(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 30  خرداد 1389- شماره 19674

«وب2» كاتاليزور تغيير سبك زندگي
افشاگري هاي تازه از اعتراف هاي سركرده هاي شبكه مضلين
سرنخ سايت هاي مستهجن به كجا مي رسد؟
گام به گام با كودتاي مخملي
سربازهاي پياده نظام



«وب2» كاتاليزور تغيير سبك زندگي

تغيير رفتار مخاطب در حوزه هاي گوناگون زندگي كه به اختصار «سبك زندگي» ناميده مي شود، مهم ترين دستاورد ارتباطات ميان فرهنگي است. هنگامي كه اين تغييرات در يك فرهنگ، زيربنايي تر و مبنايي تر شود حاكي از يك «تهاجم» يا به ديگر عبارت «شبيخون» خواهد بود.
تغيير در سبك زندگي طبعاً بايد مبتني بر ارتباطات ميان فرهنگي و از طريق رسانه صورت پذيرد. رسانه را نيز اقسام گوناگوني است كه هر يك گستره نفوذ و مخاطبان خاص خود را داراست؛ لكن روند تحول در نحوه تعامل رسانه ها با مخاطبان در ادوار مختلف جالب توجه و تعمق است. البته لازم به ذكر است كه اين نوشتار درپي بررسي رسانه هاي مجازي و تأثيرات آن بر مخاطب مي باشد.
در رسانه هاي مجازي «نسل يك» كه رسانه هاي يك سويه خطاب مي شدند، محتواي طراحي شده از سوي رسانه در اختيار مخاطب قرار مي گرفت و طبعاً مخاطب امكان مشاركت در محتوا را نداشته و همانند روزنامه، راديو و يا تلويزيون تنها مصرف كننده محتواي برنامه ريزي شده از سوي صاحبان رسانه قرار مي گرفت. اين رسانه را web1 مي نامند. اين نسل تقريباً در اغلب نقاط جهان جاي خود را به نسل دوم web يعني web2 داد.
در وب 2 البته رابطه بين مخاطب و رسانه، تعاملي بوده و مخاطب خود در تأمين محتواي رسانه، بازيگر مؤثر است و سلايق و علايق وي كارگر خواهد افتاد. از جمله رسانه هاي متعلق به نسل دوم وب مي توان به youtube، facebook، friend feed، flicker، twitter و ... در سطح بين المللي و cloob، netiran، .neviseh، balatarin، donbaleh و... در ايران اشاره كرد.
خانم هيلاري رادهام كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا، در تاريخ 30 دي ماه 1388، سه هفته پس از اتمام حجت تاريخي ملت فهيم ايران با فتنه گران، سخنراني مطولي در خصوص آزادي اينترنت و سياست هاي دولت آمريكا در اين خصوص در جمع دولتمردان و مسئولين دولتي نمود.
وي در اين سخنراني گفت: «من براي خدمت به دموكراسي و دستيابي به اهداف ديپلماتيكمان، تيمي متشكل از كارشناسان افراد بااستعداد گردهم آورده اند تا اقداماتمان را در تلاش هاي مربوط به سياستمداري متناسب با قرن بيست و يكم رهبري كنند. آنها ابتكار جامعه مدني 2 (web 0.2) را راه اندازي كردند. در يك مدت كوتاه ما اقدامات قابل توجهي را براي تبدل اين فن آوري ها به نتايجي كه موجب ايجاد تغييرات مي شوند، به انجام رسانيده ايم.»
كلينتون در بخش ديگري از سخنانش اظهار داشت: «ما مي خواهيم اين ابزار را دردست مردم قرار دهيم تا از آن براي پيشبرد دموكراسي و حقوق بشر بهره گيرند.»
ملاحظه جملات فوق كه از زبان «وزير امور خارجه آمريكا» صادر شده، نشان دهنده جايگاه نسل دوم اينترنت(web 0.2) در ديپلماسي بين المللي آمريكا است. پيشرفت تكنولوژي رسانه هاي مجازي و اينترنت از زوايه نگاه ديپلماسي در دولت آمريكا مورد تأييد و تأكيد است؛ ضمن اينكه لازم است خوانندگان گرامي به نظامي بودن پروژه اينترنت توجه داشته باشند. درحال حاضر مقر اصلي اينترنت در وزارت خارجه آمريكا، پنتاگون قرار دارد.
وزير امور خارجه امريكا به اين نكته نيز اشاره مي كند كه: «در ايران و ديگر كشورها سازماندهي از طريق اينترنت به صورت ابزاري براي پيشبرد دموكراسي و توانا ساختن شهروندان به اعتراض بر ضد نتايج مشكوك انتخابات درآمده است.»
نويسنده البته در پي تكرار مكررات نبوده و تنها درصدد توجه دادن خوانندگان به جايگاه اينترنت در نظام حاكميتي آمريكاست؛ جايگاهي سياسي- نظامي در وهله اول وفرهنگي- اجتماعي در مرحله بعد.
حال جالب است كه به جايگاه اين پديده پيچيده در ايران نيز توجه كنيم:
به نظر مي رسد اينترنت در ساختار، نظامي و در محتوا، سياسي است. اين عرصه شايد همان عرصه اي باشد كه سال هاست اقسام مردمان در ايران بر سر آن نزاع دارند. سياست ما، عين ديانت ما و ديانت ما، عين سياست ماست. توجه كنيد: محتوا و ساختار از يكديگر جدا عمل نمي كنند بلكه نقش پشتيبان يكديگر را به عهده دارند.
خوب است به گفته يكي از بزرگان علم رسانه نيز توجه شود كه: «رسانه خود پيام است.» بدين معنا كه در مقطعي از مناسبات فرهنگي، پيامي كه رسانه حامل آن است همان فرهنگ دروني رسانه است.
web2 فرهنگي را با خود به همراه مي آورد كه مشخصاً و هوشمندانه مخاطب را به سوي هدف از پيش تعيين شده هدايت مي كند.
در همين سخنراني خانم كلينتون فراز ديگري وجود دارد كه به قتل مشكوك خانم ندا آقا سلطان پرداخته مي شود: «در تظاهرات پس از انتخابات رياست جمهوري ايران، فيلم برداشته شده با تلفن همراه از قتل خونين يك زن جوان، سند ديجيتالي اتهام ظلم و قساوت دولت شد.»
غرض از پرداختن به اين جمله فارغ از اظهارنظر خصمانه وي، اشاره به مفهوم «ژورناليسم شهروندي» است كه عملاً وظيفه اطلاع رساني را از انحصار خبرنگاران و رسانه هاي رسمي خارج مي كند و اين امكان را در اختيار هر فردي قرار مي دهد كه بتواند كار خبرنگاري، اعم از كار متني يا تصويري و كار تصويري اعم از عكس يا ويدئو را انجام دهد.
حال بايد پرسيد بستر انتشار محتواي توليد شده چيست؟ ناگفته پيداست. :web 0.2
وظيفه توليد محتوا بر عهده شهروندان در قالب ژورناليسم شهروندي است و وظيفه انتشار نيز برعهده twitter Flicker youtube و ساير رسانه هاي مجازي. از اينجاست كه درمي يابيم به ابزار و تكنيكي كه از ناحيه نظام بين الملل در اختيارمان قرار گرفت، اعتماد كامل نكنيم.
همين ابزار و محتواي توليد شده مشكوك در قضيه ترور خانم آقا سلطان، چهره حاكميت ايران را در برخورد با اغتشاشگران و يا متعرضان به نتيجه انتخابات مخدوش نمود و جالب آنكه اين واقعه در زمان مرگ «مايكل جكسون»، خواننده معروف در جهان اتفاق افتاد و تعداد ويدئوهاي ديده شده مرتبط با خانم ندا در دنيا با تعداد ويدئوهاي مرتبط با آقاي مايكل برابري مي كند، آيا مايه تعجب نيست؟ نكته مهم اينكه آنچه در رسانه هاي نسل دوم از اهميت وافري برخوردار است، بازنشر بي شمار يك محتواي مشخص درفضاي اينترنت مي باشد.
در پايان، نكات طرح شده در اين نوشتار در پي طرح برخي ويژگي ها و شيوه استفاده از تكنولوژي در دست كاربران شبكه مجازي بوده و هشداري است آگاهي بخش تا مسئولين امر و نيز كاربران اين فرصت پرتهديد را غنيمت شمرده و در پي حسن استفاده از اين رسانه باشند.
سعيدي- مسئول مركز بررسي تهديدات فضاي مجازي

 



افشاگري هاي تازه از اعتراف هاي سركرده هاي شبكه مضلين
سرنخ سايت هاي مستهجن به كجا مي رسد؟

پيمان رضايي
«وزارت اطلاعات به دنبال من است. جرم من اشاعه فحشاست. 13 وب سايت و وبلاگ مستهجن راه اندازي كرده ام. توليد 600 صفحه اينترنتي با عنوان يك كتاب مستهجن داستاني را هم در فعاليت هايم دارم. هدف از اشاعه فحشا توسط من اقتصادي نبود؛ ارتباط هاي مستمري با كنگره يهوديان مقيم كانادا و اتباع رژيم اشغالگر قدس دارم. هدف من از راه اندازي وب سايت ضدديني، دريافت پناهندگي از كشورهاي تركيه و آمريكا بود.»
اظهار نظرهاي بيان شده، نه ادعاي «سازمان سيا» و نه سخنان «سران موساد» است. اين ها اعتراف هاي افراد سركرده شبكه هاي مستهجن مضلين است. ايرانياني از جنس ملت ايران كه هدف و طعمه غرب واقع شده اند تا جنگ نرم را هرچه سريع تر در ايران به پيروزي برسانند! شرح كامل اين اعتراف ها و اظهارنظرها همان هدفي است كه گزارش پيش رو تعقيب مي كند.
اخبار، مقاله ها، يادداشت ها و گزارش هاي بسيار منتشر شده در بيشتر رسانه ها و مطبوعات داخلي طي ماه هاي اخير با مضمون افشاگري از شبكه هاي مضلين به جز آن كه ماهيت سركردگان اين گروه ها را شرح و بسط داد، ثمره ديگري هم داشت و آن، نمايش اوج اقتدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در شناسايي، كشف و انهدام شبكه هاي جاسوسي، معاند و غيراخلاقي بود كه خوراك فكري و مالي شان از سوي ايالات متحده آمريكا و حاميان اروپايي و صهيونيستي آنها تامين مي شد.
گذشته از اين موارد، مطالعه اعتراف هاي سران اين شبكه هاي مستهجن اينترنتي كه فضاي مجازي را آلوده توليدهاي محتوايي غيراخلاقي با هدف ضربه زدن به ارزش هاي اخلاقي، ديني و اسلامي ايرانيان كرده اند، بيانگر كودتاي نرمي است كه با گذشت زمان تغيير چهره داده و به اشكال متنوع، خود را نمايان مي كند.
«ش.و» 26 ساله در فهرست اعتراف هاي خود، علم به مجرمانه بودن تمامي فعاليت هاي صورت گرفته در فضاي سايبر را مي پذيرد و با اطلاع از جرم آشكار فعاليت در «وب سايت هاي غيراخلاقي» به خيانت خود نسبت به اخلاق و ارزش ها اصرار مي ورزد تا جايي كه تهيه و توليد، 490 مجموعه كليپ مستهجن و ضداخلاقي، تهيه و انتشار كليپ هايي كه هر يك به طور متوسط 8000 بار توسط كاربران دانلود شده اند و به تعداد غيرقابل شمارشي از كاربران به وسيله تلفن همراه و لوح فشرده شاهد آن بوده اند را مرتكب مي شود.
همچنين وي اقدام هاي ضدمباني خانوادگي را تا جايي پيش مي برد كه با وجود دريافت پست الكترونيكي مبني بر از هم پاشيده شدن زندگي فردي كه فيلمش در معرض انتشار است، پخش و انتشار تصاوير مستهجن از حريم خصوصي افراد را متوقف نمي كند.
شايد غيرقابل باور باشد كه فردي 18 ساله، در عنفوان جواني كه مي بايست مشغول به مطالعه و درگير طراحي براي آينده خود و ميهنش باشد، داراي 10 وبلاگ و چند وب سايت، با محتواي مبتذل، مستهجن و سياسي است كه فقط در يكي از وب سايت هايش تعداد كثيري عكس مستهجن، فيلم هاي آموزشي مستهجن و داستان هاي مبتذل، آپلود نموده است؛ «ع.الف» 18 ساله، متهم به چنين جرايمي است.
هدفم اقتصادي نيست
«من 13 وب سايت و وبلاگ مستهجن راه اندازي و مديريت كرده ام. هدف من از راه اندازي وب سايت «الف»، فعاليت اقتصادي نيست؛ اگر چنين بود، آن زمان كه دامين و وب سايت «الف» مشتري هايي با قيمت هاي نجومي داشت، مي فروختم. هدف من، استمرار اين حركت به صورت مستمر و پايدار است و به همين علت، وب سايت «الف» تبديل به وب سايتي با كاربران بسيار شده است.»
اين ها گوشه اي از اعتراف هاي «س.م» 33 ساله است كه البته در مابقي اعتراف هاي خود داراي ارتباط هاي مستمر با كنگره يهوديان مقيم كانادا و اتباع رژيم اشغالگر قدس بوده و بادوام ترين وب سايت مستهجن و ضدديني را به مدت 5/3 سال بدون هيچ گونه وقفه، حتي يك روز تعطيلي ايجاد و حفظ كرده است.
جذب هزاران نفر عضو، 416 كاربر، عكس هاي مستهجن ايراني و خارجي و 478 كاربر، خاطره و داستان هاي مستهجن ايراني و... براي متهم ارسال مي كردند، اين بخش كوچكي از اقدام هاي شيطاني «س.م» به شمار مي رود.
اعتراف «و.الف» 23 ساله در مورد راه اندازي وب سايت ضدديني با هدف دريافت پناهندگي از كشورهاي تركيه و آمريكا هم، نمود ديگر مضلين است. در حالي كه متهم نام برده شده، توليد و انتشار اولين كتاب هاي مستهجن به زبان فارسي را در فضاي مجازي دنبال مي كرده، براي افراد فعال در زمينه هاي ضدديني، ضدامنيتي و ضداخلاقي، اين طور پيام مي فرستد كه: «ما براي كارتان ارزش قايل هستيم و دليل اصلي ساپورت ما همين است.» وي البته به كاربرانش اين اطمينان را مي دهد كه: «مطمئن باشيد از وب سايت شما، هيچ كجا به دليل مسايل امنيتي، نام برده نخواهد شد.»
نگراني افراد فريب خورده، التماس آنها از مديران وب سايت هاي مستهجن مبني بر پخش نشدن تصاويرشان بعدي ديگر، از هزارتوي مضلين است.
چندي پيش، نامه هاي افراد فريب خورده به تيم رصد سايبري سپاه، حكايت عجيب ديگري از ناگفته هاي مروجين وب سايت هاي مستهجن را افشا كرد. شرح حال اين ناگفته ها از سوي فردي كه خود را دختر خانم جواني معرفي كرده خطاب به فرماندهي سپاه پاسداران، زاييده هوش هاي سياهي است كه به اعمال كثيف و شنيع خود، كسب روزي مي كرده اند.
آن دختر جوان، به روابط شنيعي كه بين اعضاي اين گروه وجود داشته و او نيز در بعضي اوقات به وسيله آنها مجبور به چنين رفتارهايي مي شده، صحبت كرده و در ادامه اظهار داشته است كه اين گروه، با ترفندهاي خاص و با استفاده از محيط هاي اينترنتي، مانند يكي از وب سايت هاي مستهجن شبكه مضلين به اهداف شوم خود دست پيدا مي كردند.
البته در بخش ديگري از نامه او نيز اشاره شده كه فريب خوردگان، بعد از اين اتفاق، ارتباطشان را با اين گروه قطع و با وجود مشكلات روحي و رواني فراواني كه براي آنها پيش آمده براي حفظ آبرو، نتوانسته اند اتفاق هاي رخ داده را با خانواده هاي خود درميان بگذارند.
اين مسئله، شرح حال يكي از ايرانياني است كه طعمه اهداف پوشالي مضلين شده است. اين شبكه، با استفاده از وب سايت هاي شبكه اي خود اقدام به شناسايي دختران ايراني كرده و پس از برقراري ارتباط با آنها، اهداف شوم خود را اجرايي مي كرده اند. سرنوشت دختران و زنان غيرايراني از جمله افغان هايي كه به زبان فارسي مسلط هستند، ماجراي ديگري است.
شبكه مضلين مشابه ديگر شبكه هاي ضدامنيتي كه توسط سربازان گمنام امام عصر(عج) در مركز بررسي جرايم سازمان يافته سپاه پاسداران انقلاب كشف و منهدم شدند درتلاطم امواج مجازي، قصد و نيت براندازي نرم را دنبال مي كرده اند.
هنوز افشاگري سپاه پاسداران از ماهيت پوشالي «مجموعه حقوق بشر» درايران كه با اهداف جاسوسي براي غرب، كه با آغاز سال 1389 تيتر اول رسانه ها شد و به دنبال آن واكنش گروههاي معاند خارجي و بعضا داخلي را در پي برداشت، فراموش نكرده ايم.
تشكيل 29 وب سايت، متعلق به شبكه جاسوسي نام برده شده كه با پوشش دروغين «فعالين حقوق بشر» فعاليت مي كردند، نمونه اي از اين اقدام ايالات متحده آمريكا و برخي دولت هاي اروپايي به منظور استفاده از توان سايبري در شبكه مجازي بر ضد نظام جمهوري اسلامي ايران است.
شعله اين آتش سركش كه ازسوي ايالات متحده آمريكا زبانه مي كشد، موضوعي است كه نمي توان با تمديد تحريم ها تنها با گذشت چند ماه از آغاز به كار كابينه دموكرات ها- كه تصويب بودجه هايي براي جنگ نرم و تقابل رسانه اي را شاهد بوديم- همه آن چيزي است كه از «اوباما» و تيمش درمقابل ايران پيش بيني مي شد.
رفتارهايي كه واكنش مردم را در بر داشت تا وكلاي ملت در مجلس شوراي اسلامي و مسئولان در تقابل سياست هاي كهنه شيطان بزرگ به اتخاذ تدابيري از جمله تصويب بودجه، براي پاسخ گويي به اثرهاي مخرب جنگ نرم بيانديشند.اعتراف هاي اين گروه ها، زير سؤال بردن ارزش هاي جمهوري اسلامي ايران، ايجاد تفرقه و پراكندگي قومي و خانوادگي، اختلال در امنيت اجتماعي و بدبين كردن مردم به پيگيري هاي انتظامي و قضايي همچنين محكوم كردن نظام به نقض حقوق بشر به اشكال مختلف با شيوه و سبك هاي متنوع كه البته از سوي سيا و موصاد تغذيه و هدايت مي شوند، حاكي از عمليات براندازانه است.
همان طور كه زير سؤال بردن مقدسات ديني مذهبي با پوشش انتقاد و سازندگي، ترويج افكار و انديشه هاي سكولار و سوق دادن افراد به سمت بي ديني، فرق ضاله و شيطان پرستي، جعل نظرات و استفتائات مراجع عظام تقليد و استفاده از آنها در فضاي اينترنتي به منظور ارايه مسايل شرعي انحرافي، منافي عفت و اهانت به ائمه (عليهم السلام) به خصوص امام حسين(عليه السلام) را نمي توان، از قلم انداخت.
اما هتك حيثيت افراد عادي به وسيله تغيير و تحريف تصوير، كه موجب از هم پاشيدگي زندگي افراد شده و علي رغم اطلاع مجرمين از اين موضوع باز هم به فعاليت هاي خود ادامه داده اند، مي تواند آسيب هاي اجتماعي بي شماري را به اجتماع متعهد ايراني، تحميل كند.
داعيه سياسي جنگ نرم كه شبكه مضلين به دنبال آن بود، هتك حيثيت دولتي و كشوري به وسيله تغيير و تحريف تصوير و سعي در تحت الشعاع قرار دادن پرونده از راه نامه نگاري نزديكان فرد دستگير شده با وب سايت هاي به ظاهر طرف دار حقوق بشر و رعايت دقيق اصل پنهان كاري هويت و اطلاعات افراد در اثر آموزش، تماس با عناصر و گروه هاي خارج از كشور را هم البته بايد به پرونده اينان، ضميمه كرد. ناگفته نماند، اعتراف سران شبكه مضلين، جز سكوت جريان ها و اپوزيسيون هاي معاند را در بر نداشت.
در حالي كه بارها اين موضوع تحت عنوان ناتوي فرهنگي از سوي مقام معظم رهبري هشدار داده شد و پيش از اين بارها حضرت امام خميني(ره) با اين عبارات كه «آنهايي كه از اين مملكت، از اين كشور استفاده مي بردند و همه منافع شما را مي بردند و مي خوردند و خرج عياشي ها مي كردند، آنها باز مشغول توطئه هستند كه نگذارند اين كشور حال آرامش پيدا كند و وقتي كه آرامش پيدا نكند، نمي شود كه اصلاحش كرد» نسبت به هوشياري مردم و مسئولان هشدار داده و تأكيد داشته اند كه «اگر اصلاح نشود ممكن است كه باز به حال هاي سابق برگردد. از اين جهت بايد با بيداري، همه جوان هاي محترم عزيز با بيداري توجه داشته باشند.»
طبق توصيه هاي بيان شده، مبني بر هوشياري مسئولان و حتي گروه هاي مردمي، امام راحل درباره هوشياري اقتصادي جوانان نيز تأكيدهاي ارزشمندي دارند. چرا كه اتلاف وقت و انرژي افراد به خصوص قشر جوان جامعه و ايجاد سست انگاري، تنبلي و بي تحركي جوان در عرصه علم و فعاليت، نگهداري و انتشار مطالب مستهجن و ضداخلاقي به قصد تجارت، فروش و انجام تبليغات تجاري كشورهاي بيگانه و غربي و كسب درآمد از اين راه اهداف بزرگ تر از هم گسيختگي بنيان خانواده ها و رواج فساد و بي بندوباري به وسيله ايجاد وب سايت اينترنتي و دامين رايگان مستهجن براي كاربران، ابزاري است كه هدف هاي بزرگ تري را پشت نقاب دارد.تحولات سال هاي اخير كشور رويكرد دوباره به ارزش ها و آرمان هاي انقلاب به شكل جدي را به دنبال داشت و به حاشيه راندن گفتمان هاي ليبراليسم و سكولاريسم، باعث شكست دشمن در دوگانه جلوه دادن حاكميت كشور گرديد و موجب توليد نوعي قدرت نرم در كشور شد.
آموزش و رواج «همجنس بازي» براي از بين بردن قبح برقراري ارتباط نامشروع با محارم، داستان پردازي با هدف ايجاد شكاف در خانواده ها و پاشيدن بذر بي اعتمادي بين زوجين، اختصاص لينك آگهي فروش دختران كم سن و سال ايراني در وب سايت، دعوت از كاربران متخصص در امور پزشكي جهت همكاري در راه اندازي بخش پرسش و پاسخ در خصوص مسايل مستهجن را بخشي از اهداف فرهنگي اين گروه ها برشمرد كه در چارچوب جنگ نرم مي گنجند.

 



گام به گام با كودتاي مخملي
سربازهاي پياده نظام

آرتميس پارسا
در بحث چريك هاي راحت طلب عنوان شد يكي از فاكتورهاي مورد نياز جريان برانداز و حركتهاي مدني عنصر مقاومت است و با بررسي جايگاه اين عنصر در نزد جريان هاي مخالف نظام جمهوري اسلامي ايران بدين نتيجه رسيديم كه اساس شكل گيري مخالفان جمهوري اسلامي بر افتراق نظر در خصوص مقوله مقاومت نظام جمهوري اسلامي در برابر قدرتهاي بزرگ بود. در واقع نطفه حركتهاي برانداز از جمله حركت سبز بر عدم مقاومت بوده لذا بي نتيجه و ابتر خواهد ماند. پس از عنصر مقاومت فاكتور ديگري كه حركتهاي برانداز به آن نياز دارند نيروي انساني ميداني و به عبارت ديگر «آتش» است. در واقع براي آغاز يك جرياني كه قرار است نهايتاً منجر به براندازي كامل و يا براندازي مفهومي (همان كودتاي مخملين) شود، مورد نياز است تدارك نيروي انساني تحت فرمان بوده كه بايد نقش ميداني و به عبارت ديگر اهرم فشار را بازي كند. در اصطلاح در دوراني به اين فاكتور «فشار از پايين» نيز اطلاق مي گرديد. اين نيروي انساني با حركت خود در خيابان ها و اعتراض خشونت آميز جاده صاف كن نيروهاي سياسي كودتاي مخملين به حساب مي آيند تا آنها بتوانند با استفاده از حركتشان مطالبات خود را از نظام مستقر درخواست كرده و آنها را وصول كنند. در دوران اصلاحات آن را فشار از بالانامگذاري نمودند. در اينجا خالي از لطف نيست به قسمتي از نامه بدون «سلام» و «والسلام» اكبر هاشمي رفسنجاني به رهبر معظم انقلاب در 20/3/88 اشاره داشته باشيم.
«از جنابعالي (رهبر معظم انقلاب) انتظار است براي حل اين مشكل و براي رفع فتنه هاي خطرناك و خاموش كردن آتشي كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است هرگونه كه صلاح مي دانيد اقدام مأثري بنماييد و مانع شعله ور شدن اين آتش در جريان انتخابات و پس از آن شويد.»
چنانچه ملاحظه مي فرماييد استفاده از لفظ آتش اشاره به همان پياده نظام دارد كه در پوشش آنها و با تهديد به عواقب خطرناك اعمال خشونت آميزشان مطالبات مطرح مي گردد. بدين سان مي توان اين طور عنوان نمود كه وجود اين نيروي انساني يا همان آتش اصلي ترين و كليدي ترين فاكتور براي محقق نمودن خواست براندازانه مي باشد. تمام تلاش هاي نيروهاي سياسي و اطلاعاتي مخالف حول جمع آوري و سازمان دهي اين عنصر شكل مي گيرد. كودتاهاي مخملين داراي دو بخش مهم مي باشد 1- بخش بسترسازي 2- بخش اجراء. بخش اجرا حداكثر در طول چند ماه بايد صورت پذيرد. زيرا كودتاي مخملين با محوريت يك واقعه اي كه حالت هيجاني دارد شكل مي گيرد. لذا با پايين آمدن هيجان و جو استرس قدرت عمل و ضرب شصت آن كاهش يافته و در نهايت خاموش مي گردد. در واقع در نظر گرفتن بستر انتخابات براي ايجاد كودتاي مخملين وجود همين فضاي هيجاني انتخاباتي و شور تبليغات مي باشد.
نكته دوم ايجاد يك دروغ بزرگ است كه به منزله چاشني يا همان رمز عمليات عمل مي كند. بدين صورت كه با مطرح كردن يك دروغ اصلي رسماً عمليات كودتاي مخملين كليد مي خورد و اين خود شاهد دوم براي انجام كودتاي مخملين در كوتاه مدت مي باشد. زيرا با گذشت زمان و نمايان گرديدن واقعيت و در كنار آن كنار رفتن جو احساسات عملاً مين هاي كار گذاشته شده بر سر راه نظام مستقر خنثي گشته و ادامه راه براي مخالفين بدون توجيه مي گردد. در نتيجه سرعت عمل اجرا مهمترين ملاحظه فاز اجراي كودتا بوده و طولاني شدن پروسه اجراء خود بزرگترين آسيب به جريان برانداز است چرا كه دروغ بزرگي كه با دروغ هاي كوچك و جو احساسي و هيجاني آراسته شده بود و ظاهر واقعيت به خود گرفته بود آرام آرام چهره واقعي خود را نشان داده و از تعداد هواداران آن به شدت خواهد كاست. در بخش اول كه همان بسترسازي است برخلاف بخش دوم نياز به زمان طولاني دارد لذا گاهي 20 سال يا بيشتر براي بسترسازي يك انقلاب مخملين وقت صرف مي گردد و اساساً برنامه ريزي و آماده سازي براي اجراي براندازي نرم كاري زمان بر و بسيار پيچيده مي باشد در مورد جمهوري اسلامي ايران و تطبيق اين بحث با نظام با مسأله اي بسيار گسترده روبرو هستيم از ابتداي انقلاب اسلامي افراد و گروه هايي كه برخي از دور خارج گرديده اند و برخي هم اكنون نيز موجود مي باشند آرمان گرايي امام و حركت به سوي جهاني سازي انقلاب اسلامي و آماده سازي فضا براي انقلاب جهاني حضرت ولي عصر(عج) را برنمي تافتند. در واقع اين افراد به اصولي هم در ابتدا شايد اعتقاد داشتند اما با گذشت زمان و رسوخ بيش از پيش حب دنيا در دلهايشان و كسب منافع مادي اين آرمان گرايي حضرت روح الله كه شاكله و اصلي ترين دليل انقلاب اسلامي بود نه تنها مورد نظر آنها نبود بلكه از هيچ ابزاري براي دشمني كردن با آن كوتاهي نمي كردند و اين نگاه امام به حكومت را كه برآمده از نگاه علوي بود مانع خود مي دانستند. در اينجا اين گروهها به چند بخش تقسيم گرديدند. بخش اول نظرات خود را تقريباً صريح اعلام نمود و مخالفت خود را خيلي روشن با آرمان هاي انقلاب مطرح كرد. از جمله اين گروهها نهضت آزادي بود. آقاي بازرگان در جمله اي خيلي واضح و روشن مرز خود را با امام و مردم روشن نمود. وي گفت: «فرق من با امام خميني اين است كه او (حضرت امام) ايران را براي اسلام مي خواهد اما من اسلام را براي ايران مي خواهم.»
معني اين جمله اين است كه اگر آرمان ها و ارزش هاي اسلامي كه دليل اصلي انقلاب اسلامي بود در تضاد ظاهري و كوتاه مدت با منافع ملي ايجاد كرد ما اسلام را كنار گذاشته و منافع كوتاه مدت خود را تامين كنيم حال آنكه منافع بلندمدت و اساسي دنيوي ايران نيز در گرو همين دين مبين اسلام است و عزت امروز ما و ايستادگي در برابر قدرتها به بركت ايمان مردم ايران است. آقاي بازرگان در دانشگاه تهران نيز در خصوص انقلاب اسلامي در اظهارنظري عجيب گفت: «ما دعا كرديم باران بيايد، سيل آمد» اين دسته با پافشاري در مخالفت با انقلاب و ورود به فاز مخالفت با اسلام به اعلام ارتداد آنها توسط امام از دور رقابتهاي سياسي خارج گرديدند. دسته دوم وقتي قاطعيت و استواري امام بر ارزشهاي انقلاب و اسلام و ميراث و ثمره مشقتهاي مردم ايران با تقديم هزاران شهيد و جانباز و نيز حمايت قاطعانه مردم ايران از مواضع حضرت امام را ملاحظه كردند و فهميدند مذاكره و فشار بر امام امت راهي ندارد دست به اسلحه برده و اقدام به خشونت عليه نظام و مردم نمودند.
اينان نيز با فرمان تاريخي امام و هوشياري مردم و تلاش نيروهاي امنيتي راه به جايي نبرده و نهايتا دست از پا درازتر از كشور خارج گرديدند. شايد اصلي ترين گروهي كه در اين دسته قرار مي گيرد بني صدر و جريان منافقين را بتوان نام برد. بني صدر در ابتدا با خط امامي معروفي كردن خود وارد گردونه انتخابات رياست جمهوري شد و توانست با كمك برخي افراد رئيس جمهور ايران شود اما با روشن شدن مواضع واقعي او و اقدامات فراوان وي برخلاف مصالح اسلام و ايران در نهايت با راي مجلس شوراي اسلامي وقتي از رياست جمهوري عزل گرديد و پس از اينكه نتوانست با خشونت گروهي فرصت طلب عرصه كشور را برهم بزند به همراه مسعود رجوي سر كرده منافقين با لباس زنانه از كشور خارج گردد. اما دسته سوم افرادي بودند كه وقتي سرنوشت اين دو گروه را ديدند راه نفاق را در پيش گرفتند. در واقع اين افراد با مخفي شدن پشت سر افراد انقلابي و اتخاذ مواضع ظاهرا همسو با مردم و انقلاب شروع به يارگيري و آماده شدن براي فرصتي مناسب جهت ضربه زدن به انقلاب گشتند. اين افراد در دوران امام و دفاع مقدس و مشغول بودن كشور به امور جنگ ياران خود را يك به يك پيدا كرده و برنامه ريزي نمودند و البته دست به كارهايي نيز زدند كه هر بار با هوشياري امام توطئه آنها خنثي شد. شايد به توان مسئله مك فارلين و ديدار برخي افراد با نماينده آمريكا را از همين قبيل كارها دانست. اين اتحاد استراتژيك افراد مذكور در نهايت منجر به نوشاندن جام زهر به حضرت روح ا... و پذيرش قطعنامه 598 شد. در واقع جام زهر مرحله اول انقلاب مخملين در ايران بود.
شكل گيري آرايش سياسي عناصري نظير ، ميرحسين موسوي، محسن رضايي و محمد خاتمي و... در اين مرحله تامل برانگيز و خود گواه بسياري مسائل مي باشد. اما يكي از افراد اين پازل ميرحسين موسوي نخت وزير وقت بود. وي با هوچي گري و سوءاستفاده از فضاي جنگ حداقل مسئوليت هاي رئيس جمهور وقت را نيز سلب كرده بود. وي كه قبل از انقلاب نه تنها فعاليت انقلابي ندانست بلكه حتي برخي تفكرات او را در آن زمان نزديك به كمونيزم مي دانستند به يكباره بعد از انقلاب ظاهر شد. وي علي رغم مخالفت نيروهاي ناب و در راس آن رئيس جمهور به حمايت افرادي همچون هاشمي رفسنجاني بر پست نخست وزير نشت. امام(ره) كه فضاي كشور و وجود جنگ را به خوبي درك مي نمود و نياز فضاي سياسي به آرامش را ضروري مي دانست با توجه به شناخت از اين فرد نخست وزيري ايشان را پذيرفت. كه اين مسئله و تدبير انقلابي رهبر كبير انقلاب زماني كه موسوي به يكباره و خودسرانه استعفا داده و به مدت دو روز به طور كل ناپديد شد تا به امام مجددا فشار آورد خود را نشان داد. در آن هنگام همگان فهميدند كه موسوي فردي است كه براي رسيده به منافع خويش حتي حاضر است فضاي كشور را برهم زند لذا عظمت نگاه امام در پذيرش او در دوران جنگ در آن موقع معلوم گرديد. پس از فوت امام(ره) و پوچ شدن خيالهاي واهي برخي براي انتخابات منتظري به رهبري و انتخاب حضرت آيت ا... خامنه اي براي رهبري امت اسلامي جريان فتنه براي رسيدن به اهداف شوم خود پس از امام به زعم خويش راه را بازتر ديده و دست به كار شد. مرحله دوم انقلاب مخملين در اينجا كليد خورد. افرادي كه در زمان حيات امام با هم به طرق مختلف اتصال پيدا كرده بودند وارد فاز بسترسازي براي انقلاب مخملين گشتند. اولين نياز براي اهداف ننگين آنها نيروي انساني معترض و مخالف نظام در سطح عوام بود. با توجه به نفوذ معنوي نظام در مردم و رسوخ عشق به امام و انقلاب در دلهاي آنها لذا اين جريان كار را بر خود دشوار مي ديد. اين افراد نياز به لشگر براي اتمام كار يا همان فاز اجرا را ضروري مي دانستند. در اين مرحله چند تقسيم كار صورت پذيرفت. ابتدا فاز فرهنگ سازي؛ اينان تمام آنچه كه امام سالها به عنوان ضد ارزش مطرح نموده بود را ارزش و آنچه كه انقلاب اسلامي و دين مبين اسلام آن را مايه مباهات و ارزش واقعي يك انسان مي دانست ضد ارزش معرفي نمودند. ايجاد نشرياتي از قبيل حلقه كيان و سلام و جلسات سروش و پيمان در راستاي همين وظيفه شكل گرفت عده اي ديگر كار برنامه ريزي و تهيه پلان براي كار را برعهده گرفتند اين افراد در دوران سازندگي عمدتا در مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوري و با بودجه مردم در تلاش براي تهيه طرحهايي با عناوين فريبنده همچون گذرا به دموكراسي و ... ولي در اصل عليه ارزشهاي انقلاب و ايران بودند. در اين هنگام وقتي نيروهاي بسيجي كه امام آنها را بزرگترين سرمايه هاي نظام مي دانست و خود را يك بسيجي مي ناميد، لب به اعتراض مي گشودند بحث تخصص و كارشناسي را براي كارشكني وسط كشيده و كار به جايي رسيد كه هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه بسيجيان را عده اي بيل بدست ناميد كه از كارهاي تخصصي چيزي نمي دانند. حضور افرادي چون بهزاد نبوي و محسن كديور و... در اين مركز به اصطلاح خود نشانگر همين مطلب است. عده اي نيز وظيفه پياده سازي اين طرح ها را برعهده داشتند. در مرحله اول مفاهيم و لغات مطرح در حوزه مورد نظر را تغيير داده تا با تغيير ظاهر عملا قلب مفهوم راحت گردد. با استفاده از تقدير از مديران به جاي اشرافي گري مسئولين، امنيت كاري مدير به جاي حاشيه امن براي مديران متخلف، آسيب پذير به جاي واژه استراتژيك و قرآني مستضعف، دفاع از انقلاب به جاي اختناق و سركوب دلسوزان امام و انقلاب و واژه رئيس به جاي مسئول چند هدف دنبال مي گشت اول با قلب مفاهيم و عوض كردن اسامي و ايجاد وجه مثبت براي مفاهيمي كه در نظر مردم قبيح و مورد نكوهش بود قصد داشتند به مرور طبقه اي در جامعه ايجاد نمايند كه نه تنها به ارزش هاي انقلاب پايبند نيست بلكه آن را ضد ارزش و ارتجاعي و مانع پيشرفت جامعه مي داند. اين طبقه با فرصت هاي مجازي پول هاي بادآورده و فراواني بدست آورد و بت اشرافي گري كه توسط خميني بت شكن درهم كوبيده شده بود را بازسازي نمود. هدف دوم قصد داشتند مردم انقلابي و مسلمان را كه دست اين افراد و دوستان و اقوامشان را در نظام برآمده از خون فرزندانشان باز مي ديدند و روز به روز هم شاهد نفوذ بيشتر و حاشيه امن آنها بودند نسبت به انقلاب بدبين كرده و به آنها القا كنند كه نظام برگرفته از آرمان و دين ديگر كارايي خود را از دست داده و نمي توان عدالت را با حكومت داراي ارزش هاي ديني محقق كرد. يكي از كساني كه در اين عرصه نقش مجري را ايفا مي نمود غلامحسين كرباسچي بود كه نهايتا وي محاكمه و پرونده مفاسد وي در شهرداري بسته شد. به بياني مي توان گفت تمامي اين فعاليت هايي كه در طول 16 سال انجام پذيرفت لشگرسازي براي پياده نظام انقلاب مخملين در ايران بود. چنانكه فائزه هاشمي در تبليغات انتخاباتي ستاد ميرحسين موسوي گفت «اصلاحات ادامه راه سازندگي بود و اصلاحات فرزند سازندگي است» و اين خود روشن ترين دليل براي اين گفتار مي باشد. بدين صورت در دوران سازندگي سعي گرديد براي تهي كردن جمهوري اسلامي ايران از درون و انحراف آن از مسير اصلي لشگر پياده ايجاد شود تا در مواقع لزوم بتواند با اشاره به آنها و استفاده از همين نيروي انساني ميداني و يا آتش فشان جانهاي سوزان و شعله هاي آتش و اين قبيل تعابير از آنها استفاده نمايد و چه زيبا سيد شهداي اهل قلم سيدمرتضي آويني فرمود: ايران در آينده درگير فتنه اي خواهد شد كه اين فتنه درگيري با آمريكا نيست رويارويي با اسلام آمريكايي است» البته هوشياري مردم عزيز و رهبري حكيمانه رهبر انقلاب و دعاي خاصه حضرت ولي عصر(عج) مانع از استفاده ابزاري از ملت شريف ايران در جهت مقاصد سياسي و منافع شخصي و گروهي برخي افراد گشته است و ان شاءالله پرچم انقلاب را به دستان پربركت حضرتش خواهد رساند و در پايان نبايد فراموش نمود كه «يدالله فوق ايديهم».

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14