(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 16 خرداد 1389- شماره 19662

عيني سازي پيام امام در آثار هنري-2
مديران، اهداف امام را اهداف خود بدانند
بررسي شبكه ماهواره اي فارسي وان
هجوم به نهاد خانواده توطئه جديد فرهنگي
نگاه
نگاهي به فيلم آل ساخته بهرام بهراميان
يك تريلر نامتجانس
آقاي معاون سيماشما هم مي دانيد؟
حال و روز مستند سازي
كسي قالي كرمان را دوست ندارد !



عيني سازي پيام امام در آثار هنري-2
مديران، اهداف امام را اهداف خود بدانند

حسين كارگر

يك هنرمند معتقد است: پيام سال67 امام خميني(ره) خطاب به هنرمندان را مي توان عملي كرد. اما براي رسيدن به اين هدف، حركتي همه جانبه لازم است و هم مديران، هم هنرمندان و هم مردم بايد اين حركت را صورت دهند.
جواد اردكاني، كارگردان سينما و تلويزيون در پاسخ به اين سؤال كه چگونه مي توان پيام امام خميني(ره) به هنرمندان را عملي و عيني ساخت، گفت: پيام سال67 امام به هنرمندان، يك پيام راهبردي مهم بود كه رويكرد مطلوب هنر در آن ترسيم شده است.
وي با بيان اين كه «عملي ساختن اين پيام، يك حركت چندجانبه را مي طلبد» افزود: اولين نكته اين است كه مديران فرهنگي كشور، بايستي اهداف تعيين شده از سوي امام راحل را، اهداف خودشان بدانند و سعي كنند بسترهاي لازم را ايجاد كنند تا آثار مطلوب توليد شود و به تدريج، اين نوع آثار غلبه پيدا كنند.
كارگردان «به كبودي ياس» تصريح كرد: متأسفانه الآن چنين شرايطي وجود ندارد. به ويژه در سينما كه درحال پيمودن مسيري معكوس است و مديران اقدامي عملي براي اصلاح اين وضعيت صورت نمي دهند.
اردكاني، هنرمندان را نيز طرف ديگر حركت براي عملي ساختن آرمان هاي امام در عرصه فرهنگ و هنر دانست و گفت: براي تجلي پيام امام در هنر، هنرمندان نيز با تعهد شخصي و ميل و خواست باطني به سمت و سويي حركت كنند كه امام خواسته اند. اين حركت نه به عنوان يك كار سفارشي، بلكه بايد با عشق و اعتقاد صورت پذيرد. كارگردان مجموعه تلويزيوني «آينه هاي نشكن» اظهار داشت: هنرمندان به قاعده بايد از آنچه امام گفته اند استقبال كنند. چون محتواي پيام امام، جز تعهد و دردمندي و فرياد نيست و اين ها مي توانند اثر هنري را عميق و تأثيرگذار كنند.
وي در ادامه، طرف ديگر براي عملي ساختن آرمان هاي امام در عرصه هنر را مردم دانست و بيان داشت: مطالبات مردم به عنوان مخاطب آثار هنري خيلي مي تواند در حركت مديران و هنرمندان تأثيرگذار باشد.
او ادامه داد: اگر مجموعه مخاطبان نسبت به آثاري كه دردمند و معترض هستند بي ميلي نشان بدهند و درپي سرگرمي بي هدف باشند، به تدريج آثار متعهد از بين مي روند.
اردكاني تصريح كرد: چند سال است كه مردم نسبت به آثار دردمند و متعهد بي ميل شده اند، اين درحالي است كه به اين نوع آثار نياز داريم. به هرحال، امروز در عرصه هاي مختلف سياسي و اقتصادي و اجتماعي با مشكلاتي مواجه هستيم و خود مسئولان هم به اين مشكلات اذعان دارند. مشكلاتي مثل فساد اداري و اقتصادي، تبعيض و بي عدالتي و...
وي ادامه داد: با وجود اين مشكلات در زندگي مردم، جاي حيرت است كه چرا علاقه اي به تجلي همين مشكلات در آثار سينمايي نشان نمي دهند. اين كارگردان سينما و تلويزيون اظهار داشت: اگر يك حركت همه جانبه صورت گيرد مي توان اميدوار بود كه به سمت اهداف امام برويم و گرنه سال به سال از آن اهداف دورتر و بيگانه تر مي شويم.
اردكاني در پايان تصريح كرد: اگر همين شرايط ادامه يابد، به جايي خواهيم رسيد كه سخنان امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري براي ما تبديل به افسانه خواهند شد؛ حرف هايي كه زده مي شوند و ما به آن ها عمل نمي كنيم.

 



بررسي شبكه ماهواره اي فارسي وان
هجوم به نهاد خانواده توطئه جديد فرهنگي

رضا فرخي

بحث تهاجم فرهنگي از سوي رسانه هاي غربي به خصوص از طريق شبكه هاي ماهواره اي هميشه درجامعه ما مطرح بوده است . اما دراين بين برخي از خانواده هايي كه همراه فرزندان خود وقت زيادي را به ديدن اين شبكه ها اختصاص مي دهند متاسفانه در اثر عدم اطلاع به اين موضوع توجه نمي كنند كه تماشاي اين برنامه ها كه بسياري از هنجارها و خط قرمزهاي اخلاقي خانواده ايراني را زيرپا مي گذارد چقدر مي تواند براي خود و فرزندانشان مضر و تهديد كننده باشد.
دراين بين درچندماه اخير
يكي از شبكه هايي كه حاوي اين موضوعات غير اخلاقي است و بخشي از تماشاگران شبكه هاي ماهواره اي را جلب خود كرده شبكه فارسي وان است .اين شبكه سعي كرده با نشان دادن سريال هاي روتين خارجي بيشتر آمريكايي و كره اي و دوبله آنها به فارسي فضايي را دربين مخاطبان ماهواره ها در جامعه ايجاد كند. اما نكته مهم اينجاست كه اين شبكه چه چيزهايي نشان مي دهد و تماشاي آن بر مخاطب ايراني چه تاثيري دارد؟
بدنيست درابتدا به اين موضوع توجه داشته باشيم كه دفتر اصلي «فارسي وان » در هنگ كنگ قرار دارد و مؤسس آن نيز مجموعه رسانه اي «استار » متعلق به «نيوز كورپوريشن » است . صاحب اصلي آن رابرت مرداك نام دارد. مرداك يك يهودي الاصل آمريكايي است كه صاحب بسياري از شبكه هاي رسانه اي بزرگ دنيا است كه درآينده بيشتر به او خواهيم پرداخت.
به واقع تمام سريال ها و
فيلم هايي كه دراين شبكه به نمايش گذاشته مي شود حول چند موضوع اساسي متمركز است مسائلي مانند خيانت بين زوجين و روابط آزاد و نامشروع دختر و پسر استفاده از صحنه هاي اروتيك و ... بخش اعظم محتواي برنامه هاي اين شبكه است .به طور كلي
بي مايگي فيلمنامه و ضعف ساختار سريال ها ازشاخصه هاي اصلي اين شبكه وبرنامه هاي آن است .به عنوان مثال يكي از سريال هايي كه درفارسي وان تا همين چند وقت پيش پخش مي شد ونسبتا بين مخاطبان ماهواره جايگاهي يافت سريال ويكتوريا بود. داستان اين سريال ماجراي تكراري فيلم هاي غربي يعني خيانت بين زوجين بود .اما جاي تاسف داشت كه چرا مخاطبان داخلي به چنين سريال پوچ وبي مايه اي توجه كردند . ونكته جالب اينجاست كه دوبله اين سريال وبه طور كلي بسياري از سريالهاي ديگر اين شبكه شايد از مبتدي ترين دوبله هاي شبكه اي دردنيا باشد كه اين هم يكي از نقاط ضعف ظاهري علاوه بر نقاط ضعف اخلاقي ومحتوايي آن است.
همچنين درسريالهاي ديگر اين شبكه مانند «همسر من
بي نظيره»، «شب به شب»، «خواهر دوست داشتني من»، «مونس و مونس» و ... تمام موضوعات كه دربالا گفته شد ترويج مي شود.
معلوم نيست كه گروه هاي به اصطلاح فمنيستي و مدعي حقوق زن در جامعه ما وغرب چرا به اين سريالها كه درآن وجود زن آنقدر بي ارزش به نمايش در مي آيد كه دائم به او خيانت مي شود و از زنان استفاده ابزاري به عمل مي آيد اعتراض نمي كنند. شايد به اين دليل است كه صاحب اصلي آن يك صهيونيست است و گويا از نظر مدعيان دفاع از حقوق زنان ، صهيونيست ها هر كاري كنند قابل توجيه است و اشكالي هم ندارد!
حال سوال مهم اينجاست كه آيا خانواده ها وجامعه به ما فجايع فرهنگي كه مي تواند اين تبليغات رسانه اي درجامعه بيافريند توجه كرده اند؟ جدا از بحث اخلاق ومذهب كه همگي با اصول آن دراين زمينه ها آشنا هستيم ديدن اين تصاوير غير اخلاقي اولاً تمام فكر وذهن مخاطب به خصوص جوان را تسخير كرده و ديگربه آنها مجال شكوفايي نمي دهد . دوما دربعضي مواقع مي تواند منجر به
ناهنجاري هاي جنسي و
بيماري هاي مقاربتي و رواني شود (اگر دراين جا دراين مورد بسيار صريح صحبت مي كنيم تنها به اين دليل است كه احساس شده كه اطلاع رساني وروشنگري بايد صريح وبي پرده باشد) آيا
خانواده هاي ايراني علاقه مندند كه جوانانشان به سمت اين مشكلات كشيده شوند؟ قطعاً خير، اما بايد بدانند كه اين شبكه ها راه را براي اين مفاسد بازخواهد كرد و بسياري از حريم هاي اخلاقي را زيرپاگذاشته واين تعدي اخلاقي را معمول جلوه خواهند داد. چرا كه هنگامي كه جوانان ما از اين موضوعات الگوبرداري مي كنند تمام هنجارهاي اجتماعي را به همان راحتي كه دراين فيلم ها نشان داده مي شود زير پا خواهند گذاشت. چرا كه فكرمي كنند اين روابط كاري مثبت است و به همين گونه كه درسريال به نمايش گذاشته مي شود قابل توجيه است.
نكته اي كه بايد به آن توجه زيادي كرد اين است كه فارسي وان از راه هاي جديد القا درحوزه روانشاسي رسانه استفاده مي كند. به طوري كه در برنامه هاي آن سعي مي شود موضوعات يكسان و مورد نظر خود را به صورت دائم با پخش سريالهاي منظم يك ساعت به يك ساعت و در زمان مشخص پخش كند. به اين وسيله قصد دارند موضوعات مذكور را جزو فرهنگ روزمره و رفتارها و آداب اجتماعي خانواده ها قرار دهند. اما از آن سو متاسفانه بعضي خانواده ها و افراد توجيه ديدن برنامه هاي اين شبكه وديگر شبكه هاي مشابه را تنها براي سرگرمي مي دانند كه توجيه غير قابل قبولي است و درنهايت به ضرر اين خانواده هاتمام خواهد شد.
البته ذكر اين نكته هم جالب است كه فارسي وان علاوه بر اينكه ماهيتي ضد اسلامي و انساني دارد ماهيت ضدايراني خود راهم با برگزاري كنفرانسي با نام جعلي خليج عربي به جاي خليج فارس برهمگان آشكار كرد. بعدها نيز مشخص شد كه از بسياري از كشورهاي داراي منافع در اين موضوع پول دريافت كرده است .
حال با تمام اين مسائل راه حل چيست؟ آيا واقعاً بايد دست روي دست گذاشت تا چند شبكه ماهواره كه تنها هدفشان انحراف اخلاقي جامعه ماست هويت اسلامي - ايراني وحريم هاي اخلاقي جامعه را به تاراج ببرند ؟ هنگامي كه باهزينه اي كمتر از 150000تومان درجامعه ما ماهواره دراختيار افراد قرار مي گيرد قطعاً نمي توان با اين موضوع درهمه موارد برخورد فيزيكي كرد. چرا كه نه قابل انجام است و نه درمقابل هزينه اي كه مي كنيم جواب مورد انتظار را خواهيم گرفت. پس تنها را ه ، كارفرهنگي عظيم وكارشناسي شده است.به واقع فارسي وان تنها يكي از اين شبكه هاي ماهواره ايست كه حاوي چنين موضوعاتي است، هزاران هزار شبكه به صورت شبانه روزي درحال تخريب هويت فرهنگي جامعه ما هستند. به طوري كه حتي بسياري از شبكه هاي ماهواره اي كشورهاي حوزه خليج فارس كه داعيه مسلمان بودن دارند از نشان دادن صحنه هاي زننده ومبتذل ابايي ندارند . اين شبكه هاي جدا از مجموعه كانال هاي ام بي سي و يا سري شبكه هاي فاكس عرب است كه درآنها هم فيلم هاي نامناسب به نمايش گذاشته
مي شوند.
اما حال كه اين همه شبكه ها ورسانه ها به دنبال ضربه زدن به فرهنگ وهويت ما هستند بايد سريعاً وارد عمل شده و اقدامات موثر وبرنامه ريزي شده اي را انجام دهيم. اين اقدامات درچند بعد مي تواند صورت گيرد . به عنوان مثال دربعد رسانه بايد ميزگردها وجلسه هاي بحث آزاد درتلويزيون شروع شود و در آن ها حتي از مدافعان فرهنگ غربي هم دعوت به عمل آيد. هنگامي كه بتوانيم دراين مباحثات انديشه هاي غربي را درانديشه اسلامي هضم كرده و مخاطبان را اقناع كنيم كه اين تفكرات فرهنگي غرب شكست خورده است ،
مي توانيم مطمئن باشيم كه جوانان ما ديگر هيچ گاه سمت اين انحرافات نمي روند. هنگامي كه درجلوي چشم مخاطبي كه رسانه ملي را مي بيند طرفداران نظريات غربي دراين مباحث با استدلال مغلوب شوند جامعه خود به اين موضوع پي خواهد برد كه اين تفكرات پوسيده غربي جوابگوي نيازهاي او نيست.همچنين دربعد كار تلويزيوني به نظر مي رسد كه راه اندازي يك شبكه 24ساعته فيلم وسريال بسيار ضروري است.ومطئمناً آرشيو فيلم ها وسريال هاي ما آنقدر غني هست كه درتامين خوراك اين شبكه به مشكلي برنخوريم و همچنين اگر قرار است فيلم هاي خارجي هم دراين شبكه به نمايش گذاشته شود مي توان فيلم هاي پرمحتوا با دوبله قوي و سالم به مخاطب تحويل داد ، نه اينكه مانند شبكه هايي همچون فارسي وان وديگر شبكه هاي ماهواره اي فيلم ها وسريالهاي بي محتوا وپوچ. ومطمئن باشيم كه مخاطب ما اين شبكه را رها نخواهد كرد و به دنبال شبكه هاي مستهجن غربي نخواهد رفت. چرا كه هويت خانواده ايراني محتواي آنها را
نمي پسندند. البته بايد از پخش سريالها وفيلم هاي تكراري تا حد ممكن اجتناب كرد تا مخاطب ما مطمئن باشد كه هميشه مي تواند محصولات تصويري جالب و جديد و جذاب را از اين شبكه ملي ببيند .
همچنين دربعد كارهاي سياسي و اجتماعي بايد به اين نكته اشاره كرد كه يكي از ضرورت هاي اصلي جامعه امروز ما ايجاد شرايط آسان براي ازدواج به موقع است.به واقع اگر جوانان ما بتوانند درزمان لازم ازدواج كنند ديگر اين
شبكه ها براي انحراف آنها كاري از پيش نخواهند برد .هنگامي كه اين امر درجامعه ما محقق شود هم الگو و راهكار اصلي اسلامي را اجرا كرده ايم و هم غرايز طبيعي دركانون خانواده برآروده خواهد شد و ديگر جايي براي سوءاستفاده اين شبكه ها از جوانان درجامعه وجود نخواهد داشت .ديگر
توطئه هاي رسانه اي غرب و استهجان باندهاي ابتذال كاري از پيش نخواهند برد.به واقع دراين بعد سوال اصلي اينجاست كه چرا درجامعه اسلامي ما اينقدر ازدواج مشكل شده و سطح توقعات بالا رفته ؟بايد هوشيار باشيم چرا كه اين مشكل به تدريج درجامعه بحران ساز خواهد شد و دراين صورت رسانه هاي غربي با سوء استفاده از غرايز جوانان ما آنها را منحرف كرده و از همه
پيشرفت هاي مادي واخلاقي باز خواهند داشت و درنتيجه پايه هاي اصلي جامعه نظير خانواده سست خواهند شد.
همچنين ذكر اين نكته هم به تمام خانواده هاي ايراني ضروري است كه حدود 80 درصد
برنامه هاي شبكه هاي ماهواره اي امروزه به مسائل مبتذل اختصاص دارند ،مسائلي كه بيان آن درفضاي خانواده ايراني جزء خط قرمزها وحريم هاي اخلاقي است، امروزه دراين شبكه ها به راحتي به نمايش گذاشته مي شود و حريم ها را به راحتي مي شكند و به واقع اين موضوع برهيچ خانواده اي به خصوص والدين خانواده هاي ايراني پوشيده نيست كه درصورت فروريختن شاكله اين حريم هاي اخلاقي وعادي شدن آنها چه فاجعه اي در انتظار آن هاست. پس دراينجا بخشي از بار مسئوليت هم به دوش خانواده هاست كه به گونه اي رفتار كنند كه حاصل تمام عمرشان يعني فرزندانشان با چند شبكه ماهواره اي غربي از مسير صحيح فرهنگي و اجتماعي جامعه منحرف نشوند.

 



نگاه

دشمن شناسي ماهواره اي

آرش فهيم

مدتي است شبكه اي ماهواره اي ، موسوم به فارسي وان در حال فعاليت است. طي روز هاي اخير نيز روزنامه ها و برخي سايت ها مطالبي را درباره آن نوشته اند. مطالبي كه متاسفانه داراي رنگ و بويي از مرعوبيت و هراس هستند. اين رسانه ها با اين نوع برخورد خود باعث بزرگ شدن بي جهت اين شبكه مي شوند. و اين در حالي است كه اساسا انقلاب اسلامي و كشوري عظيم به نام ايران ، محال است تحت تاثير يك شبكه دچار اختلال شود. به هر حال نظام جهاني سرمايه داري ، براي تحميل الگوي زيستي مورد نظر خودش ، از هر راهي پيش مي رود. فارسي وان هم يكي از سلاح هاي اين نظام كثيف براي گسترش بازار بار خودش است. سرمايه داري فقط در جست و جوي سود بيشتر است و در اين راه از هر روشي كه بتواند استفاده مي كند. حال مي خواهد برافراشتن پرچم حقوق بشر باشد ، يا هجوم نظامي و به آتش كشيدن زندگي انسان ها. دور از انتظار نيست ، جرياني كه براي منافع خود چند كشور دنيا را به جنگ كشانده و ميليون ها نفر از بني بشر را قتل عام كرده ، ماهواره راه اندازي كند تا اخلاق و انسانيت را به نابودي كشاند. اصلا بعيد نيست.
رويكرد ما نيز در بررسي چنين تحركاتي ، بايد با هدف شناخت اين روش ها باشد ، نه وحشت و انفعال. اگر هوشيار باشيم پديده هايي چون فارسي وان ، مي تواند وسيله اي براي دشمن شناسي باشد ؛ دشمن شناسي ماهواره اي !
اتفاقا دشمانان ما -و انسانيت- با اعمال اين گونه روش ها ، نقاط ضعف خود را نيز نمايان تر مي كنند. مثلا همين شبكه فارسي وان كه پايه و اساس يك جامعه ، يعني خانواده را به رگبار معاني و پيام هاي خود بسته ، نشان مي دهد كه استكبار جهاني تا چه حد از استواري «خانواده» در يك جامعه مي ترسد . و نشان مي دهد در مقابل خانواده گرايي در اين سرزمين -و تمام جهان- تا چه حد آسيب پذير است. فارسي وان معلوم مي كند كه اخلاقگرايي و هويت مندي ، پاشنه آشيل صهيونيسم جهاني است.
همين شناخت مي تواند راهنماي خوبي براي بسياري از سياستگذاري ها و برنامه هاي ما باشد. ماهيت فارسي وان و رسالت آن گوياي آن است كه براي ايستادن در مقابل بدخواهان اسلام و انسان بايد بيش از پيش به واكسينه سازي اخلاقي جامعه بپردازيم . برنامه هاي چنين رسانه هايي ديگر جاي هيچ شكي را باقي نمي گذارند كه بايد نهاد خانواده در كشور را مستحكم تر كنيم.
فارسي وان نه تنها مايه نگراني نيست كه نشان دهنده ترس مالكان آن از اسلام است. اين كه جهان سرمايه داري به پيشگامي صهيونيست هايي چون رابرت مرداك و رسانه هايي مثل فارسي وان ، با اين شدت و حدت به فرهنگ جامعه ما هجوم آورده اند ، فاش كننده احساس خطر آن ها نسبت به ماست.
صفحه «تصوير روز» كيهان نيز با رويكرد دشمن شناسي ، و نه وحشت از فارسي وان و امثالش به بررسي آن از زواياي گوناگون مي پردازد. مي دانيم كه غرب وحشي و سردمداران سياه و سفيد آن با اين حيلت ها طرفي نمي برند. با اين حال هرچه دشمن را بهتر بشناسيم و از خواب هاي آشفته آن آگاه تر باشيم ، به بيداري خود بيشتر كمك مي كنيم .
بدون شك ، اين شبكه و ساير چيز هاي مشابه آن ، پايان هجوم رسانه اي نخواهد بود بلكه ابتداي اين نبرد همه جانبه است و بايد منتظر فرايند هاي جديد ديگري هم باشيم . پس نمي توان در فارسي وان متوقف شد و بايد جلو تر از آن را هم ديد. بايد به جاي يافتن راهي براي خنثي كردن اين توطئه رسانه اي ، در پي آسيب ناپذير سازي جامعه خود باشيم. وگر نه تا ما بخواهيم راه مقابله با آن را پيدا كنيم ، غربي ها مسير هاي جديدي را باز مي كنند .

 



نگاهي به فيلم آل ساخته بهرام بهراميان
يك تريلر نامتجانس

محمدرضا محقق

در اين روزگار كه سينماي ايران در غرقاب فيلم هاي سطحي و نازل گرفتار است، فيلمي ساخته و به نمايش درمي آيد كه يك دغدغه خاص را دنبال مي كند و با تمام نقص و عيب هايش نه مبتذل است و نه عوامانه و قشري. فيلمي كه يك درام خاص و بديع را با الگويي نامتجانس با سينماي مالوف و مانوس ايران و مخاطبانش در هم آميخته و چيزي را روانه پرده سينما كرده كه تا پيش از براي مخاطب ايراني چندان مسبوق به سابقه نبوده است.
همين موقعيت باعث مي شود كه بتوانيم «آل» را در مختصات و مقياس ديگري ببينيم و بسنجيم. مهندس جواني از طرف مدير شركت محل كارش، همراه زن باردار خود عازم يك ماموريت كاري به ارمنستان مي شود. به تدريج زندگي آفتابي اين زوج، تبديل به كابوس هولناكي مي شود و...
«آل» اولين ساخته سينمايي بهرام بهراميان، اثري در ژانر تريلر- وحشتناك گرچه از جهاتي همچون نوع توجه به توان بالقوه سينماي ايران در ساخت اثري متمركز و خوش سيما آن هم در موضوع و درامي خاص، قابل توجه است اما شايد تنها چيزي كه مي توانست مخاطب را در مورد فيلم «آل» به خود جلب كند يك ساختار بديع و يك روايت جذاب بود كه البته وجود نداشت و اين اثر در كشاكش يك ريتم وحشتناك و يك تكرار حيرت آور از موقعيتي مبهم و بدآهنگ در باز تعريف رويكرد خود به نوع روايتش متوقف ماند و آنقدر در جا زد تا وقتش تمام شد.
فيلم «آل» قرار بود اثري وهم انگيز و وحشت ناك باشد و اينكه در سالن سينما بجاي وهم و وحشت، مخاطب را به تعجب و خنده واداشت يعني يك فاجعه تمام عيار!
«آل» يك فيلم كشدار بدريتم نامتوازن بود كه در ژانر وحشت نه جايگاهي داشت و نه حرف نويي و البته ساير كاتاليزورهاي تصويري و تلفيقي در نوع شخصيت پردازي و انتخاب بازيگران و لوكيشن و قصه و... به هيچ وجه نتوانست به كمك كار بيايد و آن را نجات دهد.
«آل» حتي در ايده تكرار خواب هم به ملال رسيد و نه تعميق و تاثير. فضاي سترون و بي حال داستان و آدم هاي يخ كرده و بي انعطافش، جز در سطح، نماندند و جز در پيچ و خمي قشري، حركتي نداشتند.
ملال در «آل» زاييده بي تدبيري و عدم جذابيت است هم در ساحت قصه و هم در نوع روايت. قرار دادن بخش معظم انتقال مفهوم و داستان و بالاخره فضاسازي، به بازي بازيگر، ريسك بزرگي است كه در «آل» نه به مطلوب رسيده و نه حتي از قدرت بيان لازم برخوردار بوده است و در نتيجه جز به ملال نرسيده و نرسانده است.
فضاي سترون «آل» بازي هاي خوبي ندارد و شخصيت پردازي هم بيش از آنكه ملهم از فيلمنامه و روايت و آدم هايش باشد، متأثر از نوعي فضاي سيركردن به سوي فانتزي است كه نهايتا به همان اطناب و ملال منتج شده است.
«آل» فيلمنامه خوبي ندارد نه ورز ديده شده و نه داستان را براساس نوع روايت، به خوبي توانسته پيش ببرد و اين يعني شكست در مهم ترين شاخصه و ابزار فيلم سازي، حتي اگر صدبار بازنويسي شده باشد و ساير ادعاهاي چنين و چناني!
مشكل اصلي «آل» اين است كه مخاطب را با هيچ حربه و به هيچ وسيله اي درگير خود نمي كند و اراده و فهم و حواس او به فيلم و آنچه در همه مختصات و ساير مقياس ها در آن جريان دارد، معطوف نمي شود و فيلم، راه خود را مي رود و تماشاگر هم راه خود را. يا دوام نمي آورد و چشم هايش را مي بندد و مي خوابد و يا تا آخر با خودش و فيلم روي پرده كلنجار مي رود و به شكلي عصبي از سالن خارج مي شود يا...
واقعيت آن است كه سازنده آل نتوانسته به همان اندازه كه بر نوع روايت و ايده اش تمركز كرده و تلاش نموده آنرا همان طور كه مي خواسته از آب درآورد و بر مخاطب شناسي سينماي ايران و نحوه داستان گويي متناسب با اين مخاطب فراگير هم زوم كند و بتواند در مقياس طلب و سبقه و تربيت ذهني او به تدارك يك داستان و هماوردي يك داستانگويي متوسط نايل آيد. اساسا اين حجم از تكرار وهم گونه با آن تداخل هاي شخصيتي و رگه هاي نحيف اصلي و فرعي در روايت داستاني آل را به يك اطناب ممل و يك كش و قوس بي سرانجام كشانده و متأسفانه مايه هاي خوب داستاني را كه مي توانست از ايده بديع و جذابش منشا بگيرد هدر داده است و در بياني بد ريتم و ملتهب و ابتر رها كرده است.

 



آقاي معاون سيماشما هم مي دانيد؟

پژمان كريمي

چندي پيش در قالب مقاله اي به نقد سينمايي طهران- تهران پرداختم. در اين مقاله نوشتم سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران، ساخت فيلم ياد شده را سفارش داد تا اثري باشد در معرفي تهران و زيبايي هايش!
اما نه تنها چنين هدفي بدست نيامد بلكه «طهران- تهران» كاري شد در تقابل با نظام جمهوري اسلامي !
در مقاله ام پرسيدم چگونه است سفارش دهنده فيلم در نيافته كه طهران- تهران نه در راستاي معرفي تهران و زيبايي هايش كه اساساً فيلمي با جهت گيري سياسي و در تحريف واقعيت هاي كشور است؟ آيا سفارش دهنده از هوش بهره اي ندارد؟ نكند سفارش دهنده همداستان با سازندگان فيلم است؟
و حال، جالب است بدانيد يكي از مسئولين سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در گفت وگويي رسانه اي «طهران- تهران» را فيلمي فاخر ارزيابي كرده است!
من متأسفانه كمي خوش بين ام و درك نكردن ماهيت سياسي «طهران- تهران» را به پاي ناتواني ذهني و نبود هوش سفارش دهنده مي گذارم! اما شما فكر نكنيد نوابغ فرهنگي و مديريت فرهنگي تنها در سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران جا خوش كرده اند. در همين «سيماي» خودماني هم برخي، گويي اصلا در اين دنيا زندگي نمي كنند. انگار واقعاً نمي دانند در عالم هنر چه مي گذرد. چه كسي به هنر متعهد دل سپرده است و چه كسي به نام جعلي هنرمند، در برابر هنر متعهد ايستاده است و كمي شانس بياورد سر از آن طرف مرزها درمي آورد!
در يك كلام، گويي اين بعضي ها از «هوش» لازم برخوردار نيستند.
يكي از فيلم هايي كه اكنون در «محاق توقيف» قرار دارد «صد سال به اين سالها»ست. اين فيلم به بهانه روايت قصه زني به نام «ايران»، دست به مقايسه اي زشت ميان ايران پيش و پس از انقلاب اسلامي مي زند. در اين مقايسه، كشورمان در پيش از سال 57، ايراني شاد و پس از انقلاب، كشوري ناشاد تصوير شده است.
جالب اينكه معاون سينمايي وزارت ارشاد در گفت وگو با خبرنگاران بر نگاه تيره سازنده «صد سال...» به انقلاب صحه گذاشته است.
هفته گذشته خبري در يكي از روزنامه هاي سينمايي كشور منتشر شد مبني بر اينكه بزودي ساخت مجموعه اي با پخش «هر شب» به سازنده «صد سال...» واگذار مي شود!
حالا پرسش اين است:
كسي كه انقلاب را عامل شقاوت مردم ايران معنا كرده است، ايران را دچار استبداد سياسي معرفي مي كند، در آثارش، «بسيجي» يعني فردي بي سواد و چشم چران و بي منطق، چرا بايد سرش را پايين بيندازد و به راحتي در سيماي جمهوري اسلامي، «مجموعه سازي» كند؟
چرا بايد رسانه ملي عرصه جولان دهي فردي شود كه ممكن است فرداي روزگار سرنوشتي مانند فيلم سازان فراري يابد؟
چرا فيلم سازي درجه چندم بايد از محل بيت المال، مجال عرض اندام و طرح نام يابد؟
اين فيلم ساز و همپالكي هاي وي كه نظام را متهم به استبداد و ديكتاتوري مي كنند، چه ارزشي دارند كه نظام بايد دشنام هاي آنها را بشود در عين حال رسانه ملي را به جولان دهي آنها اختصاص دهد؟
همين آدم، مطمئن باشيد اگر سر از جشنواره هاي بين المللي درآورد، با بي انصافي درباره رسانه ملي و دستگاه فرهنگي كشور قضاوت مي كند چنان كه هم اينك در كارهاي سينمايي اش بي انصافي را درباره كليت نظام سياسي و انقلاب اسلامي اعمال مي كند.
بواقع كدام مديران «سيما» با چه توجيهي رأي به حضور سازنده «صدسال...» در تلويزيون داده اند؟ اصلا مگر مجموعه قبلي وي «شمس العماره» چه گلي به سر سيما زده بود كه حالا دوباره بايد آنتن را به افاضات و هنرنمايي(!) وي سپرد؟
البته بنده ساده نيستم كه تصور كنم اگر تنها سازنده فيلم «صد سال...» به سيما راه نيابد، كار سيما رو به راه مي شود و هر خطري -فرهنگي و غيرفرهنگي- از رسانه ملي رخت برمي بندد.
هم اينك در عرصه هاي گوناگون افرادي در سيما مجال طرح و كار مي يابند كه نبايد. نمونه اش فردي كه در دانشگاه كرسي تدريس دارد و از حاميان اغتشاشگران فتنه اخير بود و اينك مجري برنامه اي از برنامه هاي سيماست!
اما بدانيم و جدي بدانيم كه مهار حضور نااهلان عرصه رسانه اي فراگير و ملي، يعني مهار ذهنيتهاي مسموم كه اذهان كليت جامعه را نشانه رفته اند!

 



حال و روز مستند سازي
كسي قالي كرمان را دوست ندارد !

داوود مراديان

مي گويند ارزش قالي به اين است كه دست باف باشد و قالي كرمان را به اين مي شناسند كه هرچه پا بخورد و كهنه تر شود قيمتي تر مي شود. اين روزها تقريبا مي شود دو سال و نيم از آن روزهايي كه همراه چند جوان كله داغ زديم به دل ميدان مين تا مستند بسازيم از نحوه پاكسازي ميادين مين. قدر سوادمان. قدر امكاناتمان و بودجه اندكي كه در اختيار داشتيم. بيمه سه نفرمان
مي شد شش ميليون و كل بودجمان 5 ميليون!
احساس تكليف مي كرديم كه ميادين مين پاكسازي
مي شوند و كسي هم نيست آنها را تصوير كند.
ايلامي ها كار را
مي خواستند اما كولر گازي نشينان پايتخت نه! خودمان دست به كار شديم. با هر چه داشتيم. از هندي كم تا اجاره كرين.
پنج استان آلوده به 16 ميليون قطعه مين! پنج فرهنگ .
ساختيم. اما ديگر پولي براي گفتار متن فيلم نداشتيم. خدا هدايتمان كرده به طرف بهرام زند و او بي آنكه ريالي بگيرد متن فيلم را با صداي ناوارو خواند و تمام هزينه استوديو رانيز پرداخت!
مي خواست در پاكسازي ميادين مين سهمي داشته باشد.
حالا دو سال و اندي گذشته و ديگر هيچ منطقه اي در آذربايجان غربي آلوده نيست! يعني ديگر آن ميدان ها نيستند و ديگر كسي خانه اش در ميان ميدان مين نيست! ديگر سردار فروتني با دو پاي بريده شده وارد ميدان ميني نمي شود تا ام 16 گمشده را پيدا كند.
خبر مي رسد : سرهنگ دارابي روي مين رفت و ديگر روي دوپايش ديده نخواهد شد. پس چه سكانسي شده سكانس انتهايي فيلم كه سرهنگ روي دو پايش در دل ميدان راه مي رود و از خطرات مي گويد و اينكه مي داند اين كار خطر دارد ، اما به لطف خدا بايد ميادين را پاكسازي كنند تا مردم به زراعت بپردازند...
ديگر اين سكانس قالي كرمان شد ! ديگر كسي او را روي دوپايش در ميدان مين نمي بيند.
مستند يعني همين. يعني دل به دريا زدن و ضبط تصاويري كه آيندگان به آن استناد كنند. بشود به نسل سوم گفت مين يعني چه ! والمر چه بود و هنگامي كه دشمني همچون شيرين عبادي ياوه مي گويد مثل سندي در مقابلش بتوان علم كرد!
ديگر مهم نيست سيماي استانها طرحش را چندبار رد كرد!ديگر مهم نيست سر ظهر پخش شد! ديگر مي شود گفت ميداني نيست! اما مستندي هست!
حال و روز مستند سازي در كشور ما اينطوري است. مسئولين هيچ اهميتي براي سينماي مستند قايل نيستند و همه چيز شبكه هايمان شده داستاني! و داستاني يعني تخيل . يعني غير واقعي. در ماجراي بعد از فتنه مستند روستايي مي توانست پا بگيرد و تا حدي در جهت وارونه كردن مسير تهرانيزه شدن شهرستانها كمكي كند امام عامدانه يا جاهالانه نشد! نكردند!
چقدر دوست داشتم از روستاي رومه روز 22 بهمن مستندي تهيه مي شد تا مردم شهر نشين ببينند در جايي تا اين حد دور و به زعم آنها پرت. جايي كه نه دوربيني است نه به زعم ضد انقلاب سانديسي! اين مردم با چه عشقي دور روستاي خود راه پيمايي مي كنند؟ مصاحبه با آن پيرمرد كه عكس امام در دست دارد چه حجاب ها كه از دل فرو نمي ريخت؟
اما مستند در تلويزيون ما تعريف درستي ندارد. جدي نيست. در حالي كه بهترين تايم بي بي سي فارسي مستند پخش مي شود ما در ساعات طلايي مان با سريالهاي سطحي مان فرهنگ مبتذل تهراني را به حلق ايران اسلامي حقنه مي كنيم .
طلبه سيرجاني باز پا در ركاب ولايت پياده روي عدالتخواهانه مي كند اما ... برادر روزي خواهد رسيد كه نه پيرمرد رومه اي هست نه طلبه سيرجاني و نه سرهنگ دارابي. نه مادران رنجديده و شهيد داده روستاي ابر ، نه ننه علي ، نه ...
كاش معاونت سينمايي احياي بخش مستند سينماي جوان را جدي بگيرد. كاش مستند روستايي با ادبيات روستايي و از دريچه روستايي ،نه توريست هاي شهري، پا بگيرد
كاش ...

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14