصيل مسئولان دانشگاه ها بايستي بدين امر توجه جدي نموده و با برقرار كردن مراكز مشاوره و كلينيك هاي رواني و برنامه هاي بهداشتي از شيوع بيماري هاي رواني جلوگيري نمايند. شايد خيلي از مشكلات نسبتاً ساده باشند و به تدريج دانشجويان موفق به حل آن ها شوند، ولي گاهي اتخاذ تصميم به قدري مشكل است كه دانشجو دچار اضطراب و تشويش و گاهي نيز مشكلات شديدتر مي گردد. لذا توجه خاص به مراكز مشاوره اي يك ضرورت خاص است. آن چه گذشت نمايي اجمالي در بيان ضرورت امر مشاوره در دانشگاه ها بود، در پايان مناسب است پيشنهاداتي جهت ترميم و تسريع روند مشاوره اي نظام آموزش عالي كشور ارائه گردد: 1- مراكز مشاوره در دانشگاه بايد با تجهيزات و امكانات مناسب ايجاد گردند و در صورت وجود تكميل شوند. 2- بايد از مراكز مشاوره و مشاوران برون دانشگاهي استمداد به عمل آيد. 3- براي آگاهي از نيازها، نياز سنجي صورت گيرد. 4- كليه مسئولان دانشگاه از اهميت و نقش مشاوره، آگاه باشند. 5- بين مراكز مشاوره در دانشگاه و ساير مراكز كمك كننده و حمايت كننده ارتباط تنگاتنگ وجود داشته باشد. 6- بين برنامه هاي آموزشي، پژوهشي و برنامه هاي مشاوره اي در دانشگاه ارتباط پويا و منطقي ايجاد گردد. 7- مراكز مشاوره در دانشگاه استقلال داشته باشد(از نظر مالي، اداري و...) 8- در هر دانشگاه تيم درماني و خدماتي مناسبي ايجاد شود(مشاور، روان شناس، مددكار، روان پزشك، روان سنج) 9- توصيه مي شود متخصصان مستقلاً براي دفاتر مشاوره استخدام شوند و كار اصلي آن ها ارائه خدمات مشاوره اي باشد نه وظايف متعدد و چندگانه. 10- بهتر است براي پيش گيري از مشكلات دانشجويان در بدو ورود آ ن ها آزمون هايي جهت شناسايي و تشخيص ميزان، نوع، فراواني و شيوع مشكلات به عمل آيد و براساس نتايج تصميم و برنامه ريزي گردد. 11- از آن جا كه آموزش و دوره هاي بازآموزي نقش مؤثري در پيش گيري دارد مناسب است دانشگاه ها طي برنامه هاي مدوني به برگزاري دوره هاي آموزشي - مشاوره اي(در زمينه تشكيل خانواده، ازدواج، انتخاب همسر، انتخاب شغل و ...) همت گمارند. 12- در بدو ورود دانشجويان به دانشگاه، جلسات توجيهي در زمينه هاي مختلف(آموزشي، دانشجويي، پژوهشي، فرهنگي و ...) برگزار شود. 13- دانشجويان و استادان توجيه شوند كه براي رفع مشكلات به مراكز مشاوره مراجعه نمايند نه مراكز ديگر. 14- نتايج خدمات مشاوره اي دانشگاه به صورت هفته نامه، ماهنامه، بوروشور، جزوه و غيره به اطلاع ساير دانشجويان و افراد برسد. خبرنامه مشاوره اي در واحد دانشگاهي تهيه و به ساير واحد ها جهت اطلاع از اقدامات، تجارب و ... ارسال گردد تا بدين شكل اطلاع رساني مشاوره اي تقويت گردد.
|