(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 4 مهر 1389- شماره 19749

خداحافظي نسل دوم تلفن هاي همراه
تب كريمه كنگو؛ خطرناك اما قابل پيشگيري
توليد پنير ضد كلسترول
عامل جديد بيماري
زنبور؛ ماشين گرده افشان
دردسرهاي ورزشهاي آبي
شبكه هاي عصبي مغز در كامپيوتر



خداحافظي نسل دوم تلفن هاي همراه

پيشرفت تكنولوژي، منجر به توليد محصولات جديدي كه كوچكتر، سبكتر و سريع تر هستند شده است. در اين ميان تلفن هاي همراه نيز استثنا نيستند. جهش ناگهاني از آنالوگ به شبكه هاي ديجيتال تغييري اساسي در ويژگي هاي تلفن هاي همراه ايجاد كرده است. عبور از نسل دوم و آغاز نسل سوم به نظر انقلابي مي رسد كه سرعتي بالاتر و امكان دستيابي به تسهيلات بيشتري را فراهم مي آورد.
در اواسط سال 2009، اكثر تلفن هاي همراه در آمريكا به وسيله شبكه 2G ارائه مي شدند. 2G مخفف برگردان انگليسي «نسل دوم» است. تلفن هاي 2G از يك سيگنال ديجيتالي كه از برجهاي انتقال راديويي عبور مي كند، استفاده مي كنند. اگرچه تلفن هاي نسل دوم نسبت به نسل اول قابليت انتقال ديتاي بالاتري را دارند، اما قابليت آنها محدودتر است. توانايي هاي نسل اول و دوم تنها در شبكه مربوط به خودشان محدود است و هيچكدام پاسخگوي شبكه مربوط به ديگري نيست. اما 3G كه مخفف Third Generation به معناي نسل سوم است در هر دو شبكه كار مي كند. تكنولوژي 3G با استفاده از شبكه هاي 3G، سيگنال هاي موبايل را به راحتي انتقال مي دهد كه اين امر به طور گسترده اي ظرفيت انتقال داده ها را افزايش مي دهد.
قابليت انتقال سرعت بالاي ديتا در نسل سوم، دنيايي از امكانات تلفن هاي همراه 3G را به روي ما مي گشايد. فيلم آنلاين، آپلود و دانلودهاي بسيار سريع از جمله اين امكانات هستند. امكانات ديگر با توجه به مدل تلفن هاي همراه متعدد هستند. مثلا 3G iPhon، (Global Positioning SystemGPS سيستم موقعيت يابي جهاني را كه 2G فاقد آن است، نمايان مي كند.
بزرگترين عيب شبكه نسل سوم مربوط به قيمت آن است. به طور كلي قيمت شبكه 3G با توجه به امكاناتي كه ارائه مي دهد بسيار بالاتر از 2G است از اين رو اقبال عمومي به خدمات نسل سوم علي رغم قيمت بالاي آن بيشتر است.
پهن باند 3G تكنولوژي اي است كه امكان ارتباطات صوتي و انتقال اطلاعات به وسيله شبكه هاي وايرلس را فراهم مي كند. كاربران مي توانند به وسيله تلفن هاي خود يا به كمك مودمهاي پهن باند مخصوص 3G به اين پهن باند دسترسي داشته باشند. شبكه 3G به كاربران اجازه مي دهد كه تصاير و ويدئوها را به راحتي در شبكه انتقال دهند. در حالي كه سرعت استانداردهاي شبكه قبلي آن قدر پايين بود كه نمي شد تصوير و ويدئو را انتقال داد.
شبكه نسل چهارم در راه است
4G هنوز يك تكنولوژي به سرانجام رسيده نيست. شركت هايي كه سرويس هاي آن را تبليغ مي كنند در حقيقت به نوع پيشرفته اي از سرويس 3G اشاره دارند كه هرچند تكنولوژي سريع تري دارد، ولي 4G نيست.
وايمكس (Wi Max) نوعي تكنولوژي در حال پيشرفت است كه مي تواند دسترسي به پهن باند را در گستره وسيعي فراهم آورد. برخلاف سيستم هاي وايرلس خانگي، وايمكس اينترنت را تا برد 30 مايل در دسترسي مشتركان قرار مي دهد. وايمكس در آينده از شبكه سلولي فعلي استفاده نخواهد كرد و با پهن باند 3Gو 4G در رقابت خواهد بود.
دسترسي به پهن باند وايرلس محصولي است در حال عرضه كه رو به پيشرفت نيز هست 3G تكنولوژي در دسترسي است كه به كاربران اجازه مي دهد تا علاوه بر سلول هاي استاندارد مكالمات صوتي، عكسها و ويدئوها را ببينند و حتي آنها را انتقال دهند.
تلفن هاي شبكه نسل سوم سالهاست كه در زمينه هاي مختلف موارد استفاده بسيار بالايي در ژاپن داشته اند. عرضه تلفن هاي 3G در ايالت متحده بدين معناست كه مردم آن مي توانند در ژاپن به جاي اجاره يك تلفن 3G از تلفن همراه دائمي خودشان استفاده كنند. بسياري از كشورهاي جهان در حال متمركز كردن سرويس هاي خود در شبكه هاي 3G هستند كه اين در نهايت به ضرر سرويس 2G بوده و به نوعي زنگ خداحافظي نسل دوم تلفن همراه را به صدا در خواهد آورد.

 



تب كريمه كنگو؛ خطرناك اما قابل پيشگيري

در دهه هاي اخير بيماري هاي نوپديد و بازپديد به دليل تاثير فراوان و نقش تعيين كننده در شاخص هاي سلامت جامعه اهميت بسزايي پيدا كرده اند. تب هاي خونريزي دهنده ويروسي از دسته اين بيماري ها هستند و در اين بين تب كريمه كنگو براساس قرائن و شواهد موجود از بيماري هاي بومي است كه از ديرباز در كشور ما وجود داشته و اولين مورد مكتوب اين بيماري نيز توسط جرجاني پزشك و دانشمند معروف ايراني در كتاب گنجينه خوارزمشاهي توصيف شده است.
از سال 1944 ميلادي تاكنون مواردي از اين بيماري در كشورهايي از قاره آفريقا، اروپاي شرقي، جمهوري هاي تازه استقلال يافته شوروي سابق، هندوستان، تركيه، عراق و در سال هاي اخير همه گيري هاي متعدد محدودي از دو كشور پاكستان و افغانستان گزارش شده كه نشانگر آلودگي بيشتر دامي و انساني در اين مناطق است. در كشور ما نيز طي سال هاي اخير بيماري در استان هاي مختلف از جمله سيستان و بلوچستان، اصفهان، گلستان و در سال جاري نسبت به سال هاي گذشته كمي بيشتر در كرمان، يزد، خراسان رضوي، خوزستان گزارش شده است به طوري كه طبق آمار وزارت بهداشت تا نيمه شهريورماه امسال 82 مورد قطعي ابتلا و 17 مورد مرگ ناشي از اين بيماري در كشو راتفاق افتاده است.
تب هموراژيك- كريمه كنگو (CCHF) يك تب خونريزي دهنده حاد ويروسي است كه توسط كنه (خانواده هيالوما) منتقل مي شود و اولين بار طي سال هاي 1944-1945 باعث ابتلاي بيش از 200 نفر در منطقه كريمه واقع در اوكراين شد. عامل بيماري بعدها در سال 1956 به همراه علائم مشابه در كنگو (زئير Zair) واقع در قاره آفريقا شناسائي شد به همين خاطر نام اين بيماري تركيبي از هر دو محل كريمه و كنگو انتخاب گرديد. اگرچه تب خونريزي دهنده كريمه كنگو مخصوص حيوانات است ولي مورد تك گير و طغيان هاي محدود ناگهاني اين بيماري در انسان نيز مشاهده مي شود. در اين بيماري كه بصورت ناگهاني شروع شده و موجب مرگ 50 تا 70 درصد از بيماران مي گردد ويروس با حمله به عروق كوچك بدن موجب كاهش استحكام و تخريب مويرگ ها شده و در نهايت با شوك شديد و حاد به سرعت موجب مرگ مي شود. انتقال ويروس مي تواند بطور مستقيم از هوا يا تماس با مواد دفعي يا ترشحات بدن جوندگان آلوده صورت پذيرد و حداقل 18 نوع ويروس در انسان ايجاد تب خونريزي دهنده مي كنند كه همه آنها از حيوان به انسان منتقل مي شود. بيماري در دام ها علائم قابل توجهي ندارند و پس از گزش كنه آلوده، ويروس كمتر از يك هفته در بدن دام باقي مي ماند.
انتقال از طريق گزش كنه يكي از راه هاي مهم ابتلاء به تب كريمه كنگو به حساب مي آيد. كنه بالغ از طريق تخمدان ويروس را به نوزادان خود انتقال مي دهد و در فصل فعاليت كنه (اوايل بهار تا پائيز) احتمال آلودگي زيادتر مي باشد. كنه ها از طريق گزش حيوانات مختلف از جمله گاو، گوسفند و بز (حيوانات اهلي)، پرندگان بخصوص شترمرغ، جوندگان و ... را مبتلا مي كنند. غير از كنه، اغلب حشرات نيز با تغذيه از خون دام هاي مبتلا، مي توانند بيماري را به ساير حيوانات يا انسان انتقال دهند. پرندگان حامل كنه بخصوص پرندگاني كه بطور فصلي كوچ مي كنند مي توانند در صورت آلودگي بيماري را به نقاط مختلف پراكنده كنند، ضمنا دام در اثر تماس با خون يا ترشحات مبتلايان هم، آلوده مي شود و انسان نيز در اثر گزش كنه يا دستكاري و له كردن آن، تماس مستقيم با خون و ترشحات يا بافت هاي آلوده دام (بخصوص افرادي كه در صنعت دام نقش دارند از جمله دامپزشكان، دامپروران، كاركنان كشتارگاه) يا كاركنان بيمارستان مثل پزشكان، پرستاران، بهياران و... در اثر تماس با افراد بيمار و يا وسايل آلوده آنها، به بيماري مبتلا مي شود. ضمنا از طريق تنفس در تماس با دام هاي آلوده نيز امكان ابتلا وجود دارد.
پس از دوره كمون (زمان ورود عامل بيماري زا به بدن تا زمان بروز علايم بيماري) 3 تا 12 روزه، عفونت خوني ويروس (Viremia) ايجاد مي شود؛ دام ها به ندرت علائم كلينيكي نشان مي دهند و در اثر عفونت خوني ويروسي، تب به مدت يك هفته در دام دوام مي يابد و گهگاهي در حالت حاد، خونريزي در مخاط ها يا پرخوني ديده مي شود و پس از يك هفته دام به عنوان ناقل بيماري ويروس را از خود دفع مي كند. اين بيماري در انسان به صورت هاي حاد، تحت حاد و خفيف يا فرم مخفي گزارش شده است كه در فرم حاد پس از عفونت خوني ويروس، علائم تب و سردرد، خستگي و درد عضلاني، لرز، گلودرد، درد شكم، تهوع، استفراغ و دردهاي بالاي معده، اسهال، پرخوني صورت و ملتحمه چشم و حساسيت به نور ديده مي شود و بين روزهاي سوم تا ششم از شروع علائم، دانه هاي قرمز جوش مانندي (Petechi) در سطح بدن بخصوص روي سينه، دست، پا و مخاط بدن (دهان و واژن) ايجاد مي شود. در فرم شديد در اثر شدت بيماري لكه هاي خونريزي در زير پوست مشاهده مي شود كه به همراه خونريزي از لثه ها، خونريزي زير پوست ناحيه ساق پا، خون دماغ، استفراغ خوني، ملنا (مدفوع خوني در اثر خونريزي در دستگاه گوارش) و خونريزي رحمي مي باشد. مرگ ممكن است در اثر تداوم اسهال و در نتيجه از دست رفتن مايعات بدن، خونريزي مغزي و يا ادم و نارسائي ريوي اتفاق افتد. بيماراني كه بدن آنها در برابر بيماري مقاومت كند از روز دهم به بعد همراه با محو شدن لكه هاي خونريزي بهبودي مي يابند ولي دوره نقاهت ممكن است تا ماه ها به طول انجامد كه به همراه عوارضي مثل اختلال در CNS مانند مننژيت، رعشه و غش، كما و درنهايت خونريزي مغزي، سقط جنين، ريزش مو، تورم مفاصل و اعصاب، زردي در اثر تورم كبد، اختلال در بينايي و شنوائي، لخته گسترده داخل رگي (DIC) به همراه ضايعات كليوي، قلبي و مغزي مي باشد.
خوشبختانه مقاومت ويروس اين بيماري در برابر حرارت كم است و در دماي c56 به مدت 30 دقيقه از بين مي رود بنابراين پختن گوشت يا پاستوريزه كردن شير باعث از بين رفتن ويروس مي گردد؛ از طرفي مهمترين ركن پيشگيري از انتشار چنين بيماري هايي شناسايي و درمان به موقع مبتلايان است، لذا آگاهي و توجه در تشخيص به موقع و اقدام مناسب نقشي حياتي در شناسايي و درمان صحيح بيماران دارد. اساس درمان اين بيماري، حمايتي (مراقبت از بيمار) و شامل تنظيم آب و الكتروليت و درمان اختلال انعقادي درون رگي پيش رونده و در صورت لزوم جايگزيني خون و پلاكت مي باشد اما به مانند همه بيماري ها بهترين اقدام پيشگيري و محافظت در برابر عامل بيماري زا (گزش كنه) مي باشد بنابراين بخصوص افرادي كه در صنعت دام نقش دارند بايد اقداماتي جهت محافظت خود در فصل بهار تا پائيز كه فصل فعاليت كنه ها است داشته باشند. برخي از مهمترين اقدامات پيشگيرانه در اين بيماري عبارتند از:
¤ ايجاد قرنطينه هاي مرزي دامي كه مهمترين اصل در كنترل بيماري كريمه كنگو دامي است تا به طور جدي از تردد دام آلوده جلوگيري شود همچنين به عموم مردم بايستي توصيه نمود به شدت از خريد و مصرف گوشتي كه به طريق غيرقانوني و قاچاق وارد كشور مي شود خودداري كنند.
¤ محافظت از گزش كنه و خودداري از جدا كردن كنه با دست يا له كردن آنها.
¤ استفاده از وسايل ايمني شامل: كلاه، عينك، ماسك، روپوش، پيش بند پلاستيكي، دستكش و چكمه به وسيله دامپزشكان و كاركنان كشتارگاه ها در هنگام ذبح دام.
¤ مصرف گوشت هايي كه مورد تأييد سازمان دامپزشكي است يا در كشتارگاه هاي بهداشتي ذبح شده اند (توصيه مي شود از خريد و مصرف گوشت دامي كه به طريق غيرقانوني و قاچاق وارد كشور مي شود خودداري شود).
¤ به دليل خطر انتقال بيماري (بلافاصله طي ذبح)، بايد گوشت را به مدت 24 ساعت در يخچال نگهداري كرد سپس آن را با دستكش قطعه قطعه نمود.
¤ با توجه به حساسيت ويروس نسبت به حرارت و از بين رفتن ظرف 15 دقيقه در حرارت 85 درجه سانتي گراد در صورتي كه فرآورده هاي دامي به خوبي با حرارت پخته شود، خطر انتقال بيماري وجود نخواهد داشت.
در پايان لازم به يادآوري است با توجه به اينكه تماس با خون و ترشحات فرد مبتلا نيز موجب انتقال بيماري مي شود، شناسايي به موقع، بستري و درمان بيمار علاوه بر كاهش ميزان مرگ و مير اقدامي اساسي در پيشگيري از انتشار بيماري است.
سعيد كريمي

 



توليد پنير ضد كلسترول

گروهي از پژوهشگران ايتاليايي نوعي پنير گوسفندي را توليد كردند كه طعم و ظاهر آن شبيه به پنير معمولي است اما خاصيت ضدكلسترولي دارد.
محققان دانشگاه پيزا اين پنير را كه «كلاديس» نام دارد و با شير گوسفند توليد شده است، توليد كردند. اين پنير كه طعم و ظاهري شبيه به پنير معمولي دارد غني از اسيدلينوليك مزدوج (Cla) است. Cla نوعي اسيدچرب اشباع نشده است كه مي تواند از بدن در برابر بيماريهاي قلبي عروقي محافظت كند.اين دانشمندان براي بررسي اثر محافظتي اين پنير گوسفندي قصد دارند آن را برروي صد بيمار زن بالاي 60 سال متاثر از سندروم متابوليكي آزمايش كنند.
اين «ابر پنير» مي تواند عملكردهاي محافظتي در مقابل بيماريهاي قلبي عروقي، كلسترول بالا و پوكي استخوان داشته باشد. در صورتي كه اين فرضيه تائيد شود در يك دامپروي به توليد انبوه خواهد رسيد.
اين پنير ضدكلسترول از شير گوسفند تغذيه شده با يك علوفه ويژه غني از دانه هاي بذرك به دست آمده است. اين دانه ها يك منبع طبيعي براي توليد اسيد لينولئيك مزدوج به شمار مي روند. آزمايشات نشان داد كه شير اين گوسفند سرشار از اين اسيد است.به طور معمول، پنير يك منبع طبيعي كلسيم است كه مصرف مداوم آن مي تواند از پوكي استخوان جلوگيري كند اما از آنجا كه پنير از چربي هاي اشباع شده تشكيل شده است مي تواند براي بيماران قلبي مشكلات جدي ايجاد كند. به همين دليل اين بيماران نمي توانند از منبع كلسيم با درصد بالاي 50 درصد آن استفاده كنند.
براساس گزارش آنسا، اين درحالي است كه اين پنير جديد از چربيهاي اشباع نشده تشكيل شده خانواده امگا- 3 تشكيل شده است. بنابراين مي تواند علاوه بر متعادل كردن سطح كلسترول خوب (Hdl) و پايين نگه داشتن سطح كلسترول (Ldl) در خون از بروز مشكلات پوكي استخوان نيز جلوگيري كند.

 



عامل جديد بيماري

كارشناسان معتقدند روساي بي ملاحظه، نه تنها سبب پر استرس شدن محيط كاري مي شوند، بلكه ممكن است خطر بيماري قلبي دركارمندان خود را نيز افزايش دهند.
يك گروه از محققان سوئدي موفق شده است ارتباطي قوي بين مديريت ضعيف و خطر بيماري جدي قلبي يا سكته قلبي در كاركنان را بيابد. اين نتيجه گيري پس از پژوهشي با شركت سه هزار كارمند مرد به دست آمده است. اين خطر به تناسب مدت كار كارمند براي آن اداره يا سازمان، بيشتر و مي شود. نتيجه اين پژوهش درنشريه «طب محيط كار» (JOEM) به چاپ رسيده است.
به گفته پژوهشگران، اين حس كه درمحل كار به يك كارمند ارزش كافي گذاشته نمي شود يا از حمايت برخوردار نيست، مي تواند سبب ايجاد فشار روحي شود، و به رفتارهاي ناسالم مانند سيگار كشيدن دست بزند كه سرانجام به بيماري قلبي مي انجامد. تحقيقات قبلي نشان داده بود كه روساي غير منصف باعث بالا رفتن فشار خون كارمندان خود مي شوند و فشار خون بالا و دائمي مي تواند خطر بيماري قلبي را افزايش دهد.
درپژوهش اخير كه توسط محققاني از دانشگاه استكهلم و موسسه «كارولينسكا» انجام گرفت بر وضعيت سلامت قلب كارمندان مرد سنين 19تا 70سال تمركز شد كه اين گروه به مدت 10 سال زير نظر بودند.كساني كه فكر مي كردند مديران ارشد آنها صلاحيت ندارند، احتمال بيماري قلبي در آنان 25درصد بيشتر از ديگران بود و اين احتمال در كساني كه چهارسال يا بيشتر در محيط كاري خود سابقه داشتند، 64 درصد بيشتر بود.
يافته هاي اين تحقيق صرف نظر از وضعيت تحصيلي، طبقه اجتماعي، درآمد، حجم كاري و شيوه زندگي مانند سيگار كشيدن يا ورزش كردن، و نيز ساير عوامل مربوط به بيماري قلبي نظير فشار خون بالا يا ديابت در همه موارد صدق مي كند .

 



زنبور؛ ماشين گرده افشان

درست است كه تمامي حشرات براي اكوسيستم بشر اهميت فراواني دارند اما اينطور كه پيداست در اين ميان نقش زنبورهاي عسل پررنگ تر از ديگران است. هيچ انساني دنياي بدون گل، عسل و البته در درجه چندم خوردن شكلات كه اكثراً از مشتقات عسل تهيه مي شوند را دوست ندارند.
بيش از 25 هزار گونه گياه توسط زنبورها گرده افشاني مي كنند كه بسياري شان براي ادامه زندگي بشر ضروري هستند. زنبورها به باروري بيش از90 سرشاخه يك گياه كمك مي كنند. سيب، زغال اخته و خيار از جمله معروف ترين آنها هستند. پس اگر اين حشرات مفيد نباشند تعداد زيادي از ميوه ها كمياب و البته گران خواهندشد.
علاوه بر اين داروهاي زيادي - چه درمانگرهاي عرفي چه جايگزين- از گل ها و گياهان تهيه مي شوند و البته پنبه يكي ديگر از محصولات ضروري است كه توسط زنبورها گرده افشاني مي شود.
اما در صورت انقراض زنبورها تنها انسان ها نيستند كه ضرر مي كنند. پرندگان وپستانداران كوچكي كه از بذر و دانه هاي پخش شده زنبورها تغذيه مي كنند نيز درمعرض نابودي قرارمي گيرند. آنها از گرسنگي مي ميرند و شكارچيان شان هم- تمام موجودات عضو يك چرخه حيات بزرگ هستند- از بي غذايي نابود مي شوند. ما مي توانيم با كمك گياهاني كه توسط باد گرده افشاني مي كنند يا با خوردن ماهي نجات پيدا كنيم اما با گذشت زمان براي كنترل منابع غذايي كه در حال تحليل رفتن هستند جنگ هاي عظيمي به راه مي افتد. هرچند ساير حشرات و حيوانات از قبيل پروانه، خفاش و حتي زنبورهاي بي عسل نيز در گرده افشاني شركت دارند اما هيچ كدام مثل زنبورعسل نمي توانند در نقش يك ماشين گرده افشان كار كنند. اما متاسفانه درحال حاضر زنبورها به دليل پرورش صنعتي درمعرض خطر قرار دارند و استفاده از آفت كش هاي قوي شيوه تكثير آنها را تغيير داده است. به گفته محققان نروژي سالانه يك چهارم زنبورهاي عسل از حاشيه جنوبي درياي خزر كوچ مي كنند كه واقعا نگران كننده است.

 



دردسرهاي ورزشهاي آبي

شنا يكي از ورزش ها و سرگرمي هاي لذت بخش براي تمامي افراد و در سنين مختلف به ويژه فصل گرما محسوب مي شود. اين تفريح سالم نه تنها در هواي گرم تابستان، بلكه در روزهاي سرد زمستان نيز طرفداران زيادي دارد. آنچه در محل هاي شنا به ويژه استخرها بايد مورد توجه قرار گيرد رعايت مسائل بهداشتي و پاكيزگي آب است.
آب استخرهايي كه مورد استفاده شناگران قرار مي گيرد بر اثر اضافه شدن موادي از بدن شناگران به آن مانند مو، چربي، ميكروبهاي دستگاه تنفس و گوارش و ساير باكتري هاي مضر و مواد زائد موجود در روي پوست، آلوده مي شود و چون ميزان اين آلودگي بر اثر شنا و استفاده افراد مختلف از استخرها، به طور مرتب رو به افزايش است، محل بسيار مناسبي براي آلوده شدن است بنابراين براي جلوگيري از ابتلا به بيماري بايد به معيارهاي بهداشتي كه براي استخرهاي شنا تدوين شده است توجه كرد. اين معيارها برحسب درجه اهميت شامل صافي و شفافيت آب استخر، درجه حرارت مقدار كلر آزاد و باقي مانده و ميزان موجودات ذره بيني است.
عفونت هاي موجود در استخرها مي تواند فرد را به بيماري هاي دستگاه گوارش، گوش و حلق و بيني، چشم، بيماري هاي پوستي و انگلي مبتلا كند.
امروزه براي تصفيه و شفاف كردن آب از تجهيزات جديد صافي و فيلترهاي شني استفاده مي شود.
درجه حرارت آب استخر نبايد از 25 درجه سانتي گراد بيشتر باشد. هم چنين درجه حرارت اطراف استخر نيز نبايد بيش از 30 درجه سانتي گراد يا كمتر از 24 درجه سانتي گراد باشد. آب استخر بايد به دفعات براي تعيين كلر آزاد باقي مانده و مورد آزمايش قرار گيرد. نمونه ها بايد از قسمت هاي كم عمق و عميق استخر برداشته شود. ميزان كلر آزاد و باقي مانده در آن بايد بين 6 دهم تا يك ميلي گرم در ليتر باشد.
همچنين موجودات ذره بيني در آب استخرها نبايد از حد استاندارد فراتر روند به همين دليل آب استخرها بايد به طور مرتب از لحاظ مقدار و نوع ميكروب هاي موجود در آن بررسي شود.
¤ اقدامات بهداشتي
براي پيشگيري از انتشار آلودگي هاي مختلف ميكروبي و انگلي بايد اقدامات بهداشتي زير انجام شود:
1-آب استخر به طور مرتب تصفيه و گندزدايي شود.
2-از پذيرش مراجعان بيش از حد ظرفيت استخر جلوگيري شود. هر فرد شناگر بايد از مايو، كلاه شنا، حوله و دمپايي مجزا و مخصوص به خود استفاده كند و از استفاده وسايل مزبور به طور مشترك با فرد ديگري پرهيز شود.
3-حوضچه اطراف استخر، محل هاي رخت كني و دوش ها به طور مرتب نظافت و ضدعفوني شود.
4-وجود حوضچه كوچكي براي ضدعفوني كردن پاي شناگران قبل از ورود به استخر ضروري است.
5-شناگران قبل از ورود به استخر از نظر سرماخوردگي، هرگونه جوش، بيماريهاي پوستي، التهاب چشم يا هر عفونت ديگري، معاينه ظاهري و در صورت ابتلاء به هر يك از موارد فوق از ورود آنها به استخر جلوگيري شود.
6-براي بازديدكننده بايد ورودي و خروجي جداگانه تعبيه شود.
7-درجه حرارت مناسب براي آب استخر بايد رعايت شود.
8-شناگران قبل از ورود به استخر با آب گرم استحمام و بعد از خروج از استخر نيز بدن خود را خوب شستشو كنند.
¤ پيشگيري از حوادث
مسئولان استخرهاي شنا بايد براي جلوگيري از بروز هرگونه حادثه احتمالي آماده باشند و نكات ايمني لازم را براي حفظ جان شناگران پيش بيني كنند.
1-در تمامي استخرهاي شنا به ازاي هر 100 شناگر يك نجات غريق ماهر حاضر باشد و در ايام تعطيل تعداد آنها دو برابر شود.
2-در تمامي نقاطي كه عمق استخر تغيير مي كند بايد مقدار عمق در كنار ديوار استخر نوشته شود. همچنين عمق استخر در زير سكوي شيرجه بايد متناسب با ارتفاع سكو باشد و از 3 متر كمتر نباشد.
3-براي پيشگيري از برق گرفتگي شناگران بايد در استخرها وسايل برقي استاندارد به كار رود .
4-هر استخر بايد مجهز به يك خط تلفن باشد ضمن اينكه وجود شماره هاي تلفن اورژانس و بيمارستانها ضروري است.
عبدالحميد گل افشان

 



شبكه هاي عصبي مغز در كامپيوتر

شركت آي بي ام اعلام كرده است هدايت يك پروژه مشترك را برعهده خواهد گرفت كه هدف آن ساخت مدارهاي الكترونيكي است كه شبيه مغز كار مي كنند.
به گزارش بي بي سي، اين برنامه تحقيقاتي كه بودجه آن توسط دولت آمريكا تامين مي شود، در قالب شاخه اي از علوم كامپيوتري موسوم به «علم ادراك و شناخت كامپيوتري» با كمك گروهي از عصب شناسان، روانشناسان و دانشمندان علم مواد و كامپيوتر به اجرا درخواهد آمد.
آژانس « دارپا» وابسته به وزارت دفاع آمريكا به عنوان هزينه اولين مرحله پروژه 4ميليون و900 هزار دلار خواهد پرداخت. تكنولوژي حاصل از اين تحقيقات را بالقوه مي توان براي تحليل اطلاعات در مقياس گسترده، فرآيندهاي تصميم گيري يا رويه هاي تشخيص تصوير مورد استفاده قرار داد.
«دارمندرا مودها» دانشمند شاغل در موسسه آي بي ام كه هدايت اين پروژه اشتراكي را برعهده خواهد داشت، گفت؛ «مغز اين توانايي جالب را دارد كه اطلاعات مبهم جمع آوري شده از احساس هاي مختلف را در كنار هم قرار دهد و بدون زحمت اطلاعات به دست آمده از هر حس را بر حسب زمان، فضا، شيء و رابطه آن با داده هاي حسي طبقه بندي كند. اما هيچ كامپيوتري وجود ندارد كه عملكردي حتي نزديك به مغز داشته باشد.
آي بي ام در اجراي اين پژوهش با پنج دانشگاه آمريكايي همكاري خواهد كرد تا يافته هاي موجود درباره سيستم هاي واقعي موجود در محيط زيست را با نتايج شبيه سازي سلول هاي عصبي (نورون) توسط ابركامپيوترها تطابق دهند. هدف بعدي اين گروه ساختن اولين سيستم الكترونيكي خواهد بود كه همانند شبيه سازي ها عمل كند. هدف طولاني مدت تر اين برنامه پژوهشي ايجاد سيستمي با سطح پيچيدگي مغز يك گربه خواهد بود.
به گفته پروفسور «مودها» اكنون بهترين زمان براي اجراي اين پروژه است، زيرا تحقيقات از سه جهت در حال رسيدن به يكديگر هستند. عصب شناساني كه روي حيوانات كار مي كنند، درباره سازوكار داخلي نورون ها و سيناپس هايي (نقاط اتصال و تبادل اطلاعات نورون ها به يكديگر) كه آنها را به يكديگر متصل مي كنند، اطلاعات كافي به دست آورده اند و مي توانند «طرح اتصالات» مغزهاي ساده را ترسيم كنند.
ابركامپيوترها هم مي توانند عملكرد مغزهايي به پيچيدگي پستانداران كوچك را با استفاده از اطلاعات به دست آمده از تحقيقات بيولوژيك شبيه سازي كنند. «دارمندرا مودها» سال گذشته هدايت تيمي را داشت كه توانست از ابركامپيوتر Blue Gene ساخت شركت آي بي ام براي شبيه سازي مغز يك موش استفاده كند كه در آن 55 ميليون نورون و حدود 500 ميليارد سيناپس وجود داشت. اما او مي گويد؛ «چالش اصلي مجسم كردن اطلاعات به دست آمده توسط دستگاههاي الكترونيك واقعي و به ويژه به وسيله نانوتكنولوژي است. تكنولوژي ساخت مدارهاي الكترونيك به تازگي به مرحله اي رسيده است كه بتواند ساختاري با پيچيدگي مشابه با نورون ها و سيناپس هاي مغز واقعي به تعداد 10ميليارد در هر سانتي متر مربع را ايجاد كند.»
پژوهشگران در اين راه از برنامه هاي كامپيوتري موسوم به «شبكه هاي عصبي» براي شبيه سازي ارتباط ميان نورون ها استفاده كرده اند. از اين ساختار مي توان براي حل مسئله اي خاص استفاده كرد كه رفتاري شبيه به فرآيند يادگيري دارد.
با اين حال پروفسور «مودها» مي گويد هدف برنامه تحقيقاتي جديد كاملا متفاوت از دستاوردهاي فني موجود است. او مي گويد؛ «شبكه هاي عصبي و سيستم هاي هوش مصنوعي به دنبال ايجاد مهندسي قابليت هاي ادراكي محدود هستند. براي آنها هدف از ابتدا مشخص است و براي رسيدن به آن الگوريتمي تنظيم مي شود. اما كار ما 180درجه متفاوت است زيرا ما مي خواهيم اول به الگوريتمي دست پيدا كنيم كه مي تواند براي چند قابليت مختلف استفاده شود و بعد از طريق آن مشكل را حل كنيم.» اما مشكل در نحوه سازماندهي مدارهاي شبيه به نورون نيست، بلكه قابليت تطابق يك مغز به قابليت تنظيم سيناپس ها كه اتصال ميان نورون ها را ايجاد مي كنند، بستگي دارد. اتصال هاي سيناپسي بسته به علائمي كه از طريق آنها عبور داده مي شود، مي توانند مانند يك مدار باز يا بسته عمل كنند يا شدت و ضعف اتصال ميان دو نورون را تغيير دهند.
از اين رو ساختن ماده اي در مقياس محصولات توليد شده در نانوتكنولوژي كه بتواند چنين قابليتي را از خود نشان دهد از اهداف اصلي اين پروژه خواهد بود. پروفسور «مودها» در تاكيد بر اهميت اين موضوع مي گويد: «مغز بيشتر يك شبكه سيناپسي است تا يك شبكه عصبي.»
تاكيد بيشتر بر قابليت عام حل مسئله به جاي حل يك مسئله بخصوص، تغييري بنيادين است كه مي تواند موارد بالقوه استفاده از ابزارهاي مجهز به اين قابليت را عملا نامحدود سازد. دستگاههايي كه از محدوديت هاي يك قابليت برنامه ريزي شده بخصوص رها هستند مي توانند اطلاعات نامتجانس را جمع آوري كنند، آن را بر حسب تجربه بسنجند، مجموعه اي از تجربيات را به حافظه اي مستقل بسپارند و قاعدتا شروع به حل مسائلي كنند كه تاكنون از آن با عنوان فرآيند «فكر كردن» ياد شده است.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14