(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 11 مهر 1389- شماره 19755

تحليلي از تأثير رسانه هاي غربي بر پروژه توهين به ساحت قرآن كريم
تروريسم رسانه اي فرزند 11 سپتامبر!
گزارشي از بازتاب بيانيه جواد شمقدري به چهاردهمين جشن خانه سينما كنش سياسي واكنش فرهنگي
اين همه جشنواره موازي و غيرهدفمند چرا؟!
به استقبال بزرگترين فيلم تاريخ سينماي ايران مي رويم ملك سليمان؛ تولدي ديگر
به بهانه آغاز پخش مجموعه مختارنامه قيام حق در دوره تكثر
ورشكستگي يكي از بزرگترين كمپاني هاي هاليوود
گزارش ناهماهنگي خانه سينما روي ميز رييس جمهور



تحليلي از تأثير رسانه هاي غربي بر پروژه توهين به ساحت قرآن كريم
تروريسم رسانه اي فرزند 11 سپتامبر!

رضا فرخي
هشت و 45 دقيقه صبح روز 11 سپتامبر 2001 يك فروند هواپيماي جت به برج جنوبي دوقلوي تجارت جهاني در نيويورك برخورد كرد. گزارش هاي اوليه خبر از يك تصادف مي دادند اما رويدادهاي بعدي نشان از يك حمله تروريستي دادند. 9 سال بعد همان روز در چند شهر آمريكا به كتاب مقدس مسلمانان اهانت شد و با آتش زدن آن باز هم دموكراسي غربي زير سؤال رفت.
شايد در نگاه اول اين دو حادثه تنها ارتباطي در حد كنش و واكنش با هم داشته باشند اما با كمي نگاه عميقتر مي بينيم كه از عمق اين رويدادها مفاهيم جديد و موضوعات متفاوتي به دنيا عرضه شد.
يكي از اين مفاهيم «تروريسم رسانه اي» است. شايد بعضي ها فكر كنند كه مفهوم تروريسم تنها مربوط به كسي است كه به جنايت عليه انسانيت دست مي زند و خطرات جاني و مادي براي امنيت جهاني ايجاد مي كند. اما واقعه يازده سپتامبر و نوع انعكاس آن توسط رسانه ها نشان مي دهد كه تروريسم رسانه اي هم وجود دارد.
فيلم ها و خبرها؛ ابزار تروريسم رسانه اي
در پس اين حادثه تروريسم رسانه اي (Media terrorism) زاده شد، تروريسمي كه ابزار ترورش تصوير است و خبر و فيلم، كه با دروغ هاي عجيب و غريب هر كه مخالف غرب، به ويژه آمريكا است را به شدت ترور مي كند. اين ترور تمام عيار، شخصيت، جان، آبرو، اعتبار و حتي عقايد انساني را دربرمي گيرد. تروريست هاي اين جريان هم رؤساي رسانه هاي غربي هستند كه با اين ابزارهاي گسترده رسانه اي كه به فراواني آن را در اختيار داشته اند دست به ترور مي زنند. حتي بعضي از كارگردانان هاليوود را هم مي توان جزء اين دسته تروريست ها دانست. چرا كه تمام اين افراد پس از اين حادثه از پيش برنامه ريزي شده اقدام به ترور شخصيتي و اعتباري مسلمانان و مخالفين خود كردند. هنگامي كه در نام اين افراد دقت مي كنيد پشتوانه هايي را در پس اين نام ها مي بينيد كه به جز تروريسم صهيونيستي چيز ديگري به ذهن نمي رسد. چرا كه صاحبان بسياري از همين رسانه ها به عنوان عاملان اصلي ترور از پشتوانه صهيونيستي برخوردار هستند. از اين ها گذشته در كنار صهيونيسم، تيم تروريست رسانه اي جمهوري خواهان را هم نمي توان ناديده گرفت.
تمام اين گروه ها مانند اعضاي يك تيم براي هدف مشخصي مي جنگند و آن هدف، بهره برداري حداكثري و نهايت استفاده از حادثه 11 سپتامبر بود. به گونه اي كه از همان لحظه انفجار روزانه چندين و چند بار تصاوير انفجارها از رسانه هاي دنيا پخش مي شد، به ويژه از رسانه هاي غربي. صحنه هاي انفجار، ترس و وحشت مردم از صحنه هايي بود كه نهايت بهره برداري از آنها صورت گرفت و دنيا را براي شرايطي جديدتر آماده كرد. فرانس 24، يورو نيوز، فاكس نيوز، ان بي سي، بي بي سي و صداي آمريكا همه و همه درست پس از اين حادثه شروع به پخش صحنه هايي از خشونت مسلمانان كردند. دروغ يا راست تصاوير براي آن ها مهم نبود و يا حتي معتبر بودن تصاوير و خبرها. تنها هدف نشان دادن خشونت طلبي مسلمانان بود. در درجه اول در تمام خبرهاي آنها به صورت روزانه اخباري از قتل و غارت و كشتار در كشورهاي اسلامي به چشم مي خورد، كه اين آغازي بود براي ترور شخصيتي اين طيف وسيع از مردم جهان. در مراحل بعدي سعي شد مسلمانان را انسانهاي بدوي نشان دهند كه اين رفتارها مصداق بارز تروريسم رسانه اي است.
البته در اين بين هم هاليوود حركت هاي مهمي در راستاي منافع غربي ها انجام داد، كه ساخت فيلم هاي «يونايتد93» (پال گرين گرس)، «پرواز 93» (پيتر ماركل) و فيلم «مركز تجارت جهاني» (اليور استون) نمونه هايي است كه سينما را به تروريسم رسانه اي آلوده كردند.
پيش بيني 11سپتامبر
از سوي ديگر با نگاهي به سريال «مرد مسلح تنها» كه در چهارم مارس 2001 يعني چند ماه قبل از حادثه 11 سپتامبر از شبكه fox پخش شد مي توان به اين نكته پي برد كه دستان چه كساني در پس اين پروژه عظيم تخريب وجود داشته است. در اين سريال صحنه اي وجود دارد كه در آن به صورت تقريبا مشابه، شخصيت تروريست فيلم به برج هايي شبيه برج هاي دوقلو با هواپيما حمله مي كند. كسي در آن زمان به اين توجه نكرد كه رابرت مرداك رئيس شبكه fox و چندين شبكه ديگر كه بعدها به آن خواهيم پرداخت چگونه اين حادثه را در اين سريال پيش بيني كرد تا افكار جهاني را براي پذيرش حادثه آماده كند . حادثه اي كه پس از آن توهين و تهاجم عليه مسلمانان و قرآن توسط غول هاي رسانه اي ادامه يافت.
بايد باور كنيم كه حادثه آتش زدن قرآن و به نوعي پيش اقناعي بخشي از جامعه آمريكا براي اين كار نتيجه فعاليت همين گروه ها است. سياه نمايي اين گروه هاي رسانه اي به گونه اي بود كه سعي كردند تا افكار عمومي دنيا را براي آتش زدن قرآن و توهين به عقايد يك ميليارد و 200 ميليون نفر از مردم جهان آماده كند.
چرا كه اين تيم رسانه اي كه وظيفه ترور رسانه اي را در اين پروژه عظيم انجام مي دادند در زمان جنگ عراق و افغانستان هم همين كار را دنبال كردند و به ويژه با نشان ندادن صحنه هاي كشتار مردم بي گناه توسط سربازان ناتو نقش مهمي در سرپوش گذاشتن روي جنايت هاي آنها بازي نمودند. آمارها نشان دهنده اين مسئله است كه تنها صحنه خودكشي كارمندان برجها كه از ترس حريق خود را به بيرون انداخت چندين برابر صحنه هاي كشتار مردم بي گناه خاورميانه از تلويزيون هايي همچون فاكس، بي بي سي و صداي آمريكا بوده است. بايد باور كنيم كه اين ترفند رسانه اي آنها در ذهن شهروندان كشورهاي غربي تأثيرگذار بوده است و حتي براي بعضي از آنها عاملي براي اسلام هراسي. چرا كه اين يك حقيقت است كه شواليه هاي صهيونيسم رسانه اي به خوبي راه تخريب را بلدند و دراين 9 سال با هجمه هاي پي درپي دنيا را از مسلمانان ترسانده اند.
انفعال رسانه هاي عرب
اما رسانه هاي جهان عرب در مقابل اين هجمه سراسري چه كرده اند؟ رسانه هاي عربي مانند العربيه، الشرقيه، الجزيره و بعضي ديگر از شبكه هاي عربي هيچ كاري در اين زمينه انجام نداده اند و تنها كار آنها كپي برداري از اخبار شبكه هايي مانند بي بي سي و صداي آمريكا بوده است. درحالي كه عربستان خود را مركز جهان اسلام مي داند، اما تمام اين ادعاها واهي هستند، چرا كه رسانه هاي اين كشور به خصوص شبكه هاي خبري ماهواره اي با انفعال تقريبي خود غربي ها و رسانه هاي آنها را گستاخ تر كردند كه علاوه بر توهين عملي به قرآن در تصاوير رسانه اي خود هم تا مي توانند بزرگترين و مقدس ترين آرمان مسلمانان را مورد هجمه هاي توهين آميز خود قرار دهند تا بازهم زخم كهنه اي كه گيرت وايلدرز در مستند «فتنه» با توهين به قرآن بر قلب مسلمانان زده بود، سرباز كند.

 



گزارشي از بازتاب بيانيه جواد شمقدري به چهاردهمين جشن خانه سينما كنش سياسي واكنش فرهنگي

حسين كارگر
پس لرزه ها و بازتاب هاي چهاردهمين جشن خانه سينما كه لكه سياهي در تاريخ هنر هفتم در اين كشور محسوب مي شود همچنان ادامه دارد. پس از صحبت ها و رفتارهاي سطحي و كمتر از عوامانه برخي از برگزيدگان جشن مذكور، مديريت سينمايي كشور در اقدامي قاطع و البته كاملا فرهنگي به وظيفه خود عمل كرد. پس از آن نيز بيانيه هوشمندانه معانت سينمايي صادر شد كه به جاي متهم كردن كسي، به عنوان مسئول اصلي سينماي كشور از مردم، خانواده شهدا و مقام معظم رهبري عذرخواهي كرد. پس از آن نيز وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به جمع معترضين وقايع جشن خانه سينما پيوست و در حاشيه نشست خبري نمايشگاه رسانه هاي ديجيتال از برخورد معاونت سينمايي با اين قضيه جانبداري نمود.
منافع فردي يا جمعي؟
پس لرزه هاي چهاردهمين جشن خانه سينما، فضاي سينماي ايران را به صحنه كنش هاي سياسي و واكنش هاي فرهنگي تبديل كرده است. به اين معني كه رفتارهاي بروز يافته در محفل مذكور بيش از آنكه فرهنگي محسوب شود، سياسي به حساب مي آيد. آن هم از نوع بسيار سطحي و پوپوليستي كه در شان سينماي ايران نيست. اما در مقابل، واكنش مديريت سينمايي به اين مسئله بسيار متين وفرهنگي بود. لغو مجوز فيلم فردي كه با صحبت هاي خود جشن اخير سينماي ايران را تحت الشعاع قرار داد، يك برخورد سياسي نيست، بلكه رفتاري است كه در حوزه فرهنگ و تعامل فرهنگي محسوب مي شود.
در اين ميان واكنش رسانه هاي زنجيره اي نيز بسيار قابل تامل است. اين رسانه ها باز هم منافع فردي را در مقابل مصالح جمعي قرار دادند. آيا دفاع از قانون شكني حمايت از سينماي كشور است؟ آيا مي توان به خاطر يك فرد يا گروه اندك، اعتبار و متانت سينما و فرهنگ كشور را زير سوال برد؟
دفاع از حفظ آبروي سينما
مديركل اداره ارزشيابي و نظارت سينمايي درباره بيانيه معاونت سينمايي به مسائل چهاردهمين جشن خانه سينما گفت؛ در واقع ديگران بايد بابت اتفاقات رخ داده در شب جشن سينما عذرخواهي مي كردند، اما جواد شمقدري براي حفظ آبروي سينماي ايران از مردم و نظام عذر خواست.
سيدعليرضا سجادپور در گفتگو با باشگاه خبري توانا در خصوص آخرين بيانيه صادر شده توسط معاونت امور سينمايي اظهار داشت: در پي اتفاقاتي كه در جشن سينماي ايران افتاده بود، اواخر هفته گذشته وقتي آقاي شمقدري در بازگشت از سفر نيويورك فيلم مراسم چهاردهمين جشن سينما را ديدند، تازه متوجه اصل قضيه شده و با ديدن صحنه هاي جشن كاملا منقلب شد.
وي در ادامه با اشاره به بيانيه صادر شده از سوي معاونت سينمايي، افزود: در واقع ديگران بايد عذرخواهي مي كردند اما براي حفظ آبروي سينماي ايران، وي دست به اين كار زد.
او همچنين پيرامون سخنان كارگرداني كه فيلمش لغو مجوز شد اشاره كرد كه حرف هاي فرد مذكور برخلاف آنچه نوشته شده، را نمي توان «عذرخواهي» قلمداد كرد، بلكه بيشتر شبيه يك توجيه بود تا عذرخواهي! عذرخواهي واقعي را شمقدري كرد در حالي كه اصلا وي مقصر ماجرا نبود.
واكنش به بي انصافي ها
دو تن از منتقدان قديمي سينماي كشورمان نيز با دفاع از برخورد معاونت سينمايي به جشن اخير خانه سينما به اين مسئله پرداختند. نايب رئيس اسبق انجمن منتقدان گفت: اگر همه مديران شهامت كنند و براي كاستي هاي موجود عذرخواهي كنند، پسنديده است.
محمدتقي فهيم در گفت وگو با فارس، در پاسخ به اين سوال كه عواملي باعث شد تا جواد شمقدري در آستانه سالگرد فعاليت خود در معاونت سينمايي بيانيه اي درباره جشن خانه سينما صادر كند، گفت: واقعيت قضيه اين است كه جواد شمقدري طي يك سال گذشته در حرف و عمل نشان داده كه خواهان تعامل و همزيستي وحدت آفرين به منظور بحران زدايي از سينماي ايران است. لذا اكنون حق دارد كه مقابل برخي تحركات غير منصفانه عكس العمل نشان دهد.
فهيم با اشاره به اين كه فرافكني هم حدي دارد، گفت: امير نادري چند دهه پيش زير پرچم آمريكا رفته و مخملباف، قبل از دولت احمدي نژاد هواي خادم ديگران شدن را در سر پرورانده است. بقيه هم به انحاي مختلف و به طور خودخواسته براي خودشان حاشيه هاي سياسي درست كرده اند، بنابراين وقتي كسي پيدا مي شود و اين ها را آن هم در يك جشن رسمي، بهانه مي كند تا شرايط موجود را به محاكمه بكشاند، اين جفا در حق همان جمع و جشن است كه اغلب شان با آن مواضع مخالف بودند.
فهيم همچنين خواستار توقف كشمش هاي به وجود آمده شد و گفت: در اين شرايط دشمنان بيروني منتظر سوءاستفاده از اختلافات داخلي هستند و تاريخ قضاوت خواهد كرد كه چه كساني در اين اوضاع آب به آسياب ديگران مي ريزند. دولت كنوني با ايستادگي در مقابل جنگ طلبان، افتخار ملل صلح طلب شده و مردم زير سلطه، اميدشان به جمهوري اسلامي است. هنرمندان و سينماگران در اين ميان صف شان معلوم است، بنابراين وحدت و انسجام در اين شرايط، خود بايد هدف باشد و خدشه و تزلزل در اين روند، غيرقابل بخشش است. پس بهتر است كه دست غريبه ها بهانه ندهيم و به جاي پيروي از هواي نفس، منافع جمعي را سرلوحه گفتارها و اقدامات خود قرار دهيم.
اين منتقد سينما، ورود خانه سينما به صدور بيانيه و پاسخ دادن را منع كرد و وظيفه اين نهاد را در شرايط كنوني خاموش كردن آتش اختلاف دانست و گفت: هرچه زودتر بايد دلسوزان و فرهيختگان خانه سينما و نمايندگاني از معاونت براي پايان اين كشمكش ها عمل كنند تا تخم كينه، قبل از رشد از بين برود.
رئيس اسبق انجمن منتقدان هم گفت: بيانيه معاون امور سينمايي، خطاي برخي فيلمسازان در شب جشن سينما را جبران كرد.محمود گبرلو در باره بيانيه معاون سينمايي وزير ارشاد اظهار داشت: بيانيه اي كه آقاي شمقدري منتشر كرد در اصل بايد پيش تر توسط خود فيلمساز مذكور و يا خانه سينما به عنوان متولي جامعه صنفي سينما منتشر مي شد، اما متوليان خانه سينما متاسفانه در شب چهارهمين جشن سينما سكوت كردند و شمقدري به عنوان كسي كه دلسوز اين نظام است سعي كرد تا با انتشار يك بيانيه از جانب اهالي سينما، از همه عذر بخواهد.
اين منتقد در ادامه خاطرنشان كرد: بهتر بود كه مسئولان خانه سينما، طي هفته گذشته، لااقل بيانيه اي براي روشن كردن اين موضوع صادر مي كردند و يا در مصاحبه هايي، شفاف تر نسبت به حرف هايي كه در شب جشن زده شد موضع مي گرفتند.
«محمود گبرلو» در پايان اين گفت وگو خاطرنشان كرد: به نظر من اين هم منطقي نيست كه هنرمندان نسبت به مسائل سياسي و پيراموني خود بي اطلاع باشند چرا كه با توجه به موضع گيري محسن مخملباف، طبيعي است همه اهالي سينما ملزم باشند نسبت به تهمت ها و دروغ هاي او پاسخ دندان شكن بدهند.

 



اين همه جشنواره موازي و غيرهدفمند چرا؟!

عموم فيلم هاي توليد شده در استوديوهاي مختلف فيلمسازي كشور آمريكا- كه به لحاظ آمار فيلم هاي سينمايي در جهان در رده نخست قرار دارد- و به عبارت ساده تر كشوري كه استوديوهاي فيلمسازي اش، سالانه هر يك ميليون ها و گاه ميلياردها دلار بازگشت سرمايه دارند و به مدد همين بنيه قوي اقتصادي متبحرترين عناصر را در راه
جنگ رسانه اي با انقلاب اسلامي به كار مي گيرند، در طول يك سال فقط در جشن «اسكار» مورد ارزيابي قرار مي گيرند. ضمن آن كه به تجربه دريافته ايم كه آنها برنامه اي مشخص و حرفه اي در دستور كار خود دارند و به هر فيلم و بازيگري با حساب و كتاب جايزه مي دهند. ورنه كيست كه نداند فيلم به ظاهر عظيم «بن هور» كه ظاهرا توسط ويليام وايلر ساخته شد اما دهها كارگردان برجسته سينما در خدمت وي قرار داشتند، هيچگاه استحقاق دريافت ده ها جايزه اسكار را نداشت اما از آنجا كه اين فيلم استفاده ابزاري بسياري براي صهيونيست ها داشت، اين همه جايزه به فيلمي داده شد كه تنها در تبليغ صهيونيزم ساخته شده بود.
با اين همه در كشور ما علي رغم گذشت سي و اندي سال از پيروزي انقلاب اسلامي، به تحقيق، ما هيچگاه هدفمند و با برنامه اي كلان به پيش نرفته ايم، شاهد اين ادعا تعداد جشنواره هاي سينمايي در سراسر كشور است، جشنواره هايي كه تعداد آنها همه ساله روبه رشد و چشمگير مي باشد و هر يك از اين جشنواره ها مستلزم هزينه زيادي از كيسه بيت المال است.
در اين جشنواره ها مسئولانش به صرف پر كردن بيلان كاري شان، حداكثر دو ماه پيش از برگزاري دست به كار مي شوند و در نهايت همه كارها با عجله در دقيقه 90 به ساماني بي سامان مي رسد، بعد هم بي آن كه سياست كلاني مطرح باشد با انتخاب عجولانه هيات داوران و اعلام فيلم هاي برگزيده و چاپ چند بروشور و بولتن شتابزده و در نهايت با چند سخنراني و اهداي جايزه پرده ها به پايين كشيده مي شود بي آن كه به دوره و دوره هاي بعد انديشيده شود و باز تا سال بعد و ريخت و پاشي ديگر بي آن كه اهدافي كلان ترسيم كنيم و در راه تحقق اين اهداف فرهنگي و هنري و تبليغي، برنامه اي منظم داشته داشته باشيم. تاسف بار اين كه حتي جشنواره سينماي دفاع مقدس كه تعداد توليداتش به انگشتان يك دست هم نمي رسد و بايد برنامه هايش با توليدات فيلم هاي ويديويي پر شود و بگذريم از جشن خانه سينما كه بيشتر از آن كه جشن سينما باشد، به جشن محفلي تبديل شده است؟
متاسفانه در اين جشنواره هاي موازي كه يكي از آنها، جشنواره فيلم دفاع مقدس است نيز شاهد انتخاب هايي بوديم كه بسيار سؤال برانگيز به نظر مي رسد. اين كه مثلا به فيلمسازي به اعتبار فيلم نخستش جايزه داده شد، بي آنكه اين نكته در نظر گرفته شود كه وي در فيلم دوم خود از شعار آرماني مردم ايران يعني استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي، شعار آخري را در فيلمش - كه متاسفانه با بودجه دولتي هم ساخته شده- به زير سؤال برده است. در حالي كه ميزان، حال فعلي افراد است و نه ديروز آنها و بگذريم از ساير جوايزي كه عموما براي دل به دست آوردن برخي از آنها، اهدا مي شود، در حالي كه تجربه نشان داده كه آن چهره هايي كه هيچگونه همراهي با جريان انقلاب اسلامي نداشته اند به صرف اهداي يك جايزه دچار تحول نخواهند شد. حتي در زمينه انتخاب داوران نيز هميشه با عجله و باري به هر جهت تصميم گيري شده است ورنه سينماگري كه در فيلمش كشتن سربازان و مردم بيگناه را توسط عناصر كومله، تئوريزه مي كند و آن را پي آمد خشونت معرفي مي كند به هيات داوران همين جشنواره راه نمي يافت يا آن ديگري كه به جز يكي دو فيلم ضدجنگ و يك سريال لمپني چيزي در كارنامه اش ديده نمي شود. حال چرا باز هم مسئولان فرهنگي ما با انتخاب برخي بازيگران و سينماگران كه هيچ نسبتي با انقلاب و نظام ندارند، آنها را در شمار سفيران صلح قرار مي دهند، پرسشي است بي پاسخ!

 



به استقبال بزرگترين فيلم تاريخ سينماي ايران مي رويم ملك سليمان؛ تولدي ديگر

آرش فهيم
هرسال ده ها فيلم در سينماهاي كشور به نمايش در مي آيد. اما نمايش برخي از فيلم ها فراتر از يك اكران بلكه آغاز دوره اي جديد در سينماي اين كشور است. «ملك سليمان» يكي از اين فيلم هاست كه آمدنش تولدي ديگر و بهاري تازه براي سينماي ايران محسوب مي شود.
نه فقط به خاطر القابي چون بزرگترين فيلم تاريخ هنر هفتم در ايران، اولين فيلم ديجيتالي سينماي ايران، پر هزينه ترين محصول سينمايي كشور و ... كه همه اين ها را لايق است. بلكه اتفاق والاتر، تجلي يك فيلم ديني به عنوان يك پديده نادر است؛ فيلمي كه ضمن برخورداري از فرم و ساختاري شكيل و خيره كننده، به معناي واقعي ديني است. ملك سليمان، بدون شك، يكي از جاذب ترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران است. اما اين جذبه برخلاف بسياري از فيلم هاي ديگر - از راه هاي دم دستي و پيش پا افتاده به وجود نيامده است. بلكه، جلوه هاي عظيم و چشم انداز سترگ اين فيلم است كه علايق و سلايق را به سمت خود مي كشاند.
همسان نمودن و هماهنگي فرم و محتوا، يكي از مشكلات فيم هاي ديني سينماي ما بوده است.
دراين گونه موارد فيلمسازان از يك طرف، به فكر انتقال پيام هستند و از طرف ديگر جانب جذب مخاطب را دارند. اما غالب آثار اين گونه به دليل عدم قرار گرفتن محتواي ديني، در ميزانسن و ساختاري متناسب با آن، دچار خسران مي شوند. يا فرم را از دست مي دهند و پيام، به شكل گل درشت و شعاري به مخاطب عرضه مي شود، يا در مواردي، فيلمساز آن قدر تحت تاثير دغدغه جاذبه قرار مي گيرد كه معناي اصلي فيلم، گم مي شود. البته در تاريخ سينماي پس از انقلاب اسلامي، آثاري هم كه دچار اين خسارت ها نشده اند، كم نيستند، «ملك سليمان» يكي از اين آثار است. شهريار بحراني، كارگردان اين فيلم بزرگ، به دليل تسلط هم بر مباني و اصول ديني و هم تكنيك سينما، توانسته بر حجاب تكنولوژي غلبه كند و به زبان بعدي متناسبي دست يابد.
اين تناسب تا آنجاست كه ملك سليمان از اثري فانتزيك و اساطيري گذشته و به فيلمي به معناي واقعي كلمه اسلامي و قرآني رسيده است. تصور عام از سليمان نبي(ع)، پيامبري است صاحب قالي پرنده كه تمام شبانه روزش يا در كاخ، مشغول استراحت و وعظ و پند و اندرز مي گذرد، يا در فضايي پر از گل و بلبل، در حال گفت وگو با حيوانات و نباتات است. اما در اين فيلم مي بينيم كه آن حضرت، در كنار مردم و براي خدا، به مبارزه و جهاد مي پردازد و خود به عنوان پيشواي ملكش، در صف اول دفاع مقدس ايستاده است. هم از اين رو، فيلم «ملك سليمان» حتي مي تواند در ژانرهايي چون هنر مقاومت و حماسي هم قرار بگيرد.
نكته مهم درباره اين فيلم،تطابق موضوعات مطرح شده در آن، با شرايط روز جامعه است.
اين در حالي است كه مي دانيم، اين اثر، مراحل توليد خود را در سال هاي گذشته گذرانده بود و حتي سال 87 نيز تا آستانه اكران در جشنواره بيست وهفتم فجر پيش رفت. با اين حال مي بينيم كه تم اصلي فيلم، روايت مبارزه حضرت سليمان با شياطين و اجنه اي است كه به ملك او هجوم آورده اند. سليمان نبي بارها تاكيد مي كند كه آن شياطين و اجنه، در پس ايجاد «فتنه» در آن سرزمين هستند. فتنه اي كه به تفرقه افكني بين اهالي ملك سليمان مي انجامد و تنها راه رهايي از آن وضعيت، وحدت در پيروي از آن پيامبر - به عنوان رهبر جامعه است.
البته اين يك برداشت خاص، در تطابق با شرايط امروز جامعه ماست. وگرنه در موقعيتي ديگر، مي توان تفسير ديگري از آن داشت.
همچنان كه مردم سرزمين هاي ديگر نيز، براساس وضعيت خودشان، مي توانند، برداشتي متفاوت از ملك سليمان داشته باشند. از اين نظر، ملك سليمان نه تنها يك اثر ملي، بلكه يك فيلم كاملا بين المللي محسوب مي شود كه در صورت برنامه ريزي مناسب در اكران جهاني، مي تواند سفير فرهنگي افتخارآميزي براي كشور ما باشد و ضمن ارتباط با انبوه مخاطبان، از كشورها، فرهنگ ها و اديان گوناگون، اثري جريان ساز در عرصه بين المللي باشد.
اين تولد را به سينماي ايران تبريك مي گويم.

 



به بهانه آغاز پخش مجموعه مختارنامه قيام حق در دوره تكثر

مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» پس از ساختي چند ساله جمعه گذشته به نمايش درآمد.
كارگردان مجموعه تلويزيوني مختارنامه گفت: سخت ترين پلان مختارنامه واقعه كربلا بود. هر وقت به پلان كربلا فكر مي كردم، دوست نداشتم آن را بگيرم و فكر مي كردم كه هنوز آماده نيستم. خدا، خدا مي كردم كه اين بخش دير شود و همين اتفاق افتاد تا اينكه خودش به سراغم آمد و احساس كردم ديگر وقتش است كه به سراغ كربلا بروم.
داوود ميرباقري در گفت و گوي ويژه خبري شبكه دو سيما ادامه داد: مختار شخصيتي بود كه به دليل ظرافت ها و رمز و رازهايي كه داشت در دوره تاريخي پر تلاطمي توانست بر شيعيان كه به نگاه هاي خاصي درگير بودند، رهبري كرده و حكومتي بنا كند. بعد از شهادت حضرت امام علي(ع) دوره كوتاهي كه مربوط به دوره حضرت امام حسن (ع) بود تا قيام مختار و تشكيل دولت و حكومت به دست وي، دولت مختار اولين دولت شيعي است كه زمام امور را به دست مي گيرد. وي اظهارداشت: بررسي پرونده و تشكيل حكومت اين نهضت و آسيب هايي كه بعد از اين تشكيل منجر به شكست مي شود، مواردي بود كه گمان كردم مي تواند براي اين دوره تاريخي مفيد و موثر باشد، به همين دليل نيتم اين بود چيزي كه به درد تاريخ امروز ما نيز مي خورد، به تصوير بكشم.البته من هيچ وقت در زندگي باور نمي كردم كه روزي بخواهم به قيام مختار بپردازم اما الان به وجود حسن نيتي در آن رسيده ام و اميدوارم در طول هشت سالي كه اين مجموعه ما را درگير خود كرد به آن اهداف معين شده رسيده باشم.
كارگردان مجموعه تلويزيوني امام علي(ع) ادامه داد: در سريال مختار، ما توانستيم 50 دقيقه به موضوع حادثه عاشورا بپردازيم، آن هم در سه مقطع مختلف از جمله داستان حضرت عباس(ع)، وهب و زهير بن قين و با توجه به ارتباط شخصيت مختار با حادثه كربلا تلاش كرديم كه سري نيز به داستان قاتلين امام حسين(ع) بزنيم و خوشحاليم از اينكه مختارنامه به واقعه كربلا متبرك شد. نگاه و كار كردن درباره حادثه عاشورا بسيار دشوار است و واقعاً جرأت و جسارت مي خواهد كه درباره اين موضوع مستقيم، بشود اقدامي صورت داد.
وي ادامه داد: «مختارنامه» دوره اي را به تصوير مي كشد كه همه روي هم شمشير مي كشند. چرا اين اتفاق مي افتد و خواص كجا هستند؟ اين ها نكاتي است كه به نظر من به سريال مختار وزن مي دهد. اين سريال تقابل دين با دين است. هركس در آن دوره تأويل و تعريفي از دين دارد و ما تنها يك قرائت صحيح داريم كه قرائت اهل بيت(ع) است. اينها لايه هايي است كه بايد رويش مكث شود و اميدوارم فضايي به وجود بيايد كه اين لايه ها هدر نروند. يك بخش هنر ماست كه بايد كار را جذاب ساخته باشيم و بخش ديگر فضايي است كه اين بحث را مطرح مي كند و اهميت پرداختن به اين مقوله را فراهم مي كند.
ميرباقري تصريح كرد: سريال «مختارنامه» حرف و روايت مختار نيست. بررسي اين ديدگاه ها، بافت فرهنگي، اجتماعي و عقيدتي است. عراق در آن سال ها وضعيت فرهنگي عجيبي داشته است و ما سعي كرده ايم اين مسائل را نشان بدهيم و نهادهاي فرهنگي را بررسي كنيم.

 



ورشكستگي يكي از بزرگترين كمپاني هاي هاليوود

بزرگترين شركت فيلم سازي هند براي خريد «مترو گلدوين ماير» كه روزگاري آبروي هاليوود بود، قدم پيش گذاشته است.
سهارا اينديا پريوار كمپاني بزرگ سينماي هند (باليوود)، با هيئت مديره «مترو گلدوين ماير» وارد گفتگو شده تا اين كمپاني را بخرد. مترو گلدوين ماير حدود چهار ميليارد دلار مقروض است. مديران اين كمپاني بزرگ از دو سال پيش به دنبال فروش آن هستند و قصد دارند به زودي ورشكستگي آن را رسما اعلام كنند.
شبكه ايران گزارش داد: پيشنهاد پيشين به «مترو گلدوين ماير» از جانب «تايم وارنر» آمد. اين كنسرسيوم رسانه اي قصد داشت كمپاني «مترو گلدوين ماير» را به بهاي يك و نيم ميليارد دلار خريداري كند، اما توافق حاصل نشد. گفته مي شود كه نخستين قيمت در مذاكره با شركت سينماي هندي بالاي دو ميليارد دلار خواهد بود. انجام اين معامله، سينماي هند را در سطحي بي سابقه به جهان غرب وارد خواهد كرد.
«مترو گلدوين ماير» (ام.جي.ام) به گروهي از سرمايه گذاران و بنگاه هاي رسانه اي تعلق دارد، كه كمپاني را در سال 2005 به بهاي پنج ميليارد دلار خريداري كردند. دست به دست شدن «مترو گلدوين ماير» و مديريت تازه نتوانست اين كمپاني عظيم صنعت سينماي آمريكا را از بحران مالي نجات دهد و كار به جايي رسيد كه سران كمپاني تصميم به فروش آن گرفتند.

 



گزارش ناهماهنگي خانه سينما روي ميز رييس جمهور

يك تهيه كننده سينما گفت: كه گزارش ناهماهنگي خانه سينما با معاونت سينمايي را به رياست جمهوري داده ايم.
حبيب ا... كاسه ساز در گفت و گو با هنرنيوز ضمن اعلام اين مطلب گفت: ما گزارش اين ماجرا را به رياست جمهوري داده ايم. اين طبيعي است كه در طول اين سال ها معاونت دنبال هماهنگي زير مجموعه اش بوده و اين يك قانون است، اگر اين كار را نكند ايراد مديريتي وجود دارد.
وي تاكيد كرد: خانه سينما را از ابتدا، دولت راه اندازي كرده است و در طول اين سال ها هم همواره از آن، چه از نظر بودجه اي و چه از لحاظ بيمه و ساير موارد حمايت كرده است با اين اوصاف اين خانه سينما است كه بايد با دولت هماهنگ باشد نه دولت با خانه سينما.
كاسه ساز در ادامه بيان كرد: همه اهالي خانه سينما در اين اختلاف دخيل نيستند، چند نفر محدود در اين امر دخيل اند وگرنه 26 صنف خانه سينما خود را با معاونت هماهنگ كرده اند. البته نمي گويم كه اين چند نفر بي ربط حرف مي زنند بلكه مي گويم هماهنگ نيستند و بايد هماهنگ شوند زيرا جامعه سينمايي و توليدات ما در حال ضربه خوردن است.
وي گفت: همين ناهماهنگي ها بود كه در ساماندهي تهيه كنندگان ضربه هاي كاري را به اين صنف زد و معاونت خود تصميم به ساماندهي اين صنف گرفت. چند ماه آينده انتخابات خانه سينما برگزار مي شود و اميد دارم كه اعضاي جديد بيايند و به داد اين وضعيت سينما برسند.

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14