(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


پنجشنبه 17 تير 1389- شماره 19689

ويژگي منحصر به فرد صدا و سيما
خشم مردم ژاپن از فيلم تبعيض آميز برنده اسكار
تاملاتي در باب ماهيت سينما- 2 رؤياي اطلسي نيمروز اندلسي
برجستگي هاي ديدار تاريخي اهالي رسانه ملي با رهبر فرزانه انقلاب شاخص هاي هنر فاخر
متولي سينماي دفاع مقدس كيست؟
نگاهي به برنامه «يك جهان، يك جام» رسانه ملي و ترجمان ملي فوتبال



ويژگي منحصر به فرد صدا و سيما

معاون سيما گفت: امكان دارد يك كار را ميليون ها نفر بيننده به صورت پراكنده ببينند ولي يك سريال تلويزيوني را ميليون ها خانواده در كنار هم مي بينند و عواطف و احساساتشان را با هم تبادل مي كنند؛ چنين ظرفيتي فقط و فقط در تلويزيون جمهوري اسلامي ايران وجود دارد.
مرتضي ميرباقري افزود: قدرت پشتيباني و امكانات دهي صدا و سيما و اين كه بيشترين بينندگان، به صورت دست جمعي به تماشاي يك فيلم يا سريال از تلويزيون مي نشينند، بيش از ديگر رسانه هاست.
معاون سيما در بخش ديگري از گفت وگو با ايسنا درباره احتمال همكاري برخي از هنرمندان و خصوصا فعالان حوزه دوبله با شبكه هاي ماهواره اي زبان و ضوابط صدا و سيما در مواجه با ان افراد، گفت: ما ضوابط و آئين نامه هايي داريم كه در هر صورت افرادي كه با ما كار مي كنند، كاملا بايد به رعايت آن ها مستلزم باشند و هستند. در حال حاضر شخصيت هايي كه برجسته باشند و در خصوص آنها به مشكلي برخورد كرده باشيم، نداريم.

 



خشم مردم ژاپن از فيلم تبعيض آميز برنده اسكار

كشور ژاپن اين روزها شاهد اعتراضات شديدي نسبت به اكران فيلمي است كه موفق به كسب جايزه اسكار شده است و به اعتقاد بسياري اين فيلم، فيلمي تبعيضي بر ضد مردم ژاپن است.
بنابرگزارش فارس، در اين فيلم كه موفق به كسب جايزه اسكار شده، شكارچيان ژاپني در حالي كه مشغول شكار دلفين در آب هاي ژاپن هستند، نشان داده مي شود.
به اعتقاد بسياري از مردم ژاپن اين فيلم با نام «خليج كوچك» حاكي از تبعيض بر ضد مردم اين كشور بوده و جهت گيرانه ساخته شده است.

 



تاملاتي در باب ماهيت سينما- 2 رؤياي اطلسي نيمروز اندلسي

محمدرضا محقق
ماجراي «دروغ بزرگ» و «راست هاي كوچك» كه تكيه كلام آموزش ادبيات داستاني است، به لحاظ ماهوي در بحث فلسفه و فيلم، جلوه معنابخشي و بازگشايي انديشگي معتنابهي دارد. سينما، دروغ بزرگ و مفرح دنياي جديد در بند راست هاي كوچك خود، هم آن چنان كه ادبيات داستاني و نيز ساير خروجي هاي وهم و خيال، در فضايي دوگانه طي مسير مي كند.
سينما، سلوك غفلت است و غفلت، متراكم از فرديت بشر اماره. اين انگاره و فرضيه، اما در امر اخلال، دچار فضايي دوگانه و متراكم مي شود. اين نما و نمود در بحث نقد و تحليل سينما به مثابه فرصتي براي غنيمت بردن شبه انديشه از خلال يك امر وهمي و دروغين، اما زيبا، شكل جدي تر و قابل تأمل تري پيدا مي كند.
منتقد، آدم «خود»باخته است كه در امر «لذت» دچار فقدان است و در امر فهم و تحليل دچار خسران. او بايد به لوازم «غفلت» در سينما گردن بنهد و شالوده آداب و تربيت روبرو شدن با سينما و ديدن فيلم را بياموزد، ولي در عين حال بايد مترصد ضعف ها و قدرت ها و شاخص ها و ايده ها و رعايت نكات دستوري و آييني متعدد، اما در هم سينماگري و سينماگران باشد.
منتقد نه مي تواند لذت ديدن فيلم را مثل مخاطبان عادي تجربه كند؛ چراكه بايد به «نقد» و «تحليل» بپردازد و بسازد و بنماياند، پس بايد «حواس»ش جمع چيز ديگري باشد نه مستغرق در عالم خلسه و در فيلم و نه مي تواند منتقد باشد به معناي ماهوي و ذاتي ودرست كلمه؛ چراكه او پيش از بيش از منتقد بودن، بيننده است و اصلاً مگر مي شود تا كسي بيننده مبتدي- با تمام ويژگي هاي يك آدم معمولي و ساده- فيلم نباشد، بتواند با آن روبرو شود و تاوقتي نتواند با آن «روبرو» شود، مگر مي تواند آن را دريابد، بفهمد، از آن لذت ببرد و بالاخره بتواند درباره آن- حتي- اظهارنظر كند، چه برسد به نقد و تحليل؟!
معمول اين است كه نقد را به دو بخش «فرم» يا «ساختار» و ديگري «محتوا» يا «پيام» تقسيم بندي مي كنند و چه تقسيم بندي غلط، ابتر و ناعالمانه اي؛ و چه تقسيم بندي خنده دار، ترحم برانگيز و نادرستي.
فرم، همان محتواست و محتوا همان فرم و اساساً كسي كه بداند «فيلم» نه دو جزيره ازهم تفكيك شده و دورافتاده و قابل تقسيم، بلكه يك سيستم يكپارچه است و هم تنيده و «يكي»، اصلاً چنين چيزي نمي گويد.
فيلم، اگر «فرم» درستي نداشته باشد، اصلاً به محتوا نمي رسد و اگر متن با بطن- فرم و محتوا- در هم يكي و به عنوان يك «كل» يكپارچه، تلفيقي از يك «آن» منحصر در يك آفرينش هنري را تدارك نديده باشد، اصلاً نه فرمي وجود دارد و نه محتوايي و نه سيستم درست و درماني كه قابل دفاع باشد؛ نمونه چنين وضعيتي در 90 درصد آثار توليدي در سينماي ايران و تلويزيونش هويداست.
فرم، محتواست. يعني فيلم يك سيستم يكپارچه است كه در هم تنيدگي غيرقابل انفكاكي ميان «ساخت»، «ساختار» و «ايده» و «بطن» و «موضوع» و... همه چيزهاي ديگري كه مي توان با اسم هاي متنوعي از آنها نام برد، زير چتر همان «كل» واحد و يكپارچه به وجود مي آورد.

 



برجستگي هاي ديدار تاريخي اهالي رسانه ملي با رهبر فرزانه انقلاب شاخص هاي هنر فاخر

صادق آشنا
همزماني بيعت هنرمندان با نخستين سالگرد اوج گيري فتنه مخملين حائز اهميت و داراي معنايي خاص است. در شرايطي كه استكبار جهاني، جريان فتنه داخلي و ضد انقلاب خارج نشين، همسو با يكديگر در پي استفاده ابزاري از هنرمندان هستند، جلسه تاريخي و تاريخ ساز 12 تيرماه را بايد شكستي سنگين در ابزارسازي اهالي هنر دانست. به ويژه آنجا كه «شهاب حسيني» به نمايندگي از ستاره هاي سينما و تلويزيون، به صراحت اعلام كرد كه «ما سربازان فرهنگي كشورمان هستيم، بسان نسل قبل كه «سربازان رزمنده» كشورمان بودند و كيان مملكت را حفظ كردند.»
اما پس از اين جلسه، يك دريغ باقي ماند؛ توصيه هاي چهارده گانه پيشوايمان، آيت الله خامنه اي براي تعالي رسانه ملي به دليل كمبود وقت شنيده نشد. به اميد اين كه هرچه سريع تر فرصتي تازه فراهم شود تا از اين توصيه ها بهره مند شويم.
شاخص انتقاد رسانه اي
بيانات رهبرمان حول چند موضوع مهم مطرح شد. از جمله اين موضوعات مي توان به تأكيد دوباره بر دانشگاه بودن صدا و سيما، اهميت فيلم و سريال، رسانه ملي به عنوان مركز هدايت فكري جامعه، وظيفه صدا و سيما در انتقال معارف درست الهي و انساني و سياسي و درس هاي گوناگون زندگي به مردم، تصريح اهميت خطوط قرمز اخلاقي و ديني، تأكيد بر پرهيز از نمايش روابط ناسالم دختر و پسر و عشق هاي چند ضلعي، مردود شدن ايجاد ياس و سياه نمايي و در مقابل تاييد طرح انتقادها در قالب چالش خير و شر، رسالت هنرمندان سيما در دشمن شناسي و مقاوم سازي مردم در مقابل دشمنان، تحسين تلاش ها ضمن تأكيد بر فاصله ميان آنچه هست و آنچه بايد باشد، اصلاح زبان سريال هاي تاريخي و....
اما نگارنده به عنوان يكي از علاقه مندان مباحث رسانه اي- به ويژه سينما و تلويزيون- معتقدم بر بخشي از بيانات «آقا» در مورد نحوه انتقاد در رسانه بايد بيشتر تأمل و تمركز كرد. چه اين كه يكي از معضلات عرصه فرهنگي ما، چگونگي طرح چالشها و نقدهاي اجتماعي و سياسي بوده است. آثار هنري با رويكرد ليبراليستي و عوام پسندانه از اساس مغاير با رويكرد انتقادي هستند و بيشتر مخاطب خود را به گرداب غفلت و بي مسئوليتي فرا مي خوانند.
آثار به اصطلاح روشنفكري نيز مأيوس كننده، سياه نما و مغرضانه انتقاد مي كنند. با توجه به مسئول بودن هنر مكتبي و انقلابي در قبال مسائل اجتماعي و انساني، به راه سومي براي طرح ديدگاه هاي انتقادي احتياج داشتيم. از اين لحاظ مي توان بخشي از بيانات رهبر فرزانه انقلاب را فيصله دهنده اين مسئله دانست. آنجا كه فرمودند: «يك فرق اساسي وجود دارد بين انتقادكردن و نق زدن. انتقاد كردن اين است كه شما يك نقطه منفي را پيدا كنيد، با تكيه بر نقطه مثبتي كه در اين اثر نمايشي شما، در اين داستان شما وجود دارد، آن نقطه منفي را نشان بدهيد و مغلوب كنيد. جانمايه يك اثر نمايشي طبعاً داستان است، قصه است، سرگذشت است. شما در اين سرگذشت، يك قهرمان داريد، يك هدف داريد. اين قهرمان دنبال يك هدفي است، با يك موانعي مبارزه مي كند. شما چالش جدي و واقعي و عيني اي را تصوير مي كنيد.
مقصود اين قهرمان اين است كه به آن هدف برسد و با اين موانع مبارزه كند. اين موانع، زشتي هايند. بالاخره در اين داستان، اين هنرمندي كه اين فيلمنامه را مي نويسد يا اين كارگرداني كه كارگرداني مي كند، مي خواهند چه بكنند؟ مي خواهند خروجي و محصول اين مبارزه چه باشد؟ اين خيلي مهم است.
اگر محصول اين مبارزه بايد اين باشد كه در چالش خير و شر، خير بر شر فائق و غالب بيايد، پس بايستي شما حركت خير را، جريان خير را توي اين نمايش نشان بدهيد. بله، حركت شر را هم- ايرادي ندارد- نشان بدهيد، اما معلوم بشود يك حركت خير وجود دارد كه كاراكتر قهرمان دنبال آن است، براي آن مبارزه مي كند، براي آن جانفشاني مي كند، حتي گاهي جانش را بر سر آن مي گذارد، براي اينكه به آن هدف رسد. يعني درست است كه شما عيب و زشتي را نشان داديد، اما يك چيز بزرگتري را نشان داديد و آن، جهاد براي مبارزه با اين زشتي است؛ اين مي شود انتقاد. من به عنوان يك روحاني و به عنوان يك مسئول در نظام جمهوري اسلامي، به شما عرض مي كنم، اينجور انتقادي هيچ اشكال ندارد، بلكه مطلوب است؛ چون اين انتقاد، جامعه را به سمت رفع نواقص پيش مي برد و حركت مي دهد، اين خوب است.
اما يك وقت اين نيست؛ نق زدن است. آدم يك نقطه منفي را بگيرد، همين طور هي بنا كند آن را تكرار كردن. مگر نقاط منفي و نقاط ضعف از يك جامعه رخت برمي بندد؟ مگر بكلي ريشه كن مي شود؟ شما اين را برداشتيد، يك چيز ديگر هست. اين كه جهتي نشد براي يك هنرمند، اين كه هدفي نشد، اين كه امتيازي نيست، افتخاري نيست؛ همين طور انسان نق بزند، سياه نمايي كند، يأس بپراكند. شما وقتي زشتي را نشان مي دهيد، اما آن عامل خيري را كه بناست بر زشتي غلبه پيدا كند يا با آن مبارزه كند، نشان نمي دهيد، در جامعه يأس پراكنده مي شود و نوميدي به وجود مي آيد؛ فيلم شما را كه طرف نگاه مي كند: خوب، چه فايده؟ با آن تأثير عظيمي كه فيلم دارد، اثر نمايشي دارد.
من مي گويم شما انتقاد كنيد، منتها انتقاد به معناي واقعي كلمه؛ يعني مبارزه و چالش خير و شر را نشان بدهيد تا معلوم شود كه اگر اين نقطه زشت و مردود در جامعه هست، اما انگيزه اي براي رفع آن وجود دارد، جرياني براي نابودي آن وجود دارد. اگر فقر را نشان ميدهيد، معنايش اين نباشد كه در جامعه فقر هست، اما هيچ انگيزه اي براي مبارزه با فقر وجود ندارد. اگر اين جور شد، طبعاً فيلم يأس آور
مي شود؛ فضا را تاريك نشان مي دهد و برخلاف واقعيت هم هست.»
مسئوليت مديران و هنرمندان
اكنون نوبت مسئولان و هنرمندان است كه شاخص هاي مطرح شده در بيانات رهبري را عملياتي كنند. برخي از هنرمندان حاضر در آن نشست، ديدگاه هايي براي عملي شدن اين بيانات دارند.
«محسن علي اكبري» تهيه كننده اي است كه در اين باره معتقد است: «يكي از موضوعاتي كه رهبر معظم انقلاب بر آن تأكيد بسيار داشتند خانواده بود. معظم له تأكيد داشتند بايد نقاط مثبت زندگي مشترك در برنامه هاي تلويزيوني به تصوير كشيده شود كمتر به نكات منفي بپردازيم. تمدن و هويت ما ايجاب مي كند تا تصويري حقيقي از سيماي خانواده هاي ايراني را در برنامه هاي تلويزيوني به تصوير بكشيم و متأسفانه استحكام خانواده هاي ايراني در اين برنامه ها به تصوير كشيده نمي شود.»
«حبيب الله كاسه ساز» نيز ديگر تهيه كننده اي است كه پيشنهاد تشكيل كارگروه هايي را براي اجرايي شدن بيانات مقام معظم رهبري در عرصه فرهنگ داد.
مسعود ده نمكي هم ضمن تأكيد بر تشكيل كارگروه هايي گفت: «اگر اين جلسات ادامه داشته باشد و كارگروهي تشكيل شود كه نقطه نظرات را مكتوب كند و فرمايشات رهبري را نيز تبديل به منشوري براي ارائه به هنرمندان كنند قطعاً به ارتقا سطح كارهاي نمايشي كمك خواهدكرد.»
«احمد نجفي» بازيگر سينما و تلويزيون هم گفت: «اگر اين جلسات به همين شكل با هيئت دولت هم برگزار شود، ازنظر اجرايي به نفع سينما و تلويزيون است. فكر مي كنم بايد از اين جلسات گذاشته شود. مسئولان نظام بايد به ما اعتماد كنند و ما هم بايد حتماً خودمان را به دانش اجتماعي، سياسي و هنري تجهيز كنيم تا بتوانيم محصول خوبي توليد كنيم. بايد محصولات ما حرفي براي گفتن داشته باشند و اين حرف هم درست زده شود.»
«فرج الله سلحشور»، كارگردان سريال يوسف پيامبر(ع) هم گفت: «علما و مسئولان دين موظفند نسبت به برخي مسائل نظير نمايش روابط غلط تذكر بدهند و نمي توانند سكوت كنند. از ما نخواهيد كه بعضي حرام ها را به خاطر فيلم سازي حلال كنيم. همچنين تلويزيون هاي فارسي زبان بيرون از مرزها نيز مشغول فعاليت هستند كه ما نبايد نسبت به آنها بي توجه باشيم و يكي از علت هايي كه من بارها با فيلمسازان ديدار داشته ام، اين است كه بايد آنها را توجيه كنيم.»

 



متولي سينماي دفاع مقدس كيست؟

يكي از مباحثي كه همواره در زمينه آسيب شناسي سينماي دفاع مقدس مطرح بوده، عدم تعيين مركزي ثابت به عنوان متولي اين ژانر است. اما طبق تصميمات مقرر، انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس از اين پس متولي اين بخش از كشور خواهد بود. اما اين متولي چه تدابيري را براي تحول سينماي دفاع مقدس در راه تعالي بايد در پيش گيرد. يك هنرمند و يك مدير فعال در عرصه سينماي دفاع مقدس در اين باره ديدگاه هايي را مطرح نمودند.
حلقه ارتباط
يك كارگردان عرصه دفاع مقدس با اشاره به انجمن سينماي دفاع مقدس كه قرار است متولي ثابت سينماي دفاع مقدس باشد گفت: ساخت فيلم هاي با مضامين جنگ با توجه به نياز ابزار و امكانات نظامي و جلوه هاي ويژه و بسياري از مسائل ديگر، چيزي نيست كه فقط از عهده انجمن سينماي دفاع مقدس بربيايد. اما اگر انجمن بتواند حلقه ارتباط بين سينماي دفاع مقدس و نهادهايي كه قرار است در توليد اين نوع فيلم همكاري داشته باشند عمل كند كار شايسته اي است و متولي بودن در اين زمينه كار پسنديده اي خواهد بود.
به گفته اردكاني، بايد متولي در سينماي دفاع مقدس، اختيارات تام از پروانه ساخت تا حمايت هاي مالي را برعهده داشته باشد تا بتواند متولي واقعي باشد وگرنه سدي خواهد شد كه به سدهاي ديگر براي توليد فيلم دفاع مقدس افزوده مي شود.
وي ادامه داد: سينماي دفاع مقدس آنقدر ارزشمند است تا مسئولين سينمايي، طرح تحول سينماي دفاع مقدس را در دستور كار خويش قرار دهند.
جواد اردكاني ضمن اعلام مطلب فوق افزود: با توجه به سابقه اين جشنواره كه تاكنون 10 دوره از آن برگزار شده متوجه مي شويم كه اين جشنواره نتوانسته به روزگار خوبي دست پيدا كند لذا ما بايد با يك آسيب شناسي، عيوب آن را شناسايي كنيم تا ببينيم چرا جشنواره دفاع مقدس به چنين سرنوشتي دچار گرديده تا از گرفتار شدن دوباره آن به اين ورطه جلوگيري نمائيم.
كارگردان «فيلم به كبودي ياس» اضافه كرد: اگر ما در كشور، سينماي دفاع مقدس نداشته باشيم برگزاري جشنواره در اين زمينه تنها يك سود دارد و آن اين است كه به ما هشدار مي دهد توليد فيلم دفاع مقدس نداريم. بنابراين جشنواره بدون توليد كاركردي نخواهد داشت و بهتر است كه هزينه جشنواره را به توليد چند فيلم دفاع مقدس اختصاص دهيم.
اردكاني با بيان اينكه مسئولين سينمايي بايد واقع بين باشند و ارتقاي سينماي دفاع مقدس را با هياهوي كاذب اشتباه نگيرند گفت: وقتي توليد قابل قبولي در زمينه سينماي دفاع مقدس نداريم شعار دادن و هياهو، چندان كارايي براي سينماي كم تحرك دفاع مقدس نخواهد داشت.
به گفته وي در حال حاضر افزوده شدن وجهه بين المللي به جشنواره فيلم دفاع مقدس ضروري نيست چرا كه در جايگاهي نيستيم كه بتوانيم اين كار را شروع كنيم و ادامه دهيم. اردكاني كه به زودي فيلمي را در مورد شهيد كاوه توليد خواهد كرد گفت: ما به جاي اينكه جشنواره بين المللي فيلم دفاع مقدس برگزار كنيم بهتر است تلاش كنيم تا فيلم هاي دفاع مقدس را در سطح جهان به نمايش بگذاريم.
اين كارگردان سينماي ايران، آينده سينماي دفاع مقدس را به زنده كردن ذوق تماشاگر در ديدن دوباره فيلم هاي دفاع مقدس مرتبط دانست و فيلم هاي جنگي را به لحاظ حمايت مالي دولت از اين سينما «فيلم هاي گلخانه اي» ناميد كه بدون كمك دولتي قادر به ادامه حيات نيستند.
وي بهترين نسخه براي درمان سينماي سخيف و ضعيفي كه اين روزها در كشور حاكم است را توجه و توليد فيلم هاي فاخر دفاع مقدس اعلام كرد.
اردكاني با بيان اينكه سينماي دفاع مقدس آنقدر ارزشمند است تا مسئولين سينمايي طرح تحول سينماي دفاع مقدس را در دستور كار خويش قرار دهند و راه درمان واقعي آن را در پيش بگيرند.
نياز به وحدت متولي
سيداحمد ميرعلايي، تهيه كننده و مديرعامل بنياد سينمايي فارابي نيز گفت: اولين نكته اي كه بايد براي پويايي سينماي دفاع مقدس در نظر گرفت رسيدن به وحدت نظر بين مسئولين نظامي است تا در كنار هم، پشتيبان واحدي براي سينماي دفاع مقدس باشند.
وي با بيان اينكه احساس نياز به سينماي دفاع مقدس در هيچ يك از سينماگران متعهد افول نخواهد كرد ادامه داد: كساني كه فكر مي كنند با عدم توجه به سينماي دفاع مقدس اين سينما كم فروغ مي شود در اشتباه خواهند بود.
مدير عامل بنياد سينمايي فارابي خواستار ضرورت برنامه ريزي مشخص براي سينماي دفاع مقدس شد و اضافه كرد: متأسفانه ما در بسياري از فعاليت هاي فرهنگي فاقد برنامه ريزي هستيم حتي، برخي مواقع با برخوردهاي سليقه اي خساراتي را به بار آورده ايم بنابراين اولين نكته اي كه بايد براي پويايي سينماي دفاع مقدس در نظر گرفت، رسيدن به وحدت نظر بين مسئولين نظامي است تا در كنار هم، پشتيبان واحدي براي سينماي دفاع مقدس باشند.
وي تأكيد كرد: بنده هم بر اين باورم كه سينماي دفاع مقدس نياز به متولي دارد البته متولي كه هم ارتش و هم سپاه آن را قبول داشته باشند. لذا اين دو بازو بايد در مورد سينماي دفاع مقدس به نتيجه واحدي براي حمايت از آن برسند.
ميرعلايي تصريح كرد: بعد از اتخاذ وحدت نظر ارتش و سپاه در حمايت از سينماي دفاع مقدس، آنگاه مي توان براي اين سينما برنامه ريزي كرد.
وي با اشاره به ضرورت توجه به مخاطب در سينماي دفاع مقدس گفت: بايد با رصد درخواست مخاطب و نوع انتظار و انتخاب آنها، اقدام به توليد فيلم هاي دفاع مقدس كنيم تا بتوانيم به نتيجه مورد نظر برسيم.
به گفته ميرعلايي، بايد سينماگران عرصه دفاع مقدس به تغيير ذائقه مخاطبين خود توجه داشته باشند و فيلم هايي را در اين ژانر توليد كنند كه مورد پسند مخاطب باشد.
وي گفت: ما در حال حاضر نيازمند متولي واحد براي سينماي دفاع مقدس هستيم و هرگاه به اين امر دست پيدا كرديم ثبوت آن نيز انجام خواهد گرفت.
ميرعلايي در مورد متولي بودن انجمن سينماي دفاع مقدس يادآور شد: اگر قرار است اين انجمن متولي سينماي دفاع مقدس باشد بايد مورد حمايت و تأييد هم ارتش و هم سپاه باشد و اين دو نهاد نظامي بايد وحدت نظر در خصوص متولي بودن انجمن سينماي دفاع مقدس داشته باشند.
مديرعامل بنياد سينمايي فارابي، برگزاري جشنواره فيلم مقاومت را در ارتقاي اين سينما بسيار مهم دانست و يادآور شد: برگزاري جشنواره مي تواند در به روز كردن فيلم سازان با مخاطب تأثيرگذار باشد و اهميت موضوع فيلم هاي دفاع مقدس را در ميان مردم زنده نگه دارد از سوي ديگر فيلم سازان اين عرصه در يك رقابت سالم، تشويق به توليد در اين زمينه خواهند شد.

 



نگاهي به برنامه «يك جهان، يك جام» رسانه ملي و ترجمان ملي فوتبال

آرش فهيم
حدود يك ماه است كه برگزاري مسابقات جام جهاني، بخش زيادي از مردم دنيا را تحت الشعاع قرار داده است. جالب اين است كه هيچ جشنواره يا گردهمايي فرهنگي، هنري و ورزشي تا به حال نتوانسته مانند اين تورنمنت، جايگاهي تا اين حد جهانشمول را يافته و مورد توجه عام قرار گيرد. با اين كه فقط نمايندگان 32 كشور دراين جام رقابت مي كنند، اما در بسياري از ديگر كشورهاي غايب، از جمله در كشور ما نيز بازي ها از سوي خيل عظيمي از مردم، با جديت دنبال مي شود.
اما واقعيت اين است كه جلب توجه و علاقه مندي جهاني به اين فستيوال ورزشي، بيش از آن كه به جذابيت ذاتي فوتبال برگردد، به بازارگرمي رسانه ها، به خصوص پخش تلويزيوني اين مسابقات مربوط است.
مثلا در كشور خودمان، روزنامه ها، سايت ها و خبرگزاري ها، هر روز حجم بالايي خبر و گزارش را از اتفاقات اصلي و حاشيه اي جام جهاني منتشر و منعكس مي كنند. از اين مهم تر اين كه به اهتمام صدا و سيما، مردم كشورمان از تماشاي مسابقات به صورت زنده برخوردار شده اند. امتيازي كه تنها چند كشور معدود مثل ما از آن بهره مند هستند.
از اين رو، در بررسي جام جهاني، در كنار جنبه هاي ورزشي و فني بازي ها و همچنين تحليل جامعه شناسانه تاثيرات آن، نحوه بازتاب رسانه اي و تلويزيوني آن نيز به عنوان يك رويداد و پديده فرهنگي قابل بررسي است. چه اين كه آنچه ما از طريق تلويزيون به عنوان يك بازي فوتبال مي بينيم، به هرحال يك برنامه تلويزيوني است. به عبارت بهتر، بازي هاي جام جهاني را به واسطه و از چشم تلويزيون تماشا مي كنيم و همين ميانجيگري، مي تواند ترجمان و معني تازه اي به يك مسابقه فوتبال ببخشد. نوع تصويربرداري و گزينش حوادث، رفتارها و حاشيه هاي يك بازي فوتبال توسط دوربين به همراه شيوه گزارشگري آن، مي تواند بر ذهن و احساس مخاطب تاثيرات متفاوتي بگذارد. مقايسه كيفيت تصويربرداري مسابقات اين دوره با دوره هاي گذشته، شاهد مثالي براين سخن است.
همچنانكه در هنگام پخش زنده بازي ها در صداوسيما، در قالب برنامه «يك جهان، يك جام» گزارشگران مختلفي به روايت بازي مي پردازند و هر كدام از آن ها با لحن و بيان و عباراتي كه به كار مي برند، بر فضاي بازي تاثير متفاوتي مي گذارند. احتمالا در هنگام گزارش برخي از آن ها، هيجان زده شده و از گزارش برخي ديگر دچار كسالت مي شويم.
اما فراتر از جنبه هاي ساختاري و فني، برنامه هاي ورزشي نيز همچون ساير برنامه هاي تلويزيوني در شبكه هاي مختلف پيام ها و معاني خاصي را القا مي كنند.
به هر حال فوتبال به جز ماهيت ورزشي خودش، امروز داراي ابعاد فرهنگي، اخلاقي، سياسي، اقتصادي و ايدئولوژيك هم هست. ضمن اين كه فوتبال و تلويزيون، هر دو از محصولات و برآيندهاي تمدن جديد و صنعتي غرب و باز توليدكننده آن هستند. اين موضوع غيرقابل انكار است كه تلويزيون و فوتبال در كشورهاي غربي، ابزاري ايدئولوژيك و تبليغاتي هستند. بدون شك آميزش اين دو ابزار، در قالب برنامه هاي پخش، گزارش و تفسير فوتبال در آن كشورها نيز، نمي تواند فاقد جنبه هاي هدفمند و استراتژيك در راستاي منافع صاحبان آن رسانه ها، كه عمدتا سرمايه داران و صهيونيست ها هستند باشد. حتي در آنجا كه اين برنامه ها، به ظاهر فقط سرگرم كننده اند، در لفافه و به طور غيرمستقيم نيز به ذهن مخاطب خود جهت خاصي مي دهند.
مصداق بارز و عيني، نمايش پرحجم تبليغات شركت هاي تجاري در اطراف زمين مسابقات است. اين موضوع غيرقابل انكار است كه برگزاري مسابقات جام جهاني و پروپاگانداي رسانه اي آن، بر توجه افكار عمومي جهان به مسئله محاصره غزه و هجوم ضدانساني رژيم صهيونيستي به كشتي كمك هاي انسان دوستانه تاثير منفي گذاشته است.
همچنان كه مسابقات جام جهاني داراي اين ابعاد فرافوتبالي است، گزارش و تحليل آن نيز نمي تواند نسبت به آن موارد بي توجه باشد. برنامه «يك جهان، يك جام» با پخش هاي متنوع خودش قابليت آن را دارد كه در كنار بهره مند ساختن مخاطب ايراني از بازي ها، گزارش ها و تحليل هاي لذت بخش، آگاهي و سواد او را نيز افزايش دهد. همان طور كه فوتبال و پروپاگانداي رسانه اي آن، يك جريان فرهنگي خنثي محسوب نمي شود، صدا و سيما نيز نمي تواند منفعلانه در مقابل آن برخورد كند.
به خاطر دارم كه در حين گزارش بازي هاي تيم ملي فوتبال «كره شمالي» به برخي محدوديت ها و دشواري هاي اين كشور كمونيستي به حق صحبت شد. اما از چنين اشاراتي درباره ساير كشورها، از جمله آمريكا و انگليس خودداري به عمل آمد.
منظور اين نيست كه گزارش مسابقات فوتبال سياسي شود. بلكه مجري، گزارشگران و كارشناسان محترم برنامه «يك جهان، يك جام» و به طور كلي برنامه هاي فوتبالي صدا و سيما مي توانند سطح اين برنامه ها را از يك نمايش تفريحي و سرگرم كننده بالاتر ببرند. گزارشگران بازي هاي جام جهاني كه عمدتا افرادي خوش ذوق و داراي اطلاعات مفيد و فراوان از فوتبال هستند، مي توانند به جاي پرداختن به حواشي بي اهميتي مثل مدل لباس يك مربي يا اقدام يك بازيكن به دزدي صندلي از توالت عمومي، به مسائل مهم تر و تامل برانگيزتري بپردازند.
پخش مستقيم مسابقات جام جهاني، يك فرصت فرهنگي استثنايي است. زيرا توان جذب جمعيت قابل توجه مخاطب، به خصوص از نسل جوان را دارد.
اين امكان فراهم است كه با اتخاذ تمهيدات رسانه اي اين گونه برنامه ها جايگاهي جريان ساز و آگاهي بخش درامر فوتبال و ورزش پيدا كنند.
در يكي از پخش هاي برنامه «يك جهان، يك جام» با حضور عادل فردوسي پور، مهدي نصيرزاده و حميد رضا صدر حواشي مسابقات جام جهاني مورد بررسي قرار گرفت، اما از آنجا كه هر سه كارشناس، شيفته فوتبال هستند- و به اين شيفتگي هم اعتراف مي كردند-نتوانستند تحليلي واقع گرايانه از جنبه هاي فرامتني جام جهاني ارائه دهند. جا دارد كه دراين گونه موارد، حداقل ازيك كارشناس اجتماعي و فرهنگي كه نگاهي منتقدانه به فوتبال و جام جهاني دارد نيز دعوت شود تا هم بحث چالشي شود و هم ديدگاه جديدي نيز مطرح گردد.
درپايان اين كه يكي از دغدغه هاي بزرگ ورزشي دركشور ما، بومي شدن ورزش فوتبال است. به اين معني كه درمسابقات فوتبال شاهد تجلي فرهنگ و اخلاق ايراني، از جمله جوانمردي و از خودگذشتگي باشيم.تا آنجا كه بتوانيم به نمايندگان فوتبال كشورمان افتخار كنيم. صداو سيما، با برنامه هايي چون «يك جهان، يك جام» توانايي عملي شدن اين آرمان و باز توليد فرهنگ و انديشه حيات بخش ايراني -اسلامي در فوتبال و ساير ورزش ها را دارد، به شرط آن كه ترجماني بومي و ايراني از رويدادهاي ورزشي صورت گيرد.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14