(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


شنبه 6 شهريور  1389- شماره 19728

آزادي فكر يا آزادي اغفال
بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد
همنشيني سياسي اصلاح طلبان با جرج سوروس
دست هاي نامرئي -10

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




آزادي فكر يا آزادي اغفال
بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد

نوشته : مهدي جمشيدي
قرآن كريم وظيفه مسلمانان را در مورد مطالب و سخنان اغواگرانه، گمراه كننده و ضد اسلامي چنين مشخص مي كند:
«و قد نزل عليكم في الكتاب ان اذا سمعتم آيات الله يكفر بها و يستهزا بها فلا تقعدوا معهم حتي يخوضوا في حديث غيره انكم اذا مثلهم ان الله جامع المنافقين و الكافرين في جهنم جميعا»44
«و البته خدا در قرآن بر شما نازل كرده است كه هرگاه شنيديد آيات خداوند مورد انكار و ريشخند قرار مي گيرد، با آنان منشينيد تا به سخني غير از آن درآيند؛ چرا كه در اين صورت، شما هم مثل آنان خواهيد بود! و خداوند همه منافقان و كافران را در جهنم گرد خواهد آورد.»
دليل حكم مذكور اين است كه چون همه مسلمانان، ايمان مستحكم و عميق ندارند، همواره در معرض از دست دادن ايمان خود هستند. ممكن است سؤال شود كه مگر قرآن تأكيد نكرده است كه سخنان متفاوت و مخالف را بشنويد و بهترين آنها را پيروي كنيد؟!
«فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولوالالباب»45
«پس بندگان مرا بشارت بده، همان كساني كه سخنان را مي شنوند و از نيكوترين آنها پيروي مي كنند. آنان كساني هستند كه خدا هدايتشان كرده و آنها خردمندان هستند.»
پاسخ اين است كه اسلام هيچگاه به طوركلي از مطرح شدن سخنان كفرآميز جلوگيري نمي كند، بلكه با شرايطي اجازه طرح آنها را مي دهد. توضيح اينكه ما هنگامي مي توانيم سخنان موافق و مخالف را بشنويم يا بخوانيم كه قدرت تشخيص بهترين كلام را داشته باشيم. توان تشخيص «قول احسن»، متوقف بر دين شناسي است. بدين ترتيب، طرح ديدگاه هاي مخالف با احكام و عقايد ديني در نزد افرادي كه دين را به خوبي نمي شناسند، حداقل بايد همراه با پاسخ اشكالات و شبهات باشد. كساني كه ورزيدگي و پختگي لازم را در مباحث فكري ندارند، غالباً هر سخن اديبانه و نوانديشانه اي را حق مي انگارند و مي پذيرند.46 همچنين بعضي شبهات به گونه اي است كه مي توان آنها را به صورت ظاهراً معقول مطرح كرد و چاشني ادبي و شعر و داستان هم به آن افزود تا موجب تأثير در مخاطب شود. اين واقعيت در قرآن كريم آمده است:
«... يوحي بعضهم الي بعض زخرف القول غرورا...»47
«... بعضي به وسيله سخنان زيبا و شيرين، ديگران را مي فريبند!»
آيا معقول است كه يك داروي شيميايي يا ماده غذايي، بدون تأييد آزمايشگاه هاي تخصصي و مراكز تحقيقي، وارد بازار مصرف شود؟! كالاهاي فكري و اعتقادي نيز همين گونه اند، بلكه بسيار حساستر و مهمترند؛ چون سلامت روح از سلامت بدن، ارزش بيشتري دارد.
بنابراين، تحريم كتب ضاله (گمراه كننده) نيز مربوط به كساني است كه در زمينه معارف اسلامي، صلاحيت علمي براي تشخيص حق از باطل ندارند، نه عالمان و صاحب نظران دين شناس.48
بدين جهت، استاد مطهري(ره) كتاب هاي ضداسلامي ومربوط به نظريه ها يا مكاتب مخالف موازين ديني را به دو دسته «كتاب هاي صادقانه» و «كتاب هاي اغواگرانه» تقسيم كرده و با دسته دوم مخالفت نموده اند.49 ايشان در اين باره مي گويد:
«من اعلام مي كنم كه در رژيم جمهوري اسلامي، هيچ محدوديتي براي افكار وجود ندارد و از به اصطلاح، كاناليزه كردن انديشه ها خبر و اثر نخواهد بود. همه بايد آزاد باشند كه حاصل انديشه ها و تفكرات اصيل شان را عرضه كنند؛ البته تذكر مي دهم كه اين امر، سواي توطئه و رياكاري است! توطئه ممنوع است اما عرضه انديشه هاي اصيل، آزاد.»50
استاد به ماركسيست ها انتقاد مي كردند كه چرا شعارها و افكارشان را به صورت صريح و خالي از ابهام مطرح نمي كنند تا افكار عمومي به روشني دريابد كه آنها در جستجوي چه هستند:
«آزادي ابراز عقيده يعني اينكه فكر خودتان را، يعني آنچه را واقعاً به آن معتقد هستيد بگوييد، حال آنكه شما مي خواهيد به نام آزادي عقيده، دروغ بگوييد! آنكه شما به او اعتقاد داريد، لنين است! بسيار خوب، پس عكس لنين را] در راهپيمايي ها و تظاهرات[ بياوريد! ولي من مي پرسم چرا عكس پيشواي ما را مي آوريد؟! وقتي عكس امام را مي آوريد، در واقع، مي خواهيد به مردم بگوييد ما راهي را مي رويم كه اين رهبر مي رود، در صورتي كه شما مي خواهيد راه ديگري برويد! دروغ گفتن براي چه؟! اغفال چرا؟! آزادي فكر را با آزادي اغفال و آزادي منافق گري و آزادي توطئه كردن، نبايد اشتباه بكنيم!»51
همچنين ايشان تأكيد مي كنند كه بايد از نشر انديشه هاي التقاطي جلوگيري نمود؛ آن هم التقاط از نوع آميختن يك مكتب الحادي با اسلام:
«نبايد فكر كرد كه چون اينجا دانشكده الهيات است، نبايد در آن ماركسيسم تدريس شود! خير! ماركسيسم بايد تدريس شود، آن هم توسط استادي كه معتقد به ماركسيسم است! فقط بايد جلوي دروغ و حقه بازي را گرفت؛ يعني ديگر ماركسيست نبايد تمسك به آيه قرآن بكند و بگويد فلان آيه قرآن اشاره به فلان اصل ماركسيسم است! ما با اين شيوه مخالفيم! اين خيانت به قرآن است!» 52
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.44 سوره نساء آيه .140
.45 سوره زمر، آيه .18
.46 پرسش ها و پاسخ ها، جلد سوم، صص 53- .50
.47 سوره انعام، آيه .112
.48 مهدي عزيزان، ارتداد و آزادي، قم: مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ اول، 1384، صص 114- .113
.49 پيرامون انقلاب اسلامي، صص 77- .76
.50 همان، ص .11
.51 همان، صص 13-.12
.52 همان، ص .14
پاورقي

 



همنشيني سياسي اصلاح طلبان با جرج سوروس
دست هاي نامرئي -10

نويسنده: محمد عبدالهي
تجدد طلبي و رفرم ديني104 افقي بود كه در ديدگاه هاي جريان التقاطي كيان نمايان شد. اين موضوع درواقع ترويج تئوري «اسلام منهاي سياست و روحانيت» و همچنين باز توليد تفكرات روشنفكري وابسته به غرب و طيف هاي شكست خورده در اويل انقلاب بود. اين تز استعماري مبتني بر برداشت هاي امانيستي و ليبراليستي از دين است كه گاهي از آن به پروتستانتسيم105اسلامي ياد مي شود.
تجدد و رفرم ديني بامجموعه اي از مؤلفه ها همچون؛ ايجاد شبهه در معرفت ديني، نفي تعبد و انكار فقه، دنياگرايي، انسان محوري و تاكيد بر عقلانيت منقطع از وحي و تجربه گرايي همزاد است. اين رويكرد، پيوند تجديدنظرطلبان حلقه كيان را با اپوزيسيون داخل و خارج توجيه نمود و بستر را براي عينيت بخشيدن به تئوري استحاله ي جمهوري اسلامي فراهم ساخت. علي آشتياني - يكي از ضد انقلابيون خارج كشور- با استقبال از رويكرد تجددطلبان حلقه ي كيان ، طي مقاله اي مي نويسد:
«افرادي مانند عبدالكريم سروش و محمد مجتهدشبستري با قاطعيت، مجازبودن تجديدنظر در شرع را مطرح كرده و زمينه مناسبي را در اختيار روشنفكران سكولار قرار مي دهند تا ديدگاه هاي خود را مطرح كرده و تضادهايي را كه ديني نمودن حوزه ي سياسي جامعه به وجود مي آورد، مورد تاكيد قرار دهند. جالب توجه اينكه سروش يك مسأله به ظاهر ديني را با توسل به نظريات متفكرين غير ديني(غربي) و سكولار مطرح نموده و با استدلالي كه كاملاً براي روشنفكران متجدد آشناست به جدال مدعيان ارتدوكس شريعت مي رود.»106
دلدادگي به تفكرات غربي در ميان عناصر اين جريان التقاطي، به تدريج به نوعي وادادگي و خود باختگي مبدل شد و رفته رفته زمينه ي راسيوناليسم(خردگرايي مفرد)، مفهوم سكولار و دنياي خارج از دين و كثرت گرايي هاي معرفت شناختي و .... را در ديدگاه هاي آنان به وجود آورد و بدين سان تجدد و رفرم ديني، آغازي براي ارتباط ذهني و مفهومي داخل با مناسبات جديد جهاني شد.
تجديدنظرطلبان حلقه كيان به اشاعه و ترويج مفاهيم و اصطلاحاتي همچون؛ پلوراليسم ديني، كثرت گرايي فرهنگي، سكولاريسم، تسامح و تساهل و ... ذهنيت و باور خود را نسبت به تئوري جهاني107 به معرض نمايش گذاشتنند. عناصر اين جريان با تجديدنظرطلبي و الحاق معرفتي به پروژه ي استحاله ي جمهوري اسلامي، در عمل، راه هضم شدن در مناسبات جديد جهاني (جهان شمولي آمريكايي) و هم آوايي با تئوري «دهكده ي جهاني» را در پيش گرفتند.
با تكوين جريان تجديدنظرطلب و الحاق آنان به اپوزيسيون داخل و خارج از كشور و فراهم آمدن سازوكارهاي لازم، پروژه ي استحاله ي نظام ديني در آستانه ي توسعه و ورود به مرحله ي جديد قرار گرفت. اين مقطع زماني كه در منحني عمليات استحاله، سال 1374 را نشان مي دهد، مستلزم تحقق مؤلفه هاي زير بود:
- كسب قدرت و ورود در اركان حاكميت و آغاز مرحله ي استحاله ي رسمي و قانوني.
- ادامه ي روند استحاله مطابق يك دكترين و برنامه ي آزموده شده.
- افزودن يك نرم افزار به عمليات استحاله.
فعليت يافتن مؤلفه هاي مذكور، تغيير حاكميت و براندازي از درون را با پوشش مناسب و به صورت استحاله ي رسمي و قانوني عينيت مي بخشيد. در اين راستا فعال شدن تجديدنظرطلبان در عرصه هاي انتخاباتي در سال 1375 ناظر بر تلاش آنان جهت تحقق بخشيدن به مؤلفه ي اول است. در سال 76، تجديدنظرطلبان، لزوم وجود يك دكترين و نرم افزار مناسب را براي پيشبرد برنامه هاي خود احساس كردند و از اين رو گفتمان اصلاحات را موردتوجه قرارداده و برنامه هاي خود را نيز مطابق دكترين هانتينگتون در كتاب موج سوم دموكراسي تنظيم نمودند. انطباق سلوك سياسي اصلاح طلبان با فرمول هاي از پيش اعلام شده ي نظريه پردازان غربي براندازي از آغاز دوران اصلاحات تاكنون به استناد انبوهي از مصاديق قابل اثبات است.
چنانچه بعدها سعيد حجاريان در اعترافات خود اعلام كرد:
«قرار بود از تجربه بنياد سوروس در جهت انقلاب رنگي استفاده كنيم.»108
كيان تاجبخش نماينده بنياد سوروس در ايران نيز بر هدف دار بودن و طراحي سيستماتيك اقدامات براندازانه مهر تأييد زد:
«اگر يكي از اولين نمونه هاي براندازي را ارتباط سفر عطريانفر به بنياد سوروس قبل از 1376 بدانيم مي توان نهايت آن را ملاقات مستقيم سيد محمد خاتمي همراه ظريف با سوروس در نيويورك در سال 1385 دانست كه اين يك ارتباط مستمر بوده و ادامه داشته است.»109
آنچه در ادامه ملاحظه مي شود، فهرستي از شيوه هاي نافرماني مدني - توصيه شده از سوي جين شارپ - و تطبيق آن با مصاديق داخلي است كه از سال 1376 تاكنون، به خصوص در جريان انتخابات دهم رياست جمهوري به مرحله اجرا درآمده است.
1- سخنراني زهرا رهنورد در تجمع دانشگاه تهران و اعتراض به نتيجه انتخابات (24 خرداد88)
2- سخنان هتاكانه و تحريك آميز فائزه هاشمي در حاشيه مراسم ميدان آزادي و ادعاي تقلب و تخلف گسترده در انتخابات با اخراج كردن ناظران كانديداها از سر صندوق (25 خرداد88)
3- سخنراني موسوي در جمع حاميان خود در تجمعي درميدان امام خميني تهران مبني بر گستردگي دامنه اسناد و مدارك تقلب در انتخابات (28 خرداد88)
4- سخنراني موسوي در جمع جامعه شناسان مبني بر مواجهه دولت با بحران مشروعيت سياسي (4تير88)
5- حضور هاشمي رفسنجاني در نمازجمعه تهران و ارائه پيشنهادهايي از جمله دل جويي از زندانيان وقايع اخير توسط نظام و مسأله دار فرض كردن صحت انتخابات (26تير88)
6- نامه 136 تن از نمايندگان دوره ي ششم مجلس شوراي اسلامي به مقام معظم رهبري در 4 خرداد82
7- نامه بيش از 100 نماينده مجلس ششم به رئيس جمهور در آستانه انتخابات مجلس هفتم درباره نبود آزادي در انتخابات
8- انتشار نامه سرگشاده، تحريك آميز و بدون سلام آقاي هاشمي رفسنجاني خطاب به مقام معظم رهبري(19خرداد88)
9- صدور 17 بيانيه توسط موسوي مبني بر ادعاي وقوع تقلب در انتخابات و درخواست ابطال انتخابات و دفاع از اغتشاش گران و تحريك آنان و زيرسؤال بردن اقدامات نيروهاي نظامي و امنيتي و مشروعيت دولت و نظام
10- صدور چندين بيانيه توسط كروبي مبني بر ادعاي وقوع تقلب در انتخابات
11- صدور چند بيانيه توسط خاتمي درباره دعوت مردم به راهپيمايي 25 خرداد و خدشه دار شدن اعتماد عمومي در جريان انتخابات اخير رياست جمهوري(25خرداد88)، غيرمنطقي دانستن رجوع نامزدهاي معترض به نتايج انتخابات به شوراي نگهبان (31خرداد88) و پيشنهاد رفراندوم جهت برون رفت از شرايط التهابي جامعه(29تير88)
12- انتشار چندين نامه توهين آميز و تحريك آميز از طرف موسوي خطاب به شوراي نگهبان (24 و 30 خرداد88)و شوراي عالي امنيت ملي(27 خرداد88)
13- انتشار نامه هاي سرگشاده كروبي خطاب به شوراي نگهبان(29 و30 خرداد، 1 و 8تير88)،ضرغامي (2تير88)، مردم (10تير88)و هاشمي رفسنجاني(18مرداد88)
14- انتشار نامه مشترك خاتمي و موسوي خطاب به قوه قضاييه و درخواست مساعدت نسبت به جلوگيري از برخورد خشونت آميز با مردم و آزادي دستگيرشدگان (27 خرداد 88)
15- انتشار نامه سرگشاده موسوي، خاتمي و كروبي خطاب به مراجع تقليد مبني بر طرح ادعاي اشتباه دستگاه هاي امنيتي در معرفي فعالان سياسي به عنوان عوامل وابسته به بيگانه و محركان انقلاب مخملي (3مرداد 88)
16- صدور بيانيه هاي تحريك آميز از سوي مجمع روحانيون مبارز در اعتراض به نتايج انتخابات(24 خرداد 88)، دعوت مردم به تجمع براي روز 30 خرداد (28 خرداد88)، ادعاي طراحي حساب شده بودن نتايج انتخابات (2تير88) و تأييد سخنان هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه 26تير (29تير88)
17- صدور بيانيه هاي تحريك آميز از طرف سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي:
- بيانيه 24 خرداد 88: ناميدن انتخابات به «انتخاباتي با مشاركت حداكثري و تخلفات حداكثري» و تشبيه آن به «كودتايي نرم عليه مردم سالاري و اراده و خواست ملت» .
- بيانيه 31 خرداد 88: اعلام عدم صحت و سلامت انتخابات و فاقدوجاهت قانوني دانستن دولت برآمده از آن. بيانيه 7 تير88: نقطه اوج تقابل نيروهاي سياسي و اجتماعي مدافع جمهوريت نظام با اقتدارگرايان خواهان استحاله جمهوري اسلامي به حكومت مطلقه فردي در انتخابات دهم شكل گرفت.
- بيانيه 8 تير 88: توهين به شوراي نگهبان.
- بيانيه 9 تير 88: ابراز نگراني از وضعيت دستگيرشدگان.
- بيانيه 18 مرداد 88: اعتراض به دومين جلسه دادگاه متهمين.
- بيانيه 29 شهريور 88: اعتراض به دستگيري متهمين .
18- صدور بيانيه هاي تحريك آميز از طرف جبهه مشاركت مبني بر ادعاي انحراف از شعارهاي انقلاب (5 مرداد 88) و اعتراض نسبت به نوع واكنش نظام در برابر معترضين (12مرداد88)
19- بيانيه هاي امضاشده توسط گروه هاي اپوزيسيون در حمايت از اكبر گنجي
20- بيانيه امضاشده توسط گروه هاي مخالف در اعتراض به بازداشت رامين جهانبگلو
21- بيانيه هاي گروهي هنرمندان، خانواده ها و ... در جريان انتخابات رياست جمهوري دهم
22- دادن شعارهايي چون:
- يك يا حسين تا ميرحسين
- نه شرقي، نه غربي، جمهوري ايراني
- نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران
- مرگ بر اصل ولايت فقيه
- مرگ بر جمهوري اسلامي
- و...
23- استفاده از نوارهاي سبز رنگ در تبليغات و تجمع ها
24- انتشار كاريكاتورهاي هتاكانه متعدد عليه نظام، مقام معظم رهبري، رييس جمهور و...
25- حمل پرچم هاي سبز رنگ در تجمع ها و اغتشاشات
26- حمل پلاكاردهاي توهين به رييس جمهور (دروغ ممنوع!) در لشكركشي هاي خياباني پيش از انتخابات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
104 . تاريخچه ايجاد رفرم ديني در ايران به حدود يك قرن قبل باز مي گردد. اولين گام براي ايجاد تجدد و رفرم ديني در ايران توسط آخوندوف (فتحعلي آخوندزاده) برداشته شد. وي كه كينه اي عميق نسبت به اسلام دردل داشت در كناراهانت به مقدسات، براي به ريشخندگرفتن آيين مقدس اسلام طرح »پروتستانتيسم اسلامي« و »ليبراليسم ديني« را ارايه كرد. بعد از آخوندزاده، اين طرح در دوران رژيم منحوس پهلوي توسط لژهاي فراماسونري و معاندين با مذهب و نيز علماي كم اطلاع از مباني ديني، دنبال شد.
105 . پروتستانتيسم به معني »مكتب اعتراض« مي باشد وانديشه پروتستان، به ظاهر درجهت كوتاه كردن دست پاپ و ساير روحانيون كاتوليك از جان و عرض و ناموس مردم صورت گرفت، اما درحقيقت و به تصريح بسياري از تحليل گران تاريخ اديان، رنسانس وارد كننده مباني نظري يهود در دين مسيح بود.
106 . نشريه كنكاش، چاپ خارج از كشور، شماره 6، صفحه 113،بهار1369
107 . به نقل از ماهنامه اطلاعات سياسي- اقتصادي، شماره 102، صفحه 14
108 .سايت خبري سلام، 3/6/88
http://salamnewsblogfacom/post- 820 aspx
109 . شبكه ايران،3/6/88
http://wwwinnir/newsdetailaspx?id=24614
پاورقي

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14