(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 4 مهر 1389- شماره 19749

بررسي تطبيقي سينماي دفاع مقدس با ژانر جنگي غرب سينماي مقاومت دربرابر جنگ
ديدگاه هاي مهمانان خارجي يازدهمين جشنواره فيلم دفاع مقدس
جبهه جهاني دفاع از مظلومان در سينما
معرفي سريال هاي سيما درباره جنگ تحميلي دفاع مقدس در قاب تلويزيون
نگاهي به مظلوميت و گمنامي حماسه سازان دفاع مقدس در تئاتر هيچ جوابي نخواهيم داشت!



بررسي تطبيقي سينماي دفاع مقدس با ژانر جنگي غرب سينماي مقاومت دربرابر جنگ

آرش فهيم
جنگ يكي از جنبه هاي هميشگي زندگي اجتماعي بشر بوده كه از ابتداي شكل گيري جامعه انساني سايه شوم خود را بر سر آدميان افكند. سينما نيز به عنوان آينه جادويي كه ابعاد گوناگون حيات انساني را بازتاب مي دهد از همان آغاز اختراع به بازتوليد دراماتيك يا مستند جنگ هاي مختلف پرداخته است. به همين دليل نيز ژانر جنگي يكي از ديرپاترين گونه هاي سينمايي در جهان است.
بررسي فيلم هايي كه با موضوع جنگ در سينماي غرب ساخته شده نشان مي دهد كه اين آثار عمدتا يا به تبليغ و توجيه جنگ پرداخته اند يا به تقبيح و مخالفت با جنگ ها ، گرچه گروه اول اكثريت هستند و گروه دوم نيز به رغم ضديت با جنگ ، در نهايت تاثيري در راستاي ايدئولوژي و منافع ملي خود داشته اند.
به طور مثال در هاليوود صدها فيلم درباره جنگ هايي كه آمريكا با آن ها درگير بوده ساخته شده است. در بيشتر اين فيلم ها تلاش شده تا با الهام از آن جنگ ها ، هويت و آرمانگرايي آمريكايي نيز ساخته و پرداخته شده و تصويري حماسي و انساني از تهاجم نظامي يانكي ها به سرزمين هاي ديگر ارائه شود.نمونه مشهور چنين جرياني «نجات سرباز رايان» است. برخي از اين فيلم ها هم تلاش كرده اند تا افكار عمومي را درمورد هجوم هاي نظامي آمريكا توجيه كنند. مثل فيلم «ويتنام ، ويتنام» به كارگرداني جان فورد كه حمله ارتش ايالات متحده به ويتنام و كشتار مردم آن كشور را امري منطقي و لازم نشان مي دهد. تعدادي از فيلم هاي اين طيف هم سعي كرده اند تا آمريكا را منجي ملل ديگر نشان دهند و سربازان كشور خود را قربانيان جنگ ها معرفي نمايند. نمونه متاخر اين گونه فيلم ها «گنجه درد» به كارگرداني كاترين بيگلو است.
اما در ميان سينماگران غربي ، فيلمسازاني هم بوده اند كه چهره اي واقعي تر از جنگ نمايش داده و از آن انتقاد نموده اند. در هاليوود مي توان فيلم هايي چون «غلاف تمام فلزي» به كارگرداني استنلي كوبريك ، «متولد چهارم جولاي» اثر اليور استون ، «ويرايش شده» ساخته برايان ديپالما و ... را مثال زد كه با چنين رويكردي توليد شده اند. اين نوع فيلم ها به «ضد جنگ» معروف هستند.
نكته قابل توجه اين است كه هر دو جريان فوق در كشورهايي خودنمايي كرده اند كه دولت ها و حاكمانشان عامل جنگ بوده اند. با لطبع، هر انسان آزاد انديش و با شرافتي با هرگونه جنگ افروزي و تجاوز به سرزمين ديگري مخالف است. نمي توان ادعاي انساندوستي داشت و بر ريختن بمب و گلوله بر سر آدم هايي كه درحال زندگي خود هستند چشم بست. سينماي ضد جنگ غربي ، برآيند اين نوع نگاه به جنگ است.
شايد بتوان نزديك ترين معادل سينماي ضد جنگي غربي در كشورهاي مظلوم و مستقل را ژانري به نام سينماي مقاومت دانست. سينمايي كه هم تصوير ضد انساني و بشر ستيزانه جنگ را افشا مي كند و هم از جبهه مقابل جنگ طلبان دفاع. فيلم هاي موسوم به دفاع مقدس در سينماي ما نماينده مبرز و حقيقي چنين ژانري بوده اند.
هر چند مرسوم است كه هر فيلمي درباره جنگ ايران و عراق ساخته مي شود را دفاع مقدسي مي نامند، اما به واقع اين نامگذاري خامدستانه و تقليلگرايانه است.
با جريان شناسي فيلم هاي جنگي ايران مي توان سه جريان كلي را تعريف كرد. گروهي از اين آثار با تقليد از فيلم هاي حماسي آمريكايي ساخته شدند و تلاش كردند تا رمبوها و آرنولدها را در قامت رزمندگان ايراني بازسازي كنند. اين گروه فيلم ها كه بيشتر با هدف جذب سرمايه ساخته شده و اغلب ساختاري اكشن دارند با فيلم هاي تبليغاتي و پروپاگانداي غربي در مورد جنگ ها قابل مقايسه هستند. اما برخي فيلمسازان جوان انقلابي كه خود با جبهه هاي جنگ نيز مرتبط بودند نوعي جديد از فيلم جنگي را پديد آوردند كه برآمده از فرهنگ دفاع مقدس بود. اين فيلم ها ملهم از جنبه مقاومت و معنويت جبهه هاي دفاعي ايران در نبرد هشت ساله خلق شدند و نمايي از آن را بازنمايي كردند. افرادي چون شهيد آويني ، حاتمي كيا ، ملاقلي پور ، شورجه و ... نمايندگان نامي اين جريان بوده اند.
اما در سال هاي اخير جريان ديگري نيز تحت تأثير سينماي ضد جنگ غرب خودنمايي كرد. جرياني كه بدون در نظر گرفتن اين واقعيت كه جنگ بر ايران تحميل شد و سربازان ايران با هدف دفع اين تهاجم از خودشان گذشتند آثاري تحريف آميز را تحويل سينماي ايران داد. فيلم هايي چون «دموكراسي تو روز روشن» ، «دوئل» ، «به نام پدر» ، طبل بزرگ زير پاي چپ» ، «بيداري روياها» و ... كم و بيش داراي رگه هايي از اين نوع نگاه هستند.
مشكل عمده اين نوع فيلم ها دچار شدن به يك تناقض معرفتي است. آن ها از يك طرف مدعي تقبيح جنگ هستند و از طرف ديگر عليه مدافعان و مقابلان جنگ هشت ساله اند.چطور مي توان به فيلمي كه جبهه مظلوم را منكوب مي كند و ايستادگي آن را تحقيرآميز و منفي جلوه مي دهد ضد جنگ گفت؟ چگونه مي توان فيلم هايي كه سعي در تضعيف روحيه مقاومت و ايستادگي دربرابر ظلم و تجاوز دارند را انساني و آزادي خواهانه دانست؟
مسئله مهم اين است كه نمي شود با تقليد و الگوگيري از سينماي جنگي غرب در ايران نيز فيلم جنگي ساخت. چون فيلم هاي تبليغ كننده آن ها جنگ طلبانه محسوب مي شود و اين با مرام و فرهنگ مقاومت در تضاد است. از طرفي ، كليشه قرار دادن آثار غربي معترض به جنگ هم نوعي نقض غرض به حساب مي آيد. براي تبيين بهتر اين موضوع مي توان اين گونه برداشت كرد؛ فيلم هاي اكشن، رزمندگان ايراني را با قهرمان هاي فيلم هاي پروپاگانداي جنگي هاليوود جايگزين مي كنند . فيلم هاي شبه روشنفكري مدعي ضد جنگ هم رزمندگان ما را با آدم بدهاي عامل تهاجم و تجاوز فيلم هاي ضد جنگ غربي برابر نشان مي دهند. اين هردو يك جريان واحد در حمايت از جنگ طلبان و بر ضد مقاومان است.
فيلم هاي مقلد از سينماي ضد جنگ غرب نه تنها واقعگرا نيستند كه تحريف حقايق مي كنند. برعكس، اين سينماي مقاومت است كه نمايي واقعي از جنگ را نشان مي دهد. اين واقعيت كه كشوري به جرم طلب استقلال ، آزادي و جمهوري اسلامي مورد هجوم نظام هاي حامي ديكتاتوري و استعمار و اشغالگري قرار گرفت.ارتش بعث عراق به نمايندگي از سوي آن سلطه گران ، ملت رهايي طلب ايران را مورد حمله نظامي قرار داد. اما اين ملت ، حاضر به سر خم كردن در مقابل زورگوها نشد و با كمترين امكانات موجود ، طلايي ترين مقاومت تاريخي را رقم زد. آن كس كه طلايه داران اين مقاومت را با كلاه سبزهاي آمريكايي و هيتلري جايگزين مي كند ، صلح طلب و روشنفكر نيست ؛ دروغگو است و وطن فروش.
در تمام فيلم هاي مدعي ضد جنگ بودن -كه در حقيقت به نفع جبهه جنگ طلب هستند- هميشه اين شبهه مطرح مي شود كه ايستادگي ما باطل و بي اساس بوده و هزينه هاي بسياري را در پي داشته است. اين گروه فيلم ها جاهلانه اين سؤال را مطرح مي كنند كه «چرا جنگيديم» اما هيچ پاسخي به آن نمي دهند. در اين فيلم ها همچنين رزمندگان ايراني به مسلخ محاكمه كشانده مي شوند و از آن ها به خاطر اين كه از كشور و ارزش هايمان دفاع كردند تفتيش مي شود! البته اين فيلم ها هميشه عقيم بوده و برخلاف فيلم هاي ضد جنگ غربي ، هيچ تاثير مثبتي بر جامعه نگذاشته اند.
اين درحالي است كه در سينماي ما نمونه هاي قابل توجهي از فيلم هاي دفاع مقدسي ساخته شده است كه به معناي واقعي نيز ضد جنگ بوده اند. ياد كردن از فيلم هايي چون «آژانس شيشه اي» ، «از كرخه تا راين» خيلي تكراري شده است. اما اين فيلم ها به خوبي هم از حقانيت مقاومت ما در جنگ هشت ساله دفاع كردند و هم ماهيت پليد و زشت جنگ را محكوم نمودند. از نمونه هاي متاخر نيز مي توان فيلم شريف و انساني «گيلانه» به كارگرداني رخشان بني اعتماد را مثال زد كه رنج فرزندان دلاور اين خاك پاك و ايثارگري مادران آن را به نيكي نشان مي دهد. اين فيلم ضد جنگ همچنين به جاي متهم كردن رزمندگان مجاهد حق طلب ، با سردمداران جائر جنگ در جهان چالش ايجاد مي كند. فيلم «فرزند خاك» به كارگرداني محمد علي باشه آهنگرهم داراي همين رويكرد است كه ستايش همگان را برانگيخت. فيلم هايي چون «پنالتي» ساخته انسيه شاه حسيني ، «كودك و فرشته» به كارگرداني مسعود نقاش زاده، «بدرود بغداد» كاري از مهدي نادري ، «به كبودي ياس» ساخته جواد اردكاني، «نفوذي» به كارگرداني مهدي فيوضي و احمد كاوري و ... هم از ديگر نمونه هايي هستند كه بايد آن ها را نمايندگان حقيقي سينماي ضد جنگ ايران دانست.
آينده سينماي ايران نيز از آن همين نوع فيلم ها خواهد بود.

 



ديدگاه هاي مهمانان خارجي يازدهمين جشنواره فيلم دفاع مقدس
جبهه جهاني دفاع از مظلومان در سينما

جشنواره فيلم دفاع مقدس، امسال براي اولين بار به صورت بين المللي برگزار شد. آثار خارجي حاضر در بخش بين المللي يازدهمين جشنواره فيلم مقاومت، انقلاب و دفاع مقدس، عمدتاً با موضوعاتي درباره فلسطين، استعمار، مبارزه با امپرياليسم و... هستند. آنچه مي خوانيد گزارشي از سخنراني شش نفر از فيلمسازان حاضر در اين جشنواره در اولين نشست تخصصي جشنواره فيلم مقاومت است كه به نقل از منابع خبري تنظيم شده است.
تحريف مقاومت
در رسانه هاي غرب
«ميشل آنجلو سوريني» فيلمساز ايتاليايي با انتقاد از تصوير مسلمانان در رسانه هاي كشورش گفت: متاسفانه در رسانه هاي ايتاليا مسلمانان به عنوان توطئه گر نشان داده مي شوند. چيزي كه ما از مسلمانان در ايتاليا مي بينيم، تصويري از فضايي هراس انگيز است و مسلمانان در اين فضا مدام در حال توطئه هستند.
وي درباره تعريف مقاومت توضيح داد: دو نوع نگاه از مقاومت وجود دارد؛ يك تصوير آن چيزي است كه در اينجا يعني ايران از مقاومت مي بينيم و يك تصوير هم تصويري است كه در غرب وجود دارد و متأسفانه نگاه غرب به مقاومت به معناي ترور است.
اين فيلمساز مستقل غربي ادامه داد: پروپاگاندا چيزي است كه دولتمردان به وسيله آن، همان چيزهايي را كه مي خواهند اعمال كنند در ذهن مخاطب قرار مي دهند. چيزي كه مردم غرب از تبليغات مي گيرند تصوير نادرستي از مسلمانان است؛ زيرا ايجاد هراس يك وسيله براي قدرتمندان است. اما شما به اصول خود متكي باشيد.
آنجلو سوريني كه با فيلم «استعمار در جهت باد بين ناپل و بغداد» در يازدهمين جشنواره فيلم مقاومت شركت كرده در مورد فيلم خود نيز اظهار داشت: اين فيلم از شهر ناپل فرانسه شروع مي شود و به لبنان، سوريه و عراق مي رسد. زمان نمايش فيلم در ايتاليا، مردم كشورم نمي توانستند كليشه هايي را كه از عراق در ذهن دارند با آنچه كه در تصوير مي بينند منطبق كنند و مدام مي پرسيدند پس سربازها كجا هستند و اينكه چرا سربازها كوچك نمايش داده مي شوند؟ آنها نمي توانستند بپذيرند مردم عراق تا آنجا كه مي توانند از اين سربازها فاصله مي گيرند تا به زندگي خود بپردازند.
وي در خصوص واكنش جريان هاي سياسي به اين فيلم گفت: در ايتاليا گرايش هاي چپ و راست سياسي با تصويري كه من از عراق نشان دادم مشكل داشتند. آن ها به من مي گفتند كه اشغالگران كجا هستند؟ چرا اينقدر از مردم دورند؟ من در پاسخ به آن ها گفتم؛ سربازان دور هستند زيرا مردم اين طور مي خواهند! مردم مي خواهند سربازان بيگانه، كشورشان را ترك كنند.
اين فيلمساز در ارتباط با ميزان شناختش از جنگ ايران و عراق گفت: من جوان هستم و زماني كه اين جنگ تمام شد من نوجوان بودم اما تنها چيزي كه در اين رابطه در ذهن دارم سوالي هست كه در قالب يك داستان از خود مي پرسيدم و آن اينكه چرا بايد جنگ باشد؟ در پاسخ دادن به اين سوال علت را در بيرون از منطقه مورد نزاع مي ديدم.
مبارزه با رژيم هاي فاسد
«ماي مصري» فيلمساز فلسطيني كه به همراه همسرش «جان شمعون» دربخش غزه يازدهمين جشنواره بين المللي فيلم مقاومت شركت كرده است، دراولين نشست تخصصي اين جشنواره ضمن اعلام اين مطلب گفت: من به عنوان يك فيلمساز با ايجاد ابعاد انساني درآثارم و با نشان دادن حق انسان براي رسيدن به هويتش عنصر مقاومت را نشان مي دهم.
وي درادامه افزود: مقاومت جزئي از زندگي من و همسرم است. درجايي كه ما زندگي مي كنيم تصويرها را خود كنترل نمي كنيم بلكه اين اسرائيل است كه اين تصويرها را كنترل و منتقل مي كند.
مصري درپاسخ به سوالي درارتباط با چگونگي حذف اسلحه كه از اصول ادبيات مقاومت است در فضايي كه جنگ و درگيري جزئي از زندگي روزمره آنهاست گفت: من دو لحظه اثرگذار درزندگي ام داشته ام. يك بار زمان انتفاضه اول كه من به محل تولدم نابلس رفتم. در آنجا ديدم مردم به خصوص زنان و كودكان درحال مقاومت مدني هستند. از آنجا كه نمي توانستم درفضايي گسترده درخيابان ها فيلم بسازم داستان ساده با نام « كودكان آتش» ساختم. زماني كه براي ساخت اين فيلم دوربين به دست گرفتم و با كمترين امكانات اين فيلم را ساختم و جزئياتي را ديدم كه شايد در شرايط عادي نمي ديدم.
وي ادامه داد: لحظه اثرگذار بعدي در زندگي ام حمله اسرائيل به لبنان درسال 2006 بود كه باعث شد همه با هر عقيده اي كه داشتند متحد شوند و مقاومتي كه در اثر اين جنگ حاصل شد براي جامعه تكه و پاره شده آن زمان لبنان يك درمان بود.
اين فيلمساز فلسطيني درادامه افزود: كسي كه تصوير را كنترل مي كند، قدرت را كنترل مي كند و كساني تاريخ را مي نويسند كه اين تصوير را گرفتند و ساختند. من سعي كردم از طريق زبان سينما اثرگذاري را كه مدنظر بود بر انسان هاي مختلف در سرزمين هاي مختلف بگذارم.
در ادامه «جان شمعون» همسر «ماي مصري» گفت: زماني كه ما راجع به سينما و زبان سخن مي گوييم نكته مهم اين است كه بايد با مردمي كه راجع به آنها فيلم مي سازيم ارتباط انساني برقرار كنيم. انسان هايي كه ما در فيلم هاي مان نشان مي دهيم با وجود اين كه دچار فقر اقتصادي هستند اما فقر فرهنگي ندارند، آنها باهوش هستند و نهايتا اين فيلم ها جايزه خود را از همين مردم مي گيرند.
وي در ادامه افزود: از زماني كه فعاليت فيلم سازيم را به صورت آكادميك از پاريس شروع كردم مقاومت دغدغه ذهني من بوده است و فيلم هايي كه با همسرم ساخته ايم همگي داراي اين مفهوم بوده اند زيرا گريزي از اين مفهوم نيست.
شمعون بيان كرد: از ديد من مفهوم مقاومت به مسئله قدرت و رژيم هاي فاسد اشاره دارد.
مقاومت مي تواند دفاع مردم فقير و مقابله با رژيم هاي فاسد باشد. از ديد من مقاومت راه هاي انساني دارد.
مقاومت؛ مفهومي انساني
«الياس بكار» ديگر مهمان بخش بين الملل اين جشنواره مسأله مقاومت را صرفا درتصوير مسائل انساني دانست و غرق شدن دركليشه ها را مورد انتقاد قرار داد. اين فيلمساز تونسي با سخت خواندن معني مقاومت تصريح كرد: من از كشوري مي آيم كه درآن نه جنگي هست، نه اسلحه اي و نه حتي زلزله اي، اين هم وجه مثبت دارد و هم وجه منفي. مثبت از آن جهت كه آرامش بخش است ولي به جهت تبديل كردن ما به مصرف كنندگان عقايد ديگران به عنوان شخصي بي دغدغه، منفي است.
وي كه با فيلم «ديوار حائل» در بخش غزه جشنواره مقاومت حاضر است.وي افزود: مقاومت براي برخي به معني تامين نيازهاي اوليه است و براي برخي به معني حفظ جان است بنابراين مقاومت درجه هاي متفاوتي دارد، اما من جرأت مقايسه به خود نمي دهم كه اين درجه هاي مختلف از نظر بار ارزشي به چه صورت است.
اين فيلمساز گفت در ارتباط با فلسطين سه فيلم ساخته ام و قلب من با فلسطين است.
به كار ادامه داد: در ارتباط با كنترل تصوير توسط فيلمساز بايد بگويم، كنترل تصوير نوعي خودكنترل كردن است، حال ممكن است در پايان نتيجه ها متقاوت هم باشد.
وي بيان كرد: از نظر من زبان تصوير بسيار مهم است؛ به همين دليل در آثاري كه در ارتباط با فلسطين دارم سعي مي كنم از شيوه بيان مستقيم دوري كنم زيرا مقاومت بايد در نقطه نظر و مفهوم انساني اش ارائه شود ضمن آنكه طرفين موافق و مخالف هر دو حق قضاوت دارند.
به كار تصريح كرد: من مخالف كليشه هاي مقاومت مثل اسلحه و صحنه هاي درگيري هستم، حتي با تصويري كه از ما مسلمان ها به عنوان تروريست به دنيا ارائه مي شود مشكل دارم.
وي افزود: من در اين جشنواره با افق هاي مختلفي از مقاومت آشنا شدم. اين فيلمساز تونسي گفت: جشنواره هاي اينچنيني موقعيت مناسبي است تا كساني مثل من كه فيلم هاي ايراني در ژانر دفاع مقدس دسترسي ندارند، اين فيلم ها را ببينند.
مانعي به نام صهيونيسم
«آلبرتو آرچه» فيلمساز اسپانيايي نيز در اين گردهمايي گفت: حمله به نوار غزه در 1998 مرا از روزنامه نگار به فيلمساز تبديل كرد.
وي كه با فيلم «شليك به فيل» در بخش غزه يازدهمين جشنواره مقاومت شركت كرده است افزود: من جزء معدود روزنامه نگارهاي خارجي بودم كه توانستم از حمله به نوار غزه در 1998 فيلمبرداري كنم، «شليك به فيل» را با همين فيلم ها تهيه كردم. در واقع من يك روزنامه نگار هستم كه به طور اتفاقي فيلمساز شدم.
آرچه با شرح سختي هاي فيلم ساختن به عنوان يك ژورناليست، بيان داشت: زماني كه فيلم «شليك به فيل» را در نوار غزه مي ساختم براي به نمايش كشيدن حقايقي كه اسرائيل نمي خواست بيان شود بلاهاي مختلفي را متحمل شدم و اين از نظر من يعني مقاومت چرا كه هزينه اي كه مي پردازيم مهم نيست بلكه انجام وظيفه در جهت رسيدن به هدف شرط است.
وي در ادامه بيان كرد: من خود توسط اسرائيلي ها بازداشت شدم، مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و از آن منطقه اخراج شدم. از نظر من مقاومت يعني اين كه اسرائيل نمي خواهد آنچه را اتفاق افتاده است دنيا ببيند اما شما با تمام وجود مي خواهيد كه دنيا اين واقعه را ببيند و مهم نيست كه براي اين مقاومت چه هزينه اي بپردازيد.
ماريالئو نيدونانووكف يكي ديگر از شركت كنندگان در اين نشست بود كه با فيلم «آنا، هفت سال در خط مقدم» در بخش غزه يازدهمين جشنواره مقاومت شركت كرده است.وي گفت: از نظر من در فيلمسازي ژانر مقاومت بسيار مهم است فيلمساز بداند در هر دو طرف درگير چه مي گذرد و حقيقت چيست. به طور مثال من در مورد چچن چهار فيلم ساختم. اطلاعاتي كه به رسانه ها داده شد اين بود كه تروريست ها يا خارجي ها وقايعي را كه در چچن در جريان بود شكل مي دهند اما واقعيت اين بود كه اين وقايع توسط پارتيزان هايي شكل مي گرفت كه بخاطر عقيده شان مي جنگيدند.

 



معرفي سريال هاي سيما درباره جنگ تحميلي دفاع مقدس در قاب تلويزيون

همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس ، نمايش چند مجموعه تلويزيوني با همين موضوع نيز در شبكه هاي مختلف سيما شروع شده است.
مقاومت امروزي
يكي از اين سريال ها «يك روز قبل» نام دارد كه البته به طور مستقيم به دفاع مقدس نمي پردازد ، اما داراي مضموني دفاعي و مبارزاتي است.
تهيه كننده سريال «يك روز قبل» درباره آن گفت: در اين سريال بحث حفظ دستاوردهاي علمي و فناوري هاي انرژي هسته اي مطرح مي شود كه به نوعي يك دفاع مقدس جديد براي ما محسوب مي شود و در اين عرصه وارد نبرد با تمام دنيا شده ايم.
محسن علي اكبري در گفت وگو با ايسنا، خاطرنشان كرد: قرار است در قالب تصوير، زحمات دانشمندان و پژوهشگران اين عرصه را به تصوير بكشيم و بر حق طبيعي مان كه استفاده قانوني از انرژي هسته اي است و نياز جامعه مان محسوب مي شود، با بهره گيري از ساختار نمايش تاكيد كنيم.
او از سريال «يك روز قبل» به عنوان مجموعه اي امنيتي، معمايي و يك كار اجتماعي ياد كرد و افزود: به اعتقاد ما سريالي جذاب را ارائه داده ايم و اميدواريم ارتباط لازم را با مخاطب برقرار كند.
علي اكبري گفت: هنرمند موظف است با پيشرفت جامعه خود را منطبق كند و جلو برود. هنرمند بايد پرچمدار دفاع مقدس و نگاهبان اين نهضت در حال و آينده باشد و جامعه را به آن سمت و سو رهنمون كند. ما هم در سريال «يك روز قبل» همين هدف را دنبال مي كنيم.
تهيه كننده سريال «يك روز قبل» ادامه داد: دفاع مقدس ما در زمينه هاي ديگري نيز دنبال مي شود و ادامه دارد و صرفا بحث هشت سال دفاع مقدس مطرح نيست. با اين حال اين حركت زاييده همان هشت سال دفاع است و همان افرادي كه در آن زمان از مرزهاي كشور دفاع كردند و يا فرزندان و نوادگان آنها، اين دفاع ارزشمند را در عرصه هاي ديگر بر عهده گرفتند.
داستان هايي از جبهه و پشت جبهه
پخش مجموعه تلويزيوني «همچون سرو» به كارگرداني بيژن بيرنگ نيز از 30 مهر ماه آغاز شده و تا اسفند ماه ادامه خواهد داشت.
در اين سريال 26 قسمتي كه 26 داستان مستقل و جداگانه دارد علاوه بر تم طنز كه در اكثر كارهاي بيژن بيرنگ به چشم مي خورد، جنبه آموزشي و رأفت دوران دفاع مقدس و افرادي كه آن مرحله را تجربه كرده اند نيز در طول داستان ها مشهود است. نكته ديگر اين سريال آن است كه تمام داستانها در دل جنگ و در ارتباط با اتفاقاتي است كه در آن دوران به وقوع پيوسته است. در واقع اين سريال روايتگر نيروهاي مستقر در يك پايگاه پشتيباني خط مقدم جنگ است.
تهيه كننده اين سريال با اعلام مطلب فوق و با اشاره به آغاز پخش مجموعه تلويزيوني «همچون سرو» از شبكه دو سيما گفت: تصويربرداري اين مجموعه تلويزيوني همچنان ادامه دارد؛ انجام مراحل فني شامل تدوين و صداگذاري نيز همزمان با تصويربرداري انجام مي شود.
اين تهيه كننده تلويزيوني با اشاره به داستان همچون سرو گفت: اين كار در زمان جنگ اتفاق مي افتد و توليدكارهايي از اين دست بسيار سخت و طاقت فرساست. لوكيشن، امكانات و ابزار كار، سختي توليد آثار جنگي را دو چندان مي كند. مهرام رسام تاكيد كرد: ما با هيچ مشكل مالي در جريان توليد مواجه نشديم؛ اما تهيه ابزار و امكانات ويژه آثار جنگي، مشكلات بسياري را براي ما به ارمغان آورد.
دفاع مقدس در فلسطين
سريال «زيتون سرخ» نيز با نام «القدس اولي القبلتين» كاري از كشور سوريه و محصول سال 2008 است كه هر پنجشنبه از شبكه دو سيما پخش خواهد شد. اين سريال 30 قسمتي به كارگرداني «احمد دعيب س» و نويسندگي «بكر قباني» مسأله فلسطين را به نمايش مي گذارد. اين سريال از سال 1917 آغاز مي شود و به كيبوتس هاي يهوديان و نقش سازماندهي آنان براي اقدامات بعدي شان اشاره مي كند. اين سريال از زبان زني براي نسل بعدي فلسطينيان روايت مي شود و داستان گرفتاري و كشت و كشتارهاي فلسطيني ها به دست رژيم اشغالگر صهيونيستي را بازگو
مي كند. همچنين نقش انگليسي ها در تشكيل رژيم صهيونيسيتي به نمايش گذاشته مي شود و نشان داده مي شود كه چگونه اعلاميه بالفور و توافقات مخفيانه انگليسي ها و يهوديان براي تشكيل دولت يهودي باعث محروميت فلسطينيان از داشتن سرزمين و حق حاكميت بر آن مي شود.از نكات ديگر اين فيلم معرفي برخي از مبارزان مثل حاج امين الحسيني، حاج كامل الحسيني، عزّ الدين قسّام و ... است. از نكات مثبت ديگر اين سريال نشان دادن نوع رفتار انگليسي ها با فلسطيني هاست كه براي آنها احترامي قائل نيستند ولي همين افراد در مقابل يهوديان قدرتي ندارند و براي آنها احترامي خاص قائل هستند. در پايان فيلم نيز به جنگ شش روزه اعراب و شكست آنها اشاره مي شود. اين سريال مي توانند پنجشنبه ها ساعت 30/21 آن را تماشا كنند. تكرار اين سريال نيز روز جمعه ساعت 30/13 پخش خواهد شد.
از جنگ تا امروز
«خانه بي پرنده» نيز عنوان سريالي با موضوع دفاع مقدس است كه از شبكه تهران پخش مي شود. خانه بي پرنده قصه اي خانوادگي ـ اجتماعي دارد كه در آن كودكي به نام زهرا در مقطع جنگ تحميلي هشت ساله، مفقود مي شود. حاج عباس مودت و مرضيه كه پدر و مادر اين دختر هستند با وجود آن كه مدام به دنبال يافتن نشاني از دختر هستند، اما موفق نمي شوند او را پيدا كنند تا اين كه پس از گذشت نزديك سه دهه به ناگهان دخترشان را پيدا مي كنند. با ورود دختر جوان به خانه حاج عباس و مرضيه زندگي اين زوج سالمند دگرگون مي شود. تهيه كنندگي اين اثر تلويزيوني را امير حسين شريفي وكارگرداني آن را كاظم معصومي برعهده دارد .


 



نگاهي به مظلوميت و گمنامي حماسه سازان دفاع مقدس در تئاتر هيچ جوابي نخواهيم داشت!

علي اكبر باقري ارومي
حدود شش سال است كه جشنواره تئاتر دفاع مقدس تعطيل شده است. اين براي مسئولين تئاتر راحت ترين انتخاب بود؛ حذف صورت مسئله بدون توجه به اينكه آيا بهترين راه حل بود يا نه؟! به راستي چرا عطاي جشنواره تئاتر دفاع مقدس به لقاي آن بخشيده شده؟ پاسخ اين سؤال بسياري از مسائل را روشن خواهد كرد.
بخش اول اين پاسخ برمي گردد به كمرنگ شدن ارزش هاي دفاع مقدس درمحتواي تئاتر. به طوري كه سال به سال كه جلو مي رفتيم و جشنواره به جشنواره كه اين شجره طيبه بايد قد مي كشيد، برعكس شاهد هيچ گونه افزايش كيفيت و افزوده شدن برعطرارزش هاي متساعد از آن نبوديم. حتي گاهي اوقات نمايش هايي ضد اين ارزش ها به نمايش درمي آمد كه بهت وحيرت رزمندگان دوران دفاع مقدس و زخم خوردگان و همرزمان شهيدان را به همراه داشت. پس اولين بخش كه اتفاقا مهمترين بخش نيز هست بي اعتنايي به تاريخ واقعي دفاع مقدس و تحريف آن است.
بخش دوم پاسخ ما به نبودن منابع تاريخي و خاطرات انبوه و به يادماندني از رزمندگان در دسترس اهالي تئاتر برمي گردد كه اين كمبود منابع به گونه اي بوده كه هنرمندان دور و نزديك به اين حماسه را به اسطوره سازي و قصه پردازي تخيلي وادار مي كرده و اين ميان حقيقت دفاع مقدس البته كمرنگ وكمرنگ تر شده است.
واما بخش سوم پاسخ ما برمي گردد به اينكه تئاتر دفاع مقدس سپرده شد به دست عناصر فني محض. يعني تكنيك وفنون نمايش نامه نويسي، باحذف محتوا دراولويت قرارگرفت و اين عناصر تكنيكال با انحصاري كردن تئاتر دفاع مقدس درچند نفر و با برتري بخشيدن به تكنيكال ها حلقه انحصاري خود را تنگ تر نمود. به گونه اي كه با ميدان دادن به عناصر ديگري كه حتي ممكن بود كارآيي بيشتر و بهتري دراين عرصه داشته باشند مخالف بوده و برداشت شخصي خويش از يك مقوله فرهنگي برخاسته از ارزش هاي انقلاب اسلامي را به جاي آن قلب كرده و به مردم و جوانان عرضه مي نمودند. موضوعاتي نظير تاثير جنگ بر شخصيت ها يا جامعه كه اغلب هم به صورت مخرب و دافعه انگيز مطرح مي شد. و يا اينكه در دوره اي از جشنواره به بي فايده بودن آن هم اشاره شد كه همه ناشي از غلبه تكنيك صرف و عدم پرداختن به محتوا و هويت ديني دفاع مقدس بود.
عمده اين ضعف ها به توجه نكردن جريان سازي ازدرون ارزش ها و تثبيت آن ها در قالب نمايش دفاع مقدس مربوط مي شود. عدم جريان سازي از ارزش ها منجر به اين شد كه تئاتر دفاع مقدس فقط قدرت بروز و ظهور درجشنواره ها را پيدا كند و با اختتام آن تا دوره بعدي اين مقوله مهم مغفول واقع مي شد. اين مشكلات را مسئولين سابق و فعلي تئاتر دفاع مقدس بر آن تحميل نمودند.
تئاتر دفاع مقدس علاوه بر اين ضربه بسيار بزرگي را كه خورد از منحصر كردن افكار و عقايد و ارزش هاي دفاع مقدس درچند نفر خاص بود كه متاسفانه اين روال هم اكنون نيز ادامه دارد. از جمله موارد اخير اين مسئله اين است كه شنيده ايم كه آقاي حفيظ الله رفيعي ( مسئول نمايشي بنياد حفظ آثار و نشر ارزش ها) با هدف دگرگون سازي اهداف تئاتر دفاع مقدس چند ماهي است كه سكان اين كشتي را به دست گرفته است ولي متاسفانه گويا نقشه درستي براي ادامه راه ندارد! افراد دعوت شده درنشست بررسي اين امر، اين مسئله را نشان داد. به اين ترتيب كه همان حلقه پيشين، همان هايي كه باعث به بن بست رسيدن تئاتر دفاع مقدس شدند، همان هايي كه منجر شدند هويت ارزشي جشنواره كم و كمتر شده وبي رنگ و بي رنگ تر شود، حالا همان آقايان درنشستي دور يكديگر جمع شده و با پيشنهادات مشعشع خويش پي گير همان بحث برتري تكنيك بر محتوا و نظرات شخصي وبرداشتهاي خويش به جاي دفاع مقدس بودند! متأسفانه نگاههاي برخي به دور از نگاه ريشه اي و عميق به مقوله دفاع مقدس است.
حال ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه نگاه ريشه اي و عميق به دفاع مقدس و تسري آن به ساير حوزه ها از جمله هنرچيست؟ براي پاسخ به اين پرسش كافي است از خودمان بپرسيم دفاع ما درجنگ تحميلي براي چه اتفاق افتاد؟ اصلا بگذاريد اين گونه مطرح كنيم براي چه رژيم بعثي عراق به مرزهاي ما حمله كرد؟ عقبه حملات بي رحمانه وي به مرزها و فراتر از آن به شهرهاي مرزي و غيرمرزي ما چه بود؟ پاسخ بايد ساده و در عين حال عميق باشد. اگر بگوئيم به خاطر اختلافات مرزي! ساده اما غلط است، اگر بگوئيم به خاطر طمع به خاك ايران باز هم ساده اما غلط است. پس پاسخ ساده اما عميق به اين پرسش چيست؟ جواب انقلاب اسلامي و ارزش هاي ديني است. بايد جنگ تحميلي را آخرين حلقه از زنجيره توطئه هايي دانست كه استكبار جهاني و در راس آن آمريكا بعد از وقوع پيروزمندانه انقلاب اسلامي ايران به زعامت امام خميني(ره)، عليه آن صورت بخشيد و صدام يزيد به درك رفته را به جان ملت ايران انداختند. ولي ملت هوشمند و متوكل و مسلمان ايران مطابق معمول اين تهديد را تبديل به فرصتي گران بها نموده و حماسه خونبار و پر از ايثار و شهادت را رقم زد و تاريخ را رمقي ديگر بخشيد. آري پاسخ ساده ولي عميق و ريشه دار آن سؤال، انقلاب اسلامي است.
انقلابي كه نه فقط نام اسلامي بلكه محتواي ديني و فقهي عاشورايي دفاع را با خود دارد و دفاع ما هم از آن رو مقدس است كه براي حفاظت از اين ارزش هاي هويت بخش ديني تبلور يافت. اين لب كلام است.
بنابراين اگر مي خواهيم بناي ناكامل تئاتر دفاع مقدس را كامل كنيم بايد با تكيه بر اين انديشه فقهي و ديني آن را صورت دهيم. صورت ظاهر قضيه اين است كه آقاي رفيعي قصد احيا و بازسازي اين بنا را دارد ولي راهبرد ايشان بدون توجه به اين موضوع ظريفي بود كه عنوان شد.
سؤال من اين است كه آيا فقط آن چند نفر دعوت شده هستند كه در زمينه تئاتر جنگ فعاليت داشته و يا دارند؟ اگر غير از اينها را نمي شناسيد خوب چرا شناسايي نمي كنيد؟ چرا فراخوان منتشر نمي كنيد؟
حالا بر فرض مثال هم اگر نيامدند وظيفه صيانت شما از ارزش هاي دفاع مقدس در حوزه تئاتر و براي تجلي آن در اين حوزه چه مي شود؟ شما هم و غم خود را براي اجراي جشنواره گذارده ايد؟ آيا شيوه ديگري براي ترويج ارزش هاي دفاع مقدس نمي شناسيد؟ آيا نمي توان با شناسايي علاقه مندان و پيش كسوتان و هنرمندان متعهد مسلمان مهجور كار اين كارستان را به سرانجام مطلوب نزديك كرد؟ به والله اگر شما بتوانيد حصار محدوديت و انحصار تئاتر دفاع مقدس را شكسته و بسيجي وار، وارد اين عرصه شده و بنيادنويي- با افرادي كه مبتني بر انقلاب اسلامي مي انديشند و در راه آن تا قله رفيع شهادت هم به پيش مي روند- پي افكنيد، مطمئن باشيد كه تنها نخواهيد ماند! انقلاب اسلامي و تجربه آن در پيش روي ماست. اگر بتوانيم آن را در عرصه هنر نيز عملي كنيم خوشا به حال هنر تئاتر و خوشا به حال مردمان و خلايق و دست اندركاران بي رياي آن (كه باز تاكيد مي كنم مهجورند و ناشناس و غصه دار ارزش ها و مظلوم اند و اهل حجب و حيا و سرانجامي جز لقاي محبوب ندارند) اگر نخواهيم كه صدالبته كوتاهي كرده ايم و ترس از برخورد با تابوهاي ذهني ساخته دست هنرمندان ما را از اين كار باز داشته است كه البته در اين مورد بايد مستقيما پاسخگوي خون هاي شهيدان و سرداران سلحشور به خاك و خون خفته حماسه هشت ساله باشيم و اگر نتوانيم كه قس علي هذاست اين قصه.
چرا نسبت به هنرمندان دفاع مقدس و تربيت ويژه نسل آتي از اين قشر بي اعتنايي مي شود؟ سئوال من اين است كه آيا مسئولين بنياد حفظ آثار فكر مي كنند كه حيات تئاتر و ساير هنرها به حيات آنان و تصميمات آنان بستگي دارد؟ اين ديدگاه غلطي است چون فرهنگ دفاع مقدس گنجي است بي پايان و هنر مسئولان بايد اين باشد كه با شيوه هاي مختلف راهبردي راه استخراج اين گنج را تسهيل نمايند. ولي آيا راه استخراج آن دعوت از همان كساني است كه نمايش حماسه هشت ساله را به بن بست كشاندند و كارهايي فاقد روح و ارزش اين دوران شكوهمند هشت ساله را به صحنه آوردند و فكر كردند فقط آنانند كه درك درستي از آن دارند ولاغير؟!
آقايان! مسئولان محترم! برادران عزيز! تا زماني كه تئاتر ما سراغ حماسه سازاني چون جهان آراها، باكري ها، همت ها، خرازي ها، بروجردي ها و بسيجيان گمنامي چون برونسي ها و الخ نرود و تا زماني كه نتواند از حماسه مقاومت خرمشهر و عمليات هاي آزادسازي سراسر خاك ايران زمين متكي به امدادهاي غيبي در طريق القدس و فتح المبين و بيت المقدس تا والفجرها و كربلاها و... نگويد، رسالت خود را ادا نكرده است. و شما ببينيد در كداميك از دوره ها اين حماسه ها و حماسه سازان آنها به درستي به تصوير كشيده شده است؟ ما نه تنها سرداران حماسه ساز را نديديم، نه تنها بسيجيان گمنام را نديديم، نه تنها جانبازان سرافراز را مشاهده نكرديم، بلكه در بسياري از نمايش هاي خود بي رحمانه آنان را زير سئوال برديم و از آن همه ايثار به راحتي گذشتيم. حال سؤال من از مسئولان سابق تئاتر دفاع مقدس اين است كه آيا اين جرأت را دارند تا از خود در درجه اول و ساير مسئولان در اولويت بعدي سئوال كنند كه در دوران مسئوليت خود با ارزش هاي برآمده از انقلاب و دفاع مقدس چه كردند و آيا نبايد به خاطر بي اعتنايي به آن پاسخگو باشند؟

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14