(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


يكشنبه 16 خرداد 1389- شماره 19662

صفحه (14)

صفحه (3)

صفحه (2)

     
رهبر معظم انقلاب با اشاره به انحراف برخي خواص از خط امام(ره) : حال فعلي افراد ملاك قضاوت است
رئيس جمهور در سخنان پيش از خطبه هاي نماز جمعه:
 امام در اوج مظلوميت ملت فرياد زد آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند
حرم امام خميني با گلاب ناب كاشان شسته شد
ثبت نام از داوطلبان براي اعزام به غزه
مردم از سيدحسن خميني خواستند فرزند امام باقي بماند
محكوميت جنايات اسرائيل در سراسر كشور



رهبر معظم انقلاب با اشاره به انحراف برخي خواص از خط امام(ره) : حال فعلي افراد ملاك قضاوت است

سرويس سياسي-
ولي امر مسلمين جهان با تبيين شاخصه هاي اصيل خط امام خميني(ره) تأكيد كرد ملاك قضاوت امام در مورد اشخاص حال فعلي آنها بود.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در خطبه هاي نماز جمعه تهران كه در سالگرد ارتحال بنيانگذار انقلاب اسلامي در حرم مطهر امام راحل ايراد شد، خطاب به مدعيان دروغين خط امام(ره) فرمودند: «نمي شود با هر كس و ناكسي ائتلاف كرد. نمي شود انسان خود را در خط امام بداند اما با كساني كه صريحاً پرچم معارضه با امام و اسلام را بلند مي كنند خودش را در يك جبهه تعريف كند.»
متن كامل بيانات رهبر معظم انقلاب درخطبه هاي نماز جمعه تهران كه دربيست و يكمين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) ايراد شد به شرح زير است:
خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحيم
والحمدلله رب العالمين نحمده و نستعينه و نتوكل عليه و نستغفره و نتوب اليه و نصلي و نسلم علي حبيبه و نجيبه و خيرته في خلقه حافظ سره و مبلغ رسالاته بشير رحمته و نذير نقمته سيدنا و نبينا ابي القاسم المصطفي محمد و علي اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين الهداه المهديين المعصومين سيما بقيه الله في الارضين و صل علي ائمه المسلمين و حماه المستضعفين و دعات الي الله اوصيكم عبادالله و نفسي بتقوي الله
همه برادران و خواهران عزيز نمازگزار را توصيه مي كنم به رعايت تقوا؛ كه خداي متعال مي فرمايد: «يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و قولوا قولا سيديدا. يصلح لكم اعمالكم و يغفر لكم ذنوبكم و من يطع الله و رسوله فقد فاز فوزا عظيما».(1) تقواي الهي را در رفتار، در گفتار، حتي در پندار خود بايد رعايت كنيم؛ يعني مراقب باشيم در رفتار خود، در كردار خود، در گفتار خود، ذره اي از رضاي الهي و حق، تعدي و تجاوز نكنيم. اميدوارم خداوند متعال به اين بنده حقير توفيق بدهد كه امروز بتوانيم با تمسك به اين اصل اساسي قرآني- يعني سخن گفتن براساس تقوا- عرايض خود را عرض كنيم.
اين روزها ايام عيد ولادت صديقه كبري و فاطمه زهرا، بانوي دو عالم، سيده نساءعالمين (سلام الله عليها) است. از روح ملكوتي اين بنده خالص الهي مدد بگيريم و ان شاءالله اين نماز جمعه را كه به مناسبت بيست و يكمين سالگرد رحلت امام راحل (رضوان الله تعالي عليه) است، با احترام و تكريم به مقام اين آيت عظماي پروردگار برگزار كنيم و ياد و نام مبارك و ماندگار امام بزرگوارمان را همچنان كه در اين بيست و يك سال، ملت ما به بهترين وجهي در دل و جان خود، در زبان خود، در فضاي زندگي خود حفظ كرده اند، باز هم حفظ كنيم و به پيش ببريم.
امروز درباره امام بزرگوار در خطبه اول عرايضي را عرض مي كنم؛ نگاه به امام از منظر يك شاخص. اين نگاه از اين جهت اهميت پيدا مي كند كه چالش اصلي همه تحولات بزرگ اجتماعي- از جمله انقلابها- صيانت از جهتگيري هاي اصلي اين انقلاب يا اين تحول است. اين مهمترين چالش هر تحول عظيم اجتماعي است كه هدفهائي دارد و به سمت آن هدفها حركت و دعوت مي كند. اين جهتگيري بايد حفظ شود. اگر جهتگيري به سمت هدفها در يك انقلاب، در يك حركت اجتماعي صيانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبديل خواهد شد؛ در جهت عكس اهداف خود عمل خواهد كرد. لذا شما در قرآن ملاحظه مي كنيد كه در سوره مباركه هود، خداي متعال به پيغمبرش مي فرمايد: «فاستقم كما امرت و من تاب معك و لاتطغوا انه بما تعملون بصير». (2) پيغمبر را امر مي فرمايد به استقامت. استقامت، يعني پايداري؛ راه را مستقيم ادامه دادن؛ در جهت درست حركت كردن. نقطه مقابل اين حركت مستقيم در اين آيه شريفه، طغيان قرار داده شده است؛ «و لا تطغوا». طغيان، يعني سركشي؛ منحرف شدن. به پيغمبر مي فرمايد: هم تو - شخصاً- هم كساني كه همراه تو و با تو هستند، اين راه را درست ادامه بدهيد و منحرف نشويد؛ «انه بما تعملون بصير». مرحوم علامه طباطبايي بزرگوار در تفسير الميزان مي فرمايد: لحن اين آيه، لحن تشدد است؛ هيچ نشانه رحمت در اين آيه نيست. خطاب به خود پيغمبر است؛ «من افراد النبي بالذكر». در درجه اول، خود پيغمبر را مخاطب قرار مي دهد: «فاستقم». لذا اين آيه به نحوي است كه پيغمبر اكرم درباره سوره هود فرمودند: «شيبتني سوره هود»؛ سوره هود مرا پير كرد. اين به خاطر همين آيه است. در روايت است كه آن بخشي از سوره هود كه پيغمبر مي فرمايد «من را پير كرد»، همين آيه مباركه است؛ به خاطر تشديدي كه در اين آيه هست. در حالي كه در يك جاي ديگر قرآن هم دارد: «فلذلك فادع و استقم كما امرت»، (3) اما عنوان «فاستقم كما امرت و من تاب معك و لا تطغوا»- منحرف نشويد، از راه برنگرديد- خطاب سختي است كه به خود پيغمبر است. اين خطاب، دل پيغمبر را مي لرزاند. اين به خاطر همين است كه تغيير جهتگيري ها و منحرف شدن از راه اصلي- كه هويت اصلي هر انقلابي به آن جهتگيري هاست و در واقع، سيرت انقلابها همين جهتگيري هاي اصلي است- بكلي راه را عوض مي كند و اين انقلاب به هدفهاي خود نمي رسد. اهميت اين قضيه از اين باب است كه تغيير جهتگيري ها تدريجي است، نامحسوس است؛ اينجور نيست كه از اول كار، اين تغيير جهتگيري با 081 درجه اتفاق بيفتد؛ اول با زاويه هاي خيلي كوچكتر، اين تغيير شروع مي شود؛ هر چه ادامه پيدا مي كند، فاصله راه اصلي- كه صراط مستقيم است- با اين انحراف، روز به روز بيشتر مي شود. اين يك جهت است.
جهت ديگر اين است كه آن كساني كه در پي تغيير هويت انقلاب برمي آيند، معمولاً با پرچم رسمي و با تابلو جلو نمي آيند، آنچناني حركت نمي كنند كه معلوم بشود اينها دارند با اين حركت مخالفت مي كنند؛ حتي گاهي به عنوان طرفداري از حركت انقلاب، يك اقدامي مي كنند، يك اظهاري مي كنند، كاري مي كنند، زاويه ايجاد مي كنند؛ انقلاب از جهت گيري خود بكلي دور مي افتد، بركنار مي شود.
براي اينكه اين جهت گيري غلط و اين انحراف اتفاق نيفتد، احتياج به شاخصهاي معيني هست. بايد سر راه، شاخصهائي وجود داشته باشد. اگر اين شاخص ها بود، روشن بود، واضح بود، در معرض ديد مردم بود، انحراف اتفاق نمي افتد؛ اگر كسي هم در جهت انحراف كار كند، از نظر توده مردم شناخته مي شود؛ اما اگر شاخصي وجود نداشت، آن وقت خطر جدي خواهد شد.
خوب، شاخص در انقلاب ما چيست؟ اين خيلي مهم است. سي سال است كه ما در جهت اين انقلاب حركت مي كنيم. ملت ما بصيرت به خرج دادند، شجاعت به خرج دادند، حقاً و انصافاً لياقت به خرج دادند. اين انقلاب را سي سال است شما داريد جلو مي بريد؛ اما خطر وجود دارد. دشمن انقلاب، دشمن امام بيكار نمي نشيند؛ سعي مي كند اين انقلاب را از پا دربياورد. چه جور؟ با منحرف كردن راه انقلاب، بنابراين لازم است ما شاخص داشته باشيم.
امام بهترين شاخص
من عرض مي كنم بهترين شاخص ها، خود امام و خط امام است. امام بهترين شاخص براي ماست. اگر اين تشبيه با همه فاصله اي كه وجود دارد، به نظر برسد، عيبي ندارد كه تشبيه كنيم به وجود مقدس پيغمبر كه قرآن مي فرمايد: «لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه لمن كان يرجوا الله و اليوم الاخر».(4) خود پيغمبر اسوه است؛ رفتار او، كردار او، اخلاق او. يا در يك آيه شريفه ديگر مي فرمايد: «قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم والذين معه»؛(5) ابراهيم و ياران ابراهيم اسوه اند. در اينجا ياران ابراهيم پيغمبر هم ذكر شده اند تا كسي نگويد كه پيغمبر معصوم بود يا ابراهيم معصوم بود، ما نمي توانيم از آنها تبعيت كنيم؛ نه، «قد كانت لكم اسوه حسنه في ابراهيم والذين معه اذ قالوا لقومهم انا براء منكم و مما تعبدون من دون الله كفرنا بكم» تا آخر آيه شريفه.
در مورد امام بزرگوار كه شاگرد اين مكتب و دنباله رو راه اين انبياي عظام است، همين معنا صدق مي كند. خود امام برجسته ترين شاخص هاست؛ رفتار امام، گفتار امام. خوشبختانه بيانات امام در دسترس است، تدوين شده است. وصيتنامه امام آشكارا همه مافي الضمير امام را براي آينده انقلاب تبيين مي كند. نبايد اجازه داد اين شاخص ها غلط تبيين شوند، يا پنهان بمانند، يا فراموش بشوند. اگر اين شاخص ها را ما بد تبيين كرديم، غلط ارائه داديم، مثل اين است كه يك قطب نما را در يك راه از دست بدهيم، يا قطب نما از كار بيفتد. فرض كنيد در يك مسير دريائي يا در يك بيابان كه جاده اي هم وجود ندارد، قطب نماي انسان آسيب ببيند و از كار بيفتد؛ انسان متحير مي ماند. اگر نظرات امام، بد بيان شد، بد تبيين شد، مثل اين است كه قطب نما از كار بيفتد، راه گم مي شود؛ هر كسي به سليقه خود، به ميل خود حرفي مي زند. بدخواهان هم در اين ميان از فرصت استفاده مي كنند، راه را جوري تبيين مي كنند كه ملت به اشتباه بيفتد.
مواضع امام بايستي به طور روشن و واضح- همان طور كه خود او گفت، همان طور كه خود او نوشت- تبيين شود؛ اين ملاك راه امام و خط امام و صراط مستقيم انقلاب است. يك نفر صريح مي گويد من امام را قبول ندارم- اين بحث ديگري است- خيلي خوب، پيروان امام و طرفداران امام با كسي كه صريح بگويد من امام را قبول ندارم، راه او را غلط مي دانم، حسابشان روشن است؛ اما اگر قرار است در خط امام، با اشاره انگشت امام، اين انقلاب پيش برود، بايد معلوم باشد، روشن باشد و مواضع امام بزرگوارمان به درستي تبيين شود.
نبايد براي خوشامد اين و آن، برخي از مواضع حقيقي امام را يا انكار كرد، يا مخفي نگه داشت. بعضي اين جور فكر مي كنند- و اين فكر غلطي است- كه براي اينكه امام پيروان بيشتري پيدا كند، كساني كه مخالف امام هستند، آنها هم به امام علاقه مند شوند، بايستي ما بعضي از مواضع صريح امام را يا پنهان كنيم يا نگوئيم يا كمرنگ كنيم؛ نه، امام هويتش، شخصيتش به همين مواضعي است كه خود او با صريح ترين بيان ها، روشن ترين الفاظ و كلمات، آنها را بيان كرد. همين ها بود كه دنيا را تكان داد. همين مواضع صريح بود كه توده هاي عظيم را مشتاق ملت ايران و بسياري را پيرو ملت ايران كرد. اين نهضت عظيم جهاني كه شما امروز در گوشه و كنار دنياي اسلام نشانه هاي آن را مي بينيد، از اين طريق به راه افتاد.
امام را صريح بايد آورد وسط ميدان. مواضعش بر عليه استكبار، مواضعش بر عليه ارتجاع، مواضعش بر عليه ليبرال دموكراسي غرب، مواضعش بر عليه منافقان و دورويان را بايد صريح گذاشت. كساني كه تحت تأثير آن شخصيت عظيم قرار گرفتند، اين مواضع را ديدند و تسليم شدند. نمي شود به خاطر اينكه زيد و عمرو از امام خوششان بيايد، ما مواضع امام را پنهان كنيم يا پوشيده كنيم يا آن چيزهايي كه به نظرمان تند مي آيد، كمرنگ كنيم. عده اي در يك دوراني- كه ما آن دوران را به ياد داريم؛ دوران جواني هاي ما- براي اينكه اسلام علاقه مندان و طرفداراني پيدا كند، بعضي از احكام اسلام را كمرنگ مي كردند، نديده مي گرفتند؛ حكم قصاص را، حكم جهاد را، حكم حجاب را انكار و پنهان مي كردند، مي گفتند اينها از اسلام نيست، قصاص از اسلام نيست، جهاد از اسلام نيست، براي اينكه فلان مستشرق يا فلان دشمن مباني اسلامي از اسلام خوشش بيايد! اين غلط است. اسلام را با كليتش بايستي بيان كرد.
امام منهاي خط امام، آن امامي نيست كه ملت ايران به نفس او، به هدايت او جانشان را كف دست گرفتند، فرزندانشان را به كام مرگ فرستادند، از جان و مالشان دريغ نكردند و بزرگترين حركت قرن معاصر را در اين نقطه عالم به وجود آوردند. امام منهاي خط امام، امام بي هويت است. سلب هويت از امام، خدمت به امام نيست. مباني امام، مباني روشني بود. اين مباني- اگر كسي نخواهد مجامله كند، تعارف كند- در كلمات امام، در بيانات امام، در نامه هاي امام، و بخصوص در وصيتنامه امام- كه كوتاه شده همه آن مواضع است- منعكس است. اين مباني فكري همان چيزي است كه آن موج عظيم و سهمگين را عليه غارتگري هاي غرب و يكه تازي هاي آمريكا در دنيا به وجود آورد. شما خيال مي كنيد اينكه رئيس جمهوري هاي گوناگون آمريكا به هر كشوري از اين كشورهاي آسيا و خاورميانه سفر كردند، حتي در بعضي از كشورهاي اروپائي مردم جمع شدند و عليه آنها شعار دادند، هميشه اين جور بود؟ نه، اين حركت امام بود، افشاگري امام بود، موضعگيري امام بود كه استكبار را رسوا كرد، صهيونيسم را رسوا كرد، و روح مقاومت را در ملت ها و بخصوص در جوامع اسلامي زنده كرد.
انكار مواضع امام
توسط مدعيان خط امام
اين كج انديشي است كه ما مواضع امام را انكار كنيم. اين كج انديشي را هم متأسفانه بعضا كساني انجام مي دهند كه يك وقتي خودشان جزو مروجان افكار امام بودند يا جزو پيروان امام بودند. حالا به هر دليلي راه ها كج مي شود، هدف ها گم مي شود، يك عده اي برمي گردند؛ بعد از آنكه سال هاي متمادي براي امام و براي اين هدف ها حرف زدند و حركت كردند، در مقابل اين اهداف و اين مباني مي ايستند و آن حرف ها را مي زنند!
خوب، خط امام اجزائي دارد. مهمترين آنچه كه در مورد خط امام و راه امام مي شود گفت، چند نكته است كه من عرض مي كنم. و بخصوص به جوان ها عرض مي كنم: برويد وصيتنامه امام را بخوانيد. امامي كه دنيا را تكان داد، امامي است كه در اين وصيتنامه منعكس است، در اين آثار و گفتار منعكس است.
اولين و اصلي ترين نقطه در مباني امام و نظرات امام، مسئله اسلام ناب محمدي است؛ يعني اسلام ظلم ستيز، اسلام عدالت خواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجديدگان و مستضعفان. در مقابل اين اسلام، امام اصطلاح «اسلام آمريكائي» را در فرهنگ سياسي ما وارد كرد. اسلام آمريكائي يعني اسلام تشريفاتي، اسلام بي تفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زياده خواهي، اسلام بي تفاوت در مقابل دست اندازي به حقوق مظلومان، اسلام كمك به زورگويان، اسلام كمك به اقويا، اسلامي كه با همه اينها مي سازد. اين اسلام را امام نامگذاري كرد: اسلام آمريكايي.
فكر اسلام ناب، فكر هميشگي امام بزرگوار ما بود؛ مخصوص دوران جمهوري اسلامي نبود؛ منتها تحقق اسلام ناب، جز با حاكميت اسلام و تشكيل نظام اسلامي امكان پذير نبود. اگر نظام سياسي كشور بر پايه شريعت اسلامي و تفكر اسلامي نباشد، امكان ندارد كه اسلام بتواند با ستمگران عالم، با زورگويان عالم، با زورگويان يك جامعه، مبارزه واقعي و حقيقي بكند. لذا امام حراست و صيانت از جمهوري اسلامي را اوجب واجبات ميدانست. اوجب واجبات، نه از اوجب واجبات، واجب ترين واجبها، صيانت از جمهوري اسلامي است؛ چون صيانت اسلام - به معناي حقيقي كلمه - وابسته به صيانت از نظام سياسي اسلامي است. بدون نظام سياسي، امكان ندارد.
امام جمهوري اسلامي را مظهر حاكميت اسلام ميدانست. براي همين، امام جمهوري اسلامي را دنبال كرد، در راهش آن همه تلاش كرد و با آن شدت و حدت و اقتدار پاي جمهوري اسلامي ايستاد. امام كه دنبال قدرت شخصي نبود؛ امام دنبال اين نبود كه خودش بتواند قدرتي پيدا كند. مسئله امام، مسئله اسلام بود؛ لذا پاي جمهوري اسلامي ايستاد. اين مدل نو را امام به دنيا عرضه كرد؛ يعني مدل جمهوري اسلامي.
اساسي ترين مسئله در جمهوري اسلامي، مبارزه با حاكميتهاي زورگويانه و اقتدارطلب دنياست كه در شكلهاي مختلف خودش را نشان ميدهد. حكومت ديكتاتوري و اقتدارطلب، فقط حكومت پادشاهان نيست؛ اين يكي از انواع حكومت ديكتاتوري است. آن زمان ديكتاتوري هاي چپ وجود داشت، كه ديكتاتوري يك حزبي در كشورها بود؛ هر كار ميخواستند، با آحاد ملت ميكردند؛ كسي هم به ملت پاسخگو نبود. در واقع ملت دست يك اقليت محدودي زنداني بود. اين هم يك نوع ديكتاتوري بود. يك نوع ديكتاتوري هم ديكتاتوري سرمايه داران است. كه در نظامهاي بظاهر مردم سالار - نظامهاي ليبرال دموكراسي - تجلي پيدا ميكند. اين هم نوعي ديكتاتوري است، منتها ديكتاتوري بسيار هوشمندانه و غيرمستقيم؛ در واقع ديكتاتوري سرمايه دارها و صاحبان ثروتهاي بزرگ است.
امام جمهوري اسلامي را در مقابل اين طاغوتهاي بشري به وجود آورد؛ اسلام را - كه در دل اسلاميت، تكيه به مردم و راي مردم و خواست مردم وجود دارد- معيار اصلي اين نظام قرار داد. بنابراين جمهوري اسلامي، هم جمهوري است، يعني متكي به آراء مردم است؛ هم اسلامي است، يعني متكي به شريعت الهي است. اين يك مدل نو است؛ اين يكي از شاخصهاي عمده در خط امام است. هركسي درباره حاكميت نظام جمهوري اسلامي برخلاف اين فكر كند، برخلاف فكر امام است؛ مدعي نشود كه او دنباله رو امام است، در عين حال اين فكر را دارد؛ نه، فكر امام اين است. اين واضح ترين خط از خطوط انديشه امام است.
يك شاخص ديگر در برنامه امام و خط امام و راه مستقيم امام، مسئله جاذبه و دافعه امام بود. انسانهاي بزرگ، جاذبه و دافعه شان هم ميدان وسيع و گسترده اي دارد. همه جاذبه و دافعه دارند. شما با رفتار خودتان، يكي را به خودتان علاقه مند و متمايل ميكنيد. يكي هم از شما ميرنجد؛ اين جاذبه و دافعه است. اما انسانهاي بزرگ، جاذبه شان يك طيف وسيعي را به وجود مي آورد؛ دافعه آنها هم همين طور، يك طيف عظيمي را به وجود مي آورد. جاذبه و دافعه امام تماشايي است.
آنچه كه مبنا و معيار جاذبه امام و دافعه امام بود، باز مكتب بود، اسلام بود؛ درست همان طوري كه امام سجاد (سلام الله عليه) در دعاي صحيفه سجاديه - دعاي ورود در ماه رمضان - به خداوند متعال عرض ميكند. مكرر عرض كرده ايم كه دعاهاي امام سجاد واقعا جزو برترين گنجينه هاي معارف اسلامي است. در اين دعاها معارفي وجود دارد كه انسان اينها را از روايات و آثار روائي نميتواند به دست بياورد؛ در دعاها صريح اينها بيان شده است. در دعاي چهل و چهارم صحيفه سجاديه - كه دعاي ورود در ماه رمضان است و امام سجاد آن را ميخواندند - حضرت چيزهايي را از خداي متعال براي ماه رمضان درخواست ميكنند؛ از جمله چيزهايي كه درخواست ميكنند، اين است: «و ان نسالم من عادانا»؛ پروردگارا! از تو ميخواهيم كه با همه دشمنان خودمان صلح كنيم، سلم و مدارا پيشه كنيم. بعد بلافاصله ميفرمايند: «حاشي من عودي فيك و لك فانه العدو الذي لانواليه و الحرب الذي لانصافيه»؛ مگر آن دشمني كه من به خاطر تو با او دشمني كردم، در راه تو با او دشمني كردم. اين دشمني است كه ما هرگز با او دم از آشتي نخواهيم زد و دل ما با او صاف نخواهد شد.
امام دعواي شخصي با كسي نداشت
امام اينجوري بود؛ دشمني شخصي با كسي نداشت. اگر كدورتهاي شخصي اي هم بود، امام زير پا ميگذاشت؛ اما دشمني به خاطر مكتب، براي امام بسيار جدي بود. همان امامي كه از اول شروع نهضت در سال 1431 روي توده مردم، انواع و اقسام افكار گوناگون در ميان مردم، اينجور آغوش باز كرده بود، مردم را از اهل هر قومي، از اهل هر گروه و مذهبي، با آغوش باز ميپذيرفت، همين امام در اول انقلاب يك مجموعه هايي را از خود طرد كرد. كمونيستها را صريح طرد كرد. آن روز براي خيلي از ماها كه در اول انقلاب دست اندركار مبارزه بوديم، اين كار امام عجيب بود. در همان اوائل انقلاب، امام صريح در مقابل كمونيستها موضعگيري كرد و اينها را از خودش جدا كرد. در مقابل ليبرال مسلكها و دلباختگان به نظامهاي غربي و فرهنگ غربي، امام قاطعيت نشان داد؛ اينها را از خود دور كرد، از خود جدا كرد؛ هيچ رودربايستي و ملاحظه اي نكرد. مرتجعين را - كساني كه حاضر نبودند حقائق الهي و روح قرآني احكام اسلامي را قبول كنند و تحول عظيم را بپذيرند - از خودش طرد كرد. امام بارها مرتجعين را با تعبيرات سخت و تلخ محكوم كرد، از خود دور كرد. در تبري از افرادي كه در دائره فكري و مباني اسلامي او قرار نميگرفتند، امام تامل نكرد؛ در حالي كه با آنها هم دشمني شخصي نداشت.
شما ملاحظه كنيد به وصيتنامه امام؛ امام در همين وصيتنامه خطاب ميكند به كمونيستهايي كه در داخل جنايت كرده بودند و به خارج كشور گريخته بودند. لحن امام را ملاحظه كنيد. به اينها ميگويد: شما داخل كشور بيائيد و مجازاتي را كه قانون و عدالت براي شما ميگذارد، تحمل كنيد و مجازات شويد. يعني بيائيد اعدام را يا حبس را يا ساير مجازاتها را تحمل كنيد، براي اينكه خودتان را از عذاب الهي و نقمت الهي نجات دهيد. با اينها دلسوزانه حرف ميزند. ميفرمايد: اگر شهامت اين را هم نداريد كه بيائيد مجازات خودتان را قبول كنيد، لااقل آنجا كه هستيد، راهتان را عوض كنيد، توبه كنيد؛ با ملت ايران، با نظام اسلامي، با حركت اسلامي مقابله نكنيد؛ براي قدرتمندان و زورگويان، پياده نظام نباشيد.
امام دعواي شخصي ندارد؛ اما در دائره مكتب، با قاطعيت كامل، جاذبه و دافعه خود را اعمال ميكند. اين يك شاخص عمده از زندگي امام و مكتب امام است، تولي و تبري در عرصه سياست هم بايد تابع تفكر و فكر و مباني اسلامي و مذهبي باشد؛ اينجا هم بايد انسان ملاك و معيار را اين قرار بدهد؛ ببيند خداي متعال از او چه ميخواهد.
رفتار دوگانه مدعيان خط امام
با اين روشي كه امام در پيش گرفته بود و در گفتار و كردار او منعكس بود، نميشود انسان خود را در خط امام بداند، دنباله رو امام بداند، اما با كساني كه صريحا پرچم معارضه با امام و اسلام را بلند ميكنند، خودش را در يك جبهه تعريف كند. نميشود قبول كرد كه آمريكاو انگليس و سيا و موساد و سلطنت طلب و منافق بر روي يك محوري توافق كنند، حول يك محوري جمع بشوند، بعد آن محور باز ادعا كند كه من خط امامم! اين نميشود، اين قابل قبول نيست.
نميشود با هركس و ناكسي ائتلاف كرد. بايد ببينيم دشمنان ديروز امام در برابر ما چه موضعي ميگيرند. اگر ديديم مواضع ما جوري است كه آمريكاي مستكبر، صهيونيست غاصب، مزدوران قدرتهاي گوناگون، مخالفين و معاندين امام و اسلام و انقلاب از ما تجليل ميكنند، احترام ميكنند، بايستي در مواضعمان شك كنيم؛ بايد بدانيم كه راه درست و مستقيم را نميرويم. اين معيار است، اين يك ملاك است. امام هم بارها بر همين تكيه ميكرد. امام ميفرمود- در نوشته جات امام وجود دارد، در اسناد قطعي فرمايشات امام اين هست- كه اگر از ما تعريف كردند، بدانيم كه خيانتكاريم. اين خيلي مهم است.
كساني بيايند درست در خط مقابل امام حركت كنند، درباره مسئله قدس در روز قدس آنجور موضعگيري كنند، در روز عاشورا آن فضاحت را به بار بياورند، بعد ما با كساني كه با اساس مبناي امام و حركت امام صريحاً مخالفند، اظهار همراهي كنيم، خودمان را در كنار اينها قرار بدهيم و تعريف كنيم، يا در مقابل اينها سكوت كنيم؛ در عين حال بگوئيم ما دنباله رو اماميم! اين امكان ندارد، اين قابل قبول نيست. ملت هم اين را خوب فهميدند. ملت اين را مي بيند، ميداند، ميشناسد، ميفهمد.
يك شاخص ديگر در مشي امام و خط امام كه خيلي مهم است، مسئله محاسبات معنوي و الهي است. امام در تصميم گيري هاي خود، در تدابير خود، محاسبات معنوي را در درجه اول قرار ميداد. يعني چه؟ يعني انسان براي هر كاري كه ميخواهد بكند، در درجه اول هدفش كسب رضاي الهي باشد؛ كسب پيروزي نباشد، به دست گرفتن قدرت نباشد، كسب وجاهت پيش زيد و عمرو نباشد. هدف اول، رضاي الهي باشد. اين يك. بعد هم به وعده الهي اطمينان و اعتماد داشته باشد. وقتي انسان هدفش رضاي خدا بود، به وعده الهي هم اعتماد و اطمينان داشت، آن وقت ديگر يأس معنا ندارد، ترس معنا ندارد، غفلت معنا ندارد، غرور معنا ندارد.
امام آن وقتي كه تنها بود، مبتلاي به ترس نشد، مبتلاي به يأس نشد؛ آن وقتي هم كه همه ملت ايران يكصدا نام او را فرياد زدند، بلكه ملتهاي ديگر هم به او عشق ورزيدند و اين را ابراز كردند، دچار غرور نشد. آن وقتي كه خرمشهر به وسيله متجاوزين عراقي از دست رفت، امام مأيوس نشد؛ آن وقتي هم كه خرمشهر را رزمندگان ما با دلاوري و فداكاري خود گرفتند، امام مغرور نشد؛ فرمود «خرمشهر را خدا آزاد كرد»؛ يعني ما هيچكاره ايم. در همه حوادث گوناگون دوران زعامت آن بزرگوار، امام همين جور بود. آن وقتي كه تنها بود، وحشت نكرد؛ آن وقتي كه غلبه و قدرت با او بود، مغرور نشد؛ غفلت هم نكرد. اين اعتماد به خداست. وقتي رضاي خدا بود، قضيه اين است.
به وعده الهي بايد اعتماد كرد. خداي متعال در سوره «انا فتحنا» ميفرمايد: « و يعقب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظانين بالله ظن السوء»؛ (6) خصوصيت منافق و مشرك از جمله اين است كه به خدا سوءظن دارند، وعده الهي را قبول ندارند، باور ندارند. اينكه خدا ميگويد: «ولينصرن الله من ينصره»، (7) اين را آدم مومن با همه وجود قبول دارد؛ منافق اين را قبول ندارد. خداوند ميفرمايد: «عليهم دائره السوء و غضب الله عليهم و لعنهم و اعد لهم جهنم و ساءت مصيرا»،(8) كساني كه به خدا سوءظن دارند، وضعيتشان اينجور است.
مجاهدت براي خدا
امام به وعده الهي اطمينان داشت. ما براي خدا مجاهدت ميكنيم، قدم براي خدا برميداريم، همه تلاش خودمان را به ميدان مي آوريم؛ نتيجه را خداي متعال- آنچنان كه وعده فرموده است- تحقق خواهد داد. ما براي تكليف كار ميكنيم؛ اما خداي متعال بر همين عمل براي تكليف، بهترين نتيجه را به ما خواهد داد. اين يكي از خصوصيات مشي امام و خط امام است. راه انقلاب، صراط مستقيم انقلاب اين است.
يكي از چيزهائي كه در همين زمينه وجود داشت، رعايت تقواي عجيب امام در همه امور بود. تقوا در مسائل شخصي يك حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعي و مسائل سياسي و عمومي خيلي مشكلتر است، خيلي مهمتر است، خيلي اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه ميگوئيم؟ اينجا تقوا اثر ميگذارد. ممكن است ما با يكي مخالف باشيم، دشمن باشيم؛ درباره او چگونه قضاوت ميكنيد؟ اگر قضاوت شما درباره آن كسي كه با او مخالفيد و با او دشمنيد، غير از آن چيزي باشد كه در واقع وجود دارد، اين تعدي از جاده تقواست. آيه شريفه اي كه اول عرض كردم، تكرار ميكنم: «يا ايها الذين امنوا اتقوا الله و قولوا قولا سديدا». قول سديد، يعني استوار و درست؛ اينجوري حرف بزنيم. من ميخواهم عرض بكنم به جوانان عزيزمان، جوانهاي انقلابي و مومن و عاشق امام، كه حرف ميزنند، مينويسند، اقدام ميكنند؛ كاملاً رعايت كنيد. اينجور نباشد كه مخالفت با يك كسي، ما را وادار كند كه نسبت به آن كس از جاده حق تعدي كنيم، تجاوز كنيم. ظلم كنيم؛ نه، ظلم نبايد كرد. به هيچ -كس نبايد ظلم كرد.
من يك خاطره از امام نقل كنم. ما يك شب در خدمت امام بوديم. من از ايشان پرسيدم نظر شما نسبت به فلان كس چيست- نميخواهم اسم بياورم؛ يكي از چهره هاي معروف دنياي اسلام در دوران نزديك به ما، كه همه نام او را شنيدند، همه ميشناسند- امام يك تأملي كردند، گفتند: نميشناسم. بعد هم يك جمله مذمت آميزي راجع به آن شخص گفتند. اين تمام شد. من فرداي آن روز يا پس فردا- درست يادم نيست- صبح با امام كاري داشتم، رفتم خدمت ايشان. بمجردي كه وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اينكه من كاري را كه داشتم، مطرح كنم، ايشان گفتند كه راجع به آن كسي كه شما ديشب يا پريشب سوال كرديد، «همين، نميشناسم». يعني آن جمله مذمت آميزي را كه بعد از «نميشناسم» گفته بودند، پاك كردند. ببينيد، اين خيلي مهم است. آن جمله مذمت آميز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم بكلي از يادم رفته كه آن جمله چه بود؛ يعني يا تصرف معنوي ايشان بود، يا كم حافظگي من بود؛ نميدانم چه بود، اما اينقدر يادم هست كه يك جمله مذمت آميزي بود. همين را ايشان آن شب گفتند، دو روز بعدش يا يك روز بعدش آن را پاك كردند؛ گفتند: نه، همان نميشناسم. ببينيد، اينها اسوه است؛ «لقد كان لكم في رسول الله اسوه حسنه ».
درباره زيدي كه شما او را قبول نداريد، دو جور ميشود حرف زد: يك جور آنچناني كه درست منطبق با حق است، يك جور هم آنچناني كه در آن آميزه اي از ظلم وجود دارد. اين دومي بد است، بايد از آن پرهيز كرد. درست هماني كه حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهي ميتوانيد راجع به آن توضيح دهيد، بگوئيد، نه بيشتر. اين يكي از خطوط اصلي حركت امام و خط امام است كه ماها بايد به ياد داشته باشيم.
نقش مردم در خط امام
يكي ديگر از خطوط اصلي خط امام، نقش مردم است؛ هم در انتخابات كه امام در اين كار واقعاً يك حركت عظيمي انجام داد، هم در غير انتخابات، در مسائل گوناگون اجتماعي. در هيچ انقلابي در دوران انقلابها- كه نيمه اول قرن بيستم، دوران انقلابهاي گوناگون است؛ در شرق و غرب دنيا انقلابهاي مختلفي با شكلهاي مختلف به وجود آمد- سابقه ندارد كه دو ماه بعد از پيروزي انقلاب، يك رفراندوم عمومي براي انتخاب شيوه حكومت و نظام حكومتي انجام بگيرد؛ اما به همت امام در ايران اين اتفاق افتاد. هنوز يك سال از انقلاب نگذشته بود كه قانون اساسي تدوين و تصويب شد. در آن ماه هاي اول كه تدوين قانون اساسي هنوز انجام نشده بود و تاخير افتاده بود، يادم هست يك روز امام ماها را خواستند، رفتيم قم-آن وقت ايشان هنوز قم بودند- با اوقات تلخي گفتند كه قانون اساسي را زودتر تدوين كنيد. آن وقت انتخابات مجلس خبرگان راه افتاد و مردم خبرگان را براي تدوين قانون اساسي انتخاب كردند؛ بعد هم كه قانون اساسي تدوين شد، آن را به رأي عمومي گذاشتند؛ رفراندوم شد، مردم قانون اساسي را انتخاب كردند. بعد هم انتخابات رياست جمهوري و مجلس برگزار شد. در سخت ترين دوران جنگ كه تهران زير بمباران دشمن بود، انتخابات تعطيل نشد؛ حتي تا امروز يك روز انتخابات در ايران تاخير نيفتاده است. كدام دموكراسي را در دنيا شما سراغ داريد؟« انقلابها كه هيچ؛ در هيچ دموكراسي اي، با اين دقت، سر موقع، آراي مردم به صندوقها ريخته نمي شود. اين خط امام است.
در غير مسائل انتخابات هم بارها مردم مورد توجه امام قرار گرفتند و امام به نقش آنها اشاره روشن كردند، گاهي تصريح كردند؛ در يك جاهايي گفتند: اگر مسئولين فلان كار را كه بايد انجام بدهند، انجام ندهند، مردم خودشان وارد مي شوند و انجام مي دهند.
يك نقطه ديگر از نقاط روشن خط امام، جهاني بودن نهضت است. امام نهضت را جهاني مي دانست و اين انقلاب را متعلق به همه ملتهاي مسلمان، بلكه غيرمسلمان معرفي مي كرد. امام از اين ابائي نداشت. اين غير از دخالت در امور كشورهاست، كه ما نمي كنيم؛ اين غير از صادر كردن انقلاب به سبك استعمارگران ديروز است كه ما اين كار را نمي كنيم، اهلش نيستيم؛ اين معنايش اين است كه بوي خوش اين پديده رحماني بايد در دنيا پراكنده شود، ملتها بفهمند كه وظيفه شان چيست. ملتهاي مسلمان بدانند كه هويتشان چگونه است و كجاست. يك نمونه اين نگاه جهاني، موضعگيري امام در باب فلسطين است. امام صريحا فرمود: اسرائيل يك غده سرطاني است. خوب، غده سرطاني را چه كار مي كنند؟ غير از قطع غده، چه علاجي مي توان براي آن كرد؟ امام ملاحظه كسي را نكرد. منطق امام اين بود. اين حرف شعاري نيست؛ اين منطقي است. فلسطين يك كشور تاريخي است. در طول تاريخ، كشوري وجود داشته است به نام فلسطين. يك عده اي با پشتيباني قدرتهاي ستمگر عالم آمده اند با عنيف ترين و شديدترين وجهي اين ملت را از اين كشور بيرون كرده اند؛ كشتند، تبعيد كردند، شكنجه كردند، اهانت كردند، اين ملت را بيرون كردند- كه امروز چند ميليون آواره فلسطيني در كشورهاي همجوار فلسطين اشغالي و در كشورهاي ديگر زندگي مي كنند؛ اغلب هم توي اردوگاهها- در واقع آمدند كشور را از صحنه جغرافيا حذف كردند، ملت را بكلي از هستي ساقط كردند، يك واحد جغرافيايي جعلي و جديدي به جاي آن تحميل كردند و اسمش را گذاشتند اسرائيل. ببينيد منطق چه اقتضاء مي كند؟ حرفي كه ما در مورد مسئله فلسطين داريم، يك حرف شعاري نيست؛ يك حرف صددرصد منطقي است.
حذف اسرائيل از نقشه جهان
يك عده قدرتمند كه در راس آنها اول انگليس بود، بعد هم آمريكا ملحق شد، دنباله رو آنها هم كشورهاي غربي، آمده اند مي گويند كشور فلسطين و ملت فلسطين بايد حذف بشوند تا به جاي آن، كشوري به نام اسرائيل و ملت جعلي اي به نام ملت اسرائيل به وجود بيايد. اين يك حرف؛ يك حرف ديگر هم در مقابلش هست كه حرف امام است؛ مي گويد: نه، اين واحد جعلي و تحميلي بايد حذف شود؛ به جاي آن، ملت اصلي و كشور اصلي و واحد جغرافيايي اصلي سر كار بيايد. از اين دو حرف، كدام منطقي است؟ آن حرفي كه متكي به سرنيزه و سركوب است و مي خواهد يك نظام سياسي را، يك واحد جغرافيايي تاريخي را با چند هزار سال سابقه، بكلي از صحنه جغرافيا حذف كند، اين منطقي است يا آن حرفي كه مي گويد نه، اين واحد اصلي جغرافيايي بايد بماند، آن واحد جعلي و تحميلي بايد از بين برود؟ امام اين را مي گفت. اين منطقي ترين حرفي است كه در باب اسرائيل غاصب و در باب مسئله فلسطين مي شود گفت. امام اين را گفت؛ صريح هم اين را بيان كرد. حالا اگر كسي اين حرف را به اشاره هم بيان كند، يك عده اي كه مدعي خط امامند، مي گويند آقا چرا اين حرف گفته شد؟! خوب، اين حرف امام است؛ اين منطق امام است؛ اين منطق صحيح است؛ همه مسلمانان عالم، همه آزادگان عالم، ملتهاي بي طرف بايد اين حرف را قبول كنند و بپذيرند. اين، درست است. اين موضع امام است.
ملاك حال فعلي افراد است
يك نكته آخر هم عرض بكنم. شما برادران و خواهران عزيز در گرماي هوا تحمل كرديد؛ خداوند ان شاءالله شما را مأجور بدارد. يك نكته اساسي ديگر در مورد خط امام و راه امام اين است كه امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص بايد با معيار حال كنوني اشخاص باشد. گذشته اشخاص، مورد توجه نيست. گذشته مال آن وقتي است كه حال فعلي معلوم نباشد. انسان به آن گذشته تمسك كند و بگويد: خوب، قبلا اينجوري بوده، حالا هم لابد همان جور است. اگر حال فعلي اشخاص در نقطه مقابل آن گذشته بود، آن گذشته ديگر كارايي ندارد. اين همان قضاوتي بود كه امام اميرالمؤمنين (عليه الصلاه والسلام) با جناب طلحه و جناب زبير كرد. شما بايد بدانيد طلحه و زبير مردمان كوچكي نبودند. جناب زبير سوابقي درخشان دارد كه نظير آن را كمتر كسي از اصحاب اميرالمؤمنين داشت. بعد از به خلافت رسيدن جناب ابي بكر، در همان روزهاي اول، پاي منبر ابي بكر چند نفر از صحابه بلند شدند، اظهار مخالفت كردند، گفتند: حق با شما نيست؛ حق با علي بن ابي طالب است. اسم اين اشخاص در تاريخ ثبت است. اينها چيزهايي نيست كه شيعه نقل كرده باشد؛ نه، اين در همه كتب تواريخ ذكر شده است. يكي از آن اشخاصي كه پاي منبر جناب ابي بكر بلند شد و از حق اميرالمؤمنين دفاع كرد، زبير است. اين سابقه زبير است. مابين آن روز و روزي كه زبير روي اميرالمؤمنين شمشير كشيد، فاصله بيست و پنج سال است. حالا برادران اهل سنت از طرف طلحه و زبير اعتذار مي كنند، مي گويند آنها اجتهادشان به اينجا منتهي شد؛ خيلي خوب، حالا هر چي. ما راجع به اينكه آنها در مقابل خداي متعال چه وضعي دارند، الان در مقام آن نيستيم؛ اما اميرالمؤمنين با اينها چه كرد؟ جنگيد. اميرالمؤمنين از مدينه لشكر كشيد، رفت طرف كوفه و بصره، براي جنگ با طلحه و زبير. يعني آن سوابق محو شد، تمام شد. امام ملاكش اين بود، معيارش اين بود.
بعضي ها با امام از پاريس تو هواپيما بودند و آمدند ايران؛ اما در زمان امام به خاطر خيانت اعدام شدند! بعضي ها از دوراني كه امام در نجف بود و بعد كه به پاريس رفت، با ايشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اينها، موضع گيريهاي اينها موجب شد كه امام اينها را طرد كرد، از خودش دور كرد. ميزان، وضعي است كه امروز بنده دارم. اگر خداي نكرده نفس اماره و شيطان، راه را در مقابل من منحرف كردند، قضاوت چيز ديگري خواهد بود. مبناي نظام اسلامي اين است و امام اينجوري عمل كرد.
خطوط ديگري را هم در زمينه راه امام و خط امام مي شود بيان كرد. آنچه كه عرض شد، مهمترين و موثرترين ها بود. خوب است برادران، جوانان، اهل فكر و تحقيق، طلاب، دانشجويان، روي اين مباني فكر كنند، روي اينها كار كنند. فقط متن باقي نماند؛ اين متنها درست توضيح داده شود، تبيين شود.
نتيجه فتنه گري ها تقويت جمهوري اسلامي است
همه، بخصوص جوانهاي عزيز ما اين را بدانند؛ آنچه كه بعد از رحلت امام تا امروز اتفاق افتاده است، از دشمني ها، كارشكني ها، هر كاري كه كردند، از هر نوعي كه انجام دادند، نتوانسته است در پايه هاي اين نظام اندك تزلزل و تكاني ايجاد كند؛ بلكه بعكس، هر ضربه اي كه دشمن حواله جمهوري اسلامي كرده است، در نتيجه به استحكام بيشتر جمهوري اسلامي انجاميده است؛ درست مثل هشت سال جنگ تحميلي. هشت سال همه قدرتهاي سياسي و نظامي و مالي بزرگ دنيا پشت سر رژيم بعثي عراق ايستادند، با ايران اسلامي جنگيدند، همه توان خودشان را به ميدان آوردند تا جمهوري اسلامي را شكست بدهند يا تضعيف كنند؛ نتيجه چه شد؟ وقتي كه اين هشت سال تمام شد، دنيا با كمال حيرت، ناظر به پا خاستن جمهوري اسلامي با يك قدرت دفاعي و نظامي به مراتب قوي تر و عظيم تر از هنگام جنگ شد. قدرت جمهوري اسلامي بعد از جنگ آنچنان در دنيا طلوع كرد كه چشمها را خيره كرد. امروز هم همين جور است. هر اتفاقي كه دشمنان برنامه ريزي كنند، افراد ساده دل و خام و غافل به هر نحوي با دشمنان همراهي كنند، با ايستادگي ملت ايران، نتيجه اش تقويت بيشتر جمهوري اسلامي است.
شما ديديد فتنه اي به وجود آمد، كارهايي شد، تلاشهايي شد، آمريكا از فتنه گران دفاع كرد، انگليس دفاع كرد، قدرتهاي غربي دفاع كردند، منافقين دفاع كردند، سلطنت طلب ها دفاع كردند؛ نتيجه چه شد؟ نتيجه اين شد كه در مقابل همه اين اتحاد و اتفاق ناميمون، مردم عزيز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دي، در روز بيست و دوي بهمن، آنچنان عظمتي از خودشان نشان دادند كه دنيا را خيره كرد. ايران امروز، جوان امروز، تحصيلكرده امروز، ايرانيان امروز، آنچنان وضعيتي دارند كه هر توطئه اي را دشمن عليه نظام جمهوري اسلامي زمينه چيني كند، به توفيق الهي توطئه را خنثي مي كنند. منتها توجه داشته باشيد؛ بايد تقوا پيشه كنيم. آنچه ما را قوي مي كند، تقواست؛ آنچه ما را آسيب ناپذير مي كند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامه اين راه تا رسيدن به اهداف عاليه اميدوار مي كند، تقواست.
پروردگارا! به محمد و آل محمد توفيق تقوا به همه ما، به آحاد اين ملت مرحمت بفرما. پروردگارا! دلها را به هم نزديك كن. پروردگارا! محور خط امام و شخصيت امام و هويت واقعي اين انقلاب را روز به روز در ميان ملت ما برجسته تر كن. پروردگارا! قلب مقدس ولي عصر را از ما راضي و خشنود كن؛ ارواح طيبه شهدا را از ما خشنود كن؛ روح مطهر امام بزرگوار را از ما خشنود بفرما.
بسم الله الرحمن الرحيم
والعصر. ان الانسان لفي خسر. الا الذين امنوا و عملوا الصالحات وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.(9)
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحيم
والحمد لله رب العالمين و الصلاه والسلام علي سيدنا محمد و اله الطاهرين سيما علي اميرالمأمنين و الصديقه الطاهره و الحسن و الحسين سيدي شباب اهل الجنه و علي بن الحسين زين العابدين و محمدبن علي باقر علم الاولين و الاخرين و جعفربن محمد الصادق و موسي بن جعفر الكاظم و علي بن موسي الرضا و محمد بن علي الجواد و علي بن محمد الهادي و الحسن بن علي الزكي العسكري و الحجه القائم المهدي صلوات الله عليهم اجمعين
و صل علي ائمه المسلمين و حماه المستضعفين و هداه المؤمنين اوصيكم عبادالله بتقوي الله
همه برادران و خواهران را بار ديگر به رعايت تقواي الهي دعوت و توصيه مي كنم. امروز جهان اسلام، بلكه سرتاسر جهان، شاهد تحولات بزرگي است كه خبر مي دهد از تغيير معادلات جهاني. توجه ملت ايران به اين تحولات، از اين نقطه نظر حائز اهميت است.
يك مسئله، مسئله فلسطين، مسئله غزه و - بخصوص در اين آخري- مسئله حمله به اين كارواني است كه براي امداد و شكستن حصر غزه حركت مي كرد و مورد حمله صهيونيستهاي غدار و قسي القلب قرار گرفت. آنچه كه در قضيه فلسطين در اين سال اخير يا ماه هاي اخير بالخصوص بيشتر مورد توجه است، يكي مسئله يهودي سازي فلسطين است. سياست رژيم صهيونيستي اين است كه بتدريج آثار اسلامي را بكلي از منطقه فلسطين و ساحل غربي رود اردن- كه خود آنها تصديق دارند كه اين منطقه، منطقه اشغالي است؛ و دنيا اين را قبول دارد و اين همه قطعنامه سازمان ملل پشت سرش هست- حذف كند و اين منطقه را يهودي سازي كند. شهرك سازي هاي غير قانوني و ظالمانه، ويران كردن خانه هاي مردم، دستكاري در شهر الخليل و در شهر قدس با هدف يهودي سازي، براي اين است كه ريشه اسلام را به خيال خودشان از كشور فلسطين قطع كنند. اين يك نقطه است، كه بسيار مهم است و دنياي اسلام بايد در مقابل اين مسئله با همه وجود بايستد و مانع اين جنايت بزرگ بشود.
يكي هم محاصره ظالمانه غزه است كه اين محاصره سه سال شد؛ يك حركت بسيار سبعانه، قساوت آميز، وحشيانه، و با شگفتي فراوان مورد تأييد و تصديق و حمايت آمريكا و انگليس و قدرتهاي غربي كه داعيه دفاع از حقوق بشر را هم دائم تكرار مي كنند. سه سال است كه يك و نيم ميليون جمعيت را محاصره كرده اند؛ نه مي گذارند دارو برود، نه مي گذارند غذا برود، در آب آشاميدني شان اخلال مي كنند، در نيروي برقشان اخلال مي كنند، در رسيدن سيمان و مصالح ساختماني براي اينكه ويراني هاي جنگ را از بين ببرند، اخلال مي كنند- اين كارواني كه مي رفت، بخش عمده اي از محموله آن سيمان بود، براي اينكه مردم بتوانند خانه هاي خراب خودشان را تعمير كنند- علاوه بر اينها به طور متناوب گلوله باران هم مي كنند، آدم كشي هم مي كنند، كودكان مظلوم و زن و مرد را به قتل هم مي رسانند. اين ، حركت رژيم صهيونيستي است.
سازمانهاي مدعي حقوق بشر ايستاده اند تماشا مي كنند. قدرتهاي غربي نه فقط تماشا، بلكه حمايت مي كنند. متاسفانه بسياري از كشورهائي كه بايد دفاع كنند- يعني برخي كشورهاي عربي، برخي كشورهاي اسلامي- سكوت محض كرده اند؛ اگر نگوئيم حتي رفتارهاي خائنانه در پشت سر. خيلي وضع عجيبي است.
صهيونيست ها مثل سگ دروغ مي گويند
اين حركت اخيري كه صهيونيستها كردند- يعني مورد تهاجم قرار دادند اين چند كشتي اي را كه وسائل مي برد طرف غزه، براي اينكه بشكند اين محاصره را در درياي آزاد، نه در ساحل هاي خودشان و محيط دريائي متعلق به خودشان- از دو بعد بايد مورد توجه قرار بگيرد:
يكي خوي توحش صهيونيست هاست كه اين را دنيا ديگر فهميد. دنيا بايد بفهمد. صهيونيستها ادعا مي كنند كه ما براي بازرسي يا براي اينكه بگوئيم به سمت غزه نيائيد، وارد كشتي هاي اينها شديم- كه البته مثل سگ دروغ مي گويند! براي حمله رفتند، نقشه حمله كشيدند، اهدافشان هم مشخص است- اينها ولو براي اندرزگوئي هم رفته باشند، باز برخلاف همه مقررات بين المللي رفتار كردند. يك كشتي دارد در درياي آزاد حركت مي كند؛ شما حداكثر كاري كه مي توانستيد بكنيد، اين بود كه نگذاريد آنها وارد بنادر شما بشوند. چرا وسط دريا رفتيد، به اينها حمله كرديد، كشتار كرديد، عده زيادي را كشتيد، عده بيشتري را مجروح كرديد، عده بيشتري را اسير كرديد؟ چرا؟ خوي توحش. اين همان چيزي است كه جمهوري اسلامي سي سال است آن را فرياد مي زند و غربي هاي دورو و دروغگو و رياكار اين را نديده و نشنيده مي گيرند. امروز همه دنيا به چشم ديد كه اينها چقدر خوي توحش دارند.
اشتباهات پي در پي صهيونيست ها
نكته دومي كه اين موضوع را بايد در كانون توجه قرار بدهد، اين است كه صهيونيستها در محاسبه خودشان خطا كردند. آنها اشتباه بزرگي كردند. اين اشتباه در سالهاي اخير دارد مكرراً اتفاق مي افتد. حمله به لبنان كردند، اشتباه كردند؛ حمله به غزه كردند، اشتباه كردند؛ حمله به اين كشتي ها كردند، اشتباه كردند. اين اشتباه ها يكي پس از ديگري نشان دهنده اين است كه رژيم غاصب صهيونيستي به نهايت قطعي خود- يعني سرنگون شدن و ساقط شدن در دره نيستي- دارد قدم به قدم نزديك مي شود.
موفقيت ايران در اجلاس ان. پي. تي
يك حادثه مهم ديگر كه خوب است ملت ما به اهميت آن توجه داشته باشد و اين حادثه معنا دارد، اتفافي است كه در گردهمايي طولاني مربوط به ان. پي.تي در نيويورك افتاد. اصلا اين گردهمايي را تشكيل داده بودند تا قدرت هاي زورگو بتوانند به بركت اين گردهمايي، ملت هايي را كه هنوز به انرژي هسته اي دسترسي پيدا نكرده اند، باز هم محدود تر كنند، موانع سر راه آنها را بيشتر كنند. البته دلشان مي خواست و برنامه ريزي كرده بودند كه در اين اجلاس، بالخصوص نسبت به جمهوري اسلامي كينه ورزي خودشان را آشكار كنند. درست عكس آن چه كه مي خواستند، اتفاق افتاد. تقريبا يك ماه اين گردهمايي طول كشيد. به جاي اين كه آنها بتوانند مقاصد خودشان را پيش ببرند و كشورهايي مثل جمهوري اسلامي را محدود كنند، نتيجه اي كه از اين كنفرانس طولاني به دست آمد، اين بود كه قدرت ها به وسيله 981 كشور موظف شدند كه سلاح هاي هسته اي خودشان را نابود كنند؛ از ادامه توليد اين سلاح ها مانع بشوند؛ حق دستيابي به قدرت هسته اي صلح آميز به وسيله كشورهاي ديگر شناخته شد و رژيم صهيونيستي- كه دايه هاي او در اين كنفرانس بشدت هم به نفع او فعال بودند- محكوم شد به اين كه بايستي به قرارداد ان. پي.تي بپيوندد؛ درست عكس آنچه آنها مي خواستند. اين حادثه كوچكي نيست؛ اين نشان دهنده اين است كه قدرت زورگو و متكبر و مستكبر آمريكا و ديگر قدرت هاي زورگو و دنباله روان اينها در دنيا حرفشان پيشروي ندارد. امروز ديگر آمريكا در موضعي نيست كه بتواند در سياست هاي بين المللي دخالت موثر بكند. جمهوري اسلامي با ايستادگي سي ساله خود توانسته است وضعيتي را در افكار عمومي جهان به وجود بياورد كه نه فقط ملت ها، حتي دولت ها هم- يعني 981 دولت- در مقابل آمريكا مي ايستند و علي رغم او تصميم گيري مي كنند و راي مي دهند. اينها جزو بشارت هاي الهي است به ملت بزرگ ايران.
مسائل ديگري هم هست، يادداشت شده بود كه عرض بشود؛ اما وقت گذشته است. اميدواريم كه پروردگار عالم همه شما برادران و خواهران مومن را، و همه مردم عزيز ايران را مشمول توجهات خود قرار بدهد و روز به روز بر پيروزي هاي پي درپي اين ملت بيفزايد.
پروردگارا! با لطف خود و عنايت خود و توجه خود، دل هاي ملت هاي مسلمان را به يكديگر نزديك كن، امت اسلامي را متحد و مقتدر بگردان؛ ملت ايران را سربلند بفرما؛ گرفتاري ها را از ميان اين ملت برطرف بفرما.
بسم الله الرحمن الرحيم
انا اعطيناك الكوثر. فصل لربك وانحر، ان شانئك هوالابتر.(01)
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) احزاب 07 و 17؛ «اي كساني كه ايمان آورده ايد از خدا پروا داريد و سخني استوار گوئيد تا اعمال، شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشايد. و هر كس خدا و پيامبرش را فرمان برد، قطعا به رستگاري بزرگي نائل آمده است.»
2) هود: 211، «پس همانگونه كه دستور يافته اي، ايستادگي كن. و هر كه با تو توبه كرده]نيز چنين كند[. و طغيان مكنيد؛ كه او به آنچه انجام مي دهيد، بيناست.»
3) شوري: 51؛ «بنابراين به دعوت پرداز و همانگونه كه ماموري، ايستادگي كن...»
4) احزاب: 12
5) ممتحنه: 4
6) فتح: 6
7) حج: 04؛ «... و قطعا خدا به كسي كه ]دين[ او را ياري مي كند، ياري مي دهد...»
8) فتح: 6؛ «... بد زمانه بر آنان باد! و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده و جهنم را براي آنان آماده گردانيده؛ و ]چه[ بد سرانجامي است.»
9) عصر: 1-3؛ «سوگند به عصر ]غلبه حق بر باطل[. كه واقعا انسان دستخوش زيان است. مگر كساني كه گرويده و كارهاي شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبائي توصيه كرده اند.»
10) كوثر: 1-3؛ «ما تو را ]چشمه[ كوثر داديم. پس براي پروردگارت نماز گزار و قرباني كن. دشمنت خود بي تبار خواهد بود.»

 



رئيس جمهور در سخنان پيش از خطبه هاي نماز جمعه:
امام در اوج مظلوميت ملت فرياد زد آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند

رئيس جمهور تاكيد كرد امام خميني در اوج مظلوميت ملت ايران و قدرت آمريكا فرياد زد كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.
دكتر احمدي نژاد در سخنان پيش از خطبه هاي نماز جمعه اين هفته تهران كه به مناسبت بيست و يكمين سالگرد عروج ملكوتي حضرت امام(ره) در مرقد مطهر ايشان برگزار شد، گفت: امام منشا قدرت را فقط و فقط خداي بزرگ مي دانست و براي قدرت هاي مادي هيچ اصالتي قائل نبود، نه اين كه آنها را قدرت مي دانست و از آنها نمي هراسيد بلكه اصولا آنها را صاحب اثر واقعي نمي دانست و اين قدرت هاي ظاهري در نظر او چيزي به حساب نمي آمدند.
وي افزود: اين ديدگاه رمز كلام بلند و نوراني بود كه آمريكا را شيطان بزرگ ناميد و در اوج مظلوميت ملت و قدرت آمريكا فرياد زد كه «آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند.»
احمدي نژاد در ادامه با اشاره به احترام امام به آراي مردم تصريح كرد: سال گذشته حدود 40 ميليون نفر يعني 85 درصد واجدين شرايط در انتخابات 100 درصد آزاد شركت كردند و ركورد مردم سالاري را در دنيا شكستند و دمكراسي، حزب و ثروت و رسانه را به چالش كشيدند.
رئيس جمهوري با بيان اينكه در اين انتخابات حدود 25 ميليون نفر به خادم منتخب راي دادند، همه شركت كنندگان در اين انتخابات و همه ملت را محترم دانست و در عين حال تاكيد كرد: البته در طول 30 سال برخي خودخواهان بودند كه همواره خود را برتر از ملت و مالك كشور دانسته اند و بر اين باور بودند كه اگر راي مردم با آنان بود، راي واقعي و محترم است و اگر با كساني ديگري بود، احترامي ندارد و بايد لگدمال شود در حالي كه خودشان با همين سيستم و روش بارها بر مناصب حكومتي تكيه كرده اند.
احمدي نژاد با تاكيد بر اين كه امام بزرگوار همواره از آراي مردم و نتايج آن با قدرت صيانت كرد، اظهار داشت: همانگونه نيز رهبري عزيز هوشمندانه از آراي مردم صيانت كردند و در برابر فشار همه قدرت هاي فاسد ايستادند و مقاومت كردند.
رئيس جمهوري در ادامه سخنان خود در اجتماعي با شكوه عزاداران امام خميني(ره) گفت: اين كه عده اي با تكيه بر بيت المال زندگي اشراف اداري و شخصي بسازند در نقطه مقابل مشي امام و از نظر ملت محكوم است.
احمدي نژاد اظهار داشت: امام با زندگي شاهانه برخي از مسئولان و مديران مبارزه كرد و در برابر نشانه هاي بروز اين صفات قاطعانه ايستاد و اين كه عده اي با تكيه بر بيت المال زندگي اشرافي اداري و شخصي بسازند در نقطه مقابل مشي امام و از نظر ملت محكوم است.
وي افزود: او با مردم و ساده زندگي كرد همانگونه كه رهبري عزيز زندگي مي كنند، او انقلاب و نظام را متعلق به توده هاي مردم مي دانست. او براي كسي امتياز ويژه اي قايل نبود. همه پيروزي ها را به ملت منتسب مي كرد و خود را طلبه اي كوچك مي شمرد. رئيس جمهوري سپس با اشاره به اينكه از نگاه امام احدي حق ندارد، خود را مالك مردم و انقلاب بداند، براي راي مردم و براي قانون براي خود امتيازهايي قايل باشد. امام و انقلاب متعلق به ملتند و مسير امام از مسير نوراني ولايت و امامت مي گذرد. احدي حق ندارد خود را ميراث دار انحصاري امام و خط امام بشمارد.
وي افزود: عجيب است، از عجايب تاريخ ماست كه عده اي در صف دشمنان قسم خورده انقلاب، يعني سلطنت طلب ها، منافقين، رسانه هاي استكباري و سران استكبار، بايستند و با همه ارزش ها و اصول امام و با ملت امام مقابله كنند، آنگاه ادعاي پيروي و مالكيت انحصاري امام و خط امام را نيز داشته باشند و عجيب تر آن كه انتظار داشته باشند كه مردم اين ادعاي دروغين و اين زياده خواهي آنان را بپذيرند.
وي با تاكيد بر اين كه امام ميزان افراد را وضع فعلي آنان مي دانست افزود: ايشان براي عناوين و لباس و ديگر زخارف دنيا ارزش قايل نبود.
احمدي نژاد خطاب به مستكبران و اشرافيت برآمده از بيت المال هم گفت: هر چه مي خواهند بگويند، ما در برابر آنها ايستاده ايم و نه تنها هيمنه دروغين آنها را به رسميت نخواهيم شناخت بلكه از دست اندازي آنها جلوگيري خواهيم كرد و با عنايت الهي و ياري رهبري و ملت، حقوق مردم را حتي اگر در لايه هاي قانوني و لفافه هاي قطعنامه پيچيده باشد، بيرون خواهيم كشيد.
تظاهرات ضدصهيونيستي نمازگزاران جمعه
تظاهرات ضدصهيونيستي با حضور ميليوني ملت مومن و انقلاب ايران بعد از اقامه نماز جمعه، در تهران و همزمان با سراسر كشور برگزار شد.
به گزارش ايسنا اين تظاهرات پس از برگزاري مراسم بيست و يكمين سالگرد ارتحال رهبر كبير انقلاب اسلامي و اقامه نماز جمعه به امامت حضرت آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي- رهبر معظم انقلاب- با حضور پرشور، گسترده، مستحكم و انقلابي مردم و با هدف محكوم كردن حمله جنايتكارانه رژيم منحوس صهيونيستي به كاروان دريايي بشردوستانه غزه برگزار شد.
در اين تظاهرات ميليوني شركت كنندگان با سر دادن شعار «مرگ بر آمريكا» و «مرگ بر اسرائيل» نفرت و انزجار خود از رژيم صهيونيستي و حاميانش را به نمايش گذاشتند.
تظاهر كنندگان همچنين پلاكاردهايي در محكوميت آمريكا و رژيم صهيونيستي در دست داشتند.
تظاهرات سراسري ملت مومن و انقلابي ايران در محكوميت جنايت اخير رژيم صهيونيستي در حمله به ناوگان آزادي و كمك رساني به مردم غزه با قرائت قطعنامه اي پايان يافت.
در بخشي از اين قطعنامه ضمن محكوميت جنايت صهيونيست ها آمده است: ما تظاهر كنندگان ضمن تشكر از ابتكار عمل و اقدام بشردوستانه كليه افرادي كه با حضور در ناوگان آزادي، با به خطر انداختن جان خود كوشيدند تا تحريم اعمال شده عليه ملت فلسطين به خصوص مردم مظلوم و شجاع غزه را شكسته و افكار عمومي جهان را متوجه مظلوميت فلسطينيان و قساوت رژيم صهيونيستي كنند، آمادگي خود را براي پيوستن به كاروان هاي آزادي و كمك رساني به غزه اعلام مي داريم.

 



حرم امام خميني با گلاب ناب كاشان شسته شد

كاشان- خبرنگار كيهان:
فرمانده نيروي مقاومت بسيج كاشان از ارسال 400 ليتر گلاب ناب برزك كاشان به حرم مطهر امام خميني(ره) خبر داد.
سرهنگ پاسدار جواد نائيني گفت: در آستانه بيست و يكمين سال عروج ملكوتي حضرت امام خميني(ره) 400 ليتر گلاب ناب برزك كاشان براي عطرافشاني مرقد و حرم و زائران و غبارروبي ضريح مطهر امام خميني ارسال شد.
امسال از شهرستان كاشان 2هزار و 500 بسيجي با 69 دستگاه اتوبوس به حرم مطهر امام اعزام شدند.

 



از سوي جمعيت دفاع از ملت فلسطين صورت مي گيرد
ثبت نام از داوطلبان براي اعزام به غزه

جمعيت دفاع از ملت فلسطين، از داوطلبان براي اعزام به غزه در قالب كاروان هاي آزادي ثبت نام مي كند.
جمعيت دفاع از ملت فلسطين به عنوان سازمان مردم نهاد ايراني، حمايت خود را از اقدام انساني كاروان آزادي براي كمك به غزه اعلام كرد.
اين جمعيت ضمن همدردي و همبستگي با اين كاروان ها، تجاوزات رژيم صهيونيستي را محكوم كرده و از داوطلباني كه مايل به مشاركت در اعزام كمك هاي جديد با ناوگان آزادي به غزه هستند، ثبت نام مي كند.
علاقه مندان براي ثبت نام مي توانند به سايت «www pngo ir» مراجعه كنند.

 



گزارش خبري كيهان
مردم از سيدحسن خميني خواستند فرزند امام باقي بماند

سرويس سياسي-
انبوه زائران مؤمن و خداجوي امام(ره) روز جمعه پيام خود را به رساترين زبان ممكن به حسن خميني رساندند و از وي خواستند همچنان فرزند خميني كبير(ره) باقي بماند.
به گزارش خبرنگاران كيهان از محل حرم مطهر امام خميني(ره) صدها هزار نفر از زائراني كه روز جمعه از سراسر كشور براي اداي احترام به امام خود در بهشت زهراي تهران گرد آمده بودند، با سر دادن شعارهاي مرگ بر سران فتنه و دفاع از رهبري معظم انقلاب مانع سخنراني حسن خميني شدند.
وي كه بعد از دكتر محمود احمدي نژاد در جايگاه سخنراني قرار گرفته بود، با وجود تلاشهاي مكرر و دعوت چند باره مردم به ذكر صلوات و قرائت فاتحه امكان صحبت نيافت و نهايتا مجبور شد جايگاه سخنراني را ترك كند. حسن خميني در لحظات پاياني حضور خود پشت ميكروفون و در حالي كه با شعارهاي يكپارچه مردم مواجه شده بود، گفت: «هنوز 20سال از رحلت امام نگذشته است. تا بوده همين بوده. اقليتي نمي خواهند بگذارند من صحبت كنم و...».
پرس و جوي خبرنگاران كيهان از جمعيت حاضر در حرم مطهر نشان داد كه اصلي ترين عامل اعتراض مردم به حسن خميني همراهي او در چند ماه گذشته با فتنه گران، گذاشتن امكانات و اعتبار موسسه حفظ و نشر آثار امام در اختيار سران فتنه كه دشمني خود با امام را بارها نشان داده اند و عدم موضع گيري صريح در مقابل دشمن و مرزبندي با آن بوده است. يكي از حاضران در حرم به خبرنگار كيهان گفت: «ما سال گذشته همين جا و در همين ساعت از آقاي حسن خميني با شعار بوي خميني آمد استقبال كرديم. آقاي سيدحسن بايد فكر كند كه همان مردم چرا اين بار با او اينطور برخورد كردند؟» يكي ديگر از زائران شهرستاني كه پس از پايان مراسم با خبرنگار كيهان سخن مي گفت با اشاره به آن بخش از سخنان حسن خميني كه معترضان به خود را اقليت خواند، گفت: «اگر ما اقليت بوديم پس چرا آن اكثريت طرفدار آقايان عكس العملي از خود نشان ندادند»؟! وي ادامه داد:«مردم واقعا مايلند سيدحسن آقا را دوست داشته باشند ولي رفتارهاي چند ماه اخير او جايي براي اين موضع نگذاشته است.» اين فرد كه خود را يكي از اساتيد دانشگاه صنعتي اصفهان معرفي مي كرد و مشخصات او نزد كيهان محفوظ است، تاكيد كرد:«مخاطب آن جمله حسن خميني كه به مردم گفت هنوز 20سال از فوت امام نگذشته، اتفاقا خود اوست كه در اين مدت متاسفانه با دشمنان امام همراه شده است.» در عين حال، بسياري از حاضران در حرم يكي از علل بسيار واضح ناراحتي مردم از سيدحسن خميني را حضور وي در كنار سران فتنه در جشن عروسي فرزند محسن ميردامادي اعلام مي كردند كه عكس هاي آن در هفته گذشته به طور وسيع منتشر شد.
اين گزارش حاكي از آن است كه آنچه در هنگام سخنراني حسن خميني رخ داد تنها بخشي از ماجرا بوده است. مطابق برنامه از پيش تنظيم شده بنا بوده است ابتدا حسن خميني و بعد رئيس جمهور و مقام معظم رهبري در مراسم صحبت كنند اما برخي از مسئولان موسسه تنظيم و نشر به طور سرخود شب قبل از مراسم برنامه را عوض مي كنند و ماحصل قضيه اين مي شود كه حسن خميني بعد از رئيس جمهور و قبل از رهبر انقلاب صحبت كند. اين در حالي است كه اين شكل از چينش برنامه بوضوح غيرمنطقي است چرا كه حسن خميني به عنوان ميزبان و متولي حرم بايد قبل از سخنراني ميهمانان به آنها خيرمقدم مي گفت.
برخي منابع مطلع كه از نزديك در جريان قضيه قرار داشته اند به كيهان گفتند در دقايق پاياني سخنان رئيس جمهور محمدعلي انصاري دوبار به صورت كتبي و يك بار به طور شفاهي از وي خواست صحبت هاي خود را تمام كند تا حسن خميني هم بتواند به سخنراني بپردازد.
پس از پايان مراسم در شبكه هاي داخلي برخي فتنه گران خبرهايي پخش شد مبني بر اينكه شب تجمعي در اعتراض به اتفاقات رخ داده در حرم، در جماران برپا خواهد شد ولي پيگيريهاي كيهان نشان مي دهد جمعه شب هيچ حادثه خاصي در جماران رخ نداده و با مراقبت هاي انجام شده فضا كاملا آرام بوده است. لازم به ذكر است بسياري از اهالي جماران نسبت به محدوديت هايي كه براي آنها ايجاد شده و رفت و آمدهاي مشكوك سران فتنه به آن منطقه حساس شده اند و چند بار در هفته هاي گذشته اعتراض خود را به صورت مكتوب به فرمانداري شميران اعلام كرده اند.

 



بعد از نماز جمعه صورت گرفت
محكوميت جنايات اسرائيل در سراسر كشور

سرويس شهرستان ها-
همزمان با تهران، مردم ساير نقاط كشور نيز بعد از اقامه نماز جمعه طي راهپيمايي هاي گسترده اي جنايات اخير رژيم صهيونيستي را محكوم كردند.
گزارش خبرگزاري ها حاكي است مردم تبريز، خرم آباد، كرمانشاه، شهركرد، اردبيل، قم، اصفهان، يزد، قزوين، ساري، اهواز، اروميه، بوشهر، كرمان، زنجان و... با برگزاري راهپيمايي اعتراض آميز جنايات رژيم صهيونيستي در حمله به كشتي صلح و كاروان آزادي را محكوم كردند.
گزارش خبرگزاري فارس حاكي است مردم شهر تبريز در اين راهپيمايي با شعار «هم غزه، هم لبنان جانم فداي قرآن» جنايات اسرائيل را محكوم كردند.
نمازگزاران كرمانشاهي نيز خواهان بازگشايي همه گذرگاه هاي غزه براي دريافت كمك هاي انسان دوستانه شدند و از كشورهاي مختلف به ويژه آزادي خواهان و صلح طلبان دنيا خواستند اين حركت ايجاد شده كه منجر به انزواي صهيونيست ها شده است را ادامه دهند.
همچنين به گزارش خبرنگار كيهان از شهركرد جامعه دانشگاهيان دانشگاه شهركرد ضمن محكوم كردن جنايات اسرائيل بيانيه اي صادر كرد.
گزارش خبرنگاران كيهان و ساير خبرگزاري ها از شهرستان ها نيز حاكي است مردم درچه، ورامين، تالش، آستارا، كازرون، طبس، كاشان، نور و پلدختر و... نيز طي راهپيمايي هاي گسترده با مردم غزه اعلام همبستگي كردند.

 


صفحه (14)


صفحه (3)


صفحه (2)

     


(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14