(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 18 مهر 1389- شماره 19760

بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد
منابع پژوهش در علوم انساني اسلامي
دست هاي نامرئي -43
صندوق اعانه براي ترويج دموكراسي آمريكايي

E-mail:shayanfar@kayhannews.ir




بنيان هاي نظري فرهنگ غرب در بوته نقد
منابع پژوهش در علوم انساني اسلامي

نوشته : مهدي جمشيدي
علامه مطهري (ره) در مقدمه كتاب «جامعه و تاريخ» تصريح مي كند كه مسائل زيادي از علوم انساني از قرآن كريم، قابل استنباط است:
«بديهي است كه اسلام نه مكتب جامعه شناسي است و نه فلسفه تاريخ. در كتاب آسماني اسلام، هيچ مطلب اجتماعي يا تاريخي با زبان معمول جامعه شناسي يا فلسفه تاريخ طرح نشده است، همچنان كه هيچ مطلب ديگر اخلاقي، فقهي، فلسفي و غيره با زبان معمول و در لفافه اصطلاحات رايج و تقسيم بندي هاي مرسوم بيان نشده است. در عين حال، مسائل زيادي از آن علوم، كاملاً قابل استنباط و استخراج است.»15
اما اين نكته ظريف، بسيار سرنوشت ساز است كه مقصود از «اسلام»، تنها «كتاب» و «سنت» نيست، بلكه بنابر نص كتاب و سنت، احكام و يافته هاي متقن «عقل» و «حس» نيز معتبر و مشروع هستند. از اين رو، در علوم انساني اسلامي از سه منبع يا روش در پژوهش استفاده مي شود: «آيات وحياني و روايات معتبر»، «استدلال عقلي» و «تجربه حسي»:
«در نگاه ديني، بخشي از علم از متن ديانت جوشيده است و حيات بشري بدون بهره وري از هسته مركزي دين- وحي- از آن بخش بي نصيب مي ماند. اين قسم از علم، هويتي آسماني داشته و با وساطت انسان هايي كه از قوه قدسيه برخوردارند، در دسترس همگان قرار گرفته است. ليكن بخش ديگر علم با تولد انسان و همراه با رشد و باروري ابعاد جسماني او ظاهر شده و تا مرحله آگاهي نسبت به علوم الهي و همراهي با آن ادامه مي يابد.»16
همچنين آن پاره از نظريه ها و قضاياي مطرح شده در شاخه ها و رشته هاي مختلف علوم انساني سكولار كه متعارض با احكام اين منابع اسلامي نباشد، «اسلامي» به شمار مي آيند، هرچند يابنده و پردازنده آن ها مسلمان نباشد؛ زيرا مقوم «اسلاميت نظريه»، «محتواي نظريه» است نه «خالق نظريه».
ممكن است گفته شود اگر اسلام قادر به توليد علوم انساني ست، چرا تاكنون چنين نكرده است؟ بايد گفت:
الف- برخلاف مفروضه اين پرسش، متفكران اسلامي موفق به توليد علوم انساني اسلامي شده اند. «متفكران مسلمان متقدم» در زمينه جامعه شناسي، علوم سياسي، اقتصاد، علوم تربيتي و... نظريات مستدل را عرضه كرده اند. «متفكران مسلمان متأخر» نيز چنين هستند. به عنوان مثال، نظريه هاي علامه طباطبايي، علامه مطهري، علامه مصباح و علامه جعفري از اين قبيل است. البته اين آراء و نظريه ها در همه شاخه ها و رشته ها به ميزاني نبوده اند كه يك نظام و پارادايم علمي ايجاد گردد.
ب- حتي با فرض اينكه تاكنون نظريه اي در حوزه علوم انساني از اسلام برخواسته نشده باشد، نمي توان نتيجه گرفت كه از متن تعاليم و معارف اسلام، علوم انساني توليد نمي شود؛ زيرا تنها يكي از شروط توليد شدن علوم انساني اسلامي، به «قابليت اسلام» بازمي گردد كه بتواند چنين كند. اين شرط، «شرط لازم» است نه شرط كافي». يكي ديگر از شروط لازم براي توليد شدن علوم انساني اسلامي، «تلاش اجتهادي مسلمين» در راستاي استنباط از اسلام است. حال اگر اين تلاش صورت نپذيرد، با وجود برخورداري اسلام از قابليت توليد علم انساني، اين امر تحقق نمي يابد. بنابراين معلول ياد شده (علوم انساني اسلامي) تنها يك علت (قابليت اسلام) ندارد كه به محض عدم تحقق آن، عجز و نقص را به همان علت نسبت بدهيم.
ب- ايدئولوژي؛ واقع نما يا كاذب؟!
نبايد پنداشت كه علوم انساني غربي، سراسر «علم» و محصول «تجربه» است. از قضا، خصوصيت عينيت و بي طرفي ارزشي در فرآيند نظريه پردازي در علوم انساني غربي، چندان مورد ملاحظه و اعتنا قرار نگرفته است. از اين رو، اين مجموعه علوم درواقع نه «علم» به معناي دقيق و خاص كلمه، بلكه آميزه اي از «علم» و «ايدئولوژي» است. بسياري از نظريه هاي موجود در علوم انساني غربي، مبتني بر «مفروضه هاي اثبات نشده»اند. به دليل همين رنگ پذيري علوم انساني غربي از ايدئولوژي ها و خرده فرهنگ هاي گوناگون، در علوم سياسي و جامعه شناسي و روان شناسي و...، ما با مجموعه اي از «پارادايم هاي متفاوت» در هر يك از اين رشته ها مواجه هستيم كه هر كدام در عرض ديگري قرار گرفته اند. به عنوان مثال، اكنون بايد از «جامعه شناسي ها» سخن گفت نه «جامعه شناسي»؛ چرا كه در درون اين شاخه علمي، پاراديم هاي متنوعي حضور دارند، به طوري كه حتي بعضي از آن ها در انتخاب موضوع اين علم نيز با يكديگر اختلاف دارند!
علوم انساني سكولار غربي نه تنها در بسياري از موارد علم نيستند، بلكه حتي «انساني» نيز نيستند، زيرا؛
الف. پاره اي از آنها علوم «ساختاري»اند؛ چون به ساختار اصالت مي دهند و انسان را منفعل و مغلوب مي انگارند.
ب. پاره اي از آنها نيز علوم «حيواني» اند، چرا كه وجود «روح» يا «فطرت الهي» را در انسان انكاركرده و او را به موجودي «خودخواه» و «منفعت طلب» تقليل مي دهند.
اما همه «ايدئولوژي»ها، اعتباري و جانبدارانه نيستند. باورها و ارزش هايي كه برخي از ايدئولوژي ها معرفي مي كنند، مبتني بر وقايع خارجي هستند. «ايدئولوژي اسلامي» اينگونه است، برخلاف «ايدئولوژي هاي سكولار» برخاسته از مدرنيته كه محصول تلفيق ده ها مفروضه ناصواب و سست هستند. ايدئولوژي اسلامي، بر «فطرت انسان» مبتني ست، نه يك سلسله پنداشته ها و مفروضات موهوم و غيرواقعي. 17 بنابراين، ايدئولوژي ها دوگونه اند: الف. «ايدئولوژي هاي واقعگرايانه»،
ب. «ايدئولوژي هاي غيرواقعگرايانه»
ايدئولوژي واقعگرايانه، بخشي از «علم» به شمار مي آيد، زيرا تفاوت ماهوي ميان اين دو وجود ندارد. اگر شرط علمي بودن يك گزاره، بناي آن بر واقعيت خارجي است، اين نوع ايدئولوژي نيز پذيراي اين شرط است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
15- مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي: جامعه و تاريخ. جلد پنجم. تهران: صدرا، 1384، ص .13
16- حميد پارسانيا، سنت، ايدئولوژي، علم. قم: بوستان كتاب، 1386، ص .26
17- مرتضي مطهري، مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي: انسان و ايمان، جلد اول، تهران: صدرا، 1384، ص .57

 



دست هاي نامرئي -43
صندوق اعانه براي ترويج دموكراسي آمريكايي

نويسنده: محمد عبدالهي
بنياد اعانه ملي براي دموكراسي مؤسسه اي وابسته به «سيا» مي باشد و بخش عمده اي از بودجه آن از اين سازمان تأمين مي شود. اين بنياد در برابر بودجه اي كه به صورت رسمي از كنگره به صورت ساليانه دريافت مي كند به هيچ كجا حتي خود كنگره نيز پاسخ گو نيست. استفاده از بودجه دولت فدرال و عدم پاسخ گويي دليل بسيار روشني از حساسيت و محرمانه بودن فعاليت اين بنياد است. بنياد اعانه ملي داراي 4 مؤسسه مهم است كه بازوهاي اصلي اين بنياد را تشكيل مي دهند و هركدام از آن ها توسط يك حزب يا گروه سياسي و اقتصادي پايه گذاري شده اند:
1- مؤسسه بين المللي جمهوري خواه وابسته به حزب جمهوري خواه(بازوي سياسي بنياد)؛
2- مؤسسه دموكراتيك ملي براي امور بين المللي وابسته به حزب دموكرات(بازوي سياسي بنياد)؛
3- مركز بنگاه هاي خصوصي بين المللي وابسته به اطاق بازرگاني آمريكا (بازوي اقتصادي بنياد)؛
4- مؤسسه اتحاديه تجارت آزاد وابسته به جنبش كارگري (بازوي كارگري بنياد)؛
بنياد اعانه ملي براي دموكراسي در سال 1991م موظف گرديد تا رئوس برنامه هاي اجرايي خود را در قالب سندي استراتژيك و هر 5 سال يك بار منتشر سازد. تاكنون اين بنياد سه سند استراتژي خود را در سال هاي 92 و 97 و 2002 تنظيم و منتشر نموده است:
1- دراولين سند(1992م) نقش بنياد در دوران پس از جنگ سرد و چگونگي نقش آفريني آمريكا در آنچه توسعه دموكراسي خوانده شده تدوين گشته است.
2- در دومين سند (1997م) تقويت جهاني شدن و تقويت مبادلات روشنفكرانه با ديگر مناطق دنيا در دستور كار قرار گرفته است.
3- در سومين سند(2002م)، پر كردن شكاف بين منافع و اهداف با بهره گيري از ساختار چند حوزه اي و توانايي هاي برنامه ريزي 4 مؤسسه اصلي بنياد و كمك به گروه هاي بومي كه داراي انگيزه و شجاعت رهبري مبارزات به اصطلاح مردمي هستند و ايجاد شبكه اي از اين گروه ها براي تقويت تأثير و نفوذ آن ها مورد توجه قرار گرفته است.
اين استراتژي، موضوعاتي مانند؛ حقوق بشر، آزادي هاي سياسي، نقض قانون، حاكميت ضعيف و دوگانه، كاهش فقر، بي عدالتي و مفاهيمي از اين دست را بهانه اقدامات خود عليه كشورهاي ضدآمريكايي مستقل قرار داده است. شواهد زيادي در دست است كه نشان مي دهد بنياد اعانه ملي براي دموكراسي، هدف انسان دوستانه اي را از گسترش آزادي و دموكراسي دنبال نمي كند. آنچه از سوابق كاري و فعاليت هاي سازماني اين بنياد در طول ساليان گذشته استنتاج مي شود، اين است كه اين بنياد جز پي گيري و تأمين سياست هاي ايالات متحده، چيز ديگري را دنبال نمي كند و اصولاً آزادي و دموكراسي را چيزي جز ابزار و يا راهبرد تأمين منافع كشور آمريكا نمي داند.
به اعتقاد بسياري، اين بنياد يكي از مهم ترين حاميان مالي پروژه دموكراسي «اليور نورث»461 بود كه در ظاهر يك پروژه غير دولتي، به قاچاق اسلحه و مواد مخدر و دامن زدن به درگيري ها و دخالت در سياست هاي خارجي ايالات متحده مي پرداخت.
جلب همكاري رهبران سياسي، قانون گذاري و حمايت از احزاب ميانه رويي كه به دنبال باز كردن فضا يا مشاركت زنان در سياست و افزايش ارتباطات با سازمان هاي بين المللي هستند، تشويق و تقويت انجمن هاي اقتصادي و بازرگاني و مخازن فكري طرفدار بازار آزاد، تقويت روابط با اتحاديه هاي كارگري و جلب همكاري آنان و تقويت جامعه مدني، رسانه ها، احزاب سياسي همفكر، انجمن هاي اقتصادي، اتحاديه هاي تجاري و مؤسسات سياسي كه مي توانند دولت و بازار را هم به هم ارتباط دهند و به اصلاحات اقتصادي كمك نمايند از جمله اهداف اين بنياد در مورد ايران و پروژه دموكراسي سازي در ايران است.
مسئولان اين مؤسسه ادعا دارند NED يك مؤسسه خصوصي است اما بيش از 90 درصد بودجه آن از كنگره آمريكا مي آيد.
NED فعاليت خود را در خصوص ايران از سال 1999 شروع كرده است. در اواخر دهه 90 و به خصوص پس از ماجراي 11 سپتامبر 2001 كه دنياي اسلام يك اهميت كليدي براي آمريكا، اسرائيل و متحدانش پيدا كرد، NED هم تمركز خود در منطقه را بيشتر كرد
«هاله اسفندياري» در سالي كه در NED فعاليت مي كرده، بر روي مسأله زنان در كشور تمركز داشته است. پس از آن، »لادن برومند»، دختر «عبدالرحمان برومند» (از نيروهاي اپوزيسيون چپ كه در ماجراي ميكونوس كشته شد) با حمايت آمريكايي ها و اين مؤسسه از اروپا به آمريكا مي آيد و با هزينه دولت آمريكا به تحصيل و زندگي مي پردازد.
پس از برومند، «رامين جهانبگلو» با كمك هاله اسفندياري در سال 2002 به عنوان محقق ميهمان به NED دعوت مي شود. جهانبگلو در مورد نقش و تأثير روشنفكران بر اوضاع ايران تمركز داشته و حتي مي توان گفت به دنبال تأثيرگذاري روشنفكران در براندازي نرم يا به قول مؤسسه NED ، گفتمان دموكراسي در ايران بوده است. سپس «سيامك نمازي» از دوستان جهانبگلو به عنوان محقق ميهمان فعاليت خود در NED را آغاز مي كند. سيامك نمازي در زمان حضور در ايران مدير مؤسسه اي به نام «آتيه بهار» بوده است.
از ديگر افراد مرتبط با NED مي توان به «حسين بشيريه» اشاره كرد كه در سال 5- 2004 به عنوان محقق ميهمان با اين مؤسسه همكاري داشته است. او به دليل رابطه مطلوب با اصلاح طلبان اهميت خاصي دارد. بشيريه در زمان حضور خود در اين مؤسسه تحليلي را براي NED تهيه كرد كه در آن، به علل شكست و پيروزي اصلاح طلبان و همچنين نقاط قوت و ضعف اين جنبش اشاره شده بود. همچنين علي افشاري و منوچهر محمدي از ديگر مرتبطين با NED هستند.
مؤسسه مشاركت آموزشي زنان از ديگر مؤسساتي است كه رابطه نزديكي با NED دارد و از آن بودجه دريافت مي كند. تمركز اين مؤسسه كه مديريت آن را «مهناز افخمي» بر عهده دارد، بر روي زنان به خصوص در منطقه خاورميانه است و از فعاليت هاي اين مؤسسه مي توان به حمايت جدي از كمپين يك ميليون امضاء در ايران اشاره كرد. مهناز افخمي همچنين رابطه نزديكي با «شيرين عبادي» و «آذر نفيسي» دارد.
از عناصر ايراني ديگر كه با NED مرتبط است مي توان به «مهرانگيز كار» اشاره كرد. وي در سال 2003 از دست «جورج بوش»(پسر) جايزه سالانه NED را به پاس خدمات به منافع آمريكا دريافت كرد. چون از ابتدا حوزه فعاليت NED در داخل آمريكا تعريف شده بود به همين دليل شاخه جهاني براي آن تأسيس شد كه به مؤسسات غير آمريكايي خدمات بدهد. نام اين بخش، جنبش ملي براي دموكراسي ( WND ) است كه مهناز افخمي جزء هيئت مديره اين بخش است. فرد مصري به نام «سعدالدين ابراهيم» كه نامش در تمام مؤسسات وابسته به سيا فعال در خاورميانه هست نيز در اين مؤسسه حضور دارد.
مؤسسه اي ديگر به نام مركز بين المللي روزنامه نگاري462 نيز وجود دارد. اين مؤسسه طي سال هاي اخير در زمينه ايران فعال شده و كنفرانسي به نام «ايران 360 درجه»463 را برپا كرد. در اين همايش از روزنامه نگاران دوم خردادي حاضر در آمريكا مانند «معماريان»، «نيك آهنگ كوثر»، «صنم دولتشاهي»(وبلاگ نويس)، «مهرزاد بروجردي»، «كاميار اعلايي» و ... دعوت به عمل آمده بود. هدف اين همايش بررسي اوضاع فعلي ايران بود.464
در بانك اطلاعات پروژه هاي اين بنياد، اطلاعات مربوط به 22 پروژه ي مرتبط با ايران ارائه شده كه نشان مي دهد اين بنياد از سال 1991ميلادي تا به امروز تحت عناوين مختلف از جمله حقوق بشر(جوانان، آموزش، رسانه ها و انتشارات و...) حقوق كارگران و زنان به انجام مأموريت خود از سوي كنگره و سيا مشغول بوده است.
مؤسسه ي هلندي به نام«خط مقدم« از NED بودجه مي گيرد و از افرادي همچون «فريبا داوودي مهاجر»، «سوسن طهماسبي»، «نوشين احمدي خراساني» و افراد ديگري كه در كمپين يك ميليون امضاء توسط دولت ايران دستگير شدند، به شدت دفاع مي كند. نكته جالب اين كه اعضاي مركز خط مقدم به راحتي در ايران رفت و آمد دارند.465
همان طور كه گفته شد، بنياد اعانه ملي براي دموكراسي، شامل دو موسسه بين المللي جمهوري خواه و موسسه دموكراتيك ملي براي امور بين الملي است كه هر دو در قامت بازوان سياسي موثر، ايفاي نقش مي كنند. هدف مصوب اين بنياد تقويت موسسات دموكراتيك در كشورهاي مختلف است كه در عمق انديشه گلوباليزيشن(جهاني سازي آمريكايي)466 بايد فهم شود. بنياد اعانه ملي، اگر چه داراي رديف بودجه مصوب در كنگره آمريكاست، اما تاكنون گزارش ملي خود را به هيچ نهاد نظارتي خارج از سازمان جاسوسي سيا، ارائه نكرده است. اين بنياد از اواسط دهه نود، با هدف توسعه فعاليت هاي خود در كشورهاي جهان، مجاز به بهره برداري اقتصادي از بخش خصوصي شد و پس از اين اجازه نامه، دو سازمان ديگر به نام هاي «مجمع بين المللي براي مطالعات دموكراتيك» و« مركز منبع دموكراسي» را تأسيس كرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
461 Oliver North
462 International Center For Journalists ICFJ
463 Iran: 360 degrees
464 . معرفي مؤسسات برانداز - 1، خبرگزاري فارس، 16 آذر 1388
465 . معرفي مؤسسات برانداز - 4، خبرگزاري فارس، 20 آذر 1388

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14