(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14


یکشنبه 18 مهر 1389- شماره 19760

به بهانه برگزاري بيست وچهارمين جشنواره فيلم كودك و نوجوان
سينماي كودك و نيازهاي امروز
سينماگران مطرح كردند
سياست بازي مديريت خانه سينما تهديد امنيت شغلي ما
گزارش گيشه شكست قطعي «تورم كمدي»
درجستجوي امر قدسي تاملاتي درنشانه شناسي سينما و قرآن
آموزش سينما به روش پست مدرن-1
عبور از انتقاد به سبك يك «صاحب خانه» سينما



به بهانه برگزاري بيست وچهارمين جشنواره فيلم كودك و نوجوان
سينماي كودك و نيازهاي امروز

آرش فهيم
سينماي كودك و نوجوان يكي از حلقه هاي گم شده سينماي ايران در سال هاي اخير بوده است. عدم بازيابي دوباره اين ژانر، مانعي بر سر اعتلا و ارتقاي سينماي كشورمان بوده و خواهد بود.
برگزاري جشنواره فيلم كودك و نوجوان، يكي از راه هاي احياي اين ژانر مهجور و مظلوم پنداشته مي شود. اما مگر ساير جشنواره هاي موضوعي تا چه حد به هنر هفتم اين ديار كمك كردند كه اين يكي هم بتواند؟
واقعيت اين است كه وضعيت سينماي كودك و نوجوان نيز جداي از كل سينماي ايران نيست. همچنانكه از سال هاي دهه 60 تا ميانه دهه 70 سينمايي نسبتا پويا و درماني داشتيم، ژانر كودك و نوجوان نيز برپا و برقرار بود. اما از اواسط دهه 70 كه حال سينما رو به وخامت نهاد، عرصه بر سينماي كودك و نوجوان نيز روز به روز تنگ تر شد. سينماي ما در اين 12، 13 سال با بحران هاي پياپي مواجه شد كه مهم ترين آن ها قهر تماشاگران و بحران هويت بود؛ كه هر دو از تبعات سياست هاي فرهنگي غربگرا و سرمايه سالاري بوده كه از سال 76 به پيكر اين سينما تحميل شد. به اين ترتيب سينماي ايران به طور كلي و سينماي كودك به طور خاص، از مردم و فرهنگ بومي اين سرزمين دور شدند. اين مسئله با مقايسه فيلم هايي كه در اين دو مقطع زماني متفاوت توليد شدند بيشتر معلوم مي شود. مثلا فيلم «كلاه قرمزي و پسرخاله» اوائل دهه 70 ساخته و به نمايش درآمد كه چون تا حدي هويتمند و نزديك به فرهنگ و ذائقه بومي مردم بود توانست به موفقيت هاي بسياري دست يابد. اما قسمت دوم همين فيلم يعني «كلاه قرمزي و سروناز» كه اوائل دهه 80 با محتوايي رفاه زده و به دور از هويت ايراني - اسلامي توليد شد، شكست خورد. اين مصداق تقريبا براي تمام فيلم هاي كودك و نوجوان در ايران قابل تعميم است.
به اين ترتيب ژانر كودك و نوجوان به جسمي رو به موت تبديل شد كه تنها با تزريق بودجه دولتي و با اتكاي به جشنواره اي كه دوره بيست وچهارم خود را پشت سر گذاشت ظاهري زنده يافته است.
اين در حالي است كه در همين جشنواره هم تعداد بسيار كمي فيلم به معناي واقعي كودك و نوجوان - كه مخاطب آن گروه هاي كم سن و سال باشد- به نمايش در آمد و بخش زيادي از ويترين آن توسط فيلم هايي كه صرفا كودكان يا نوجواني در داستان آن ها حضور دادند - اما مخاطبشان در اصل بزرگسال است - پر شد.
تعيلم و تربيت در سينماي كودك
اين موضوع كه دوره كودكي و نوجواني مقطعي بسيار حساس در زندگي انسان محسوب مي شود و اگر لطمه اي به روح و روان شخص در اين مقطع سني وارد شود، جبران آن بسيار سخت خواهد بود، يك مسئله علمي و اثبات شده است كه ارتباط چنداني به اعتقادات ايدئولوژيك و سياسي ندارد؛ حتي در جوامع لائيك هم تماشاي آثار غيراخلاقي و نابود كننده فطرت انساني براي بچه ها توصيه نمي شود. اين مسئله در جامعه ما بسيار خطيرتر و با اهميت تر است. اگر در مورد كل سينما، ترديدي درباره اين موضوع وجود داشته باشد كه آيا محتوا مهم تر است يا ساختار و كدام بر ديگري ارجح است، يا اين كه آيا جنبه اقتصادي و جذب مخاطب اولويت دارد يا تاثير فرهنگي، در مورد سينماي كودك و نوجوان جاي هيچ ترديدي وجود ندارد كه محتوا و مضمون در اولويت است.
بچه ها بسيار بيشتر از بزرگسالان مجذوب داستان مي شوند و تخيلشان با فضاي فيلم درگير مي شود.
به همين دليل درباره فيلم هاي كودك و نوجوان حساسيت بيشتر و دقت سخت گيرانه تري در زمينه مضامين و محتواي آثار لازم است. در جشنواره فيلم كودك و نوجوان نيز ملاك تاثير اخلاقي فيلم ها بايد بر ملاك هاي تكنيكي و ساختي غلبه پيدا كند وا گر فيلمي هم به خاطر ساختارش شايسته تقدير مي شود، اين ساختار بايد در خدمت تعليم و تربيت باشد.
منظور از تعليم و تربيت در سينما، پند و اندرز يا سرلوحه قرار دادن نصيحت هاي پيش پا افتاده، يعني لزوما فيم تربيتي به فيلمي نمي گويند كه آداب درست احوال پرسي، سحرخيزي، احترام گذاشتن به ديگران و... را به كودكان ديكته كند. فيلم تربيتي به اثري گفته مي شود كه مخاطب با تماشاي آن به خويشتن خويش باز مي گردد و «خود» اصيل خودش را كه همان فطرت پاك انساني است باز مي يابد.
سينماي كودك و نوجوان زماني مي تواند تاثيرگذاري اخلاقي داشته باشد كه روح مخاطب خود را پالايش داده و بر دل او تلنگر بزند.
نكته ديگر اين كه مقصود از تربيت، صرفا اخلاق فردي نيست.
تربيت اجتماعي و سياسي يكي از حوزه هايي است كه سينماي كودك و نوجوان كمتر وارد آن شده است. همچنانكه دين ما اسلام، از انسان ها انتظاري فراتر از رعايت اخلاقيات فردي دارد و آئين ها و آموزه هاي آن انسان را به سمت مسئوليت پذيري اجتماعي و تعهد نسبت به حال همه همنوعان رهنمون مي سازد، فيلم هاي كودك و نوجوان نيز بايد اين گونه عمل كنند.
موضوعاتي چون جنگ فقر و غنا، استعمار و استبداد، سلطه گري، تهاجم نظامي و فرهنگي غربي ها به ساير ملل و ... كه امروز هم جامعه و هم جهان ما با آن درگير است، مي تواند دستمايه فيم هاي كودك و نوجوان نيز قرار گيرد.
جنگ نرم فرهنگي
ژانر كودك و نوجواني، يكي از استراتژيك ترين حوزه هاي فرهنگي در دنياست. چه اين كه كودكان و نوجوانان آينده سازان جوامع هستند و در عين حال ظرفيت تاثيرپذيري بسيار بالايي نيز دارند. هم از اين رو، شركت هاي سرمايه داري و صهيونيستي سينماي جهان، سالانه ميلياردها دلار براي توليد فيلم، انيميشن و بازي رايانه اي مخصوص نونهالان هزينه مي كنند، اما در اين جنگ نرم، دستگاه هاي فرهنگي و سينمايي ما تقريبا ميدان را خالي گذاشته اند.
هرچند در كشور ما نيز هر سال تعداد اندكي آثار رسانه اي براي بچه ها توليد مي شود، اما اين آثار قادر به رقابت و از صحنه خارج كردن محصولات وارداتي نيست. به همين دليل بخش زيادي از اوقات فراغت فرزندان ما، به خصوص در شهرها و طبقه متوسط، با كالاهاي بصري و تصويري غربي پر مي شود كه به خاطر كنترل ضعيف خانواده ها بر آن ها، در دراز مدت اثرات منفي اخلاقي، ذهني و رفتاري بر كودكان و نوجوانان خواهند گذاشت.
به همين دليل هم توجه بيش از پيش به توليدات رسانه اي كودك و نوجوان، اعم از تلويزيوني، سينمايي، پويانمايي، بازي رايانه اي و ... يك ضرورت راهبردي است.
در پايان اين كه سينما اگر قصد مخاطب قرار دادن نسل نونهال را دارد با پيچيدگي ها و دشواري هاي فراواني مواجه است. تنها كساني توان برقراري ارتباط سالم و پويا با كودكان و نوجوانان را دارند كه خود به پالايش روحي دست يافته باشند و فارغ از كينه و غرض، فطرت اوليه خود را از گزند روزمرگي هاي بزرگسالي حفظ كرده باشند. جشنواره فيم كودك و نوجوان بايد محل تجلي و پرورش چنين نگاهي باشد.

 



سينماگران مطرح كردند
سياست بازي مديريت خانه سينما تهديد امنيت شغلي ما

حسين كارگر
كاركرد اصلي خانه سينما، رسيدگي به مسائل و دغدغه هاي صنفي اهالي سينماي كشورمان است. اما مديريت خانه سينما در اين مورد تا چه حد موفق بوده است؟ با توجه به اين كه يكي از مدعاهاي مديران اين نهاد صنفي در سال هاي اخير در برابر دولت، امنيت شغلي بوده، آيا خودشان در عمل به اين مهم توجه نموده اند؟ آنچه مي خوانيد نظرات چند هنرمند سينما در اين زمينه است.
يك كارگردان سينما گفت: رويكرد تقابل آميز مديريت خانه سينما با معاونت سينمايي، باعث هرز دادن نيروهاي دو طرف شده و امنيت شغلي سينماگران را كاهش مي دهد.
«حبيب الله بهمني» در گفت وگو با خبرنگار كيهان تصريح كرد: مديريت خانه سينما چرا به جاي پرداختن به وظايف اصلي اش كه همان رسيدگي به مسائل صنفي است، وارد جر و بحث هاي سياسي شده است؟
وي ادامه داد: با توجه به تمركز همه صنوف سينمايي در خانه سينما، شرايط براي رفع بسياري از مشكلات سينماگران در آنجا فراهم است. اما متأسفانه به خاطر جهت گيري سياسي مديريت خانه سينما اين مشكلات حل نمي شود.
بهمني با بيان اين كه يكي از مشكلات صنفي سينماي ايران، گران بودن لوازم توليد فيلم است اظهار داشت: اين مشكل در خانه سينما قابل حل است، اما هيچ تلاشي براي رفع آن نمي شود.
او ادامه داد: چرا مديران خانه سينما به جاي تلاش براي ارتقاي سينماي كشور، دستيابي به محتواي بهتر و همراه شدن سينما با ارزش هاي اين كشور جهت گيري هايي را اتخاذ مي كنند كه بوي دوري از ارزش ها از آن مي آيد.
وي نحوه طراحي و برگزاري جشن خانه سينما را از مصاديق اين جهت گيري عنوان كرد و افزود: اين جشن به نوعي در مقابل جشنواره فيلم فجر قرار دارد. جشنواره فجر نمادي از انقلاب و نظام به حساب مي آيد و بخشي از سينماي ما همراهي با اين جشنواره را نمي پسندند و چون نمي توانند به طور آشكارا موضع گيري سياسي نمايند از روش هاي به ظاهر صنفي استفاده مي كنند.
بهمني در ادامه با بيان اين كه البته در خانه سينما تلاش هايي هم براي رفع مشكلات صنفي شده است، بيان داشت: اما اين تلاش ها تكميل نشده است و از جمله مسئله امنيت شغلي كه هنوز معلق است.
وي اضافه كرد: سينما پديده اي دو وجهي است؛ هم هنر است و هم صنعت. با اين كه وجه هنري آن در وزارت ارشاد شناخته شده است، اما جنبه صنعتي آن هنوز در وزارت صنايع و معادن پذيرفته نمي شود. يكي از وظايف خانه سينما تلاش براي تثبيت سينما به عنوان يك صنعت است. اما در اين زمينه هيچ كاري صورت نمي گيرد. از اين بابت اگر نگاه كنيم مي بينيم كه خانه سينما شكست خورده است.
كارگردان فيلم «سيب و سلما» ادامه داد: وجه هنري سينما نيز در وزارت ارشاد شناخته مي شود و اين منظر هم خانه سينما به ورطه بازي هاي سياسي افتاده و در مقابل ارشاد قرار دارد.
بهمني در پايان گفت: خدمت دوستان خانه سينما عرض مي كنم كه واقع بينانه با مسائل سينما رو به رو شوند و سعي كنند. به جاي بازي هاي سياسي به نيازهاي صنفي سينماگران بپردازند. در آن صورت بسياري از مشكلات ما مرتفع خواهد شد.
عملكرد خانه سينما و كاهش امنيت شغلي
يك كارگردان سينماي ايران نيز چندي پيش گفت: كاهش امنيت شغلي سينماگران نتيجه عملكرد نادرست خانه سينما و اهالي سينما است.
مسعود اطيابي در گفت وگويي با هنرنيوز افزود: بنده معتقدم اكثر قريب به اتفاق اهالي سينما مشكلي با معاونت سينمايي ندارند بلكه اين عده خاصي هستند كه به اختلافات دامن مي زنند.
وي ادامه داد: بحث امنيت شغلي از جنبه هاي مختلفي قابل بررسي است و بنده معتقدم امنيت شغلي سينماگران روز به روز بدتر مي شود و دليل آن نيز نبود ضابطه در امر توليد است، چرا كه اين عرصه هيچ ضابطه اجرايي ندارد و نظارتي هم از سوي دست اندركاران سينما نمي شود.
وي ادامه داد: هنگامي كه سينماگران از امنيت شغلي پايداري برخوردار نباشند راه براي افراد بي تجربه به اين عرصه بازخواهد شد و در نتيجه كيفيت آثار نزول خواهد كرد.
به گفته وي؛ ضعف امنيت شغلي سينماگران، آنها را وادار خواهد كرد تا تن به هر كار ضعيفي بدهند كه تبعات منفي را در پي خواهد داشت.
اطيابي در مورد ارتباط خانه سينما با معاونت سينمايي تصريح كرد: بايد اين دو نهاد با تحمل همديگر به يك تعامل پايدار برسند تا سودي حاصل اهالي سينما شود. چرا كه در نهايت اين سينماگران و خانه سينما هستند كه از عدم تعامل با معاونت سينمايي زيان خواهند ديد.
وي ادامه داد: بايد سينماگران از هيئت مديره خانه سينما بخواهند كه به سمت اين تعامل گام بردارند و اگر چنانچه هيئت مديره توانايي اين تعامل را ندارد بايد جاي خود را به كساني بسپارند كه پتانسيل تعامل را در خود داشته باشند.
اين كارگردان همچنين با اشاره به چهار هزار عضو خانه سينما تاكيد كرد: عدم تعامل خانه سينما با معاونت سينمايي سبب آسيب پذيري اعضاي آن خواهد شد. در حالي كه در پرتو تعامل؛ امكان تقويت امنيت شغلي سينماگران فراهم خواهد شد. ولي گويا كساني كه خود را سخنگو و هيئت امناي خانه سينما مي دانند راضي به اين تعامل نيستند و حاضرند همچنان بر طبل جنگ لفظي خود با دولت بكوبند كه اين نوع عملكرد در حال حاضر با توجه به آسيب پذير بودن سينماي كشور به هيچ وجه به نفع سينماگران نخواهد بود.
به گفته وي؛ خانه سينما بايد هر چه زودتر به فكر تغيير نيروهاي مديريتي خود باشد تا زمان كمتري را براي تعامل با معاونت سينمايي كه از جنس سينماست از دست بدهد.
اطيابي اضافه كرد: آئين نامه امنيت شغلي با تعامل و گفت وگو قابل اجرا است و خانه سينما مي تواند اقدام به بده بستان امتياز با معاونت سينمايي كند تا امنيت شغلي اعضاي خود را حفظ نمايد.
تضعيف موقعيت صنفي
عبدا... باكيده نيز معتقد است موقعيت صنفي خانه سينما تضعيف شده است.
اين كارگردان سينما گفت: خانه سينما از بدو تأسيس، محلي براي جلوگيري از پراكندگي هنرمندان و ايجاد يك گروه صنفي سينمايي بود، اما امروز با بازبيني وضعيت اين نهاد سينمايي درمي يابيم كه وضعيت صنفي در خانه سينما به شدت تضعيف شده است.
به گزارش شبكه ايران، وي افزود: اتفاقات رخ داده در جشن سينماي ايران و بيانيه هاي منتشره پس از آن در دفاع از اين حوادث به سود سينماي ايران نيست و جامعه هنري ما نبايد وارد سياسي بازي شود.
او ادامه داد: خانه سينما وظايف ديگري دارد و بايد به وضعيت معيشتي و رفاهي هنرمندان برسد و از جنجال سازي دوري كند.
باكيده تصريح نمود: برخورد مسئولان خانه سينما با معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را صحيح ندانسته و خواستار اصلاح اين نوع برخوردهاي حاشيه اي و جنجالي هستم.


 



گزارش گيشه شكست قطعي «تورم كمدي»

غلبه آثار گيشه اي و كمدي هاي عوام پسند در اكران عيد فطر، به شكست كامل و قطعي اين دور از اكران سينماهاي كشور انجاميد. اين در حالي است كه نمايش عمومي فيلم «ملك سليمان» اميدها را براي استقبال مردم از سالن هاي نمايش فيلم زنده كرده است.
به گزارش خبرنگار كيهان، به رغم تجربه ناموفق اكران همزمان چند فيلم كمدي نازل، باز هم اين اتفاق در اكران عيد فطر رخ داد.
بر اين اساس، از اواخر شهريورماه بيشتر سالن هاي سينما به فيلم «يك جيب پر پول» به كارگرداني قدرت الله صلح ميرزايي اختصاص يافت. فيلمي كه فاقد شاخصه هاي هنري و محتوايي قابل اعتنايي است و با اتكا بر كليشه هاي رايج در فيلم هاي كمدي متداول سال هاي اخير سينماي ايران توليد شده است. اين فيلم با وجود برخورداري از بيش از 20 سالن سينما كمتر از 350 ميليون تومان فروش داشته است.
همچنين فيلم «از ما بهترون» به كارگرداني مهرداد فريد ديگر فيلم كمدي اين روزهاي سينماي ايران است كه با عدم توفيق در جذب مخاطب مواجه شده است. اين فيلم نيز با دارا بودن تعدادي از ستاره هاي مطرح طنز به فروشي كمتر از 250 ميليون تومان دست يافت.
فيلم «يك اشتباه كوچولو» هم از جمله آثار كمدي اخير است. اين فيلم نيز فاقد هرگونه نوآوري و ايده جذاب و با اتخاذ تكرار مكررات به فروش حدودا 260 ميليون رضايت داده است.
فيلم «فاصله» به كارگرداني كامران قدكچيان هم يك فيلم عوام پسند ديگر است كه تاكنون حدود 175ميليون تومان در سينماهاي تهران فروش داشته است.
البته در اكران عيد فطر، چند فيلم متفاوت هم وجود داشت. دو فيلم «باد در علفزار مي پيچد» به كارگرداني خسرو معصومي و «زخم شانه حوا» به كارگرداني حسين قناعت اسامي اين دو فيلم است كه متاسفانه به رغم برخورداري از شاخصه هاي فرهنگي و هنري قابل تامل، مظلوم واقع شده اند.
فيلم «زخم شانه حوا» يك فيلم دفاع مقدسي است كه از 31شهريورماه و به مناسبت هفته دفاع مقدس به طور عمومي به نمايش درآمد. با وجود خيل فيلم هاي تجاري كم ارزش، اين اثر ارزشي تنها با 4 سينما اكران خود را ادامه داد و به فروش حدود 6 ميليون تومان دست يافت.
فيلم «باد در علفزار مي پيچد» هم يك تراژدي اجتماعي است كه تنها در 8 سينماي پايتخت به نمايش درآمد و تا آخر هفته گذشته حدود 12ميليون تومان فروش كرد.
فيلم «شكلات داغ» به كارگرداني حامد كلاهداري به تازگي اكران شده و با وجود تصاحب تعداد 17سالن نمايش فيلم، طي يك هفته كمتر از 25 ميليون تومان فروخت.
وضعيت اكران فصل گذشته سينماهاي كشور كه باز هم دچار «تورم كمدي» شد، نياز به اجراي طرح ساماندهي اكران را نشان داد. متاسفانه اين طرح كه قرار بود توسط معاونت سينمايي اجرا شود و هدف آن برقراري تعادل در نمايش عمومي فيلم ها بود با مخالفت هايي مواجه شد و اجراي آن به بعد موكول گرديد.
فصل جديد اكران سينماهاي كشور با اكران چند فيلم جديد آغاز شد.
«ملك سليمان» به كارگرداني شهريار بحراني، «سن پترزبرگ» ساخته بهروز افخمي، «بعدازظهر سگي سگي» اثر مصطفي كيايي از جمله جديدترين فيلم هاي اكران سينماها هستند.
با وجود فيلم جذاب و عظيم «ملك سليمان» و تنوع فيلم ها نسبت به فصل قبلي، مي توان به پويايي و استقبال بيشتر از سينماها اميدوار بود.

 



درجستجوي امر قدسي تاملاتي درنشانه شناسي سينما و قرآن

محمدرضا محقق
درنگاه اول، چه از جهت ساختار و چه نوع پردازش و محتوا، سينما و قرآن در دو وادي كاملا منفك و مجزا و حتي متنافر و متناقض قرار دارند. ساختار داستان هاي قرآني، در خدمت مضامين و قالب كلي كتاب است و اساسا از نوع داستان گويي و روايت سازي مصطلح به دور است. داستان در قرآن، كاملا محتوا محسور و در چينشي خاص نوعي از «تذكره» را براي مخاطب به همراه دارد. اينكه يك آيه از مضمون يك داستان و يا اشارات به يك واقعه درميانه دو آيه كه ربط مستقيمي با آن ندارند، خود گوياي اين امر است.
داستان هاي قرآني يا همان قصص، وجه «تذكر» و «تنبه» و «معرفت» دارند و اگر هم چيزي بيرون از اين باشد درخدمت گويايي يك واقعه يا طرح و تثبيت و تاكيد و تاييد آن رويداد تاريخي به لحاظ نزديكي به واقعيت است و فارغ از اين، وجوه مصطلح در داستان نويسي كه همان عبارت اخراي «شخصيت پردازي» يا «فضاسازي» باشد در آنها نيست.
داستان هاي قرآني، مبناي «معرفت» آموزي دارند و تذكار و همين مبنا، ساختار را هم به دنبال داشته است. ساختاري كه در پي «انت مذكر» بنايافته و «ساخت»ي درخور و منحصر به فرد را دارا است. آنچه در احسن القصص قرآني، داستان حضرت يوسف پيامبر(ع) ديده مي شود را مي توان اوج قرابت داستان هاي قرآني با مضامين مصطلح دانست كه درعين حال زيباترين و گيراترين و جذاب ترين داستان قرآني هم هست. تعبير «احسن القصص» به نوعي بازگويي الگوي فرامتني قصص قرآني است كه بر وجه «معرفت» مبناي شناخت و تذكر را با رويكردي ملهم از محوريت انديشه وحكمت برمي سازد. همين نوع داستان گويي كه در پهناي «قصص» قرآني ظهور و بروز مي يابد، در تلاقي با عرضه مصطلح و بازنمايي درقالب هاي مالوف و مانوس بشر امروز و از آن جمله ادبيات داستاني و پردازش تصويري سينمايي، تئاتري و... موقعيتي خطير و ريسك پذير را پديد مي آورد. سينما، ساحت «دروغ بزرگ» و محل اعتلاي تخيل و پردازش و خلاقيت «نفس» آدمي است و قرآن و مضامين و قصصش از اين همه، مبرا.
همين واقعيت موجب مي شود كه طراح سؤال اصلي در وادي اين تلاقي هماره اين باشد كه آيا اصل اين تلاقي و همپوشاني درست و صواب است و آيا مي تواند در جهت ظهور و بروز بهتر و جذاب تر آيات و مضامين قرآني در قالب هاي ديگر بياني و نباتي باشد؟ اصليت حقيقت قرآن در كنار ذات و ماهيت ساير قوالب خاصه سينما، چه مهماني را برمي سازد؟
و اينكه تا چه حد مي توان وفاداري به اصل و متن روايت قرآني را بي كم و كاست، فداي ارزش هاي داستاني و بصري سينمايي كرد و به نتيجه دلخوش بود و اعتماد نمود؟
نكته دوم تفاوت مديوم و قالب است، اينكه مفاهيم قرآني براساس «وحي» منزل، در قالبي قرارگرفته اند كه گيرايي و رسانايي و انطباق هاي هارمونيك و... را دارا باشد و آن «كلام» وحي است. در حالي كه داستان، سينما، تئاتر، موسيقي و... هريك ذاتيات و ماهيات خاص خود را دارند و چه بسا هركلامي را نتوان در وجه مطلوب و درست و به جا و متناسبش، در قالب هاي ديگر هم بازآفريد و به مخاطب عرضه نمود و نتيجه درخور گرفت.
خاطرات و خطرات
تجربه هاي قرآني ما در حوزه تصوير، خاصه سينما چه خاطراتي و چه دستاوردهايي برايمان به ارمغان داشته است؟ آيا اين «تجربه»ها صرفا ماهيتي لجستيكي دارد و از متن و بطن و هويت تهي است؟ آنچه به عنوان تجربه امر قدسي قرآن در حافظه سينمايي ما وجود دارد كمابيش قابل دفاع نيست. اين نتيجه و خروجي حاصل كدام خلل و نارسايي ها و از ناحيه كدام سوءتفاهم ها و استنباط هاي ناروا است؟ محصولات تصويري ما در حوزه قرآن با معصومين در زمينه ها و شاخصه هاي مختلف و متنوعش كمتر قابل دفاع است و بيشتر، نشانگر حوزه هاي خواسته و ناخواسته فكري و عملياتي و اجرايي دراين حوزه.
علت اين وضعيت، يكي در عدم فهم درست ويژگي ها و خاصيت ها و اساسا ذات و ماهيت كلام وحي است. واقعيت و حقيقت آن است كه اصل متن وحي قابل انطباق و جاري شدن در هر قالب و ساختاري نيست و اساسا تصوير و خاصه سينما از محدوديت هاي فراواني آن هم در يك قالب خاص با ويژگي ها و مختصات خاص تر برخوردار است كه نمي توان از او هرتوقعي را داشت. في الواقع تعبير سينماي اسلامي يا سينماي قرآني بيش از آن كه از دقت و توجه و تمركز برآيند، حاصل بي اطلاعي، بدفهمي و سطح ضعيف و نحيف و پايين فهم فكري و سواد بصري گوينده است.
نمي توان براي سينما و قرآن، شباهت ظرف و مظروفي قائل شد و اين گونه پنداشت كه بي توجه به واقعيت مختصات و ويژگي هاي هر يك از سينما و قرآن، مي توان كلام وحي و مفاهيم و معارف آن را با هر شرايطي و به هر نحو دلخواه و مورد نظر، در ظرف سينما يا ادبيات يا تئاتر ريخت و از آن بهره جست و محصولاتي مفيد به معناي درست كلمه ارائه كرد.
شاهد مثال اين موقعيت انبوه محصولاتي است كه تحت عنوان و ذيل تعبير سينماي اسلامي و قرآني ارائه مي شوند، ولي در واقع چيزهايي مضحك و عبث هستند كه نه تنها در رسانايي مفاهيم عظيم و عاليقدر قرآني نقش ندارند، بلكه موجبات وهن اين منبع لايزال الهي را نيز پديد مي آورند.
در بحث ارتباط و تلاقي سينما و قرآن و نوع همپوشاني كه در اين حوزه مي تواند وجود داشته باشد، مهمترين نكته، در نظر گرفتن همين امر مهم و حياتي است كه همانا فهم درست و اصيل مديوم سينما باشد و آنگاه درك درست و هستي شناسانه و معرفتي تعاملي كه مي توان ميان آن و مفاهيم قرآني به وجود آورد و از آن در راه بازنمايي هنرمندانه و غيرشعاري و به دور از سطحي زدگي آن مفاهيم ارزشمند بهره جست. آنچه حوزه سينما و بنابر ساخت و ساختار آن حائز توجه و اهميت است، نوع شكل گيري محصول نهايي است كه براساس مولفه هاي از پيش پرداخته شده پديد مي آيد.
كتاب مقدس و حجاب تكنيك
در اين بحث، ارتباط ميان مفاهيم قرآني و ساخت سينمايي از يك موقعيت خواه و ناخواه و اجتناب ناپذير تبعيت مي كند و آن هم ساختار سينمايي است. ساختار سينمايي از عناصري تشكيل شده است كه فرم، دكوپاژ، ميزانسن و جزئيات عناصري اينها يعني فيلمنامه، بازيگري، لوكيشن، حركت دوربين، قاب بندي و كادرگذاري ها و موسيقي و... آن را قوام مي دهد و به منصه ظهور و بروز مي رساند. در عين حال، ذات سينما، علاوه بر اينها از مختصاتي فرهنگي پيروي مي كند كه جزئي از ماهيت آن شده است كه اين ماهيت را نمي توان با شعار و سطحي نگري و ادا و اطوار حتي زور و ضرب و چنگ و خدنگ به تصرف خود درآورد و آنچه را خواست و دوست داشت در آن ريخت و به مصداق همان ظرف و مظروف و امثالش. اينكه تصرف در ذات سينما، امكان پذير است يا نه و اينكه تا كجا مي توان با تسلط بر امر سينما و تشرف در امر قدسي در اين راه به جايي در خور و مطلوب رسيد، محل طرح سؤال تمرين و ممارست، صبر و استقامت و تكاپو و پرتلاش است و البته فروتني و طلبگي.
بايد دانست كه در اينجا در اين حيطه يا درجه با ريسك بالا و خطير و مخاطره آميز، تسلط بر يكي از اين دو سو صرفاً كارگر نيست و نمي توان با سلاح تكنيك به محراب رسيد يا با مناسك و ظواهر صرف به توفيق «خرق حجاب تكنيك» دست يافت.
در اين موقعيت، شناخت در هر دو ميدان لازم است و آن هم به قدر كفايت در رسيدن به هر مرتبت بنابر مرتبتي كه سازنده اثر بدان نائل آمده، اثر نيز از آن متاثر است و آيينه اي كه به خوبي و بي رحمي(!) بطن و متن و درون و دماغ سازنده را روي نمايد و باز مي تاباند. رهيافتي كه بايد در امتداد اين مسير مدنظر سازنده باشد البته ماحصل يك سلوك است،يك آذوقه فكري و عملي. سلوك سازنده سينما در مسير شناخت و درك درست و استاندارد از فرم و توفيق او به لمس تجربه امر قدسي و برگزيدن راهي در خور و متناسب براي عبور از سنگلاخ حجاب هاي ظاهري و باطني تكنيك و ظاهرپرستي و روي و ريا و آنك دست يابي به گوهر بي دليل و جوهر اصيل و ژرف و اثرگذار هنر ناب و تصوير خالص. رسيدن به مرتبتي كه پشتوانه انسان هنرمند را در حوزه قرآن و ائمه اطهار(ع) به بازتابندگي هنري و سينماورزي معرفتي و ديني نائل كند از جمله لطيف ترين آفرينندگي هاي بشري و شريف ترين ادراكات و خلاقيت هاي هستي است.
ساخت و ساختار در داستان هاي قرآني در گذر از مضامين كه اصلي ترين وجوه هستي شناسنامه آنهاست و به معرفت و انديشه و حكمت و تنبه منتج مي شود، منشا از ادبيت متن گرفته است. به تبع اعجاز قرآن، قصص قرآن نيز برآيند فرآيند ادبيت متن است و شگرفي و سترگي و زيبايي و جمال و جلالي كه در متن وحي، سرشاري كلمات را با زيبايي ادب و هنر بيان در برگرفته است و به بار نشانده.
داستان هاي قرآني فراتر از قيد و بندهاي تصويرگري است و اساساً تجسم به عنوان نازل ترين وجه تصور و پايين ترين سطح تفكر، راهي به متن و بطن كلام وحي ندارد. قرآن ساحت مسطوت و مكنت و شوكت مضامين و بارگاه عظمت و جلال و تأثيرگذاري كلمات است و آهنگي كه از متن كلام برمي آيد و از دل خدا مي افروزد و لاجرم بر دل مي نشيند. دوري از پيچش غريب و ثقيل هنر مدرن، منزه بودن از معايب داستان پردازي بشري، خلوص اهم رسانايي معرفتي و در عين حال شكوه آهنگين كلام و اعجاز با وقار متن و اديشه و تفكر و تذكر و تنبه، همگي در قصص قرآني جمع است. و اين همه از شالوده اصلي متن وحي منتزع مي شود كه همان «اعجاز» است. رفعت كلام سرمدي و شوكت اعجاز محمدي(ص) در سايه كلمات فخيم و شريف و متين وحي جلوه اي جدا از ساخت و پرداخت هاي انساني دارد و اساساً انسان را راهي براي رسيدن به آن نيست، حتي اگر تماما جمع گردند و حتي اگر بخواهند سوره اي و آيه اي اتيان كنند.
يك سلوك ديني
ترديدي نيست كه براي بازنمايي داستان هاي قرآني و اساسا جلوه بخشي تصويري به آيات وحي و مضامين قرآني بايستي راهي ديگر و سلوكي ديگر يافت و پرداخت. اين سلوك گر چه بي ترديد از دايره تجربيات بشر خارج نيست و با همين لوازم و ابزار تصويري بايستي به دنبال آن رفت و آن را جست و كشف نمود اما آنچه مسلم است اين سلوك براي به تصوير در آوردن متن وحي ويژگي ها و شاخصه هايي را براي سازنده اثر به دنبال دارد و در پي كه توجه به آن رمز عبور و رسيدن است.
نزديك كردن دو حيطه محاط قرآن و سينما جز با «سلوك» ديني سازنده و استعانت از متن وحي و بطن ساختار اصيل هنر امكان پذير نيست و الاصرف تمسك به اشتراكات هنري و لايه هاي ظاهري و متني هر يك از قرآن و سينما و بي توجهي به عمق معاني و شناخت عميق از مفاهيم و ساختار آن دو به تنهايي كارايي رساندن آن معنايي را در انتقال پيام و اثرگذاري را در استيفاء كامل و جامع و مانع مفاهيم معرفتي وحي البته در حوزه به تصويركشاندن و بازنمايي هنري و نه خواندن و بهره گيري متني از اصل كتاب ندارد مگر نه آنكه همان طور كه خوانند قرآن بايد در آن تدبر و تدقيق و تفكر نمايد تا از آن سهمي از ادراك و فهم و رستگاري برد، سازنده اثر تصويري هم بايد همين مواجه را هم با قرآن و هم با تصوير و ساخت و ساختار آن داشته باشد كه: «ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم».

 



آموزش سينما به روش پست مدرن-1
عبور از انتقاد به سبك يك «صاحب خانه» سينما

اين سلسله مطالب قرار است آموزش هايي را در سطح بسيار بالا به روش هاي بسيار مدرن و پست مدرن- و البته روشنفكرانه- در حوزه هاي مختلف سينماگري به علاقه مندان ارائه دهد؛ از بازيگري و كارگرداني گرفته تا مديريت و تهيه كنندگي و... هدف اصلي، كاهش هزينه ها و دريافت حداكثر بهره وري در زمينه هنر هفتم است. البته نويسنده اين سلسله مطالب ثابت نيست و از همه اساتيد و دوستداران سينماي كشورمان دعوت مي شود كه ما را از ديدگاه هاي آموزشي خود بهره مند سازند.
به عنوان سرآغاز به يك موضوع كاملاً جديد و نامكشوف مي پردازيم. اين كه با الهام از سينماگران و به خصوص صاحب خانه هاي سينما چگونه مي توان در ساير حوزه ها مديريت كرد؟ انگيزه طرح اين مسئله نيز ارائه روشي كاملاً متفاوت و جديد در كار مديرعاملي از سوي يك صاحب خانه سينماست كه بدون شك الگو قراردادن اين نوع مديرعاملي، مي تواند هر مديرعاملي را در فائق آمدن بربحران ها پيروز گرداند. يكي از مشكلات همه مسئولان، مديران، مديرعاملان و صاحب خانه ها، مواجه شدن با انتقادات فراوان است. تجربه يك صاحب خانه سينما به ما نشان داده كه مي توان به راحتي از سد انتقادات گذشت. از جمله اين تدابير به اين شرح است:
- فرار به جلو كنيد؛ هر كس از عملكرد شما انتقاد كرد، او را به بي كفايتي متهم كرده و بگوئيد كه مي دانيد منتقدانتان تا چه حد دوره سختي را پشت سر مي گذارند. سعي كنيد در موقع سخن گفتن و يا نوشتن نامه سرگشاده، روي ميزتان برويد تا احساس بزرگي كنيد. اگر هم خواستيد به منتقدان روش مديريتيان نگاه كنيد، به بالاي يك برج برويد و از آنجا به آن ها بنگريد تا ريز ديده شوند. اين طوري خيالتان راحت تر مي شود.
- يك نكته را سرلوحه عمل قرار دهيد؛ هر بار كه كسي از شما و نوع مديريتتان انتقاد كرد او را از گذشته بترسانيد و بگوئيد مايليد سوابقمان را حداقل از تاريخ ... تاكنون با هم مقايسه كنيد؟ البته اين موضوع را كش ندهيد. چون ممكن است سوابقتان نسبت به منتقدانتان ضعيف تر باشد و آن وقت مجبور مي شويد پاي آينده را وسط بكشيد و مثلاً بگوئيد مايليد سوابقمان را تا تاريخ ... با هم مقايسه كنيم؟
- به هيچ وجه بابت ضعف هايتان از مردم عذرخواهي نكنيد. به جاي اين كار از منتقدان خود بخواهيد كه به خاطر ضعف هايشان از مردم عذرخواهي كنند. به هر حال همه آدم ها نقاط ضعفي دارند، اما چون شما مدير عامل و صاحب خانه هستيد به هيچ وجه نبايد به خاطر كارهاي اشتباهتان از ديگران معذرت خواهي كنيد.
- پست مدرن ترين روش مديرعاملي و صاحب خانگي اين است كه در واكنش به كساني كه از شما ايراد مي گيرند و انتقاد مي كنند، ليست دوستان، نزديكان و اقوامتان را منتشر كنيد و بگوئيد اين ها هواداران ما هستند. به طور قطع و يقين براي هيچ كس اين سؤال پيش نخواهد آمد كه اين ليست ها و امضاها چه ربطي به انتقادات مطرح شده دارد.
در پايان اين كه با اتخاذ چنين روش هايي نه تنها باعث كدورت خاطر و ناراحتي ديگران نخواهيد شد، بلكه خاطرات دوران كودكي، خردسالي و حتي نوزادي را به ياد آحاد مردم خواهيد انداخت. يادش بخير، بچگي!

 

(صفحه(12(صفحه(10(صفحه(6(صفحه(9(صفحه(7(صفحه(8(صفحه(15(صفحه(11(صفحه(5(صفحه(16(صفحه(13(صفحه(4(صفحه (2.3.14