بازشناسي مفهوم «قدرت منطقه اي» (يادداشت روز)

چرا ايران يك قدرت منطقه اي است؟ قدرت اول بودن در منطقه اي مانند خاورميانه كه خود مهم ترين منطقه جهان است، چه پيامدهايي دارد و چرا غرب نسبت به آن تا اين حد حساس و نگران است؟
كشورهاي غربي مدت هاي طولاني در همان حال كه عملا تلاش مستمري براي تضعيف نفوذ و موقعيت ايران در منطقه داشته اند، به طور رسمي وجود چنين نفوذ و قدرتي را انكار مي كردند. راه اندازي دو جنگ به فاصله كمتر از دو سال در منطقه، معنايي جز اين نداشت كه غرب نفوذ و سيطره خود در منطقه را به شدت در خطر مي بيند و موضوع آنقدر جدي است كه براي علاج آن به «آخرين راه حل» يعني درگيري نظامي متوسل شده است. در سال 2006 وقتي جنگ 33 روزه آغاز شد منابع اسراييلي كه عموما در به زبان آوردن آنچه در دل غربي ها مي گذرد عجول ترند، به صراحت نوشتند كه اين جنگي نيابتي است و هدف اصلي آن است كه يكي از بازوهاي اصلي ايران در منطقه يعني حزب الله كنده شود. صراحت اسراييلي ها در جنگ 2008 حتي بيشتر هم بود. اين بار تاكيد مي كردند كه استراتژيست هاي آمريكا و اسراييلي به اين نتيجه رسيده اند كه براي از هم گسستن محور مقاومت بايد ابتدا به ضعيف ترين حلقه آن حمله كرد. پيش فرض اسراييلي ها در اينكه مي گفتند حماس و نوار غزه ضعيف ترين عضو محور مقاومت است، اين بود كه جنگ با حماس را حتما به سرعت و به آساني خواهند برد. در واقع حالا كه از آن حادثه دو سالي فاصله گرفته ايم با اطمينان مي توان گفت كه اگر صهيونيست ها حتي به اندازه ذره اي احتمال مي دادند كه ممكن است اين جنگ به نفع حماس به پايان برسد، هرگز آنقدر با اطمينان و اعتماد به نفس سخن نمي گفتند و در نتيجه، درخواست آتش بس تنها پس از 22 روز هم به ننگي ابدي براي آنها تبديل نمي شد.
در واقع صورت مسئله اين است: غرب عملا برتري منطقه اي ايران را پذيرفته ولي حاضر نيست با آن كنار بيايد و به همين دليل هر روز ابزار جديدي را امتحان مي كند به اين اميد كه يكي از آنها بالاخره كارگر بيفتد. و سوالي كه از اين صورت مسئله بر مي خيزد اين است كه آيا راهبرد غرب در اين سال ها براي زدودن نظم ايراني از منطقه موثر بوده است؟ اگر نه (كه ظاهرا كينه توز ترين تحليلگران غربي هم جواب منفي را مناسب ترين جواب براي اين سوال مي دانند) چرا؟ باز هم به همان سوال اول مي رسيم؛ چه عواملي ايران را تبديل به قدرت اول منطقه كرده و غرب به دليل عجز از فهم آن، راهبردهايي در پيش مي گيرد كه به جاي تضعيف عملا آن را تقويت كرده است؟
اگر از يك نگاه راهبردي به موضوع نظر كنيم روشن مي شود كه پروژه ايران هراسي به ضد خود بدل شده است. زماني با شدت و حدت ادعا مي كردند ايران يك تهديد براي تمام كشورهاي منطقه است و اگر قدرت بگيرد همه را در منطقه به بردگي خويش وادار خواهد كرد. مردم و حتي دولت هاي منطقه هرچه تلاش كردند و دقيق شدند، علامتي از درستي اين تحليل نديدند. ايران روز به روز قدرتمند تر مي شد اما به جاي آنكه خوي تجاوزگري و سلطه طلبي در پيش بگيرد هر روز با صدايي بلندتر از گذشته اعلام مي كرد كه هر چه دارد متعلق به همه مسلمين و مظلومان عالم است و توان و نيرويي هم اگر دارد آن را جز براي مقابله با كساني كه به ناحق منطقه را جولانگاه خود كرده اند مصرف نخواهد كرد. به اين ترتيب منطقه ديد بر خلاف پيامي كه پي در پي از غرب دريافت مي كند نه تنها دليلي براي ترسيدن از ايران وجود ندارد بلكه مي تواند روي ايران به عنوان تكيه گاهي مطمئن براي بازيابي هويت و استقلال خود حساب هم بكند.
آنچه اين موضوع را ملموس تر مي كرد اين بود كه مردم و كشورهاي منطقه مي ديدند آنها كه هر روز صبح تا شام مي گويند بايد از ايران ترسيد، خود بيش از هر زمان ديگري مترصد خراب كردن خانه هاي مردم منطقه بر سرشان هستند. چگونه بايد از ايران ترسيد در حالي كه اسراييل هر روز وحشي تر و در اظهار خوي وحشي گري خود جري تر مي شود و تنها مانعي كه آن را از بلعيدن كل منطقه باز مي دارد و به عقب نشيني وادار مي كند ترس از قدرت ايران است؟ به اين ترتيب و با شكل گرفتن اين سوال ها بود كه واقعيت ، خود را بر عمليات رواني تحميل كرد و منطقه خاورميانه تصميم گرفت آنچه را كه با چشم خود مي بيند به آنچه كه سعي مي كنند به زور در گوش و ذهنش فرو كنند، ترجيح بدهد.
فرايند زوال تاثيرگذاري منطقه اي آمريكا را مي توان از يك نگاه راهبردي هم تحليل كرد. در اينجا چند الگوي كلي وجود دارد. ابتدا غربي ها سعي كردند با اشغال مستقيم بخش هايي از منطقه آنها را عملا به خاك خود ضميمه كنند. پس از حدود 9 سال از اولين اشغال، اكنون هيچ تحليلگر امور راهبردي نيست كه قبول نداشته باشد استراتژي اشغال افغانستان و عراق، آمريكا را در غامض ترين بحراني كه اساسا در تاريخ نظامي گري اش با آن مواجه بوده فرو برده است. اكنون آمريكا به دنبال راهي براي خروج از اين مهلكه مي گردد اما هيچ راهي كه هم زمان پرستيژ آن را حفظ كند و حداقلي از نفوذ در منطقه برايش باقي بگذارد وجود ندارد. به قول برخي از استراتژيست هاي روس، آمريكا دارد جل و پلاس خود را جمع مي كند كه از منطقه برود و خود مي داند كه اين رفتن ديگر به اين زودي ها به بازگشتي دوباره تبديل نخواهد شد. تنها خاصيت اين اشغالگري ها آن بوده است كه ايران بدون يك دلار هزينه به قدرت اول منطقه تبديل شده است.
پس از اشغال، راهبرد دوم آمريكايي ها آن بود كه نوعي پروژه ملت سازي را در منطقه پيش ببرند. فرض بنيادين اين پروژه آن بود كه اگر غرب بتواند با كمرنگ كردن ارزش هاي ديني در ذهن مردم منطقه و خصوصا طبقه متوسط، شبكه اي از غرب گرايان بوجود بياورد، آن وقت بدون اينكه لازم باشد زحمت زيادي به خود بدهد مي تواند صرفا از طريق حمايت از راهبرد دموكراسي سازي، نام نيروهاي طرفدار خود را از درون صندوق هاي راي بيرون بياورد. اين طرح ويلسوني، با بلندپروازي زيادي همراه بود و خيلي زود هم شكست خورد. طبقه متوسط در منطقه خصوصا در 5 سال گذشته كه ايران را جدي تر و مصمم تر از هر زمان ديگر مي ديد و احساس مي كرد الگويي نو براي مبارزه با سلطه تاريخي غرب به دست آورده روز به روز ضد آمريكا تر و راديكال تر شد. گذشت زمان، به جاي اينكه باعث كاهش حرارت انقلابي گري و آرمان مقاومت بر منطقه شود آن را شعله ورتر كرد و تنها تفاوتي كه نسبت به گذشته ايجاد شد اين بود كه مقاومت از حيث عملياتي هر روز مهارت بيشتري كسب مي كرد و بر روش ها و ابزارهاي قدرتمندتري مسلط مي شد. آمريكايي ها در اين مدت هر جا انتخابات برگزار كردند يا تقلب كردند يا به چشم خود ديدند كه از درون صندوق هاي راي نام هيچ كس جز دوستان ايران بيرون نمي آيد. به همين دليل است كه اكنون به وضوح مي توان ديد دموكراسي سازي ديگر جزو تبليغات هر روزه غربي ها درباره فعاليت هايشان در منطقه نيست و ادبيات قديمي مبارزه با تروريسم كه به كساني مانند جرج بوش تعلق داشت، جاي آن شعارهاي به ظاهر زيبا را گرفته است.
راهبرد بعدي چيزي است كه منابع غربي خود آن را استراتژي حل مسئله خوانده اند. منظور از اين استراتژي كه اوباما با جديت از آن طرفداري مي كرد اين بود كه براي تحكيم نفوذ آمريكا در منطقه و مقابله با برتري هاي ايران بهتر آن است كه برخي از مسائل مزمن مانند مسئله فلسطين به نحوي اگر نگوييم حل ،لااقل جمع و جور بشود تا ديگر ايران نتواند از آنها به عنوان ابزاري براي الهام بخشي منطقه اي و تقويت روحيه و الگوي عمل مقاومت استفاده كند. به همين دليل اوباما بر خلاف ديگر روساي جمهور آمريكا كه موضوع سازش را معمولا به عنوان مسئله اي تشريفاتي تلقي كرده و آن را به سال آخر دولت خود موكول مي كردند، از همان سال اول اين مسئله را در دستور كار خود قرار داد و اميد داشت كه بتواند خيلي زود آن را به سرانجام برساند. استدلالي كه اوباما و دوست تازه معلق شده اش جيمز جونز به كار مي بردند اين بود كه مسئله ايران حل نخواهد شد مگر اينكه سازشي در فلسطين برقرار شود و ايران يكي از مهم ترين اهرم هاي قدرت منطقه اي خود را از دست بدهد. اكنون روشن شده كه اين سودا تا چه حد خام بوده است. از يك طرف ديوانه هاي نشسته در تل آويو ،دوست خود آمريكا را تهديد مي كنند كه اگر بيش از اين به آنها فشار بياورد يهودي هاي آمريكا در انتخابات نوامبر حزب دموكرات را گوشمالي خواهند داد. از طرف ديگر اوباما مي بيند كه حتي اگر سازشي رخ بدهد، به دليل مخالفت طرف هاي اصلي يعني محور مقاومت با آن- برخي غربي ها مي گويند سازش اسراييل و محمود عباس مثل اين است كه روباه با دم خود سازش كند و اين خطر شير را منتفي نخواهد كرد!- ، ارزشي نخواهد داشت و ماهيت موضوع را تغيير نخواهد داد.
اين تاكتيك ها يعني جنگ، اشغال، مذاكره و ايران هراسي همه امتحان شده و نتيجه معكوس داده است. آمريكا بايد علت تبديل شدن ايران به قدرت اول منطقه را از اين منظر راهبردي تحليل كند وگرنه همچنان حتي از نوشتن درست صورت مسئله هم عاجز خواهد بود چه رسد به حل آن.
مهدي محمدي

سعيد جليلي: گفت وگو تنها گزينه پيش رو براي 1+5 است

دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان تأكيد كرد كه گروه 1+5 بايد به جاي اتخاذ مسيرهاي شكست خورده به مذاكره با ايران به عنوان تنها گزينه پيش رو فكر كند.
«سعيد جليلي» كه ديروز در حاشيه نمازجمعه سخن مي گفت، در اين باره گفت: ما هميشه گفته بوديم تنها گزينه مناسب براي 1+5 گفتگو براي همكاري با جمهوري اسلامي ايران است. ظرفيت ها و موقعيت ممتاز جمهوري اسلامي ايران كه امروز در سطح بين الملل و منطقه غيرقابل انكار است غلط بودن و بي فرجام بودن هر گزينه ديگر را در برابر جمهوري اسلامي ايران رقم مي زند.
دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران اضافه كرد: آنها اين امر را در 30 سال گذشته به خوبي تجربه كرده اند، و مي توانستند حداقل در يك سال گذشته اين تجربه را تكرار نكنند و اين هزينه را نپردازند. به هر حال هر گزينه اي به جز اعتراف به حقوق و ظرفيت هاي ج.ا. ايران و گفت وگو براي آنان بي فرجام خواهد بود.
جليلي با اشاره به نامه خود خطاب به مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا گفت: ما در نامه اي كه براي خانم اشتون فرستاديم گفتيم بحث هايي مثل راهبرد دو مسيره غلط و بي فرجام است و از آنها خواسته بوديم به جاي مسيرهاي بي نتيجه به گفت وگو بر مبناي منطق برگردند.
جليلي در پايان تأكيد كرد: جمهوري اسلامي ايران بر مبناي مفاد نامه اي كه براي اشتون فرستاده است از بازگشت آنها به گفت وگو و رها كردن گزينه هاي بي فرجام ديگر استقبال مي كند. روند پر هزينه و بي نتيجه گذشته بايد براي آنها تجربه اي باشد كه با احترام به حقوق ملت ايران و اعتراف به ظرفيت هاي ممتاز جمهوري اسلامي ايران، درك كنند گفت وگو براي همكاري تنها گزينه ممكن و يك فرصت براي آنهاست.
درخواست اروپا براي مذاكره
در همين رابطه سخنگوي رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا از پيشنهاد اين اتحاديه براي برگزاري گفت وگوها با ايران در نيمه ماه نوامبر (اواخر آبان) در وين خبر داد.
به گزارش خبرگزاري رويترز، «ماجاكا سيجانسك» در اين باره گفت: كاترين اشتون روز جمعه رسماً به ايران پيشنهاد كرده است كه اين مذاكرات طي 3 روز در نيمه ماه نوامبر (اواخر آبان) برگزار شود.
وي افزود: رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا همچنين وين را مكان احتمالي برگزاري اين گفت وگوها پيشنهاد كرده است.
اين در حالي است كه بنابر اطلاعات دريافتي خبرنگار كيهان مكان احتمالي توافق شده براي مذاكرات با 1+5 استانبول تركيه است نه وين و مذاكرات هم 3 روز به طول نخواهد انجاميد.

احساس (گفت و شنود)

گفت: يكي از سايت هاي وابسته به اپوزيسيون خارج نشين و حامي فتنه گران با اشاره به استقبال بي نظير مردم لبنان از احمدي نژاد، نوشته است «بايد اعتراف كنيم كه طي يكسال و نيم گذشته، فقط آب در هاون كوبيده ايم».
گفتم: خب! ديگه چي؟!
گفت: همين سايت سران فتنه را آدم هاي بي عرضه معرفي كرده و نوشته است موسوي و خاتمي و كروبي به درد هيچ كاري نمي خورند.
گفتم: سران فتنه كه از خودشان اختياري ندارند، بايد اعتراف مي كرد كه آمريكا نتوانسته و نمي تواند هيچ غلطي بكند.
گفت: اين سايت نوشته است؛ خارجي ها وقتي متوجه مي شوند كه ما مخالف جمهوري اسلامي هستيم به چشم افراد خودفروخته و يا ديوانه نگاهمان مي كنند.
گفتم: حيوونكي ها... شخصي به دكتر مراجعه كرد و گفت؛ آقاي دكتر! اطرافيانم فكر مي كنند كه من «گاو» هستم! دكتر پرسيد؛ از كي تا حالا؟ و يارو گفت؛ آقاي دكتر! از مدت ها قبل، يعني از همان روزها كه گوساله بودم!

استاندار: رهبرمعظم انقلاب سه شنبه به قم تشريف فرما مي شوند

قم-خبرنگاركيهان:
استاندار قم گفت: رهبرمعظم انقلاب اسلامي، سه شنبه هفته جاري همزمان با سالروز ميلاد هشتمين اختر تابناك امامت و ولايت، به قم سفر خواهند كرد.
به گزارش روابط عمومي استانداري قم حجت الاسلام والمسلمين محمدحسين موسي پور در نشست شوراي اداري استان قم با بيان اين مطلب افزود: ايشان پس از برگزاري مراسم استقبال باشكوه از سوي مردم ولايتمدار شهر قم در جوار بارگاه ملكوتي كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه(س) براي مردم سخنراني كرده و همگان از بيانات ايشان بهره خواهند برد.
استاندار قم تصريح كرد: رهبرمعظم انقلاب اسلامي در مدت اقامت احتمالا يك هفته اي خود در شهر مقدس قم با مراجع تقليد، طلاب و فضلاي حوزه علميه، خانواده هاي شهدا، جانبازان و ايثارگران، نخبگان حوزوي و دانشگاهي و مديران و مسئولان اجرايي استان قم ديدار و گفت وگو خواهند كرد.
حجت الاسلام والمسلمين علي بنايي نماينده مردم قم در مجلس شوراي اسلامي با اشاره به سفر رهبرمعظم انقلاب به قم در سال 1374 گفت: نتيجه اين سفر استان شدن قم و پيشرفت هايي كه اين شهر داشته به طوري كه ظرفيت هاي قم نسبت به سال 74 به طور 100 درصد افزايش پيدا كرده است. وي افزود: با سفر رهبرمعظم انقلاب به قم به سرعت شاهد تحول اين شهر در مسير عمران و آباداني فرهنگي خواهيم بود كه اميدواريم بتوانيم با مديريت جامع از بركات سفر بهره مند شويم.
در همين حال حجت الاسلام والمسلمين اسماعيل روشن تن معاون پاسخگويي مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني گفت: در آستانه سفر رهبرمعظم انقلاب به قم نرم افزار استفتائات حضرت آيت الله خامنه اي رهبرمعظم انقلاب به بهره برداري رسيد. وي افزود: اين نرم افزار كه قابليت اجرا بر روي بيشتر گوشي هاي تلفن همراه را دارد، در بردارنده كتاب اجوبه الاستفتائات، مجموعه استفتائات جديد و كتاب مناسك حج براساس فتواي ايشان است. روشن تن اضافه كرد: همچنين جدا از نرم افزار ياد شده، مجموعه حديثي شرح شده از سوي رهبرمعظم انقلاب اسلامي در ابتداي درس خارج فقه، در قالب دو برنامه براي استفاده در رايانه و تلفن همراه با نام شميمي از روايات نيز آماده انتشار است.
معاون پاسخگويي مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني گفت: اين مجموعه در قالب يك لوح فشرده، دربرگيرنده گزيده تصويري از سخنان رهبرمعظم انقلاب در سفرهاي پيشين به استان قم، مجموعه تصاوير، مقالاتي درباره ولايت و رهبري بوده و به همراه قرائت كامل قرآن كريم آماده شده و به زودي در اختيار عموم قرار خواهد گرفت.
براساس همين گزارش مدير راديو معارف گفت: اين راديو برنامه ريزي گسترده اي درخصوص سفر رهبرمعظم انقلاب تهيه كرده كه از جمله آنها پخش زنده بيانات ايشان، تحليل نظرات رهبري با حضور كارشناسان و انعكاس احساسات مردم در ارتباط با سفر رهبرمعظم انقلاب به قم است. از سوي ديگر ايسنا به نقل از استاندار قم گزارش داد: در آخرين روز سفر رهبرمعظم انقلاب به استان قم جلسه هيئت دولت با هدف بررسي مسائل اجرايي استان به رياست رحيمي معاون اول رئيس جمهوري در قم برگزار و گزارش مصوبات و تصميمات جلسه نيز به اطلاع رهبرمعظم انقلاب تقديم مي شود.
براساس همين گزارش آيت الله سيداحمد خاتمي عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم با بيان اين كه دشمنان از زمان اعلام سفر رهبري به قم بر شدت تخريب ها و تلاش هاي مذبوحانه خود افزودند، تصريح كرد: دشمنان مي خواستند القا كنند كه حوزه، روياروي نظام است يا حداقل در برابر نظام بي تفاوت شده است كه به فضل خداوند حوزويان آنچنان استقبال باشكوهي از ولي فقيه و مرجع تقليد خود انجام خواهند داد كه دشمنان خيره بمانند.
وي درباره بركات سفر رهبرمعظم انقلاب به شهر قم گفت: حضور رهبر معظم انقلاب در قم بركات ويژه خود را خواهد داشت، ايشان به عنوان يك كارشناس دقيق امور حوزوي هستند حتي اگر در جايگاه ولايت بر امت هم نبودند از قبل از انقلاب در رابطه با حوزه ها صاحب نظر بودند و ابتكارهاي ويژه داشتند و رهنمودهاي رهبرمعظم انقلاب در دو سفر گذشته و نيز ديدار نخبگان با ايشان منشأ تحولات گسترده در عرصه حوزه بود.

متكي در بروكسل: ايران از هيچ كمكي به پاكستان دريغ نمي كند

وزير خارجه كشورمان گفت ايران هر كمكي كه بتواند براي حل مشكلات پاكستان انجام خواهد داد.
منوچهر متكي كه در راس هياتي براي شركت در نشست «دوستان پاكستان» به بروكسل سفر كرده است، در بدو ورود به اين اجلاس كه در مقر اتحاديه اروپا برگزار شده در جمع خبرنگاران گفت: به نتيجه بخش بودن مذاكرات ايران با 1+5 خوشبين هستم.
وي درباره اظهارات كاترين اشتون مبني بر اين كه 1+5 حاضر است در ماه نوامبر با ايران مذاكرات خود را انجام دهد، گفت: جمهوري اسلامي ايران نيز پيش از اين اواخر اكتبر و اوايل نوامبر را براي انجام اين مذاكرات پيشنهاد كرده بود.
رئيس دستگاه ديپلماسي كشورمان در ادامه در پاسخ به پرسش ديگري درباره موضع ايران براي كمك به پاكستان نيز خاطرنشان كرد: گروه دوستان پاكستان در سال 2007 شكل گرفت و ايران هر كمكي كه بتواند براي حل مشكلات اين كشور انجام خواهد داد و از آن دريغ نخواهد كرد.
وي ايران را كشور دوست و همسايه كشور پاكستان معرفي و تاكيد كرد: هر كاري بتوانيم براي حل مشكلات اين كشور انجام دهيم آن را در دستور كار قرار خواهيم داد و از آن دريغ نمي كنيم.
گفتني است نشست دوستان پاكستان، با هدف بررسي آخرين وضعيت بازسازي سيل اخير در پاكستان و نقش جامعه بين المللي در آن برگزار مي گردد.
در نشست «دوستان پاكستان» 26 كشور و نهاد بين المللي در سطح وزراي خارجه و يا نمايندگان ويژه مشاركت خواهند داشت.
گروه موسوم به «دوستان پاكستان» متشكل از ايران، استراليا، آمريكا، انگلستان، كانادا، بلژيك، مصر، فرانسه، آلمان، ايتاليا، نروژ، عربستان، اسپانيا، چين، كره جنوبي، ژاپن، سوئد، هلند، تركيه، امارات متحده عربي، بانك جهاني، بانك توسعه آسيا و بانك توسعه اسلامي مي باشد.
درخواست كمك استراليا از ايران در موضوع افغانستان
نماينده ويژه استراليا در امور افغانستان و پاكستان براي حل چالش هاي موجود در افغانستان، ايران را به همكاري دعوت كرد.
به گزارش شبكه خبري پرس تي وي ريچارد اسميت نماينده ويژه استراليا در امور افغانستان و پاكستان، ايران را براي كمك و حل مسايل موجود در افغانستان به همكاري دعوت كرد و همچنين از ايران خواست كه در نشست آينده افغانستان در ايتاليا در ماه آينده شركت كند.
وي به همين منظور در يك سفر دو روزه به تهران آمد تا با موضوع افغانستان با مقامات ايراني تبادل نظر و گفت وگو كند و با برخي از مسئولان وزارت خارجه، دبير شوراي عالي امنيت ملي و برخي مقامات ديگر ديدار كرد.
وزارت خارجه ايران نيز در بيانيه اي اعلام كرد كه اسميت در اين ديدار، نقش كشورهاي منطقه براي كمك به افغانستان در جهت مواجهه با چالشهاي موجود در اين كشور را مورد تاكيد قرار داده است.

سايت اجير شده نشان داد كيهان دقيقاً به هدف زده است (خبر ويژه)

يك سايت اينترنتي كه در تقاطع «افراطيون جبهه اصلاحات» و «منفعت طلبان متظاهر به اصولگرايي» فعاليت مي كند، اقدام به دروغ بافي عليه كيهان كرد.
سايت «ف» كه از يك سو با رسانه هايي چون خبرگزاري ايلنا و پارلمان نيوز، و از طرف ديگر با برخي رسانه هاي منفعت طلب متظاهر به اصولگرايي در ارتباط است، به نيابت از همه اين محافل اقدام به شايعه پراكني تحريف آلود تكراري عليه كيهان كرد.
اين سايت ادعا كرد يارانه هاي مطبوعات كه كيهان از دولت دريافت مي كند ناعادلانه است: در سه ماهه سوم سال 88، روزنامه تهران امروز فقط 10ميليون تومان يارانه دريافت كرده است. همان زمان روزنامه اعتماد 10ميليون يارانه سود برد اما روزنامه كيهان كه از قضا مدعي اصلي بي عدالتي اخير در ماجراي انحصاري شدن آگهي هاي دولتي بود، مبلغي بالغ بر 490 ميليون تومان به عنوان يارانه دريافت نمود. همچنين روزنامه دنياي اقتصاد، در 3 ماهه اول سال مبلغ 72ميليون تومان يارانه دريافت كرده است.
درباره اين مغالطه چند نكته قابل ذكر است: اولا كيهان موسسه اي شامل 4 روزنامه (روزنامه كيهان، كيهان انگليسي، كيهان عربي و روزنامه كيهان ورزشي كه انتشار آن تا چند ماه پيش ادامه داشت) و مجلات زن روز، كيهان ورزشي، كيهان كاريكاتور، كيهان فرهنگي و كيهان بچه ها مي باشد و لذا مقايسه مجموعه يارانه اختصاص داده شده به 8 روزنامه و مجله منتشره توسط «موسسه كيهان» با فلان روزنامه، نوعي فريبكاري و كلاهبرداري است.
ثانيا روزنامه هاي وابسته يا نزديك به برخي نهادها (نظير تهران امروز و همشهري) كانون هاي حمايت مالي وسيعي دارند و اساسا نيازي به يارانه هاي دولتي احساس نمي كنند. همچنان كه از طرف ديگر روزنامه هاي زنجيره اي نظير اعتماد غير از حمايت هاي مالي گسترده احزاب و محافل سياسي حامي، از حمايت هاي ويژه مفسدان اقتصادي نظير شهرام جزايري هم برخوردار بوده اند كه گردانندگان سايت «ف» احتمالا خود به اعتبار «خبرويت»! بي خبر از اين قسم حمايت ها نيستند، حال آن كه كيهان هم مغضوب مفسدان سياسي و اقتصادي بوده و هم بعضا- مانند ماجراي انحصاري شدن آگهي هاي دولتي براي روزنامه ايران- مورد مخالفت ويژه طيف هايي از دولت هم قرار داشته است!
ثالثا، فارغ از اينكه يارانه اختصاص يافته از سوي ارشاد به 8 نشريه در موسسه كيهان- و نه فقط روزنامه كيهان- تعلق يافته بايد متذكر شد كه كيهان جزو پرمخاطب ترين روزنامه هاي كشور طبق نظرسنجي ها و آمار رسمي وزارت ارشاد است. با اين حساب آيا بايد به روزنامه هايي كه تيراژ 1000 تا 10-20هزار نسخه اي دارند، همان قدر يارانه داده شود كه روزنامه پرمخاطب كيهان؟!
البته اين اولين بار نيست كه كيهان در بحبوحه درگيرشدن با محافل اهل زد و بند اقتصادي يا فساد سياسي، مورد هجمه و ترور شخصيت هماهنگ از سوي جريان هاي دست چندم رسانه اي قرار مي گيرد. براي ما دور از انتظار نيست هنگامي كه وارد پشت پرده ماجراي تعطيلي بازار طلافروشان (و درآمد هنگفت چند هزار ميلياردي چند تن از سران مافياي قاچاق طلا) يا ماجراي دانشگاه آزاد با سرمايه و دارايي 250 هزار ميليارد تومان مي شويم، با هجوم انبوه رسانه هايي مواجه شويم كه يا اساسا آلوده به اين قبيل مفاسدند و يا اينكه به شيوه خلافكاران اجاره اي، پول مي گيرند و در ازاي آن به تخريب شخصيت و تهمت پراكني مي پردازند.
اين نكته هم شايسته ذكر است كه كيهان اخيرا با اشاره به فراري شدن احمدي جلالي فراهاني (همكار مشترك روزنامه هاي اعتماد، تهران امروز، شرق و همشهري و خبرگزاري هاي ميراث فرهنگي و مهر) نسبت به نفوذ عناصر زنجيره اي همسو با فتنه گران در محافل اصولگرا هشدار داده بود و گويا وكلاي مدافع برخي روزنامه هاي ذكر شده در خبر كيهان، موظف شده اند به نحوي از كيهان انتقام بگيرند كه حاصلش افتضاح سايت «ف» مي باشد!

تشديد بدبيني به آمريكا در تازه ترين نظرسنجي از مردم مسلمان تركيه (خبر ويژه)

نظرسنجي انجام شده در ميان مردم مسلمان تركيه حاكي از گسترش بي اعتمادي نسبت به آمريكا و اروپا و متقابلاً رويكرد آنها به ايران و كشورهاي مسلمان منطقه است.
به گزارش روزنامه فرانسوي اكسپرس، نتايج اين نظرسنجي كه توسط بنياد «ژرمن مارشال» و موسسه آمريكايي فرا آتلانتيك انجام شده، از سرخوردگي فزاينده مردم تركيه نسبت به متحدان اروپايي و آمريكايي آنكارا حكايت مي كند. آيا غرب در حال از دست دادن تركيه است؟
براساس اين نظرسنجي جديد، ميزان محبوبيت باراك اوباما در تركيه از 50 درصد به 28 درصد كاهش يافته است. همچنين 76 درصد ترك ها، به تلاش هاي اوباما در افغانستان در زمينه برقراري صلح اعتماد ندارند و تنها 24 درصد بر اين تلاش ها صحه مي گذارند. همچنين 83 درصد مردم تركيه مديريت اوباما در قبال مسئله هسته اي ايران را رد مي كنند و تنها 17 درصد اين رويكرد را تائيد مي كنند.
اين گزارش حاكي است: اكثريتي 48 درصدي - در قبال 40 درصد- گفته اند كه نگران برنامه اتمي ايران نيستند در حالي كه 86 درصد مردم تركيه نسبت به آمريكا و 79 درصد نسبت به اروپا احساس نگراني مي كنند. فقط 30 درصد شهروندان تركيه گفته اند كه پيمان ناتو مي تواند نقش مهمي در دفاع از اين كشور داشته باشد. اين آمار در سال 2005، بيش از 52 درصد بود.
هياهوي پر سر و صداي پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا براي 38 درصد ترك ها مثبت ارزيابي مي شود، آن ها سال پيش 48 درصد بودند و در سال 2004 تعداد آنان به 73 درصد مي رسيد. براي اولين بار اكثريت شهروندان تركيه معتقدند كه به جاي اتحاديه اروپا، كشورشان بايد روابط نزديك تري با كشورهاي خاورميانه برقرار كند.
اكسپرس مي نويسد: اين رفتار نشانه بارز چرخش شرقي سياست تركيه و گرايش آنكارا به سوي سوريه، عراق و ايران مي باشد، كه ناشي از ضربه رها شدن تركيه از سوي واشنگتن در بحران ماه مه گذشته، هنگام حمله ارتش اسرائيل به ناوگان كمك رساني ترك ها به غزه مي باشد. اينها نتيجه عدم پيشرفت در مذاكرات پيوستن تركيه به اروپا است.

اسرائيل: همكاري سني ها و مسيحيان با حزب الله يك تراژدي بزرگ است (خبر ويژه)

استقبال بي سابقه ملت و مقامات و دانشگاهيان لبناني از رئيس جمهور اسلامي ايران، محافل صهيونيستي را به شدت عصباني كرد و موجب اظهارات پريشان و از سر نگراني آنها شد.
در واكنش به سفر دكتر احمدي نژاد به لبنان، سيلوان شالوم از مقامات ارشد رژيم صهيونيستي و همچنين مئير جاودان فر از عناصر صهيونيست فعال در عرصه رسانه اي ادعا كردند «بهترين واكنش به سفر و اظهارات احمدي نژاد، بي اعتنايي است». با اين حال روزنامه ها و رسانه هاي صهيونيستي نتوانستند به اين توصيه عمل كنند و نكات جالب توجهي را متذكر شدند از جمله سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي نوشت: ژنرال عاموس گليعاد (از مقامات ارشد وزارت جنگ اسرائيل) مي گويد جاي شگفتي است كه رئيس جمهور ماروني (مسيحي) لبنان نيز به دست خود چنين فرصتي را به حكومت ايران اعطا مي كند. اين يك تراژدي است كه سران لبنان به يك حكومت افراطي امكان مي دهند كه اين چنين به كشور آنها برود. يك استاد دانشگاه حيفا (در شمال اسرائيل) كه تخصص او كشورهاي عرب است، معتقد است «اكنون تنها حزب الله و يا شيعيان لبنان نيستند كه به جمهوري اسلامي ايران ميدان مي دهند، بلكه حتي در ميان اهل تسنن در لبنان هم محافلي به حزب الله و ايران گرايش دارند. شگفت آور اينكه اكنون نيمي از مسيحيان ماروني نيز با حزب الله مخالفتي ندارند و با آنها همكاري مي كنند و اقليت دروزي لبنان نيز مدت هاست كه با حزب الله كنار آمده است.»
سايت وزارت خارجه رژيم صهيونيستي در تحليل ديگري مي نويسد: اين واقعيت كه سعد حريري نخست وزير لبنان و ميشل سليمان رئيس جمهوري آن كشور از جنوب لبنان ديدن نكرده اند، ولي احمدي نژاد در آنجا مورد استقبال گرم قرار مي گيرد، به خوبي نشان مي دهد كه اين حزب الله است كه بر جنوب مسلط گرديده است.
خبرگزاري رويتر هم از قول يك مقام اسرائيلي كه نخواست نامش فاش شود، نوشت؛ سفر احمدي نژاد به لبنان نشان مي دهد لبنان در حال گذار از وضعيت فعلي است و دارد به يك دولت افراطي و تندرو تبديل مي شود. اكنون لبنان به كشورهاي محور شرارت و تروريسم اضافه شده است(!)

جعل نامه و ترور شخصيت براي انتقام از آيت الله آملي لاريجاني (خبر ويژه)

دست باند «مهاجراني- كديور -مهدي هاشمي» در انتشار نامه هاي جعلي و خبرهاي دروغين مجددا رو شد.
خبرنگار روزنامه هاي زنجيره اي كه هم اكنون در لندن دبير يكي از گروه هاي سايت جرس مي باشد پشت پرده ماجراي انتشار نامه اي به نام آيت الله صادق لاريجاني به رهبر معظم انقلاب را فاش كرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، اين خبرنگار، تلفني به يكي از دوستانش در اصفهان مي گويد: نامه منتشره به نام آيت الله لاريجاني را محسن كديور شخصا و با دستخط خود نوشته است و در جلسه اي با مهاجراني، نهايي و براي انعكاس خبري آماده شده است.
براساس اين گزارش، كليد جعل چنين نامه اي به اسم رئيس قوه قضاييه از زمان اظهارات مهم و صريح آيت الله صادق لاريجاني در مورد وقف دانشگاه آزاد زده شده است و پس از آن بود كه مهدي هاشمي به شدت پيگير خبرسازي و تخريب شخصيت آيت الله آملي شد.
مهدي هاشمي بارها به صورت مستقيم و غيرمستقيم طي چند روز اخير در مورد انتشار اين نامه با محسن كديور و مهاجراني به گفت وگو پرداخته و قرار شده تخريب رئيس دستگاه قضايي ايران بيش از گذشته در دستور كار عوامل فتنه در خارج از كشور باشد.
فضاسازي و پمپاژ اخبار دروغين در راستاي القاي اختلاف بين قوا و نشان دادن شكاف در حاكميت ايران پروژه اي است كه به صورت جدي در دستور كار سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس است و پياده نظام اين سرويس ها به ويژه در لندن از طريق حلقه مهاجراني- كديور عملياتي كردن خواست دستگاههاي جاسوسي بيگانه را در دستور كار خود قرار داده اند.
تقلاي مذبوحانه سايت وابسته به مهدي هاشمي و بهاءالله مهاجراني در تخطئه و ترور شخصيت آيت الله آملي لاريجاني در حالي است كه رئيس قوه قضاييه به خاطر پافشاري بر مجازات فتنه گران و دفاع از حريم نظام جمهوري اسلامي و رهبري، مغضوب اين جريان واقع شده است.
رئيس قوه قضاييه در كنار قاطعيت براي مبارزه با فتنه گران و مفسدان سياسي، در ماجراي دانشگاه آزاد نيز از سوي رهبر معظم انقلاب مامور بررسي وجاهت شرعي و قانوني وقف ادعايي شد. هيئت منتخب رهبر انقلاب به رياست آملي لاريجاني، پس از بررسي تمام ابعاد ماجرا اعلام كرد اين وقف از ابتدا وجاهت شرعي و قانوني نداشته و «منبطل» بوده است. اين موضع صريح نيز كه مانع از اختصاصي كردن سرمايه و مايملك 250 هزار ميليارد توماني دانشگاه آزاد مي شد، مزيد بر علت شد و به شكل عقده گشايي توسط باند لندن و حلقه جرس نمود پيدا كرد.
آنچه در اين انتقام گيري جلب توجه مي كند تلاش براي تخريب شخصيت آيت الله آملي لاريجاني نزد اصولگرايان است چه اين كه در نامه جعل شده از سوي جرس ، چنين القا شده كه رئيس قوه قضاييه با مجازات فتنه گران مخالفت كرده است!

آقاي مديرمسئول شما اين فتنه گران را نمي شناسيد؟! (خبر ويژه)

مديرمسئول روزنامه «ملت ما» با ارسال نامه اي به كيهان، از برخي همكاران نشريات زنجيره اي و همسو با فتنه گران كه در آن روزنامه به كار گرفته شده اند دفاع كرد.
اميرحسين مروي در اين نامه مي نويسد «روز يكشنبه مطلبي در آن روزنامه تحت عنوان آنها شما را مديريت مي كنند در ستون اخبار ويژه درج شده بود كه علاوه بر اشتباهات فاحش شكلي و از جمله نام اينجانب كه مردي به جاي مروي درج شده بود واجد نكات تأمل برانگيزي بود كه از باب حفظ آبروي مؤمن تنها به يك مورد آنها اشاره مي شود: از ميان اسامي اي كه به صورت اختصاري ذكر شده است 4 نفر از همكاران اين روزنامه هستند كه از افراد متعهد به نظام، قانون اساسي و رهبري معظم انقلاب مي باشند.»
وي همچنين نامه اي با امضاي «فروزان آصف نخعي، عليرضا خامسيان، سجاد سالك و مهناز شوقي» ارسال كرده كه در آن آمده است: «روزنامه كيهان چند نفر از خبرنگاران روزنامه «ملت ما» را كه همواره به آرمان هاي رهبر فقيد انقلاب اسلامي ايران، امام خميني(ره)، رهبر معظم انقلاب و قانون اساسي برخاسته از انقلاب اسلامي مردم ايران وفادارند را به عاملان «فتنه و آشوب سال گذشته» منتسب كرده است. اينجانبان خبرنگاران روزنامه «ملت ما» مطالب خلاف واقع ادعايي آن روزنامه را تكذيب مي كنيم.»
كيهان هر چند كه چهارشنبه گذشته، پرسش هاي مستدل و روشني را درباره حضور عناصر ياد شده در روزنامه ملت ما مطرح كرد اما اكنون كه مديرمسئول آن روزنامه و 4 تن از افراد ياد شده ادعا كرده اند اين افراد متعهد به نظام، قانون اساسي و رهبري معظم انقلاب هستند يادآوري چند نكته را ضروري مي داند هر چند كه گفتني هاي ديگري هم هست. 1- شهريور سال 1382 نامه اي با 451 امضا خطاب به بنياد صلح اسلو منتشر شد كه از اين بنياد مي خواست هاشم آغاجري (عنصر هتاك به دين ، امامت و مرجعيت) را به عنوان برنده جايزه صلح نوبل معرفي كند! در آن نامه كه دوران جمهوري اسلامي را علناً «قرون وسطي»! توصيف مي كرد، مشخصاً از سخنراني آغاجري در خانه معلم همدان دفاع شده بود، پاي اين نامه از جمله امضاي آقاي «فروزان آصف نخعي»، در كنار افرادي چون آرمين، باي سلامي، يدالله اسلامي، محمدجواد اكبرين (فراري)، تاج زاده، باقي، بازرگان، پيمان، تاجرنيا، توسلي، رضا تهراني، جلايي پور، حقيقت جو (فراري)، ايرج جمشيدي (فراري و همكار فعلي بي بي سي)، آرش حسن نيا (فراري، همكار راديو فردا)، شهرام رفيع زاده (فراري)، سحابي، سحرخيز، شمس الواعظين، شيرزاد، احمد و سعيد منتظري، موسوي خوئيني (فراري)، روزبه ميرابراهيمي (فراري) و... به چشم مي خورد. گفتني است آصف نخعي پيش از «ملت ما» با روزنامه هاي زنجيره اي شرق و سرمايه و... همكاري داشته و خود مديرمسئول روزنامه محلي «گلستان ايران» بوده است كه به اتهام تبليغ عليه نظام، اشاعه فحشا و منكرات و انتشار شايعات خلاف واقع در سال 81 توقيف و محاكمه شد.
2- جهت اطلاع مدير مسئول روزنامه ملت ما، اول شهريور امسال نامه اي از سوي فتنه گران با امضاي 293 نفر تحت عنوان «نامه روزنامه نگاران و فعالان سياسي به مراجع تقليد و آقايان هاشمي، خاتمي، موسوي و كروبي براي ادامه مقاومت در برابر كودتاچيان»! منتشر شد كه رسما از فتنه گران حمايت و آنها را تحريك به مقاومت در برابر نظام مي كرد! اين نامه را دست بر قضا آقايان «فروزان آصف نخعي و سجاد سالك» و خانم «مهناز شوقي» امضا كرده بودند و البته امضاهاي ديگري نيز از برخي عناصر گروهكي (نهضتي يا سلطنت طلب و چپ) يا فراري همكار رسانه هاي ضد انقلاب در خارج پاي خود داشت، از جمله: مهرانگيز كار، حاج سيد جوادي، آرش حسن نيا، مهدي سحرخيز، نوشابه اميري، مسعود بهنود، حقيقت جو، فريبا داودي مهاجر، رفيع زاده، موسوي خوئيني، فرشته قاضي، آرش بهمني، رضا غيبي [ديگر همكار ملت ما!]، حسين باستاني و ...
اگر از نگاه مديريت روزنامه ملت ما، موسوي و خاتمي و كروبي باني اصلي فتنه محسوب نمي شوند پس بايد پرسيد كه فتنه را بايد كجا سراغ گرفت؟ اين در حالي است كه روزنامه ملت ما روز سه شنبه تصريح مي كند فتنه گري افراطيون مدعي اصلاح طلبي و ضد انقلاب، يك واقعيت است و اين روزنامه با آنها مرزبندي دارد!
لازم به يادآوري است عليرضا خامسيان پيش از اين با روزنامه هاي شرق و همشهري (ماه)، خبرگزاري افراطي ايلنا (دبير سياسي) و سايت اقليت مجلس همكاري داشت و عضو موسس سايت زنجيره اي «سلام» بود كه در بحبوحه آشوب هاي سال گذشته راه اندازي شد. وي همچنين با سايت فتنه گر جمهوريت (وابسته به مهدي هاشمي و حمزه كرمي) همكاري مي كرد و پاي ثابت برخي از بيانيه هاي زنجيره اي در سياه نمايي عليه نظام به شمار مي رود. همچنين سجاد سالك، همكار روزنامه هاي زنجيره اي اعتماد و شرق بود و با ستاد جوانان حامي موسوي و خاتمي - بخشي از ستاد آشوب - ارتباط و همكاري داشت و البته او نيز پاي ثابت بيانيه هاي زنجيره اي بوده است. وي پيش از اين به همراه برخي هم طيف هاي خود، از يكي از اعضاي گروهك هاي تروريستي دستگير شده در كردستان كه اعدام هم شد (فرزاد- ك)، حمايت كرده بود و...
كيهان فعلا ضمن بسنده به اين توضيحات، مجددا از مديريت روزنامه ملت ما مي پرسد كه اين قبيل افراد در روزنامه شما چه مي كنند، شما اگر آنها را مي شناسيد و به كارشان گرفته ايد، كه بايد خود را از نو -در اردوي فتنه گران- تعريف كنيد؟ و اگر آنان را نمي شناسيد چه اصراري بر دفاع كوركورانه داريد؟