(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


سه شنبه 19 مرداد 1389- شماره 19713

گشودن درهاي رحمت
عبوديت با سازوكار اقتصادي
ادله قرآني ضرورت حكومت
تپش قلم
بررسي آثار و عوامل شجاعت از نگاه قرآن شجاعت، نياز امروز و فردا
مروري بر خطبه شعبانيه رسول اكرم(ص) منشور اخلاقي ماه مبارك رمضان
نيت ، عبادت و توسعه رزق



گشودن درهاي رحمت

قال النبي(ص): ان ابواب السماء تفتح في اول ليله من شهر رمضان ولاتغلق الي آخر ليله منه
پيامبر اعظم(ص) فرمود: همانا درهاي آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده مي شود و تا آخر شب اين ماه بسته نمي شود.1
ــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار، ج69، ص443

 



عبوديت با سازوكار اقتصادي

روزي پيامبر اعظم(ص) با اصحاب خويش نشسته بود. صبح زود، جواني نيرومند از مقابل ايشان گذشت و به مغازه خويش وارد شد.
اصحاب گفتند: افسوس! چقدر خوب بود اگر اين سحرخيزي در راه دين مي بود. رسول خدا فرمود: گفتن چنين سخني روا نيست؛ زيرا اگر براي آن مي رود كه خود را از آفريدگان بي نياز سازد، يا پدر و مادر و فرزند و اهل و عيال خويش را اداره كند در راه خداي تعالي است و اگر براي تفاخر و زياده طلبي چنين مي كند، در راه شيطان است.
پيامبر اعظم(ص) فرمود: هركه در دنيا مال حلال بطلبد تا از مردم بي نياز شود، يا به همسايه و خويشاوندان احسان نمايد، در روز قيامت با صورتي درخشان چون ماه شب چهارده ظاهر مي شود. و باز حضرت فرمود: بازرگانان راست گوي، در قيامت با صديقان و شهيدان برمي خيزند1.
ــــــــــــــــــــــــ
1- محمد غزالي، كيمياي سعادت، ص256

 



ادله قرآني ضرورت حكومت

پرسش:
در قرآن كريم چه دلايل و براهيني براي تشكيل حكومت ارائه شده است؟
پاسخ:
در بخش هاي قبلي پاسخ به اين سؤال به دلايلي همچون: اهداف بعثت انبياء- قبح آشفتگي و شرايط هرج و مرج در جامعه- جلوگيري از گسترش فساد- ذكر حكومت به عنوان نعمت- دعوت به تشكيل حكومت- اهميت دادن قرآن به مسئله حكومت و فطري بودن ضرورت تشكيل حكومت اشاره شد. اينك در قسمت پاياني، دنباله مطلب را پي مي گيريم.
1- دادن ولايت و حكومت به اهلش
در تفسير آيه 58 سوره نساء: «ان الله يامركم ان تؤدوا الامانات الي اهلها» صريحاً آمده است كه ولايت و حكومت را به اهلش واگذاريد. زراه از شاگردان بزرگ امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مي گويد: منظور از آيه فوق اين است كه ولايت و حكومت را به اهلش واگذار كنيد.
2-لزوم اجراي احكام در حكومت اسلامي
براساس آيات قرآن، آيا احكام الهي، بدون وجود حكومت قابل اجرا هستند؟
امام راحل(ره) در بحث ادله ولايت فقيه عمده ترين دليل تشكيل حكومت را از راه اسلام شناسي دانسته و مي گويد: «مراد از اسلام شناسي، اين است كه ديني كه جنگ، صلح، حدود، قصاص، ديات، قضا و مانند آن داشته باشد به طور قطع، مجري و متصدي لازم دارد. اگر كسي اسلام شناس باشد و دين الهي را خوب تصور كند، تصديق به لزوم تشكيل حكومت نزد او، امري بديهي خواهد بود، زيرا اگر دين، مجموعه اي از احكام فردي، عبادي و رهبانيت بود و احكام و قوانيني براي معاملات، روابط اجتماعي، جنگ، صلح، حدود، ديات، نعزيرات، زندان وصدها حكم مشابه آن نداشت، نيازي به حكومت نبود، درحالي كه چنين نيست. پس اگر ابهامي در مسئله لزوم حكومت و ضرورت حاكميت در اسلام هست، در تصور ناصواب از دين الهي و شناخت ناقص از اسلام، ريشه دارد. البته معلوم است كه تصديق منطقي و معقول از تصورات ناصحيح و غيرمعقول حاصل نمي شود. (جامعه در قرآن، ص 442)
بنابراين امام خميني(ره) با صراحت تمام مي فرمايد: هركس اظهار كند كه تشكيل حكومت اسلامي ضرورت ندارد منكر ضرورت اجراي احكام اسلام شده و جامعيت احكام و جاودانگي دين مبين اسلام را انكار كرده است. (امام خميني، همان، ص21)

 



تپش قلم

عباسعلي كامرانيان
& عوالم وجود، درعين گستردگي فوق العاده، تو در تو و در ارتباط آني باهمند بطوري كه حركت يك نسيم در دنيا، مي تواند برگرد باد مهيب كهكشان دور از ما، تأثير مستقيم داشته باشد!
¤¤¤
& هيچ حيوان درنده اي، دستجمعي به كشتار همنوع خود نمي پردازد. بنابراين ظالمان و حكام جور، از دنياي حيوانات وحشي نيز بهره اي نبرده و در آخر صف ددان در مرداب گناه دست و پا مي زنند.
¤¤¤
¤ استانداردهاي زندگي فردي و جمعي منافقين دراين دنيا، زيرسطح استانداردهاي زندگي كفار و مشركين است به همين جهت در آخرت نيز در پايين ترين طبقه دوزخ جا مي گيرند!
¤¤¤
¤ شياطين جني و انسي تزيين كننده بدترين اعمال با بهترين كادو براي كساني اند كه خود را برترين ها مي دانند اما مثل بدترين ها عمل مي كنند!
¤¤¤
& چون خودخواهي، كسي نمي خواهي و چون ديگرخواهي خود را در جمع ديگران، به تمامي مي يابي!
& گر «عادل»ي صاحب دلي، اقبال و ادبار عوام را هم دور بينداز چون هر دو برابر و مساوي با «هيچ» است!
¤¤¤
& بدترين موجودات، كساني اند كه از بهترين مفاهيم بيشترين سوء استفاده را مي برند و خود را نيز ماوراي نقد، بي عيب و نقص مي پندارند!
¤¤¤
& گاهي لازم است يك مسئول كام خود را با واقعيت هاي تلخ آشنا كند تا در سايه فهم درست مشكلات، كام مردم از رفتارهاي مسئولين شيرين تر شود!
¤¤¤
& اگر پيامبران الهي نبودند، بشر اولين موجودي بود كه با دست خود، نسل خويش را منقرض مي كرد.
¤¤¤
¤ دنياي غريب اندر غريبي است دنياي عاشقان كه فراموش شدگان فراموش كنندگان را از ياد نمي برند و در يادها زنده اند!
¤¤¤
& اگر توانستي از نوازش نسيم سحري به «مس ملائكه» نايل شوي بدان كه يك قدم از خود، بيرون نهاده اي!
¤¤¤
& بهلول وار گفته ام ناگفتن ها را با اجازه حي سبحاني و مجنون وار دويده ام در حيات خلوت ليلي شدگان زر و زور و تزوير ناگهاني و حاصل اين سعي و صفا، جمله هايي است كه ديده اي و مي بيني و مي خواني!

 



بررسي آثار و عوامل شجاعت از نگاه قرآن شجاعت، نياز امروز و فردا

حسين فرج اللهي
شجاعت كه در فارسي از آن به دليري تعبير مي شود، يكي از فضايل اخلاقي و هنجارهاي پسنديده در حوزه رفتاري است كه سر منشا بسياري از دستاوردهاي فردي و اجتماعي است. از اين رو همواره از شجاعان در تاريخ تجليل شده و در هر كشور و سرزمين، داستان ها و افسانه هايي از شجاعان سينه به سينه روايت شده و مي شود. براين اساس مي توان تاريخ شفاهي ملت ها و يا كتب مورخان آزاده را داستان شجاعان ناميد.
تاثيرگذاري اين خصلت و خصيصه در زندگي فردي به ويژه اجتماعي ملت ها تا آن اندازه است كه حتي مي توان گفت در كنار زبان و نژاد و مذهب، زندگي شجاعان است كه هويت فرهنگي ملتي را شكل مي بخشد و به آن جايگاه استقلالي مي بخشد.
از اين رو عنصر شجاعت مردان تاريخي هر ملتي، بنياد هويتي آن را شكل مي بخشد و اصولا عصر طلايي هر ملتي نيز ناظر به دوره شجاعان است كه افتخار ملي و عزت ميهني براي جوامع پديد آورده اند.
شجاعت در حوزه هاي مختلف آثار و بركات خويش را به جا مي گذارد. دراين نوشتار نويسنده بر آن است تا با نگاهي به تحليل قرآن از علل و عوامل و نيز آثار شجاعت به خصوص در حوزه ديني نقش آن را در زندگي بشر چنان كه قرآن تبيين كرده نشان دهد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
چيستي شجاعت و دلاوري
دلير كسي است كه بتواند نيروي خشم و انتقام خويش را مديريت كند و اجازه ندهد تا احساسات و عواطف وي را به هر سو بكشاند. در حقيقت، پيروي كردن نيروي خشم و انتقام از نيروي خردمندي در اقدام بر كارهاي مهم و تشويش نداشتن در انجام دادن آن را، دلاوري و شجاعت مي گويند. (جامع السعادات، نراقي، ج 1 ص 242)
ملا احمد نراقي براين باور است كه شجاعت و دلاوري حد اعتدال و ميانه غضب است. (همان ص 323) به سخني هر احساسي از احساسات بشري داراي سه بعد افراطي و تفريطي و اعتدالي است. احساسات متضاد و متناقض در انسان هنگام مواجه شدن با پديده ها پيش مي آيد كه مي توان به شكل تهور و بي باكي و يا ترس و خوف خودنمايي كند و يا به شكل شجاعت بروز و ظهور يابد.
آن چه از كتب اخلاقي به دست مي آيد اين است كه دلير كسي را گويند كه همه كار و كردار وي برخاسته از خرد و دانايي و برابر با احكام عقل باشد و برخلاف عقل تصميمي را اتخاذ نكند و حركتي را انجام ندهد.
در فرهنگ نامه دهخدا در ذيل واژه شجاع آمده است: دلير شدن در كارزار. صفتي است از صفات اربعه جميله كه حد وسط است بين تهور و جبن. دلاوري. دل داري. دليري. صاحب يأس. قوتي است متوسط ميان جبن و تهور. (غياث اللغات). بهادري و دلاوري. جرات. دليري. پردلي. (ناظم الاطباء).
در تداول علماي اخلاق قوه اي كه ميان جبن و تهور است. (از فرهنگ نظام). نيرويي است خشمي كه نفس بدوي برتري جويد بر آن كه با وي دشمني سازد. (نوروزنامه). يكي از كيفيات نفسانيه است و از اقسام خلق است.
ملاصدرا در تعريف آن گويد: شجاعت، خلقي است كه افعال ميان تهور و جبن دو طرف افراط و تفريط آنند و از رذائلند.
خواجه طوسي گويد: شجاعت آن است كه نفس غضبي، نفس ناطقه را انقياد نمايد تا در امور هولناك مضطرب نشود و اقدام بر حسب راي او كند تا هم فعلي كه كند، جميل شود و هم صبري كه نمايد محمود باشد و بالاخره حد اعتدال غضب را شجاعت گويند و طرف افراط را تهور و طرف نقصان را جبن گويند و از حد اعتدال آن كه عفت است، خلق كرم، نجدت، شهامت، حلم، ثبات، كظم غيظ، وقار و غيره منشعب مي گردد و از طرف افراط آن، كبر، عجب و غيره منشعب مي گردد و از طرف تفريط آن مهابت، ذلت، خساست، ضعف، حميت، عدم غيرت و حقارت نفس منشعب مي شود.
خلاصه آنكه، حكماي قديم براي نفس سه قوه متباينه شمرده اند: قوه ناطقه، قوت غضبي، قوت شهواني. قوت غضبي كه آن را نفس سبعي نيز گويند مبدأ خشم و دليري و اقدام بر اهوال و شوق تسلط و ترفع و مزيد جاه باشد و هرگاه حركت نفس سبعي به اعتدال بود و نفس ناطقه را انقياد نمايد تا در امور هولناك مضطرب نشود و اقدام بر حسب راي او كند شجاعت حاصل آيد و نيز حكماي قديم از قبيل فيثاغورس و سقراط و افلاطون براي سعادت و براي فضيلت چهار مرحله مقرر داشته اند كه يكي از آن شجاعت است و اما انواعي كه در تحت جنس شجاعت است يازده نوع است: كبر نفس. نجدت. بلندهمتي. ثبات. حلم. سكون نفس. شهامت. تحمل. تواضع. حميت. دقت.
(از اخلاق ناصري ص 48، 72، 74، 76، 91، 92)
آثار شجاعت از نگاه قرآن
براي تبيين جايگاه شجاعت و دليري در تحليل قرآني نگاهي به آثار آن مي شود تا ضمن آشنايي با آثار آن از نگاه قرآن، اهميت و ارزش آن نيز دانسته شود.
نخستين اثر و كاركردي كه قرآن براي شجاعت و دليري بيان مي كند، صداقت و راستگويي است. انسان شجاع به سبب اين كه بر ترس خويش غلبه كرده، در همه عرصه ها به چيزي كه باور دارد عمل مي كند و صدق در گفتار و تاويل دارد. از اين رو در بيان مواضع خويش، صداقت دارد و اهل راستگويي است.
در رسانه هاي صهيونيستي در سرزمين هاي اشغالي، سيدحسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان به صداقت و راستگويي شهره است. از اين رو، واكنش هاي ايشان به تهديدات سيدحسن نصرالله، واكنش هاي برخاسته از صداقت است و به خود اجازه نمي دهند كه وي را متهم به بلوف زدن و ايجاد جنگ رواني بي پشتوانه عمل كنند. اين مسئله در جنگ سي و سه روزه بارها براي مردم سرزمين هاي اشغالي فلسطين به اثبات رسيده است.
انسان هاي شجاع در ميدان كارزار و جنگ، به سبب صداقتي كه دارند رفتاري بسيار سالم دارند و به چيزي كه مي گويند عمل مي كنند.
به سخن ديگر ميان گفتار و عمل ايشان هماهنگي است و به خود اجازه نمي دهند سخني بگويند و برخلاف آن عمل كنند. از اين رو، اهل نفاق و دورويي نيستند و به سبب باورهاي خويش به آخرت و معاد و اين كه شهيد زنده و جاودان است و از روزي خاص در نزد خداوند بهره مي گيرد، شجاعان و درميادين نبرد ظاهر مي شوند و كارزار مي نمايند. (بقره آيه 177)
كاركردهاي شجاعت در حوزه نظريه پردازي و ارائه نوآوري ها دربخش هاي مختلف علوم انساني و تجربي به خوبي روشن است. از اين رو امام خميني(ره) و رهبرمعظم انقلاب در مسئله نوآوري و نظريه پردازي به مسئله شجاعت به عنوان يكي از عناصر و مولفه هاي اصلي اشاره مي كنند.
نظريه ولايت فقيه از سوي امام در زماني مطرح مي شود كه هم ازسوي دولت وقت و هم ازسوي برخي از حوزويان وي را متهم به وهابي گري مي كنند. اگر شجاعت وي نبود هرگز نمي توانست نظريه ولايت فقيه را پردازش كند و در هياهوي حوزه ها آن را بپروراند و ارائه دهد، چنان كه شجاعت و دلاوري وي بود كه باعث شد يك تنه به مقابله با طاغوت برخيزد و اندك اندك با بيداري مردم، آنان را همراه خويش سازد و بزرگترين نيروي نظامي خاورميانه و ژاندارم منطقه را از عرش قدرت به خاك ذلت بكشاند و دولت شاهنشاهي دوهزاروپانصدساله را از ميان بردارد و حكومت جمهوري اسلامي را برپا دارد و مردم را در سرنوشت خويش به حكم الهي چيره كند و حق ايشان را به آنان بازگرداند.
اين همان شجاعتي است كه در اسوه هاي ديگري كه قرآن بيان مي دارد مي توان يافت. شجاعت حضرت ابراهيم(ع) در حوزه نظريه پردازي توحيد در عصري كه همه ملت ها بر بت پرستي و تعدد خدايان تاكيد داشتند و نيز مبارزه تا تغيير جهت اديان و مذاهب عصر خويش ومبارزه با دولت طاغوتي نمرودي از جمله مطالبي است كه قرآن در آيات بسياري بدان اشاره كرده است كه برخي از آنها آيات 258 سوره بقره و 80 و81 سوره انعام و 41 تا 46 سوره مريم و 51تا 68 سوره انبياء و 102 و 103 سوره صافات است.
همين شجاعت و شهامت در عرصه هاي مختلف به ويژه عرصه پاسداري از توحيد و دولت توحيدي است كه درسوره مائده، خداوند ملت شريف ايران را بدان مي ستايد و ايشان را مردماني محبوب خدا و علاقه مند به او مي شمارد كه در راه خداوند و دولت اسلامي از هيچ كسي ترسي ندارند و از سرزنش سرزنشگران داخلي و خارجي باكي ندارند و از مواضع حقاني خويش عقب نشيني نمي كنند.
ملت ايران، ملت شجاع و محبوب خدا
روايات چندي درمعرفي ملت ايران براساس آيه 54 سوره مائده به عنوان مردان شجاعي كه خداوند را دوست مي دارند و خداوند نيز ايشان را دوست مي دارد و عزت براي مؤمنان و ذلت براي كافران به ارمغان مي آورند، وارد شده است كه مي توان به كتب روايي و تفسيري مراجعه كرد. در كتاب تفسير وزين مجمع البيان مجلدات 3و4 در صفحه 321 به اين مطلب اشاره شده است.
در اين آيه در تبيين شجاعت ملت شريف ايران آمده است كه ايشان تنها براي خدا و در راه او مجاهدت و تلاش مي كنند و هر گامي كه برمي دارند در راستاي رضايت و خشنودي خداوند است، از اين رو محبوب خداوند مي شوند. از سرزنش هاي هيچ كس و تهديدات هيچ عنصر داخلي و خارجي نمي هراسند و تنها دل به خدا داشته و به خواست و اراده او توجه دارند و خداوند به سبب همين خصلت شجاعت و اخلاص در عمل و قول، ايشان را بر دشمنانشان پيروز مي گرداند و از دانش گسترده و فضل واسع خويش به اين ملت هر آن چه را خواهند ارزاني مي دارد.
اصولا ابلاغ رسالت و تبليغ اسلام جز به شجاعت امكان پذير نيست. در گذشته مشركان به عنوان پيروي از دين اجداد و نياكان با آموزه هاي توحيدي اسلام مخالفت مي ورزيدند و در زمان ما به عنوان مبارزه با خرافات و پيروي از علم و عقل به مبارزه با آن مي پردازند و اصولا تعبد و تقليد را بيرون از دايره عقل مي شمارند و با عناوين ظاهرفريب و گمراه كننده به جنگ اسلام مي آيند.
اسلام به سبب دعوت به نماز و اصول تعبدي در ميان برخي جوامع و افراد به عنوان دين خرافي و تقليدي و ضدعقلاني و حتي دين خشونت و ترور معرفي مي شود. گفتمان غالبي كه با تبليغات رسانه ها ايجاد مي شود به گونه اي است كه پذيرش دين اسلام و يا عمل به آن را براي بسياري دشوار مي سازد و اين گونه است كه شجاعت در ابراز تدين و دين داري لازم است تا شخص باورها و ايمان خويش را حفظ كند.
اگر همه پيامبران به سبب شجاعت خويش توانستند دين توحيد را تبليغ و ابلاغ كنند. (نمل آيه 10 و احزاب آيه 39) اين مسئله براي پيامبر(ص) و امت او سخت تر است و لازم است تا پيروان وي شجاعت بيش تري داشته باشند تا بتوانند در عصر فشار رسانه ها و گفتمان سازي هاي جعلي كه هرگونه انديشه و تفكر آزاد را از انسان در عمل سلب مي كند، دينداري خود را حفظ و يا ديگران را به آن دعوت كنند.
قرآن يكي از آثار مهم شجاعت ديني را جلب محبت الهي برمي شمارد؛ زيرا كسي كه در راه خدا حركت مي كند موجبات خشنودي وي را فراهم مي آورد و محبت خداوندي را براي خود مي خرد. (آل عمران آيه 146 و صف آيه 4) بنابراين همه آثاري كه بر محبت خداوند در آيات ديگر بيان شده براي مردم شجاع نيز خواهد بود.
جلب فضل الهي و تفضلات ويژه از ديگر آثار شجاعت ديني است كه خداوند در آيه 54 سوره مائده براي شجاعان ديني بيان مي دارد.
پيروزي از ديگر آثاري است كه خداوند براي شجاعت و شهامت رزمندگان اسلام مطرح مي سازد. (بقره آيات 249 و 251) البته پيروزي اختصاص به ميدان رزم و جهاد ندارد و چنان كه گفته شد حتي در حوزه هاي نظريه پردازي و ارايه ديدگاه ها و يا اجراي نظريات جديد نيز شجاعت، عامل پيروزي در اين عرصه هاست.
از نظر قرآن، شجاعت انسان هاي مؤمن در عرصه هاي مختلف نشانگر وجود تقواي واقعي است؛ زيرا تنها انسان هايي كه از خدا خوف دارند و مي ترسند كه با كارهاي نادرست و خلاف، ناخشنودي خداوند را سبب شوند، با پرهيزگاري مي كوشند تا رضايت خداوند را جلب نمايند و لذا در همه كارهاي خويش شجاعت را همراه دارند و جز از خداوند از كسي نمي هراسند.
(بقره آيه 177)
مجموعه افرادي را كه خداوند به عنوان شجاعان مطرح مي سازد نشانگرآن است كه تنها اهل توحيد و تقواي واقعي انسانهاي شجاع هستند. از جمله اين گروه مي توان به حبيب نجار كه فردي شجاع و فداكار در دعوت به حق در ميان بت پرستان بود (يس آيات 20 تا 26) مومن آل فرعون كه به تنهايي به دفاع از موسي و دعوت وي پرداخت (سوره غافر آيات 28 تا 44) رسولان و فرستادگان به انطاكيه (يس آيات 13تا 18) اصحاب كهف (كهف آيات 13و 14) جادوگران فرعون كه به موسي گرويدند و مصلوب شدند (اعراف آيات 121 تا 126) مردم هوازن (فتح آيه16) اشاره كرد.
عوامل پيدايش شجاعت
ريشه شجاعت ديني و واقعي را مي توان در باورها و بينش ها و نگرش هاي آدمي جست وجو كرد. كساني كه به آخرت باور دارند و خداوند را پروردگاري مي دانند كه همه هستي را از كلي و جزيي مديريت مي كند، به طور طبيعي خود را همواره با امدادهاي خداوند مي يابند از اين رو در آيات 125 و 126 سوره آل عمران و نيز 10 و 11 سوره انفال و 4 سوره فتح، باور به امداد و ياري الهي مايه محكم شدن دل ها و نهراسيدن از انبوه دشمنان معرفي شده است.
در حقيقت ايمان به خدا (آل عمران آيات173 و 175 و مائده آيه23 و آيات ديگر)، توجه به قيامت و حسابرسي هر كار ريز و درشت از سوي خداوند (احزاب آيه39)، عقيده به معاد و بازگشت به سوي خدا (بقره آيات249 تا 251 و اعراف آيات 124 و 125 و آيات ديگر)، خوف از خدا (مائده آيه3و 23 و 44 و احزاب آيه37 و 38) در كنار توكل بر او (مائده آيه 23 و انفال آيه 49 و هود آيه53 و 54) از مهم ترين و اساسي ترين علل و عوامل شجاعت شمرده شده است.
به سخن ديگر در اين آيات بر نقش حساس و اساسي بينش ها در نگرش ها و رفتارها توجه داده مي شود تا انسان با تغيير در بينش و نگرش و تصحيح آن ها بكوشد تا رفتارهاي بيروني و اجتماعي خويش را به شكل تازه و جديد سامان دهي كند.
در اين ميان خداوند با تأكيد بر تمرين و آماده سازي خود براي رويايي با هر مشكل و دشمني، مي كوشد تا به علل واسباب ظاهري نيز توجه دهد. (نمل آيه 10 تا 13) از اين رو خداوند به حضرت موسي(ع) فرمان مي دهد تا پيش از رو به رو شدن با دشمن بارها كردن عصا و گرفتن دوباره اژدها بر ترس خويش غلبه كند و با آمادگي كامل به مقابله با دشمن برود. تمرين و بهره گيري از همه امكانات مانند (برادري كه فصيح تر و زبان آورتر است) از ديگر شيوه هايي است كه شجاعت را مي افزايد و زمينه روحي و رواني براي مقابله را فراهم مي آورد.
آيات چندي با اشاره به ريشه ترس از غير خدا مي كوشد تا ريشه هرگونه ترس را در انسان بكشد؛ لذا هرگونه ترس از غير خدا را نادرست مي شمارد و خواهان خشيت از خداوند و نه ديگران مي شود (مائده آيه44) اين گونه است كه شخص آمادگي مي يابد تا در برابر هر امر غيرخدايي خود را واكسينه كند و به جز از خدا از كسي نهراسد. اين امر غير خدايي كه موجب ترس مي شود مي تواند انسان و يا وسوسه هاي شيطاني باشد. (آل عمران آيه 175) از اين رو ترس از آن ها را بيهوده مي شمارد، زيرا در جايي كه خداوند ناظر و حاضر است و پروردگار و مالك بر هر چيزي است ترس از هر چيز ديگري از ابليس و غيرابليس جز از روي ناداني و جهالت و يا غفلت نخواهد بود.
به هر حال شجاعت، لازمه دست يابي به بسياري از امور است. لذا از مردم خواسته شده كه در زندگي خويش قدرت را در كنار خرد قرار دهند تا به شجاعت واقعي دست يابند و از آثار دنيوي و اخروي آن بهره مند شوند.
شجاعت نياز امروز و ديروز هر جامعه اي براي دست يابي به پيروزي در عرصه هاي علمي و صنعتي است. اگر بخواهيم به تمدن سازي جديد اسلامي دست يابيم لازم است كه شجاعت را در همه عرصه ها داشته باشيم و جز از خداوند از كسي نهراسيم.

 



مروري بر خطبه شعبانيه رسول اكرم(ص) منشور اخلاقي ماه مبارك رمضان

درآخرين روزهاي ماه شعبان رسول گرامي اسلام(ص) ضمن ايراد خطبه اي براي مردم، به بيان فضايل و اهميت ماه مبارك رمضان پرداختند و وظايف يك مسلمان واقعي و مومن حقيقي را براي تمام نسلها در طول تاريخ تشريح كردند. اين توصيه ها مشعلي روشن براي همه كساني است كه قصد دارند با شست وشوي جان و روح خويش در جاري زلال ماه مبارك رمضان، لياقت قرب به درگاه ذات باري تعالي بيابند و در رديف مهمانان حقيقي ضيافت الله قرار گيرند.
اينك با هم ترجمه اين خطبه را مي خوانيم:
اي مردم!
ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوي شما رو كرده است.
ماهي كه نزد خدا، بهترين ماههاست و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعتهايش بهترين ساعتهاست.
ماهي كه در آن شما را به مهماني خدا دعوت كرده اند و شما در آن از اهل كرامت خدا شده ايد.
نفسهاي شما در آن ثواب تسبيح و ذكر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.
اعمال شما در آن پذيرفته است و دعاهاي شما مستجاب، پس، از پروردگار خويش با نيت هاي راستين و دلهاي پاك، بخواهيد كه توفيق روزه اين ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنايت فرمايد.
شقي و بدبخت، آن كسي است كه در اين ماه بزرگ، از آمرزش خدا بي بهره است.
در اين ماه گرسنگي و تشنگيتان، گرسنگي و تشنگي روز قيامت را بياد آوريد.
به فقيران و درماندگان كمك و تصديق كنيد.
به پيران و كهنسالان احترام و ارج بنهيد.
به كودكانتان ملاطفت و مهرباني كنيد.
با خويشاوندان رفت وآمد داشته باشيد.
زبان خود را از گفتار ناشايست نگاه داريد.
ديدگان خود را از ديدن ناروا و حرام بپوشانيد و گوش هاي خود را از شنيدن آنچه نادرست است، بازداريد.
با يتيمان مردم مهرباني كنيد تا بعد از شما با يتيمان شما مهرباني كنند.
ازگناهان خود به سوي خدا توبه و بازگشت كنيد.
در اوقات نماز، دستهاي خود را به دعا برداريد، زيرا كه وقت نماز بهترين ساعتهاست و در اين اوقات، حق تعالي با رحمت، به بندگانش مي نگرد و اگر با او مناجات كنند، پاسخشان دهد و چنانچه او را ندا كنند لبيكشان گويد و اگر از او بخواهند عطا كند و چون او را بخوانند مستجابشان گرداند.
اي مردم!
جانهايتان درگرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج كنيد. پشت شما از بار گناهان سنگين است، پس با طول دادن سجده ها، آنها را سبك گردانيد و بدانيد كه حق تعالي به عزت خود سوگند ياد كرده است كه نمازگزاران و سجده كنندگان دراين ماه را عذاب نكند و در روز قيامت آنها را از آتش دوزخ درامان دارد.
اي مردم!
هركه از شما روزه دار مؤمني را دراين ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزادكردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهدداشت.
برخي از اصحاب گفتند: يا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نيستيم. حضرت فرمود: با افطاردادن روزه داران، از آتش جهنم بپرهيزيد اگرچه به نصف دانه خرما و يا يك جرعه آب باشد.
اي مردم!
هركه اخلاق خود را دراين ماه نيكو كند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز كه قدمها، بر آن بلغزد، هركه در اين ماه كارهاي غلامان و مستخدمان خود را سبك گرداند، خدا در قيامت حساب او را آسان كند.
هركه دراين ماه از آزار رساندن به مردم خودداري كند، حق تعالي، روز قيامت، خشم خود را از او باز دارد.
هركه دراين ماه يتيم بي پدري را گرامي دارد، خدا او را در قيامت عزيز گرداند.
هركه دراين ماه صله رحم كند و با خويشان بپيوندد، خدا او را در قيامت به رحمت خود واصل گرداند و هركه دراين ماه رابطه اش را با خويشان قطع كند، خداوند در قيامت رحمت خود را از او دريغ نمايد.
هركه دراين ماه نماز مستحبي بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و كسي كه نماز واجبي بجا آورد، خداوند ثواب هفتاد نماز واجب درماه هاي ديگر را به او عطا كند.
هركه در اين ماه بسيار بر من صلوات فرستد، خداوند كفه سبك اعمال او را سنگين گرداند. كسي كه دراين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثواب كسي را دارد كه در ماههاي ديگر قرآن را ختم كرده باشد.
اي مردم!
درهاي بهشت در اين ماه گشوده است. از پروردگار خود بخواهيد كه آنها را بر روي شما نبندد و درهاي جهنم دراين ماه بسته است، از خدا بخواهيد كه آنها را بر روي شما نگشايد. شياطين دراين ماه در غل و زنجيرند. از خدا بخواهيد كه آنها را بر شما مسلط نگرداند.
علي(ع) مي فرمايد: دراين حال از جا برخاسته و عرض كردم، اي پيامبرخدا! برترين اعمال دراين ماه چيست؟
حضرت فرمود: اي اباالحسن! برترين اعمال در اين ماه پرهيز از محرمات است.
وسايل الشيعه- كتاب روزه

 



نيت ، عبادت و توسعه رزق

محمد مهدي رشادتي
نيت و عبادت
نيت دو ركن اساسي دارد: توجه و هدف. چنانچه نسبت نيت را با عبادت مورد ملاحظه قرار دهيم چند حالت ممكن است بوجود آيد كه به اختصار مطرح مي گردد.
حالت اول: توجه باشد، هدف خدا باشد. در اين حالت اگر توجه به خدا كامل باشد، نتيجه آن توحيد و ولايت الهي خواهد بود با آثار فراوان مادي و معنوي (دنيوي و اخروي) مانند عبادات اولياء الهي. اما چنانچه توجه به خدا ناقص باشد، نتيجه آن توحيد و ولايت الهي كمرنگ و با عمق كم خواهد بود با آثار ناچيز دنيوي و اخروي. مانند عبادات بيشتر مردم.
حالت دوم: توجه نباشد، هدف نباشد. در اين حالت عبادت به طور كلي باطل است زيرا هيچكدام از اركان نيت را دارا نمي باشد. اما در كارهاي غيرعبادي، اعمال شكل عادت به خود مي گيرد كه نتيجه اي حاصل نمي شود و يا نتيجه اش بسيار ناچيز است. مانند خاراندن ريش- سخن گفتن در خواب- بازي با تسبيح يا كليد.
حالت سوم: توجه نباشد، هدف خدا باشد. در اين حالت نيز عبادت باطل است. زيرا يك ركن آن را فاقد است. مانند خواندن نماز براي خدا اما توجه ندارد كه چه مي خواند.
حالت چهارم: توجه باشد، هدف باشد. در اين حالت دو احتمال مي تواند مطرح گردد. اگر هدف غيرخدا باشد. در اين احتمال عبادت كلا باطل است. زيرا عينا كفر و بت پرستي است. اما چنانچه هدف هم خدا باشد و هم غيرخدا. در اين احتمال نيز عبادت باطل است. زيرا شرك و دوگانه پرستي است كه از اين نوع شرك به شرك جلي تعبير مي شود. در حالت چهارم در هر دو احتمال آن در اعمال غيرعبادي اشكالي بوجود نمي آيد. هر چند تعالي روحي و رشد معنوي و تقرب به خدا در آن حاصل نمي شود. مانند انجام دادن ورزش براي كسب مقام قهرماني.
لازم به ذكر است كه در احتمال دوم از حالت چهارم، (يعني وقتي هدف هم خدا باشد و هم غير خدا) كه از آن گاهي هم به شرك خفي تعبير مي شود، در اين صورت عبادت صحيح است، هر چند اعمال عبادي را از درجه كمال و رشد معنوي ساقط مي كند. مانند اينكه عبادت را هم براي رضاي خدا و هم براي طمع بهشت و هم براي ترس از جهنم انجام مي دهيم. يا مانند در آميختن امور مباح فرعي با نيت عبادت مثل اينكه سجده براي خدا با قصد رفع خستگي انجام شود و يا اينكه وضو با آب سرد براي خنك شدن باشد.
اين قسم از شرك را (شرك خفي) خداوند از باب لطف، مورد عفو قرار مي دهد. (درس هايي از اخلاق، علي مشكيني، ص70)
نيت و توسعه رزق
علي(ع) مي فرمايند: «عند فساد النيته ترتفع البركه » با فاسد شدن نيت بركت از بين مي رود.
امام صادق(ع) همانا مؤمن نيت گناه مي كند و بدان سبب از روزي خود محروم مي شود. (ان المومن لينوي الذنب فيحرم رزقه).
همچنين فرمودند: من حسنت نيته زادالله في رزقه. هر كس نيتش نيكوتر باشد خداوند بر روزيش بيفزايد.
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: نيت خوب سبب رسيدن به آرمان و آرزوست.
هم چنين در بيان ديگري فرمودند: «علي قدر النيه تكون من الله العطيه)
يعني عطاي خداوند به هر كس به اندازه نيت اوست. (ميزان الحكمه، ج2، ص1031)

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14